بررسی نقش عالمان شیعه در گسترش علوم اسلامی در دائرةالمعارف قرآن لیدن

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

بررسی نقش عالمان شیعه در گسترش علوم اسلامی در دائرةالمعارف قرآن لیدن

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسین محمدی makarem news

Chekideh: دایرة المعارف قرآن لیدن در شش جلد مشتمل بر قریب هفتصد مدخل به زبان انگلیسی از سال ۲۰۰۱ الی ۲۰۰۶ میلادی در انتشارات بریل در لیدن هلند چاپ و منتشر شده است. سرویراستار این مجموعه خانم جین دمن مک اولیف، استاد دانشگاه جرج‌تاون آمریکاست. تاکنون چهار جلد این دائرةالمعارف توسط معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات، توسط بعضی از متخصصان به فارسی ترجمه و توسط انتشارات حکمت انتشار یافته است. این دائرةالمعارف بهترین اثر ادبی معاصر غربی در معرفی قرآن کریم است، که به‌ترتیب الفبایی مداخل را براساس واژگان انگلیسی تنظیم نموده است...
Keywords: کربلا,فقه,نجف,رسم الخط,دائرة المعارف,حوزه علمیه,مرجعیت,امام خمینی,مستشرق,تفسیر,قرائات,خاورشناس,هلند,لیدن,سدی,کلبی,لغت نامه,خاور پژوهی,شرق شناسی,شرق شناسان,قرآن,خاورشناسان,شیعه,شیعیان,عالمان شیعه,دایرة المعارف قرآن لیدن,نصر حامد ابوزید,محمد آرکون,قرآن‌پژوهی,عالمان شیعی,طلبه,اجتهاد,مجتهد,فقهای شیعه,تفسیر قرآن,شیعه و قرآن,امام صادق,تفسیر کلبی,خلیل‌بن احمد,شیخ طوسی,علامه حلّی,«علوم قرآن,حدیث

بررسی نقش عالمان شیعه در گسترش علوم اسلامی در دائرةالمعارف قرآن لیدن
حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسین محمدی؛ عضو هیئت علمی و استادیار جامعة‌المصطفی‌العالمیة (mhmtafsir@yahoo.com).


مقدمه

دایرة المعارف قرآن لیدن در شش جلد مشتمل بر قریب هفتصد مدخل به زبان انگلیسی از سال ۲۰۰۱ الی ۲۰۰۶ میلادی در انتشارات بریل در لیدن هلند چاپ و منتشر شده است. سرویراستار این مجموعه خانم جین دمن مک اولیف، استاد دانشگاه جرج‌تاون آمریکاست. تاکنون چهار جلد این دائرةالمعارف توسط معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات، توسط بعضی از متخصصان به فارسی ترجمه و توسط انتشارات حکمت انتشار یافته است.

دائرةالمعارف قرآن لیدن بهترین اثر ادبی معاصر غربی در معرفی قرآن کریم است، که به‌ترتیب الفبایی مداخل را براساس واژگان انگلیسی تنظیم نموده و در شش جلد که یک جلد آن شامل انواع نمایه‌ها می‌شود از سال 2006-2001م توسط انتشارات بریل در شهر لیدن هلند چاپ و منتشر شده است. سرویراستار این دائرةالمعارف خانم جین دمن مک أولیف،(1) استاد دانشگاه جرج تاون آمریکاست. دیگر سرویراستاران آن عبارتند از:

کلودژیلیو،(2) ویلیام گراهام،(3) وداد قاضی،(4) آندره ریپین(5) و هیأت مشاوران این دائرةالمعارف عبارتند از: نصر حامد ابوزید،(6) محمد آرکون،(7) گرهارد بورینگ،(8) جرالد هاوتینگ،(9) آنگلیا نویورث،(10) فردریک لیمهوس(11)و(12) هریک از مقالات این دایرةالمعارف، نوشته یکی از محققان مسلمان یا غیرمسلمان است که در دانشگاه‌های غربی و برخی کشورهای اسلامی به تدریس و تحقیق در زمینه مطالعات قرآنی اشتغال دارند. مؤلفانی چون نصر حامد ابوزید (مصری)، محمدعلی امیر معزی(13) و محسن ذاکری، محمد آرکون (الجزایری)، وائل‌بن حلّاق(14) (فلسطینی)، مستنصر میر(15) (پاکستانی)، عبدالعزیز ساشادنیا(16) (تانزانیایی) به تألیف مقاله پرداخته‌اند. هم‌چنین شماری از قرآن‌پژوهان معروف غربی مانند: جان برتن،(17) ریچارد مارتین،(18) هارالد موتسکی،(19) تألیف بخشی از مقالات این دایرةالمعارف را برعهده داشته‌اند.

با توجه به این‌که در بعضی از مقالات این دائرةالمعارف به نقش عالمان و مفسران و ادیبان شیعه اعتراف گردیده و این دائرةالمعارف در کشورهای غربی موردتوجه اندیشمندان قرار دارد و از طرف دیگر تبلیغات بر علیه شیعه و عالمان آن در عدم نقش آنها در تدوین و گسترش علوم مختلف اسلامی به‌صورت فزاینده‌ای روبه‌رشد است. در نوشتن این مقاله سعی شد چهار جلد از دائرةالمعارف قرآن لیدن مورد مطالعه قرار گرفته و نظرات دانشمندان غربی پیرامون نقش عالمان شیعه إثنا‌عشری در گسترش علوم اسلامی استخراج و مورد بحث و تحلیل و بررسی قرار گیرد.


الف) مفهوم‏شناسى

اصطلاح دائرة‌المعارف را نخستین‌بار «پطرس بستانى» در حدود 1876م، به زبان عربى و حوزه فرهنگ اسلامى وارد كرد. وی آن را لفظی یونانی و مجموع علوم و فنون هفت‌گانه آموزشی می‌داند؛ مانند حساب، هندسه، موسیقی و ... که دانشمندان قدیم آنها را می‌آموختند...، ولی در عصر حاضر دائرة‌المعارف خلاصه معارف بشری در یک رشته یا همه رشته‌ها است که به‌صورت موضوعی یا الفبایی سامان می‌یابد. اصل کلام پطرس بستانی این‌گونه است:  انسكلوبیدیا لفظة یونانیة معناها دائرة التعلیم و هى فى الأصل إسم لمجموع الفنون و العلوم التعلیمیة السبعة التى كان أعیان الناس یتعلمونها فى القدیم و هى الغراماتیق و الحساب و الهندسة و الموسیقى و الهیئة و المنطق و البیان، ....الكاملة: اما كلمة انسلكوبیذیا فى أیامنا هذه فمعناها ملخص المعرفة البشریة إما فى باب واحد أو فى الأبواب كلها، و هى إما أن تكون مرتبة ترتیباً نظامیاً موافقاً للارتباط المنطقى بین المواضیع أو ترتیباً قاموسیاً موافقاً لنظام الأحرف الهجائیة و لذلك كانت الانسكلوبیذیا على نوعین خاصة و عامة نظامیة بحسب المواضیع أو قاموسیة بحسب الاحرف.(20)

دهخدا در مورد واژه دائرةالمعارف می نویسد:  حاوى‌العلوم، كتابى حاوى مجموع معارف انسانى، فرهنگ فنون و علوم، خلاصه قابل‌فهمى از معارف بشرى، شاخه‏اى از اطلاعات علمى حاوى رشته‏ ها و زمینه‏ هاى مختلف علمى در موضوعات جداگانه و آن معمولاً ترتیب الفبایى دارد؛ مانند دائرة‌المعارف بریتانیكا كه در سال 1768م انتشار یافت. دائرة‌المعارف گاه به رشته‏ هاى یك موضوع محدود است؛ چون دائرةالمعارف كاتولیك.(21)

و نیز برخى نوشته اند:  دائرة‌المعارف، كتاب مرجعى خودبسنده، با دو هدف اصلى است: دربرگیرى دانش روزآمد درباره یك رشته خاص علمى یا گروهى از رشته‏ ها به‌منظور آسان‌كردن دسترسی به رشته‏ هاى علوم.(22)

1. لیدن

لَیدن شهری دانشگاهی در استان هلند جنوبی و در نزدیکی لاهه است. این شهر با جمعیتی برابر با ۱۱۷٫۰۳۷ نفر، پنجمین شهر بزرگ در این استان است. دانشگاه لیدن که از کهن‌ترین دانشگاه هلند است، در این شهر قرار دارد. این دانشگاه در سده‌های ۱۶ و ۱۷ میلادی، یکی از بزرگ‌ترین دانشگاه‌های اروپا بود. چهره‌های علمی بزرگی هم‌چون، دکارت، در این دانشگاه بودند. دانشگاه لیدن دارای ۶ دانشکده، بیش از ۵۰ بخش و بیش از ۱۵۰ دوره آموزشی بوده و از شهرت بین‌المللی زیادی برخوردار است. در رتبه‌بندی دانشگاهی شانگهای در سال ۲۰۱۰، این دانشگاه در رتبه هفتادم جهانی قرار داشته است.(23)

2. شیعه

کتاب‌هایی چون القاموس‌المحیط،(24)، تاج‌العروس،(25) لسان‌العرب،(26) و النهایة ابن‌اثیر(27) و معجم‌المقاییس اللغة(28)، شیعه را دارای دو معنا دانسته‌اند:

— پیرو و یاور در این کتب آمده است: «شیعة الرجل ای اتباعه و انصار»؛ (شیعه فرد یعنی پیروان و یاورانش) در قرآن کریم نیز این واژه در این معنا به کار رفته است. «وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَى حِینِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَینِ یقْتَتِلَانِ هَذَا مِن شِیعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِن شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَیهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِینٌ»؛(29) (او به هنگامى كه اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد، ناگهان دو مرد را دید كه به جنگ و نزاع مشغولند، یكى از پیروان او بود [و از بنى‌اسرائیل]، و دیگرى از دشمنانش. آن‌كه از پیروان او بود، در برابر دشمنش از وى تقاضاى كمك کرد. موسى مشت محكمى بر سینه او زد و كار او را ساخت [و بر زمین افتاد و مرد] موسى گفت: «این [نزاع شما] از عمل شیطان بود، كه او دشمن و گمراه‏كننده آشكارى است).

درباره این معنا توجه به دو نکته ضرورت دارد:

اول: لازم نیست شخص رهبر مثبت باشد؛ برای مثال پیروان خاندان ابوسفیان «شیعه - آل ابی‌سفیان» خوانده می‌شوند.

دوم: کاربرد این واژه نشان‌دهنده شدت همبستگی میان پیرو و رهبر است، همبستگی‌ای که در کاربرد واژه‌هایی چون «اتباع»؛ (پیروان) دیده نمی‌شوند. این سخن را می‌توان با تعریف راغب اصفهانی از واژه شیعه نیز تایید کرد؛ زیرا او که معمولاً به ریشه‌یابی واژه‌های قرآنی می‌پردازد، این واژه را از خانواده شیاع به‌معنای انتشار و تقویت شمرده است و شیعه را کسانی دانسته که انسان به‌وسیله آنها تقویت می‌شود و انتشار پیدا می‌کند.(30) به‌عبارت دیگر شیعیانِ فرد کسانی هستند که از جهت زمان و مکان باعث افزایش گستره وجودی وی می‌شوند.

— هماهنگ در اهداف اصول و مبانی: در این کاربرد، دو شخص که اهداف و اصول و مبانی مشترک دارند، شیعه یکدیگر خوانده می‌شوند؛ گرچه معمولاً شخص متاخر را شیعه شخص متقدم می‌نامند. در کتب واژه‌شناسی به این‌معنا کمتر اشاره شده است، اما می‌توان کاربرد آن را در قرآن کریم دید. در آیه: «وَإِنَّ مِن شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ»(31)؛ (ابراهیم از شیعیان او [نوح] بود). این آیه حضرت ابراهیم(علیه السلام)را از شیعیان حضرت نوح(علیه السلام)معرفی می‌کند. با توجه به بهره‌مندی ابراهیم از شریعت مستقل، نمی‌توان او را پیرو حضرت نوح(علیه السلام) دانست. بلکه آنها در اصول و مبانی و اهداف مشترک بودند.

جعفر سبحانی در تعریف شیعه آورده است: کسى که از على(علیه السلام) و فرزندان او پیروى مى‌کند که ایشان جانشینان پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و پیشوایان مردم پس از اویند و آن حضرت ایشان را به فرمان خدا براى این مقام نصب کرده و نام‌ها و ویژگى‌هاى آنان را یاد کرده است.(32)

شاید بتوان با توجه به فرقه‌های مختلف شیعه در طول تاریخ، عبارت زیر را بهترین تعریف برای این واژه دانست: «شیعه کسی است که جانشینی حضرت علی(علیه السلام)را از راه نص ثابت دانسته و حضرت علی(علیه السلام) را سزاوارترین شخص برای جانشین حضرت پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) می‌داند». در این تعریف، بر واژه نص تأکید شده است که نقطه افتراق شیعه و گروه‌های دیگر است؛ زیرا گروه‌های دیگر جانشینی پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) را انتخابی می‌دانند، ولی شیعه آن را به نص و بیان حضرت پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) منوط دانسته است.(33) با این تعریف افرادی که تنها در شمار دوستداران حضرت علی(علیه السلام) جای دارند، از دایره شمول واژه شیعه خارج می‌شوند.

این مقاله، مقالات دائرةالمعارف قرآن لیدن را که درباره مفسران و عالمان و ادیبان شیعه امامیه (دوازده امامی) و نقش آنها در گسترش یکی از علوم اسلامی آمده بررسی، و آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است و فِرَقِ دیگر شیعه اگرچه در دائرةالمعارف لیدن مقالاتی درباره آنها وجود دارد، اما از این مقاله خارج خواهد بود.


ب) قم و عراق پایگاه عالمان شیعی

در مقاله، آموزش ترویج قرآن، بخش ایران و عراق اثر نلی فان دورف – هِردُو آمده است:

شهر قم در ایران از دیرباز یکی از مراکز پیشگام آموزش شیعی بوده است و سنت مدرسه در آن جریان داشته که سطوح آموزشی موردنیاز طلبه‌ها را برای دستیابی به مقام «مجتهد» عالم معتبر در زمینه فقه، ارائه می‌کند در حوزه علمیه، عالی‌ترین و مشهورترین مدارس بر حول شخصیت آیت‌اللّه‌ها، مراجع تقلید متمرکز است. نظرات و تعالیم این مراجع فراتر از شهر قم می‌رود و شیعیان سراسر جهان از عقاید آنها پیروی می‌کنند. مراجع تقلید خطابه و سخنرانی‌های تخصصی در سطوح پیشرفته ارائه می‌کنند. پس از انقلاب 1979 به رهبری آیت‌الله روح‌الله خمینی، شهر قم به مرکز آموزش و ساماندهی سیاسی روحانیت شیعه تبدیل شد. پس از انتقال مرکز آموزش شیعی از ایران به عراق در اواسط قرن 12ق، نجف و کربلا در عراق به پایگاه شیعی تبدیل شدند، تا سال 1920م تأثیرات دینی و سیاسی این دو شهر به خصوص نجف فراتر از مرزها گسترش یافته بود، از مدارس نجف متخصصان و عالمان در زمینه فقه و افراد مشهوری در ادبیات تربیت شدند. امروزه دو شهر نجف و کربلا به‌عنوان مرکز مطالعات دینی و رهبری شیعیان عراق هم‌چنان به حیات خود ادامه می‌دهد.(34)

در جای دیگر این مقاله آمده است:

در محافل شیعی، مراجع مختلفی که در شهرهای قم و نجف یا کربلا زندگی می‌کنند، هدایت و رهبری مومنان شیعه را برعهده دارند، این مراجع که واجد بالاترین مقام در فقه تلقی می‌شوند، می‌توانند اسلام را متناسب با چالش‌های عصر جدید تفسیر کنند، نمایندگان دینی برخی از مراجع مثل آیت‌اللّه سیدعلی حسینی سیستانی در عراق به پرسش‌های شیعیانی که در غرب زندگی می‌کنند پاسخ می‌دهند و نیازمندی‌های دینی آنها را تأمین می‌کنند... آیت‌اللّه محمدحسین فضل‌اللّه مرجع لبنانی دارای یک پایگاه اینترنتی به زبان انگلیسی و عربی است و مخاطبان می‌توانند خطبه‌های نماز جمعه او را در آن بخوانند، وی هم‌چنین به‌همراه مسلمانان مقیم غرب همایش‌های تلفنی برگزار می‌کند، قابل‌فهم‌بودن سخنان، برنامه‌مند بودن و واقع‌بینی آیت‌اللّه حسین فضل‌الله(35) باعث شده میان جوانان شیعی از محبوبیت بسیاری برخوردار باشد.(36)

تحلیل و بررسی

از اولین دوره بعد از وفات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم)، فقه شیعه به‌واسطه وجود امامان، صرفاً بیان احادیث بود تا دوره‌ معاصر که این علم دستخوش تغییرات روشی و محتوایی زیادی قرار گرفت. از زمان شروع غیبت کبری در قرن چهارم تا نیمه اول قرن پنجم، فعالیت‌های علمی فقه به دو شهر قم و ری منتقل شد. دلیل انتقال مکاتب فقهی شیعه از عراق به ایران آن بود که فقهای شیعه در سرزمین عراق با آزار و اذیت عباسیان روبه‌رو بودند و دو شهر قم و ری، مکان امنی برای نشر و توسعه علوم اهل‌بیت(علیهم السلام) به‌شمار می‌رفت. در این دوره، فقیهان و عالمان معروفی چون علی‌بن ابراهیم قمی، محدث کلینی، ابن‌قولویه، علی‌بن بابویه، (پدر شیخ صدوق) محمد‌بن علی بابویه (شیخ صدوق) به فقه شیعی خدمات زیادی رساندند.

از مهم‌ترین ویژگی‌های این دوره می‌توان به دو امر اشاره کرد:

— توسعه در تدوین، جمع و تنظیم احادیث. از قبیل کتاب الکافی ومن لایحضره‌الفقیه؛

— تدوین کتاب‌های فقهی جدید که بیشتر در قالب پرسش و پاسخ‌هایی بود که نزد فقها مطرح می‌شد.

شهر بغداد نیز در اواخر دوره غیبت صغرا و ابتدای غیبت کبری، مرکزی علمی و محوری فقه شیعه بود. این وضعیت تا زمان حمله هلاکوخان ادامه داشت. این حوزه چندین ویژگی عمده و برجسته داشت که عبارتند از:

اول: ظهور فقهای بزرگی چون شیخ مفید، سید مرتضی، و شیخ طوسی که از سرآمدان فقها و محدثان عصر خود بوده‌اند.

دوم: ظهور فقه مقارن: در این دوره، کتاب‌های الانتصار و ناصریات توسط سیدمرتضی والخلاف به‌وسیله شیخ طوسی با این هدف تألیف شد.

سوم: توانایی فقهای این دوره در مباحث کلامی: از دیگر ویژگی‌های فقهای این شهر آن است که ایشان علاوه بر فقه، در علم کلام نیز تخصص و تبحّر داشتند.

چهارم: پایه‌ریزی اصول فقه: در این دوره، کتاب‌های اصولی از قبیل الذریعة إلی اصول‌الشریعة سیدمرتضی و بعد از آن، العدة شیخ طوسی تدوین و مباحث اصول فقه به‌صورت مدونی ارائه شد.

پنجم: تثبیت اجتهاد: یکی دیگر از ویژگی‌های این دوره، تثبیت روش اجتهادی در فقه شیعه توسط فقیهانی مانند شیخ مفید بوده است.

ششم: توجه به ترویج و تفسیر قرآن: فقهای برجسته این مدرسه، علاوه بر فقه، حلقه‌های درس و بحث تفسیر قرآن داشته‌اند. کتاب امالی سیدمرتضی تفسیر شیعه را از جهت تحلیل‌های ادبی - کلامی وارد مرحله جدیدی کرد. تفسیر تبیان توسط شیخ طوسی از دیگر تفسیر معروف شیعی در این دوره است.

حوزه نجف هم، از قرن پنجم هجری قمری تا دوران کنونی برقرار بوده است. در این ۱۱ قرن، فراز و فرودهای زیادی داشته است و سه دوره رشد را می‌توان برای آن برشمرد.

دوره اول: به‌دنبال حملاتی که در بغداد، پس از وفات سید مرتضی، به منزل شیخ طوسی صورت گرفت، وی این شهر را ترک و به نجف مهاجرت کرد و به تربیت شاگردانی توانمند در فقه و علوم دیگر پرداخت. ویژگی‌های عمده این مدرسه فقهی، پایبندی به رجال و ضبط راویان بوده است که به‌صورت دقیق و نظام‌مند با نگارش کتاب‌های مهم رجالی مانند رجال کشی، الفهرست و رجال توسط شیخ طوسی شروع شد.

دوره دوم: پس از درگذشت شیخ طوسی، حوزه نجف کم‌کم رونق فقهی خود را از دست داد و برای مدتی طولانی مرکزیت فقهی از نجف به حله و جنوب لبنان منتقل شد. این امر تا زمان محقق اردبیلی ادامه داشت و توسط وی، این حوزه بار دیگر رشد و رونق یافت؛ تا جایی‌که حسن عاملی و سید محمد عاملی از جبل عامل به نجف مهاجرت کردند.(37)

دوره سوم: پس از ظهور اخباریون در کربلا، فقیهان برجسته‌ای در نجف ظهور کردند و تا حدود یک قرن، این شهر دوباره به‌عنوان مرکز و گسترش فقه شیعی مطرح شد. این توسعه دوباره با شیخ جعفر کاشف‌الغطاء و شاگرد وی محمدحسن نجفی شروع شد و با فقیهان و اصولیونی چون شیخ مرتضی انصاری، میرزا حسن شیرازی، میرزا حبیب‌الله رشتی، میرزا محمدحسن آشتیانی، محمدحسن مامقانی، محمدکاظم خراسانی، میرزای نائینی، آقا ضیاء عراقی و محمد حسن اصفهانی ادامه یافت. در سده اخیر با فقیهانی چون ابوالقاسم خویی، سیدمحسن طباطبایی حکیم، سیداحمد خوانساری و محمدتقی خوانساری به حیات خود ادامه داد.(38)

با حمله افغان‌ها به اصفهان(39) و ایجاد آشوب در این منطقه، فقیهان این حوزه به سمت کربلا حرکت کردند و با ورود شیخ یوسف بحرانی به کربلا، این حوزه رونق خاصی پیدا کرد. همزمان با وی، وحید بهبهانی مجلس درس پررونقی در این شهر برپا کرد و شاگردان برجسته‌ای را تربیت کرد. سیدمهدی بحرالعلوم، سیدعلی طباطبایی، ملااحمد نراقی، ملامهدی نراقی و میرزا ابوالقاسم قمی از جمله فقیهان مطرح این حوزه فقهی بوده‌اند.(40)


ج) مدرسه قم

شهر قم، گرچه از قرن سوم مرکز علم و دانش بوده است، اما با ورود شیخ عبدالکریم حائری به این شهر، حوزه این شهر رونق یافت و فقیهان و علمای زیادی را به جهان تشیع معرفی کرد. از جمله فقیهان و شخصیت‌های مطرح این حوزه می‌توان از سیدحسین بروجردی، سیدروح‌الله خمینی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، محمدتقی خوانساری، سیدشهاب‌الدین نجفی مرعشی نام برد. در حال حاضر، این حوزه رونق خاصی دارد و مجالس درس فقه و اصول زیادی در این شهر برقرار است.(41)

حضرت امام خمینی(ره) در این زمینه می‌فرمایند:

اگر فقهای عزیز نبودند، معلوم نبود که امروز چه علومی به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل‌بیت(علیهم السلام) به خورد توده‌ها داده بودند. جمع‌آوری و نگه‌داری علوم قرآن و اسلام و آثار و احادیث پیامبر بزرگوار(صلی الله علیه واله وسلم) و سیره معصومین(علیهم السلام) و ثبت و تنقیح آنها در شرایطی که امکانات بسیار کم بوده است و سلاطین و ستمگران در محو آثار رسالت همه امکانات خود را به‌کار می‌گرفتند، کار آسانی نبوده است که بحمداللّه امروز نتیجه آن زحمات را در آثار بابرکتی هم‌چون کتب اربعه و کتاب‌های دیگر متقدّمین و متأخرین از فقه و فلسفه، اصول، کلام، حدیث و رجال، تفسیر و ادب و عرفان و لغت و تمامی رشته‌های متنوّع علوم مشاهده می‌کنیم.(42)

نتیجه این تلاش علمی و توصیف‌ناپذیر، پیدایش مجموعه‌های حدیثی گران‌سنگ و نفیسی هم چون گردآوری نهج‌البلاغه توسط سید رضی(ره)، و نیز اصول، فروع و روضة‌الکافی توسط محمد‌بن یعقوب کلینی، من‌لایحضرالفقیه توسط شیخ صدوق، التهذیب و الاستبصار توسط شیخ طوسی، وسائل‌الشیعة توسط شیخ حرّ عاملی و مجموعه بحارالانوار توسط علّامه مجلسی بوده است.(43)

علمای شیعه فعالیّت‌ها و نیروهای علمی خود را در جهت دفاع از مذهب تشیّع متمرکز ساختند و در این راه تلاش‌های مستمر و پیوسته‌ای را به انجام رساندند؛ زیرا شیعیان، قرن‌های متمادی به‌دلیل تهاجمات فکری، مذهبی و سیاسی در رنج و مصیبت به‌سرمی‌بردند و علمای آنان در فرصت‌های مناسبی که آزادی بیان و عمل برای آنان فراهم می‌شد، در دفاع از مذهب تشیّع دست به تألیفاتی می‌زدند و مناظراتی در جهت ردّ عقاید دشمنان مذهب شیعه برپا می‌کردند. شیخ محمد جواد مغنیه در این‌باره چنین می‌گوید:

نخبگانی از دانشمندان که از مکتب اهل‌بیت(علیهم السلام) سیراب شده بودند، دفاع از مذهب تشیع را به عهده گرفتند. از جمله این بزرگان شیخ مفید، سیدمرتضی، علّامه کراجکی و علّامه حلّی بودند که دلایل و براهین محکمی را از کتاب و سنّت گردآوری نمودند و به پاسخ‌گویی و ردّ اتّهامات و افترائاتی که بر علیه شیعه وارد شده بود، پرداختند.(44)


د) نقش عالمان شیعه در تفسیر قرآن

کلود ژیلیو، خاورپژوه فرانسوی‌تبار در مقاله «تفسیر قرآن دوره آغازین و میانه» آورده است:

دو مفسر مشهور کوفی (سُدّی(45) و کلبی) (46)مربوط به این گروهند، (گروهی که ویژگی تفسیری آنها داستان و توجه به داستان‌های اخلاقی است .....) با این‌که او (کلبی) در واقع شیعی بود و به رجعت امامان اعتقاد داشت، اثر تفسیری او در رحله‌های سنی روایت شده است، به‌نظر می‌رسد که او در مطالعات پراکنده باقی‌مانده از تفسیرش که سید‌بن طاووس آورده از مطالب تاریخی بهره برده است، در این رابطه باید به‌خاطر سپرد کلبی اگرچه شیعی است، در حلقه‌های غیرشیعی محترم شمرده شده و در ادوار بعدی به ویژه در خراسان صحیح و معتبر دانسته شده‌اند.(47)

در جای دیگر مقاله آورده است:

تفسیر شیعی امامی را می‌توان به دو مکتب پیش از آل‌بویه و پس از آل‌بویه(48) تقسیم کرد و باید به‌خاطر داشت که در دوره آل‌بویه که به نوآوری‌های کلامی و ابداعات گسترده در عقاید شیعی مشهور است عصری طلایی برای شیعیان امامی بود. بیشترین سیر دوره نخست در فاصله بین نیمه قرن سوم و اواخر قرن چهارم تقریباً زمانی بین غیبت صغری و غیبت کبری تألیف شده‌اند، منابع متعلق به دوره امام باقر(علیه السلام) و فرزندش جعفر صادق(علیه السلام) بی‌شک نخستین مطالب تفسیری را تشکیل می‌دهد، مفسران این دوره عبارتند از فرات‌بن فرات کوفی، علی‌بن ابراهیم قمی و نعمانی، ویژگی‌های مهم مکتب تفسیری پیش از آل‌بویه این‌هاست:

—- ابتنای تفسیر بر احادیث شیعی؛

—- تمرکز دقیق بر متن قرآن در کنار توجه خاص به آیاتی که ظرفیت اشارات شیعی دارند.

—- گرایش حداقلی به موضوعات کلامی یا مباحث ویژه مربوط به نهاد امامت نظیر عصمت و یا شفاعت امام در روز قیامت.

—- روش‌های مورد استفاده این مفسران از سویی ماهیتی متنی دارند که در پی ایجاد هماهنگی میان متن قرآن و اندیشه‌هایی است که در آنها می‌خواهند از قرآن استنباط کنند.(49)

در ادامه مقاله آمده است: دو تفسیر معروف مبتنی بر روایات از دوره دوم تفسیر شیعی عبارتند از روض‌الجنان و روح‌الجنان ابولفتوح رازی و البرهان فی تفسیر القرآن بحرانی که تقریبا فقط شامل روایات تفسیری برگرفته از مفسران پیشین و منسوب به امامان شیعه است.(50)

در جای دیگر می‌گوید: دو مفسر بزرگ این دوره که پیش‌تر در کنار معتزله از آنها یاد شد عبارتند از ابوجعفر طوسی،(51) مؤلف التبیان فی تفسیر القرآن و ابوعلی طبرسی، صاحب مجمع‌البیان فی علوم‌القرآن که این دو مفسر با تفاسیر مقبول نزد اهل‌سنت شباهت آشکاری دارد.(52)

مئیر براشر در مقاله «شیعه و قرآن» درباره مفسران برجسته شیعه آورده است:  کهن‌ترین تفاسیر شیعه‌ای که می‌شناسیم مربوط به انتهای قرن سوم است. این تفاسیر شامل آثار فرات‌بن ابراهیم کوفی(تفسیر فرات کوفی)،(53) عیاشی(54) و قمی است که همگی در دهه‌های پایانی قرن سوم و آغاز قرن چهارم قبل از غیبت کبرای امام دوازدهم در سال 329ق می‌زیستند، اندکی بعد، رساله منسوب به محمد‌بن جعفر نعمانی (حدود 360ق) هست که در واقع نوعی مقدمه بر قرآن است،(55) از جمله تألیفات دیگر، دو تفسیر منسوب با امام ششم و امام یازدهم است حقائق‌التفسیر القرآنی، رساله تفسیری کوتاه منسوب به امام صادق(علیه السلام) و تفسیر العسکری(علیه السلام) تفسیری جامع با ماهیتی داستانی روایی که به امام حسن عسکری منسوب شده است.(56)

برجسته‌ترین تفاسیر پس از عصر غیبت از این قرارند: تبیان طوسی،(57) مجمع‌البیان طبرسی،(58) روض‌الجنان و روح‌الجنان تفسیری فارسی از ابوالفتوح رازی(59) و کتاب البرهان فی تفسیر القرآن سیدهاشم بحرانی،(60) نمونه بارز تفاسیر شیعه در عصر جدید المیزان طباطبایی و من وحی القرآن محمدحسین فضل‌اللّه،(61) بدیهی است که مطالب تفسیری غیر از تفاسیر قرآن، در تمام گونه‌های ادبیات شیعی امامی بسط یافته است.(62)

الکساندر کنیش(63) در مقاله خود با عنوان «پیدایش تفسیر صوفیانه (عرفانی) و نخستین تطورات آن» آورده است:

سخنان امام صادق(علیه السلام) احتمالاً نخستین اظهارات در دسترسی حاوی اصول، روش‌شناسی تفسیر عرفانی است و نسل‌های بعدی مفسران صوفی این اصول را اقتباس کردند و شرح و تفصیل دادند، براساس سخنی از امام صادق(علیه السلام) به‌نقل از سلّمی در طلیعه حقائق‌التفسیر،(64) قرآن چهار وجه دارد: عبارات، اشارات، لطائف و حقائق(65) و هریک از این سطوح معنایی، مخاطبان خود را دارد که به‌ترتیب عبارتند از عوام، خواص، اولیاء و انبیاء، در عرصه عمل امام صادق(علیه السلام) و همتایان صوفی‌اش معمولاً با دو سطح معنایی ظاهر و باطن کار داشتند و معانی اخلاقی و فقهی آیه را تحت معنای ظاهری می‌گنجاندند و معنای تمثیل، عرفانی و تأویلی آن را تحت معنای باطنی، همان‌طور که «پل زیا» نشان داده است.

رویکرد تفسیری امام صادق(علیه السلام) کاملاً با علائق تفسیری هم‌عصر وی، مقاتل‌بن سلیمان که در پی تفسیر تاریخی و ادبی متعارف تر بود تفاوت داشت.(66)

در خاتمه باید از تفسیری نام برد که تفسیر باطنی و مابعدالطبیعه عرفانی را با کلام شیعی درآمیخته است. در این عرصه در درجه نخست آثار تفسیری حیدر آملی(67) که پیوسته سعی داشت آراء و شیوه‌های تفسیری ابن‌عربی را با نظام فکری شیعی هماهنگ کند، به ذهن خطور می‌کند و هم‌چنین آراء تفسیری ملاصدرا و مکتبش. از جمله تفسیر عرفانی فوق‌العاده نادر اگر نگوییم بی‌سابقه، نوشته یک زن عالمه ایرانی به نام نصرت بنت محمد امین معروف به بانوی اصفهانی است.(68)،(69)

تحلیل و بررسی

همان‌گونه که «کلود ژیلیو» اشاره کرده، سدّی مفسری شیعه است که مفسران بعد او حتی اهل‌سنت از تفسیر او بهره برده‌اند.

سیوطی در این مورد می‌گوید:

ابومحمد، اسماعیل‌بن عبدالرحمن معروف به سدّی کبیر (متوفای 128ق) از مردم حجاز و در کوفه زیست. او مفسری عالی‌قدر و نویسنده‌ای توانا در تاریخ به‌ویژه درباره غزوات (جنگ‌های) صدر اسلام است. از تفسیر او به نام تفسیر کبیر یاد می‌شود و از منابع سرشار تفاسیر پس از وی است».(70) جلال‌الدین سیوطی به نقل از خلیلی می‌گوید: «سدی، تفسیر خود را با ذکر سندهایی از ابن‌مسعود و ابن‌عباس نقل‌کرده است و بزرگانی چون ثوری و شعبه از او روایت کرده‌اند و تفسیر سُدّی بهترین تفاسیر، شناخته شده است.(71)

تفسیر ابونضر، محمد‌بن سائب کلبی کوفی (متوفای 146ق) نیر یکی از مفسران برجسته شیعه است که ابن‌خلکان درباره او می‌گوید: کلبی، صاحب تفسیر و عالم به أنساب و در این دو رشته سرآمد و مقتدای همگان بوده است. جلال‌الدین سیوطی می‌گوید: به بلندایی و پرمحتوایی تفسیر کلبی کسی ننگاشته است.(72) این تفسیر از کهن‌ترین و با ارزش‌ترین تفاسیر سلف شناخته شده و همواره مورداستفاده مفسران قرار داشته است. البته به جهت تهمت‌های ناروایی که به وی بسته بودند، بزرگان اهل‌حدیث و تفسیر و نیز تاریخ، از همان دوران، در هنگام نقل حدیث از وی، با کنیه یا لقب از او یاد می‌کردند؛ درحالی‌که او را یکی از سرشارترین منبع تفسیر و حدیث و تاریخ می‌شناختند. سمعانی می‌گوید: ثوری و محمدبن اسحاق، هنگام روایت از او، می‌گفتند حدثنا ابوالنضر، تا شناخته نشود. عطیه عوفی او را با عنوان ابوسعید یاد می‌کرد و می‌گفت: حدثنی ابوسعید.(73) آرای تفسیری وی در کتب پس از وی امثال طبری، سیوطی، ابن‌عطیه، ابن‌کثیر، طبرسی و غیره فراوان به‌چشم می‌خورد و غالباً با همان عنوان کلبی و احیاناً با عناوین دیگر از او یاد می‌شود و شاید به‌همین‌جهت، فؤاد
سزگین(74) به اشتباه رفته که می‌گوید: طبری در تفسیر، از کلبی بهره نگرفته و در تاریخ اندکی از او بهره گرفته است!(75)

همان‌گونه که کلود ژیلیو (در مقاله مذکور «تفسیر قرآن، دوره آغازین و میانه») بیان کرده است، در دوران آل‌بویه که خود شیعه بودند، عقاید شیعه با نوآوری‌ها و ابداعات گسترده همراه بوده و یک عصر طلایی برای شیعه به‌شمار می‌رفته است. هم‌چنین مفسرانی مانند فرات‌بن فرات کوفی، علی‌بن ابراهیم قمی و نعمانی، ابوالفتوح رازی و سیدهاشم بحرانی است که ویژگی‌های مهم مکتب تفسیری آنها اولاً ابتنای تفسیر بر احادیث شیعی و ثانیاً تمرکز دقیق بر متن قرآن بوده است. کلام مثیر براشر که تفاسیر تبیان طوسی و مجمع‌البیان طبرسی را از برجسته‌ترین تفاسیر پس از عصر غیبت به‌حساب آورده است کاملاً صحیح به‌نظر می‌رسد. این همان کلامی است که بعضی از بزرگان مانند آقابزرگ تهرانی نیز در مقدمه کتاب نهایه به آن تصریح کرده‌اند. او می‌گوید: شیخ طوسی نویسنده کتاب التبیان فی تفسیرالقرآن است. کتابی که سرمشق تفسیرهای شیعی پس از خود قرار گرفت. التبیان نخستین تفسیر کامل قرآن است که به قلم یک شیعه نگاشته شده است و تمام سوره‌های قرآن را دربرمی‌گیرد. توجه شیخ طوسی به آرای دانشمندان شیعه و سنی و نقد و بررسی آرای تفسیری دیگر مفسران، استفاده از متون ادبی عرب پیش از اسلام و ارائه اطلاعات درباره لغات غریب قرآن و اختلاف قرائت و مسائل فقهی و کلامی و بلاغی آیات قرآن از جمله ویژگی‌های این کتاب است که آن را با نمونه‌های پیش از خود متمایز ساخته است. تفسیرهای شیعی پیش از شیخ طوسی، تنها به نقل روایاتی در تفسیر آیات قرآن بسنده می‌کردند. مهم‌ترین ویژگی روش تفسیری شیخ طوسی را باید رویکرد اجتهادی و عقل‌گرایانه او در تفسیر قرآن دانست که با رویکرد یکسره روایی مفسران قبل از او متفاوت است. شیخ طوسی با استناد به آیات قرآنی، قرآن را متنی قابل‌فهم برای عقل بشر می‌داند و روایاتی که تنها راه فهم قرآن را مراجعه به احادیث می‌دانند، نمی‌پذیرد.(76)

اما آن‌چه که ژیلیو از آن غفلت کرده این است که ابوجعفر طوسی صاحب تفسیر التبیان فی تفسیر القرآن و ابوعلی طبرسی صاحب مجمع‌البیان فی علوم القرآن را در کنار مفسران معتزله قرار داده است.(77)

جالب این‌که الکساندر کنیش نیز در مقاله خود، پیدایش تفاسیر عرفانی و باطنی را براساس روایت امام صادق(علیه السلام) به نقل از سلمی دانسته و از تفاسیری چون تفسیر مقاتل‌بن سلیمان و حیدر آملی و ملاصدرا و تفسیر نصرت‌بنت محمدامین معروف به بانوی اصفهانی که همه از شیعیان بوده و هرکدام در تفسیر فلسفی و عرفانی نقش داشته‌اند نام می‌برد.(78)

 


هـ) علوم ادبیات شیعه از دیدگاه خاورپژوهان

رافائل تالمن درباره ادیبان از بزرگان شیعه در مقاله خود آورده است:

گروهی از آثار متعلق به پایان سده دوم و آغاز سده سوم منابع اصلی تحقیق درباره گرایش نحویان نخستین به زبان قرآنند، این آثار از این قرارند: معانی‌القرآن فرّاء (متوفای 207ق)، معانی‌القرآن أخفش و مجازالقرآن ابوعبیده. رستیخ (کرنلیوس رستیخ) چند نکته دستوری و چهل و یک اصطلاح مربوط به زبان‌شناسی را در پنج مجموعه تفسیری کهن متعلق به میانه سده دوم به بعد بررسی کرده که شامل آثار تفسیری منسوب به این افراد است: مجاهدبن جبر، زیدبن علی، محمدبن سائب کلبی، مقاتل‌بن سلیمان، معمربن راشد، سفیان ثوری.(79)

تحلیل و بررسی

ابوزکریا یحیی‌بن زیاد فرّاء (متوفای 207ق)، شاگرد کسایی و ماهرترین عالم کوفه و آگاه‌ترین عالم نحوی، لغوی و ادبی بوده است. ثعلب درباره او گفته است: «اگر فرّاء نبود، علوم عربی هم نبود؛ چون او زبان عربی را خالص و ضابطه‌مند کرد». او نزد مأمون عباسی ارج و منزلتی داشت؛ چنان‌که او را در بالای مجلس می‌نشاند. مأمون آموزش فرزندانش را بدو سپرد و پیشنهاد کرد تا آن‌چه را از علوم عرب شنیده و از اصول نحو می‌داند به‌رشته تحریر در آورد.(80) و علامه حلّی و گروهی از علمای رجال، وی را از ثقات شمرده‌اند. او زبان‌شناس، تاریخ‌دان، فقیه و نویسنده برجسته عراقی ایرانی‌الاصل در سده دوم هجری بود که بیشتر برای برجستگی‌اش در علم نحو شهرت دارد. از کسایی کبیر و یونس‌بن حبیب و دیگران دانش آموخت. به بغداد رفت و به مأمون پیوست و از آموزگاران فرزندانش بود. فرّاء در مسجدی نزدیک خانه‌اش به تدریس می‌پرداخت و مردم به مجالس املای او بسیار گرایش داشتند. او در راه مکه درسال ۲۰۷ق درگذشت.(81)

مجاهدبن جبر نیز از مشهورترین مفسران تابعین در قرن دوم و از موثق‌ترین شاگردان ابن‌عباس و از راویان امام علی(علیه السلام) است. مجاهد از پایه‌گذاران اجتهاد در تفسیر قرآن به‌شمار می‌رود. بسیاری از رجالیون وی را ستوده‌اند در کتاب‌های رجالی، مشایخ و شاگردان بسیاری برای وی ذکر شده است. براساس روایات، وی از محبان و معتقدان به ولایت امام علی(علیه السلام) است.(82)،(83) و ابن‌حجر عسقلانی در تهذیب‌التهذیب،(84) و ابن‌عساکر در تاریخ دمشق،(85) وی را از شاگردان حضرت امیرالمؤمنین علی‌بن ابی‌طالب(علیه السلام) دانسته‌اند.

محمدبن سائب‌بن بشر کلبی (متوفای 146ق) از عالمان به‌نام زمان خویش بوده و ابن‌سعد نوشته است که وی در جنگ جمل در کنار علی می‌جنگیدند.(86) او را به‌دلیل گرایش‌های شیعی، موردطعن فراوان قرار گرفته‌اند.(87) و چهره‌های موثق سنی از وی روایت کرده‌اند. ابن‌ندیم نوشته است: «محمد‌بن سائب از عالمان کوفه بوده و در تفسیر و اخبار و ایام‌النَّاس، تخصص داشته، وی تفسیری نیز نوشته است».(88)

مُقاتِل‌بن سلیمان‌بن بشیر اُزدی خراسانی مروزی، از مفسران و محدثان قرن دوم، کنیه او ابوالحسن است. همه نویسندگان در تاریخ وفات او به سال 150ق، در بصره اتفاق‌نظر دارند.(89) محل تولد او بلخ است. او در مرو تحصیل علم کرد. پس از مدتی طولانی تدریس در خراسان، به بصره و سپس به بغداد رفت و در آن‌جا به روایت حدیث پرداخت و در سال 150ق در بصره درگذشت. تاریخ ولادت او به‌درستی روشن نیست. از شواهد و قرائن می‌توان دریافت که تولد او حدود سال‌های 80-70 بوده است.(90) در مذهب او اختلاف‌نظر وجود دارد؛ برخی او را متمایل به شیعه امامی دانسته‌اند و جمعی او را شیعه زیدی خوانده‌اند(91)؛ علامه معرفت، مقاتل را از مفسرین شیعه دانسته است.(92)


و) شیعه و رسم‌الخط قرآن

در مقاله «رسم‌الخط قرآن» آمده است:  به‌دلیل آن‌که در زبان عربی، ریشه‌های صامت حروف را به شکل‌های گوناگونی می‌توان تلفظ کرد، در مراکز علمی، در درجه نخست شهرهای کوفه و بصره در عراق، نظام‌های گوناگون بسط پیدا کرد، در آن دوره، قاریان معروف مانند ابن أبی‌اسحاق حضرمی یا ابوعمروبن علاء نحویان بلندآوازه‌ای نیز بودند، نسلی از نوادگان و نتیجه‌های پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) به‌تدریج موفق شدند نظام اعراب‌گذاری ساده و مناسبی را پدید آورند که امکان انتقال از رسم‌الخط بی‌اعراب را به رسم‌الخط اعراب‌دار فراهم می‌کرد، در روایتی، اجرای نخستین گام این فرایند به تأکید به ابوالاسود دوئلی نسبت داده شده است. مشهور است که وی که از حلقه اطرافیان علی(علیه السلام) است. پایه‌گذار نحو عربی است. در روایت مذکور، اقدام ابوالاسود نخست به ابتکار عمل علی(علیه السلام) و سپس به‌دستور زیادبن ابیه حاکم برجسته أموی نسبت داده شده است.(93) در روایت مذکور به همان اندازه بر نقش حجاج، دیگر حاکم قدرتمند، قاطع و باذکاوت أموی تأکید شده است، حجاج به دبیرانش نصر‌بن عاصم و یحیی‌بن یعمر فرمان داد تا نظام تشخیص صداهای کوتاه را توسعه و تکامل بخشند.(94)

—تحلیل و بررسی

ابوعمرو‌بن علاء از بنیان‌گذاران مکتب نحو بصری، و صاحب یکی از هفت قرائت مشهور قرآن است. وی به سال70 هجری زاده شد و در 154 یا 159ق درگذشت. «در اطلاع بر غریب (حدیث و لغت) و عربیت و قرآن و شعر و ایام عرب و دوران اسلامی، داناترین مردم بود و دفترها که از شعر فصحای عرب نوشته بود یک اتاق تا سقف را می‌انباشت..».(95) درباره مذهب او گفته‌شده که او از شیعیان اهل‌بیت(علیهم السلام) بوده و مذهب او ثابت و مورد قبول ارباب سیره است».(96)

أبوالاسود دوئلی که نام کامل او ظالم‌بن عمرو‌بن سفیان‌بن جندل‌بن یعمر است(97) در زمان حیات رسول‌الله(صلی الله علیه واله وسلم) به دنیا آمد، اما پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را ندید، بنابراین وی جز صحابه به‌شمار نمی‌رود و در زمره تابعان است. وی بیشتر معروف به کنیه خود ابوالاسود دوئلی است،(98) او از جمله شخصیت‌هایی است که در مسائل علمی نیز صاحب‌سخن بوده است.(99) وی از یاران با وفا و صدیق امام علی(علیه السلام) محسوب می‌شود(100) و از اشخاصی هم‌چون امام علی(علیه السلام) ابوموسی اشعری، ابوذر و عمران‌بن حصین روایت نقل کرده است.(101) وی از شاگردان مکتب امام علی(علیه السلام) محسوب شده که علم نحو و رسم آن را به او آموخته است. برخی او را واضع حرکات و تنوین در نحو می‌دانند.(102) در تاریخ‌الاسلام آمده است که فاعل و مفعول، مضاف و حرف رفع و نصب و جر و جزم از ابداعات ابوالاسود است.(103) در واقع ابوالاسود دوئلی نخستین کسی بود که در مورد نحو تألیف از خود به‌جا گذاشت و این دستوری بود که امام علی(علیه السلام) به او داده بود،(104) وقتی ابوالاسود آن‌چه درباره نحو نوشته بود را خدمت امام آورد، امام فرمود: «ما أحسن هذا النحو الذی نحوت؛ چه زیبا این نحو را ترتیب داده‌ای». و از این گفتار امام بود که این علم به علم نحو نامیده شد.(105) ابن‌اثیر سن را او در زمان مرگ هشتاد و پنج سال نوشته است.(106) بنابراین، نقش بزرگان نامبرده در رسم‌الخط قرآنی قابل‌انکار نیست.


ز) شیعه و قرائات سبعه از دیدگاه خاورپژوهان

محتوای مقاله‌های «رسم‌الخط قرآن» و «قرائات قرآنی»

با شکل‌گیری قرائات هفت‌گانه توسط ابن‌مجاهد، هریک از قرائت‌های هفت‌گانه متناظرا به یکی از دانشمندان قرن دوم منسوب بود. برای هر نقل، به دو روایت اندکی متفاوت توجه شد و همه این‌گونه‌ها به یک اندازه مجاز شمرده شدند. در عین‌حال، استفاده از گونه‌های دیگر (الاختیار) ممنوع اعلام گردید؛ با این‌که نظام مذکور به‌تدریج گسترش بسیار یافت، نظام‌های دیگر نظیر قرائات ده‌گانه و چهارده‌گانه هم‌چنان تداوم یافتند، اما در عمل، تنها دو نظام از نظام‌های پذیرفته‌شده ابن‌مجاهد رواج بسیار یافت، نظام کوفی حفص از عاصم و به میزان کمتر، نظام مدنی ورش از نافع.(107)

در مقاله «قرائات قرآن» از فردریک لیمهوس(108) آمده است:

انتخاب قرائت حفص(109) از عاصم(110) از سوی خلافت عثمانی در قرن دهم، به‌منظور یکسان‌سازی قرائات مختلف، تحولی بزرگ بود از این مقطع زمانی، قرائت مذکور رایج‌ترین قرائت شد و به‌همین‌صورت باقی ماند... دولت مصر در سال 1342ق و 1923م نسخه‌ای از قرائت حفص از عاصم چاپ کرد.(111)

تحلیل و بررسی

همان‌گونه که إفیم رضوان در مقاله خود تصریح کرده است، اگرچه قرائات ده‌گانه و چهارده‌گانه هم‌چنان تداوم داشت، اما در عمل، تنها دو نظام کوفی حفص از عاصم و نظام مدنی ورش از نافع رواج یافت و این خود یکی از امتیازات مکتب شیعه است؛ زیرا حفص و عاصم و نافع همگی از شیعیان بوده‌اند.

ابن‌معین، تنها روایت صحیح از قرائت عاصم را، روایت حفص دانسته است که عاصم، با واسطه ابوعبدالرحمان سُلَمی (متوفای ۷۴ یا ۷۵)، از علی(علیه السلام) فراگرفته بود.(112)

عده‌ای حفص را داناترین فرد روزگارش به علم قرائت دانسته‌اند.(113) او در بغداد و مکه نیز به تعلیم قرائت (اِقْراء) مشغول گردید.(114) ابن‌جزری،(115) سلسله راویان قرائت حفص را - که از دو طریقِ عبید‌بن صباح (متوفای ۲۳۵ق) و عمرو‌بن صباح (متوفای ۲۲۱ق) است - به تفصیل آورده است و از کسانی نام برده که قرائت را از او روایت کرده‌اند. طوسی(116) او را درشمار اصحاب امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) آورده است، که دلیل بر تشیع اوست.(117)

اما عاصم‌بن بهدلة ابی‌النجود الاسدی متوفای ۱۲۷ق است. او در بین قاریان کوفه مقام نخست را داشت. او شیخ‌القراء کوفه بوده و بیست و چهار نفر از صحابه را درک کرده است. جمعی از مترجمان مانند صاحب اعیان‌الشیعة او را شیعه دانسته است.(118)

عاصم قرائت خود را از ابی‌عبدالرحمن السُّلمی و او هم از علی‌بن ابی‌طالب(علیه السلام) اخذ کرده است، و چون سند قرائت او با یک واسطه به علی(علیه السلام) می‌رسد، علما و فقهای شیعه قرائت او را بر دیگران ترجیح داده‌اند. او هرگاه قرائتی را فرامی‌گرفت، آن را بر عده‌ای صحابه و تابعان عرضه می‌داشت و تا هنگامی که به‌درستی آن قرائت اطمینان پیدا نمی‌کرد، آن را نمی‌پذیرفت.(119)

جالب آن‌که فردریک لیمهوس نویسنده مقاله «قرائات قرآن» از انتخاب قرائت حفص از عاصم به‌عنوان یک تحوّل بزرگ یاد کرده است. درباره مذاهب قراء سبعه گفته‌شده که چهار تن از آنها که عبارت‌اند از: عاصم‌بن أبی‌النجود، ابوعمروبن العلاء، حمزة‌بن حبیب و علی‌بن حمزه کسائی شیعه اهل‌بیت(علیهم السلام) هستند و مذهب آنان ثابت و موردقبول ارباب سیره است.(120)


ح) شیعه و تدوین فرهنگ لغات

در مقاله «زبان عربی» آمده است:  تدوین واقعی زبان عربی همان‌طور که گفته شد، در قرن دوم هجری به وقوع پیوست، نخستین فرهنگ لغات را خلیل‌بن احمد که علاوه براین، تدوین‌گر عروض زبان عربی نیز بود گردآوری کرد که بعدها توسط سیبویه که از شاگردان خلیل بود تکمیل شد.(121)

تحلیل و بررسی

همان‌گونه که در مقاله زبان عربی، ینسن ادعا کرده، خلیل‌بن احمد فراهیدی اولین فرهنگ لغت را تدوین و شاگردان بزرگی را مانند سیبویه پرورش داده است. او از بنیان‌گذار علم عروض(122) در سده دوم هجری است. نام کامل وی در منابع، خلیل‌بن احمد‌بن عَمرو‌بن تَمیم فَراهیدی یا فرهودی آمده است. کنیه وی را ابوعبدالرحمان گفته‌اند.(123) یاقوت حموی وی را ایرانی‌الاصل دانسته و بر این باورند اگر خلیل عرب بود، علمای انساب یا شاگردانش نسب او را به‌طور کامل ذکر می‌کردند نه این‌که او را فقط خلیل‌بن احمد بنامند.(124) او در ادامه می‌افزاید که خلیل به‌دلیل هم‌وطن‌بودن و قرابت، سیبویه را پرورش داد.(125)

برخی مؤلفان متأخر، او را شیعه و از اصحاب امام جعفر صادق(علیه السلام) دانسته‌اند.(126) خلیل یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان جهان اسلام به‌شمار می‌رود. خدمات علمی او در دو زمینه در خور تعمق است. اول: خلیل‌بن احمد واضع علم عروض است. ابداع علم عروض توسط خلیل، هم‌سنگ تدوین منطق توسط ارسطو دانسته شده است.(127)

دوم: نخستین فرهنگ لغت عرب به نام العین، به شیوه‌ای کاملاً نو و ابتکاری، منسوب به اوست.(128) خلیل در بصره درگذشت. تاریخ وفات وی را مرزبانی ۱۶۰ق،(129) و ابن‌ندیم ۱۷۰ق(130) و یاقوت حموی ۱۷۵ق(131) نقل کرده‌اند.

اما عمروبن عثمان‌بن قنبر فارسی بیضاوی ملقّب به سیبویه، سرآمد زمان و افتخار ایران و امام نحویان است که در بیضای شیراز در عصر عبّاسی اول به دنیا آمد.(132) آن‌چه نام سیبویه را تاكنون زنده نگه داشته، اثر ارزشمند و بزرگ او در نحو است: الكتاب، اثری فاخر و بالغ بر هزار صفحه است كه آن را قرآن النحو نامیده‌اند و همگان، دوست و دشمن، به نبوغ سیبویه در این اثر جاوید اذعان دارند. موضوع الكتاب تنها در مباحث نحوی خلاصه نمی‌شود، بلكه مایه‌هایی از بلاغت، فقه‌اللغة، نقد، قرائت و تجوید و شعر نیز در آن جاری است، و برخی از مطالب آن در علوم بلاغت و فقه‌اللغة و اصول فقه جای می‌گیرد.(133) در کتاب الذریعة، سیبویه را از مؤلفان شیعه دانسته است.(134)


ط) شیعه و گسترش علم کلام

«نادیه ماریا» در مقاله «عراق» آورده است:

دوره جدیدی که در آن امرای آل‌بویه شیعی بر بغداد نظارت داشتند، از سال 334ق آغاز شد و تا سال 447ق ادامه یافت. سده‌های پنجم و ششم شاهد ظهور محققان و متکلمان برجسته امامی و گسترش تشیع بود.(135)

تحلیل و بررسی

در بررسی این مطلب باید توجه داشت که نقش بزرگان شیعه در گسترش علم کلام ستودنی است؛ زیرا در زمان حیات رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) با توجه به حضور ایشان و پاسخ‌گویی به مسائل، در این‌باره کتابی تدوین نشد. اگرچه شخص منحصر به فرد این دوره، هم‌چون سایر عرصه‌های علوم، امیرالمؤمنین(علیه السلام) است که برای نخستین‌بار درباره ذات و صفات خداوند، حدوث و قدم، بساطت و ترکیب، وحدت و کثرت و… بحث‌های عمیقی مطرح می‌کند.(136) سایر ائمه(علیهم السلام)، به‌ویژه امام سجاد(علیه السلام)، صادقین(علیهما السلام) و امام رضا(علیه السلام) نیز بحث‌های فراوانی را مطرح و شاگردان زیادی در این زمینه تربیت کرده‌اند. پس از ائمه(علیهم السلام)، شاگردانی چون؛ هشام‌بن حکم، هشام‌بن سالم و فضل‌بن شاذان در این علم سرآمد بودند.

متکلمان در میان اصحاب و یاران ائمه به‌ویژه امام باقر و امام صادق(علیهما السلام)، جایگاه ویژه و منزلتی والا داشته‌اند؛ تا آن‌جاکه امام صادق(علیه السلام) هشام‌بن حکم را در میان اصحاب خود، درحالی‌که جوان‌ترین آنها بود، بیش از دیگران تکریم می‌کرد و درباره‌اش این جمله زیبا و استثنایی را فرمود: «هذا ناصِرُنا بِقَلْبِهِ و لِسانِهِ و یَدِهِ».(137) نمونه دیگری از إكرام ائمه(علیهم السلام) به متكلمان نیز در روایات دیده می‌شود؛ چنان‌كه هشام می‌گوید: امام صادق(علیه السلام) درباره «ابن‌طیار» (که از متکلمان بود) از من پرسید. گفتم: از دنیا رفت. امام(علیه السلام) فرمود: خداوند او را رحمت کند و مسرور سازد. وی از مدافعان سرسخت مکتب ما اهل‌بیت(علیهم السلام) بود.(138)

شهید مرتضی مطهری(ره)در این زمینه می‌نویسد:  ائمه اهل‌بیت(علیهم السلام) نه‌تنها خود به بحث و تجزیه و تحلیل مسائل کلامی می‌پرداختند، گروهی را نیز در مکتب خود برای بحث‌های اعتقادی تربیت می‌کردند. هشام‌بن حکم همه برجستگی‌اش در علم کلام بود، در مکتب شیعه امامیه عالمان دینی در حوزه‌های مختلفی پرورش یافته و خدماتی ارزنده را برای دین اسلام انجام داده‌اند.

در سه قرن اول هجری كه عصر ائمه(علیهم السلام) بوده، شاگردان و یاران آنان، متكفّل ترویج عقاید حق بوده‌اند كه از بعضی آنها آثاری به‌صورت علمی مدوّن به یادگار مانده و بسیاری دیگر در قالب احادیث و روایات اهل‌بیت(علیهم السلام) از طریق آنان به ما رسیده است. هشام‌بن حكم، مفضّل‌بن عمر از اصحاب امام باقر(علیه السلام) شخصیت‌های بارزی در علم عقاید و كلام هستند و توحید مفضّل كتابی است كه از مفضّل‌بن عمر به یادگار مانده است.

قرن چهارم و پنجم هجری، قرن ظهور متكلمین بزرگ شیعه و پایه‌گذاران مكتب كلامی شیعه است. در این قرن، عالمانی هم‌چون، ابن‌بابویه، معروف به شیخ صدوق (از علمای بزرگ امامی) رخ نمود. از میان آثار سیصدگانه او كه به‌جا مانده است، می‌توان به التوحید كه در مورد توحید الهی و صفات و افعال باری تعالی نگاشته شده، اشاره كرد. این كتاب با تحقیق سیدهاشم حسینی تهرانی، در سال 1387ق توسط جامعه مدرسین قم به چاپ رسیده است. اثر دیگر كلامی وی الاعتقادات فی دین الامامیة است كه در زمینه عقاید شیعه سخن می‌گوید. شیخ مفید (336-413ق)، از محققین بزرگ امامی است، تألیفات وی در کلام و اصول فقه فراوان است. از وی حدود 2000 اثر باقی است که در زمینه اعتقادی می‌توان به اوائل‌المقالات، الاعتقادات و تصحیح اعتقادات‌الامامیة اشاره کرد که هرکدام از آثار و تألیفات ایشان ویژگی‌های خاصی دارد. شیخ مفید، در میان علمای بزرگ اهل‌سنت نیز از مقام علمی والایی برخوردار بوده است. هم‌چنین نقش سیدمرتضی (355-436ق)، که در علم کلام و احتجاج با مخالفین قدرتی چشم‌گیر داشت، در گسترش علم کلام انکار ناشدنی است. کتاب امالی و ده‌ها کتاب دیگر در تفسیر آیات و حقایق وحی و مسائل مختلف عقیدتی و فقهی، تنها بخشی از فیوضات آن وجود گرامی است که تنها معدودی از آنها به دست ما رسیده است.(139) شیخ طوسی (385-460ق) مفسّر و کلامی بزرگ امامی و از اندیشمندان بزرگ جهان تشیع به‌شمار می‌رود؛ وی نزد دانشمندان و علمای شیعه و سنی، تدوین‌کننده اساس‌نامه مکتب پویا و پرافتخار تشیع در فرهنگ و تمدن اسلامی است.

علامه حلّی درباره شیخ طوسی می‌گوید: «زعیم شیعه جعفری که فقیهی عالی‌قدر و بلندمرتبه و عالمی موثق و راستین به‌شمار می‌رفت و از علم أخبار، رجال فقه اصول کلام و ادب آگاهی کامل داشت و جامع جمیع فضایل بود در تمام فنون اسلامی تألیفاتی از خود برجای نهاد. وی اصول و فروع و عقاید را اصلاح کرد و خود نیز در علم و عمل جامع کمالات نفسانی بود».(140) در این حوزه می‌توان از افرادی چون: سید‌بن طاووس حسنی که در علوم متفاوت قریب به 48 اثر نوشت.(141) برخی آثار وی که دارای مباحث اعتقادی است عبارتند از: شفاء‌العقول من داء‌الفضول فى علم‌الأصول. این کتاب، هم‌چون مقدمه‌ای بر علم کلام و تنها کتابی است که به سبک استدلالی متکلمین تألیف گردیده است، کتاب الأنوار الباهرة فى انتصار العترة الطاهرة، که در این کتاب برترى اهل‌بیت(علیهم السلام) براى خلافت را ثابت کرده است و خواجه نصیرالدین طوسی(ره) از علمای قرن هفتم که این دوره را می‌توان دوره واقعی تألیف آثار کلامی شیعـه و تدوین این علم دانست و در رأس متکلمـــان این دوره، خواجه نصیر است که با تألیف کتب مختلفی چون تجریدالاعتقاد، فصول‌العقائد و قواعدالعقائد به‌اثبات حقانیت شیعه با تکیه بر اصول عقلی متقن پرداخت. هم‌چنین افزون بر آنها با نوشتن رساله امـامت نیز بر استحکام کلام شیعه دوازده‌امامی افزود.(142) شهرت ابن‌میثم بحرانی در علم کلام بوده و این علم را از خواجه نصیرالدین طوسی فراگرفته است. کتاب قواعدالمرام فی علم‌الکلام از مهم‌ترین آثار اوست.(143) علامه حلّی که برای رونق و پیشرفت کلام شیعی تلاش کرد و با نگارش کتاب‌های کلامی چون منهاج‌الیقین، منهاج‌الکرامة، نهج‌الحق، معارج‌الفهم، نهج‌المسترشدین و...، از طریق شرکت در مناظرات و مباحثاتی که میان علمای مذاهب مختلف، در دربار اولجایتو انجام می‌گرفت و نیز پذیرفتن منسب استادی مدارس شیعی و تربیت شاگردان برجسته، به‌شدت بر کلام شیعی تأثیر نهادند و در گسترش مباحث کلام اسلامی نقش به‌سزایی داشتند.


ی) شیعه و گسترش مباحث علوم قرآن

کلود ژیلیو خاورپژوه فرانسوی در مقاله «علوم قرآن» آورده است:  تأکید بر این نکته ضروری است که چندین نویسنده آثار فراوانی در زمینه علوم قرآنی داشته‌اند، مثلاً کسایی قاری و نحوی کوفی، مؤلف بیش از ده کتاب درباره فقه‌اللغة قرآن است و بخش‌هایی از معانی‌القرآن او اخیراً تدوین شده است، یکی از شاگردان او فراء نحوی و نویسنده معانی‌القرآن چندین کتاب درباره فقه‌اللغة قرآن نوشته است.(144)

تحلیل و بررسی

علوم قرآن در معنای وسیع آن، شامل مباحث مختلفی مانند: تفسیر، قرائت، ناسخ و منسوخ، شأن نزول آیات و سوره‌ها، محکم و متشابه و ... می‌گردد، و در تدوین همه این علوم یا اکثر آنها، امامیه پیشتاز بوده است، اما تفسیر با توجه به این‌که در زمان رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) مردم از شأن نزول آیات اگاهی داشتند و هم‌چنین قرآن به زبان مادری آنها نازل‌شده بود، ازاین‌رو کمتر دچار مشکل در فهم قرآن می‌شدند، ولی بعدها نیازهای فراوان به احکام الهی و فهم حقایق آن نیاز به تعمق بیشتری داشت که علم تفسیر را به‌وجود آورد. اولین مفسر قرآن بدون تردید پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و علی(علیه السلام) هستند، و در واقع تفسیر امام علی(علیه السلام) را باید سرآغاز تفسیر از قرآن کریم دانست. امامان معصوم(علیهم السلام) نیز به پیروی از علی(علیه السلام) همواره به تفسیر قرآن اشتغال داشته‌اند، ولی متأسفانه کتاب تفسیری از ایشان باقی نمانده است، بلکه تنها روایات بی‌شماری از آنان به‌ویژه امام باقر و صادق(علیهما السلام) در کتاب‌های تفسیری شیعه باقی مانده است که بیشتر آنها در تفسیر قمی و مجمع‌البیان گردآوری شده است. از امام علی(علیه السلام) و فرزندانشان که بگذریم، می‌توان از صحابی ایشان مانند: ابن‌عباس، ابن‌مسعود، ابی‌بن‌کعب و جابربن عبداللّه انصاری در شرح و بسط علم تفسیر نام برد. ابن‌ندیم در کتاب الفهرست، اسامی بیش از چهل تن ازصحابی و تابعینی که تفسیر نگاشته‌اند را آورده است.(145)

اما درباره قرائات نیز از آن‌جاکه قرآن در آن زمان بی‌نقطه و بدون اعراب نوشته می‌شد و هم‌چنین لهجه‌های مختلفی میان قبایل مختلف وجود داشت. رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم)، نحوه قرائت آن را از همان زمان نزول به صحابه تعلیم فرمودند و آنان نیز به دیگران آموختند. بنابراین، این علم همزاد با نزول قرآن است. در واقع پایه‌گذار علم قرائت پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) بوده‌اند؛ زیرا ایشان به صحت قرائت و زیبایی صوت در خواندن قرآن امر می‌کردند. پس از علی‌بن ابی‌طالب(علیه السلام)، عبداللّه‌بن مسعود و ائمه(علیهم السلام)، از جمله امام سجاد(علیه السلام) جزو قاریان خوش‌صوت قرآن بوده‌اند. نخستین کسی که قرآن را با الحان موجود در زمان حاضر قرائت کرده، عبیدالله‌بن ابی‌بکر ثقفی معروف به ابن‌حاتم است که جزو طبقه سوم تابعین و قاضی بصره بوده است. اول کسی که در علم قرائت کتاب تألیف کرد «ابوعبید قاسم‌بن سلام» و قبل از او حمزة‌بن حبیب و ابان‌بن تغلب از شیعیان و یاران امام سجاد(علیه السلام) بوده است که در این زمینه کتاب نوشته‌اند.(146)

درباره مجازات قرآن، لغات مشکله، نقطه‌ها و شکل قرآن، متشابهات، فضایل قرآن، ناسخ و منسوخ، شأن نزول آیات، و…، کتاب‌های مختلف تدوین شده و می‌توان گفت که در این نهضت عظیم قرآنی هم علی‌بن ابی‌طالب(علیه السلام) و شیعیانشان پیشگام بوده‌اند. اولین کسی که قرآن را نوشت و جمع‌آوری نمود، امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) بود. اولین کسی که قرآن را نقطه‌گذاری کرد، ابوالاسود دوئلی یکی از اصحاب امیرالمؤمنین(علیه السلام) بوده است. نخستین کسی که در علم قرائت، معانی و توضیح لغات مشکله، کتاب نوشت ابان‌بن تغلب صحابی امام چهارم بود و نخستین کتاب فضایل قرآن را ابی‌بن‌کعب صحابی معروف و از شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام) نوشته است. اولین کتاب در مجازات قرآن را نیز فراء، نحوی معروف که یک شیعه ایرانی است، نوشته است.(147)

تأکید بر این نکته ضرورى است که قارى و نحوى کوفى، کسائى، مؤلف بیش از ده کتاب درباره فقه‌اللغة قرآنى است و یکى از شاگردان او، نحوى و نویسنده معانى‌القرآن، فرّاء، چندین کتاب دیگر درباره فقه‌اللغة قرآن نوشته است. ابن‌خالویه(148) (م370) حدود پنجاه کتاب تألیف کرده که پنج مورد آن در حوزه علوم قرآنى است.(149)

بنابراین، نقش بزرگان اعم از مفسران و محققان علوم قرآنی در گسترش علوم اسلامی امری انکارناپذیر است و همان‌گونه که کلود ژیلیو، خاورپژوه فرانسوی در مقاله خود آورده است، چندین نویسنده شیعه آثار فراوانی در زمینه علوم قرآنی داشته‌اند مثل کسایی که مؤلف بیش از ده کتاب در باب فقه‌اللغة است و فراء را نویسنده معانی‌القرآن چندین کتاب درباره فقه‌اللغة قرآن نوشته است.


نتیجه گیری

دائرةالمعارف قرآن لیدن که بهترین اثر ادبی معاصر غربی در معرفی قرآن کریم، توسط انتشارات بریل در شهر لیدن هلند چاپ و منتشر شده است و سرویراستار این دائرةالمعارف، خانم جین دمن مک أولیف استاد دانشگاه جرج‌تاون آمریکاست که شماری از قرآن‌پژوهان معروف غربی مانند، کلود ژیلیو، جان برتن، ریچارد مارتین، هارالد موتسکی، تألیف بخشی از مقالات این دایرةالمعارف را برعهده داشته‌اند. از مطالعه بعضی از مقالات این دائرةالمعارف نقش امامان، عالمان، مفسران و ادیبان شیعه در تدوین و یا گسترش علوم ذیل به‌دست می‌آید:

1. ترویج قرآن که پایگاه آن در شهر مقدس قم است و برای نمونه می‌توان به مقاله «آموزش ترویج قرآن»، نلی فان دورف اشاره کرد.

2. تفسیر قرآن که در مقاله «تفسیر قرآن دوره آغازین و میانه» کلود ژیلیو اعتراف کرده دو مفسر مشهور کوفی سُدّی و کلبی اگرچه شیعه بوده‌اند، ولی در حلقه‌های غیرشیعی تفسیر آنها محترم شمرده شده و به‌ویژه در خراسان صحیح و معتبر دانسته شده‌اند.

3. نوآوری‌های کلامی که در دوران پس از آل‌بویه به‌دست آمده است. هم‌چنان‌که کلود ژیلیو تفاسیری چون: فرات‌بن فرات کوفی، علی‌بن ابراهیم قمی و نعمانی، را مخصوص این دوره دانسته است. ابتنای تفسیر بر احادیث شیعی و تمرکز دقیق بر متن قرآن از ویژگی‌های همین دوران است. ظهور متكلمین بزرگ شیعه و پایه‌گذاران مكتب كلامی هم‌چون، ابن‌بابویه، معروف به شیخ صدوق، شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، سید‌بن طاووس حسنی، ابن‌میثم بحرانی، نصیرالدین طوسی، علامه حلّی، مقدس اردبیلی، در گسترش مباحث کلام اسلامی بسیار تأثیرگذار بود.

4. تدوین تفاسیر برجسته که «مثیر براشر» در مقاله «شیعه و قرآن» به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: «در انتهای قرن سوم، تفاسیری چون تفسیر عیاشی و قمی است که از شیعه به یادگار مانده و اندکی بعد، رساله منسوب به محمد‌بن جعفر نعمانی و دو تفسیر منسوب به امام ششم و امام یازدهم است. و تفاسیر برجسته‌ای که پس از عصر غیبت تدوین گردیده مانند: تبیان شیخ طوسی، مجمع‌البیان طبرسی، روض‌الجنان و روح‌الجنان از ابوالفتوح رازی و کتاب البرهان فی تفسیر القرآن سیدهاشم بحرانی، و نمونه بارز آن در عصر جدید المیزان طباطبایی و من وحی‌القرآن محمدحسین فضل‌الله می‌باشد.

5. بیان اصول تفسیر باطنی و عرفانی توسط امام صادق(علیه السلام) همان‌گونه که الکساندر کنیش در مقاله خود با عنوان «پیدایش تفسیر صوفیانه (عرفانی) و نخستین تطورات آن» به آن اشاره کرده و سخنان امام صادق(علیه السلام) که فرمود: قرآن چهار وجه دارد: عبارات، اشارات، لطائف و حقائق و هریک از این سطوح معنایی، مخاطبان خود را دارد که به‌ترتیب عبارتند از: عوام، خواص، اولیاء و انبیاء که نسل‌های بعدی مفسران این اصول را اقتباس کردند و شرح و تفصیل دادند، مانند تفسیر مخزن‌العرفان که توسط یک زن عالمه ایرانی به‌نام نصرت بنت محمد امین معروف به بانوی اصفهانی تدوین شده است.

6. تدوین علم نحو و عروض عربی که «رافائل تالمن» به آن اعتراف کرده و کتاب‌های معانی‌القرآن فرّاء (متوفای 207ق) و معانی‌القرآن أخفش و مجازالقرآن ابوعبیده و کتاب محمد‌بن سائب کلبی، از همین قبیل است.

7. اعراب‌گذاری و رسم‌الخط قرآن که در درجه نخست شهرهای کوفه و بصره در عراق، و قاریان معروفی مانند ابوعمروبن علاء موفق شدند نظام اعراب‌گذاری ساده و مناسبی را پدید آورند که امکان انتقال از رسم‌الخط بی‌اعراب را به رسم‌الخط اعراب‌دار فراهم می‌کرد و اجرای نخستین گام این فرایند به تأکید به ابوالاسود دوئلی نسبت داده شده است و اقدام ابوالاسود نیز نخست به ابتکار عمل علی(علیه السلام) بوده است. بعدها به‌واسطه نصر‌بن عاصم و یحیی‌بن یعمر تکامل یافت.

8. شیعه و قرائات سبعه که با شکل‌گیری قرائات هفت‌گانه توسط ابن‌مجاهد انتخاب گردید و در عمل تنها دو نظام از نظام‌های پذیرفته شده ابن‌مجاهد رواج بسیار یافت، نظام کوفی حفص از عاصم و به‌میزان کمتر، نظام مدنی ورش از نافع که از شیعیان بوده‌اند. جالب آن‌که فردریک لیمهوس نویسنده مقاله «قرائات قرآن» از انتخاب قرائت حفص از عاصم به‌عنوان یک تحول بزرگ یاد کرده است.

9. شیعه و فرهنگ لغات: همان‌گونه که هربیورن ینسن در مقاله «زبان عربی» به آن اشاره کرده، اولین فرهنگ لغات را خلیل‌بن احمد که علاوه بر این، تدوین‌گر عروض زبان عربی نیز بود، گردآوری کرد که بعدها توسط سیبویه که از شاگردان خلیل بود تکمیل گردید.

10. شیعه و گسترش علم کلام که براساس مقاله «عراق» سده‌های پنجم و ششم شاهد هم ظهور محققان و متکلمان برجسته امامی و هم گسترش تشیع بوده است.

11. شیعه و علوم قرآن: در مقاله «علوم قرآن» از کلود ژیلیو اشاره شده، او می‌گوید: «تأکید بر این نکته ضروری است که چندین نویسنده آثار فراوانی در زمینه علوم مختلف قرآنی داشته‌اند» مثلاً کسایی قاری و نحوی کوفی، مؤلف بیش از ده کتاب درباره فقه‌اللغة قرآن است و بخش‌هایی از معانی‌القرآن او أخیراً تدوین شده است. یکی از شاگردان او فراء نحوی و نویسنده معانی‌القرآن چندین کتاب درباره فقه‌اللغة قرآن نوشته است.(150)

Source:
1. قرآن كریم، ترجمه: ناصر مكارم، انتشارات دارالقرآن الكریم، چ سوم، 1376ش/1418ق.
2. آرکون، محمد؛ لویی گارده، اسلام‌، دیروز - فردا، ترجمه: محمدعلی اخوان، چ یکم، نشر سمّر، 1370ش.
3. آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعة، دارالاضواء، بیروت.
4. طبقات اعلام‌الشیعة، دارالکتب العربی، بیروت، ۱۳۹۰ق.
5. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، (۴ جلدی)، چاپ بیروت.
6. ابن‌اثیر، عزالدین، الکامل، دارصادر، بیروت، ۱۳۹۹ق.
7. ابن‌اثیر، مبارک‌بن محمد، النهایة فی غریب‌الحدیث و الأثر، نشر ریاض، دار ابن‌الجوزی، 1421ق.
8. ابن‌ندیم، ابوالفرج محمد‌بن ابی‌یعقوب، الفهرست، دارالمعرفة، بیروت.
9. ابن‌خلکان، احمد‌بن محمد، وفیات‌الاعیان، به‌کوشش: احسان عباس، بیروت، دارصادر، ۱۳۹۸ق.
10. ابن‌الجوزی، ابی‌الفرج، المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم، حیدرآباد، دائرة‌المعارف العثمانیه، ۱۳۵۸ق.
11. ابن‌سعد، محمد، طبقات‌الکبری، محقق: عطامحمد عبدالقادر، دارالکتب العلمیة، بیروت.
12. ابن‌عدیم، عمر‌بن احمد، بغیة‌الطلب، به‌کوشش: سهیل زکار، دمشق، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۸م.
13. ابن‌کثیر الدمشقی، اسماعیل، البدایة و النهایة، دارالفکر، بیروت.
14. ابن‌جزری، النشر فی القرائات العشر، چاپ علی محمد ضباع، مصر چاپ افست تهران، ۱۹۴۰م.
15. غایة النهایة فی طبقات القرّاء، چاپ برگشترسر، قاهره.
16. ابن‌خلدون، عبدالرحمن‌بن محمد، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه: عبدالحمید آیتی، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، تهران، 1363ش.
17. ابن‌عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، مصحح: الغزاوی، دارالفکر، بیروت، 1409ق.
18. ابن‌عساکر، علی‌بن حسین، تاریخ مدینة دمشق، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث استانبول.
19. ابن‌عماد الحنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، دار ابن‌کثیر، دمشق،۱۹۸۶م.
20. ابن‌فارس، احمد، معجم مقاییس‌اللغة، تحقیق: عبدالسلام محمدهارون، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1404ق.
21. ابن‌منظور، محمد‌بن مکرم، لسان‌العرب، تحقیق: علی شیری، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1408ق.
22. ابوالمحاسن، یوسف‌بن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهره، وزارة الثقافة، مصر، 1383ق/1963م.
23. ابوالطبیب، عبدالواحد‌بن علی، مراتب النحویین، تصحیح: محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1394ق.
24. ابوالفتوح رازی، روض‌الجنان و روح‌الجنان فی تفسیرالقرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد ۱۳۶۵-۱۳۷۶ش.
25. احسائی، ابن‌ابی‌جمهور، عوالی اللآلی، انتشارات سیدالشهداء(علیه السلام)، قم، 1405ق.
26. اصفهانی، ابوالفرج، الأغانی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1415ق.
27. افیم رضوان، رسم‌الخط قرآن، ترجمه: اعظم عبداللّه‌زاده، دائرة‌المعارف قرآن لیدن، معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات، انتشارات حکمت، تهران،1390ش.
28. امین اصفهانی، نصرت، روش خوشبختی، انتشارات محمدی، اصفهان، 1349ش.
29. الامین، السیدمحسن، اعیان‌الشیعة، حققه و اخرجه: حسن‌الامین، ج۹، بیروت، ۱۴۰۶ق/1986م.
30. ایازی، سیدمحمدعلی، شناخت‌نامه تفاسیر (نگاهی اجمالی به ۱۳۰ تفسیر برجسته از مفسران شیعه و اهل‌سنت)، قم، کتاب مبین، ۱۳۷۸ش.
31. البحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: بنیاد بعثت، مؤسسة البعثة، قسم الدرایات الاسلامیة، قم.
32. تاج‌الدین، شعیری، جامع‌الاخبار، انتشارات رضی، قم، 1363ش.
33. ثقفی کوفی، ابواسحاق ابراهیم‌بن محمد، الغارات و شرح حال اعلام آن، ترجمه: عزیزاللّه عطاردی، به‌کوشش: عبدالزهرا حسینی، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
34. الجاحظ، عمرو‌بن بحر، البیان و التبیین، مکتبة الهلال، بیروت.
35. جزری، عزالدین‌بن الاثیر ابوالحسن علی‌بن محمد، اسد الغابة فی معرفة‌الصحابة، قاهره، ۱۲۸۰ق.
36. جعفری كلهری، سمیه، بررسی انتقادی رهیافت دكتر ریپین در مطالعات تفسیری، كارشناسی ارشد، دانشكده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خوارزمی،1390ش.
37. جواهری، محمد، المفید من معجم رجال الحدیث، قم، نشر محلاتی، ۱۴۲۴ق.
38. حامد ابوزید، معنای متن، ترجمه: مرتضی کریمی‌نیا، انتشارات طرح نو، ۱۳۸۱ش.
39. حرّ عاملی، وسائل‌الشیعة، قم، آل‌البیت، ۱۴۱۴ق.
40. حسکانی، عبیدالله‌بن عبدالله، شواهدالتنزیل لقواعدالتفضیل، تحقیق: محمدباقر محمودی، موسسة الطبع والنشر، تهران.
41. حلّی، حسن‌بن یوسف، رجال العلامة الحلّی، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، نجف ۱۳۸۱ش/۱۹۶۱م، چاپ افست قم ۱۴۰۲ق.
42. حموی، یاقوت، معجم‌الأدباء، ج۲۰، بیروت، دارالغرب الإسلامی، ۱۹۹۳م.
43. خطیب بغدادی، ابوبکر احمد، تاریخ بغداد، ج۱۴، بیروت، دار الغرب الإسلامی.
44. خلجی، مهدی، آرا و اندیشه‌های دکتر محمد ارکون، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، تهران، 1377ش.
45. خمینی، سیدروح‌اللّه، صحیفه نور، انتشارات سروش، تهران، 1369ش.
46. الخویی، سیدابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، قم، انوار الهدی، 1401ق.
47. الدارقطنی، علی‌بن عمر، زوائد سنن الدار القطنی علی الکتب الستة، مؤسسة الرسالة، بیروت، الطبعة الاولی، 1424ق/2004م.
48. الدانی، عثمان‌بن سعید، کتاب التیسیر فی القراءات السبع، چاپ اوتوپرتسل، استانبول ۱۹۳۰م.
49. دائرة‌المعارف قرآن لیدن، معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات، انتشارات حکمت، تهران،1390ش.
50. درخشان، مهدی، بزرگان و سخن‌سرایان همدان، جلد اول، بعد از اسلام تا ظهور سلسله قاجار، چاپ اول. تهران، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۴ش.
51. دوانی، علی، سیری در زندگی شیخ طوسی در هزاره شیخ طوسی، امیر کبیر، تهران، 1362ش.
52. دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، زیرنظر: محمد معین و سید جعفر شهیدی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1377ش.
53. دیلمی، حسن‌بن محمد، اعلام‌الدین فی صفات‌المؤمنین، مؤسسة آل‌البیت(علیهم السلام)، قم، 1408ق.
54. الذهبی، محمد‌بن احمد، تاریخ‌الاسلام و وفیات‌المشاهیر و الأعلام، محقق: بشار عواد معروف، دارالکتاب العربی، بیروت.
55. الذهبی، محمد‌بن احمد، سیر أعلام‌النبلاء، موسسة الرسالة، بیروت، 1414ق.
56. معرفة القراء الکبار علی الطبقات والأعصار، مرکز البحوث الاسلامیة، ترکیه، 1416ق.
57. راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، دار القلم، دمشق، ۱۴۱۲ق.
58. رافائل، تالمن، مقاله «دستور زبان و قرآن»، ترجمه: مهرداد عباسی، دائرة‌المعارف قرآن لیدن، معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات، انتشارات حکمت، تهران، 1390ش.
59. ربانی، محمدحسن، فقه و فقهای امامیه در گذر زمان، تهران، چاپ و نشر بین‌الملل، ۱۳۸۶ش.
60. الزبیدی، محمد‌بن الحسن، طبقات‌النحویین و اللغویین، تحقیق: محمد أبوالفضل إبراهیم، دارالمعارف، 1984م.
61. زبیدى واسطى، سیدمرتضى، تاج‌العروس من جواهرالقاموس، دارالفکر، بیروت، 1414ق/1994م.
62. الزرکلی الدمشقی، خیرالدین‌بن محمود، الأعلام، دارالعلم للملایین، بیروت، 1989م.
63. ژیلیو، کلود، مقاله «تفسیر قرآن دوره آغازین و میانه»، ترجمه: مهرداد عباسی، معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات، انتشارات حکمت، تهران، 1394ش.
64. مقاله «علوم قرآن»، ترجمه: مهرداد عباسی، معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات، انتشارات حکمت، تهران، 1394ش.
65. سبحانی، جعفر، سیماى عقاید شیعه، ترجمه: جواد محدثی، نشر مشعر، چاپ، دارالحدیث، بهار 1386ش.
66. سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، کتابخانه آیت‌اللّه نجفی مرعشی، 1372ش.
67. سلمی، محمدبن حسین، حقائق‌التفسیر، چاپ سیدعمران، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱۱، ج۱، ص۷۵-76.
68. السمعانی، عبدالکریم‌بن محمد، الأنساب، مطبعة مجلس دائرةالمعارف العثمانیة، حیدرآباد، 1383ش.
69. السیرافی، ابوسعید، أخبار النحویین البصریین، شرکة‌المصطفی البابی الحلبی، قاهره.
70. السیوطی، عبدالرحمن‌بن ابی‌بکر، الإتقان فی علوم‌القرآن، تحقیق: سعید المندوب، الطبعة الأولی، دارالفکر، بیروت، 1416ق/1996م.
71. الشوشتری، محمدتقی، قاموس‌الرجال، مؤسسة النشر الاسلامی، 1431ق.
72. الشوشتری، نوراللّه‌بن شریف‌الدین، مجالس‌المؤمنین، تصحیح: ابراهیم عرب‌پور و...، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد مقدس.
73. الشهرستانی، محمد‌بن عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق: فاعور علی حسن، دارالمعرفة، بیروت.
74. صدر، سیدحسن، تأسیس‌الشیعة لعلوم‌الإسلام، اعلمی، بیروت، 1996م.
75. طباطبایی، سیدمحمدحسین، قرآن در اسلام، دارالکتاب الاسلامیة، تهران،1350ش.
76. طبرسی، أبی‌فضل‌بن الحسن، مجمع‌البیان فی تفسیرالقرآن، دارالمعرفة، چ دوم، بیروت، 1408ق/1988م.
77. الطبری، محمد‌بن جریر، جامع‌البیان عن تأویل آی‌القرآن، تحقیق: دکتر عبداللّه‌بن المحسن الترکی، دارالهجرة للطباعة والنشر، 14722ق/2001م.
78. الطوسی، محمد‌بن حسن، الأبواب (رجال الطوسی)، قم، موسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۵ق.
79. التبیان فی تفسیر القرآن، دارإحیاء التراث العربی، بیروت.
80. الفهرست، المکتبة المرتضویة، النجف الاشرف، 1417ق.
81. النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دار الاندلس، قم، قدس.
82. العسقلانی، ابن‌حجر، تهذیب‌التهذیب، چاپ صدقی جمیل عطار، بیروت، ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
83. عیاشی، محمد‌بن مسعود، تفسیر عیاشی، کتب العلمیة والإسلامیة، تهران، 1363ش.
84. فروخ، عمر، تاریخ‌الأدب العربی، ج۲، دارالعلم للملایین، بیروت، ۱۹۸۴م.
85. فیروزآبادی، محمد‌بن یعقوب، القاموس‌المحیط، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1420ق.
86. قمی، شیخ عباس، سفینة‌البحار و مدینة‌الحکم و الآثار، بیروت، دارالمرتضی.
87. کاشانی، فتح‌اللّه‌‌بن شکراللّه، منهج‌الصادقین فی الزام‌المخالفین، مقدمه، پاورقی و تصحیح: ابوالحسن شعرانی، چاپ علی‌اکبر غفاری، تهران، ۱۳۷۸ش.
88. الکشی، محمد‌بن عمر، إختیار معرفة الرجال، به‌کوشش: حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش.
89. کلیفورد ادموند بوسورث، سلسله‌های اسلامی، ترجمه: فریدون بدره‌ای، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه)، ۱۳۷۱ش.
90. کنیش، الکساندر، «پیدایش تفسیر صوفیانه و نخستین تطورات آن»، دائرة‌المعارف قرآن لیدن، معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات، انتشارات حکمت، تهران،1390ش.
91. لیم هوس، فردریک، «قرائات قرآن»، ترجمه: اعظم عبداللّه‌زاده، دائرة‌المعارف قرآن لیدن، معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات، انتشارات حکمت، تهران، 1390ش.
92. ماریا الشیخ، نادیه، «عراق»، ترجمه: فریبا پات، دائرةالمعارف لیدن، معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات، انتشارات حکمت، تهران، 1394ش.
93. مامقانی، عبداللّه، تنقیح‌المقال فی علم‌الرجال، چاپ سنگی نجف، ۱۳۴۹-1352ش.
94. مثیر، براشر، «شیعه و قرآن»، ترجمه: نصرت نیل‌ساز، دائرةالمعارف لیدن، معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات، انتشارات حکمت، تهران، 1394ش.
95. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، موسسة الوفاء، بیروت، 1404ق.
96. المخزومی، مهدی، الخلیل‌بن احمد الفراهیدی، اعماله و منهجه، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
97. مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، دفتر انتشارات اسلامی، قم.
98. معاونت پژوهش مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران، بانوان عالمه و آثار آنها، مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران، ۱۳۷۹ش.
99. معین، محمد، جلد دوم، حرف ع، چ ششم، تهران، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۳ش.
100. مغنیه، محمدجواد، الشیعة و الحاکمون، ترجمه: مصطفی زمانی، دارالکتاب الاسلامی، قم، 1430ق.
101. مک أولیف، جین دمن، دائرةالمعارف قرآن لیدن، ترجمه: مهرداد عباسی و دیگران، معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات، انتشارات حکمت، تهران، 1394ش.
102. موحدی محب، عبداللّه، «نگاهی به تفسیر فرات کوفی»، آینه پژوهش، سال ۱۰، ش ۶، بهمن و اسفند، ۱۳۷۸ش.
103. موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات‌الجنات فی احوال‌العلماء والسادات، مکتبة اسماعلیان، تهران.
104. نجاشی، ابوالحسن احمد‌بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة، محقق و مصحح: شبیری زنجانی، سیدموسی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۰۷ق.
105. النجدی ناصف، علی، سیبویه پیشوای نحویان، ترجمه: محمّد فاضلی، دانشگاه مشهد، مشهد، 1359ش.
106. نلی فان، دروف، هِردو، «آموزش ترویج قرآن»، ترجمه: مهرداد عباسی، دائرةالمعارف قرآن لیدن، معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات، انتشارات حکمت، تهران، 1394ش.
107. هربیورن، ینسن، «زبان عربی»، ترجمه: مهدی شاددل بصیر، دائرةالمعارف لیدن، معاونت پژوهشی و آموزشی سازمان تبلیغات، انتشارات حکمت، تهران، 1394ش.
108. الهمدانی، محمد‌بن عبدالملک، تَکْمِلة تاریخ الطبری، مطبعه الکاتولیکیة، بیروت، ۱۹۶۱م.
109. یادنامه بانوی مجتهده سیده نصرت امین، چ دوم، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1377ش.
110. یوسف‌بن عبدالرحمن مِزّی، تهذیب‌الکمال فی اسماءالرجال، ج۷، ص۱۰ـ۱۱، چاپ بشار عواد معروف، بیروت ۱۴۲۲ق/۲۰۰۲م.
111. یوسفی راد، مـــرتضی، اندیشه سیاسی خواجه نصیــرالدین طوسی، بوستان کتاب، چ اول، قم، 1380ش.
مجلات
112. اسکندرلو، محمدجواد، مجله قبسات، دوره ششم، شماره 29، زمستان 1382ش.
113. پارسا، فروغ، «درآمدى بر مطالعات حدیث‌شناختى هارالد موتسكى»، پایگاه مجلات تخصصى نور، كتاب ماه دین، شماره 139، اردیبهشت 1388ش.
114. جازاری عمویی، سعید، «روش‌شناسی شیعه‌پژوهی پروفسور محمدعلی امیر معزی»، مجله نامه ایران و اسلام، سال دوم، شماره ششم، پاییز 1392ش.
115. راد، على، «تاریخ التراث العربی و مؤلف آن»، پایگاه مجلات تخصصى نور، مجله آینه پژوهش، فروردین و اردیبهشت 1383، شماره 85، صفحه 15 تا 30.
116. ریپین، اندرو، «وضعیت فعلی مطالعات تفسیری»، مترجم: محمدکاظم رحمتی، کتاب ماه دین، شماره 53-54، اسفند، فروردین، 1380-1381ش.
117. عباسی، محمد، «روحانیت شیعه و کارکردهای آن در اندیش امام خمینی(ره)»، ماهنامه معرفت، شماره 131، سال هفدهم، شماره 8 آبان 1387ش.
118. مجله قرآن‌پژوهی خاورشناسان، شماره 3، مقاله فقه و قرآن، ترجمه: سیدحسین علوی، نقد و بررسی: محمدفاکر میبدی.
119. معارف، مجید، خلیلی آشتیانی، سمیه، «بررسی دیدگاه کلود ژیلیو درباره تعلیم‌دهندگان پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله وسلم)»، دو فصلنامه قرآن‌پژوهی خاورشناسان، دوره دهم پاییز و زمستان 194، شماه 19.
120. موحدی محب، عبداللّه، «نگاهی به تفسیر فرات کوفی»، آینه پژوهش، سال ۱۰، ش ۶، بهمن و اسفند، ۱۳۷۸ش.
سایت
121. پایگاه اینترنتی دانشگاه لیدن، http://www.leiden.edu
Peinevesht:

(1). Jane Dammen McAuliffe پروفسور«جین دمن مک اولیف»از خاورپژوهان به‌نام و برجسته در عرصه قرآن‌پژوهی است. وی رئیس دانشگاه «برین مور»، رئیس سابق دانشکده علوم و هنر در دانشگاه جورج‌تاون، و در زمینه قرآن و تفسیر آن، تاریخ صدر اسلام و روابط متقابل بین اسلام و مسیحیت دارای تخصص بوده و علاوه بر انتشار کتب و مقالات گوناگون، سرویراستاری دایرةالمعارف قرآن را، که اولین اثر مرجع در نوع خود در مغرب‌زمین بوده را برعهده داشته است. از آثار دیگر خانم مک اولیف می‌توان به کتاب، مسیحیانِ قرآن، «مقاله علوم تفسیری»، «مقاله مقدمه‌ای بر تفسیر قرآن در قرون وسطی»، «مقاله قدرت ماندگار قرآن»، «مقاله هرمنوتیک قرآنی»، «مقاله فاطمهC دختر محمد(صلی الله علیه واله وسلم)»، «معمایی تفسیری: ارزیابی اسرائیلیات»، «مدخل پلورالیزم دینی و قرآن» (در دایرةالمعارف قرآن لیدن) اشاره نمود. یکی از برجسته‌ترین زمینه‌های مطالعاتی مک اولیف، پژوهش‌ها و بررسی‌های وی در زمینه شناخت قرآن و علوم و مسائل مربوط به آن، خصوصاً ارزیابی تفاسیر است.

(2). Claude Gilliot)) کلود ژیلیو اسلام‌شناس فرانسوی‌تبار متولد 1940م است، او در سال 1989م به درجه استادی در دانشگاه پروونس فرانسه رسید و عضو گروه مطالعات خاورمیانه‌ای این دانشگاه شد، ژیلیو دارای دو دکتری است که به‌ترتیب در سال 1982و1987م از دانشگاه پاریس أخذ کرد و موضوع هر دو رساله او تفسیر طبری است، ژیلیو در سال 2008م از دانشگاه پروونس بازنشسته شد، وی از خاورپژوهان پرأثر است که در تدوین دائرةالمعارف قرآن لیدن نیز نام او به‌عنوان یکی از ویراستاران ارشد ذکر شده است، در جلد دوم از دایرةالمعارف قرآن غیر از مدخل «تعلیم‌دهندگان پیامبر» مدخل «تفسیر قرآن دوره آغازین و میانه» نیز به قلم اوست، بیشتر آثار او درباره تفسیر قرآن کریم به‌ویژه تفسیر طبری است. (معارف، مجید، خلیلی آشتیانی، سمیه، بررسی دیدگاه کلود ژیلیو درباره تعلیم‌دهندگان پیامبر اسلام(صلی الله علیه واله وسلم)، دو فصلنامه قرآن‌پژوهی خاورپژوهان، دوره دهم پاییز و زمستان 1394، شماه 19، ص45- 31)

(3). William A.Graham.

(4). Wadad Kadi.

(5). اندرو ریپین (Andrew Rippin)، از برجسته‌ترین قرآن‌پژوهان معاصر، در 16 مه 1950 در لندن متولد شد. پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در 1968م‏ به دانشگاه تورنتو وارد شد و تا 1974م، در این دانشگاه در رشته علوم‏ دینی تحصیل کرد. پایان‌نامه وی در ژوئن 1974م با عنوان «رابطه من - تو مارتین بوبر و تأثیر آن بر کلام مسیحی» پذیرفته شد. در همان سال، برای‏ ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد، به دانشگاه مک گیل رفت. ریپین در این دانشگاه به اسلام‌شناسی رو آورد و توجه خود را به علوم‏ قرآنی معطوف کرد. در ژانویه 1977م، از پایان‌نامه خود با عنوان «حرم و اصطلاحات مترادف و هم‌معنی آن در قرآن؛ تحلیلی از کاربردها و معنی‏ آن» دفاع کرد. (ریپین، «وضعیت فعلی مطالعات تفسیری»، ترجمه: محمدکاظم رحمتی، کتاب ماه دین، شماره 53-54، اسفند، فروردین، 1380-1381.) وی در همان دانشگاه از سال 1977 تا 1981م به تحصیلات خود در اسلام‌شناسی ادامه داد و در سپتامبر 1981م، پایان‌نامه دکتری خود را با عنوان «متون اسباب‌النزول قرآنی؛ بررسی در کاربرد و تحول آن در تفسیر» به پایان رساند. (جعفری كلهری، بررسی انتقادی رهیافت دكتر ریپین در مطالعات تفسیری، 1390، كارشناسی ارشد، دانشكده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خوارزمی).

(6). Nasr Hamid Abu-Zayd نصر حامد ابوزید در دهم ژوئیه 1943م در نزدیکی طنطا در غرب مصر به‌دنیا آمد. در سن ۱۲ سالگی، او به اتهام هواداری از اخوان‌المسلمین به زندان افتاد. پس از دریافت آموزش‌های فنی او برای ارتباطات سازمان ملی در قاهره کار کرده است. در همان زمان، او در دانشگاه قاهره شروع به تحصیل کرد و درجه کارشناسی خود را در ۱۹۷۲م، کارشناسی ارشد خود را در ۱۹۷۷م با پایان‌نامه‌ای با عنوان «مسئله مجاز در قرآن و تفسیر عقلی قرآن در نظر معتزله» و درجه دکترایش را در ۱۹۸۱ با رساله‌ای با نام «تأویل قرآن در نظر ابن‌عربی» در رشته زبان و ادبیات عربی به‌دست آورد. در سال ۱۹۸۲، او به گروه زبان و ادبیات عربی در دانشگاه قاهره به‌عنوان استادیار پیوست. در سال ۱۹۹۵، وی به رتبه استاد تمام ارتقاء یافت. زمانی به مادرید، پایتخت ! "اسپانیا، مهاجرت کرد و سپس به دانشگاه لیدن هلند رفت و تا پایان عمر در آنجا زندگی کرد. (حامد ابوزید، معنای متن، ترجمه: مرتضی کریمی‌نیا، ۱۳۸۱ش).

(7). محمد آرکون در یکم فوریه سال 1928م در شهر تاهرت میمون الجزایر در خانواده‌ای بربری و از طبقات پایین اجتماع به‌دنیا آمد. تحصیلات متوسطه را در شهر اوران و تحصیلات عالی را در الجزیره و سپس در پاریس به پایان رساند. او زبان فرانسه را به‌عنوان زبان دوم، و زبان عربی را به‌عنوان زبان سوم فراگرفت و مدتی در پاریس به‌کار تدریس زبان و ادبیات عرب پرداخت و طی سال‌های 1956 تا 1959 در دانشکده ادبیات آن شهر به‌طور موقت تدریس می‌کرد. از سال 1960 تا 1969 استادیار دانشگاه سوربن بود و پس از دریافت درجه دکترا از این دانشگاه، در سال 1969م به‌عنوان استاد کنفرانس در دانشگاه لیون انتخاب شد و تا سال 1972 در این کرسی خدمت کرد. از سال 1972 تا 1977 مقام استادی زبان عربی و تمدن اسلامی را در دانشگاه سوربن کشور پاریس به عهده داشت و در سال 1968 در دانشگاه لوس‌آنجلس به‌عنوان استاد مهمان تدریس می‌کرد. آرکون در دانشگاه‌های شهرها و کشورهای مختلفی چون رباط، فاس، الجزایر، تونس، دمشق، بیروت، تهران، برلین، آمستردام، هاروارد، پرینستون، کلمبیا و دنور در رشته‌های مختلف تدریس و کنفرانس‌هایی نیز در زمینه‌های گوناگون برگزار کرد. آرکون در سال‌های آخر زندگی در دانشگاه سوربن، در مقام استاد ممتاز فلسفه، تمدن و اندیشة اسلامی تدریس می‌کرد. او سرانجام در پاریس در 82 سالگی و بعد از یک نبرد طولانی با بیماری در 15 سپتامبر 2010م، درگذشت.( آرکون و گارده، اسلام‌، دیروز - فردا، ترجمه: محمدعلی اخوان، ص35-36؛ خلجی، آرا و اندیشه‌های دکتر محمد آرکون، ص199).

(8).Gerhard Bowering

(9).Gerald R.Hawting

(10).Angelika Neuwirth

(11).Frederrik Leemhuis.

(12). اسکندرلو، مجله قبسات، دوره ششم، شماره 29، زمستان 1382، ص265-285.

(13). محمدعلی امیرمعزی متولد پنچم بهمن‌ماه سال 1334 (۲۶ ژانویه ۱۹۵۶) در تهران است. امیرمعزی كه بنابه گفته خود، به توصیه هانری كربن به تحصیل در دانشگاه سوربن فرانسه روی آورده، دكترای خاورپژوهی و مطالعات ادیان را در سال ۱۹۹۱ از دانشگاه سوربن پاریس گرفته است. (تز دكترای او، «تفسیر شرعی و الهیاتی اسلام شیعی» تا آن زمان تنها تز مربوط به شیعه در جهان دانشگاهی غرب بوده است. وی علاوه بر همكاری ! "و عضویت در مؤسسات علمی مختلف هم‌چون موسسه مطالعات پیشرفته دانشگاه عبری اورشلیم، مركز مطالعات ادیان فرانسه، مؤسسه مطالعات اسماعیلی و دایرةالمعارف ایرانیكا، بیش از 20 سال است كه استاد كرسی شیعه‌شناسی مدرسه عالی سوربن بوده و از جمله معروف‌ترین شیعه‌پژوهان و اسلام‌شناسان در فرانسه و اروپا به‌حساب می‌آید. امیرمعزی تاكنون 7 كتاب و بیش از صد و بیست مقاله داشته و چندین كتاب را نیز از عربی و فارسی به فرانسه برگردانده است. از جمله آثار معروف وی كتب «شیعه چیست؟»، «مذهب باطنی یا معنویت در اسلام شیعی»، «قرآن صامت و قرآن ناطق» است. كتاب وحی و تحریف وحی و مقدمه‌ای بر كتاب القراءات سیاری و مقاله «نكاتی در مورد كتاب سلیم‌بن قیس» از جمله كارهای مشترك او با اتان كلبرگ tan Kohlberg)) شیعه‌شناس بسیار شناخته‌شده غربی است. به‌دلیل جایگاه علمی امیرمعزی، از او در تدوین برخی دایرةالمعارف‌های مهم غربی نیز استفاده شده است. (رك به مقاله جازاری عمویی، «روش‌شناسی شیعه‌پژوهی پروفسور محمدعلی امیرمعزی» مجله نامه ایران و اسلام، سال دوم، شماره ششم، پاییز 1392).

(14). وائل حلاق (Wael Hallaq) مسیحی فلسطینی‌الاصل مقیم کانادا، دارای دکترا از دانشگاه واشنگتن واحد حیفا فلسطین، استاد فقه اسلامی دانشگاه مک گیل کاناداست و دانش‌آموخته فقه اسلامی و تاریخ فکری اسلامی است. او در دپارتمان پژوهش خاورمیانه، جنوب آسیا و آفریقا در دانشگاه کلمبیا مشغول به‌کار است. او یکی از برجسته‌ترین دانشمندان حقوق اسلامی و دارای چندین کتاب در زمینه حقوق اسلامی مانند: تاریخ تئوری‌های حقوقی اسلامی است که توسط محمد راسخ به فارسی ترجمه و در سال 1386ش توسط انتشارات نشر نی در تهران منتشر گردیده است. او در این کتاب تاریخ تئوری‌های حقوقی اسلامی (اصول فقه) از آغاز اسلام تا دوران مدرن را مورد بررسی قرار داده و بیشتر به تحولات هم‌زمان و تاریخی حقوق اسلامی در میان اهل‌سنت می‌پردازد. (تاریخ تئوری‌های حقوقی اسلامی، نشرنی، بازبینی‌شده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۰، مجله قرآن‌پژوهی خاورشناسان، شماره 3، مقاله فقه و قرآن، ترجمه: سیدحسین علوی، نقد و بررسی محمد فاکر میبدی).

(15). دكتر مستنصر میر در 1949م در پاكستان به‌دنیا آمد و در سال‌های 1967 و 1969 از دانشگاه پنجاب لاهور، مدارك كارشناسی و كارشناسی ارشد خود را در رشته زبان و ادبیات انگلیسی دریافت كرد. سپس در یكی از حوزه‌های مطالعات اسلامی دانشگاه میشیگان در سطح كارشناسی ارشد ادامه تحصیل داد و در سال 1983 با نگارش رساله «انسجام در قرآن» از همین دانشگاه درجه دكتری دریافت كرد. تاكنون در دانشگاه‌های لاهور، میشیگان (آمریكا)، آن‌آربور و دانشگاه بین‌المللی اسلامی مالزی تدریس كرده و هم‌اكنون در دانشگاه ایالتی یانگستون در اوهایو، رشته مطالعات اسلامی را تدریس می‌كند. میر درباره اقبال لاهوری تحقیقات و مطالعاتی به‌عمل آورده و به‌نظر می‌رسد علاقه و دغدغه اصلی میر، مطالعات قرآنی است. از جمله كتاب‌های مهم او انسجام و پیوستگی در قرآن؛ مفسر و قرآن‌شناس هندی (1986م)؛ فرهنگنامه اصطلاحات و مفاهیم قرآنی (1987م)؛ گل لاله‌ای در بیابان؛ گلچینی از اشعار اقبال لاهوری می‌باشد.

(16). ساچادینا در خانواده‌ای هندی‌تبار شیعه در تانزانیا در شرق آفریقا به‌دنیا آمد. زمینه‌های تحقیق و تدریس او !
 "اسلام‌شناسی به خصوص شیعه، اخلاق زیستی، اسلام در دوران معاصر، دموکراسی و حقوق بشر در اسلام بوده است. او مدرک کارشناسی در مطالعات اسلامی را از دانشگاه اسلامی علیگر دریافت نمود. سپس در سال ۱۹۶۷ میلادی به ایران آمد و در رشته کارشناسی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه فردوسی مشهد تحصیل کرد. او در دوران تحصیلش در ایران، به تحصیلات حوزوی در مشهد، قم و نجف نیز پرداخت. ساچادینا در سال ۱۹۷۲ به کانادا رفت و کارشناسی ارشد و دکترای خود را در دانشگاه تورنتو در رشته مطالعات اسلامی دریافت کرد. او پس از پایان تحصیل به تدریس و تحقیق در دانشگاه‌های مختلف امریکا، کانادا، ایران، اردن و سایر کشورهای خاورمیانه پرداخت. او علاوه بر فعالیت‌های دانشگاهی، به فعالیت‌های فرهنگی در مراکز اسلامی آمریکای شمالی پرداخته است. به‌دنبال سخنرانی‌های او در یکی از مراکز اسلامی و دیدگاه‌های پلورالیستی درباره مذاهب، سیدعلی سیستانی بیانه‌ای علیه ساچادینا در سال ۱۹۹۸ صادر کرد و مسلمانان را از گوش فرادادن به آموزه‌های ساچادینا نهی کرد. ساچادینا خود در رساله‌ای به نام در نجف چه گذشت اتفاقاتی که باعث این نظر آیت‌الله سیستانی شده را توضیح داده است. آیت الله صافی گلپایگانی از ایشان به جهت ترجمه کتابی از آیت‌الله امینی در مورد امام زمان تشکر کرده است. متن این نامه در پایگاه اینترنتی حوزه علمیه قم نیز ارائه شده است(://islam.uga.edu/sachedina_silencing.htm)

او فعالیت‌های قرآنی متعددی دارد و بعضی از تألیفات او عبارتند از: تاریخ سیاسی غیبت امام زمان3، مبانی همزیستی اجتماعی در اسلام، بازخوانی تاریخ تشیع امامیه، غیبت و مهدویت، ترجمه: محمدرضا افتخارزاده، اخلاقیات زیست پزشکی اسلامی، اسلام و چالش‌های اخلاقی حقوق بشر.

(17). پروفسور «جان برتن» در ۱۴ دسامبر ۱۸۱۰م، در هارودسبورگ، کنتاکی، به‌دنیا آمد، وی در سال ۱۸۵۳ تا ۱۸۵۹ میلادی سناتور ایالت کنتاکی در سنای ایالات متحده آمریکا بود. «برتون» استاد ادبیات عرب در دانشگاه إدینبورگ و یکی از نویسندگان خاورپژوه است که سالیان دراز درباره تدوین و جمع قرآن به تحقیق پرداخته و دانشگاه کمبریج کتاب او را در سال 1977 چاپ کرده است. او در این کتاب فرضیه‌های مربوط به رویکرد تاریخ‌گذاری قرآن «ریچارد بِل» را رد و نظریه جدیدی مطرح کرده است. برتون مقاله‌ نسبتاً طولانی در دائرة‌المعارف قرآن لایدن در زمینه جمع قرآن نوشته و نظراتش را که از نلدکه و... متأثر است، مطرح می‌کند. تاریخ مرگ او در ۷ ژانویه ۱۸۷۴م، در هارودسبورگ، کنتاکی، آمریکا اتفاق افتاد.

(18). «مارتین» در سال 1975م دکتری خود را در رشته ادبیات و زبان‌های خاورنزدیک از دانشگاه نیویورک دریافت کرد، او در سال‌های 1999-1996 در دانشگاه امورای آمریکا صاحب کرسی استادی بود. مارتین در آمریکا، اروپا، جنوب آفریقا، جنوب شرق آسیا سخنرانی‌های مفصلی درباره اسلام ایراد کرد، وی در مصر و دیگر مناطق جهان اسلام زیست و با مشارکت عالمان مسلمان به تحقیق پرداخت، زمینه پژوهش‌های مارتین در مورد ! "مطالعات اسلامی و ادیان تطبیقی است. مهم‌ترین آثار او عبارت می‌باشد است از: خلق قرآن، اعجاز قرآن، فهم قرآن از جهت نص و سیاق و مقاله «تجسیم» در دایرةالمعارف لیدن. (رضایی هفتادر، مجله فلسفه دین، دوره دهم، شماره چهارم، زمستان 1392، ص133-156).

(19). پرفسور «هارالد موتسكى» در سال 1948م، در برلین آلمان متولد شده است و هم‌اكنون استاد دانشگاه نایمخن در هلند است. وى از سال 1968م تحصیلات خود را در زمینه ادیان تطبیقى، فرهنگ و زبان‌هاى سامى، مطالعات اسلامى، تاریخ مدرن و انجیل‌شناسى در دانشگاه‌هاى بن، پاریس و كلن آلمان ادامه داده است. موتسكى در سال 1978م از دانشگاه بن، دكتراى خود را دریافت كرده است. عنوان رساله وى: «ذمى و اقلیت غیرمسلمان مصرى در نیمه دوّم قرن هجدهم - و هجوم بناپارت» است. از 1983 تا 1989م وى به‌عنوان استادیار «مركز تاریخ و فرهنگ خاورمیانه» در دانشگاه‌ هامبورگ فعالیت كرد. هم‌چنین وى در فاصله سال‌هاى 1989 تا 1991م، استاد ناظر مطالعات اسلامى در دانشگاه هامبورگ بوده است. «درآمدى بر اسلام»، «قرائت متون اسلامى به زبان عربى»، «حدیث»، «جهاد» و «ابعاد فرهنگ اسلامى» عنوان دروسى هستند كه وى تدریس كرده است. (پارسا، فروغ، درآمدى بر مطالعات حدیث‌شناختى هارالد موتسكى، ص51).

(20). دائرة‌المعارف قاموس عام لكل فن و مطلب، المعلم پطرس البستانى، ج4، ص500.

(21). دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، زیرنظر: محمد معین و سید جعفر شهیدی، تهران.

(22). ترجمه دائرة‌المعارف قرآن، ج1، انتشارات حکمت 1390، تهران، پیش‏گفتار، مصطفى محامى، ص9.

(23). پایگاه اینترنتی دانشگاه لیدن - http://www.leiden.edu.

(24). القاموس المحیط، ج3، ص61و62.

(25). تاج‌العروس، ج5، ص405.

(26). لسان‌العرب، ج7، ص258.

(27). النهایة ابن‌اثیر، ج2، ص246.

(28). معجم مقاییس‌اللغة، ج3، واژه «شیع».

(29). قصص: 15.

(30). معجم مفردات الفاظ القرآن، ص279.

(31). صافات: 83.

(32). سبحانی، سیماى عقاید شیعه، ص21.

(33). الملل و النحل، شهرستانی، ج1، ص255.

(34). فان دورف، آموزش ترویج قرآن، ج1، ص65و66.

(35). سیدمحمدحسین فضل‌الله در سال ۱۳۱۴ش در نجف متولد شد. پدرش سیدعبدالرئوف فضل‌الله از مراجع مذهبی شیعه در عراق بود. در سن ۹ سالگی تحصیلات حوزوی را آغاز کرد. دروس حوزوی از صرف و نحو و معانی و بیان تا منطق و اصول فقه را نزد پدر خود فراگرفت. جلد دوم کتاب کفایة‌الاصول را با شیخ مجتبی لنکرانی خواند. به درس خارج مراجع آن دوره مانند سیدابوالقاسم خویی، سیدمحسن حکیم، سیدمحمود شاهرودی و حسین حلی رفت. بخشی از کتاب اسفار اربعه را نزد صدرا بادکوبه‌ای فراگرفت و مدت پنج سال نیز این درس را از سیدمحمدباقر صدر فراگرفت. فضل‌اللّه در سال ۱۳۳۱ش در سن ۱۷ سالگی برای نخستین‌بار به لبنان رفت. در سال ۱۳۴۵ش جمعی از مؤسسان انجمن مذهبی «اسرة التآخی» در منطق نبعه در حاشیه شرقی بیروت، از فضل‌اللّه دعوت کردند تا در آن منطقه ساکن شود. وی این دعوت را پذیرفت و به قصد اقامت دائم به وطن اصلی خویش بازگشت. سیدمحمدحسین فضل‌اللّه در ۱۳ تیرماه ۱۳۸۹ در لبنان درگذشت و در حاره حریك و در مسجد خود مدفون شد. (پایگاه اطلاع‌رسانی سیدمحمدحسین فضل‌اللّه)

(36). همان، ص77.

(37). ربانی، فقه و فقهای امامیه در گذر زمان، ص29.

(38). همان، ص32-34.

(39). این حمله در سال 1135ق توسط محمود افغان به ایران انجام شد و باعث سقوط پایتخت اصفهان و پایان حکومت شاه‌سلطان حسین صفوی، گردید و با کشته‌شدن او حکومت صفویه پایان یافت.

(40). همان، ص34.

(41). همان.

(42). خمینی، صحیفه نور، ج21، ص274.

(43). عباسی، روحانیت شیعه و کارکردهای آن در اندیشه امام خمینی(ره)، ماهنامه معرفت، شماره 131، سال هفدهم، شماره 8 آبان 1387، ص55.

(44). مغنیه، الشیعة و الحاکمون، ص185.

(45). ابومحمد اسماعیل‌بن عبدالرحمن معروف به سدی کبیر (منسوب به سده: پیشگاه درب خانه و مسجد. وی در پیشگاه مسجد کوفه به فروش خمار (روپوش) و مقنعه (سرپوش) اشتغال داشت. به وی سدی کبیر گویند (سمعانی، الانساب، ج3، ص238) متوفای ۱۲۸ق از مردم حجاز و در کوفه زیست. او مفسری عالی‌قدر و نویسنده‌ای!
"  توانا در تاریخ به‌ویژه درباره غزوات (جنگ‌های) صدر اسلام است. از تفسیر او به نام تفسیر کبیر یاد می‌شود و از منابع سرشار تفاسیر پس از وی است. ابن‌ حجر در تقریب‌التهذیب می‌گوید: ... انه صدوق متهم بالتشیع... مرحوم آقابزرگ تهرانی در الذریعة الی‏ تصانیف الشیعة پیرامون تفسیر سدی چنین می‏نویسد: «مؤلف آن ابومحمد‌بن اسماعیل‌بن عبدالرحمن‌بن ابی‌کریمه القرشی التابعی الکوفی معروف به «سدی کبیر» منتسب به سده مسجد کوفه، مفسر معروفی است که در سال 12ق از دنیا رفته است او از اصحاب و یاران امام علی‌بن الحسین محمد‌بن علی و جعفر‌بن محمد(علیه السلام) بوده و از نوادگان او سدی صغیر محمد‌بن مروان‌بن عبداللّه‌بن اسماعیل متوفای 186ق می‌باشد، همان فردی که روایت‌گر تفسیر ابن‌عباس از طریق محمد‌بن سائب کلبی است که در سال 146ق از دنیا رفته است. (الذریعة، ج4، ص274) و ابن‌حجر عسقلانی در کتاب تقریب‌التهذیب شرح او را می‏نگارد، آن‌چنان که شرح‌حال سدی مفسر را نیز آورده و تصریح به تشیع او نموده است.» (پیشگفتار تفسیر جامع‌البیان فی تفسیر القرآن، ص1).

ابـوالـنـصر محمد‌بن السائب‌بن بشر کلبی (م ۱۴۶ق) از مفسران معروف شیعه و از اصحاب حضرت امام محمد الباقر و امام جعفر الصادق(علیهما السلام) است (امین، اعیان‌الشیعة، ج۹، ص۳۳۹؛ زرکلی، الاعلام، زرکلی، ج۶، ص۱۳۳) ابن‌ندیم در کتاب الفهرست خود هنگام ذکر کتاب‌هایی که درباره علوم قرآن تألیف گردیده است، از این تفسیر به نام احکام‌القرآن کلبی یاد کرده است (ابن‌ندیم، الفهرست، ص53و124) و جمعی به نام آیات‌الاحکام ضبط کرده‌اند و هر دو تفسیر متحد هستند. ( شیخ طوسی، رجال، ص۲۸۴) ابن‌خلکان می‌گوید: کلبی، صاحب تفسیر و عالم به انساب و در این دو رشته سرآمد و مقتدای همگان بوده است. (ابن‌خلکان، وفیات‌الاعیان، ج۴، ص۳۰۹) جلال‌الدین سیوطی می‌گوید: به بلندایی و پرمحتوایی تفسیر کلبی کسی ننگاشته است. (سیوطی، الاتقان فی علوم‌القرآن، ج۴، ص۲۳۹) آقابزرگ در الذریعة از این تفسیر به نام آیات‌الاحکام نام برده و از قول ابن‌عدی می‌نویسد: کلبی صاحب تفسیر کبیر است که از بزرگ‌ترین تفاسیر معروف می‌باشد. (آقابزرگ، الذریعة، ج۱، ص۴۰؛ ج4، ص311) با این ترتیب کلبی صاحب دو تفسیر است به نام تفسیر کبیر و تفسیر آیات‌الاحکام و ابن‌حجر عسقلانی در کتاب خویش «تهذیب‌التهذیب» ابوالنصر کلبی را به‌خاطر تشیع‌اش به کفر و زندقه متهم کرده است. (ابن‌حجر عسقلانی، تهذیب‌التهذیب، ج۹، ص۴۳۶).

ژیلیو، تفسیر قرآن دوره آغازین و میانه، ج2، ص160.

(48). آل‌بویه، سلسله‌ای ایرانی‌ و شیعه، منسوب به بویه معروف به ابوشجاع که در خلال سال‌های ۳۲۲ تا ۴۴۸ق/۱۰۵۶م، بر بخش بزرگی از ایران و عراق و جزیره تا مرزهای شمالی شام حکومت داشتند. حکومت آل‌بویه برای تقویت و رونق مراسم شیعه امامیه اهتمام فراوان ورزید و مراسم عزاداری امام حسین(علیه السلام) در عاشورا و جشن ولایت حضرت علی(علیه السلام) در غدیرخم را با شکوه و عظمت برپا کرد. هم‌چنین در پرتو حکومت این سلسله ایرانی، قبور ائمّه شیعه(علیهم السلام) در عراق مرمّت و بازسازی شد و سنّت زیارت مشاهد شریفه، روبه گسترش بی‌سابقه نهاد. (عزالدین ابن‌اثیر، الکامل، ج۸، ص۴۸۳)، ابن‌الجوزی، دائرة‌المعارف العثمانیة، ج۷، ص15؛ ابوالمحاسن، النجوم‌الزاهرة، ج۲، ص۴۲۷؛ ابن‌کثیر، همان، ج۱۱، ص۲۵۹؛ ابن‌خلدون، همان، ج۳، ص۴۲۵؛ الهمدانی، تَکْمِلة تاریخ الطبری، ج۱، ص۱۸۳؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۴۲۴).

(49). ژیلیو، تفسیر قرآن دوره آغازین و میانه، ج2، ص179-177.

(50). همان.

(51). محمد‌بن حسن‌بن علی‌بن حسن (۳۸۵-۴۶۰ق)، مشهور به شیخ طوسی و شیخ‌الطائفه در رمضان ۳۸۵ق، ۴ سال پس از وفات شیخ صدوق در طوس یکی از شهرهای مهم خراسان متولد شد. کنیه او ابوجعفر است که گاهی در برابر شیخ کلینی و شیخ صدوق که کنیه هر دوی آنها ابوجعفر بود، به او ابوجعفر ثالث می‌گویند. وی در ۴۰۸ق در ۲۳ سالگی به عراق رفت و ۵ سال شاگرد شیخ مفید (متوفای ۴۱۳ق)، ۳ سال شاگرد ابن‌غضائری (متوفای ۴۱۱ق) او سیدمرتضی (م ۴۳۶ق) را درک کرد. (آقابزرگ، طبقات اعلام‌الشیعة، ص۱۶۱) شیخ طوسی ۱۲ سال آخر عمرش را در نجف گذراند. (دوانی، سیری در زندگی شیخ طوسی، در هزاره شیخ طوسی، ص۲۰) و در شب دوشنبه ۲۲ محرم ۴۶۰ق درگذشت (آقابزرگ، طبقات اعلام‌الشیعة، ص۱۶۲) طوسی آثار پرشماری در علوم دینی مانند فقه، کلام، تفسیر، رجال و جز آن دارد. بعضی آثار وی از بین رفته است.

(52). همان، ص177.

(53). تفسیر فرات کوفی، اثر ابوالقاسم فرات‌بن ابراهیم‌بن فرات کوفی از عالمان، محدّثان و مفسران شیعی نیمه دوم قرن سوم و اوایل قرن چهارم قمری است. مؤلف در این تفسیر تنها آیاتی را گردآورده که در‌ شأن اهل‌بیت(علیهم السلام) نازل شده‌اند. تفسیر فرات کوفی، از مهم‌ترین مصادر تفسیری شیعی است. از زندگی فرات کوفی و سال تولد و وفات او اطلاع دقیقی در دست نیست و نام او نیز در منابع کهن تراجم و رجال نیامده است، اما با توجه به سال زندگی کسانی که او در تفسیرش از آنها بی‌واسطه روایت کرده است، برخی حدس زده‌اند که او از علمای شیعه نیمه دوم قرن سوم و اوایل قرن چهارم است. (دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل «تفسیر فرات کوفی») رجال‌شناسان متقدم شیعه نظیر کشّی، نجاشی، شیخ طوسی و متأخرانی چون ابن‌داوود حلی، علامه حلّی و محمد‌بن علی اردبیلی درباره وی!
" هیچ اطلاعی نداده‌اند؛ اما رجال‌شناسان معاصر (نک: جواهری، المفید من معجم رجال‌الحدیث، ص۴۵۳) و عالمان دینی قرون اخیر او را موَثَّق و مورداعتماد در نقل حدیث دانسته‌اند؛ زیرا روایاتش را با احادیث معتبر امامیه هماهنگ دیده‌اند، مجلسی در بحارالانوار او را به‌دلیل هماهنگی روایاتش با احادیث معتبر امامیه، موثق دانسته است، (مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۳۷)؛ مامقانی نیز پس از اشاره به این سخن مجلسی و دیگران، فرات را امامی و روایات وی را در بالاترین درجه حُسن دانسته است، (مامقانی، تنقیح‌المقال فی علم‌الرجال، ج۲، ص۳) آقابزرگ تهرانی می‌نویسد: شیخ صدوق به‌واسطه پدرش علی‌بن بابویه و به‌واسطه محدثانی چون حسن‌بن محمد‌بن سعیدهاشمی در بسیاری از تألیفات خویش از تفسیر فرات نقل کرده است. (آقابزرگ، الذریعه، ج۴، ص۲۹۸و۲۹۹) و حتی عبیداللّه‌بن عبداللّه حسکانی که از عالمان اهل‌سنت است، در شواهدالتنزیل (جاهای متعدد) از تفسیر او نقل کرده‌اند. (آقابزرگ، الذریعة، ج۴، ص۲۹۹) فرات کوفی بیشترین روایات را در تفسیر خویش از حسین‌بن سعید اهوازی‌ متوفای ۲۵۰ق و از اصحاب امام رضا(علیه السلام)، امام جواد(علیه السلام) و امام هادی(علیه السلام) و از جعفر‌بن محمد‌بن مالک فزاری کوفی‌ متوفای ۳۰۰ق و عبید‌بن کثیر عامر کوفی‌ متوفای ۲۹۴ق نقل کرده است. (مامقانی، تنقیح‌المقال فی علم‌الرجال، ج۲، ص۳) علامه مجلسی و شیخ حرّ عاملی روایات او را قابل اعتماد دانسته‌اند. بعدها محدثانی مانند علامه مجلسی (مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۳۷)، (شیخ حرّ عاملی، وسائل‌الشیعة، ص۳۹۴) فرات و روایاتش را در نهایت حسن و قابل اعتماد دانستند. این تفسیر اولین‌بار در سال ۱۳۵۴ق، در نجف اشرف به اهتمام و مقدمه شیخ محمدعلی غروی اردوبادی‌ چاپ شد که ۷۶۶ حدیث دارد. این تفسیر با تحقیق و تصحیح محمدالکاظم‌ توسط وزارت ارشاد اسلامی در سال ۱۴۱۰ق در تهران با ۷۷۵ حدیث به چاپ رسید. (موحدی محب، نگاهی به تفسیر فرات کوفی، آینه پژوهش، سال ۱۰، ش ۶ (بهمن اسفند ۱۳۷۸)، ص۳۶).

(54). تفسیر محمد‌بن مسعود عیاشی، از تفسیرهای کهن امامی متعلق به عصر غیبت صغری است و هم‌چون دیگر آثار امامیه در این دوره، جنبه روایی بر آن غالب است. براساس مطالبی که از این تفسیر در آثار دوره‌های بعدی آمده، احتمالاً در اصل شامل تمامی قرآن بوده است، اما آن‌چه اکنون در دسترس است از ابتدای سوره حمد تا آخر سوره کهف را دربردارد. این تفسیر در اصل دو جلد بوده است که نزد دانشمندان و عالمان تفسیر بوده و از آن روایت می‌کرده‌اند. حاکم حسکانی در کتاب شواهدالتنزیل حدود ۳۰ روایت از آن نقل کرده است. (حاکم حسکانی، شواهدالتنزیل، احادیث ۲۷، ۱۴۴، ۱۴۵، ۱۸۵، ۱۹۰، ۱۹۶ و...) شیخ طبرسی هم از هر دو مجلد این تفسیر، حدود ۷۰ حدیث نقل می‌کند. (طبرسی، مجمع‌البیان، ج۱، ص۱۷ به بعد). عالمان رجالی و شرح‌حال‌نویسان شیعه و اهل‌سنت، عیاشی را ستوده و وی را از فقها، محدثان و بزرگان شیعه دانسته‌اند؛ (ابن‌ندیم، الفهرست، ص۲۴۴؛ طوسی، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۲۱۲). نجاشی درباره او می‌گوید: او ثقه و مورداعتماد، بسیار راستگو، و از بزرگان طائفه امامیه است... خانه‌اش همانند مسجد پُر از جمعیت قاری، محدث، عالم، دانش‌جو و مفسر می‌گردید. (نجاشی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة، ص۳۵۱) بسیاری از بزرگان شیعه نظیر سیدهاشم بحرانی در تفسیر البرهان، مجلسی در بحارالانوار و فیض کاشانی در تفسیر صافی، از این تفسیر بسیار نقل کرده‌اند. علامه طباطبایی، مقدمه‌ای بر این کتاب نگاشته و اهمیت و جایگاه این تفسیر را بیان کرده است. (عیاشی، مقدمه تفسیر عیاشی، ص3-5).

(55). مجلسی، بحارالانوار، ج97.

(56). تفسیر امام حسن عسکری(علیه السلام)، از تفاسیر روایی امامیه، متعلق به قرن سوم هجری است. این تفسیر با بیان روایاتی راجع به فضائل قرآن و تأویل و آداب قرائت قرآن آغاز شده و با ذکر احادیثی مشتمل بر فضائل اهل بیت(علیهم السلام) ادامه یافته است. در مجموع، در این تفسیر ۳۷۹۹ حدیث آمده است. بیشتر روایات طولانی و مفصّل است، به‌طوری که گاه یک روایت چندین صفحه را در برمی‌گیرد و به‌همین‌جهت، در برخی موارد ساختار روایی از بین رفته است. در برخی روایات نیز آشفتگی وجود دارد. در این تفسیر برخی آیات تأویل شده و بیشتر تأویل‌ها درباره معجزات پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و امامان(علیهم السلام) است. (ر.ک: به ص۴۲۹-۴۴۱، ۴۹۷-۵۰۰). در این تفسیر به اسباب نزول آیات کمتر توجه شده، گرچه به مصادیق آیات اشاره شده است. مباحث صرفی و نحوی و بلاغی نیز در این تفسیر وجود ندارد. در سند روایات محمدبن قاسم استرآبادی قرار دارد و نخستین منتقد وثاقت این تفسیر، احمدبن حسین‌بن عبیداللّه غضائری، معروف به ابن‌غضائری، بود که در کتاب الضعفاء خود، محمدبن قاسم استرآبادی را فردی ضعیف و کذّاب معرفی کرده و دو فرد مذکور در سلسله سند را که تفسیر را، به نقل از پدرانشان، از امام حسن عسکری(علیه السلام) روایت کرده‌اند، مجهول خوانده است (علامه حلّی، رجال العلامة الحلّی).

(57). التبیان فی تفسیر القرآن، کتابی در تفسیر قرآن اثر محمد‌بن حسن طوسی (۳۸۵-۴۶۰ق) معروف به شیخ طوسی که آن را اولین تفسیر کامل شیعی دانسته‌اند که حاوی تفسیر همه آیات قرآن است و علاوه بر آن، از روش‌های متعدد تفسیری در آن استفاده شده است. این تفسیر از منابع کهن تفسیری به‌شمار می‌آید و بسیاری از مفسران شیعه، از آن سرمشق گرفته‌اند. شیخ طوسی در این تفسیر، علاوه بر نقل روایات معصومان(علیهم السلام) و صحابه، با تکیه بر عقل و توجه به علوم مختلف، آرای مفسران گذشته و معاصران خود را بررسی و ارزیابی کرده است. ازاین‌رو، برخی این تفسیر را دربردارنده انواع علوم و فنون قرآنی، هم‌چون صرف، نحو، اشتقاق، معانی، بیان، حدیث، فقه، کلام و تاریخ دانسته‌اند. (صدر، تاسیس الشیعة الکرام لعلوم الاسلام، ص۳۳۹).

(58). مفسر، متکلم و فقیه شیعی، امین‌الاسلام ابوعلی فضل‌بن حسن طبرسی، از عالمان بزرگ قرن ۶ است که اکثر شرح‌حال‌نگاران، درباره مقام علمی و جایگاه بلند او سخن گفته‌اند و او را به‌خوبی و آراستگی ستوده‌اند. درباره زادگاه او اختلاف است که اهل طبرستان مازندران است یا طَبرِس، مُعرّب تفرش، از شهرهای نزدیک قم و ساوه. در هر صورت، شخصیت علمی و فکری طبرسی در مشهد و سبزوار تکوین یافت و در همان‌جا به تدریس و تعلیم و نشر افکار پرداخت و در نهایت دیده از جهان فروبست. مدفن وی در مشهد رضوی در نزدیکی حرم حضرت رضا(علیه السلام) است. خیابانی که وی در آن دفن است به نام او طبرسی نام‌گذاری شده است. طبرسی از مفسران چندگانه‌نویس است. وی سه تفسیر به‌نگارش درآورده است: مجمع‌البیان، جوامع‌الجامع و الکافی الشافی. گسترده‌ترین این تفاسیر، مجمع‌البیان و فشرده‌ترین آنها الکافی الشافی است. بنابر آن‌چه در مقدمه جوامع گزارش کرده است، پس از نگارش مجمع‌البیان و الکافی الشافی، به تفسیر کشاف برخورد می‌کند و بحث‌های ادبی، بلاغی و گرایش‌های عقلی زمخشری او را به اعجاب می‌آورد، ازاین‌رو با تأثر از کشاف و روش بلاغی آن، تفسیری موجزتر از مجمع‌البیان می‌نویسد. (ایازی، شناخت‌نامه تفاسیر، ص240-239).

(59). مؤلف آن، ابوالفتوح رازی، از متکلمان امامیه در سده ششم است که اجدادش از نیشابور به ری کوچیده و در آن شهر ساکن شده بودند. ابوالفتوح این تفسیر را در سال‌های ۵۱۰ تا ۵۳۳ق یا اندکی پس از آن نوشته که چون سال وفاتش، بنابر تحقیقِ مصححان چاپ اخیر کتاب، ۵۵۴ق بوده، نگارش این اثر در میان‌سالی او بوده است (روض‌الجنان و روح‌الجنان فی تفسیرالقرآن، ج۱، ص۵۹-۶۲).

(60). سیدهاشم بحرانی مشهور به علامه بحرانی از فقها، محدثین و مفسرین شیعه در قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم قمری است. وی در مقدمه کتابش، انگیزه خود از نگارش این تفسیر را ارائه منبعی برای فهم تفاسیر اهل‌بیت از آیات قرآنی و اسرار قرآن کریم و ضرورت آشنایی با نظرات ایشان برای فهم این کتاب آسمانی معرفی کرده است (بحرانى‌، البرهان‌ فى‌ تفسیر القرآن‌، ج۱، ص۴). علامه بحرانی در تفسیر البرهان، بسیاری از احادیث رسیده از اهل‌بیت(علیهم السلام) در تفسیر قرآن را جمع‌آوری کرده است (آقابزرگ، الذریعة، ج۳، ص۹۳). بحرانی در مقدمه کتاب می‌نویسد: کتاب البرهان، شما را بر بسیاری از اسرار علوم قرآن آگاه می‌سازد و برخی مسائل علوم شرعی، قصص و اخبارانبیاء(علیهم السلام) و فضائل اهل‌بیت امامت(علیهم السلام) را برای شما، روشن می‌گرداند (همان).

(61). تفسیر مِنْ وَحْیِ القُرْآن از تفاسیر شیعه به زبان عربی اثر سیدمحمدحسین فضل‌الله عالم دینی شیعه لبنانی. این تفسیر به واقع، سلسله درس‌های قرآنی سیدمحمدحسین فضل‌اللّه برای جوانان و تحصیل‌کردگان است. تفسیر من وحی القرآن، از تفاسیر علمی با رویکرد اجتماعی به‌شمار می‌رود. محمدحسین فضل‌اللّه از مراجع تقلید شیعه، و از علمای طرفدار انقلاب اسلامی و از هم‌فکران محمدباقر صدر در عراق بوده است. او فعالیت‌های علمی و فرهنگی گسترده‌ای در لبنان سامان داد. از او به‌عنوان پدر معنوی حزب‌اللّه لبنان یاد می‌شود.

(62). براشر، شیعه و قرآن، ص590.

(63). الکساندر دیمیتریویچ کنیش در بیستم سپتامر 1957م در ساسوا اوبلاست ریزان روسیه به‌دنیا آمد و مدیر لابراتور تحلیل و مدل‌سازی پروسه‌های اجتماعی زیرنظر دانشگاه دولتی سن‌پتربورگ، پرفسور اسلام‌شناسی بخش شرق‌نزدیک تحقیقات دانشگاه میشیگان - ان آربر (ایالات متحده آمریکاست).

(64). حقائق‌ التفسیر، یکی از قدیمی‌ترین تفاسیر عرفانی قرآن، به زبان عربی است که توسط عبدالرحمن سلمی (۳۳۰-۴۱۲ق) تألیف شده است. این کتاب، مجموعه‌ای از روایات و اقوالی را که در تفسیر عرفانی آیات قرآن، از قول امام صادق(علیه السلام)، ابن‌عطا آدمی، منصور حلاج و ابوالحسین نوری به‌صورت پراکنده فراهم آورده و آرای خود را در این‌باره در اثنای آنها ذکر کرده است. سلمی پس از اتمام تألیف حقائق‌التفسیر، به منقولات دیگری از اقوال امامان و مشایخ طریقت برخورد که استفاده از آن‌ها را برای تفسیر عرفانی آیات قرآن مناسب شمرد. وی آن‌ها را در کتابی جداگانه، به‌ترتیب سوره‌ها و آیات قرآنی، فراهم آورد و آن را زیادات حقائق‌التفسیر نامید. وی تصمیم گرفت تا سخنان امام صادق(علیه السلام) و ابن‌عطا را که در توضیح و تفسیر عرفانی برخی از آیات متفرقه بیان شده است را در یک کتاب جمع‌آوری و به‌ترتیب سوره‌های قرآن تنظیم کند (سلمی، حقائق‌التفسیر، ج۱، ص۷۵-۷۶). سلمی در تفسیر اشاری خود، روش تأویل به‌شیوه صوفیان را به‌کار گرفته و معانی‌ای برای آیات قرآن عرضه کرده است که با معانی ظاهری آیات متفاوت است. بخشی از محتویات این کتاب با احادیث شیعه منطبق و بخشی دیگر مخالف است. از جمله علمای معروف شیعه که روایات تفسیری موجود در کتاب حقائق‌التفسیر را نقل کرده‌اند عبارتند از: ابن‌طاووس (ابن‌طاووس، سعدالسعود للنفوس، ص۴۲۱-۴۲۳) مجلسی (مجلسی، بحارالانوار، ج۸۹، ص۳۸۴) فتح‌اللّه کاشانی (کاشانی، منهج‌الصادقین فی الزام‌المخالفین، با مقدمه، پاورقی و تصحیح ابوالحسن شعرانی، ج۲، ص20).

(65). این روایت که در کتب روایی از جمله جامع‌الاخبار (شعیری، جامع‌الاخبار، ص42) اعلام‌الدین (دیلمی، اعلام‌الدین، ص303) عوالی‌اللآلی (احسائی، عوالی‌اللآلی، ج4، ص105) و بحارالانوار (مجلسی، بحارالانوار، ج75، ص278) نقل‌شده، چهار مرتبه را برای قرآن برشمرده است که مرتبه نهایی آن که همان مرتبه حقایق است، اختصاص به انبیاء دارد.

(66). کنیش، پیدایش تفسیر صوفیانه و نخستین تطورات آن، ج2، ص128-131.

(67). سید حیدر آملی (787ق) عارف شیعی قرن هشتم است، او در سال 720ق در آمل متولد شد و تا 20 سالگی در آمل بود، سپس به خراسان و اصفهان به تحصیل منقول و معقول پرداخت و در 25 سالگی به زادگاه خود بازگشت، خوانساری نیز درباره حیدر آملی می‌نویسد: «هو من أجلّ علماء‌الظاهر و الباطن و اعاظم فضلاء البارز والکامل» (موسوی خوانساری، روضات‌الجنات فی أحوال‌العلماء والسادات، ج2، ص377). مرحوم آقابزرگ تهرانی هم در کتاب الذریعه می‌گوید: «محیط اعظم و بحر خضم در تأویل کتاب الله عزیز محکم» چنان‌که در اول نسخه به‌همین‌عنوان موسوم گردیده، تألیف سیدرکن‌الدین حیدر‌بن علی حسینی آملی است که در رمضان 777ق این تفسیر را در هفت جلد به اتمام رساند و بر آن هفت مقدمه نوشت، اما از هفت جلد مذکور تنها جلد اول که مشتمل بر مقدمات هفت‌گانه است و جلد دوم که مشتمل بر تفسیر و تأویل آیات سوره حمد و قسمتی از سوره بقره است، در اختیار است و پنج جلد دیگر در دست نیست (آقابزرگ، الذریعة، ج1۰، ص12و۱۶۱).

(68). سیده نصرت‌بیگم امین معروف به بانو امین‌زاده از عالمان و عارفان زن شیعه اهل ایران بود. وی در سال ۱۲۶۵ش و ۱۳۰۸ق در اصفهان چشم به جهان گشود. از چهارسالگی به فراگرفتن قرآن و از یازده سالگی به !
 "تحصیل زبان عربی پرداخت. در بیست سالگی به تحصیل فقه و اصول، تفسیر و علم حدیث پرداخت. علی‌رغم تمام مشکلاتی که در آن دوران برای تحصیل بانوان متدیّن وجود داشت، در چهل سالگی به‌دنبال سال‌ها تلاش شبانه‌روزی به اخذ درجه اجتهاد نائل آمد (یادنامه بانوی مجتهده سیده نصرت امین، ص9). وی پس از پشت سر نهادن مدارج علمی در حضور استادانی چون شیخ ابوالقاسم زفره‌ای، حسین نظام‌الدین کچویی، سیدابوالقاسم دهکردی، میرزا علی‌آقا شیرازی، میرسیدعلی نجف‌آبادی، از علما و مراجعی چون محمدکاظم شیرازی و شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، سیدابراهیم حسینی شیرازی اصطهباناتی، شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی، شیخ مرتضی مظاهری نجفی اصفهانی اجازه اجتهاد دریافت کرد. مهم‌ترین أثر علمی او تفسیر مخزن‌العرفان به زبان فارسی است. این کتاب، تفسیر جامعی از قرآن کریم است که در ۱۵ جلد به چاپ رسیده‌است (معاونت پژوهش مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران، بانوان عالمه و آثار آنها، مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران، ۱۳۷۹، ص۵۸). بانو امین در شب دوشنبه اوّل رمضان‌المبارک ۱۴۰۳ق/۲۳خرداد ۱۳۶۲ درگذشت. جنازه‌اش در بقعه خانوادگی خاندان امین در تخت فولاد اصفهان، به خاک سپرده شد (بانو امین اصفهانی، روش خوشبختی، اصفهان، محمدی، ص۳۴).

(69). همان، ص148.

(70). سیوطی، الاتقان، ج4، ص208.

(71). همان، ص209.

(72). سیوطی، الاتقان، ج4، ص209.

(73). السمعانی، الانساب، ج5، ص86.

(74). محقق و خاورپژوه ترك فؤاد سزگین، پژوهش‌گر پیرامون نگاشته‌هاى عربى - اسلامى از ابتداى قرن نخست تا آخر چهارم هجرى قمرى است. وى در این كتاب که به زبان آلمانى است با گستره و جامعیتى مناسب، توانسته در پاره‌اى از دانش‌هاى اسلامى تحقیقات و دستاوردهاى شایان‌توجهى به حوزه پژوهش، به‌ویژه تاریخ‌شناسى علوم اسلامى و تراث‌پژوهى عرضه بدارد و كاستى‌هایى را جبران سازد. ترجمه عربی این کتاب را محمود فهمى حجازى، عرفه مصطفى و عبدالله‌بن عبدالله حجازى، به عهده داشته‌اند (راد، «تاریخ التراث العربی و مؤلف آن»، پایگاه مجلات تخصصى نور، مجله آینه پژوهش، فروردین و اردیبهشت 1383، شماره 85، صفحه 15 تا 30).

(75). سزگین، تاریخ التراث العربی، مجلد اول، ج1، ص81.

(76). شیخ طوسی، نهایه، با مقدمه آقابزرگ طهرانی، ص17-31.

(77). همان، ص177.

(78). همان، ص148.

(79). تالمن، «دستور زبان و قرآن»، ص34.

(80). معرفت، تفسیر و مفسران، ج2، ص11 و 223-224.

(81). خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۴، ص149؛ حموی، معجم‌الأدباء، ج۲۰، ص19؛ ابن‌عماد حنبلی، شذرات‌الذهب، ج۲، ص19؛ فروخ، تاریخ‌الأدب العربی، ج۲، ص175.

(82). قال العجلی: هو کوفی ثقة و کان فیه تشیع و قال فی التهذیب ج1، ص250 صدوق تکلم فیه للتشییع.

(83). سنن دارقطنی، ج1، ص450.

(84). ابن‌حجر عسقلانی، تهذیب‌التهذیب، ج۱۰، ص۴۲.

(85). ابن‌عساکر، تاریخ دمشق، ج۵۷، ص۲۵.

(86). ابن‌سعد، طبقات‌الکبری، ج6، ص359.

(87). ابن‌عدی، الکامل فی ضعفاءالرجال، ج6، ص115.

(88). همان، ج5، ص89.

(89). همان، ج5، ص354؛ زرکلی، الاعلام، ج7، ص281؛ ذهبی، تاریخ‌الاسلام، ج4، ص175.

(90). ابن‌حجر عسقلانی، تهذیب‌التهذیب، ج10، ص252

(91). طوسی، رجال طوسی، ص290؛ ابن‌ندیم، الفهرست، ص36؛ آقابزرگ تهرانی، الذریعة، ج4، ص224.

(92). التفسیر و المفسرون، معرفت، ج2، ص148-160.

(93). إفیم، رسم‌الخط قرآن، ص125.

(94). همان، ص125.

(95). الجاحظ، البیان و التبیین، ج1، ص321.

(96). صدر، تأسیس الشیعة الکرام لعلوم الاسلام، ص346.

(97). ثقفی کوفی، الغارات و شرح حال اعلام آن، ص۳۵۴.

(98). جزری، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۴۸۵.

(99). زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۲۳۷.- کشّی، اختیار معرفة‌الرجال، ج۱، ص۲۱۴؛ ابن‌عدیم، ج۱۰، ص۴۳۲۵.

(100). اصفهانی، الاغانی، ج۱۲، ص۴۸۱.

(101). سمعانی، الانساب، ج۵، ص۴۰۶.

(102). زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۲۳۶.

(103). ذهبی، تاریخ‌الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۵، ص۲۷۸.

(104). ابن‌خلدون، العبر تاریخ ابن‌خلدون، ج۲، ص۱۱۶۰.

(105). ذهبی، سیر اعلام‌النبلاء، ج۴، ص۸۲.

(106). ابن‌اثیر، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ج۱۲، ص194.

(107). إفیم، مقاله رسم‌الخط قرآن، رضوان، ص126.

(108). فردریک لیم‌هوس، استاد مطالعات اسلامی در دانشگاه «گرونینگن» هلند، در سال ۱۸۸۹م در شهر «میدولدای» هلند به‌دنیا آمد. وی در سال ۱۹۴۲ چشم از جهان فرو بست. لیم‌هوس در زمینه پژوهش‌های قرآنی از جمله مصاحف، نسخ خطی و قرائات، مقالاتی به‌رشته تحریر درآورده است. از جمله آنها می‌توان به مقاله «آخرالزمان» اشاره کرد که از مهم‌ترین مقالات وی به‌شمار می‌آید. او هم‌چنین در دایرةالمعارف قرآن (سرویراستار مک اولیف)، مقالات دیگری چون «حمزة‌بن عبدالمطلب»، نگاشته است و مقاله «قرائات قرآن» وی هم‌چنین توسط مژگان آقایی و راحله نوشاوند از دانشجویان کارشناسی ارشد رشته علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی نیز به فارسی ترجمه و مورد بررسی قرار گرفته است که توسط مجله پژوهش‌های قرآنی سال هفدهم شماره 66-65 بهار و تابستان 1390 از ص 351-334 به چاپ رسیده است.

(109). حَفْص‌بن سلیمان‌بن مغیره اسدی، مُقری و مشهورترین راوی قرائت عاصم‌بن ابی‌النجود از معروف‌‌ترین قرّاء سبعه می‌باشد. در سال ۹۰ زاده شد (ذهبی، معرفةالقرّاء الکبار علی الطبقات و الاعصار، ج۱، ص۱۴۰؛ ابن‌جزری، النشر فی القراءات‌العشر، ج۱، ص۱۵۶) از اهالی کوفه و پیشه‌اش بزازی بود. عثمان‌بن سعید دانی، کتاب التیسیر فی القراءات السبع، ج۱، ص۶؛ مِزّی، تهذیب‌الکمال فی اسماءالرجال، ج۷، ص۱۰ـ۱۱؛ ابن‌حجر عسقلانی، کتاب تهذیب‌التهذیب، ج۲، ص۳۶۴) شرح حال‌نگاران کنیه‌اش را ابوعمر ذکر کرده‌اند. (دانی، کتاب التیسیر فی‌القراءات السبع، ج۱، ص۶؛ مِزّی، تهذیب‌الکمال فی اسماءالرجال، ج۷، ص۱۰ـ۱۱)، او رَبیبِ فرزند همسر عاصم و در میان یاران و شاگردان عاصم از همه به قرائت او داناتر بود (ابن‌جزری، النشر فی القراءات العشر، ج۱، ص۱۵۶).

(110). عاصم از دیدگاه دانشمندان و بزرگان شیعه، و هم‌چنین در بین اهل‌سنت، دارای شخصیتی بارز و با تقوی و مورد !
"اعتماد آنها است. او را جامع فصاحت و قرائت و تجوید معرفی کرده‌اند. قاضی نورالله شوشتری و سیدحسن صدر عاصم را شیعه می‌دانند، به‌همین‌دلیل بسیاری از بزرگان شیعه، قرائت عاصم را فصیح‌ترین قرائات نام برده‌اند. ابن‌جزری در رتبه‌بندی قاریان هفت‌گانه، قرائت عاصم را «افصح‌القرائات» نام نهاده است. (غایةالنهایه؛ ج۱؛ ص۷۵). آیت‌اللّه خویی در کتاب البیان درباره عاصم آورده است: «ابوبکر عاصم فرزند ابی‌النجود اسدی از آزادشدگان خاندان اسد بود و از مردم کوفه. او از قاریان هفت‌گانه قرآن و بر مذهب شیعه است و قرآن را بر «عبدالله‌بن الرحمن‌بن حبیب سلمی» که او هم شیعه و پیرو علی(علیه السلام) است و هم‌چنین بر «زرّبن حبیش» و «ابوعمرو شیبانی» قرائت کرده است.» (خویی، البیان، ج۱، ص۲۳۸) خوانساری در کتاب روضات‌الجنات در شرح‌حال عاصم نوشته است: «او از پارساترین و پرهیزکارترین قاریان بود و رای وی درست‌ترین آرا و در قرائت از همه قاریان تلاش بیشتری انجام می‌داد.» علامه حلی در کتاب المنتهی آورده است: «محبوب‌ترین قرائات نزد من قرائت عاصم است.» (صدر، تاسیس‌الشیعة الکرام لعلوم‌الاسلام، ص۳۴۷). ابن‌جزری نوشته است: «ابوزرعه و گروهی از محدثان، عاصم را توثیق کرده‌اند.» قاضی نورالله شوشتری هم در کتاب مجالس‌المؤمنین آورده است: «او مردی متبحر در صرف و نحو و قرائت بود و در زمان خویش یگانه... قرآن را با صدایی نیکو می‌خواند و در قرائت و تلاوت قرآن از فصیحان بوده است...» عاصم قرآن را بر عبدالرحمن السلمی و او هم بر علی(علیه السلام) اقراء کرده بود. شیخ ابوالفتوح رازی می‌گوید: «بسیاری از قاریان مکه و مدینه شیعه اهل‌بیت پیامبر بوده و مشهور به محب ولایت آنها هستند.» ابن‌شهرآشوب هم گفته: «عاصم بدون شک شیعه بوده است.» (آقابزرگ، اعیان‌الشیعة، ج۲، ص۴۰۷).

(111). لیمهوس، قرائات قرآن، ص379.

(112). ابن‌ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱؛ ابن‌جزری، غایة‌النهایة فی طبقات‌القرّاء، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن‌جزری، النشر فی القرائات العشر، ج۱، ص۱۵۶؛ عثمان‌بن سعید دانی، کتاب التیسیر فی القرائات السبع، ج۱، ص۶.

(113). ابن‌جزری، غایة‌النهایة فی طبقات‌القرّاء، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن‌جزری، النشر فی القرائات العشر، ج۱، ص۱۵۶.

(114). ابن‌جزری، غایة‌النهایة فی طبقات‌القرّاء، ج۱، ص۲۵۴.

(115). ابن‌جزری، النشر فی القرائات العشر، ج۱، ص۱۵۲-۱۵۵.

(116). طوسی، رجال‌الطوسی، ج۱، ص۱۵۰و189.

(117). شوشتری، قاموس‌الرجال، ج۳، ص۵۸۲.

(118). اعیان‌الشیعة، ج۲، ص۴۰۷.

(119). معرفة‌القراء الکبار، ج۱، ص۷۵.

(120). صدر، تأسیس‌الشیعة الکرام لعلوم‌الاسلام، ص346.

(121). هربیورن، دائرةالمعارف قرآن لیدن، مقاله زبان عربی، ج3، ص590.

(122). عروض واژه‌ای عربی و به‌معنی فن سنجیدن شعر و شناختن وزن‌ها و بحرهای کلام منظوم با افاعیل عروضی و پیداکردن اوزان اشعار برپایه آن افاعیل است. به این دلیل این دانش را «عروض» نامیده‌اند که وزن شعر بر آن عرضه می‌شود (معین، ج2، حرف ع).

(123). ابوالطبیب لغوی، مراتب‌النحویین، ص۴۵؛ سیرافی، کتاب اخبار النحویین البصریین، ص۳۸؛ زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، ص۴۷.

(124). یاقوت حموی، معجم‌الادباء، ج۳، ص۱۲۶۰.

(125). معجم‌الأدباء، ص1261-1260؛ شوشتری، مجالس‌المؤمنین، ص۵۵۰.

(126). الفراهیدی، اعماله و منهجه، ص48-49.

(127). آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲، ص۳۲۵.

(128). یاقوت حموی، معجم‌الادباء، ج۳، ص1261.

(129). ابن‌ندیم، الفهرست، ص۴۹؛ یاقوت حموی، معجم‌الادباء، ج۳، ص۱۲۷۱.

(130). ابن‌ندیم، الفهرست، ص۴۷.

(131). یاقوت حموی، معجم‌الادباء، ج۳، ص۱۲۶۰.

(132). نجدی ناصف، سیبویه پیشوای نحویان، ص91.

(133). نجدی، ناصف، ص197.

(134). آقابزرگ، الذریعة إلی تصانیف ‏الشیعة، ج‏17، ص261.

(135). ماریا، دائرةالمعارف لیدن، ج4، ص83-84.

(136). ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۲، ص۱۲۹؛ مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ص۱۷۴.

(137). صدر، تأسیس‌الشیعة لعلوم‌الاسلام، ص361.

(138). قمی، سفینة‌البحار و مدینة‌الحکم و الآثار، ج2، ص493.

(139). سیدمرتضی، امامت و غیبت از دیدگاه علم کلام، انتشارات تحقیقات و نشر معارف اهل بیت(علیهم السلام).

(140). حلّی، التبیان، ص9، به‌نقل از کتاب خلاصة‌الأقوال فی معرفة‌أحوال الرجال علامه حلّی، ص50.

(141). آقابزرگ، الذریعة، ج1، ص411.

(142). یوسفی راد، اندیشه سیاسی خواجه نصیرالدین طوسی، ص21.

(143). آقابزرگ، الذریعة، ج۱۷، ص۱۷۹.

(144). ژیلیو، دائرةالمعارف لیدن، ج4، مقاله «علوم قرآن»، ص170.

(145). ابن‌ندیم، الفهرست، ص57 به نقل ازقربانی، ص78.

(146). طباطبایی، قرآن در اسلام، ص123.

(147). صدر، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ص316-322.

(148). ابوعبداﷲ حسین‌بن احمد‌بن خالویه (درگذشته ۳۷۰ق) از نحوشناسان و دستوردانان زبان عربی اهل همدان ایران و شیعه مذهب بود. شرح‌حال او را در عموم کتب معتبر رجال می‌توان یافت. ابن‌خالویه در سال ۳۱۴ق پس از رسیدن به سن رشد، برای تکمیل تحصیل و آموختن فنون مختلف دانش وارد بغداد شد و با بزرگان اهل علم در هر فن ملاقات کرد و از محضر هریک بهره علمی گرفت. از آن‌جا به شام رفت و سپس به حلب رفت و در آن دیار متوطن شد. در حلب کار وی بالا گرفت و در فضل و دانش شهره آفاق شد و در همه علوم سرآمد گردید. علمای هر دیار از اطراف و اکناف عالم برای استفاده از محضر او به شهر حلب کوچ می‌کردند. او به سال ۳۷۰ درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد (درخشان، بزرگان و سخن سرایان همدان، جلد اول، بعد از اسلام تا ظهور سلسله قاجار).

(149). درخشان، بزرگان و سخن‌سرایان همدان، ج1، بعد از اسلام تا ظهور سلسله قاجار، ص139.
(150). برگرفته از کتاب: نقش شیعه در گسترش علوم اسلامی از منظر مستشرقان، جمعی از فضلا با اشراف مرجع عالی‌قدر حضرت آیت‌‌الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته، به کوشش محمدتقی سبحانی – محمدعلی رضایی اصفهانی، انتشارات امام علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)، قم، 1399 هـ ش، ص 57.
TarikheEnteshar: « 1402/08/21 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 1031