نشانه‌هاي «مؤمن» در كلام پيامبر اكرم(ص)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

نشانه‌هاي «مؤمن» در كلام پيامبر اكرم(ص)

Question پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) براي مؤمن چند نشانه برشمردند؟
AnswerSmall:

پيامبر اكرم(ص) براي مؤمن هشت نشانه برشمردند: مؤمن كسي است كه در مقابل طوفان‌هاى حوادث با وقار است، در برابر بلاها صبور و در حال آرامش شكرگذار است و به روزى خدا قانع و در برابر دشمن به عدالت رفتار مي كند و چيزي را به دوستان خود تحميل نمي كند و خودش را به زحمت مى‌اندازد تا مردم از دست او در آسايش باشند.

AnswerLarge:

پيامبر اكرم(ص) در حديثي براي مؤمن هشت نشانه برشمردند: «قَالَ رَسُولُ اللَّه(صلى الله عليه و آله و سلم): يَا عَلِىُّ يَنْبَغِى أنْ يَكُونَ لِلْمُؤْمِنِ ثَمَانُ خِصَالٍ: وَقَارٌ عِنْدَ الهَزَاهِزِ وَ صَبْرٌ عِنْدَ البَلاَءِ وَ شُكْرٌ عِنْدَ الرَّخَاءِ وَ قُنُوعٌ بِمَا رَزَقَهُ اللهُ لاَيَظْلِمُ الأعْدَاءَ وَ لاَيَتَحَامِلُ لِلاَصْدِقَاءِ بَدَنُهُ مِنْهُ فِى تَعَب وَ النَّاسُ مِنْهُ فِى رَاحَةٍ»(1)؛ (رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمودند: اى على، سزاوار است مؤمن هشت صفت داشته باشد: در طوفان‌هاى حوادث باوقار و در بلاها صبور و در آرامش و آسايش شاكر و به آنچه خدا به او داده قانع باشد، با دشمنانش مدارا مى‌كند و بر دوستانش سختى روا نمى‌دارد و بدنش در زحمت و مردم از دست او راحتند).
شرح حديث:
مطابق اين حديث، پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) هشت صفت براى مؤمن بيان مى‌فرمايند:
1. با وقار در مقابل طوفان‌هاى حوادث
حوادث سياسى، اقتصادى و يا اعتقادى ممكن است كه انسان را در تنگنا قرار دهد؛ ولى مؤمن در طوفان‌هاى حوادث با هر بادى به هر طرف متمايل نمى‌شود. وقار و سنگينى دارد و از شبهات فكرى، تحريكات اخلاقى و حوادث سياسى تأثير منفى نمى‌گيرد و مانند كوه استوار است.
2. صبور در برابر بلاها
هنگامى كه بلايى پيش مى‌آيد، مؤمن، صبور است. زندگى دنيا خالى از بلاهايى مانند زلزله، بيمارى و امراض، سيل و... نيست. مؤمن كسى است كه در سختى‌هاى زندگى استوار و صبور است و استقامت مى‌كند كه اين استقامت زاييده ايمان اوست.
حضرت على(عليه السلام) در اين زمينه مى‌فرمايد: «الَصَّبْرُ مِنَ الإيْمَانِ كَالرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ وَ لَاخَيْرَ فِى جَسَدٍ لاَ رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا فِى إيمَانٍ لَاصَبْرَ مَعَهُ»(2)؛ (صبر نسبت به ايمان مانند سر به بدن است، همان‌گونه كه بدن بدون سر ارزشى ندارد، ايمان بدون صبر هم بى ارزش است).
3. شكرگذار در حال آرامش
مؤمن در آسايش و آرامش خدا را فراموش نمى‌كند. بعضى افراد هستند كه وقتى در شدّتِ امواج گرفتار مى‌شوند به ياد خدا هستند: «فَإِذَا رَكِبُوا فِى الفُلْكِ دَعَوُا اللهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى البَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ»(3)؛ (هنگامى كه سوار كشتى شوند خدا را با اخلاص مى‌خوانند [و غير او را فراموش مى‌كنند]؛ امّا هنگامى كه خدا آنها را به خشكى رساند و نجات داد باز مشرك مى‌شوند) و يا وقتى گرفتار زندان است مشغول دعا، نماز و زيارت عاشورا است؛ ولى وقتى از زندان خلاص شد، دوباره گمراه مى‌شود.
انسان با ايمان در موقعى كه خدا به او نعمت مى‌دهد خدا را فراموش نمى‌كند؛ مانند «أياز» كه وقتى وزير شاه شد، لباس چوپانى خودش را نگه داشت و به آن نگاه مى‌كرد و مى‌گفت: تو همان چوپانى كه الآن وزير شاه شده‌اى و خدا تو را به اين مقام رسانده است.
4. قانع به روزى خدا
مؤمن قانع است و حريص نيست و به بالا دست خودش نگاه نمى‌كند؛ بلكه به پايين دست خود نگاه مى‌كند كه ببيند آنها در چه وضعيّتى هستند، تلاش مى‌كند؛ ولى حرص ندارد، قانع است؛ ولى تلاش هم مى‌كند. در روايات داريم كه غناى واقعى، قناعت است كه در واقع غناى درون است.
5. عدالت در برابر دشمن
حضرت نمى‌فرمايد مؤمن به مسلمانان و يا مردم ظلم نمى‌كند؛ يعنى معلوم است كه به مسلمان ظلم نمى‌كند؛ بلكه به دشمن خود هم ظلم نمى‌كند و مصداق «وَ لايَجْرِمَنَّكُمْ شَنَئَانُ قَوْمٍ عَلَى ألاَّتَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى»(4)؛ (دشمنى با جمعيّتى، شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند، عدالت كنيد كه به پرهيزكاران نزديكتر است) مى‌باشد. مبادا در مقام داورى، خورده حساب‌ها و دشمنى‌ها باعث شود كه درباره دشمنان به ناحق داورى كنيد؛ وقتى در مقام قضاوت، بزرگترين دشمن و نزديكترين دوست را براى قضاوت بياورند، اگر حق با دشمن هم باشد مؤمن ظلم نمى‌كند، حتّى در حقّ دشمن خود.
آسايش دو گيتى تفسير اين دو حرف است *** با دوستان مروّت با دشمنان مدارا(5)
6. تحميل نكردن به دوستان
مؤمن درباره دوستانش تحميل نمى‌كند، به عنوان مثال در جمعى كه زندگى مى‌كند اگر بنشيند و دست به سياه و سفيد نزند و كمك نكند، اين تحميل كردن است و صحيح نيست. در حديث معروفى داريم كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) در سفرى همراه دوستان و اطرافيانش به منزلگاهى رسيدند و گوسفندى همراه داشتند كه بنا شد آن را ذبح كرده و غذا تهيّه كنند؛ يكى گفت: ذبح گوسفند بر عهده من، ديگرى پوست كندنش را بر عهده گرفت، سومى طبخ گوسفند را عهده‌دار شد و پيامبر هم جمع كردن هيزم و آتش روشن كردن را به عهده گرفتند؛ همراهان عرض كردند يا رسول الله(صلى الله عليه و آله و سلم) ما در خدمت شما هستيم، حضرت فرمود: خداوند دوست ندارد كه كسى در ميان جمعى زندگى كند و منتظر بماند كه ديگران به او خدمت كنند.
7 و 8. تحمّل زحمت و آسايش ديگران از دست او
مؤمن خودش را به زحمت مى‌اندازد؛ ولى مردم از دست او در آسايشند؛ يعنى زحمات را تحمّل مى‌كند و شكايت نمى‌كند تا مردم ناراحت نشوند و دردهايش را در درون خود نگه مى‌دارد.
حال هر يك از ما بايد خودش را بر اساس اين حديث محك بزند كه از هر يك از اين اوصاف چه اندازه در خودش دارد تا ببيند چه اندازه مؤمن است. ادّعاى ايمان آسان است؛ ولى صفات مؤمن را در خود جمع كردن آسان نيست.(6)

Peinevesht:

(1). من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين‏، قم،‏ 1413 قمری‏، چاپ دوم‏، ج ‏4، ص 354، باب (النوادر و هو آخر أبواب الكتاب).

TarikheEnteshar: « 1396/07/25 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 32588