مفهوم و مصادیق شعائر الهی؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

مفهوم و مصادیق شعائر الهی؟

Question منظور از شعائر الهی چیست؟ آیا انسان نیز می تواند از شعائر الهی باشد؟
AnswerSmall:

«شعائر الله» یعنی نشانه های خدا. در قرآن برای این نشانه ها، مصادیقی از مناسک حج ذکر شده، امّا بنابر نظر بسیاری از علما حتی برخی از علمای اهل سنت معنای عام مفهوم «شعائر الله» منحصر در آن مناسک نیست و می تواند شامل همه اعمال و اتفاقاتی گردد که انسان را به یاد عظمت خدا و تقوای قلوب می اندازد. با این توضیح می گوییم بی گمان قیام آزادی خواهانه امام حسین(ع) - قیام آن حضرت نه صرفا بدن و جسم ایشان - علیه دستگاه ظلم اموی و الهام بخشی حرکت ایشان برای آزادگان تاریخ نیز یکی از مصادیق نشانه ها و عظمت خداست و تعظیم کار ایشان از تقواست.

AnswerLarge:

شیعیان برای مشروعیت بخشیدن به اقامه مجالس عزاداری امام حسین(علیه السلام) و دیگر ائمه خود، به آیه 32 سوره حج استناد می کنند و این عمل را مصداق «تعظیم شعائر» معرفی می کنند. ولی آیا مفهوم شعائر الله می تواند شامل عزاداری ها هم شود؟!

در پاسخ به این سؤال می گوییم که فهم درست معنای «شعائر» از منابع اصیل اسلامی می تواند ما را در پاسخ دادن به این سؤال یاری کند. «شعائر» جمع «شعیره» و در لغت به معنای علامت و نشانه است.(1) بنابراين «شعائر اللَّه» به معناى نشانه هاى پروردگار است. اما این نشانه های خدا چه مصادیقی دارد و تعظیم آن ها به چه معناست؟ برای پاسخ به این سؤال ابتدا به سراغ قرآن می رویم تا بینیم چه مصادیقی برای مفهوم معرفی شده است؟

در قرآن، اصطلاح «شعائر الله» در چهار آیه به کار رفته است:
1. آیه 158 سوره بقره: «إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّه‏»؛ («صفا» و «مروه» از شعائر [و نشانه هاى] خداست‏).
2. آیه 32 سوره حج: «ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ (اين است [مناسک حج]! و هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد اين كار نشانه تقواى دلهاست‏).
3. آیه 36 سوره حج: «وَ الْبُدْنَ جَعَلْناها لَكُمْ مِنْ شَعائِرِ اللَّه‏»؛ (و شترهاى چاق و فربه را [در مراسم حج] براى شما از شعائر الهى قرار داديم‏).
4. آیه 2 سوره مائده: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّه‏»؛ (اى كسانى كه ايمان آورده ايد! شعائر و حدود الهى [و مراسم حج را محترم بشمريد! و مخالفت با آنها] را حلال ندانيد).

آن گونه که از ظاهر آیات فوق برمی آید، همه آنها مربوط به موضوع حج بوده و بر این اساس می توان این گونه نتیجه گرفت که مصداقی که برای «شعائر الله» در قرآن ذکر شده، امور مربوط به مناسک حج است. اما آیا چنین استعمالی، دایره این اصطلاح را منحصر در مناسک حج می کند و آیا نمی توان آن را مفهومی عام و شامل مصادیق دیگر دانست؟

پاسخ به این سؤال نیاز به کمی تأمل و در نظر داشتن نکته ای ظریف دارد. مواردی مانند سعی بین صفا و مروه یا چهارپایان قربانی چه خصوصیتی دارند که در قرآن به عنوان «شعائر خدا» معرفی شده اند؟ آیا شعائر شدن این امور، توقیفی است یا اینکه چون موجب توجه و تقرب انسان به خدا می شوند و مظهر و علامتی از مظاهر و علامت های اسلامی گشته اند، تبدیل به یکی از مظاهر الهی و شعائر خدا گشته اند؟

پاسخ این سؤال چندان سخت و پیچیده نیست. ما وقتی به مناسکی چون سعی بین صفا و مروه یا قربانی کردن در حج نگاه می کنیم، می بینیم که این مناسک در عین اینکه اجزائی از فریضه عبادی حج هستند، اما در همان حال موجب ارتباط انسان با خدا و قرب به او می شوند و در سوق دادن مردمان به خداوند تأثیر انکارناشدنی ای دارند.(2) با این توضیح می گوییم که این خاصیت و ویژگی «تقرب و توجه به خداوند» منحصر در اعمال حج نیست. هر زمان یا در هر مکان، فعل یا عملی که یاد خدا و زمینه تقوا و رشد معنوی و روحی را فراهم آید، در صورتی که در چهارچوب قوانین و دستورات اسلام قرار داشته باشد، جزء شعایر الهی به شمار می آید و بنابراین نباید دایره شمول «شعائر الهی» را منحصر در مناسک حج که در قرآن بیان شده اند کرد.

با در نظر داشتن همین نکته است که علمای مسلمان نیز با نگاه به همین ویژگی دایره «شعائر» را شامل تر از مصادیقی که در قرآن بیان شده دانستنه اند. برای مثال می بینیم که ملا احمد نراقی می نویسد: «برخی از فقها و مفسران عقیده دارند که آیه 32 سوره حج، دلالت بر عموم و شمول دارد. چنان چه این نظریه پذیرفته شود تعظیم همه شعائر اگر واجب نباشد استحباب و رجحان دارد. زیرا شعائر منسوب به خداوند بزرگ است».(3)

علامه طباطبایی نیز شعائر را به معنای نشانه های عظمت و تقوای الهی دانسته و آن را منحصر به موارد خاصی نمی داند.(4) از آیت الله جوادی آملی نیز در تفسیرشان نقل شده که گفته اند: «گرامی داشتن شعائر و علامت های الهی و عظیم شمردن و بزرگداشت آن نشانه برخورداری تعظیم کننده از تقوای قلب است. تعظیم این شعائر که از تقوای قلب، نشأت می گیرد فضیلتی دینی است و به شعائر حج اختصاص ندارد. هر چند قسمت مهم آن درباره حج و عمره وارد شده است. هر چه نام خدا و نشان اوست از شعائر الهی محسوب می شود و همه عبادات و مراکز عبادی مانند مساجد و مشاهد انبیا و اولیای معصوم چنین است».(5)

آیت الله مکارم شیرازی نیز تصریح می کنند که: «عمومیت مفهوم آیه 32 سوره حج(تعظیم شعائر الهی) نسبت به تمام شعائر اسلامى به قوت خود باقى است و هیچ گونه دلیلى بر تخصیص آن به خصوص قربانى یا همه مناسک حج وجود ندارد. به خصوص اینکه قرآن در مورد قربانى حج(مضمون آیه 36 سوره حج) با ذکر حرف جر «من» که براى تبعیض است این حقیقت را گوش زد کرده که قربانى فقط یکى از آن شعائر است همان گونه که در مورد صفا و مروه نیز در آیه 158 سوره بقره مى خوانیم که آنها هم برخی دیگر از شعائر الهى است».(6)

باز کردن دایره شمول «شعائر الهی» و محصور ندانستنش به مناسک حج، امری نیست که فقط علمای شیعه بدان معتقد باشند و از میان علمای اهل سنت نیز می توان کسانی را یافت که چنین نظر و عقیده ای داشته باشند. صاحب جان هندی از علمای حنفی مذهب اهل سنت ذیل آیه 32 سوره حج می نویسد: «هرچه که از دیدن آن خدا به یاد آید شعائر خداست و شعائر الله اختصاص به صفا و مروه ندارد. چنان که در کتاب حجت الله البالغه از دهلوی نیز نقل شده است که: بزرگترین شعائر و نشانه های خدا چهار چیز است: قرآن، کعبه، پیامبر و نماز. در کتاب الطاف القدس نیز آمده است که: محبت شعائر الله عبارت است از محبت قرآن، پیامبر و کعبه بلکه هر چیز که به خدا منتسب باشد حتی اولیای خدا».(7)،(8)

حالا و بعداز بیان این مقدمه نسبتا طولانی می توانیم به سراغ اصل پرسش برویم و ببینیم اشخاص می توانند مشمول حکم «تعظیم شعائر الله» قرار بگیرد یا خیر؟ پیش از آن باید البته این نکته مورد تأکید قرار بگیرد که بزرگداشت امام حسین(علیه السلام) و عزاداری برای ایشان، آن چنان که در سؤال مطرح شده صرف یک «انسان» نیست تا با حضور و وجود و بدنش مورد این مناقشه قرار بگیرد که یک مشمول «شعائر الله» هست یا نه؟

امام حسین(علیه السلام) و عزاداری برای ایشان نمادِ آرمانی آزادی خواهانه است که تعظیم آن حتما «تعظم شعائر الله» است. اساسا سوگوارى در مرگ اشخاص نوعی تعظيم و احترام به آنان و رعايت موقعيّت و شخصيّت شان محسوب مى شود. اقامه عزادارى براى امام حسين(ع) نیز به عنوان شخصيتی ممتاز و بى نظير كه خود از خاندان عصمت و طهارت و از اولياى الهى و امامان معصوم بود، علاوه بر تجليل از مقام شامخ آن امام همام، از مصاديق روشن تعظيم شعائر الهى است. در مراسم عزاداری برای آن حضرت، جز فراگیری مسایل دین و یادآوری شهامت ها و ایثارگری های شهیدان بزرگ اسلام، سخن دیگری طرح نشده و سخن از دشمنی با دشمنان خدا و دوستی با دوستان خدا گفته می شود. سخن از اینکه آن حضرت چگونه تمام هستى خويش را يك جا با خداوند معامله كرد و با تمام اهل بيت و فرزندان خود در قربانگاه عشق قدم نهاد و مخلصانه از همه چيزش در راه خدا گذشت. بی گمان بزرگداشت چنین شخصیتی با برپایی مجالس عزا، تعظیم یکی از عظيم ترين شعائر الهى است. و برپايى مجالس عزا براى آن حضرت، تعظيم يكى از بزرگترين شعائر الهى محسوب مى ‏شود.(9) زیرا همان طور که گفتیم واجد همان ملاکی که درباره مناسک حج گفتیم هست. چون باعث تقرب مردم به خداوند متعال و سوق یافتن فوج فوج مسلمانان در مسیر هدایت الهی و رشد در فضای معنوی فرهنگ دینی می گردد.

Peinevesht:

(1). قاموس قرآن، قرشی، سید علی اکبر، تهران، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1412هـ.ق، ج 4، ص 42؛ المحیط فی اللغه؛ صاحب بن عباد، کافى الکفاة، اسماعیل بن عباد‌، نشر عالم الکتاب، بیروت، 1414هـ.ق، چاپ اول، ج 1، ص 281؛ تاج اللغه وصحاح العربیه، جوهری، اسماعیل بن حماد، دارالعلم للملایین، بیروت، 1410هـ.ق، چاپ اول، ج 2، ص 698.

(2). ر.ک: تبرک و قبور، طاهری خرم آبادی، سیدحسن، موسسه بوستان کتاب، قم، 1385هـ.ش، چاپ اول، ص 56 تا 58.

(3). عوائد الایام، نراقی، احمد، مکتبه بصیرتی، قم، 1366هـ.ش، ص 98.

(4). تفسير الميزان‏، طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه: موسوى همدانی، سیدمحمدباقر، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1374هـ.ش، چاپ پنجم، ج 1، ص 614.

(5). تفسیر تسنیم، جوادی آملی، عبدالله، دفتر نشر اسراء، قم، 1386هـ.ش، ج 8، ص 38.

(6). تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، درالکتب الاسلامیه، تهران، 1371هـ.ش، چاپ دهم، ج 14، ص 97.

(7). الاصول الاربعه فی تردید الوهابیه، سرهندی مجددی، محمدحسن جان صاحب، مکتبه الحقیقه، بی جا، 1996م، ص 30.

(8). حجة الله البالغة، شاه ولی الله دهلوی، أحمد بن عبد الرحيم، دارالجيل، بيروت، 1426هـ.ق، ص 133.

(9). ر.ک: عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، مکارم شیرازی، ناصر، قم، بی تا، ص 70 و 71.

TarikheEnteshar: « 1398/11/06 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 13925