درس دوّم: نیاز به وجود پیامبران از نظر طرح قوانین

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
50 درس اصول عقائد برای جوانان
درس اوّل: نیاز ما به وجود رهبران الهىدرس سوّم: چرا پیامبران معصومند؟

در درس گذشته نیاز به وجود پیامبران را از دو بُعد «تعلیم» و «تربیت» دانستیم، اکنون نوبت به قوانین اجتماعى و نقش مهمّى که پیامبران در این زمینه دارند رسیده است.

مى دانیم بزرگ ترین امتیاز زندگى انسان ها که عامل همه پیشرفت هایى است که نصیب او در تمام زمینه هاى مختلف زندگى شده، همان زندگى اجتماعى پویاست.

به طور قطع اگر انسان ها جدا از یکدیگر زندگى مى کردند الان همگى از نظر سطح فکر و تمدن همچون انسان هاى «عهد حجر» بودند!

آرى تلاش و کوشش دسته جمعى است که چراغ فرهنگ و تمدن را فروزان ساخته، تلاش و کوشش دسته جمعى است که سرچشمه این همه اکتشافات علمى و اختراعات شده است.

فى المثل اگر مسئله مسافرت به کره ماه را در نظر بگیریم، مى بینیم این کار نتیجه تلاش یک یا چند دانشمند بزرگ نبوده است، بلکه میلیون ها عالم و دانشمند در طى هزاران سال مطالعات و کشفیّات و تجربیاتى داشته اند که از طریق زندگى دسته جمعى متراکم گردیده و سرانجام به این عظمت رسیده است.

و یا اگر طبیب فوق العاده ماهرى در عصر ما موفق مى شود قلب انسانى را که خودش مرده امّا قلبش هنوز قابل استفاده است در سینه انسان دیگرى پیوند زند و او را از مرگ حتمى رهایى بخشد، این نتیجه تجربیات هزاران هزار پزشک و جراح در طول تاریخ است که به وسیله استادان به شاگردان منتقل شده است.

ولى البته این زندگى اجتماعى در مقابل این همه برکات مشکلاتى هم دارد، و آن برخورد و تصادم حقوق و منافع انسان ها با یکدیگر، و گاه تجاوز و حتى جنگ است.

در اینجا احتیاج به قانون و برنامه و مقرّرات روشن مى شود، قوانین مى تواند سه مشکل بزرگ را براى ما حل کند:

1- قانون حدود وظائف هر فرد را در برابر جامعه، و وظائف جامعه را در برابر هر فرد روشن مى سازد، استعدادها را شکوفا و تلاش ها را هماهنگ مى کند.

2- قانون راه را براى نظارت لازم بر انجام وظیفه از سوى افراد هموار مى نماید.

3- قانون جلو تجاوز افراد را به حقوق یکدیگر گرفته، و مانع هرج و مرج و برخورد افراد و گروه ها مى گردد، و در صورت لزوم براى متجاوزان مجازات مناسب را تعیین مى کند.

 

بهترین قانون گذار کیست؟

اکنون باید ببینیم چه کسى بهتر از همه مى تواند قوانین مورد نیاز انسان را تنظیم کند، به گونه اى که هر سه اصل فوق در آن رعایت شود، هم حدود وظایف و حقوق فرد و جامعه روشن گردد و هم نظارت صحیح و سالمى بر کارها شود، و هم جلو تجاوزکاران را بگیرد.

اجازه بدهید در اینجا مثال ساده اى بزنیم:

جامعه انسانى را مى توان به یک قطار بزرگ تشبیه کرد و هیأت حاکمه را به دستگاه لکوموتیو که این قطار عظیم را در مسیرى به حرکت درمى آورد.

قانون به منزله ریل هاى راه آهن است که خط سیر این قطار را براى رسیدن به مقصد مشخص مى کند، خط سیرى که از پیچ و خم هاى کوه ها و درّه ها مى گذرد، بدیهى است یک راه آهن خوب باید مشخّصات زیر را داشته باشد:

زمین هایى که قطار از آن مى گذرد باید مقاومت کافى براى حداکثر فشار داشته باشد.

فاصله میان دو خط دقیقاً هماهنگ با فاصله چرخ هاى لکوموتیو باشد، همچنین دیوارهاى تونل ها و ارتفاع آن با حداکثر ارتفاع قطار متناسب باشد.

سراشیبى ها و سربالایى ها آن قدر تند نباشد که ترمزهاى قطار و کشش آن از عهده آنها برنیاید.

همچنین احتمال ریزش کوه هاى اطراف، فرو ریختن حاشیه درّه هایى که قطار از کنار آن مى گذرد و احتمال سیلاب ها و بهمن ها نیز دقیقاً محاسبه شود، تا قطار در هر شرایطى بتواند به سلامت از آن جادّه بگذرد و مسائل مهم دیگرى از این قبیل.

با توجّه به این «مثال» به «جامعه انسانى» برمى گردیم:

قانون گذارى که مى خواهد بهترین قانون را براى انسان ها بگذارد باید صفات زیر را داشته باشد:

1- نوع انسان را به طور کامل بشناسد و از تمام غرائز و عواطف و نیازها و مشکلات او کاملا آگاه باشد.

2- تمام شایستگى ها و استعدادهایى را که در انسان ها وجود دارد، در نظر گیرد و براى شکوفا شدن آنها از قوانین استفاده کند.

3- حوادثى را که ممکن است براى جامعه پیش آید از هر نوع، و همچنین عکس العمل هاى لازم را بتواند به خوبى پیش بینى کند.

4- هیچ گونه منافع خاصّى در جامعه نداشته باشد، تا به هنگام وضع قوانین فکرش متوجّه منافع شخص خود یا وابستگان و گروه اجتماعیش نگردد.

5- این قانونگذار باید از تمام پیشرفت هایى که ممکن است نصیب انسان گردد و همچنین انحطاط ها و سقوط ها آگاه باشد.

6- این قانونگذار باید حداکثر مصونیت از خطا و اشتباه و فراموشى را داشته باشد.

7- بالاخره این قانون گذار باید آنچنان قدرتى داشته باشد که مرعوب هیچ مقام و قدرتى در اجتماع نگردد و از هیچ کس نترسد، در عین حال فوق العاده مهربان و دلسوز باشد.

* * *

 

این شرایط در چه کسى جمع است؟

آیا انسان مى تواند بهترین قانون گذار باشد؟

آیا تا کنون کسى انسان را به طور کامل شناخته؟ در حالى که یکى از دانشمندان بزرگ عصر ما کتاب مشروحى درباره انسان نوشته و نام کتابش را «انسان موجود ناشناخته» گذارده است.

آیا روحیات و امیال و غرائز و عواطف انسان ها همگى به خوبى شناخته شده؟

آیا نیازهاى جسمى و روحى انسان بر کسى جز خدا آشکار است؟

آیا مى توانید در میان انسان هاى عادّى کسى را پیدا کنید که منافع خاصّى در جامعه نداشته باشد؟

آیا انسانى مصون از خطا و اشتباه، و داراى آگاهى به تمام مسائل مورد ابتلاى افراد بشر و جوامع، در میان انسان هاى معمولى سراغ دارید؟

بنابراین غیر از خدا و کسى که وحى الهى را دریافت مى دارد نمى تواند قانون گذار خوب و جامعى باشد.

و به این ترتیب به این نتیجه مى رسیم: خدایى که بشر را براى پیمودن راه تکامل آفریده، باید کسانى را مأمور هدایت او کند تا قوانین آسمانى و جامع الاطراف الهى را در اختیار انسان ها بگذارند.

و مسلماً هنگامى که مردم بدانند قانون، قانون خداست با اعتماد و اطمینان بیشتر به آن عمل مى کنند و به تعبیر دیگر این آگاهى ضامن اجراى ارزنده اى براى قوانین خواهد بود.

* * *

 

رابطه توحید و نبوت

توجه به این نکته را نیز در این جا ضرورى مى دانیم که نظام آفرینش خود شاهد و گواه زنده اى بر وجود پیامبران الهى و رسالت آنهاست.

توضیح این که: یک بررسى کوتاه در این نظام شگفت انگیز هستى به ما نشان مى دهد که خداوند هیچ یک از نیازهاى موجودات را از نظر لطفش دور نداشته، مثلا اگر به ما چشم براى دیدن مى دهد به این چشم پلک و مژگان داده تا از آن محافظت کند و ورود نور را در آن تنظیم نماید.

در گوشه هاى چشم غده هاى اشک مى آفریند تا سطح چشم را همواره مرطوب نگهدارد، چرا که خشکیدن چشم سبب از بین رفتن آن است.

باز در گوشه چشم روزنه کوچکى ایجاد مى کند تا آب هاى اضافى از آن مجرا به داخل بینى بریزند، که اگر این روزنه باریک نبود همواره قطره هاى اشک روى صورت ما سرازیر مى شد!

به مردمک چشم آنچنان حسّاسیّت مى دهد که به طور خودکار در برابر نورهاى قوى و ضعیف تنگ و گشاد شود، تا نور تنظیم گردد و چشم صدمه اى نبیند.

در اطراف کره چشم عضلات مختلفى قرار مى دهد که آن را به هر سو بچرخاند و دیدن صحنه هاى مختلف را بدون گردش سر و بدن آسان سازد.

آیا خداوندى که این چنین نیازمندى هاى انسان را تأمین مى کند ممکن است او را از یک راهنما و رهبر مطمئن و معصوم که با وحى او سر و کار داشته باشد محروم سازد؟!

فیلسوف معروف «بوعلى سینا» در کتاب مشهورش «شفا» چنین مى گوید: «احتیاج انسان به مبعوث شدن پیامبران در بقاى نوع خود و تحصیل کمالات مسلماً از روئیدن موهاى مژگان و ابرو و فرورفتگى کف پاها و امثال آن بیشتر و ضرورى تر است، بنابراین ممکن نیست عنایت ازلى آن را ایجاب کند و این را ایجاب نکند»!

 

 

فکر کنید و پاسخ دهید

1- بزرگ ترین امتیاز زندگى بشر چیست؟

2- چرا انسان بدون قانون نمى تواند زندگى کند؟

3- یک مثال زنده براى روشن ساختن نقش قانون در زندگى انسان ها بزنید.

4- بهترین قانون گذار باید چه صفاتى داشته باشد؟

5- چرا پیامبران باید از جنس انسان باشند؟

درس اوّل: نیاز ما به وجود رهبران الهىدرس سوّم: چرا پیامبران معصومند؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma