«صيحه» در اصل به معناى شكافته شدن چوب يا لباس است كه توأم با صدا باشد، سپس اين واژه بر تمام صداهاى بلند و فرياد اطلاق شده است، اين واژه گاه به معناى طول قامت نيز آمده است، چرا كه مثلا يك درخت بلند، گويى فرياد مى زند و مردم را به سوى خود مى خواند.
«صيحه» به گفته راغب در «مفردات» در اصل به معناى شكافته شدن چوب يا لباس است كه توأم با صدا باشد.(1) سپس اين واژه بر تمام صداهاى بلند و فرياد اطلاق شده است، اين واژه، گاه به معناى طول قامت نيز آمده است؛ چرا كه مثلا يك درخت بلند، گويى فرياد مى زند و مردم را به سوى خود مى خواند!؛ ولى «مقاييس اللّغة» معناى اصلى آن را «صداى بلند» ذكر نموده است و «تصيّح» را كه به معناى شكافتن چوب است از ماده «واوى» مى داند و مى گويد در اصل «تصوح» بوده است.(دقت كنيد).(2)