نظریه اسلام درباره برده ها!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
اسلام و آزادى بردگان
مى دانیم که اسلام در محیطى ظاهر شد که برده ها در سخت ترین شرایط زندگى مى کردند، در محیطى که زنان آزاد حق حیات نداشته باشند و زنده به خاک سپرده شوند، پیداست که با برده ها که اصولا جزء بشر محسوب نمى شدند چطور معامله مى شد.

اسلام دست به اصلاحات وسیعى در مورد برده ها زد، که در دنیاى آن روز طرفدار نداشت، و این اصلاح دامنه دار، جزئى از اصلاحات عمیق و کلى اسلام در عموم شؤون زندگى انسان ها بود.

برنامه اصلاحى اسلام در مورد برده ها شامل مواد زیادى بود که مهم ترین آنها در این جا، بطور اجمال بیان مى شود:

ماده اوّل ـ اوّلین کارى که اسلام براى سر و صورت دادن به وضع برده ها انجام داد این بود که آنها را در زمره اجتماع بشرى درآورد به این ترتیب که دامنه تکالیف و دستورات دینى راطورى توسعه داد که آنها را هم به طور مساوى شامل شود و کلیّه امتیازاتى را که در میان بشر بود، به جز «تقوا» و فضایل انسانى الغا کرد(1) و حقّ طرح دعوا در محاکم را براى آنها، مانند سایر افراد قائل گردید.

ماده دوّم ـ دستورات زیادى براى رفق و مدارا با بردگان صادر کرد، تا آن جا که آنها را در زندگى آقا، شریک و سهیم نمود.

پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى فرمود: «کسى که برادرش! زیر دست او باشد از آنچه مى خورد به او بخوراند، و از آنچه مى پوشد به او بپوشاند، و زیادتر از توانایى به او تکلیف نکند».(2)

على(علیه السلام) به غلام خود «قنبر» مى فرمود: «من از خداى خود شرم دارم که لباسى بهتر از تو بپوشم، زیرا رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرمود: از آنچه خودتان مى پوشید بر آنها بپوشانید و از آنچه خود مى خورید به آنها بخورانید».(3)

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «هنگامى که پدرم به غلامى دستورى مى داد ملاحظه مى کرد اگر کار سنگینى بود بسم الله مى گفت و خودش وارد عمل مى شد و به او کمک مى کرد»(4) نظیر این بیانات فراوان است.

ماده سوّم ـ اسلام برنامه وسیعى براى آزاد شدن بندگان تنظیم کرد که طبق آن در مدّت کوتاهى تدریجاً از نعمت آزادى برخوردار شوند (بدون این که عکس العمل ناگوارى داشته باشد).

از طرفى توصیه هاى فراوانى براى آزاد کردن بندگان نموده است. به حدّى که پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى فرمود: «کسى که بنده مسلمانى را آزاد کند خداوند به هر عضو، عضوى از بدن وى را از آتش دوزخ آزاد مى کند». این روایت به عبارات مختلف مکرراً نقل شده است.(5)

و به طورى که از مدارک موجود استفاده مى شود نگهدارى بنده خوب و صالح را پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) عمل بدى مى شمرد، چنانچه وقتى یکى از غلامان او کار خوبى انجام داد، پیغمبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «برو، آزادى، من خوش نمى دارم مردى از اهل بهشت را خدمتگزار خود سازم»!(6)

در کتاب «وسائل» بابى است که از اخبار آن استفاده مى شود: برده پس از هفت سال خدمت، خود به خود آزاد مى شود، چه صاحبش او را آزاد کند یا نه.

علاوه بر این بزرگان دین عملا مردم را به آزاد کردن غلامان تشویق مى کردند، به طورى که در حالات على(علیه السلام) نوشته اند: «هزار غلام از دسترنج خود آزاد کرده»!(7)

و براى تکمیل این منظور مقرّراتى در اسلام وضع شده که اگر کسى راضى به آزاد کردن بى قید و شرط بنده خود نشود، بتواند طبق آن با شرایط مناسبى او را آزاد سازد، مثلا در فقه اسلامى دو نوع آزاد کردن مشروط، به نام «تدبیر» و «مکاتبه» دیده مى شود که احکام مفصّلى دارد.

«تدبیر» عبارت از این است که آقا; بنده خود را مشروط به وفات خود آزاد مى کند و پس از مرگ او بلافاصله آزاد مى گردد و «مکاتبه» عبارت از این است که او را مشروط به پرداختن مبلغى (که معمولا از قیمت او کمتر خواهد بود یا مساوى) آزاد مى نماید، قابل توجّه این که اگر بنده از پرداختن مبلغ مزبور عاجز شود باید حاکم اسلام او را از بیت المال از سهم زکات آزاد کند.

این مقرّرات همه حاکى از علاقه شدید قانون گذار و شارع مقدّس اسلام به آزادى برده هاست.

از طرف دیگر، در کتب فقه اسلامى(8) موارد بسیار زیادى دیده مى شود که بنده ها، خود به خود یا به الزام و اجبار از طرف آقا، آزاد مى گردند:

اوّل : آزادى خود به خود: در موارد زیر بنده خود به خود آزاد مى شود.

1ـ اگر کسى قسمتى از بنده خود را آزاد کند، به بقیّه سرایت کرده و تمام آن آزاد مى شود، این موضوع مى رساند که آزادى بنده ها به بهانه هاى کوچکى در اسلام صورت مى گیرد!

2ـ اگر مردى مالک پدر، یا مادر، یا اجداد، یا فرزندان، یا عمو و عمه، یا دایى و خاله، یا برادر و خواهر، یا برادرزاده و خواهرزاده خود شد، بلافاصله آزاد مى شوند.

3ـ هر گاه بنده اى، نابینا شود یا زمین گیر گردد حق مالکیّت آقا از وى سلب مى گردد، و احتیاجات او باید از بیت المال تأمین شود.

4ـ هر گاه بنده اى قبل از آقاى خود در دارالحرب، اسلام اختیار کند آزاد مى شود.

5ـ هر گاه مولى گوش و بینى بنده خود را قطع کند; فوراً آزاد مى گردد.

6ـ هر گاه مولى و آقا از کنیز خود صاحب فرزند شود، حق فروش از او سلب مى گردد و باید او را نگاه دارد تا از سهم ارث فرزند خود آزاد شود. بدیهى است این موضوع وسیله آزادى عدّه زیادى از بردگان را فراهم مى سازد.

7ـ اگر یکى از پدر و مادر آزاد باشد و دیگرى برده فرزند آنها حتماً آزاد خواهد بود.

دوّم : آزاد کردن اجبارى : در موارد زیادى مسلمان مکلّف است بنده هایى را آزاد کند که «نذر» و «کفّاره روزه» و «کفّاره قتل» را به عنوان نمونه مى توان نام برد.

با در نظر گرفتن این برنامه وسیع و توجّه و اهتمام زیادى که قوانین اسلام به این موضوع داده، وسیله آزادى تدریجى برده هاى موجود و در نتیجه آزادى نسل آینده و فرزندان آنها; به خوبى فراهم مى گردد.

این که بعضى مى گویند: چرا اسلام طبق یک فرمان عمومى و قطعى حکم به آزادى تمام بنده ها نکرد، یک فکر خام و ناپخته ایست که حاکى از عدم تجربه در امور اجتماعى است; زیرا با در نظر گرفتن توسعه و رواج کامل بردگى در آن روز و سر و کار غالب مردم با خرید و فروش بنده ها، برده ها در صورت آزادى ناگهانى به صورت یک جمعیّت بیکار و بى پناه در مى آمدند، پر واضح است که چنین حکمى هرگز قابل اجرا نبود.

راستى عجیب است بعد از قرنهاى متمادى در آمریکا مى خواهند بردگى را الغا کنند، یک جنگ خونین چهار ساله درگیر مى شود که عدّه زیادى را به خاک و خون مى کشد، با این حال چطور مى توان باور کرد که قانون الغاى دفعى بردگى هنگام ظهور اسلام، در آن دنیاى تاریک وآشفته قابل عمل باشد و عکس العمل هاى سختى تولید نکند.

خلاصه این که: اگر دقت کنیم مى بینیم برنامه اى را که اسلام براى آزادى برده ها در نظر گرفته یک برنامه متین ومؤثر است و از تولید هرگونه عکس العملى محفوظ است.
1. سوره حجرات، آیه 14 .
2. بحارالانوار، ج 15، ص 41 .
3. همان مدرک.
4. همان مدرک.
5. وسائل الشیعه، کتاب عتق، باب اول.
6. همان مدرک، باب 28 .
7. کافى، تهذیب، ثواب الاعمال.
8. مراجعه شود به کتاب نفیس جواهر، کتاب عتق، جلد پنجم.
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma