مفهوم صبراوّلين مفهوم مورد بحث، مسئله صبر است. صبر در مفاهيم اسلامى بسيار
اهميّت دارد. اميرمؤمنان 7 در نهجالبلاغه در كلام معروفشان مىفرمايند :
«الصَّبْرُ مِنَ الاِْيمَانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ
الْجَسَدِ»[1]
ارزش صبر براى ايمان مانند ارزش سر براى
تن است. «لاَ خَيْرَ فِي جَسَدٍ لاَ رَأْسَ مَعَهُ
وَلاَ فِي إِيمَانٍ لاَ صَبْرَ مَعَه»[2]
و ايمانى كه
صبر نداشته باشد مانند بدنى كه سر نداشته باشد فايدهاى ندارد.طبق آيات
قرآن نيز در روز قيامت آنگاه كه بهشتيان به استقبال نيكوكاران مىآيند وايشان را
بهسوى بهشت دعوت مىكنند، مىگويند :
(سَلامٌ عَلَيكُم بِما
صَبَرتُم)[3]
درود بر شما، اين پاداش عظيم الهى
بهدليل صبر و استقامت شماست.قرآن و روايات اسلامى درمورد صبر چه
مىفرمايند؟ بهعنوان مثال در سوره مباركه انفال آمده است :
(يا
أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُوْمِنينَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ
عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ)[4]
اى
پيامبر! مؤمنان را آماده مبارزه با دشمنان مهاجم كن، (و چون مسلمانان در
اقليّت بودند و بهدليل همين نابرابرى، بعضى حاضر به جنگ نبودند مىفرمايد:)
بيست نفر از شما در مقابل دويست نفر از آنها مىتواند بايستد
(امّا به شرط اينكه بيست نفر مقاوم و بااستقامت باشند). متأسّفانه كسانى كه از روى
نادانى يا غرض، اين مفهوم را تحريف كردهاند، صبر را تسليم شدن در مقابل زورگويان و
تحمّل هرگونه محروميّت تعريف مىكنند. در آيه بعد خداوند تخفيف مىدهد و مىفرمايد:
عدد يك دربرابر ده بهدليل ضعف شما مشكل است ولى اگر جمعيّت شما نصف جمعيّت دشمن
باشد نيز بايستيد؛ و باز هم تأكيد بر افراد صابر و شكيبا مىكند.[5]
آيا
صبر در آنچه گذشت به معنى تسليم شدن است يا مقاومت وايستادگى در مقابل
دشمن؟
تعبير اميرالمؤمنين 7 درمورد صبر نيز، كه در ابتداى مطلب گذشت، معنى
صبر را روشن مىسازد و قياس ارزش صبر براى ايمان با ارزش سر براى بدن، مىرساند:
همانطور كه ارزش آدمى به تفكر و انديشه و تدبر اوست كه از عقل سرچشمه مىگيرد، صبر
نيز جزء مسائل مهمّ انسانى است و بهمعناى ايستادگى و مقاومت دربرابر دشمن
مىباشد.
در تعبير ديگرى قرآن مجيد در سوره احقاف مىفرمايد:
(فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا
تَسْتَعْجِلْ لَهُم)[6] اى پيامبر! صبر كن، اگر اين جمعيّت نادان در مرحله
اوّل ايمان نياوردند مأيوس نباش، ناراحتىها را تحمّل كن، همانگونه كه پيامبران
اولوالعزم صبر كردند و عجله نكن اينها دهها و گاهى صدها سال در عصر جاهليّت به
كارهاى خلاف خو گرفتهاند و يك روزه نمىتوان آنها را تغيير داد. دراين آيه
نيزصبربه عنوان يك فضيلت اخلاقى مطرح شده است.
آنچه بهوسيله امام1 تبليغ شد و
باعث موفقيّت در انقلاب و هشت سال جنگ تحميلى گشت و با آن توانستيم كشور را از
تجاوز بيگانگان حفظ كنيم مفهوم والاى صبر بود. درحالى كه دشمن در بهترين شرايط جنگى
و ما در بدترين شرايط بوديم؛ ولى استقامتى كه از ايمان ناشى مىشود باعث نجات ما
شد. آيا صبر با اين معانى، يك فضيلت اخلاقى و مهمّ انسانى است يا باعث عقبافتادگى؟
ولى زمانى كه به دست افراد نادان و يا مغرض مىافتد تبديل به رذيله اخلاقى مىشود
يا مسئلهاى كه باعث عقبافتادگى خواهد شد.
صبر دربرابر مصائب و حوادث
دردناكعلماى اخلاق صبر را به سه شاخه تقسيم مىكنند كه شاخه اوّل : صبر بر
مصيبتهاست.
برخى مصائب كه در زندگى پيش مىآيد، در طول تاريخ براى تمامى
انسانها بوده است و باز هم خواهد بود. مانند: جنگ تحميلى و ناراحتىهاىِ شديد آن
يا آفات آسمانى و زلزله و امثال آن يا آفاتى كه براى مزارع و باغات بهوجود مىآيد
و يا بيمارىهاى دوران كهولت و حوادث مختلف كه باعث از دست رفتن عزيزان مىشود.
البته منظور، آفتى است كه غير قابل اجتناب باشد؛ زيرا اگر بتوان از آن اجتناب كرد
بايد با كوشش، آن را رفع كنيم.
قرآن مجيد در سوره بقره به برخى آفات ازجمله: خوف
(جنگ وناامنى)، از دست رفتن عزيزان وآفات ديگر اشاره مىكند ومىفرمايد :
(وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ
الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الاَْمْوالِ وَالاَْنْفُسِ وَالثَّمَراتِ
وَبَشِّرِ الصَّابِرين).[9] دربرابر اين حوادث مىتوان به دو صورت برخورد
كرد: عدّهاى حالت انفعالى دارند، بىتابى مىكنند و فرياد مىكشند و گريبان چاك
كرده و سر به ديوار مىكوبند و گاهى خدايى ناكرده دست به خودكشى مىزنند. امّا
عدّهاى به برنامه پيشنهادى اسلام كه صبر دربرابر مصيبت است عمل مىكنند و بر لطف
خدا توكّل كرده وپاداش را از خدا مىخواهند و خدا اجر صابران را به ايشان عنايت
مىكند.
آيه فوق اشاره به اين معنى مىكند و مىفرمايد: به صبركنندگان بشارت
بده. چنين صبرى در مقابل مصيبت غيرقابل اجتناب، فضيلت است و باعث آرامش انسان
مىشود و از بىتابى وخودكشى و ابتلا به انواع بيمارىها و ناراحت كردن اطرافيان
جلوگيرى مىكند.
در روايتى اميرمؤمنان 7 مىفرمايند :
«إِنَّکَ إِنْ صَبَرْتَ جَرَتْ عَلَيْکَ الْمَقَادِيرُ وَأَنْتَ
مَأْجُورٌ وَ إِنْ جَزِعْتَ جَرَتْ عَلَيْکَ الْمَقَادِيرُ وَ أَنْتَ
مَأْزُورٌ»[8] ا
گر صبر كنيد، هرچند اين حوادث غيرقابل
پيشگيرى، اتّفاق مىافتد ولى خداوند اجر صابران را عنايت مىفرمايد، اما اگر جزع و
بىتابى كنيد اينگونه مصيبتها از بين نمىرود ولى اجر و پاداش شما از بين خواهد
رفت و حتّى ممكن است دربرابر اين بىتابى، براى شما گناه نوشته
شود.آيا اگر اين تعليم اسلامى نبود، مادران و پدران شهدا
وخانوادههاى آنها در طول جنگ تحميلى مقاومت مىكردند؟
بعضى چندين شهيد تقديم
اسلام كرده و مانند كوه، مقاوم ايستادهاند. اين نتيجه تعليمات اسلام است. بنابراين
اگر صبر تحريف نشود خواهيم ديد چه آثار فراوانى در زندگى انسان دارد.
صبر
در مسير اطاعت فرمان پروردگارشاخه دوم: صبر در مسير اطاعت است.
همه بايد
توجّه داشته باشند كه رسيدن به اوج قلّه افتخار، خواه در جنبه مادّى يا معنوى، بدون
عبور از سنگلاخها، مشكلات وفرازونشيبها ممكن نيست. در مسير افتخار هميشه موانعى
بوده وهست. كسانى مىتوانند به اوج برسند كه ناهموارىهاى مسير را تحمّل كنند كه
همان «صبر در مسير اطاعت» نام دارد.
لازم است همه بهخصوص جوانان حالات مخترعان
ومكتشفان را مطالعه كنند. بعضى از آنها براى حل يك مسئله علمى سالها زحمت
مىكشيدند. دانشمندى اروپايى بيست سال درمورد زندگى مورچگان مطالعه كرد تا كتابى در
اين زمينه نوشت. در مسائل معنوى و پيشرفتهاى افتخارآميز هم، بايد مشكلات را تحمّل
كرد.
يكى از عبادات مهمّ، روزه ماه رمضان است كه در قرآن مجيد «صبر» ناميده
شده است :
(وَاسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ)[9]
يارى بجوييد از صبر (روزه) و از نماز. به اين معنا كه
روزه، اراده انسان را قوى مىكند، او را در مقابل مشكلات مقاوم مىسازد، به او درس
استقامت مىدهد ودر زندگى انسان بسيار تأثيرگذار است. مخصوصاً روزه ماه مبارك رمضان
در ايّام گرم تابستان و يا در مناطقى كه به قطب شمال و يا جنوب نزديكاند و روزهاى
طولانى دارند، بهگونهاى كه در بعضى مناطق روزها 22 ساعت طول مىكشد و هوا در حالى
كه هنوز تاريك نشده، روشن مىشود.[10]
لازم است به اين مناسبت، مسئله مهمّى
را به پدران و مادران تذكّر دهيم: جوانان ما در شرايطى زندگى مىكنند كه اسباب
انحراف براى آنان بسيار است، بايد در تربيت فرزندان، با حوصله واز كودكى اقدام كنيد
تا بيشتر مؤثّر شود. قرآن مجيد مىفرمايد :
(فَاصْبِرْ لِحُكْمِ
رَبِّکَ وَلا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ)[11] اى پيامبر! در هدايت مردم عجله
نكن و مانند يونسِ پيامبر نباش، كه مدّتى مردم را بهسوى خدا دعوت كرد ولى بعد از
مدّتى حوصلهاش تمام شد وآنها را ترك كرد. خداوند نيز او را نبخشيد چون اگر بيشتر
مىماند قابل هدايت بودند، همانطور كه در آينده هدايت شدند. ودر مقابل اين
كمحوصلگى، او را در شكم ماهى زندانى كرد.
خداوند در قرآن، داستان نوح پيامبر را
اينگونه بيان مىكند :
(وَلَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى
قَوْمِهِ فَلَبِثَ فيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسينَ
عاماً)[12]
خداوند نهصد و پنجاه سال عمر طولانى به ايشان داده بود. در
اين مدّت چه تعداد هدايت شدند؟ قرآن در اينباره مطلبى بيان نمىكند ولى احاديث و
تواريخ حدود هشتاد نفر را ذكر مىكنند.[13] يعنى هر دوازده سال يك نفر را
توانست هدايت كند.
آيا پدران و مادران نبايد نسبت به فرزندانشان چنين صبر
وحوصلهاى داشته باشند؟ اينها سرمايههاى وجود ما هستند. فرزند بد، مصيبت بزرگى
براى خانواده است؛ يك فرزند معتاد ممكن است چندين خانواده را نابود كند. امّا يك
فرزند خوب آبروى پدر و مادر است و در سنين بالا بهترين وسيله براى افتخار ونگهدارى
آنها مىباشد.
بنابراين، اى پدران و مادران عزيز! براى تربيت فرزندانتان دلسوز
باشيد و هرگز از ناملايمات مأيوس نشويد. خصوصاً از آغاز، آنها را با مسجد و مجالس
دينى آشنا كنيد، اگر از ابتدا با اين محافل ومجالس آشنا شوند در سنين بالا سبب
آرامش شما مىشوند واسباب افتخار شما را فراهم مىآورند. امّا اگر با محافل انحرافى
ارتباط پيدا كنند و شما نيز قائل به آزادى بىحدّ باشيد، در آينده گرفتار مشكلات
عجيب و بسيار مهمّى خواهيد شد.
صبر دربرابر انگيزههاى گناهو امّا شاخه
سوم: صبر دربرابر انگيزههاى گناه است.
مىدانيم انگيزههاى متعدّدى براى گناه
وجود دارد كه يكى از آنها وسوسههاى شيطان است.
برخلاف آنچه برخى تصوّر
كردهاند، شيطان بدون موافقت ما سلطهاى بر ما ندارد. قرآن مجيد مىفرمايد
:
(إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذينَ يَتَوَلَّوْنَهُ
وَالَّذينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ)[14] . در اين آيه شريفه، قرآن از لفظ
«إنّما» استفاده مىكند، يعنى شيطان «فقط» بر كسانى تسلّط دارد كه دست دوستى بهسوى
او دراز مىكنند و به او مجوز ورود به روح و جانشان را مىدهند.
دومين انگيزه،
هواى نفس است كه انسان را به انواع گناهان دعوت مىكند. مانند: ظلم، ستم، خوردن حق
ديگران، اشغال پستهايى كه انسان لايق آن نيست، شهوات و هوسهاى مختلف.
و
سومين انگيزه، جاذبهها، زرق و برق و تجمّلات دنياست كه گاهى براى رسيدن به آنها
انسان به انجام هر كارى تن مىدهد.
آيا اگر دربرابر اين انگيزهها صبر و استقامت
نباشد انسان مىتواند خودش را از آلودگى به گناه نجات دهد؟ آيا صبر در مقابل اين
عوامل فضيلت است يا رذيله اخلاقى؟ قرآن مجيد مىفرمايد :
(وَ
أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى)[15]
بهشت براى كسانى است كه در مقابل فرمان خدا احساس مسئوليت
كنند و از پيروى هواى نفس خوددارى نمايند.در سوره مباركه انفال در تعبير
ديگرى واژه صبر به طرز زيبايى بهكار رفته، مىفرمايد :
(وَ لا
تَنازَعُوا) اى مسلمانان! با يكديگر به جنگ و جدال برنخيزيد و از عوامل نزاع
كه معمولاً خودخواهىها، انحصارطلبىها، فريفته بودن در مقابل مظاهر مادّى دنيا و
گاهى تعصّبهاى كوركورانه ودفاع از جمعيّت خاصّى است، دورى كنيد.
(فَتَفْشَلُوا) چون باعث سستى شما مىشود. زيرا نيروهاى انسان
محدود است و اگر اين نيروها را در مقابل يكديگر به كار بگيريم و آنها را خنثى
كنيم، براى ايستادگى در مقابل دشمن نيرويى باقى نمىماند.
(وَ
تَذْهَبَ رِيحُكُمْ) مفسّران بزرگ براى «ريح دو معنى آوردهاند: اوّل
به معنى روح است يعنى روح شما بر اثر جنگ با يكديگر از بين مىرود وجمعيّتى مرده
مىشويد. و دوم كنايه از اين مثال است كه هرگاه جمعيّتى داراى عزّت و عظمت باشند
گفته مىشود: باد به پرچمشان مىوزد؛ يعنى قدرت و عظمت آنها برپاست. بنابراين،
معنى آيه به اين صورت خواهد شد كه نزاع و اختلاف سبب از بين رفتن عزّت و عظمت شما
خواهد شد. و در ادامه مىفرمايد:
(وَ اصْبِرُوا) در مقابل عوامل نزاع، صبر و استقامت كنيد. (إِنَ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ)[16]
خداوند با صابران است.به نكته مهمّى در اينجا
بهصورت گذرا اشاره مىكنيم: در هيچ عصر و زمانى انگيزههاى گناه به ميزان عصر و
زمان ما نبوده است. رسانهها، ماهوارهها و شبكههاى اينترنتى دائماً بذر فساد را
مىپراكنند، و فريبندگىهاى مظاهر زندگى بيشتر شده است و از همه اينها گذشته، تلاش
حكومتهاى خودكامه براى افشاندن بذر فساد، از آن جمله است.
در مقابل اين عوامل
عجيب عصر ما، تقواى فوقالعاده و صبر وشكيبايى زيادى لازم است.
[1] . نهجالبلاغه، حكمت 82 .
[2] . همان .
[3] . رعد، آيه 24.
[4] . انفال، آيه 65.
[5] . انفال، آيه :66 (الاْنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فيكُمْ ضَعْفاً فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صابِرَةٌيَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْأَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرينَ).
[6] . احقاف، آيه 35.
[7] . ترجمه: قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى و كاهش در مالها و جانهاوميوهها، آزمايش مىكنيم؛ و بشارت ده به استقامتكنندگان. (بقره، آيه 155)
[8] . جامع الاخبار، فصل 71، ص 116.
[9] . بقره، آيه 45.
[10] . البتّه به فتواى معظّم له در اين مناطق، عمل، مطابق مناطق معتدله است. يعنى اگر درمناطق معتدله در اين ايّام 16 ساعت روزه مىگيرند، در آنجا نيز بايد 16 ساعت روزهبگيرند. اين مسئله مبناى فقهى دارد زيرا تمام مقياسهايى كه در شريعت اسلامى آمده برطبق حدّ اعتدال است، مثلاً در سابق مىگفتند آب كُرّ كه پاك كننده است، مقدار آن از نظرحجم، مكعبى است كه سه وَجب و نيم در سه وَجب و نيم در سه وَجب و نيم باشد. امّا وَجبهامتفاوت است گاهى 30 سانتىمتر و يا حتّى 15 سانتىمتر مىشود، هيچ كدام ملاك نيستومعيار حدّ وسط است. درباره روزه نيز معيار در روزهاى غيرعادى، مناطق معتدل است.
[11] . قلم، آيه 48.
[12] . عنكبوت، آيه 14.
[13] . نور الثّقلين، جلد 2، صفحه 357.
[14] . نحل، آيه 100.
[15] . نازعات، آيه 40.
[16] . انفال، آيه 46.