توسل به اولیاء الله آموزه محکم وحیانی

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

توسل به اولیاء الله آموزه محکم وحیانی

Question پیامبر(ص) به امیر المومنین(ع) فرمودند: «علی جان هرگاه دیدی که مردم برای رسیدن به حوائج و خواسته های خود به اشخاص متوسل می شوند، تو به درگاه خداوند رجوع کن». آیا این سخن توسل را نفی نمی کند؟
AnswerSmall:

در جواب از این شبهه باید گفت که نه این روایت - که روایتی مرسل و از لحاظ سندی قابل مناقشه است - و نه سایر روایاتی که به زهد و توجه به خدا توصیه کرده با توسل منافات ندارند.
علاوه بر آن در توسّل، مخاطب خداست و چیزی جای او را نمی گیرد؛ یعنی توسل کننده خواسته خود را نه از توسل شونده، که مستقیما از خدا می خواهد و توجه او به آن معصوم مورد توسل، توجهی مستقل از اراده الهی نیست.
توسّل طبق آیه «و ابتغوا إليه الوسيلة»، دستوری قرآنی است. با توجه به عمومیّت كلمه «الوسيله»، «منزلت و دعای» پيامبران و اولياء الهى نیز از مصادیق وسیله هستند.
از سیره پیامبر(ص) و مسلمین نیز چنین به دست می آید که توسل به انبیاء و اولیاء الهی، در میان آنها مرسوم بوده است؛ منابع اهل سنت نیز مشتمل بر موارد متعددی از پذیرش عملی و نظری توسل در میان بزرگان آنهاست.

AnswerLarge:

روایتی نبوی مشتمل بر نهی از توسل!
در روایتی طولانی پیامبر(صلی الله علیه و آله) به امیر المومنین(علیه السلام) فرمودند: «... يا عليُّ إذا رَأيتَ الناسَ يَشتَغِلُونَ بالفَضائلِ فاشتَغِلْ أنتَ بِإتمامِ الفَرائضِ، و إذا رَأيتَ الناسَ يَشتَغِلُونَ بِعَمَلِ الدنيا فاشتَغِلْ أنتَ بعَمَلِ الآخِرَةِ، و إذا رأيتَ الناسَ يَشتَغِلونَ بِعُيوبِ الناسِ فاشتَغِلْ أنتَ بِعُيوبِ نفسِكَ، و إذا رَأيتَ الناسَ يَشتَغِلونَ بتَزيينِ الدنيا فاشتَغِلْ أنتَ بتَزيينِ الآخِرَةِ، و إذا رَأيتَ الناسَ يَشتغِلونَ بكَثرَةِ العَمَلِ فاشتَغِلْ أنتَ بصَفوَةِ العَمَلِ، و إذا رَأيتَ الناسَ يَتوسَّلُونَ بالخَلقِ فَتَوَسَّلْ أنتَ بالخالِقِ»(1)؛ (...اى على! هرگاه ديدى مردم به فضايل و مستحبات مى پردازند، تو به كامل كردن فرايض بپرداز و هرگاه ديدى مردم سرگرم كار دنيايند، تو سرگرم كار آخرت شو و هرگاه ديدى مردم به عيب هاى مردم مى پردازند، تو به عيب هاى خودت بپرداز و هرگاه ديدى مردم به آراستن دنيا مى پردازند، تو به آراستن آخرت بپرداز و هرگاه ديدى مردم به زيادى عمل مى پردازند، تو به خالص كردن عمل بپرداز و هرگاه ديدى مردم به خلق متوسّل مى شوند، تو به خالق متوسّل شو).

طبق این روایت نبوی، از توسل به دیگران حتی در صورتی که زنده هستند نیز نهی شده است چه رسد به زمانی که از دنیا رفته باشند. با وجود این روایت مشروعیت توسل چگونه قابل اثبات است؟

پاسخ شبهه
قبل از اینکه بخواهیم راجع به این روایت و عدم منافات آن با توسل اصطلاحی بحث کنیم، حقیق و مشروعیت توسل را بررسی و با ادله معتبر اثبات می کنیم.

حقیقت توسّل
اصل «توسّل» از ماده «وَسَلَ» می باشد که عبارت است از واسطه قرار دادن، امری برای نزدیک شدن به چیزی. فراهیدی در العین می گوید: «وَسَّلْتُ‏ إلى ربي‏ وَسِيلَةً، أي: عملت عملا أتقرب به إليه. و تَوَسَّلْتُ‏ إلى فلان بكتاب أو قرابة، أي: تقربت به إليه»(2)؛ (به سوی پروردگار متوسل به وسیله ای شدم، یعنی عملی انجام دادم که باعث نزدیک شدن من به سوی او شد. و با یک کتاب یا آنچه باعث قرب و نزدیکی شود به سوی فلانی متوسل شدم، یعنی به وسیله آن به سوی او تقرب جستم).

ابن منظور نیز در لسان عرب توسّل را از ماده «وَسَلَ» و به معنی واسطه قراردن گرفته است: «وسل فلان إلى الله وسيلة إذا عمل عملا تقرب به إليه»(3)؛ (فلانی به سوی خدا با وسیله ای توسل جست، زمانی است که عملی انجام داد که باعث نزدیکی او به سوی خدا شود).

حقیقت توسّل در نزد «مسلمانان اهل توسّل»، از جمله شیعیان، «تمسّك به وسايل و اسباب قرب به خداوند است». در امر توسّل و اتفاقی که رخ می دهد، مخاطب خداست و چیزی جای خدا را نمی گیرد و از اولیاء الهی چیزی خواسته نمی شود؛ بلکه «مقام و منزلت» آنها ملحق به سوال و التماس ما می شود تا جواب حتمی بگیریم. در حقیقت واسطه کردن «منزلت و مقام اولیای خدا» نوعی سماجت در نیل حتمی به رضایت و کسب توجّه و عنایت خداست؛ این کار دعا و مناجات مستقیم است نه غیر مستقیم. گاهی نیز توسّل به اولياء الهى با توسّل به «دعای آنها» صورت می گیرد؛ چرا که دعای آنان به اجابت نزدیکتر است تا انسانهای معمولی. در این مورد متوسّل جز «دعا» چیزی از اولياء الهى نمی خواهد که بگوییم آنها را جای خدا گذاشته است!

توسل یک دستور قرآنی و مشروع است
توسّل دستوری قرآنی و شرعی است و رجوع خالصانه به خداوند برای تقرب به او یا درخواست رفع حوائج از درگاه خدا، یعنی متوسل شدن و یاری خواستن از خداوند با مجموعه وسائل و عللی که در راستای اراده الهی و تحت امر اویند؛ چنانکه خداوند در آیه 35 سوره مائده می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ‏ الْوَسيلَةَ ...‏»؛ (اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! از [مخالفت فرمان] خدا بپرهيزيد! و وسيله‏ اى براى تقرب به او بجوئيد).

از آيات دیگر قرآن نيز به خوبى استفاده مي شود كه «وسيله قرار دادن مقام انسان های صالح در پيشگاه خدا» مورد سفارش و جایز است؛ چنانکه خداوند در آیه 64 سوره نساء نسبت به پیامبر اسلام سفارش می نماید: (اگر آنها هنگامى كه به خويشتن ستم كردند به سراغ تو مى‏ آمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش مى‏ كردند و تو نيز براى آنها طلب عفو مى ‏كردى، خدا را توبه ‏پذير و رحيم مى‏ يافتند)؛ «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً».

همچنین خداوند در آيه 110 سوره مائده خطاب به حضرت عيسى(علیه السلام) مى فرمايد: (و با اذن من، از گِل چيزى به صورت پرنده مى ساختى و در آن مى دميدى و به اذن من پرنده اى مى شد و کور مادرزاد و مبتلا به بيمارى پيسى را به اذن من شفا مى دادى و مردگان را به اذن من زنده مى کردى)؛ «وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ کَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنفُخُ فِيهَا فَتَکُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَتُبْرِءُ الاَْکْمَهَ وَالاَْبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي».

بنابراين، اگر کسى به حضرت عيسى(ع) متوسل شود تا فرزندش را به اذن خدا شفا بدهد! يا مرده ای را به اذن خداوند زنده کند! هرگز دچار انحراف نشده است، زیرا این اذن را خداوند به اولیاء صالح داده است. کما اینکه روايات متعدد حتی از اهل تسنن بر یاری گرفتن از انسانهای صالح خصوصا پيامبر اسلام(ص) تاکید دارند و آن را منافی توحید نمی دانند.(4)

در آیه 97 سوره يوسف نیز آمده: برادران حضرت يوسف بجای اینکه فقط از خدا یاری بخواهند از پدر تقاضا كردند كه در پيشگاه خداوند براى آنها استغفار كند و نبی خدا حضرت يعقوب نيز اين تقاضای منطقی و غیر شرک آمیز را پذيرفت و (گفت: بزودى براى شما از پروردگارم آمرزش مى‏ طلبم، كه او آمرزنده و مهربان است)؛ «قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم».

منزلت و دعای اولیاء الهی از مصادیق وسیله
با توجه به عمومیت كلمه «الوسيله» در آيه شريفه 35 سوره مائده: «ياأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا اليه الوسيله»، هر آنچه كه صلاحيت نزديك كردن انسان به پيشگاه خداوند را دارد، می تواند بعنوان وسیله قرار گیرد؛ به عبارت بهتر چنانکه نماز، روزه، احسان به يتيم، دستگيرى از مستمندان، خدمت به خلق خدا و... می توانند وسیله تقرب انسان به خداوند باشند، «منزلت و دعای» پيامبران و اولياء الهى نيز می تواند وسيله تقرب انسان به درگاه خالق یکتا باشد؛ کسانی كه آيه فوق را به بعضى از مفاهيم اختصاص داده ‏اند هيچگونه دليلى بر اين تخصيص در مفهوم عام «الْوَسيلَةَ» ندارند.

مورد قبول بودن معنای «توسل» نزد بزرگان و علماء و مفسرین اهل سنت
«شافعی» پیشوای یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت در شعری «وسیله» را به همین معنای عام (توسل به منزلت و دعای انبیاء و اولیاء) به کار برده است؛ او می گوید:
«آل النبى ذريعتى‏*** و هم اليه وسيلتى‏
أرجو بهم اعطى غداً*** بيد اليمين صحيفتى‏»(5)؛
(اهل بیت توشه و وسیله ای برای تقرب من به سوی خدا هستند و امیدوارم به وسیله آنها نامه اعمال من به دست راست من داده شود).

سمهودی از علمای معروف اهل سنت نیز در کتاب «وفاء الوفاء» تصریح می کند: «توسل به پیامبر(صلی الله علیه وآله) در هر حالی جایز بوده و جزء روش و سیره گذشتگان است».(6)

همچنین «آلوسى» از علمای بزرگ اهل سنت، روایات زيادى در زمینه توسل را در تفسيرش نقل كرده است و پس از تجزيه و تحليل طولانى و حتى سختگيرى در باره آنها در پايان ناگزير به اعتراف شده و چنين مى‏ گويد: «بعد از تمام اين گفتگوها من مانعى در توسل به پيشگاه خداوند به مقام پيامبر(صلی الله علیه وآله) نمى‏ بينم چه در حال حيات پيامبر و چه پس از رحلت او». او بعد از بحث نسبتا مشروحى در اين زمينه، اضافه مى‏ كند: «توسل جستن به مقام غير پيامبر در پيشگاه خدا نيز مانعى ندارد، به شرط اينكه او حقيقتا در پيشگاه خدا مقامى داشته باشد».(7)

مراغی نیز صراحتا مفهوم «الْوَسِيلَة» را شامل توسل به پیامبر(صلی الله علیه وآله) می داند و تاکید می کند صحابه نیز این کار را انجام می دادند. او در تفسیرش وقتی اقسام وسیله را بر می شمارد می نویسد: «التوسل إلى النبی(ص) بدعائه و شفاعته كما كان الصحابة يفعلون»(8)؛ (یکی از اقسام وسیله توسل به پیامبر(ص) و درخواست دعا و شفاعت او می باشد؛ چنانکه صحابه این کار را انجام می دادند).

شیوه صحیح توسل در ادبیات نبوی
پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله) شیوه توسل را به مسلمانان تعلیم کرده است: عثمان بن حنيف می گوید: روزى در محضر پيامبر بودم، حضرت به شخصى كه مشكل خود را به ايشان عرضه می كرد، شيوه دعا و توسّل را چنين تعليم فرمود: «برو وضو بساز و دو ركعت نماز به جای بیاور و پس از آن خداوند را با اين جملات بخوان: «اللهم انّي أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ(ص) نَبي الرَّحْمَةِ يا محمدُ إنِّي أَتَوَجَّهُ بِكَ إِلَى رَبِّي فِي حَاجَتِي هَذِهِ فَتُقْضى وَ تَشَفِّعَنِي فيه وَتُشَفِّعُهُ في... »(9)؛ (بارخدايا از تو درخواست مى‏ كنم و به تو روى مى ‏آورم به پيامبرت، پيامبر رحمت. اى محمد، من به حق تو به سوى خدايم روى آورده‏ ام تا حاجتم برآورده شود. خدايا پيامبرت را در مورد من شفيع قرار ده).

با این توضیحات روشن می شود که توسل مشروع است و مفهوم «الْوَسِيلَة» در آیه 35 سوره مائده شامل توسل به اولیاء الله و طلب شفاعت از آنها می شود و حتی این عمل منجر به رستگاری می شود؛ چنانکه در پایان آیه می خوانیم: «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ‏»؛ توسّل به آنها باعث فلاح و رستگارى خواهد بود.

نفی مستقل دانستن وسیله ها در تاثیر
بعد از اثبات مشروعیت توسل با ادله معتبر می گوییم روایاتی همچون روایت نبوی نقل شده در ابتدای این بحث نمی توانند مشروعیت توسل را زیر سؤال ببرند؛ زیرا نه از حیث سند به اندازه ادله توسل اعتبار دارند و نه دلالت صریحی بر نفی توسل دارند.

روایت مورد ادعا گرچه حاوی نکات اخلاقی خوبی می باشد؛ اما با این بیان در منابع معتبر نیامده است. این روایت «مرسل» است و اولین و تنها فردی كه این متن را نقل كرده، «محمد حسينی عاملی عيناثی» در سده يازدهم هجري قمری است، چگونه است که با گذشت بیش از هزار سال در هيچ كتابي از كتاب‌ هاي روایی این متن نقل نشده و هر كس این متن را نقل كرده، از عاملی عيناثي بوده است؟!(10)

دلالت آن بر نفی توسل اصطلاحی نیز قابل اثبات نیست و آنچه در روایت از آن نهی شده است مستقل دانستن انسان ها در تاثیر است؛ در حالی که مؤثر حقیقی خدواند است و اگر برخی نیاز های خود را به وسیله دیگران برطرف می کنیم بخاطر این است که خدواند برطرف شدن آن را به دست او قرار داده است و این منافاتی با توجه خالصانه به خدواند ندارد. در روایات فراوان دیگری نیز از توجه بیش از حد به دنیا و غافل شدن از خدواند نهی شده است؛ اما منظور این نیست که به کلی منزوی شده و نیازهای ضروری خود را برطرف نکنیم و به دنبال روزی حلال نباشیم.

زندگی اجتماعی بر مبنای تعاون و همکاری شکل می گیرد و مردم برای رسیدن به حوائج و خواسته های خود باید به یکدیگر متوسل شده، با تعاون و یاری یگدیگر حوائج خود را مرتفع سازند. در این بین تنها متوسل شدنی که با اعتقاد به استقلال اشخاص باشد، با توحید افعالی [به معنای مسبب الاسباب بودن خداوند] منافات دارد.

آیاتی که فقط بر مدد از خدا تاکید می کنند از جمله آیه 4 سوره حمد: «إِيَّاكَ نَسْتَعين»؛ (تنها از تو یاری می خواهیم) نیز در صدد نفی توسل با نگاه غیر استقلالی به تاثیر علل مادی یا انسانی نیستند، تا موجب گوشه گیری و تعطیل نمودن الزامات زندگی اجتماعی، از جمله رسیدن به حوائج با طلب یاری از یکدیگر بشوند.

Peinevesht:

(1). الواعظ العددیة، ص 293؛ به نقل از: ميزان الحكمه، محمدی ری شهری، محمد، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، 1377 هـ ش، چاپ اول، ج 9، ص 103.

(2). كتاب العين، فراهيدى، خليل بن أحمد، انتشارات هجرت، قم، 1409 هـ ق، چاپ دوم، ج‏ 7، ص 298.

(3). لسان العرب، محمد بن مكرم بن منظور الأفريقي المصري، دار صادر، بيروت، 1414 هـ ق، چاپ دوم، ج 11، ص 724.

(4). تفسير نمونه، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سی و دوم، ج‏ 4، ص 368 و 367.

(5). الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ابن حجر الهيتمي، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط، مؤسسة الرسالة، بیروت، بی تا، چاپ اول، ج 2، ص 524.

(6). وفاء الوفاء، السمهودی علی ابن احمد، دارالکتب العلمیه، چاپ چهارم، بیروت، 1404 هـ ق، ج 2، ص 1371.

(7). روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، آلوسى، سيد محمود، تحقيق: على عبدالبارى عطية، دارالكتب العلميه، بيروت، 1415 هـ ق، چاپ اول، ج ‏3، ص 297.

(8). تفسير المراغي، مراغى، احمد بن مصطفى، داراحياء التراث العربى، بيروت، بی تا، ج ‏6، ص 110.

(9). مسند أحمد بن حنبل، الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل(الوفاة:241هـ)، مؤسسة قرطبة، مصر، بی تا، چاپ اول، ج 4، ص 138.

(10). الواعظ العددیة، همان؛ به نقل از: ميزان الحكمه، همان.

TarikheEnteshar: « 1398/06/21 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 7451