تأثیر انقلاب اسلامی بر تاریخ‌پژوهی و تمدن‌پژوهی

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

تأثیر انقلاب اسلامی بر تاریخ‌پژوهی و تمدن‌پژوهی

حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمدرضا بارانی makarem news

Chekideh: به‌نظر می‌رسد انقلاب اسلامی ایران با بهره‌گیری از چهار محور «ساختارها»، «باورها»، «فرآیندها» و «نیروهای کنش‌زا» توانست به‌گونه گسترده دانش‌های مختلف به‌ویژه دانش‌های علوم انسانی مانند تاریخ را دگرگون سازد. آری دانش تاریخ به‌سوی آینده‌نگری و تمدن‌سازی اسلامی در جریان است و نه‌تنها در میان قشرهای مختلف مردمی و نخبگان و اندیشمندان ایرانی مؤثر بوده که بر بسیاری از اندیشمندان تاریخی کشورهای اسلامی نیز اثر گذاشته و به‌عنوان یک جریان تمدن‌ساز و رقیب برای تمدن غرب، تمدن شرق، تمدن روسی، و دیگر تمدن‌ها به‌شمار می‌رود...
Keywords: فرهنگ,روحانیت,انقلاب اسلامی,پهلوی,مشروطه,تاریخ انقلاب,تاریخ نگاری,تاریخ پژوهی,تمدن پژوهی,جنبش اسلامی,تاریخ معاصر,ایران,جمهوری اسلامی,تاریخ‌پژوهی,تمدن‌پژوهی,باور,ساختار,فرآیند,کنش‌,جمهوری اسلامی ایران,سیدمحمد طباطبایی,سیدحسن مدرس,سیدجمال‌الدین اسدآبادی,شیخ‌هادی نجم‌آبادی,میرزامحمد نایینی,انقلاب مشروطه,مدرنیته,آریانا,پیکار,باستان‌شناسی,مجتبی مینوی,بیح‌اللّه صفا,ابوالقاسم پاینده,باستانی پاریزی,ایرج افشار,محمدجواد مشکور,پیرنیا,کسروی,تاریخ پیامبر اسلام,آیتی,سبحانی,فروغ ابدیت,سنن‌النبی,علامه طباطبایی,زین‌العابدین رهنما,شهید مطهری,وقایع‌نگاری,رضاشاه,مکتب اسلام,دکتر شریعتی,نهضت‌های اسلامی,پیامبر امی,جاذبه و دافعه علی,خدمات متقابل اسلام و ایران,سیری در سیره نبوی,سیری در سیره ائمه اطهار,فلسفه تاریخ,ایران‌گرایی,دو قرن سکوت,تقویم باستانی,ایران باستان,امام خمینی,میشل فوکو,ولایت فقیه,انقلاب ایران,حوزه‌های علمیه,اسلامی‌سازی,بومی‌سازی علوم,تاریخ تشیع,تاریخ اهل‌بیت,تاریخ اسلام,شیعه‌شناسی,سیره پیامبر,بررسی‌های تاریخی,پژوهش‌نامه تاریخ,کتاب ماه تاریخ,سیدجعفر مرتضی,سیدمرتضی عسکری

تأثیر انقلاب اسلامی بر تاریخ‌پژوهی و تمدن‌پژوهی

حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمدرضا بارانی؛ استادیار و عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه الزهرا(س)(m.barani@alzahra.ac.ir).


مقدمه

هر جامعه‌ای برای پویایی نیازمند نقش گروه‌های مختلف مردمی و ارتباط گسترده آنان با یکدیگر است. اگر پیوند گروه‌های مردمی با فرمانروایان نیز برپایه علاقه و رابطه همدلانه باشد می‌تواند در اقتدار آن جامعه مؤثر باشد. هرگاه در این زمینه‌ها کاستی و چالشی بروز کند، زمینه واگرایی مردمی و نابهنجاری‌هایی در جامعه خواهد شد. در تاریخ جوامع گوناگون، جنبش و تحول در عرصه‌های مختلف زندگی اجتماعی انسان‌ها، به‌گونه‌هایی روی داده است. هر جنبش اجتماعی بسته به میزان تأثیرگذاری و نفوذ در جامعه، می‌تواند سرچشمه تغییرات اجتماعی سطحی، متوسط یا بسیار عمیق باشد. با توجه به تفاوت ماهیت جنبش‌ها و انقلاب‌ها، اندیشمندان جوامع مختلف از زوایای متفاوت به تحولات تاریخی جوامع نظر کرده‌اند و با بررسی و تأمل در عوامل زمینه‌ساز جنبش‌ها و نیز پیامدهای آن، به ارزیابی میزان دست‌یابی به اهداف آن انقلاب پرداخته‌اند.

جنبش‌های اسلامی معاصر در راستای تحولی اساسی برای اصلاح وضعیت عقب‌ماندگی، رکود و رخوت مردم مسلمان از نیمه دوم قرن سیزدهم قمری در کشورهای مختلف اسلامی مانند ایران، مصر، آناتولی، عراق و سوریه شکل گرفت. جنبش‌های اجتماعی ای که در دوره معاصر در کشورهای اسلامی رخ داد، دگرگونی بنیادینی را در این جوامع برجای نهاد. نمود دین و اسلام و سازگارکردن آنها با هدف رستگاری و آسایش مردم مسلمان و ارائه اسلامی روزآمد که زندگی‌ساز، پویا و زنده و در قالب ایدئولوژی و اندیشه برتر جلوه اصلی آنها بود. این نمود نوین دربرابر اندیشه‌های مارکسیستی، امپریالیستی و سوسیالیستی و دیگر گرایش‌های برخاسته از فرهنگ و اندیشه بیگانگان، که با ساختار و روح فرهنگ و تاریخ جوامع مسلمان هم‌خوان نیست، قرار گرفت و به‌گونه‌ای خودباوری در میام مسلمانان شکل گرفت.

در جریان تاریخ معاصر ایران که تحولات تاریخی آن در روندی چشم‌گیر رقم خورد و به یک تحول بنیادی مبنی بر تغییر یک حاکمیت سیاسی و تأسیس «جمهوری اسلامی ایران» کشیده شد، آشکارترین بیداری و اصلاح‌طلبی مردم، یعنی اصالت ایدئولوژی دینی و تأثیرگذاری، آن هم در جمهوری‌خواهی و به‌ویژه در اندیشه تفکر شیعی، قابل‌تأمل است. در این فرایند خیزش مردمی، روشن‌اندیشان و چهره‌هایی چون سیدجمال‌الدین اسدآبادی، شیخ‌هادی نجم‌آبادی،سیدمحمد طباطبایی، میرزامحمد نایینی، و سیدحسن مدرس، در تاریخ تحولات کنونی ایران به‌چشم می‌خورد که در بستر تاریخی ایران از افراد برجسته، تأثیرگذار و نامی به‌شمار می‌روند.

تلاش این متفکران اسلامی در بازخوانی تاریخ اسلام و به‌ویژه رویکرد آنان به تاریخ ایران اسلامی و درک عمیق از شرایط نامناسبی که امت معتقد به دین اسلام، به‌طور عام در حوزه جهان اسلام و نیز به‌طور خاص در ایران اسلامی بدان دچار بودند، آنان را به چاره‌اندیشی برای ارائه یک برنامه دینی، انقلابی و کاربردی در جهان امروز، رهنمون ساخت. بنابراین، از حدود دویست سال پیش، زمینه برای دگرگونی فراهم‌شده بود و رویدادهای دوره پهلوی اول و دوم نیز بستر انقلاب را هرچه بیشتر آماده کرد و در یک فرایند 15 ساله، (1342تا1357ش) انقلاب گسترده با ماهیتی اسلامی و شیعی رخ داد که دستاوردها و پیامدهای گوناگونی در ایران، جهان اسلام و جهان فرااسلامی پدید آورد.

جنبش اجتماعی را هرگونه کوشش گروهی، برای پیش‌برد منافع مشترک یا تأمین اهداف اصلی از راه رفتار گروهیِ بیرون از نهادهای رسمی، نامیده‌اند.(1) بنابراین چهار مسئله در جنبش مهم است که مردمی‌بودن، کنش برای دست‌یابی به خواسته‌های اجتماعی یا واکنش دربرابر چالش‌ها و بحران‌های اجتماعی، مخالف با رویکرد کنونی حاکمیت، و در چهارمین مسئله نداشتن وابستگی به هیچ نهاد و سازمان حکومتی محورهای چهارگانه جنبش هستند. در گونه‌شناسی انقلاب‌ها دیوید آبرل جنبش‌های اجتماعی را به چهاربخش تقسیم‌بندی کرده است. نخستین آن، جنبش‌های دگرگون‌ساز است. هدف این گروه، دگرگون‌سازی فراگیر در جامعه یا جوامعی است که خود، بخشی از آن هستند. ازاین‌رو، این دگرگونی، سریع و غالباً خشن است.(2) انقلاب اسلامی در ایران را می‌توان براساس پایه‌های دینی و ملی یک جنبش دگرگون‌ساز دانست که توانست در همه ابعاد جامعه و به‌گونه فراگیر تحول ایجاد کند و این تحول در زمینه تاریخ‌پژوهشی و با توجه به رویکرد تمدن‌سازی انقلاب، در زمینه تمدن‌پژوهی نیز رخ داده است. این نوشتار به بررسی شواهد ابعاد تأثیرگذاری انقلاب اسلامی در زمینه‌های نگرشی، روشی، بنیادهای فرهنگی و تمدنی و ابزارهای دگرگونی خواهد پرداخت.

ازسوی‌دیگر، جنبش‌ها را در دستگاهِ سنجشی دربردارنده چهار محورِ «ساختارها»، «باورها»، «فرایندها» و «نیروهای کنش‌زا» باید تجزیه و تحلیل کرد؛ زیرا این چهار مرحله، دربرگیرنده تمام مراحل یک جنبش از ابتدای وقوع تا نهادینه‌شدن آن است و از نظر جامعه‌شناختی محورهای یک جنبشِ اجتماعی را دربر خواهد گرفت. انقلاب اسلامی ایران نیز یک انقلاب زودگذر نیست و به‌عنوان انقلابی الگو ‌شناسانده‌شده است و بهترین گونه تحلیل دربررسی پدیده‌های اجتماعی، تحلیل جامعه‌شناختی است؛ زیرا به فراگیری روشی و نگرشی انقلاب می‌پردازد. تحلیل جامعه‌شناسان گاه توصیفی، مقایسه‌ای، تبیینی و تفسیری است و نگرشی از پایین به بالا دارند و محور آن مردم هستند. گاهی نیز جامعه‌شناسی سیاسی است که نگرشی از بالا به پایین دارد و جامعه را از نگاه دستگاه حکومت می‌نگرد. دلیل برتری تحلیل جامعه‌شناختی این است که تحلیل ارتباط پیچیده بین الگوها و وقایع زندگی انسان را با الگوها و وقایع جامعه، ممکن می‌سازد. به‌همین‌سبب چهار محور یادشده در این مقاله موردتوجه خواهد بود.

منظور از ساختار در این‌جا ساماندهی چارچوب و روابط ثابت و پایدار حاکم بر جامعه و جنبش است. برای بررسی ساختار بیرونی جنبش‌ها یا سیستم اجتماعی و ساختار درونی جنبش‌ها نیز باید عوامل و شرایطِ بسترساز برای جنبش‌ها هم‌چنین ناهنجاری‌هایِ ساختاری که سبب بروز جنبش شده و نیز مساعدت‌های فرهنگی را از نظر ساختی مورد تحلیل قرار داد.

باور، مجموعه اندیشه‌هایی است که فرد یا گروهی به‌درستی آن باور داشته و خویش را ملزم به آن دانسته است و باورهای همگانی‌ای که در جامعه و جنبش‌ها وجود دارد. در تحلیل یک جنبش، باورهای همگانی در جنبش و باورهای غیرِهمگانیِ تأثیرگذار در جنبش‌ها و مؤثر در نهادینه‌کردن جنبش، بررسی خواهد شد.

فرآیند و مراحل گام‌به‌گامِ جنبش برای نهادینه‌شدن آن نیز بسیار مهم است و به‌ویژه که جنبش‌های دینی جایگاهی پایدار دارند. بنابراین توجه به فرایند دگرگونی و تحول بسیار مهم است. نیروهای کنش‌زا یا شتاب‌دهنده در جنبش افراد را وادار به حرکت می‌کنند و بسیجِ همگانیِ گروه‌ها را شکل می‌دهند و تلاش می‌کنند که جنبش، از مسیر اصلیِ خود خارج نشود. پویایی یا عدم‌پویایی جنبش‌ها (زمان‌مند و به‌روزبودن جنبش‌ها) نیز بسیار مهم است. نیروی کنش‌زا می‌تواند رهبران، افراد میانی فعال، برنامه‌ها، بستر و بسیاری از مسایل دیگر که به‌گونه‌ای به‌عنوان نیرویی در شتاب‌دادن مؤثرند، را شامل شود.

بررسی تأثیرگذاری یک جنبش بر یک بعد جامعه و آن هم یک دانش و گرایش از راه‌ها و روش‌های گوناگونی می‌تواند به انجام برسد. یک روش این است که همه شواهد تأثیرگذاری را درنظر بگیریم و پس از گونه‌شناسی و کدگذاری آنها به فرضیه‌ای برسیم و پس از آن به‌بررسی تحلیلی آن بپردازیم. روش دیگر این است که یک الگوی نظری و مفهومی مانند دیدگاه آبری یا دستگاه سنجشی یادشده در بالا را محور قرار دهیم و داده‌های مهم و برجسته مرتبط با آن را‌شناسایی کنیم و به نتیجه‌گیری و بررسی بپردازیم. روش نخست نیازمند تتبع و تحقیق میدانی گسترده در کشور و جهان اسلام است تا تأثیرگذاری مختلف انقلاب اسلامی را در تاریخ‌پژوهی‌شناسایی کند که فرصتی چندبرابر می‌طلبد. در مقایسه و چنین شرایطی روش دوم برگزیده شد و برپایه این‌گونه‌های مطرح در مطالعات جامعه‌شناختی، این مقاله درپی آن است تا تأثیر انقلاب اسلامی را به‌عنوان یک جنبش دگرگون‌ساز در زمینه تاریخ‌پژوهی و تمدن‌پژوهی از لحاظ ساختار، باورها، فرایند و نیروهای شتاب‌زا بررسی کند. هم‌چنین این روش نیازمند بررسی تأثیرگذاری با رویکرد کلان به مسئله است و هم روح حاکم بر فرایند تأثیرگذاری (وحدت) را برجسته می‌کند و هم ابعاد و گونه‌های تأثیرگذاری (تنوع) را مشخص خواهد کرد و به‌گونه‌ای نمود وحدت و تنوع را در تأثیرگذاری آشکار خواهد ساخت.

درباره پیشینه پژوهش نیز گفتنی است که اثری خاص در این زمینه دیده نشد و تنها مقاله «انقلاب اسلامی ایران و جنبش‌های جهان اسلام»(3) درباره ارتباط الگودهی و اندیشه‌ورزی انقلاب اسلامی با جنبش‌های دیگر و هم‌چنین مقاله‌ای با عنوان «گوشه‌ای از ره‌آوردهای انقلاب» در نشریه درس‌هایی از مکتب اسلام(4) به بخش‌هایی از تأثیرگذاری انقلاب اسلامی و آن هم در آغاز انقلاب توجه‌شده است و هیچ‌کدام در زمینه تأثیرگذاری بر تاریخ‌پژوهشی مطلبی ارائه نکرده‌اند.


الف) بسترشناسی دگرگونی تاریخ‌پژوهشی پس از انقلاب

شناخت تأثیرگذاری یک جریان و پدیده اجتماعی نیازمند بسترشناسی و رویکردشناسی آن پیش از پدیدآمدن آن جریان اجتماعی است تا با مقایسه این دو دوره بتوان به سهم‌سنجی دقیق‌تری دست یافت. در این راستا، رویکردها و جریان‌های تاریخ‌نگاری پیش از انقلاب اسلامی موردتوجه قرار گرفت و با توجه به این شاخص‌ها ابعاد تأثیرگذاری انقلاب بررسی شد.

یکی از مسایل مهم در جایگاه و نقش دانش، نشریه‌های مرتبط با آن است. نشریه‌هایی چون؛ آریانا(5) (1320 تا 1342)، پیکار (سال 1334 و 1335)، خاطرات وحید، هنر و مردم، و بررسی‌های تاریخی از نشریه‌هایی بودند که مورد استقبال پژوهش‌گران تاریخ قرار می‌گرفت. ماهنامه هنر و مردم از نخستین نشریاتی بود که به موضوع هنر، تاریخ هنر، تاریخ، باستان‌شناسی، مردم‌شناسی، فولکلور و مطالعات فرهنگی با تمرکز بر ایران و حوزه ایران فرهنگی می‌پرداخت.(6) بنابراین می‌توان گفت تمرکز و پی‌ریزی حوزه ایران فرهنگی با بهره‌گیری از پژوهش‌های باستان‌شناسانه و مردم‌شناسانه ایران دوره باستان الگوی ایران آن دوره بوده، به‌گفته مدیر مسئول(7) آن، هدف پیوند فرهنگی و هنری ایران با کشورهای همسایه و دوست مانند پاکستان، افغانستان و هند بود. البته برای این کار‌شناسایی مشترکات فرهنگی و هنری ایران با دیگر کشورها ضروری به‌نظر می‌رسید. هم‌چنین آشنایی مردم با فرهنگ، هنر و تاریخ ایران نیز یکی از اهداف بوده است.(8) بنابراین می‌توان گفت نهادینه‌سازی فرهنگ ایرانی در مردم و قلمروخواهی فرهنگی ایران را در منطقه هدف قرار داده بودند. براین‌اساس که قلمرو مخاطبان ماهنامه فراتر از مرزهای جغرافیایی ایران و گستره ایران فرهنگی را دربرداشت.(9)

انقلاب مشروطه در نوع خود مهم‌ترین تحول در تاریخ ایران بود و بر تمام حوزه‌های فکری و عملی جامعه تأثیرهای عمیقی داشت و درپی ارتباط بیشتر با غرب و ورود اندیشه‌های نوین، دگرگونی‌هایی در ساختار سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه رخ داد. در نتیجه تاریخ‌نگاری به‌عنوان یکی از مهم‌ترین حوزه‌های فرهنگی تحول‌یافته و از دوره‌های پیش جدا شد.(10)

فهرست موضوعی ماهنامه به‌ترتیب فراوانی نیز گویای رویکرد تاریخی پژوهش‌گران و نشریه‌های دارای اعتبار و درجه علمی است. موضوعات مقاله‌ها به‌ترتیب؛ هنر، مردم‌شناسی، باستان‌شناسی، ادبیات، فرهنگ، دانشمندان، رویدادهای تاریخی، افسانه‌ها، دین و آیین، دانش‌ها و زبان‌شناسی است.

نشریه دو ماهنامه بررسی‌های تاریخی نیز یکی دیگر از نشریه‌هایی بود که از 1345 تا 1357، 79 شماره از نشریه را با داشتن 803 مقاله و 1500 سند تاریخی در اختیار خوانندگان قرار داد. موضوع مقاله‌های آن در زمینه‌های؛ تاریخ، تشکیلات و کتاب‌شناسی نظامی، اسناد و فرمان‌های تاریخی، تک‌نگاری‌های تاریخی و جغرافیایی، فرهنگ و تمدن ایران پیش و پس از اسلام، دین، ادبیات، قوم‌شناسی، باستان‌شناسی، هنر، سکه‌شناسی، نشان‌ها و آیین دربار و مناسبات سیاسی، نظامی، فرهنگی و بازرگانی ایران با دیگر کشورها بوده است و به‌دلیل همراهی استادان و پژوهش‌گران برجسته‌ای چون عباس زریاب خویی، سیدمحمدتقی مصطفوی، مجتبی مینوی، جهانگیر قائم‌مقامی، حسین محبوبی اردکانی، ذبیح‌اللّه صفا، محمدامین ریاحی، ابوالقاسم پاینده، محمدابراهیم باستانی پاریزی، عباس پرویز، ایرج افشار، خان‌بابا بیانی و محمدجواد مشکور، این نشریه و مقاله‌های آن دارای جایگاه علمی بالایی بوده است.(11)

هدف برگزاری کنگره بین‌المللی ایران‌شناسان، بازنویسی تاریخ کامل ایران بود که در سال 1344ش توسط دربار پهلوی برعهده کتابخانه پهلوی گذاشته شده بود و ستاد بزرگ ارتشتاران به‌عنوان صاحب‌امتیاز در سال 1345ش این نشریه تاریخی را با تأکید بر تاریخ ایران به‌چاپ می‌رساند. مدیرمسئول و سردبیر نشریه نیز از میان ارتشی‌های پژوهش‌گر برگزیده می‌شدند. پس با این اهداف و ارکان، طبیعی است که رویکرد اصلی نشریه بر محور اندیشه شاهنشاهی و بررسی این اندیشه در تاریخ ایران بوده است.

این رویکرد را می‌توان در مقاله‌های فراوان این نشریه یافت و برای نمونه می‌توان به یکی از مقاله‌های شماره 79 در سال 1357ش باعنوان «باستان‌شناسی مهندسی و نقش آن در شناخت تاریخ تمدن ایران» اثر مهدی فرشاد اشاره کرد که نویسنده با بررسی نمونه‌هایی مانند مهندسی اشیاء فلزی لرستان، تعیین مقدار حرارت‌های پختن سفال دوره اشکانی، جنبه های مهندسی تخت جمشید، مهندسی گنبدهای ایران، مهندسی ادبیات، مهرها، نقاشی‌ها، حجاری‌ها و سکه‌ها، ارتباط با باستان‌شناسی صنعتی، می‌کوشید تا با بهره‌گیری از علوم تجربی در بررسی‌های تاریخی، به‌شناسایی تمدن ایران باستان بپردازد.(12)

برخی نویسندگان جریان‌های تاریخ‌نگاری دوره پهلوی را سه جریان شرق‌شناسی (ایران‌شناسانی مانند لبمتون)، ناسیونالیستی مانند پیرنیا، کسروی و محمود محمود، و جریان مارکسیستی دانسته‌اند.(13) برخی نویسندگان، جریان‌های تاریخ‌نگاری معاصر ایران را یازده‌گونه آورده‌اند و ویژگی‌های هریک از این جریان‌ها را به‌تفصیل بیان کرده‌اند: تاریخ‌نگاران موافق پهلوی (شامل تاریخ‌نگاری پهلوی‌ها، تاریخ‌نگاری سفیران و سیاستمداران غربی، تاریخ‌نگاری خادمان جدا شده و تاریخ‌نگاری تجاری‌نویسان)، تاریخ‌نگاری مخالفان رژیم پهلوی (شامل تاریخ‌نگاری اسلام‌گرایان، تاریخ‌نگاری ملی‌گرایان، تاریخ‌نگاران چپ‌گرایان)، تاریخ‌نگاری محققان و نویسندگان خارجی حامی انقلاب اسلامی، تاریخ‌نگاری دانشگاهی داخل و خارج ایران، تاریخ‌نگاری روشن‌فکری.(14)

گونه‌شناسی و جریان‌شناسی در هر مسئله‌ای نیازمند سنجه‌شناسی و رویکردشناسی تاریخی است؛ به‌گونه‌ای که بر جریان، ویژگی‌هایی حکم‌فرما بوده است. بدین‌روی، جریان‌های تاریخ‌نگاری ایران پس از انقلاب اسلامی را می‌توان چنین دانست: تاریخ‌نگاران همگرا با نظام شاهنشاهی پهلوی، تاریخ‌نگاری همگرا با تاریخ‌نگاری غربی، تاریخ‌نگاری اسلام‌گرایان سنتی، تاریخ‌نگاری اسلام‌گرایان روشن‌فکر، تاریخ‌نگاری ملی‌گرایان، تاریخ‌نگاران چپ‌گرایان، تاریخ‌نگاری پژوهش‌گران خارجی درباره ایران. البته تاریخ‌نگاری به‌وسیله اقشار و اصناف مردمی را نمی‌توان جریانی تاریخ‌نگارانه دانست.

در زمینه تاریخ‌نگری زنان پیش از انقلاب، گفتنی است که در دوره جنبش مشروطه تا سلطنت پهلوی، هفت نشریه چاپ شده است که رویکرد پایه‌ای در آنها دوری از مسایل سیاسی بوده و ملی‌گرایی و وطن‌پرستی مؤلفه پایه‌ای در این نشریه به‌شمار می‌آمده است، به‌گونه‌ای که بیشتر به مسایل زنان و هویت‌یابی مدرن زنان توجه‌شده است. هم‌چنین زن آرمانی اروپایی و متجدد از اهداف آنها بوده است.(15) نمونه‌های آرمانی از کشورهای عثمانی، ژاپن، انگلستان، آمریکا، فرانسه، و آلمان آورده می‌شد.(16) گرچه نشریه زبان زنان مقالاتی در حوزه سیاست هم منتشر کرد و به تعطیلی نشریه نیز منجر شد،(17) پس رویکرد سیاسی بسیار کمتر بوده و جایگاهی نداشته است.

فضای فکری مسلط در دوران ناصری و پهلوی اول را می‌توان دوران جدال سنت و مدرنیته نامید که سبب رویکردهای مختلف در نخبگان گردید و سه رویکرد تسلیم کامل دربرابر مدرنیته، انکار کامل مدرنیته و استفاده گزینشی از دستاوردهای مدرنیته در این دوره وجود داشته است.(18) بنابراین می‌توان گفت رویکردهای مدرن در شیوه‌های تاریخ‌نگاری مورخان دوره پیش از انقلاب اسلامی جایگاه کارکردی بنیادین داشته است. همگام با رویکرد مدرن در تاریخ‌نگاری، رویکردهای گوناگون در سیره‌نویسی نیز شکل‌گرفت و به‌گمان برخی چهار سبک را می‌توان یافت. سبک سنتی مانند تاریخ پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله وسلم) از آیتی و فروغ ابدیت از سبحانی؛ سبک سنتی حدیثی و تفسیری در سنن‌النبی(صلی الله علیه واله وسلم) علامه طباطبایی، سبک تاریخ پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) از زین‌العابدین رهنما، و سبک نوین سیره پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) از شهید مطهری به‌همراه معناشناسی، بررسی عقلانی، و سبب‌شناسی نمونه‌ای از این‌گونه سبک‌هاست.(19) باتوجه به این فرایند تطور، رویکرد کاملاً آشکار است، ‌به‌گونه‌ای که شکل‌گیری بررسی‌های نوین در میان اندیشمندان حوزوی و گروه‌های مذهبی را می‌توان دید.

نیروهای مذهبی با سازوکارهای مبارزات سیاسی، اجرای احکام دین و شریعت در جامعه، رویارویی با نمادهای فرهنگی غرب، تشکیل انجمن‌ها و گروه‌های مذهبی و اطلاع‌رسانی به مردم از راه نشریه‌ها، منابر وعظ، اعلامیه و بیانیه و راهپیمایی با مردم ارتباط داشتند و اندیشه‌های انقلابی را مطرح می‌کردند.(20)

برخی استادان تاریخ دانشگاه تهران، رویکردی انتقادی داشتند و با توجه به تحصیل در فرانسه، از روش تاریخ‌نگاران فرانسوی پیروی می‌کردند. آنان باور داشتند که تاریخ‌نگاری باید بر دانش و به یاری اسناد استوار باشد و به داوری، پیش‌داوری، ارزش‌گذاری و قضاوت نپردازد.(21)

دکتر باستانی پاریزی باور داشت اگر تاریخی نتواند مشکلی از مردم و جامعه حل کند، سودمند نیست. وی با این نگرش به تاریخ مردم فهم، روی آورد و این‌گونه تاریخ را به‌میان مردم برد و تنها در قالب نظام دانشگاهی باقی نماند. وی این کار را با آگاهی به ضرورت تاریخ انجام می‌داد. تنها قضاوت مردم برایش مهم بود و می‌کوشید تا خودآگاهی مردم را نسبت به تاریخ افزایش دهد.(22)

رویکرد نهادی تاریخ‌نگاری ایران تا پیش از مشروطه، وقایع‌نگاری بود، اما در دوره بعد با گذر از تئوری‌های جبرگرایانه، مشیت الهی و نخبه‌گرایی به‌دنبال کشف علت رویدادها و پدیده‌های تاریخی و جایگزینی تبیین و تفسیر به‌جای نقل‌های روایی و کسالت‌بار بودند که تفسیر مدل‌واره‌ای از تاریخ بود.(23)

تاریخ‌نگاری سنتی، رویکرد بنیادی پیش از انقلاب بود و در دوره پهلوی دوم گرایشی به‌سوی مدرن‌گرایی در پیش گرفته شد که این روند اما تفاوت جوهری با رویکردهای پس از انقلاب اسلامی دارد. برای توجه به تفاوت، باید مؤلفه‌های تاریخ‌نگاری سنتی یادآوری شود که مواردی مانند روایی‌گرایی، توصیفی‌بودن، درباری‌بودن، سیاسی‌گری، نبود مورخ در تاریخ، روش‌مندنبودن پژوهش‌ها، آمیختگی با شعر و ادب، نگاه فراطبیعی به رویدادها، دوری از بینا رشته‌ای‌بودن،(24) در گذشته یا دست‌کم در حال‌بودن و دوری از آینده‌پژوهی و آینده‌نگری، بررسی افقی نه عمودی در پژوهش‌ها و نداشتن کلان‌نگری را می‌توان برشمرد. این مؤلفه‌ها دانش تاریخ را از کاربردی‌بودن و تأمین نیازهای مردم و نهادهای اجتماعی و سیاسی دوره کرده بود و تنها کارکرد مهم آن، آگاهی‌بخشی به مردم از گذشته‌های تاریخی خود بود و هویت‌سازی و روزآمدی در تاریخ نبود.

از رویکردهای دیگر این دوره، انتساب عقب‌ماندگی تمدنی ایران به اسلام و آموزه‌های اسلامی بود که در آثار برخی ایران‌شناسان یافت می‌شد. سر جان ملکم، عقب‌ماندگی ایران را به شخصیت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و اصول دین اسلام در جنگ، غارت و خونریزی می‌داند و نگاه به جایگاه زن و استبداد نیز نشانه‌هایی از آن است و چنین جوامعی محکوم به نابودی بودند و پیشرفت نخواهند کرد. هم‌چنین جیمز موریه، مذهب اسلام و حکومت استبدادی را دلیل عقب‌ماندگی دانسته است. سر هارفورد جونز، گرانت واتسن، و لرد کرزن، نیز به‌گونه‌ای همین عوامل را یاد کرده‌اند و ویژگی‌های مردم ایران و رفاه‌طلبی را نیز افزوده‌اند و یاری‌گیری از کشورهای متمدن اروپایی مانند انگلستان را یک ضرورت برای پیشرفت ایران برشمرده‌اند.(25)

مناسبات روحانیت در دوره رضاشاه از هنگامی که سیاست‌ها و برنامه مذهبی خاصی در پیش گرفت تیره گردید؛ به‌ویژه با برنامه تغییر لباس، برنامه‌های مذهبی، سربازی روحانیان و آزمون‌گرفتن از آنان در نهادهای برون‌حوزوی برای تعیین درجه، نهاد حکومت و مذهب دربرابر یکدیگر قرار گرفتند. هم‌چنین پس از درگذشت آیت‌اللّه بروجردی و غرب‌گرایی و مناسبات خاص با رژیم صهیونیستی و آمریکا و دخالت‌های بیگانه، رویارویی شدیدتر شد. در این شرایط، جامعه با آغاز برخی کارهای علمی مانند انتشار مکتب اسلام و سخنرانی‌ها و آثار علمی شخصیت‌های حوزوی و دانشگاهی مانند شهید علامه مطهری و دکتر شریعتی دربرابر جریان‌های ملی وابسته به حکومت و غرب‌گرایان آن دوره قرار گرفتند.

دیدگاه‌های شهید مطهری در آثاری مانند نهضت‌های اسلامی در صدساله اخیر، پیامبر امی، جاذبه و دافعه علی(علیه السلام)، حماسه حسینی، خدمات متقابل اسلام و ایران، سیری در سیره نبوی، سیری در سیره ائمه اطهار(علیهم السلام)، مسئله حجاب و فلسفه تاریخ کاملاً جهت‌دار بود. شاید بتوان گفت خدمات متقابل ایشان از جهاتی دربرابر بستر و گفتمان غالب جامعه علمی آن روز قرار داشت؛ زیرا با نفوذ گسترده اندیشه ایران‌گرایی، اندیشه تقابل اسلام و اعراب با تمدن ایران و ایرانیان پدید آمده بود و شهید مطهری یک‌سونگری از ورود اسلام و عرب‌ها را با آوردن شواهد تاریخی از مناسبات این رویداد خدشه‌دار کرده است. به‌گونه‌ای که استقبال گسترده‌ای هم ازاین‌رویکرد پدید آمد. گرچه از منظر برخی، این کتاب به‌گونه‌ای دربرابر رویکرد کتاب دو قرن سکوت بود.(26)

روند سیاست اسلام‌زدایی، هم‌چون حذف قید اسلام در قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی، تغییر تقویم اسلامی و جایگزین‌كردن تقویم باستانی پارسی، تأكید بر میراث پیش از اسلام مانند جشن‌های تخت جمشید تشدید شد و با اعمال محدودیت‌هایی برای علما و مذهبیون ادامه یافت. هم‌چنین به‌كارگیری نیروهای بهایی، یهودی و افراد لائیك در مصادر قدرت، حساسیت علما را نسبت به استحاله فرهنگی جامعه تشدید كرد.(27)

با واکاوی نقش معماران و باستان‌شناسان غربی در مرمت و حفاظت بناهای تاریخی ایران، می‌توان گفت این افراد با تأکید بر اهمیت بناها و آثار تاریخی، نقش مهمی را در سیاست‌های اعمال‌شده دولت‌مردان دوران پهلوی درباره حفاظت بناهای تاریخی ایفا می‌کردند.(28)

پس در دوره پهلوی اول با تمرکز قدرت و شعار احیای هویت ایرانی، (بدون شعائر اسلامی) بازگشت به باستان‌گرایی و تقویت تمدن ایرانی، جریان تاریخ‌پژوهشی تقویت شد و نخبگان نیز مجری برنامه‌های آنان شدند. در دوره پهلوی دوم به همان شیوه و با همکاری عناصر فرهنگی دین‌ستیز و اشاعه فرهنگ غرب برای تمدن بزرگ ایران پیش رفتند و با ایجاد فضای باز غرب‌گرایی در احیای ایران بدون اسلام گام برداشتند.

برپایه آن‌چه آمد مشخص شد، تاریخ‌پژوهشی و تمدن‌پژوهی پیش از انقلاب اسلامی در زمینه‌های گوناگونی مانند نشریه‌ها، ارتباط با غرب و غرب‌گرایی (غرب به‌عنوان گروه مرجع و پیشرو)، ایران‌گرایی در مقاله‌های پیش از انقلاب، اندیشه‌های ایران باستان و گرایش به اندیشه سیاسی شاهنشاه‌خواهی مردم ایران، جریان‌های تاریخ‌نگاری ویژه آن دوره مانند شرق‌شناسی، مارکسیستی و ناسیونالیستی، تاریخ‌نگاری زنان برپایه نگاه به غرب، سیره نویسی و تاریخ‌نویسی سنتی گروه‌های مذهبی، سبب‌شناسی عقب‌ماندگی ایران و مردم ایران در مذهب، اسلام، آموزه‌های دینی و حکومت استبدادی برخاسته از فرهنگ ایران نمود داشته است که گفتمان پیشرو و نهادینه‌شده در دانش تاریخ و تاریخ‌پژوهی آن دوره را نشان می‌دهد. مقایسه این دوره با رویکردها و ابعاد تاریخ‌پژوهشی پس از انقلاب می‌تواند نشانگر تحول و دگرگونی این رشته و دانش علمی باشد.


ب) ابعاد تأثیر انقلاب بر دگرگونی تاریخ‌پژوهی و تمدن‌پژوهی

با توجه به بسترشناسی یادشده پیش از این، دگرگونی و تحول گسترده‌ای در تاریخ‌پژوهشی و تمدن‌پژوهی مشاهده شد که می‌توان آن را در چهار زمینه خاستگاه دگرگونی، دگرگونی بنیادی، ابزار دگرگونی و دگرگونی روشی دسته‌بندی کرد. باید گفت روح حاکم بر این تحولات از یک‌سو با سازگاری و وحدت و ازسوی‌دیگر تنوع و گونه‌های مختلف تحول همراه است و سبب‌شده است این پدیده در لایه‌ها و شکل‌های مختلف تأثیرگذار باشد.

برخی دسته‌بندی جریان‌های تاریخ‌نگاری پس از انقلاب اسلامی را چنین دانسته‌اند که جریان‌های تأثیرگذار دهه شصت مانند؛ چپ (مارکسیستی)، اسلامی و ملی‌گرا، نقش داشتند و در نتیجه پیروزی انقلاب اسلامی، هرکدام از این جریان‌ها، بینش و نگرش تاریخی متمایزی را در جهت فهم این تداوم و تحول تاریخی به‌کار گرفتند.(29)

1. خاستگاه دگرگونی نگرشی

ساختار تحول‌خواه انقلاب می‌تواند زمینه پیوستگی دگرگونی را در جامعه فراهم آورد و خاستگاهی دگرگون‌کننده برای بازتولید نگرشی بنیادین درپی داشته باشد. برخی انقلاب‌ها برای پاسداشت ارزش‌های خود این رویکرد را پیوسته در خود نگه می‌دارند و روابط بین نهادها و سازمان‌ها را چنان تدبیر و برنامه‌ریزی می‌کنند که ارزش‌ها و فرهنگ انقلاب مانند روح در کالبد جامعه نموده خواهد داشت و بودی برای نمودی از رفتارهای انقلابی خواهد بود.

ساختار تحول‌خواه در ماهیت انقلاب اسلامی وجود داشته است. به‌گونه‌ای که با بهره‌گیری از ساختاری نوین به شکل بنیادی در تحول دانش تاریخ نیز اثرگذار بوده است. پیتر کالورت در کتاب انقلاب و ضد انقلاب براین باور است که انقلاب ایران، حرکتی حقیقی و معیاری دربرابر اقتدار سکولاریسم در جامعه غربی است که تنها تعدادی، نیروی قدرت‌مند دین سنتی را تشخیص دادند.(30)

در اندیشه «اسلام تنها راه‌حل» برداشت نوینی از اسلام در میان مسلمانان پدید آمد و برای ایستادگی و استقلال فکری انگیزه‌هایی ایجاد شد. در دو سده پیشین، این‌گونه اندیشه‌ها از سوی سیدجمال‌الدین اسدآبادی، حسن البناء و سیدقطب در جهان اسلام و جنبش اخوان المسلمین انجام می‌شد، اما انقلاب اسلامی، اسلام انقلابی را جدی‌تر پی‌ریزی کرد و این انقلاب به‌عنوان یك انقلاب فرهنگى فراگیر و جامع دربرابر ارزش‌هاى مادى‏گرایانه و سرمایه‌داری شرق و غرب قرار گرفت. برپایه همین رویکرد، انقلاب اسلامى یگانه انقلاب سربلند برپایه تعلیم دینى شناخته شده است.

یکی از منابع مهم برای مطالعه انقلاب‌ها، شعارهای آنهاست. این منبع در مورد انقلاب اسلامی ایران دارای ابعاد گسترده‌ای است که تاکنون مورد مطالعه جدی جامعه‌شناختی قرار نگرفته است. تعداد شعارهای انقلابی به‌دست آمده ۴۱۵۲ شعار بوده است. نتایج تحلیل محتوای شعارهای مربوط به اهداف و آرمان‌های انقلاب اسلامی، وضعیت نامطلوب فرهنگی و سیاسی رژیم پهلوی را نشان می‌دهد که از مهم‌ترین عوامل وقوع انقلاب اسلامی بوده است.(31) این شعارها نیز نشان‌دهنده خاستگاه انقلاب است و این‌که بنیاد دینی و اسلامی انقلاب سبب استمرار اندیشه‌های و در نتیجه دگرگونی نگرشی در ایران و به‌ویژه دانش‌های مرتبط مانند تاریخ شده است. گرچه لازم به یادآوری است که دگرگونی به آسانی و سریع انجام نمی‌شود و نشده است.

اسکاچ پل که پیش از این ارادی‌بودن وقوع انقلاب را رد و انقلاب‌ها را با تکیه بر عوامل ساختاری تفسیر می‌کرد و انقلاب را از پیش‌تعیین‌شده می‌دانست. وی هم‌چنین نقش انقلابیون در گسترش ایدئولوژی خود و موفقیت آنها در این زمینه را انکار می‌کرد، وی نقش اراده، ایدئولوژی و رهبری مذهبی امام خمینی(ره) را در انقلاب اسلامی ایران چنین باور دارد: «اگر در دنیا یک انقلاب باشد که آگاهانه ساخته شده است، آن انقلاب، انقلاب ایران است. انقلاب ایران به یکباره اتفاق نیفتاد، بلکه به‌شکل سنجیده و به‌هم‌پیوسته‌ای ساخته شد».(32)

الیویه روا نیز چنین می‌گوید که: «شگفتی و بدیع‌بودن انقلاب ایران ناشی از اتحاد بین روشن‌فکران اسلام‌گرا و جناحی از روحانیت بوده است که در نهایت توانست همه اصناف را چه با تکیه بر وحدت کلمه و چه با امتناع و ایمان قلبی با فرایند انقلاب همراه سازد».(33) به‌نظر روا، امام خمینی(ره) تنها کسی بود که سیاسی‌بودن روحانیون را به‌سمت قدرت توجیه کرد. نظریه ولایت فقیه، شکل شیعی اسلام‌گرا دارد و هدف آن این است که بگوید ساختن جامعه اسلامی بدون ساختن حکومت اسلامی ناممکن است. به‌عبارت دیگر آیت‌اللّه خمینی(ره) می‌گوید نمی‌توان به حفظ یک تعداد قوانین شریعت اکتفا کرد، بلکه حکومت باید در ذات خود اسلامی باشد.(34)

اسکاچ پل نیز با توجه به مذهبی‌بودن انقلاب اسلامی ایران، به نقش اسلام شیعی در پیروزی انقلاب اسلامی اشاره می‌کند و تمایلات شیعی را در انقلاب ایران از جمله عوامل قاطع و انکارناپذیر برمی‌شمارد و می‌نویسد: «اقتدار مشروع در اجتماع شیعه از دیرباز، بین رهبران سیاسی و مذهبی تقسیم‌شده است، به‌شکلی که هیچ‌کدام از این رهبران نمی‌توانند به‌طور صریح مدعی نمایندگی کامل اراده امام غایب، یعنی یک رهبر عالی‌مقامی که از قرن نهم وارد دوره غیبت شده، باشند».(35)

میشل فوکو یکی از ویژگی‌های خاص شیعه را وجود مرجعیت شیعه می‌داند. از نظر او مراجع رهبران طبیعی و واقعی مردم هستند و نقش آنها در پیروزی انقلاب اسلامی ایران قابل‌توجه است. درحالی‌که رهبری رسمی بر جامعه، به هزینه‌های زیادی هم‌چون نهادهای اجرایی، نیروهای نظامی و قانون‌گذاری و... نیاز داشت، ولی مرجعیت شیعه بدون این نیازها، جامعه را رهبری می‌کرد.(36)

انقلاب اسلامى ایران در ارائه یک اندیشه سیاسی نو با گویه «ولایت فقیه» و همبستگی دین و سیاست از یک‌سو و هم‌چنین دربرابر دموکراسی غربی با پیونددادن سه مؤلفه مهم دین، سیاست و مردم به اندیشه نوین «مردم‏سالارى دینى» و سازگارى اسلام با مشارکت مردمى پیشگام شد و با توجه به رویکرد تاریخی اندیشه سیاسی تشیع، به بازتعریف مشروعیت سیاسى و جایگاه حکومت در دو سوی دین و مردم گام برداشت و با پیوند دین به سیاست و مردم، گونه نوینی از فرمانروایی سیاسى در دنیای دموکراسی‌خواهی و خودکامگی سیاسی درانداخت.

همان‌گونه که اهداف و فرایند انقلاب اسلامی نشان داده، تأثیرگذاری بر مسلمانان غیرشیعی مثلاً بر فلسطین و لبنان و دیگر کشورها نشان می‌دهد و هم‌چنین از این‌گونه تحلیل‌ها نیز می‌توان دریافت که خاستگاه دینی و انقلابی و دگرگون‌خواه به‌ویژه دربرابر استعمار و استبداد رویکرد بنیادین انقلاب بوده که کاملاً با مباحث تاریخی گره خورده است و در این زمینه مسئله دمکراسی دینی یا مردم‌سالاری دینی به‌عنوان یک ساختار نوین ارائه شده است.

درحالی‌که در کشورهای اسلامی چنین نگرشی وجود داشت که اسلام با دمکراسی سازگاری ندارد و چالش اسلام و قومیت و نمونه آن قوم‌گرایی عرب و اسلام‌گرایی یک چالش حل‌نانشدنی بوده است. ازسوی‌دیگر، زبان و تاریخ دو مؤلفه مهم در قوم‌گرایی است. باید گفت چند گرایش مهم در این زمینه می‌توان یافت. نخست قوم‌گرایان به رهبری آنطوان سعاده و ساطع الحصری هستند و بر این باورند که عرب از اسلام جداست. دوم روشن‌فکران و باستان‌گرایان که نه به عرب و نه اسلام باور ندارند. سومین گروه اسلام‌گرایانی مانند اخوان المسلمین هستند که گرچه به دمکراسی باوری دارند، اما نظام پارلمانی را چندان پسندیده و متناسب با روح اسلام نمی‌دانند. چهارمین گروه به پیوند اسلام و عرب با هم باور دارند. عبدالرحمن بزاز عراقی از این گروه است و درپی آن هستند که عرب‌های غیرمسلمان را از عرب‌های مسلمان جدا کنند.(37)

اسپوزیتو در این زمینه با صراحت می‌نویسد: «خیلی‌ها زمانی که از ماهیت و تهدید "بنیادگرایی اسلامی" در ارتباط با طیفی از مسائل از اسلام و انقلاب گرفته تا اسلام و دموکراسی حرف می‌زنند، هم‌چنان به ایران در مقام نوعی مرجع یا نمونه اشاره می‌کنند».(38)

وی معتقد است که انقلاب ایران یکی از بزرگ‌ترین انفجارات مردمی در تاریخ بشریت توصیف شده است. در اذهان بسیاری، انقلاب اسلامی سال 1979م ایران نماینده برجسته اسلام سیاسی یا بنیادگرایی اسلامی است. این انقلاب بسیاری از مسائل مرتبط با بیداری اسلامی معاصر از قبیل ایمان، فرهنگ، قدرت و سیاست را دربرمی‌گیرد. در انقلاب اسلامی بر مفاهیمی چون هویت، اصالت فرهنگی، مشارکت سیاسی و عدالت اجتماعی، نفی غرب‌گرایی، استبداد حکومتی، فساد و توزیع نامتوازن ثروت تأکید می‌شود.(39)

وی معتقد است که جمهوری اسلامی ایران هم‌چنان نماد اصلی اسلام انقلابی باقی مانده است و پس از گذشت یک دهه و نیم از حیات آن، تجربه و الگوی ایران یکی از نمونه‌های مهم مطالعه اسلام سیاسی در عرصه عمل را فراهم آورد. واضح است که مدل ایران مبین تجربه بسیار مهمی از تلاش برای تأسیس یک دولت مدرن دینی است. ساختارهای نوظهور آن، منطبق با الگوهای عملی دموکراسی‌های موجود در جوامع غربی نیست. نظام سیاسی حاصل از این انقلاب، حکومت مردمی را با اقتدارگرایی به یکدیگر پیوند زد و مشارکت سیاسی آن به‌گونه‌ای است که موجب طرح مسائل بسیار مهمی در روابط میان اسلام و دموکراسی شده است.(40)

برخی علما، دموکراسی را الزاماً مترادف با رأی اكثریت در جامعه نمی‌دانند؛ زیرا معتقدند كه یكی از زیربناهای اصلی دموکراسی تمدن غرب، برابری همه مردم با یكدیگر است؛ درحالی‌که این برابری در نص صریح اسلام نمی‌تواند قابل‌احصاء باشد. ازسوی‌دیگر، رأی اكثریت، الزاماً نشان‌دهنده حقیقت نیست؛ زیرا اكثریت هم می‌توانند به باطل گرایش پیدا كنند.(41)

بازسازی اندیشه‌های دینی در جهت نفی استعمار و استبداد و برجسته‌کردن آموزه‌های حماسی اسلام و تشیع از مهم‌ترین خدمات روحانیت به انقلاب اسلامی بوده است. هم‌چنین آزمون میزان اعتبار تئوری‌های نظری روحانیت درباره انقلاب از خدمات انقلاب به روحانیت بود.(42) با این وصف یکی از موضوعات مهمی که در تاریخ شیعه همیشه بحث‌برانگیز بوده، کاربرد عملی یافت و بررسی‌های نظری تاریخی فراوانی در دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه به آن اختصاص یافت و نشریه حکومت اسلامی وابسته به دبیرخانه خبرگان رهبری نمونه آن است.

اسلامی‌سازی و بومی‌سازی علوم انسانی از دیگر نگرش‌هایی است که انقلاب اسلامی بر دانش تاریخ به‌عنوان یکی از دانش‌های مهم علوم انسانی نیز اثربخش بوده است. در این راستا نهادها، سازمان‌ها و شخصیت‌های مختلفی برای این مهم گام‌هایی برداشته‌اند، اما باید گفت هنوز به هدف اصلی دست نیافته‌اند، اما توانسته‌اند فرهنگ‌سازی برای ضرورت آن را انجام دهند و برخی نویسندگان در این زمینه راهبردهایی مانند تعریف انسان، ارائه طبقه‌بندی نو از علوم متناسب با تعریف انسان و جایگاه انسان، حفظ استقلال علمی در سطوح معرفتی و علمی حوزه ارائه کرده‌اند.(43)

اسلامی‌سازی علوم به این معناست که در سه محور بنیادین مبانی علوم، اهداف و غایات و روش‌های تولید علوم انسانی، تحول و دگرگونی رخ دهد. در این راستا، تأسیس مراکز پژوهشی و آموزشی، نیروسازی، شناخت علوم و دانش‌های غیرحوزوی در سطوح عالی،(44) از کارهای مهم و جهت‌داری است که زمینه را برای اسلامی‌سازی و بومی‌سازی علوم اسلامی و هم‌چنین رویکرد و نگرش و روش در دانش تاریخ فراهم کرده است.

کارکرد روحانیت پیش از انقلاب اسلامی، کارکرد فرهنگی و اجتماعی در میان مردم بود و نقش آکادمیک و دانشگاهی بسیار اندک و محدود به چند نفر بود، اما پس از انقلاب روحانیت در چهار عرصه حضوری مؤثر داشته است. نقش در میدان تبلیغ آموزه‌ها و معارف دینی، تدریس علوم و معارف اسلامی، تحصیلات دانشگاهی و تدریس علوم انسانی از مهم‌ترین کارکردهای روحانیت بوده و دستاوردهای مهمی هم مانند تخصص‌گرایی در زمینه علوم انسانی، روزآمدشدن دانش دینی روحانیت، تقویت جنبه کاربردی معارف دینی، فراهم‌شدن امکان حمایت علمی و تئوریک از انقلاب اسلامی داشته است.(45) در همین‌راستا باید توجه داشت که بسیاری از استادان و دانشجویان تاریخ با تاریخ اسلام و تاریخ تشیع آشنایی و شناخت روش‌مندی پیدا کرده‌اند. درحالی‌که پیش از انقلاب تنها تاریخ ایران برجسته بود و تاریخ اسلام و زیرمجموعه‌های آن در حاشیه قرار داشت. یکی از تخصص‌های برجسته پس از انقلاب اسلامی، توجه جدی به دانش تاریخ و علوم تاریخی است که دگرگونی و تحول اساسی با پیش از انقلاب پیدا کرده است و از مقاله‌های و مباحث موضوعی و گرایش‌ها و رشته‌های نویی که در این راستا به تصویب رسیده و اجرا شده، می‌توان این رویکرد بنیادین را یافت.

دگرگونی رویکردهای مطالعات تاریخی به‌گونه روش‌مند از دیگر تحولاتی است که نگرش به بررسی‌های تاریخی را تغییر داد و جریان‌ساز شده است. رویکرد تاریخی، رویکرد کلامی پیش از این وجود داشته، اما رویکرد کلامی - تاریخی و رویکرد تاریخی - کلامی با روش‌های متناسب با روش‌های تاریخ‌نگاری از پدیده‌های پس از انقلاب اسلامی است. آثار علامه جعفرمرتضی عاملی نمونه رویکرد کلامی - تاریخی است که کلام را اصل می‌داند و باورهای کلامی را دوگونه می‌داند؛ گونه نخست باورهایی قطعی مانند معجزات و احکام و شریعت، وجود خدا، کتاب‌های آسمانی، عصمت پیامبران و امامان(علیهم السلام)، نقش و شخصیت امام(علیه السلام) که باید این‌گونه باورها بر گزارش‌های تاریخی مقدم دانست. گونه دوم باورهایی است که براساس مطالعه زندگی مردان بزرگ تاریخ اسلام نوشته شده باشد و دربررسی‌های تاریخی نمی‌توان این‌گونه باورهای کلامی را مقدم دانست. ایشان براساس همین مبنا باورهایی مانند عصمت، ایمان نیاکان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) ، آیین پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) پیش از بعثت، دین علی(علیه السلام) پیش از بعثت، نص جانشینی، بداء، تقیه، تبرک و زیارت را از مهم‌ترین مسایل دانسته است و بسیاری از گزارش‌ها را رد کرده است.(46)

هم‌چنین آثار آیت‌اللّه یوسفی غروی با رویکرد تاریخی - کلامی نگاشته‌شده است و تاریخ را اصل و کلام را فرع پژوهش‌های تاریخی قرار داده‌اند. به تعبیری با نگاه شیعی و با انگیزه برگرفته از باورهای شیعی به تاریخ‌پژوهشی پرداخته‌اند، اما روش کاملاً تاریخی را در پیش گرفته‌اند و کلام را جزء قرار داده‌اند.(47)

2. دگرگونی بنیادی تمدنی و فرهنگی

در این بخش یادآوری برخی باورها به‌عنوان یکی از ارکان بازشناسی جنبش‌های فکری و اندیش‌های ضرورت دارد و طبیعی است که باورها در جریان‌سازی اندیش‌های نقش دارند و مسیر جنبش نیز بر همان پایه شکل می‌گیرد. در این راستا، توجه به جریان‌های آغازین در ایران پس از انقلاب و جریان‌های دو دهه اخیر می‌تواند مهم باشد. وضعیت تمدن‌پژوهی نیز در ایران بسیار آشفته بود؛ زیرا تجددخواهانی مانند ملکم خان، آخوندزاده و تقی‌زاده درصدد پیاده‌سازی ارزش‌ها، اندیشه و سبک زندگی اروپایی و غربی و جایگزینی تمدن غرب در جهان اسلام بودند که دین و مذهب را باعث عقب‌ماندگی مسلمانان دانسته و خواهان کنارگذاشتن اسلام از جامعه مسلمانان بودند. بنابراین، بنیاد تمدن‌پژوهی در دوره پیش از انقلاب بر تجددخواهی بیرون از دین اسلام پی‌ریزی شده بود، اما پس از انقلاب با فراز و نشیب روبه‌رو گردید و سپس جریان ارزشی و دین‌مدارانه خود را تقریباً بازیافت.

در دگرگونی جریانی نیز لازم به یادآوری است که در فرایند تحولات در تاریخ‌پژوهی پس از انقلاب اسلامی، این دانش تطور خاصی را داشته است. در دهه شصت شمسی، به‌دلیل فضای باز انقلابی به‌ویژه در اوایل این دهه در ادوار تاریخ‌نگاری جریان چپ یک نقطه عطف است. تولید آثار قلمی فراوان مورخان و نویسندگان چپ در قالب خاطره‌نگاری و کتاب‌های تاریخی خود، منجر به ایجاد مؤلفه‌ها و مشخصه‌های خاص این جریان تاریخ‌نگاری در این دوران شده است. این امر در جای خود می‌تواند نظم بهتری به مهم‌ترین ویژگی‌های این نوع تاریخ‌نگاری بدهد و خصیصه‌های این نگرش تاریخی را نمایان سازد. ازجمله مؤلفه‌هایی که بررسی شد و می‌توان آنها را مهم‌ترین مشخصه تاریخ‌نگاری چپ (کمونیستی) در اولین دهه پس از انقلاب اسلامی نامید، عبارتند از: نگاه ایدئولوژیک، اغراق‌گویی و بزرگ‌نمایی، تولید واژگان و مفاهیم جدید، پیشینه‌سازی طولانی، شوروی‌دوستی، وابستگی عقیدتی و سیاسی به کمونیست جهانی، اغراق و بزرگ‌نمایی، تهمت و افترا به مخالفان خود، تضاد و تناقض، پیشینه‌سازی طولانی، نپذیرفتن مسئولیت درباره رویدادهای گذشته و مبارزه با امپریالیسم.(48)

سنت تاریخ‌نگاری چپ ایرانی در دهه شصت شمسی تحت‌تأثیر رویدادها و تحولات درونی و بیرونی جامعه ایرانی از یک‌سو و نیز دگرگونی‌ها و تغییرات عمیق درون‌گروهی و درون‌حزبی گروه‌ها و جریان‌های چپ در ایران ازسوی‌دیگر قرار گرفت و توانست تاحدودی به حیات خود ادامه دهد. آن‌چه را می‌توان میراث تاریخ‌نگاری جریان چپ در دهه شصت شمسی نامید، دارای تنوع زیای است که در گونه‌های متنوعی هم‌چون خاطره‌نویسی، مصاحبه و گفت‌وگو، و کتاب‌های مستقلی در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در این دوره و از جانب این‌دسته از مورخان ایجاد شده است. تعداد زیادی از کتاب‌های نوشته‌شده با نگرش‌های مارکسیستی در دهه شصت، خاطرات اشخاص و شخصیت‌های سیاسی‌ای است که بنابه دلایل متعدد از ادامه فعالیت‌های سیاسی در این دوره دست برداشتند و به‌کار نگارش کتاب‌هایی با این شکل اقدام کردند.(49)

این جریان‌ها در دهه نخست انقلاب، نشان‌گر تأثیر انقلاب اسلامی در این زمینه است که پس از انقلاب فضای باز برای برخی گروه‌های همراه با انقلاب فراهم شد و به‌دلیل فشارهای دوره پهلوی جریان چپ موقعیت پیدا کرد، اما با متن انقلاب همراه نبودند و در یک فرایند تاریخی کوتاه جریان‌سازی خود را از دست دادند و جریان ارزشی و دینی در میان نیروهای انقلابی مؤثر گردیدند و در نتیجه انقلاب اسلامی در تحول بنیادی بسیار اثرگذار بود که نشانه‌های این تحول را می‌توان در موارد گوناگونی یافت.

تبیین هویت ملی نیازمند مباحث و مسایل مربوط به تاریخ ایران و بازگشت به جایگاه شکوه‌مند پیشین تمدن اسلامی و هم‌چنین توجه عالمانه و روش‌مند به ابعاد تمدن اسلامی در گذشته، برای جهت‌دهی آثار و پژوهش‌های تاریخی به آینده تمدن اسلامی و ایرانی، از مهم‌ترین مسائل در تمدن‌پژوهی است.

یکی از تحولات در تمدن‌پژوهی، احساس نیاز به ایجاد یک نهضت بیداری در جهان اسلام در حال توسعه و اقتدار است و هم‌چنین تقویت جایگاه مطالعات ایران‌شناسی، اسلام‌شناسی، شیعه‌شناسی در کشورهای غربی(50) و شرقی(51) است. هم‌چنین کارهای پژوهشی بینارشته‌ای و توجه به تغییرات اجتماعی در قشرها و طبقات مختلف مردم در زمینه هنر، نقش زنان و در کل سبک زندگی مردم در مطالعات تاریخی می‌تواند نشانه این تحول در تمدن‌پژوهی باشد.

کارکرد اراده گروهی و مردمی در تاریخ از تحولات دیگر در این زمینه است. یکی از نظریه‌هایی که در مکتب کارکردی درباره انقلاب عرضه شده، نظریه چالمرز جانسون است که انقلاب را باید در زمینه سیستم‌های اجتماعی مطالعه کرد و اساساً جامعه‌شناسی ثبات پیش از جامعه‌شناسی انقلاب می‌آید. به گفته فوکو، «این اراده جمعی که در نظریه‌های ما همواره اراده کلی داشت، در تاریخ ایران هدفی کاملاً روشن ومعین را برای خود تعیین کرده و بدین‌گونه در تاریخ ظهور کرده است».(52)

اندیشمندان مسلمان با تقلید از فرهنگ وارداتی، بدون نقدکردن آن مخالف بودند. در همین راستا، امام خمینی(ره) با تأکید بر ویژگی انتقادی‌بودن تفکر اسلامی، پیشینه فرایند تمدن‌سازی را بازگو کرده و به‌شدت با تمدن وارداتی که به‌منزله تقلید بود، مخالفت می‌ورزد و می‌فرماید: «اسلام با تمدن مخالف نیست، با دلبستگی و محدودشدن مخالف است... همه مظاهر تمدن را انبیاء(علیهم السلام) قبول دارند، لکن مهار شده و نه مطلق و رها... ما با تمدن مخالف نیستیم با تمدن وارداتی مخالفیم، تمدن وارداتی ما را به این روز کشانده است».(53)

پایگاه مرجعیت دانش تاریخ در تهران و قم و دیگر شهرهای پیرو (پایگاه‌های پیشرو و پیرو) از دیگر تحولات و دگرگونی‌های بنیادین تمدن‌پژوهی است که پس از انقلاب رخ داده است. اقبال لاهوری در کتاب فلسفه خودی پیش‌بینی می‌کند که تهران در آینده قرارگاه مسلمانان خواهد شد.(54) به‌همین‌ترتیب پس از انقلاب اسلامی، ایران به‌صورت امّ‌القرای اسلام درآمد.(55) حتی ایران می‌تواند به‌علت موقعیت منحصر به‌فرد، منابع عظیم و بی‌پایان انرژی، ابزار فرهنگی و اعتقادی نیرومند(56) پا را از این فراتر گذارد و به مرکز سامان‌دهی تمدن نوین اسلامی تبدیل شود؛ زیرا انقلاب اسلامی ایران، در پیدایش، در کیفیت مبارزه و در انگیزه... از دیگر انقلاب‌ها جداست.(57)

به‌گفته شیخ عبدالعزیز عوده، روحانی برجسته فلسطین «انقلاب خمینی، مهم‌ترین و جدی‌ترین تلاش‌گر بیدارسازی اسلامی... ملت‌های مسلمان بود». بنابراین، موجودیت و هستی سیاسی جنبش‌های سیاسی اسلامی به انقلاب اسلامی وابسته است.(58)

در ارزیابی ثمره‌های انقلاب اسلامی ایران در اسفند سال 1357، چنین برداشت می‌شد که آگاهی سیاسی، همبستگی اجتماعی و سرانجام احیای تفکر مذهبی، از مهم‌ترین پیامدهای انقلاب مردمی بود که برای ناظران خارجی و داخلی بسیار اعجاب برانگیز بوده است و همه اندیشه‌ها از یک سرچشمه برمی‌خیزد و روی‌آوردن جوانان به خواندن آثار مذهبی و فهم مسائل دینی و تأثیرگذاری بر کشورهای اسلامی دیگر و دوری از فرهنگ غرب، زمینه خطر را برای غرب پدید آورده است.(59) امروز پس از چهاردهه، این مسئله آشکار شده که تأثیرگذاری انقلاب اسلامی بسیار عمیق بوده و جریانی نو و استوار در جهان اسلام رخ داده است.

رویکرد تحلیلی، جسارت نقد و تازه‌گویی در مطالعات تاریخی و دگرگونی اندیش‌های و روشی (مانند کاربرد روش تحلیل محتوا، روش گراندد تئوری یا نظریه مبنایی، روش تحلیل جامعه‌شناختی و...) در دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه، نقش انقلاب دربرداشتن مرز میان پژوهش در دو حوزه ایران‌شناسی و اسلام‌شناسی (پیونددادن این دو و سازگاری و پیوستگی میان آن دو، نه تنش و تنش‌زایی)، هم‌چنین تأثیر انقلاب بر انجام پژوهش‌های ایران‌شناسی توسط ایرانیان بیرونی به‌ویژه در آمریكا و كانادا که نشانگر پیشرو بودن مطالعات تاریخی در ایران پس از انقلاب اسلامی است، می‌تواند مؤلفه‌های دگرگونی بنیادی تمدنی و فرهنگی در تاریخ‌پژوهشی و تمدن‌پژوهی پس از انقلاب اسلامی باشد.

فراهم‌آوردن زمینه مناسب برای مباحث تقریبی و انسجام اسلامی نیز یکی آرزوهای دیرین اندیشمندان و عالمان و بزرگان دین بوده است که پس از انقلاب اسلامی با جدیت پی‌گیری شد و نمونه آن همدلی دربرابر رژیم صهیونیستی و مسئله فلسطین و هم‌چنین مسئله حج و برائت از مشرکان و همزیستی بین مسلمانان است. هم‌چنین برخی از طلاب علوم دینی از مذاهب فقهی اهل‌سنت در حوزه علمیه قم تحصیل می‌کنند و نشانه بسیار خوبی برای آینده درخشان تمدن اسلامی خواهد بود.

3. ابزارهای دگرگونی در تاریخ‌پژوهی

منظور از ابزارهای دگرگونی، نیروهای کنش‌زا هستند. نیروی انسانی در تمدن‌سازی نقش اساسی و محوری دارد. قرآن هم برهمین‌اساس، بر نقش مردم و اقوام در دگرگونی جامعه تأکید کرده است، هم‌چنین نقش پیامبران بزرگ الهی را نیز در همین راستا تفسیر می‌کنند که می‌توانند به‌عنوان قهرمانان جوامع تأثیرگذاری خود را داشته باشند. اما ابزار تنها نیروی انسانی نیست، بلکه هر نوع راهکار و سیاستی که برای دست‌یابی موردتوجه باشد نیز ابزار دگرگونی هستند.

در همین‌زمینه باید دانست که شبکه قدرت حکومت پهلوی چهار نیروی کنش‌زا مانند ارتش و ساواک، سرمایه‌داران، دیوان‌سالاران، قدرت خارجی بودند که از راه شخص شاه به هم متصل می‌شدند، اما شبکه قدرت در انقلاب اسلامی، روحانیت و حوزه، گروه‌های متوسط سنتی و بازاریان، گروه‌های متوسط جدید و روشن‌فکران و کارگران بودند که از راه مساجد، هیئت‌های  مذهبی، و دانشگاه با محوریت امام خمینی(ره) به هم پیوند می‌خوردند.(60) بنابراین به‌دلیل این‌که نیروهای وفادار و باورمند به این دو سیستم، کاملاً متفاوت بودند، نقش و تأثیرگذاری نیز ماهیتی متفاوت داشته است.

ازسوی‌دیگر هر دگرگونی و تحول، نیازمند ابزاری همگراست و انقلاب اسلامی با کارکردهای ویژه خود زمینه تولید این ابزار را فراهم ساخت. رشته‌ها، گرایش‌ها و درس‌های نو و روزآمد و تعداد اعضای هیئت علمی و تعداد و گونه رشته‌های علمی نیز نمونه دیگری از این مسئله است. رشته‌هایی مانند؛ تاریخ تشیع، تاریخ معاصر جهان اسلام،(61) تاریخ اهل‌بیت(علیهم السلام)، تاریخ اسلام،(62) تاریخ تمدن اسلامی، فرقه‌های تشیع،(63) تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه معارف اسلامی،(64) تاریخ تشیع اثنی‌عشری،(65) مدرسی معارف اسلامی با گرایش تاریخ و تمدن اسلامی و گرایش انقلاب اسلامی،(66) شیعه‌شناسی،(67) سیره پیامبر اعظم(صلی الله علیه واله وسلم)،(68) مذاهب اسلامی - تقریب،(69) از مهم‌ترین رشته‌های نو در زمینه تاریخ است که مجوز وزارت علوم نیز دریافت کرده‌اند و بسیاری از آنها در مراکز علمی حوزوی اجرا می‌شوند. این مسئله جایگاه تاریخ در حوزه‌های علمیه را نشان می‌دهد.

کتابخانه‌های غنی و فراوان و سامانه‌ها و نرم‌افزارهای تاریخی، به‌ویژه نرم افزارهای تولیدی مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور) که برای دسترسی به منابع تاریخی و دینی در حوزه تاریخ اسلام و تاریخ ایران و دیگر حوزه‌ها کاربرد فراوانی دارد، برگزاری جشنواره‌ها، همایش‌ها و هم‌اندیشی‌های علمی گسترده با رویکرد تاریخی و تمدنی و در راستای احیای تمدن اسلامی، از دیگر ابزارهای تاریخ‌ساز برای دانش تاریخ بوده است.

جایگاه تاریخ در کارگروه علوم انسانی در جشنواره فارابی، جایگاه تاریخ در بنیاد ملی نخبگان کشور، بنیان‌گذاری گروه‌های علمی جدید در شهرهای مختلف و مؤسسه‌های گوناگون آموزشی و پژوهشی و تأسیس دو انجمن علمی به‌نام انجمن ایرانی تاریخ و انجمن ایرانی تاریخ اسلام از وزارت علوم و یک انجمن علمی به‌نام انجمن تاریخ‌پژوهان حوزه علمیه قم از سوی حوزه علمیه نیز از ابزارهای دگرگون‌کننده مسیر تاریخ‌پژوهی در ایران پس از انقلاب اسلامی ایران است. همکاری با نهادها و سازمان‌های دولتی و خصوصی، مناسبات بین گروه‌های علمی و متخصصان تاریخی نیز از ابزارهای دیگر تحول به‌شمار می‌رود.

نشریه‌های گوناگون و با رویکردهای نوین در زمینه تاریخ نیز کاربرد اساسی داشته است. اکنون بیش از 70 عنوان نشریه در رشته تاریخ فعالیت می‌کند. نشریه‌هایی مانند؛ آثار، آریانا، آموزه، اسناد بهارستان، باستان‌پژوهی، باستان‌شناسی، بررسی‌های تاریخی، بررسی‌های نوین تاریخی، پارسه، پژوهش در تاریخ، پژوهش‌های تاریخی (دانشگاه اصفهان)، پژوهش‌های تاریخی ایران و اسلام (دانشگاه سیستان و بلوچستان)، پژوهش‌های علوم تاریخ (دانشگاه تهران)، پژوهش‌نامه تاریخ، پژوهش‌نامه تاریخ اسلام، پژوهش‌نامه تاریخ تشیع، پژوهش‌نامه تاریخ اجتماعی و اقتصادی (پژوهشگاه علوم انسانی)، پژوهش‌نامه تاریخ تمدن اسلامی(دانشگاه آزاد)، پژوهش‌نامه تاریخ‌های محلی ایران، پژوهش‌نامه تاریخی انقلاب اسلامی، پنجره، پیام باستان‌شناس، پیام بهارستان، پیشینه، تاریخ (دانشگاه آزاد محلات)، تاریخ (ضمیمه مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی)، تاریخ اسلام (دانشگاه باقرالعلوم(علیه السلام))، تاریخ اسلام و ایران (دانشگاه الزهرا(علیهم السلام))، تاریخ ایران (دانشگاه شهید بهشتی)، تاریخ ایران و اسلام (دانشگاه لرستان)، تاریخ‌پژوهی، تاریخ در آیینه پژوهش، تاریخ روابط خارجی (وزارت امور خارجه)، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، تاریخ معاصر ایران، تاریخ‌نامه ایران بعد از اسلام (دانشگاه تبریز)، تاریخ‌نگری و تاریخ‌نگاری (دانشگاه الزهرا(سلام الله علیها))، تاریخ نو، تاریخ و تمدن اسلامی، تاریخ و فرهنگ (دانشگاه فردوسی مشهد)، تاریخ علم (دانشگاه تهران)، تاریخ‌نامه خوارزمی، تحقیقات تاریخ اجتماعی، تحقیقات تاریخی، جستارهای تاریخی (پژوهشگاه علوم انسانی)، جندی‌شاپور، خردنامه، رشد آموزش تاریخ، زمانه، ژرفاپژوه، سخن تاریخ (جامعة‌المصطفی‌العالمیة)، شاهد یاران، شیعه‌شناسی (مؤسسه شیعه‌شناسی)، فروغ وحدت، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، گفت‌وگو، گنجینه اسناد، مرمت، مسکویه (دانشگاه آزاد ری)، مطالعات ایرانی، مطالعات تاریخ اسلام، مطالعات تاریخی جهان اسلام، مطالعات تاریخ فرهنگی، مطالعات تاریخی، مطالعات تاریخ انتظامی (ناجا)، میراث فرهنگی، نامه تاریخ‌پژوهان (انجمن تاریخ‌پژوهان حوزه علمیه)، نسخه‌پژوهی، نقدنامه تاریخ، باستان‌شناسی و هنر، پژوهش‌های تاریخی، اجتماعی و سیاسی، حکومت اسلامی(70)، درس‌هایی از مکتب اسلام(71)، از مهم‌ترین نشریه‌های این دوره است که با انتشار مقاله‌های نو و ایجاد نگرش‌ها و روش‌های نوین در مطالعه و پژوهش تاریخی بسیار ارزش‌مند هستند.

مناسبات روحانیت و دانشگاه از دیگر ابزارهای تحول و دگرگونی در تاریخ‌پژوهشی و تمدن‌پژوهی است. پیش از انقلاب تنها افراد خاصی مانند شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر و شهید مفتح با دانشگاه‌ها ارتباط داشتند، اماپس از انقلاب، بسیاری از روحانیون در درس‌های مرتبط با تاریخ اسلام وارد دانشگاه شدند و ازسویی به تحصیلات دانشگاهی در حد تکمیلی پرداختند. ازسوی‌دیگر، بسیاری نیز زیر نهاد رهبری به تدریس تاریخ اسلام پرداختند. در نتیجه روحانیان مطالعه و تحقیق در زمینه تاریخ را با جدیت بیشتر دنبال کردند.

شاید بتوان گفت که آشتی روحانیت با روشن‌فکران و استادان دانشگاهی با تأسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و تبادل نظر بین آنان صورت گرفت.(72) یکی از گروه‌های فعال در این زمینه نیز گروه تاریخ این دفتر بود که امروزه به‌عنوان پژوهشگاه حوزه و دانشگاه مناسبات گسترده و علمی خوبی با گروه‌های تاریخ دانشگاه‌ها دارد. هم‌چنین انتشار کتاب‌های دانشگاهی و کمک‌درسی سبب تحول در نگاه دانشجویان و استادان رشته تاریخ به این مجموعه شده است.

مرکز ملی پاسخ‌گویی به پرسش‌های دینی، وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی، به‌دلیل نقش برجسته در گسترش دانش معطوف به نیاز، جایگاهی ویژه‌ای در سیاست‌گذاری دانش دارند. این‌گونه مراکز هم دانش تولیدشده را متناسب با نیاز مخاطب بازتولید و مصرف می‌کنند و هم پرسش‌هایی نو و برآمده از متن جامعه را بر تولیدکنندگان دانش عرضه می‌کنند.

احیای متون تحریفی و مفقودشده، یکی از ابزارهای دیگر برای دگرگونی تاریخ‌پژوهشی است که موردتوجه بسیاری از شخصیت‌های تاریخ‌پژوه پس از انقلاب اسلامی بوده است. نمونه آن احیای مقتل ابومخنف است که به‌دست آیت‌اللّه یوسفی غروی انجام شد. وی برای تدوین این مقتل، درآغاز به نقد مقتل محرّف پرداخته و سپس به معرفی ابومخنف و خاندان او، گرایش به اهل‌بیت(علیهم السلام) در میان خاندان او، اسناد مقتل و دسته‌بندی راویان مقتل، تطبیق روایات مقتل او دربرخی منابع مانند طبری، ارشاد، مقاتل‌الطالبیین به‌همراه پانوشت‌های ارزش‌مند می‌پردازد و یکی از ابزارهای پژوهش تاریخ عاشورا را در دست پژوهش‌گران قرار داده است(73) و از سویی این حرکت الگویی برای احیای دیگر آثار ارزش‌مند شمرده می‌گردد که بایسته است موردتوجه قرار گیرد.

با توجه به ابعاد مختلف ابزارهای متنوع و گوناگون و با توجه هدف واحد و هماهنگی که بین آنها وجود دارد، قدرت تحول و دگرگونی در زمینه اهداف انقلاب اسلامی، فراوان، عمیق و گسترده بوده است.

4. انقلاب اسلامی و دگرگونی روشی

از نظر روش‌شناسی، ذهنیت حاکم بر تاریخ‌نگاری جریان چپ در دهه شصت شمسی، تداوم بینش‌هایی بود که پیش از این بنیادی‌ترین مؤلفه‌های حاکم بر تاریخ‌نگری و تاریخ‌نگاری جریان چپ در ایران و در خارج از ایران شناخته می‌شدند. این روش، بیشتر تحت‌تأثیر جهان‌بینی‌ها، اندیشه‌ها و رویکردهای تاریخی مورخان شوروی و نیز ایدئولوژی مسلط مارکسیسم - لنینیسم بوده است که با نگاهی ویژه به جریان تاریخ می‌نگریستند. مؤلفه دیگری که مورخان و نویسندگان چپ ایرانی در این دوره نیز در تحلیل‌های خود بیشترین بهره را از آن بردند، مفهوم طبقه بود. روش تحلیل طبقاتی که در واقع می‌توان آن را در زمره مهم‌ترین روش‌ها و تحلیل‌های تاریخ‌نگرانه سوسیالیست‌ها و کمونیست‌ها دانست، به‌طور اعم از جانب این‌دسته از نویسندگان ایرانی نیز به خدمت گرفته و تاحدودی به رویکرد مسلط در میان آنها بدل شد.

مناسبات برون‌مرزی گسترده نیز بین دانشگاه‌های ایران و کشورهای دیگر سبب تغییر روش شرق‌شناسان شده است که نمونه‌های آشکار آن را می‌توان در روش‌های پدیدارشناسی، تاریخی‌گری، تاریخی و روش مکتب آنال دانست.

نهضت نرم‌افزاری و کرسی‌های نقد و نظریه نیز یکی از مسایل مهمی است که در زمینه تاریخ نیز رخ داده است. گفت‌وگوی نقّادانه همواره با احترام‌گذاردن به مسائل و محورهای اختلافی و اختصاصی و تفاهم و همکاری براساس مشترکات است. هرگاه هریک از این دو نادیده گرفته شود، عملاً آزاداندیشی به‌بن‌بست می‌رسد. تا زمانی که انتقاد و نقدپذیری در جامعه به فرهنگ اجتماعی تبدیل نگردد، آزاداندیشی نیز به‌وجود نخواهد آمد و نتیجه طبیعی آن به‌خطر افتادن سازوکار تمدن‌سازی است. این اندیشه و سیاستی است که رهبری انقلاب اسلامی ایران بر آن تأکید داشته‌اند که «بدون فضای انتقادی سالم و بدون آزادی و بدون آزادی بیان و گفت‌وگوی آزاد، تولید علم و اندیشه و در نتیجه تمدن‌سازی ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود».(74) برهمین‌اساس، برگزاری کرسی‌های نظریه‌پردازی نیز پی‌گیری شده است که بسیار نویدبخش خواهد بود.

شهید مطهری آزاداندیشی را یکی از راه‌های دفاع از اسلام می‌داند. ایشان معتقد است آزاداندیشی اندیشه و تفکر را می‌سازد و بازاحیا و شکوفایی تمدن اسلامی در آینده با آزاداندیشی اسلامی ارتباط تنگاتنگی دارد. تنها راه حمایت و حفاظت از اسلام در آینده، تقویت و کاربرد آزاداندیشی است که با این ابزار می‌توان با افکار مخالف روبه‌رو شد و حقانیت اسلام را اثبات کرد: «جوانان و طرفداران اسلام خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می‌شود پاسداری کرد و آن علم است و آزادی‌دادن به افکار مخالف و مواجهه صریح و روشن به آنها».(75)

ازسوی‌دیگر، انقلاب اسلامی، با خرافه‌زدایی از دین چهره واقعی و اصیل دین و روحانیت را نشان داد.(76) برهمین‌اساس، باید گفت یکی از مباحث مهم پیش از انقلاب اسلامی، نگرش روایی به تاریخ اسلام بود و مسایل خرافی در این زمینه فراوان وجود داشت و جامعه برپایه آن پیش می‌رفت، گرچه افرادی مانند شهید مطهری نیز دربرخی موضوعات مانند عاشورا و سیره نبوی در زدودن خرافه‌ها نقش اساسی داشتند، اما پس از انقلاب، خرافه‌زدایی به‌گونه‌ای فراگیر و روش‌مند در موضوعات مختلف و تاریخ اسلام و تاریخ تشیع رشد کرده است. شاید بتوان گفت یکی از میدان‌های کار جدی در میان اهل‌تاریخ همین بحث و رویکرد است.

از نمونه‌های آشکار دگرگونی روشی، آثار مربوط به برخی شخصیت‌های حوزوی است. آیت‌اللّه یوسفی غروی، روش خاصی را دربررسی‌های تاریخی در پیش می‌گیرد و تاریخ تحقیقی را بر تاریخ تحلیلی مقدم می‌دارد. ایشان نوشته‌های تاریخی را چندگونه می‌داند: وقایع‌نگاری صرف و بدون تحلیل، آثار تحلیل مبتنی بر گزارش‌های نامعتبر و سوم تاریخ تحقیقی (التاریخ النصوصی). وی تلاش می‌کند اخبار حادثه را روشن نماید و به چیدمان متون بپردازد. هم‌چنین گزارش‌ها را با نقادی پی بگیرد و در پایان، روایات و گزارش‌های پذیرفتنی را تعیین کند تا زمینه تحلیل فراهم شود.(77)

هم‌چنین ایشان دربررسی‌های تاریخی خود بیشتر به تاریخ دینی، اجتماعی و فرهنگی توجه می‌کنند و حوادث سیاسی و نظامی بزرگ را در کنار آن می‌آورند. توجه به قاعده‌مندی و تعریف مقیاس مانند بررسی گزارش‌های تاریخی بر مبنای قرآن، توجه به مسلمات و قطعیات تاریخی، تجمیع قرائن در پذیرش گزارش در میان گزارش‌های اختلافی، چینش و گزینش منابع در سه مرحله، توجه به منابع شیعی دربررسی‌های تاریخ تشیع و اهل‌بیت(علیهم السلام)، بررسی شخصیت راوی و گزارشگر رویدادها، توجه به اقوم‌بودن و سپس اقدم‌بودن منبع، تلاش برای یافتن گونه سازگار بین گزارش‌های اختلافی و توجه به زمان و مکان حادثه، از مهم‌ترین محورهای روش ایشان در تاریخ‌پژوهشی است.(78)

هم‌چنین علامه سیدجعفر مرتضی نیز روش نویی را درپیش‌گرفته و پیوند میان روش علوم اسلامی و انسانی را انجام داده است. ایشان، برای بررسی‌های تاریخی، مطالعات بینارشته‌ای را با درنظر گرفتن برخی دانش‌های اسلامی مانند فقه و رابطه آن با تاریخ موردتوجه قرار داده است. رابطه احکام فقهی با گزاره‌های تاریخی را در زمینه‌های تقیه، ارث، نماز مسافر، نماز بر شهید، بررسی کرده است. هم‌چنین وی این گزاره‌ها را معیار سنجش گزاره‌های تاریخی قرار داده است. او می‌گوید این رابطه گاه اثباتی و گاه ابطالی است و در مسایل مختلف تاریخ صدر اسلام و دوره پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) آن را را عملی کرده است.(79)

نمونه دیگر دگرگونی روشی در آثار علامه سیدمرتضی عسکری است که با درنظرگرفتن برخی مبانی به نقد احادیث پرداخته است. سازگاری با قرآن، عقل و تاریخ، بسترشناسی احادیث و توجه به زمان و مکان گزارش احادیث، ارزیابی سند حدیث، جریان‌شناسی احادیث مانند احادیث دوره خلفا باعنوان مدرسة‌الخلفاء و احادیث دوره معاویه، تحریف‌شناسی متن احادیث، شخصیت‌شناسی راویان، آسیب‌شناسی احادیث، منبع‌شناسی، گزینشی برخورد نکردن با روایات و استناد به روایات معتبر اهل‌سنت، از مهم‌ترین مؤلفه‌های تاریخ‌پژوهشی علامه عسکری است.(80) در همین راستا، ساختگی‌بودن برخی شخصیت‌ها مانند سیف‌بن عمر و افراد دیگر و رد منع کتابت حدیث در دوره خلفا و باور به خاستگاه این‌گونه روایات در دوره معاویه، از نوآوری‌های ایشان به‌شمار می‌رود.

این دگرگونی‌های روشی می‌تواند زمینه تمدن‌پژوهی را نیز فراهم آورد. بنابراین می‌توان گفت پیش از انقلاب اسلامی در زمینه تمدن، دیدگاه‌های نوینی ارائه نشده بود و تنها به بررسی تمدن گذشته ایران و گاه ارتباط اسلام و ایران پرداخته می‌شد، اما پس از انقلاب از جهات مختلف در این زمینه و رشته پژوهشی و روش پژوهش تاریخی، تحول رخ داده و نظریه‌ها و دیدگاه‌های کاملاً هماهنگ و برخاسته از دین اسلام و مذهب تشیع پدید آمده و زمینه یک دگرگونی بنیادی را فراهم ساخته است.

5. انقلاب اسلامی و نیاز به آسیب‌های دانش تاریخ

گسترش مرزهای دانش، ظهور دانشمندان بسیار در رشته‌های مختلف علمی و رونق علوم سنتی و مدرن، از نشانه‌های توفیق انقلاب اسلامی در اهداف و برنامه‌های خود است. از رهاوردهای مبارك و خجسته نهضت بیداری ایران اسلامی، توجه جهانیان به قابلیت‌های علوم اسلامی و انسانی است. این توجه جهانی و همگانی، در عین خجستگی، مسئولیت‌های جدیدی را نیز بر استادان، اعضای هیئت علمی و مراکز علمی گذاشته است. مسئولیت‌ها و نیازهای نو، اقتضاهای جدیدی را پدید آورد؛ از جمله: ضرورت تخصص‌گرایی و تأسیس دانش‌های زیرشاخه تاریخ و علوم میان‌‌رشته‌ای كه كاربردی بیشتری دارند.

در این راستا، به انگیزه آسیب‌شناسی و نشاط‌‌افزایی در محیط‌های علمی، لازم است نهادهای علمی در زمینه تحقیق و مدیریت علمی پژوهش‌ها، نیازسنجی دقیق و اولویت‌بندی آنها تلاش بیشتری صورت دهند و مانع ناهمسویی‌های زیانبار و گسست‌های خسارت‌زا در میان گروه‌های تاریخ سراسر کشور شوند. چنین سمت‌وسویی اگر تحقق پذیرد، مراکز علمی تاریخی را از خطر تبدیل‌شدن به مجمع‌‌الجزایری پراكنده می‌رهاند و آنها را در مسیری هماهنگ و هدف‌مند قرار می‌دهد. برای تحقق هرچه بهتر این مهم، پیوستگی سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی در زمینه روحیه آزاداندیشی‌ و رویكرد نقادانه و نظریه‌پردازانه كه همواره در میان اندیشمندان مسلمان و شیعی معمول و زبانزد بوده است، یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر به‌شمار می‌رود. برای دست‌یابی به چنین هدف عالی و افق‌های مطلوب و توسعه مراکز علمی در زمینه تاریخ در سطح منطقه، جهان اسلام و بین‌الملل، نیازمند آسیب‌شناسی جدی و همه‌جانبه دانش تاریخ و ارائه طرحی جامع است که می‌تواند به برنامه‌ریزی در دانشگاه‌ها و مراکز تخصصی و استفاده بهینه از امکانات فعلی منجر شود.

در همین زمینه، سیاست‌گذاری واحد در ابعاد کلان ملی در افق بلندمدت، میان‌مدت و کوتاه‌مدت بایسته است؛ زیرا نبود آن دانش‌ها را دچار رکود، روزمرگی و تقلید از مباحث دیگران در رقابت‌های علمی خواهد کرد این سیاست‌گذاری واحد در زمینه فرهنگ و تمدن اسلامی و بومی، سبب شکوفایی و تأثیرگذاری در برنامه‌ریزی‌های کلان کشور خواهد شد. پرداختن به این مشکلات، خود مطالعات وسیع علمی را می‌طلبد تا همه جوانب و پیامدهای مسئله به‌دقت بررسی شود. برخی آسیب‌های مهم در زمینه تاریخ‌پژوهشی را می‌توان با فرهنگ‌سازی فعالیت گروهی و هماهنگی گروه‌های تاریخی مدیریت و فرصت‌سازی کرد.


نتیجه‌گیری

به‌نظر می‌رسد انقلاب اسلامی ایران با بهره‌گیری از چهار محور «ساختارها»، «باورها»، «فرآیندها» و «نیروهای کنش‌زا» توانست تمام مراحل یک جنبش از آغاز حرکت انقلابی در 1357 شمسی تا نهادینه‌شدن آن و سپس استمرار آن جامعه را به‌گونه گسترده و دانش‌های مختلف به‌ویژه دانش‌های علوم انسانی مانند تاریخ را دگرگون کند که این تحول تا سال‌های دراز نیز ادامه خواهد داشت. دانش تاریخ به‌سوی آینده‌نگری و تمدن‌سازی اسلامی در جریان است و نه‌تنها در میان قشرهای مختلف مردمی و نخبگان و اندیشمندان ایرانی مؤثر بوده که بر بسیاری از اندیشمندان تاریخی کشورهای اسلامی نیز اثر گذاشته و به‌عنوان یک جریان تمدن‌ساز و رقیب برای تمدن غرب، تمدن شرق دور، تمدن روسی، و دیگر تمدن‌ها به‌شمار می‌رود، و با اینکه روح یگانه ای بر آن حکم‌فرماست، از تنوع و گوناگونی نگرشی، روشی، ابزاری در سطوح مختلف بهره‌مند است. نکته مهم این‌که حوزه‌های علمیه در این جریان‌سازی نقش بی‌بدیل و گسترده داشته‌اند.(81)

Source:
1. اتحادیه، منصوره، استاد تاریخ دانشگاه تهران، سخنرانی در کنگره تاریخ‌دانان، 1394ش.
2. اسپوزیتو، جان ال. و جان او. وال، جنبش‌های اسلامی معاصر (اسلام و دموکراسی)، نشر نی، تهران، 1392ش.
3. اسکاچپل، تدا، حکومت تحصیل‌دار، مندرج در رهیافت‌های نظری بر انقلاب اسلامی، گردآوری: عبدالوهاب فراتی، نشر معارف، چ دوم، قم، 1379ش.
4. دولت‌ها و انقلاب‌های اجتماعی، ترجمه: سیدمجید روئین‌تن، انتشارات سروش، تهران، 1360ش.
5. باقری‌فر، علی، خدمات متقابل روحانیت و انقلاب اسلامی، به‌کوشش: سیدجواد میرخلیلی، نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چ اول، قم، 1389ش.
6. برومند، صفورا، ماهنامه هنر و مردم و تاریخ‌نگاری نوین، ص153، «مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی»، به‌کوشش: هدیه تقوی، انتشارات نگارستان اندیشه، تهران، 1396ش.
7. پارسانیا، حمید؛ لکزایی، نجف، بررسی و تحلیل تجربه روحانیت در بازسازی علوم انسانی، روحانیت و انقلاب اسلامی، به‌کوشش: سیدجواد میرخلیلی، نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چ اول، قم، 1389ش.
8. پیروزمند، علیرضا، روحانیت و نواندیشی دینی جهت بازتولید علوم اسلامی، روحانیت و انقلاب اسلامی، به‌کوشش: سیدجواد میرخلیلی، نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چ اول، قم، 1389ش.
9. ترابی فارسانی، سهیلا، رویکردی به تاریخ‌نگری زنان از خلال نشریات زنان (از مشروطه تا پهلوی)، مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی، به‌کوشش: هدیه تقوی، انتشارات نگارستان اندیشه، تهران، 1396ش.
10. ترکمنی، آذر؛ محمدی، امین، سنت و مدرنیته در تاریخ‌نگاری و تاریخ‌نگری عبداللّه مستوفی، مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی، به‌کوشش: هدیه تقوی، انتشارات نگارستان اندیشه، تهران، 1396ش.
11. تقوی، هدیه؛ بختیاری، شهلا، واکاوی اسلوب سیره نگاری در آثار محققان ایرانی از 1300 تا 1357 شمسی، مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی، به‌کوشش: هدیه تقوی، انتشارات نگارستان اندیشه، تهران، 1396ش.
12. توکلی، یعقوب، جستارهایی در تاریخ‌نگاری معاصر ایران، نشر معارف، چ اول، قم، 1394ش.
13. حسینی خامنه‌ای، سیدعلی، نامه رهبر انقلاب اسلامی ایران به جمعی از پژوهش‌گران حوزه علمیه قم، 16/11/1381ش.
14. حسینیان مقدم، حسین، مسایل فقهی در الصحیح، مجموعه مقالات نکوداشت علامه سیدجعفر مرتضی عاملی، زیرنظر: رسول جعفریان، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چ اول، قم، 1380ش.
15. داداش‌نژاد، منصور، بینش و روش آیت‌اللّه محمدهادی یوسفی غروی در کتاب موسوعة التاریخ الاسلامی، مجموعه مقالات نکوداشت آیت‌اللّه یوسفی غروی، به‌کوشش: انجمن تاریخ‌پژهان، چ اول، قم، 1395ش.
16. روا، الیویه، تجربه اسلام سیاسی، ترجمه: مدیر شانه‌چی و حسین مطیعی، نشر امین، تهران، 1379ش.
17. روح‌بخش، رحیم، بازخوانی فعالیت لایه‌های میانی جامعه، بررسی موردی نقش نیروهای مذهبی در سال‌های 1320-1332ش، مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی، به‌کوشش: هدیه تقوی، انتشارات نگارستان اندیشه، تهران، 1396ش.
18. رویکرد‌شناسی آیت‌اللّه محمدهادی یوسفی غروی در مصاحبه دکتر صفری با ایشان، مجموعه مقالات نکوداشت آیت‌اللّه یوسفی غروی، به‌کوشش: انجمن تاریخ‌پژوهان، چ اول، قم، 1395ش.
19. زرین‌کوب، عبدالحسین، دو قرن سکوت، انتشارات جامعه لیسانسیه‌های دانش‌سرای عالی، چ اول، تهران، 1330ش.
20. سلماسی‌زاده، محمد، استاد تاریخ دانشگاه تبریز، سخنرانی در کنگره تاریخ‌دانان، 1394ش.
21. سلیمانی، جواد، معرفی کتاب وقعة‌الطف لأبی‌مخنف، تحقیق: استاد محمدهادی یوسفی غروی، مجموعه مقالات نکوداشت آیت‌اللّه یوسفی غروی، به‌کوشش: انجمن تاریخ‌پژوهان، چ اول، قم، 1395ش.
22. عنایت، حمید، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ترجمه: بهاءالدین خرمشاهی، انتشارات خوارزمی، تهران، 1372ش.
23. فرحناز عزیزی، پژوهش‌گر تاریخ، سخنرانی در کنگره تاریخ‌دانان، 1394ش.
24. فصیحی، سیمین، جریان‌های اصلی تاریخ‌نگاری در دوره پهلوی، نشر نوند، چ اول، تهران، 1372ش.
25. عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه الزهرا(س)، سخنرانی در کنگره تاریخ‌دانان، 1394ش.
26. فوکو، میشل، ایران روح یک جهان بی‌روح و نه مقاله دیگر، ترجمه: نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، نشر نی، تهران، 1380ش.
27. ایرانی‌ها چه رویائی در سر دارند، نشر نی، تهران، 1377ش.
28. قاسمی، سیدفرید و علی دهباشی، گفت‌وگو با دکتر ابوالقاسم خدابنده‌لو، تاریخ شفاهی مطبوعات ایران 11، 1383ش.
29. کالورت، پیتر، انقلاب و ضدانقلاب، ترجمه: سعید قانعی، انتشارات آشیان، چ اول، تهران، 1383ش.
30. کلمرزی، عبدالرضا، باستانی پاریزی، پیوند تاریخ‌نگاری سنتی و نوین، مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی، به‌کوشش: هدیه تقوی، انتشارات نگارستان اندیشه، تهران، 1396ش.
31. گازیوروسکی، مارک ج، سیاست خارجی آمریکا و شاه، ترجمه: جمشید زنگنه، نشر رسا، تهران، 1371ش.
32. گیدنز، آنتونی، جامعه‌شناسی، منوچهر صبوری کاشانی، نشر نی، تهران، 1374ش.
33. لاریجانی، محمدجواد، مقولاتی در استراتژی ملی، ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1369ش.
34. لوئیس، برنارد، اسلام و دموکراسی، مجموعه مقالات ایران، اسلام و تجدد.
35. محمدی، ذکراللّه، علل عقب‌ماندگی ایران و راه برون رفت از آن در آثار تاریخ‌نگارانه ایران‌شناسان انگلیسی قرن نوزدهم میلادی، مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی، به‌کوشش: هدیه تقوی، انتشارات نگارستان اندیشه، تهران، 1396ش.
36. محمدی، رمضان، تأثیر باورهای کلامی بر گزاره‌های تاریخی در کتاب الصحیح من سیرة النبی الاعظم(صلی الله علیه واله وسلم)، مجموعه مقالات نکوداشت علامه سیدجعفر مرتضی عاملی، زیرنظر: رسول جعفریان، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چ اول، قم،1380ش.
37. مشایخ فریدنی، محمدحسین، اسرار خودی و رموز بی‌خودی علامه شیخ محمد اقبال لاهوری، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، تهران، 1358ش.
38. مصوبات جلسات مختلف وزارت علوم و تحقیقات و فن آوری.
39. مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، انتشارات صدرا، چ نهم، تهران، 1372ش.
40. موسوی خمینی(ره)، سید روح الله، صحیفه نور، انتشارات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، تهران، 1389ش.
41. وصیت‌نامه سیاسی الهی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1368ش.
42. میراحمدی، منصور، حضور آکادمیک روحانیت در انقلاب اسلامی، روحانیت و انقلاب اسلامی، به‌کوشش: سیدجواد میرخلیلی، نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چ اول، قم، 1389ش.
مجلات
43. «زنان از خلال نشریات زنان (از مشروطه تا پهلوی)»، نشریه شکوفه، مزین السلطنه، شماره 10، 1333ش.
44. «سخن ماه، گوش‌های از ره‌آوردهای انقلاب»، نشریه درس‌هایی ازمکتب اسلام، شماره 12، سال 18، 1357ش.
45. احمدوند، زینب و دیگران، «بررسی و تحلیل مؤلفه‌های جریان تاریخ‌نگاری چپ (کمونیستی) ایرانی در اولین دهه پس از انقلاب اسلامی» 1357ش، نشریه گنجینه اسناد، سال بیست و هفتم، تابستان 1396ش.
46. پناهی، محمدحسین، «بررسی زمینه‌ها و اهداف انقلاب اسلامی ایران براساس شعارهای انقلاب»، نشریه علمی پژوهشی علوم اجتماعی، دوره 7، شماره 11.12، زمستان 1379ش.
47. جمال‌زاده، ناصر؛ خواجه‌علی، محمد، «تبیین فرایند پیروزی انقلاب اسلامی ایران براساس مدل قدرت شبکه‌ای کاستلز، مانوئل»، نشریه علمی پژوهشی پژوهش‌نامه انقلاب اسلامی، سال ششم، شماره 18، بهار 1395ش.
48. راد، علی؛ مردانی، مهدی، «روش‌شناسی آرای حدیثی علامه عسکری در بوته سنجش با تأکید بر معالم المدرستین»، نشریه علوم حدیث، سال هفدهم، شماره اول.
49. شیرودی مرتضی، «تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جنبش‌های سیاسی معاصر»، نشریه الکترونیکی راسخون، بهمن 1392ش.
50. شیرودی، مرتضی، «انقلاب اسلامی ایران و جنبش‌های جهان اسلام»، فصلنامه رواق اندیشه، شماره 30‌.
51. فرشاد، مهدی، «باستان‌شناسی مهندسی و نقش آن در شناخت تاریخ تمدن ایران»، نشریه بررسی‌های تاریخی، شماره 5، سال سیزدهم، 1357، شماره 79‌.
52. فصلنامه راهبرد، نشریه علمی پژوهشی، انتشارات مرکز تحقیقات استراتژیک، ش 12، زمستان 1375ش.
53. لیو جیا فونگ، و سیدجلال امام، «شیعه‌پژوهی در چین»، نشریه سخن تاریخ، تابستان 1390، شماره 13‌.
54. مهدی‌زاده، سارا، و پیروز حناچی، «نقش معماران و باستان‌شناسان غربی در مرمت بناهای تاریخی ایران در دوران پهلوی (1357-1304)»، نشریه هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی، دوره ۲۱، شماره 3، پاییز ۱۳۹۵ش.
55. نشریه درس‌هایی از مکتب اسلام، سخن ماه، گوشه‌ای از ره‌آوردهای انقلاب، شماره 12، سال 18، 1357ش.
Peinevesht:

(1). گیدنز، جامعه‌شناسی، ص679.

(2). گیدنز، جامعه‌شناسی، ص680-681.

(3). شیرودی، «انقلاب اسلامی ایران و جنبش‌های جهان اسلام»، فصلنامه رواق اندیشه، شماره 30.

(4). سخن ماه، «گوشه‌ای از رهاوردهای انقلاب»، نشریه درس‌هایی از مکتب اسلام، شماره 12، سال 18، 1357ش، ص4و5.

(5). توجه به آمار نشریه مناسب است، زیرا از 1320 تا 1342 در مدت 22 سال 249 شماره از نشریه چاپ شده است و گاه ماهنامه و گاه فصلنامه بوده است. هم‌چنین مقاله‌ها از سبک و ساختار روش‌مندی برخوردار نیستند و اشتباه‌های نوشتاری و شکلی نیز زیاد دارد.

(6). مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی، به‌کوشش هدیه تقوی؛ برومند، ماهنامه هنر و مردم و تاریخ‌نگاری نوین، ص153.

(7). مدیرمسئول آن ابوالقاسم خدابنده‌لو در رشته پزشکی بود. ر.ک به: مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی، به‌کوشش هدیه تقوی؛ برومند، ماهنامه هنر و مردم و تاریخ‌نگاری نوین، ص155.

(8). قاسمی و دهباشی، (گفت‌وگو با دکتر ابوالقاسم خدابنده‌لو)، تاریخ شفاهی مطبوعات ایران، ص142.

(9). مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی، به‌کوشش هدیه تقوی؛ برومند، ماهنامه هنر و مردم و تاریخ‌نگاری نوین، ص159.

(10). سخنرانی فرحناز عزیزی پژوهش‌گر تاریخ، کنگره تاریخ‌دانان، 1394ش.

(11). نسخه‌های قابل‌دریافت بسیاری از مقاله شماره 1 تا 79 این نشریه در سامانه پژوهشگاه علوم انسانی موجود است و نکته جالب این‌که مهر کتابخانه مدرسه فیضیه قم بر صفحه‌های این مقاله‌ها خورده است و نشانگر آن است که در حوزه علمیه به داشتن و خواندن چنین کتاب‌هایی ارزش می‌دادند.

(12). فرشاد، «باستان‌شناسی مهندسی و نقش آن در شناخت تاریخ تمدن ایران»، نشریه بررسی‌های تاریخی، شماره 5، سال سیزدهم، 1357، شماره 79، ص131.

(13). فصیحی، جریان‌های اصلی تاریخ‌نگاری در دوره پهلوی، ص51-365.

(14). توکلی، جستارهایی در تاریخ‌نگاری معاصر ایران، ص32-73.

(15). مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی، به‌کوشش هدیه تقوی؛ ترابی فارسانی، رویکردی به تاریخ‌نگری زنان از خلال نشریات زنان (از مشروطه تا پهلوی)، ص221.

(16). مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی، به‌کوشش هدیه تقوی؛ ترابی فارسانی، رویکردی به تاریخ‌نگری زنان از خلال نشریات زنان (از مشروطه تا پهلوی)، ص225 به نقل از نشریه شکوفه، مزین‌السلطنه، شماره 10، 1333ش، ص1-2.

(17). مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی، به‌کوشش هدیه تقوی؛ ترابی فارسانی، رویکردی به تاریخ‌نگری زنان از خلال نشریات زنان (از مشروطه تا پهلوی)، ص230.

(18). مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی، به‌کوشش هدیه تقوی؛ ترکمنی و محمدی، سنت و مدرنیته در تاریخ‌نگاری و تاریخ‌نگری عبداللّه مستوفی، ص257.

(19). مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی، به‌کوشش هدیه تقوی؛ تقوی، و بختیاری، واکاوی اسلوب سیره نگاری در آثار محققان ایرانی از 1300 تا 1357 شمسی، ص262-274.

(20). مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی، به‌کوشش هدیه تقوی؛ روح‌بخش، بازخوانی فعالیت لایه‌های میانی جامعه، بررسی موردی نقش نیروهای مذهبی در سال‌های 1320-1332، ص318-321.

(21). سخنرانی دکتر منصوره اتحادیه، استاد تاریخ دانشگاه تهران، کنگره تاریخ‌دانان، 1394ش.

(22). سخنرانی دکتر سیمین فصیحی، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه الزهرا(س)، کنگره تاریخ‌دانان، 1394ش.

(23). سخنرانی دکتر محمد سلماسی‌زاده، استاد تاریخ دانشگاه تبریز، کنگره تاریخ‌دانان، 1394ش.

(24). مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی، به‌کوشش هدیه تقوی؛ کلمرزی، باستانی پاریزی؛ پیوند تاریخ‌نگاری سنتی و نوین، ص398.

(25). مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ‌دانان ایران، تاریخ‌نگاری نوین در ایران از عصر ناصری تا انقلاب اسلامی، به‌کوشش هدیه تقوی؛ محمدی، علل عقب‌ماندگی ایران و راه برون‌رفت از آن در آثار تاریخ‌نگارانه ایران‌شناسان انگلیسی قرن نوزدهم میلادی، ص422-439.

(26). زرین‌کوب، دو قرن سکوت.

(27). گازیوروسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه، ص273.

(28). مهدی‌زاده؛ حناچی، «نقش معماران و باستان‌شناسان غربی در مرمت بناهای تاریخی ایران در دوران پهلوی (1357-1304)»، نشریه هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی، دوره ۲۱، شماره 3، پاییز ۱۳۹۵، ص13.

(29). احمدوند، رساله دکتری، دانشگاه اصفهان.

(30). کالورت، انقلاب و ضد انقلاب، ص63.

(31). پناهی، «بررسی زمینه‌ها و اهداف انقلاب اسلامی ایران براساس شعارهای انقلاب»، نشریه علمی پژوهشی علوم اجتماعی، دوره 7، شماره 11و12، زمستان 1379، ص63-84.

(32). اسکاچپل، دولت‌ها و انقلاب‌های اجتماعی، ص190-189.

(33). روا، تجربه اسلام سیاسی، ص180و179.

(34). همان، ص184.

(35). اسکاچپل، حکومت تحصیل‌دار، مندرج در رهیافت‌های نظری بر انقلاب اسلامی، ص199.

(36). فوكو، ایران روح یک جهان بی‌روح ونه مقاله دیگر، ص58.

(37). عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر.

(38). اسپوزیتو؛ جان او، جنبش های اسلامی معاصر (اسلام و دموکراسی)، ص111.

(39). همان.

(40). همان، ص112.

(41). لوئیس، «اسلام و دموکراسی»، مجموعه مقالات ایران، اسلام و تجدد، ص57.

(42). باقری‌فر، خدمات متقابل روحانیت و انقلاب اسلامی، ص20و30.

(43). پارسانیا، لکزایی، بررسی و تحلیل تجربه روحانیت در بازسازی علوم انسانی، ص145؛ میرخلیلی، روحانیت و انقلاب اسلامی، ص145.

(44). پیروزمند، روحانیت و نواندیشی دینی جهت بازتولید علوم اسلامی، ص154؛ میرخلیلی، روحانیت و انقلاب اسلامی، ص154.

(45). میراحمدی، حضور آکادمیک روحانیت در انقلاب اسلامی، ص292-294؛ میرخلیلی، روحانیت و انقلاب اسلامی، ص154.

(46). محمدی، تأثیر باورهای کلامی بر گزاره‌های تاریخی در کتاب الصحیح من سیرة النبی الاعظم(صلی الله علیه واله وسلم) ، ص148-172؛ مجموعه مقالات نکوداشت علامه سیدجعفر مرتضی عاملی، زیرنظر: رسول جعفریان.

(47). رویکردشناسی آیت‌اللّه محمدهادی یوسفی غروی در مصاحبه دکتر صفری با ایشان، ص71-75، مجموعه مقالات نکوداشت آیت‌اللّه یوسفی غروی، به‌کوشش انجمن تاریخ‌پژوهان.

(48). احمدوند، و دیگران، «بررسی و تحلیل مؤلفه‌های جریان تاریخ‌نگاری چپ (کمونیستی) ایرانی در اولین دهه پس از انقلاب اسلامی» 1357ش، نشریه گنجینه اسناد، سال بیست و هفتم، تابستان 1396، ص22، 41و43.

(49). همان، ص31و32.

(50). نمونه‌های فراوانی در این زمینه وجود دارد، می‌توان به کتاب آقای غلام احیاء حسینی و هم‌چنین مقاله پروفسور اتان کلبرگ و مقاله آقای دکتر عباس احمدوند و دیگران مراجعه کرد.

(51). جیا فونگ، و امام، «شیعه‌پژوهی در چین»، نشریه سخن تاریخ، تابستان 1390، شماره 13، ص79-106.

(52). فوکو، ایرانی‌ها چه رویائی در سر دارند، ص28.

(53). امام خمینی، صحیفه نور، ج8 ص68؛ همان، ج11، ص196؛ همان، ج4، ص49.

(54). فصلنامه راهبرد، ش 12، زمستان 1375، ص8؛ مشایخ فریدنی، اسرار خودی و رموز بی‌خودی علامه شیخ محمداقبال لاهوری، ص73 مقدمه.

(55). لاریجانی، مقولاتی در استراتژی ملی، ص6.

(56). فصلنامه راهبرد، پیشین، ص10.

(57). امام خمینی، وصیت‌نامه سیاسی الهی، ص7. به نقل از شیرودی، «انقلاب اسلامی ایران و جنبش‌های جهان اسلام»، فصلنامه رواق اندیشه، شماره 30.

(58). شیرودی، تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر جنبش‌های سیاسی معاصر، نشریه الکترونیکی راسخون، بهمن 1392ش.

(59). سخن ماه، «گوشه‌ای از رهاوردهای انقلاب»، نشریه درس‌هایی ا زمکتب اسلام، شماره 12، سال 18، 1357ش، ص4و5.

(60). جمال‌زاده، خواجه‌علی، «تبیین فرایند پیروزی انقلاب اسلامی ایران براساس مدل قدرت شبکه‌ای مانوئل کاستلز»، نشریه علمی پژوهشی پژوهشنامه انقلاب اسلامی، سال ششم، شماره 18، بهار 1395، ص99-118.

(61). مصوبه جلسه شماره 815 مورخ 30/9/1391 وزارت علوم.

(62). مصوبه جلسه شماره 840 مورخ 27/5/1392 وزارت علوم.

(63). مصوبه جلسه شماره 860 مورخ 19/2/1394 وزارت علوم.

(64). مصوبه جلسه شماره 130 مورخ 17/4/1369 وزارت علوم.

(65). مصوبه جلسه شماره 772 مورخ 17/7/1389 وزارت علوم.

(66). مصوبه جلسه شماره 556 مورخ 22/5/1384 وزارت علوم.

(67). مصوبه جلسه شماره 736 مورخ 2/8/1388 وزارت علوم.

(68). مصوبه جلسه شماره 872 مورخ 28/1/1395 وزارت علوم.

(69). مصوبه جلسه شماره 867 مورخ 9/8/1394 وزارت علوم.

(70). این نشریه از سال 1375 توسط دبیرخانه مجلس خبرگان تاکنون منتشر شده که بینارشته‌ای است و بسیاری از مقاله‌های آن در راستای تاریخ است و یا بررسی رویدادها و اندیشه‌های تاریخی یاری می‌رساند.

(71). این نشریه از سال 1337ش تاکنون توسط دارالتبلیغ اسلامی در حوزه علمیه قم منتشر شده است و برخی نویسندگان آن مانند علی دوانی، آیت‌اللّه جعفر سبحانی، آیت‌اللّه العظمی مکارم شیرازی، محمد مفتح، صالحی نجف‌آبادی، یعقوب جعفری، مهدی پیشوایی، در زمینه‌های شخصیت‌های تاریخ اسلام، تاریخ صدر اسلام، تاریخ تشیع، مذاهب و فرقه‌ها، اعلامیه حقوق بشر، بررسی پیشرفت علوم، اندیشه‌های علوی، عاشورا، تاریخ پیامبران، اوضاع شیعیان آمریکا، تاریخ امامان(علیهم السلام)، عوامل پیشرفت و انحطاط جهان اسلام، مقاله‌هایی نوشته‌اند.

(72). باقری‌فر، خدمات متقابل روحانیت و انقلاب اسلامی، ص33؛ میرخلیلی، روحانیت و انقلاب اسلامی.

(73). سلیمانی، معرفی کتاب وقعة الطف لابی‌مخنف، ص61-66.

(74). نامه رهبر انقلاب اسلامی ایران به جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، 16/11/1381.

(75). مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص19-20.

(76). باقری‌فر، خدمات متقابل روحانیت و انقلاب اسلامی، ص34؛ میرخلیلی، روحانیت و انقلاب اسلامی.

(77). داداش‌نژاد، بینش و روش آیت‌اللّه محمدهادی یوسفی غروی، در کتاب موسوعة‌التاریخ‌الاسلامی، ص29.

(78). داداش‌نژاد، بینش و روش آیت‌اللّه محمدهادی یوسفی غروی، در کتاب موسوعة‌التاریخ‌الاسلامی، ص31-52.

(79). حسینیان مقدم، مسایل فقهی در الصحیح، ص186-196.

(80). راد، و مردانی، «روش‌شناسی آرای حدیثی علامه عسکری در بوته سنجش با تأکید بر معالم المدرستین»، نشریه علوم حدیث، سال هفدهم، شماره اول، ص165-186.
(81). برگرفته از کتاب: نقش شیعه در گسترش علم تاریخ، جمعی از فضلا با اشراف مرجع عالی‌قدر حضرت آیت‌‌الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته، به کوشش محمدتقی سبحانی – محمدعلی رضایی اصفهانی، انتشارات امام علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)، قم، 1399 هـ ش، ص 421.
 
TarikheEnteshar: « 1402/03/28 »
Tags
فرهنگ مکتب اسلام باور ساختار روحانیت ولایت فقیه امام خمینی پیکار ایران انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی کسروی پهلوی جمهوری اسلامی ایران علامه طباطبایی شهید مطهری مشروطه ایران باستان حوزه‌های علمیه تاریخ اسلام سیره پیامبر سبحانی فرآیند فروغ ابدیت تاریخ انقلاب مدرنیته سیدمرتضی عسکری سیدجمال‌الدین اسدآبادی اسلامی‌سازی شیعه‌شناسی فلسفه تاریخ تاریخ نگاری تاریخ پژوهی تمدن پژوهی جنبش اسلامی تاریخ معاصر سنن‌النبی سیری در سیره نبوی زین‌العابدین رهنما تاریخ اهل‌بیت تاریخ‌پژوهی تمدن‌پژوهی کنش‌ سیدمحمد طباطبایی سیدحسن مدرس شیخ‌هادی نجم‌آبادی میرزامحمد نایینی انقلاب مشروطه آریانا باستان‌شناسی مجتبی مینوی بیح‌اللّه صفا ابوالقاسم پاینده باستانی پاریزی ایرج افشار محمدجواد مشکور پیرنیا تاریخ پیامبر اسلام آیتی وقایع‌نگاری رضاشاه دکتر شریعتی نهضت‌های اسلامی پیامبر امی جاذبه و دافعه علی خدمات متقابل اسلام و ایران سیری در سیره ائمه اطهار ایران‌گرایی دو قرن سکوت تقویم باستانی میشل فوکو انقلاب ایران بومی‌سازی علوم تاریخ تشیع بررسی‌های تاریخی پژوهش‌نامه تاریخ کتاب ماه تاریخ سیدجعفر مرتضی
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 1954