اتهام علیه شیعه در عقیده به تحریف قرآن، تهمتی دامن گیر خود اهل سنت

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

اتهام علیه شیعه در عقیده به تحریف قرآن، تهمتی دامن گیر خود اهل سنت

Question چرا اهل سنّت شیعیان را متّهم می کنند که معتقد به «تحریف قرآن» هستند؟!
AnswerSmall:

همه اهل سنت چنین دیدگاهی نسبت به شیعه ندارند؛ بلکه اقلیتی معاند و بی تقوا مثل وهابیّت که دشمنی آنها با تشیع و مکتب اهل بیت(ع) بر کسی پوشیده نیست و در صدد تعمیق اختلاف ها، روشن کردن کینه ها و تکفیر دیگر مسلمانان هستند، سعی در متهم کردن شیعیان دارند. می توان گفت، انگیزه های شیطانی و کج اندیشانه و چه بسا هدایت دشمنان اسلام در این کار نقش اساسی دارد.
زمینه اتهام اهل سنّت به شیعیان، نوشته شدن کتابی از سوی یکی از علمای شیعه به نام محدث نوری است که در آن روایاتی داّل بر تحریف قرآن گردآوری شده است. امّا باید توجّه داشت که در صحیح ترین و پذیرفته شده ترین منابع آنها یعنی صحیح بخاری نیز روایاتی به چشم می خورد که شائبه تحریف قرآن را به ذهن می آورد. چنانکه کتابی با مضومنی مشابه، یعنی تحریف قرآن، توسط عالمی مصری از اهل سنت، بر اساس روایات منابع اهل سنت تدوین شده است، که در این صورت تهمت عقیده به تحریف قرآن دامن گیر خود آنها هم می شود.
همان طور که ما شیعیان صرفِ نقل یک یا چند روایت در کتاب های آنها را دال بر اعتقاد همه پیروان این مذهب به تحریف نمی دانیم، انصاف علمی حکم می کند که آنها نیز نباید چنین اتهامی را متوجه شیعیان سازند. به خصوص که علمای شیعه خود پیش از هر کس به نقد و ردیه نوشتن بر کتاب محدث نوری همت گماشتند و با دلایل عقلی و قرآنی و روایی مختلف از حقیقت تحریف ناپذیری قرآن تا روز قیامت دفاع نموده اند.

AnswerLarge:

همه اهل سنت چنین دیدگاهی نسبت به شیعه ندارند؛ بلکه اقلیتی معاند و بی تقوا مثل وهابیّت که دشمنی آنها با تشیع و مکتب اهل بیت(علیهم السلام) بر کسی پوشیده نیست و در صدد تعمیق اختلاف ها، روشن کردن کینه ها و تکفیر دیگر مسلمانان هستند، سعی در متهم کردن شیعیان دارند. می توان گفت، انگیزه های شیطانی و کج اندیشانه و چه بسا هدایت دشمنان اسلام در این کار نقش اساسی دارد.

این گروه معدود به بهانه تألیف کتابی به نام «فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب‌ الارباب» توسط محدث نوری به عنوان یکی از علمای شیعه و نیز به خاطر وجود روایات معدودی در گوشه و کنار منابع و کتب شیعه با مضمون تحریف یا تغییر در قرآن، اتهام غیرمنصفانه و دروغین «اعتقاد شیعه به تحریف قرآن موجود» را مطرح می کنند.

علمای شیعه اولین منتقدین محدث نوری

محدث نوری، از محدثین و علمای شیعه قرن سیزدهم هجری قمری، کتابی را با عنوان «فصل الخطاب في تحريف كتاب ربّ الأرباب» در سال 1292 هـ ق تألیف کرد. این کتاب دارای سه مقدمه و دو باب است. در باب اول مؤلف این کتاب 12 دلیل را که به زعم او دال بر تحریف قرآن اند برمی شمارد و در باب دوم نیز به استدلال هایی که تغییرناپذیر بودن قرآن را ثابت می کنند – به زعم خود – پاسخ می دهد.(1)‏

در پاسخ به محدث نوری در این ادعاهایش می توان گفت:

اولا بیشتر روایاتی که ایشان به عنوان روایات بیان کننده تحریف قرآن بیان می کند، روایاتی است که از «احمد بن محمد بن سیار» روایت شده اند و حال اینکه اعتبار این راوی از سوی علمایی چون شیخ طوسی(2)، علامه حلی(3)، نجاشی(4)، کشی(5)، علامه مامقانی(6)، ابن شهرآشوب(7)، ابن داوود(8) و... به شدت مخدوش شده و با القاب و عباراتی چون ضعیف، فاسد المذهب، بیان کننده احادیث مرسل و... نکوهش شده است.

ثانیا این روایات حتی در مواردی که راوی آنها شخصی غیر از «احمد بن محمد بن سیار» است و از لحاظ سند خدشه ای ندارند، نمی توانند دلالتی بر تحریف قرآن داشته باشند، زیرا یا در آنها بین حدیث قدسی یا دعای مأثور از جانب پیامبر و ائمه(علیهم السلام) و بین قرآن خلط شده و یا روایاتی هستند که در آنها بین قرآن و تفسیر و شأن نزولش خلط صورت گرفته و یا اینکه روایاتی دال بر تحریف معنوی اند نه لفظی و یا اینکه به اختلافات در قرائت اشاره دارند نه تحریف.(9)

همین اشکالات موجب شد که کتاب محدث نوری به مجرّد طبع، از سوى بزرگان حوزه علميّه نجف اشرف مورد انكار قرار گیرد و دستور جمع آورى آن صادر شود و كتاب هاى متعدّدى از سوی خود علمای شیعه در ردّ آن به رشته تحریر درآید؛ کتاب هایی مانند «كشف الارتياب فى عدم تحريف الكتاب» اثر فقيه برجسته مرحوم شيخ محمود بن ابى القاسم، معروف به معرّب طهرانى (متوفّاى سال 1313) و «حفظ الكتاب الشريف عن شبهة القول بالتحريف» تالیف مرحوم علّامه سيّد محمّد حسين شهرستانى (متوفّاى 1315). نیز مرحوم علّامه بلاغى (متوفّاى 1352) از محقّقان حوزه علميّه نجف نيز در اثر معروفش، كتاب «تفسير آلاء الرّحمن» فصل قابل‏ ملاحظه ‏اى در ردّ كتاب فصل الخطاب نگاشته است.(10) در کتاب انوار الاصول آیت الله مکارم شیرازی نیز بحث مبسوطی راجع به عدم تحریف قرآن وجود دارد و پاسخ های بسیار دقیقی به شبهات کتاب فصل الخطاب داده شده است.(11)

نظر علمای شیعه در رد عقیده تحریف قرآن

اصولا موضوع تحریف قرآن همیشه و در طول تاریخ از سوی علمای بزرگ شیعه مورد انکار قرار گرفته و دأب همه دانشمندان امامیه تاکید بر این نکته بوده که شیعه هیچ قرآنی غیر از همین مصحف موجود و مألوف بین همه مسلمانان ندارد.

برای مثال می بینیم که شیخ صدوق تصریح می کند که: «اعتقاد ما این است که قرآنی که خداوند بر پیامبرش نازل کرد همین مصحف مألوف بین مردم است نه بیشتر و هر کسی غیر از این بگوید دروغگوست».(12)

سید مرتضی نیز می نویسد: «هیچ از قرآن کم نشده است و کسانی از امامیه و حشویه که نظر دیگری دارند، به نظر آنها هیچ اعتنایی نیست».(13)

شیخ طوسی نیز باور دارد که «صحبت از کمبود یا زیاده داشتن قرآن، موضوعی نیست که سزاوار باشد درباره این کتاب مطرح شود. زیرا این که بگوییم قرآن چیزی اضافه داشته باشد، همه اجماع بر بطلان چنین عقیده ای دارند. طرح این موضوع نیز که قرآن آیاتی کم داشته باشد، ظاهرا همه مسلمین خلاف آن نظر دارند و در مذهب ما هم سزاوار است که قول صحیح همین باشد».(14)

مرحوم کاشف الغظاء نیز اعتقاد داشت که «هیچ شکی در محفوظ ماندن قرآن از کمبود و زیاده وجود ندارد و این ویژگی ای است که خداوند به این کتاب داده و در خود قرآن نیز مورد تصریح قرار گرفته و همه علما همیشه بر آن اجماع داشته اند و صحبتی نیز اگر از سوی کسی خلاف آن گفته شود، قول نادری است که هیچ اعتنایی به آن وجود ندارد».(15)

مانند این اقوال در بین علمای متقدم و متاخر شیعه بسیار بسیار فراوان اند و حتی امکان فهرست کردن آنها در این وجیزه وجود ندارد. این موضوع، باور راستین همه علمای شیعه در طول تاریخ و بنا شده بر دلایل عقلی و نقلی(اعم از آیات و روایات) متعدد است.

دلیل عقلی بر تحریف ناپذیری قرآن

در بیانی خلاصه از دلیل عقلی عدم امکان تحریف قرآن می گوییم که مطالعه تاریخ نشان می دهد که قرآن از همان بدو نزول، كتاب متروك و فراموش شده‏ اى نبود كه كسى بتواند چيزى از آن بكاهد يا چيزى بر آن بيافزايد. كاتبان قرآن كه تعداد آنها را از 14 نفر تا حدود 400 نفر نوشته اند، به محض اين كه آيه اى نازل مى شد، ثبت و ضبط مى كردند. صدها حافظ قرآن در عصر پيامبر(صلى الله عليه و آله) بودند كه به محض نزول آيات آن را حفظ مى كردند. قرائت قرآن در آن زمان مهمترين عبادت آنها محسوب مى شد و اضافه بر اين قرآن قانون اساسى اسلام و آيين زندگى مسلمين بود و در تمام زندگى آنها حضور داشت. عقل و خرد مى گويد چنين كتابى ممكن نيست مورد تحريف و كم و زياد واقع شود.(16)

دلیل قرآنی بر تحریف ناپذیری قرآن

آیات قرآن نیز در موارد متعددی دلالت بر مصنویت قرآن از تحریف می کنند از جمله اینکه در آیه 9 سوره حجر تصریح شده است که: (ما قرآن را نازل کردیم و حفظ آن را بر عهده داریم)؛ «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» و در جاى دیگر در آیات 40 و 41 سوره فصلت گفته شده که (این کتابى است قطعاً شکست ناپذیر، هیچ گونه باطلى نه از پیش رو نه از پشت سر به سراغ آن نمى آید، زیرا از سوى خداوند حکیم و حمید است)؛ «وَإِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ * لاَ یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَلاَ مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیم حَمِید». آیا چنین کتابى که خداوند حفظ آن را بر عهده گرفته، کسى مى تواند دست تحریف به سوى آن دراز کند؟! بی گمان خیر.

تحریف ناپذیری قرآن در روایات معصومین

روایات اسلامى که از امامان معصوم(علیهم السلام) به ما رسیده نیز بر اصالت و تمامیّت و عدم تحریف قرآن تأکید مى کند. امیرمؤمنان على(علیه السلام) در نهج البلاغه با صراحت مى فرماید: (خداوند قرآنى نازل کرده که همه چیز را بیان مى کند، خداوند آن قدر به پیامبر(صلى الله علیه وآله) عمر داد که دین خود را براى شما به وسیله قرآن کامل گرداند)؛ «أنْزَلَ عَلَیْکُمُ الْکِتَابَ تِبْیَاناً لِکُلِّ شَىْء وَ عَمَّرَ فِیکُمْ نَبِیَّهُ أزْمَاناً حَتَّى أکْمَلَ لَهُ وَ لَکُمْ فِیمَا أنْزَلَ مِنْ کِتَاب، دِینَهُ الَّذِی رَضِىَ لِنَفْسِهِ».(17) در بسیارى از خطبه هاى نهج البلاغه سخن از قرآن به میان آمده و در هیچ جا کمترین اشاره اى به تحریف قرآن نشده، بلکه کامل بودن قرآن را روشن مى سازد.

از سوى دیگر در بسیارى از روایات معتبرى که از امامان معصوم(علیهم السلام) به ما رسیده مى خوانیم: براى پى بردن به درستى یا نادرستى روایات، به خصوص هنگامى که تضادّى در میان روایات مشاهده مى کنید، آنها را بر قرآن عرضه بدارید، آنچه موافق قرآن است صحیح است، به آن عمل کنید و آنچه مخالف قرآن است رها سازید: «اعرِضُوهُمَا عَلَى کِتَابِ اللهِ فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اللهِ فَرُدُّوهُ».(18) این دلیل روشنى بر عدم تحریف قرآن است، چون اگر تحریف می شد دیگر مقیاس تشخیص حق از باطل نبود.

اضافه بر همه این ها، حدیث معروف ثقلین که در کتب اهل سنّت و شیعه به طور گسترده نقل شده است مى گوید که پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) فرمود: ِ(من در میان شما دو چیز گرانمایه به یادگار گذاشتم، کتاب خدا و عترتم که اگر به آنها تمسّک جویید هرگز گمراه نخواهید شد)؛ «اِنّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثِّقْلَیْنِ کِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتی أَهْلَ بَیْتی مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا».(19) این حدیث پرمعنا به خوبى نشان مى دهد که قرآن مجید و در کنار آن عترت پیامبر(ص) پناهگاه بسیار مطمئنّى براى هدایت مردم تا دامنه قیامت است. اگر قرآن دستخوش تحریف شده بود، چگونه مى توانست پناهگاهى مطمئن باشد و مردم را از هرگونه گمراهى رهایى بخشد.(20)

تحریف قرآن در میراث روایی و تألیفات علمای اهل سنت

همان طور که از میان شیعه، شخصی به نام محدث نوری، در سال 1292 هـ ق، کتاب «فصل الخطاب في تحريف كتاب ربّ الأرباب» را نوشت، از میان اهل سنت نیز در سال 1367 هـ ق عالمی مصری به نام «ابن الخطیب» کتابی به نام «الفرقان فی تحریف القرآن» نوشت و در آن مدعی تحریف قرآن شد. بعد از انتشار این کتاب دانشگاه الازهر به موقع متوجّه شد و نسخه هاى آن را جمع آورى و معدوم كرد ولى تعدادى از آن به طور غير قانونى به دست اين و آن افتاد.

اگر نگارش يك كتاب، دليل بر اعتقاد شيعه به اين امر شود، بايد اعتقاد به تحريف را به علماى اهل سنّت نيز نسبت بدهيم، زيرا «ابن الخطيب مصرى» نيز كتاب «الفرقان فى تحريف القرآن» را نگاشته و اگر بيزارى علماى الأزهر از كتاب مزبور دليل بر نفى محتواى آن باشد، مخالفت علماى نجف اشرف از نوشته هاى «فصل الخطاب» نيز دليل بر اين معناست.(21)

از آن گذشته در معتبرترین منابع حدیثی اهل سنت، مطالبی نقل شده که شدیدا شائبه تحریف قرآن را به ذهن متبادر می کند. تنها برای نمونه دو روایت از صحیح بخاری - که معتبرترین کتاب روایی اهل سنت است - نقل می کنیم:

1. در صحیح بخاری آمده، خلیفه دوم بر منبر رفت و گفت: ود که پیامبر(صلی الله علیه وآله) زانیان را سنگسار می­ نمود و ما نیز بعد از او به همین شیوه عمل می ­نمودیم! من می­ ترسم که مدت زمانی بگذرد و اشخاصی بگویند که چنین آیه ­ای در قرآن وجود نداشته است و بدین وسیله از اجرای حکمی که توسط خداوند نازل شده، باز بمانند». خلیفه دوم در ادامه، گفت: «(علاوه بر آیه رجم) از جمله آیاتی که ما در زمان پیامبر می­ خواندیم و اکنون قرائت نمی­ شود، این آیه بود: «ان لا ترغبوا عن آبائکم فانه کفر بکم ان ترغبوا عن آبائکم»؛ «... فَجَلَسَ عُمَرُ عَلَى المِنْبَرِ، ... إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّدًا صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِالحَقِّ، وَأَنْزَلَ عَلَيْهِ الكِتَابَ، فَكَانَ مِمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ آيَةُ الرَّجْمِ، فَقَرَأْنَاهَا وَعَقَلْنَاهَا وَوَعَيْنَاهَا، رَجَمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَرَجَمْنَا بَعْدَهُ، فَأَخْشَى إِنْ طَالَ بِالنَّاسِ زَمَانٌ أَنْ يَقُولَ قَائِلٌ: وَاللَّهِ مَا نَجِدُ آيَةَ الرَّجْمِ فِي كِتَابِ اللَّهِ، فَيَضِلُّوا بِتَرْكِ فَرِيضَةٍ أَنْزَلَهَا اللَّهُ، وَالرَّجْمُ فِي كِتَابِ اللَّهِ حَقٌّ عَلَى مَنْ زَنَى إِذَا أُحْصِنَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ، إِذَا قَامَتِ البَيِّنَةُ، أَوْ كَانَ الحَبَلُ أَوِ الِاعْتِرَافُ، ثُمَّ إِنَّا كُنَّا نَقْرَأُ فِيمَا نَقْرَأُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ: أَنْ لاَ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ، فَإِنَّهُ كُفْرٌ بِكُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ، أَوْ إِنَّ كُفْرًا بِكُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ. ...».(22)

جالب است که در برخی کتاب های اهل سنت، دلیل در دسترس نبودن آیه سنگسار را چنین بیان نموده ­اند که این آیه که از جمله آیات سوره احزاب بود، در کاغذی نگاشته شده و در خانه عایشه همسر پیامبر قرار داشت و گوسفند جناب عایشه آن را خورد: «أَنَّ الرَّجْمَ أُنْزِل فِي الأحْزاب، وَكَانَ مَكْتُوبًا فِي خُوصَةٍ فِي بيْت عَائِشَةَ فأكَلَتْها شَاتُها»!(23)

2. در جایی دیگر آمده، آیه­ ای در ارتباط با شهدای واقعه «بئرمعونه» نازل شد و ما آن را قرائت می­ نمودیم: «أَنْ بَلِّغُوا قَوْمَنَا أَنْ قَدْ لَقِينَا رَبَّنَا فَرَضِيَ عَنَّا، وَأَرْضَانَا»؛ (به قوم ما ابلاغ نمایید که ما به ملاقات پروردگار خود نائل شده در حالی که از ما راضی بوده و ما را نیز از خود راضی نمود). بعد از مدتی، این آیه نسخ شد!(24)

جمع بندی اینکه با وجود همه این احادیث و دیگر احادیثی که می توان از منابع اهل سنت در تحریف قرآن یافت اما ما هرگز به خود اجازه نمى دهيم كه قول به تحريف قرآن را به خاطر يك نويسنده يا چند روايت ضعيف، به برادران اهل سنّت نسبت دهيم. بنابراین آنها نيز نبايد به خاطر كتاب يك نفر يا بعضى از احاديث ضعيف كه عموم بزرگان شيعه از آن بيزارند، باور به تحریف قرآن را به شيعه نسبت دهند. اینکه پیروان مذاهب اسلامی مختلف، چنین اتهاماتی را متوجه همدیگر سازند بهانه ای به دست شرق شناسان ملحد می دهند تا بدین وسیله «نظریه تحریف قرآن» را - که در صدد اثبات آن هستند تا حجّیّت و مرجعیّت قرآن را زیر سؤال ببرند - تقویت کنند. قرآن سرمایه اصلی مسلمین جهان است و افرادى كه اصرار دارند شيعه را به عقيده تحريف كتاب الله متّهم كنند گويا توجّه ندارند كه به خاطر خصومت فرقه اى، تيشه بر ريشه اسلام مى زنند.

به عبارتی ساده زمینه این اتهام در منابع هر دو گروه مسلمین وجود، دارد ولی اتهام متقابل باعث سوء استفاده دشمنان اسلام می شود، لذا شیعیان قصد اتهام متقابل ندارند.


مطالعه بیشتر: 

شبهات تحريف قرآن

اتهام به شيعه

Peinevesht:

(1). أنوار الأصول‏، مکارم شیرازی، ناصر، تهيه و تنظيم: قدسی، احمد، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1428 هـ ق، چاپ دوم، ج 2، ص 332.

(2). الفهرست، طوسی، محمد بن حسن، تصحیح و تعلیق: بحرالعلوم، محمدصادق، المکتبة الرضویة، نجف اشرف، بی تا، ص 23.

(3). تنقيح المقال فی علم الرجال، مامقانی، عبدالله، مامقانی، محمدرضا، مامقانی، محی‌الدین، موسسه آل البیت لإحیاء التراث، قم، بی تا، ج 7، ص 353.

(4). رجال النجاشی، النجاشی، أبي العبّاس أحمد بن علي، محقق: الشبیری الزنجانی، سیدموسی، مؤسسة النشر الإسلامی، قم، بی تا، ص 80.

(5). رجال الکشی، شیخ طوسی، محمدبن حسن، تحقیق: مصطفوی، حسن، انتشارات مرکز تحقیقات و مطالعات دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه مشهد، مشهد، 1348 هـ ش، چاپ اول، ص 606.

(6). تنقيح المقال، همان، ج 7، ص 355.

(7). معالم العلماء في فهرست كتب الشيعة و أسماء المصنفين قديما و حديثا‌، ابن شهرآشوب، محمدبن علی، منشورات المطبعة الحيدرية‌، قم، بی تا، ص 49.

(8). كتاب الرجال، ابن داوود حلی، تقي الدين الحسن بن علی، منشورات الشريف الرضي، بی جا، بی تا، ص 229.

(9). انوار الاصول، همان، ص 334 تا 230.

(10). شيعه پاسخ مى گويد، مکارم شیرازی، ناصر، انتشارات مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1428 هـ ق، چاپ هشتم، ص 20.

(11). ر.ک: انوار الاصول، همان، ص 311 تا 351.

(12). اعتقادات الصدوق، شيخ صدوق‌، محمدبن علی، كنگره شيخ مفيد، قم، 1414 هـ ق، چاپ دوم، ص 84.

(13). آلاء الرحمن فى تفسير القرآن‌، بلاغى نجفى، محمد جواد، بنياد بعثت‌، قم، 1420 هـ ق، چاپ اول، ج 1، ص 25.

(14). التبيان في تفسير القرآن‏، طوسى، محمد بن حسن‏، مصحح: عاملى، احمد حبيب‏، دار إحياء التراث العربی‏، بیروت، بی تا، ج 1، ص 3.

(15). آلاء الرحمن فى تفسير القرآن‌، همان.

(16). شیعه پاسخ می گوید، همان، ص 25.

(17). نهج البلاغة، شريف الرضى، محمد بن حسين‏، محقق / مصحح: دکتر صبحی صالح، هجرت‏، قم ،1414 هـ ق، چاپ اول، ص 117.

(18). بحارالأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربی، بيروت، 1403 هـ ق، چاپ دوم، ج 36، ص 331.

(19). بحارالأنوار، همان، ج 36، ص 338.

(20). شیعه پاسخ می گوید، همان، ص 25.

(21). شیعه پاسخ می گوید، همان، ص 20.

(22). صحیح البخاری، بخاری، محمد بن اسماعیل، محقق: محمد زهير بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، بی جا، 1422 هـ ق، چاپ اوّل، ج 8، ص 169.

(23). النهاية فی غريب الحديث والأثر، ابن الأثير، المكتبة العلمية، بيروت، 1399 هـ ق / 1979 م، ج 2، ج 87؛ لسان العرب، ابن منظور، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1405 هـ ق، ج 7، ص 33.

(24). صحیح بخاری، همان، ج 4، ص 18 و 21.

TarikheEnteshar: « 1401/12/23 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 7330