شکى نیست که قرآن را نمى توان به عنوان یک کتاب علوم طبیعى معرفى کرد، و اصولا چنین انتظارى را نباید داشته باشیم که تمام اسرار علوم طبیعى، فرمولهاى ریاضى، جزئیات علم تشریح، و مثلا نام و نشانى تمام داروها، بیماریها، و راه پیشگیرى یا درمان آنها با همه خصوصیات و جزئیات آنها در قرآن باشد.
چه اینکه قرآن براى این هدف نازل نشده، قرآن یک دائرة المعارف نیست، بلکه یک کتاب تربیت و هدایت است، هدایت نوع بشر به سوى یک زندگى به تمام معنى انسانى و سعادتمندانه، با همه ویژگیهاش. و این هدف را تأمین نموده است.
و اگر مى بینیم که قرآن خود را چنین معرفى میکند: «و نزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شیىءِ» (سوره نحل ـ 89): «این کتاب را بر تو نازل کردیم در حالى که بیان کننده همه چیز است» یا اینکه منظور یک امر نسبى است یعنى تمام امورى که در این هدف دخالت دارد، و آنچه به تأمین یک زندگى سعادت بخش انسانى و تربیت نوع انسان کمک میکند در این کتاب آسمانى هست، و یا اینکه کلیات و اصول علوم و دانشها و آنچه انگیزه انسان بر کشف و جستجوى اسرار طبیعت و قوانین آفرینش مى باشد در آن وجود دارد، نه جزئیات آنها.(1)
به هر حال، روى این حساب، اگر چیزى از اسرار علوم و حقایق جهان آفرینش در آن باشد حتماً براى یک هدف تربیتى و اخلاقى، یا تعلیم درس توحید و خداشناسى آمده است، نه به عنوان عرضه کردن علوم طبیعى و مانند آن به سبک یک دائرة المعارف.