درس ششم: مسئله جبر و اختیار

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
50 درس اصول عقائد برای جوانان
درس پنجم: بازهم فلسفه آفات و شروردرس هفتم: روشن ترین دلیل بر آزادى اراده و اختیار

از مسائلى که ارتباط نزدیک با مسئله عدالت پروردگار دارد مسئله «جبر و اختیار» است.

زیرا به اعتقاد جبریون انسان در اعمال و رفتار و گفتار خود هیچ گونه اختیارى از خود ندارد، و حرکات اعضاى او درست همانند حرکات جبرى مهره هاى یک ماشین است.

سپس این سؤال پیش مى آید که این عقیده با مسئله عدل الهى چگونه سازگار است؟ و شاید به همین دلیل، گروه اشاعره - همان گروهى که قبلا از آنها نام بردیم و حسن و قبح عقلى را انکار مى کنند - جبر را پذیرفته و عدالت را انکار کرده اند، چرا که با قبول جبر دیگر مسئله «عدالت» مفهوم نخواهد داشت.

براى روشن شدن این بحث ناگزیریم که چند موضوع را مورد بررسى دقیق قرار دهیم.

* * *

1- سرچشمه اعتقاد به جبر

هر کس در درون وجودش احساس مى کند که در تصمیم گرفتن آزاد است، فى المثل فلان کمک مادى را به فلان دوستش بکند یا نکند، و یا این که در حالى که تشنه است و آب جلو روى او گذارده اند مى تواند بنوشد یا ننوشد، فلان کس در مورد او کار خلافى کرده مى تواند او را ببخشد و عفو کند و یا نبخشد.

یا این که هر کس میان دستى که بر اثر پیرى یا بیمارى لرزان است و دستى که با اراده حرکت مى کند فرق مى گذارد.

با این حال که مسئله آزادى اراده یک احساس عمومى انسان است چرا جمعى به دنبال مکتب جبر رفته اند؟!

البته دلائل مختلفى دارد که یک دلیل مهم آن را در اینجا یادآور مى شویم، و آن این که انسان مى بیند محیط روى افراد اثر مى گذارد، تربیت نیز عامل دیگرى است، تلقینات و تبلیغات و فرهنگ اجتماعى نیز بدون شک در فکر و روح انسان مؤثّر است، گاه وضع اقتصادى نیز انگیزه حرکت هایى در انسان مى شود، عامل وراثت را نیز نمى توان انکار کرد.

مجموعه این امور سبب مى شود که گمان کند انسان از خود اختیارى ندارد، بلکه عوامل «درون ذاتى» و «برون ذاتى» دست به دست هم مى دهند و ما را وادار مى کنند که تصمیم هایى بگیریم، و اگر این عوامل نبودند چه بسا این اعمال از ما سر نمى زد. اینها امورى است که مى توان از آنها به جبر محیط، جبر شرایط اقتصادى، جبر تعلیم و تربیت و جبر وراثت تعبیر کرد، واز عوامل مهم توجّه فلاسفه به مکتب جبر است.

2- نکته اصلى اشتباه جبرى ها

امّا آنها که چنین فکر مى کنند از یک نکته اساسى غافلند و آن این که بحث در «انگیزه ها» و «علل ناقصه» نیست، بحث در علت تامه است. به تعبیر دیگر: هیچ کس نمى تواند سهم «محیط» و «فرهنگ» و «عوامل اقتصادى» را در اندیشه و افعال انسان نفى کند، بحث در این است که با تمام این انگیزه ها باز تصمیم نهایى با خود ماست.

زیرا ما به روشنى احساس مى کنیم که حتّى در یک نظام غلط و طاغوتى مانند نظام شاهنشاهى گذشته که زمینه براى انحرافات فراوان بود، مجبور نبودیم منحرف شویم، در همان نظام و فرهنگ مى توانستیم «رشوه» نخوریم، به «مراکز فساد» نرویم، بى بند و بارى نداشته باشیم.

بنابراین حساب «زمینه ها» را از «علت تامه» باید جدا کرد.

به همین دلیل بسیارند کسانى که در یک خانواده آلوده، یا فرهنگ منحط، پرورش یافته اند، و یا از وراثت نامناسبى برخوردار بوده اند، در عین حال راه خود را از همه جدا کرده و حتّى گاه دست به قیام و انقلاب بر ضد همان محیط زده اند، اگر بنا بود همه انسان ها فرزند محیط و فرهنگ و تبلیغات زمانشان باشند، نباید هیچ انقلاب اساسى در دنیا صورت بگیرد، باید همه با محیط خود بسازند، و هیچ کس محیط جدید و نوینى نسازد.

اینها همه نشان مى دهد عواملى که در بالا ذکر شد، هیچ کدام سرنوشت ساز نیست، تنها زمینه ساز است، سرنوشت اصلى را اراده و تصمیم خود انسان مى سازد.

این درست به آن مى ماند که ما در یک تابستان داغ و سوزان تصمیم مى گیریم که به فرمان خدا روزه بگیریم، تمام ذرات وجود ما تمناى آب دارد، امّا ما براى اطاعت فرمان حق همه اینها را نادیده مى گیریم، در حالى که دیگرى ممکن است به این تقاضا گوش دهد و روزه نگیرد.

نتیجه این که ماوراى تمام انگیزه ها، عامل سرنوشت سازى به عنوان اراده و تصمیم انسان وجود دارد.

* * *

 

3- عوامل اجتماعى و سیاسى مکتب جبر

حقیقت این است که مسئله جبر و اختیار در طول تاریخ مورد سوءِ استفاده فراوان واقع شده است، یک سلسله عوامل جنبى در دامن زدن به عقیده جبر و نفى آزادى اراده انسان دائماً مؤثّر بوده است، از جمله:

الف - عوامل سیاسى

بسیارى از سیاستمداران جبّار و خودکامه براى خاموش کردن شعله انقلاب مستضعفین، و ادامه حکومت نامشروع خود دائماً به این فکر دامن مى زدند که ما از خودمان اختیارى نداریم، دست تقدیر و جبر تاریخ سرنوشت ما را در دست دارد، اگر گروهى امیرند و گروهى اسیرند این حکم قضا و قدر یا جبر تاریخ است!

پیداست که این طرز فکر تا چه حد مى تواند توده ها را تخدیر کند، و به ادامه سیاست هاى استعمارى کمک نماید، در حالى که در عقل و شرع سرنوشت ما به دست ماست و قضا و قدر به معنى جبرى، اصلا وجود ندارد، قضا و قدر الهى بر طبق حرکت و خواست و اراده و ایمان و تلاش و کوشش ما تعیین شده است.

ب - عوامل روانى

افراد تنبل و سست و بیحالى هستند که غالباً در زندگى گرفتار شکست مى شوند، و هرگز میل ندارند به این حقیقت تلخ اعتراف کنند که تنبلى یا اشتباهات آنها باعث شکست آنها شده، لذا براى تبرئه خود دست به دامن مکتب جبر مى زنند و گناه خود را به گردن سرنوشت اجبارى مى افکنند، تا از این راه آرامش کاذبى پیدا کنند، مى گویند چه مى توان کرد گلیم بخت ما را از روز اوّل سیاه بافتند، با آب زمزم و کوثر نمى توان آن را سفید کرد، ما یک پارچه استعداد و کوشش هستیم امّا افسوس که بخت یار ما نیست!

ج - عوامل اجتماعى

بعضى مى خواهند آزاد باشند و به هوسرانى هاى خود ادامه دهند و هر گونه گناهى که با تمایلات حیوانى آنها سازگار بود مرتکب شوند، و در عین حال خود را به نوعى قانع کنند که گناهکار نیستند، و جامعه را نیز فریب دهند که آنها بى گناهند.

اینجاست که پناه به عقیده جبر مى برند و هوسبازى هاى خود را به این عنوان که ما در کارهایمان از خودمان اختیارى نداریم توجیه مى کنند!

ولى به خوبى مى دانیم که همه اینها دروغ است، و حتّى خود کسانى که این مسائل را مطرح مى کنند خود ایمان به بى اساس بودن این عذرهاى واهى دارند، منتها لذات و منافع زودگذر آنها اجازه نمى دهد که حقیقت را آشکار بگویند.

لذا براى سالم سازى جامعه باید با طرز تفکّر جبرى، و اعتقاد به سرنوشت اجبارى که ابزار دست استعمار و استثمار، و وسیله توجیه دروغین شکست ها، و عامل پیشرفت آلودگى در اجتماع است مبارزه کرد.

* * *

فکر کنید و پاسخ دهید

 

 

1- فرق مکتب «جبر» و «اختیار» چیست؟

2- جبرى ها بیشتر روى چه دلیلى تکیه مى کنند؟

3- در برابر تأثیر محیط و فرهنگ و وراثت چه پاسخى دارید؟

4- عوامل «سیاسى» و «روانى» و «اجتماعى» که به عقیده جبر دامن مى زند چیست؟

5- موضع گیرى ما در برابر این عوامل باید چگونه باشد؟

درس پنجم: بازهم فلسفه آفات و شروردرس هفتم: روشن ترین دلیل بر آزادى اراده و اختیار
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma