نقش بانوان شیعه در گسترش علوم اسلامی با تأکید بر قرن چهار،پنج و ششم قمری

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

نقش بانوان شیعه در گسترش علوم اسلامی با تأکید بر قرن چهار،پنج و ششم قمری

دکتر طاهره محسنی/دکتر منیر حق‌خواه/ زکیه‌سادات امیری makarem news

Chekideh: نشر فرهنگ اصیل دین اسلام در سراسر عالم، رشد علمی جوامع در رشته‌های گوناگون‌ به‌خصوص علوم دینی را به‌همراه داشته است. از ویژگی‌های مهم فرهنگ اسلام آن است که همه استعدادهای بشری را در معرض فعلیت قرار داده است و در ایجاد این تحول، مرد و زن را به‌طور مساوی مشمول خود کرده است. اگر سرعت، کمیت و کیفیت این تحول در جامعه زنان نسبت به‌جامعه مردان متفاوت بوده است، عامل مهم آن، تفاوت فرهنگ‌های بومی جوامع بوده است، به‌طوری که هرکجا بزرگان جامعه مسلمان فرهنگ بومی متعالی‌تری داشته‌اند، گستره عالم‌پروری و رویش زنان جامعه نیز فراخ‌تر نموده ‌است. وجود پر نور و منزلت علمی بانوان اهل‌بیت(ع)، گواه این رویش شگرف در جامعه زنان آن عصر است....
Keywords: بانوان,آل‌بویه,طبرستان,فاطمیان,حمدانیان,عباسیان,علویان,رنسانس,سلجوقی,ام کلثوم عمروی,بریهه,رقیه,شاهناز,عضدالدوله,علم الهدی,سید مرتضی,شیخ طوسی,صاحب ابن عباد,خدیجه,بدرالتمام

نقش بانوان شیعه در گسترش علوم اسلامی با تأکید بر قرن چهار،پنج و ششم قمری

دکتر طاهره محسنی؛ دکترای تفسیر تطبیقی و استاد حوزه و استادیار و عضو هیئت علمی و مدیر گروه معارف پردیس خواهران دانشگاه امام صادق(علیه السلام) (tmohseny@gmail.com). دکتر منیر حق‌خواه؛ عضو هیئت علمی پردیس خواهران دانشگاه امام صادق(علیه السلام) (haghkhah84@gmail.com). زکیه‌سادات امیری؛ دانشجوی دکتری تاریخ اهل‌بیت، در جامعةالمصطفی العالمیه (Sadat.amiry@gmail.com).


مقدمه

نشر فرهنگ اصیل دین اسلام در سراسر عالم، رشد علمی جوامع در رشته‌های گوناگون‌ به‌خصوص علوم دینی را به‌همراه داشته است. از ویژگی‌های مهم فرهنگ اسلام آن است که همه استعدادهای بشری را در معرض فعلیت قرار داده است و در ایجاد این تحول، مرد و زن را به‌طور مساوی مشمول خود کرده است. اگر سرعت، کمیت و کیفیت این تحول در جامعه زنان نسبت به‌جامعه مردان متفاوت بوده است، عامل مهم آن، تفاوت فرهنگ‌های بومی جوامع بوده است، به‌طوری که هرکجا بزرگان جامعه مسلمان فرهنگ بومی متعالی‌تری داشته‌اند، گستره عالم‌پروری و رویش زنان جامعه نیز فراخ‌تر نموده ‌است. وجود پر نور و منزلت علمی بانوان اهل‌بیت(علیهم السلام)، گواه این رویش شگرف در جامعه زنان آن عصر است.

مقطع تاریخی قرن چهارم، پنجم و ششم هجری عصر طلایی و جلوه‌ای ماندگار در رشد علمی، فکری و فرهنگی تمدن اسلامی است. تأسیس دولت‌های بزرگ شیعی در این قرن‌ها موجب گسترش علوم، فرهنگ و تمدن اسلامی، به‌خصوص آشکارکردن مظاهر شیعه شد،(1) اما به‌دلایل گوناگونی هم‌چون نامطلوب‌دانستن حضور اجتماعی زنان در جامعه توسط حکومت‌های حاکم یا مردبودن غالب تاریخ‌نگاران، بسیاری ازفعالیت‌های آنان نادیده انگاشته شده است. به‌همین‌دلیل نمی‌توان به همه جوانب فعالیت‌های آنان از جمله فعالیت‌های علمی ایشان دست پیدا کرد.

از آن‌جاکه زنان به‌عنوان نیمی از پیکر جامعه، نقش‌های بی‌شماری در طول تاریخ بشریت داشته و دارند، همواره جایگاه آنان در ابعاد مختلف، به‌عنوان یک موضوع مهم، در متن و بطن فعالیت‌های اندیشمندان قرار گرفته است. اگرچه در این موضوع کتب و مقالات فراوانی به‌رشته تحریر درآمده، نوشته‌ای که به‌بررسی نقش زنان شیعه قرن چهارم، پنجم و ششم در گسترش علوم و معارف اسلامی بپردازد، یافت نشد؛ ازاین‌رو این پژوهش پس از توضیح اجمالی اوضاع فرهنگی اجتماعی، به‌معرفی برخی زنان شیعه تأثیرگذار این عصرها در گسترش علوم و معارف اسلامی و شیعی، و تلاش‌ها و فعالیت‌های آنان را در این راه بیان و اقدامات آنان را مورد مداقه قرار داده است. در این مقاله نقش سیاسی، علمی، تبلیغی زنان در گسترش علوم شیعی با روش توصیفی - تحلیلی ترسیم خواهد شد.

الف) شرایط سیاسی فرهنگی حاکم

در تحلیل تاریخ تشیع، قرن‌های چهارم و پنجم هجری به‌عنوان آغاز دوره‌های رشد و تکامل فرهنگ و تمدن شیعی از اهمیت زیادی داشته است. پس از تشکیل اولین دولت شیعی، یعنی علویان طبرستان در قرن سوم هجری، دولت‌های بزرگ شیعی دیگری، هم‌چون آل‌بویه و فاطمیان و حمدانیان و عباسیان در قرن چهارم هجری شکل گرفت. در میان این دولت‌ها، دودمان آل‌بویه از اوایل قرن چهارم (320ق)، در گسترش تعالیم شیعه امامیه، در ایران، عراق و شمال آفریقا ایفای نقش کردند.(2)

حکومت آل‌بویه، سلسله‌ای شیعی که در سال‌های ۳۲۲ تا ۴۴۸ق، بربخش بزرگی از ایران، عراق و شام فرمان راندند و برای تقویت و رونق علوم و معارف امامیه اهتمام فراوان ورزیدند.(3) عصر آل‌بویه بی‌گمان اوج دورانی است که آن را «رنسانس اسلامی» نامیده‌اند.

حکومت فاطمیان نیز در سال‌های۲۹۷ تا۵۶۷ق برمناطق وسیعی از سرزمین‌های غرب جهان اسلام (سراسر شمال آفریقا) فرمان ‌راندند. از ویژگی‌های مهم تمدن این سلسله، رونق دانش اسلامی، از رهگذر تأسیس نهادهای علمی مانند جامع‌الازهر، مراکز دارالحکمة، کتابخانه‌ها و رصدخانه‌های بسیاری که موجب رواج مکتب تشیع اسماعیلی و حمایت از علمای آن است.(4) هرچند این مراکز در اصل به‌تعلیم آیین اسماعیلی می‌پرداختند، به‌دلیل تسامح مذهبی، شهرت بسیاری در جهان اسلام یافته و دانشمندان اهل‌سنت نیز در آن به تعلیم پرداختند.(5)

حکومت حمدانیان هم از خاندان‌های شیعی دوازده‌امامی حاکم بر موصل و حلب، در سال‌های 333 تا 389ق بودند. مهم‌ترین نقش آنان، حفاظت از مرزهای قلمرو اسلامی در مقابل تهاجم رومی‌ها و مهم‌ترین فعالیت دینی آنها درج اسامی پنج‌تن بر روی سکه‌ها، و ساخت حصار و قبه بر مزار امام علی(علیه السلام) بود. از جمله اقدامات این سلسله در گسترش علوم و معارف اسلامی آن‌که ادبیات در این سلسله چنان غنایی پیدا کرد که دولت حمدانی را دولت شعر و جنگ نامیدند. علمای حمدانی در لغت، نحو، خطابه، علوم عقلی، طب و نجوم تبحر ویژه‌ای داشتند.(6)

در این دوره، مسجد بُراثا در منطقه کرخ بغداد را به شیخ مفید دانشمند بزرگ شیعه اختصاص دادند و وی با استفاده از موقعیت ویژه علمی - اجتماعی خود توانست نقش مهمی در رشد و تکامل علوم شیعی ایفا کند. وی با توانایی فراوان، بر ضد همه عقاید مناظره می‌کرد و نزد سلاطین وجهه خوبی داشت و در مجلس وی علمای زیادی حتی از گروه‌های دیگر شرکت می‌کرد(7) و درعین‌حال، به‌گسترش معارف دینی در جامعه زنان توجه داشت؛ ایشان با درخواست مادر بزرگوار سیدمرتضی و سیدرضی، کتابی را باعنوان أحکام‌النساء تصنیف نمود.(8) باوجود شدت‌گرفتن نزاع‌های مذهبی فرقه‌های مختلف مسلمانان،(9) علمای شیعه در دوره 127 سال حکومت آل‌بویه (قرن چهارم و پنجم) توانستند علوم مختلف عقلی، پزشکی، نجوم و... را توسعه دهند و علوم دینی اعم از علم کلام، اصول فقه و علم فقه را پایه‌ریزی یا تحکیم و تثبیت کنند.(10)

هم‌زمان با این حکومت‌های شیعی در قرن چهارم، اهل‌سنت نیز حکومت عباسیان در بغداد را که از سال 132 تا 656ق فرمانروایی می‌کردند، به‌دست داشتند، اما خلافتشان در این قرن مصادف با اوج ضعف آنان بود. اگرچه زنان بسیاری هم‌چون صبیحه همسر مستنصر‌بن عبدالرحمن که زنی عاقل و در امر سلطنت صاحب کفایت بوده، ارجوان مادر المقتدی باللّه که از زنان صالحه و صاحب خیرات و حسنات بود، قطرالندی - اسماء دختر ابو‌الجیش - ادیبه‌ای بدیع جمال، صاحب فضل و کمال بود.(11) ایشان خدماتی را به اسلام ارائه دادند، ولی به‌دلیل آن‌که این پژوهش درصدد پرداختن به‌نقش زنان شیعه در گسترش علوم اسلامی است، صرفاً به‌معرفی حکومت عباسیان و برخی زنان این حکومت بسنده می‌کنیم. باوجود آن‌که در قرن چهارم و پنجم، حکومت به‌دست شیعیان بوده است، نام بسیاری از زنان عالم و محدث و واعظ در کتب اهل‌سنت ذکر شده است و شرح حال آنان یا در برخی موارد اساتید آنان مشخص شده‌اند. با این وصف، ممکن نیست در وضعیت تقابلی شیعه و سنی، تعداد زنان عالم شیعه محدود به چند نفری باشد که از آنها یاد شده است.(12)

قرن ششم هجری مصادف با قدرت‌یابی و سیطره ترکان سلجوقی بود که خود حامیان دیگری برای خلافت اهل‌سنت به‌شمار می‌آمد. این وضعیت برای شیعیان تازگی نداشت؛ زیرا انزوای شیعیان در دولت‌های قبل نیز دنبال شده بود، هم‌چنان به انزوای سیاسی و اجتماعی آنان دامن می‌زد. شاید همین امر سبب شد تا مراکز علمی شیعیان انسجام گذشته خود را از دست بدهد و دانش‌اندوزی و دانش‌افزایی در این دوران به‌حداقل خود برسد. چنان‌که تسلط ترکان سلجوقی بر بغداد که یکی از مراکز دانش حدیث و فقه شیعه بود، موجب از هم‌پاشیدگی حوزه بغداد شد. حوزه بغداد که پیش از این در زمینه فقه و کلام و حدیث، مبانی و معیارهای جدیدی وضع کرده بود و شادابی و نشاط علمی فراوان داشت. پس از به‌قدرت رسیدن سلجوقیان، این شهر ناامن شد و تحرک علمی از میان رفت و رکود علمی جایگزین آن شد. بدین‌سبب، قرن ششم و نیمه اول قرن هفتم، اوضاع برای فعالیت شیعیان مناسب نبود و خفقان سیاسی و اجتماعی موجبات رکود علمی بغداد و حوزه‌های دیگر شیعیان را فراهم آورده بود.(13) در چنین شرایطی، زنان که با محدودیت‌های بیشتری روبه‌رو بودند، فعالیت علمی چشم‌گیری از خود نشان ندادند و نام محدودی از آنان ثبت و در تاریخ ماندگار شد.

بنابراین، در تبیین نقش بانوان قرن چهارم، پنجم و ششم، بایستی با واکاوی شرایط آن روزگار و جایگاه علمی - اجتماعی خانواده و اساتید زنان دانشمند این عصر به‌نتیجه رسید. به هر روی، مقاله حاضر به جمع‌آوری نام بانوان دانشمند قرن چهارم، پنجم و ششم اهتمام ورزیده و کوشیده است تا سهم آنان را در گسترش علوم اسلامی در آن عصر روشن سازد.

ب) مهم‌ترین زنان مؤثر در گسترش علوم اسلامی

زنان شیعه این قرن‌ها هم‌چون دیگر قرون، تأثیرات و نقش‌های بسیاری در گسترش علوم و معارف اسلامی ایفا کردند؛ براساس توصیف وضعیت سیاسی اجتماعی شیعه در قرن چهارم و پنجم و تلاش‌های مستمر علمایی چون شیخ صدوق و شیخ مفید و سیدمرتضی و شیخ طوسی و باتوجه به دوران مناظره‌ها و نزاع‌های مذهبی شیعه و سنی و اقتدار مذهب شیعه، می‌توان گفت بانوان زیادی از خانواده علما و شیعیان خاص، به تبلیغ اعتقادات و معارف شیعی، به‌خصوص در شهرهای مختلف شیعه‌نشین مانند قم، ری، کاشان و شهرهای سنی‌نشینی چون اصفهان یا شهرهای علمی بزرگی مانند بغداد و نجف پرداخته‌اند، اما به‌دلایل متعددی(14) نام بسیاری از این بانوان شیعه و شرح‌حال آنها در منابع علمی وجود ندارد. مؤید این مطلب آن‌که در منابع علمی نام تعداد زیادی از زنان محدث و واعظ ذکر شده است که شیعه یا سنی‌بودن برخی آنان مشخص نیست یا تاریخ ولادت و وفات برخی از آنان مشخص نشده یا اطلاعات کاملی از آنان وجود ندارد.(15)

با قدرت‌یابی ترکان سلجوقی در قرن ششم باز هم شیعیان در انزوا و اختناق سیاسی به‌سر می‌بردند و در شهرهای شیعه‌نشین شرایط برای علم‌آموزی چندان مهیا نبود، اما با این‌حال به‌نظر می‌رسد مراکز علمی برای زنان در شهر بغداد بیش از دیگر شهرها مهیا بود،(16) البته تنها بغداد مرکز علم و گسترش علوم اسلامی و شیعی نبود، بلکه در شهرهایی هم‌چون اصفهان و نیشابور و دیگر بلاد اسلامی نیز برخی زنان شیعه به‌تحصیل و نشر علوم اسلامی - شیعی می‌پرداختند. برخی از نعمت خاندانی دانشمند بهره‌مند بودند و از همان ابتدای طفولیت تحصیل را در خانواده آغاز کردند. به‌طور کلی، بیشترین مطالب ذکر شده در این عصر در میان زنان مربوط به‌دانش حدیث بود که همت بالا و اشتیاق زنان به این مورد علمی را نشان می‌داد. در هرصورت، مواردی که به‌طور خاص از نقش زنان شیعه در گسترش حدیث و علوم مرتبط با آن صحبت شده است عبارت‌اند از:

ج) زنان محدث و عالم

1. امّ‌کلثوم عمروی

امّ‌کلثوم عمروی، دختر محمد‌بن عثمان‌بن سعید عمروی، دومین نایب خاص حضرت ولی‌عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در غیبت صغری است. دقت و مهارت او در علم حدیث و نقل روایت موجب شد حتی شیخ طوسی به اسناد خود از هبة‌الله‌بن محمد، (نوه ام‌کلثوم) از وی روایت کند که ام‌کلثوم گفت: «حسین‌بن روح سال‌های زیادی وکیل محمد‌بن عثمان عمروی بود و بر اموال وی نظارت داشت و بزرگان شیعه را از اسرار او آگاه می‌کرد».(17)

هم‌چنین وی از پدرش محمد‌بن عثمان و حسین‌بن روح نوبختی (سومین نایب خاص حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در زمان غیبت صغری) روایت می‌کند و ابو‌نصر هبةالله‌بن محمد نوه‌اش نیز از وی نقل روایت می‌کنند.(18) از ام‌کلثوم عمروی روایات بسیاری در مورد اوقاتی که اموالی را از نواحی مختلف برای پدرش به بغداد می‌آوردند تا آن را به‌دست حضرت حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) برساند، نقل شده است.(19)

2. بُریهه دختر جعفر‌بن امام على نقى(علیه السلام)

جعفر‌بن هادی(علیه السلام) دارای سه فرزند بود که یک دختر او بریهه نام داشت. بریهه از بانوان شیعه، اهل کمالات، فاضله و مؤثر در گسترش فرهنگ و علوم اسلامی شیعی بود؛ به‌گونه‌ای که عمر خود را در این راه صرف کرد و شاگرادان بسیاری را در علوم دینی تربیت کرد. محمد‌بن موسی المبرقع، نوه امام جواد(علیه السلام)، او را به همسری گرفت. ایشان در سال 311ق، در شهر قم از دنیا رفت.(20)

3. رقیه دختر اسحاق‌بن الکاظم

رقیه زنی فاضله و جلیله و از بانوان شیعه راوی حدیث شناخته شده است.(21) از محمد‌بن احمد‌بن علی اسدی نقل است که گفت: رقیه دختر اسحاق‌بن موسی‌بن جعفر(علیه السلام) با من حدیث کرد که پدرم اسحاق فرمود: حدیث کرد برای من پدرم موسی‌بن جعفر(علیه السلام) از پدرش جعفر‌بن محمد(علیه السلام) از پدرش امام باقر(علیه السلام) از پدرش امام زین‌العابدین(علیه السلام) از پدرش حسین‌بن علی(علیه السلام) از پدرش امیرالمؤمنین(علیه السلام) از رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) که می‌فرماید: «در روز قیامت قدم هیچ‌بنده از جایی به‌جایی نرود، تا از چهار چیز از او بپرسند؛ یکی از عمر او که در دار دنیا چگونه به پایان رسانیده و از جوانی او که در چه چیزی فرسوده ساخته و دیگر مال او که از چه راه به‌دست آورده و دیگر از دوستی ما اهل‌بیت(علیهم السلام)».(22) این بانوی محدثه عمر طولانی داشت و سرانجام در سال 316ق وفات کرد و در بغداد مدفون شد.(23)

4. شاهناز دختر عضدالدوله

این بانوی شیرازی دارای شخصیتی فاضله و فرهیخته بود و به‌دلیل تسلط بر زبان عربی، با فصاحت و بلاغت به این زبان تکلم می‌کرد. در سال 369ق عضدالدوله مهم‌ترین فرمانروای بویی، دختر بزرگ خود به نام شاهناز را به ازدواج خلیفه وقت، الطائع درآورد. ایشان توانست به‌سبب ازدواج خود با الطائع، در جامعه اشرافی بغداد راه‌یافته و صاحب‌نفوذ گردد. در نتیجه منتقل‌کننده علوم، معارف و سنت‌های اسلامی شیعی - ایرانی، با شیوه‌های قالب‌های گوناگون ارتباطی از جمله پاسخ به پرسش‌ها و شبهات دینی، تربیت شاگردان بسیار در علم ادبیات عرب، وعظ و خطابه‌های اثرگذار درباره آموزه‌های الهی و معارف شیعی و...، در آن جامعه باشد.(24)

5. فاطمه دختر هارون

فاطمه، دختر هارون‌بن موسی‌بن فرات، از بانوان مکرمه و صاحب کمالات، عصر خویش بود. ایشان به‌دلیل مورد اطمینان و وثوق‌بودن، از راویان حدیث اهل‌بیت(علیهم السلام) نیز به‌شمار می‌رفت. تلعکبری(25) از این بانو حدیثی روایت کرده که از جد خود موسی‌بن فرات شنیدم که می‌گفت: محمدبن ابی‌عمیر (از اصحاب اجماع)، کتاب عبیداللّه‌بن علی حلبی(26) را برای من روایت و قرائت کرد. شیخ طوسی نیز روایات این بانو را بیان کرد و او را در ردیف بانوانی که از غیرمعصوم، حدیث و معارف اسلامی شیعی را روایت نقل نموده‌اند، آورده است.(27)

6. فاطمه والده سیدمرتضی علم‌الهدی

دختر حسن‌بن احمد‌بن حسن‌بن علی‌بن حسن‌بن عمر‌بن علی‌بن الحسین(علیه السلام) از بانوان مجلله فاضله و دانشمند عصر خود بود که علوم و احکام فقهی را برای بانوان عصر خویش بازگو می‌کرد و شاگردان بسیاری را در این‌زمینه تربیت نمود. شیخ مفید بسیار از او تجلیل می‌کرد و هرگاه بر او وارد می‌شد، به‌تمام قامت پیش پایش برمی‌خاست و کتاب أحکام‌النساء را برای او تألیف کرد. در اول کتاب می‌نویسد:

«دانستم من از احوال این بانوی محترمه جلیله دانشمند که خدایش بر عمر و عزتش بیفزاید به این‌که راغب است بر کتابی که جمیع احکامی که همه مکلفین به آن محتاجند، بالاخص جماعت زنان که به آن احکام مختص‌اند، از قبیل حیض و نفاس و استحاضه و حضانت اولاد و حسن تبعل. لذا این کتاب أحکام‌النساء را به جهت ایشان تألیف کردم.»(28) در کتاب درجات‌الرفیعة آمده است: «شیخ مفید در عالم رؤیا دید که سیده زنان عالمیان فاطمه زهرا(سلام الله علیها) داخل مسجد کرخ شد؛ درحالی‌که دست حسنین(علیهما السلام) که هردو طفل، صغیر بودند را به‌دست گرفته و بر شیخ مفید سلام کردند، سپس فرمودند: این دو فرزند مرا علم فقه بیاموز. شیخ مفید از خواب بیدار شد و غرق تعجب بود تا آفتاب بلند شد. ناگاه دید فاطمه دختر حسن‌بن احمد، دست سیدمرتضی و سیدرضی را گرفته و نزد شیخ رسید و گفت: این دو فرزند مرا علم فقه بیاموز. شیخ چون این شنید گریه کرد و خواب خود را نقل نمود و کاملاً آن خانم را احترام فرمود و متولی تعلیم آن دو بزرگوار گردید».(29)

7. جبله دختر مصفح عامری

ایشان بانویی صالحه و فاضله بود که از راویان حدیث قرن چهارم هجری به‌شمار می‌رفت. او از پدر خود، مصفح عامری که از راویان حدیث علی‌بن ابی‌طالب(علیه السلام) و عبدالرحمن‌بن حاطب‌بن ابی‌بلتعه بود،(30) حدیث بازگو کرده است و روایات بسیاری را که در فهم و گسترش معارف اسلامی شیعی نقش مؤثر و محوری داشته، روایت کرده است. چنان‌که به‌دلیل وثاقت او، افراد متعددی چون فضیل‌بن مرزوق(31) و ابو‌علی محمد‌بن اشعث کوفی(32) از این بانو معظمه احادیث کثیری را روایت کرده‌اند.(33)

8. دختر سیدمرتضی علم‌الهدی

یکی از زنان عالمه شیعی، دختر عالم بزرگ شیعه، سیدمرتضی علم‌الهدی است. وی در زمره زنان محدثه و عالمه قرار داده شده و ویژگی خاصی که برای وی ذکر کرده‌اند این است که وی نهج‌البلاغه را از عموی خود سیدرضی روایت کرد و شیخ عبدالرحیم بغدادی معروف به ابن‌الأخوة از علمای اهل‌سنت، نهج‌البلاغه را از وی روایت کرده است. قطب‌الدین راوندی در آخر شرح نهج‌البلاغه‌اش سند خود را از طریق عامه به‌همین عبدالرحیم می‌رساند.(34) در مورد گستره فعالیت‌های ایشان، و تأثیر فعالیت‌های علمی - تبلیغی ایشان اطلاعات قابل‌توجهی وجود ندارد.

9. همسر و دختران شیخ طوسی

مرحوم شیخ طوسی در زمره علمایی است که به عالم‌پروری در خانواده خود اهتمام داشته است. در بیشتر منابعی که از بانوان شیعی عالمه قرن پنجم سخن گفته‌اند، از بانوان خانواده شیخ طوسی یاد کرده‌اند.(35) در منابع متعدد از دو دختر عالمه فاضله برای شیخ طوسی نام برده شده است؛ بدون آن‌که تاریخ تولد و وفات آنان مشخص شده باشد و آنان را در زمره زنان محدثه آورده‌اند که از پدر و برادر خود ابوعلی اجازه داشته‌اند. هم‌چنین در مورد این دو بانو گفته شده است: «دختر بزرگ شیخ، همسر محمد‌بن احمد‌بن شهریار، متولى و خازن حرم امیرمؤمنان على(علیه السلام) بود. وی از شاگردان جناب شیخ‌طوسی بوده است و شیخ ابوطالب حمزه، فرزند آن دو و نوه شیخ‌طوسى است و هم‌چنین ابن‌ادریس؛ صاحب کتاب السرائر، و سید‌بن طاووس را از نوادگان دختر کوچک شیخ دانسته‌اند،(36) اما این دو انتساب توسط برخی محققان مخدوش دانسته شده است.(37) براساس اطلاعات مربوط به شیخ‌طوسی می‌توان گفت: صرف‌نظر از احتمال نقش‌داشتن خانواده عالم شیخ در جمع‌آوری احادیث و ارتباط علمی با بانوان اهل علم عصر خود، آنها باتوجه به مرجعیت علمی جناب شیخ در بغداد و نجف، در وساطت برای حل مشکلات مالی یا علمی بانوانی که به جناب شیخ مراجعه داشتند، نقش ایفا می‌کردند و در ارتقای علمی جامعه زنان شیعی به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم مؤثر بودند.

10. دختر صاحب‌بن عباد

دختر صاحب‌بن عباد، یکی از زنان فاضله و ادیبه و دارای منزلت قرن پنجم هجری است. وی در دامان صاحب‌بن عباد تربیت شد و بنابر علاقه وافر پدرش به‌سادات علوی با همسری از ذریه امام حسن مجتبی(علیه السلام) به نام ابو‌الحسین على‌بن الحسین ازدواج کرد. و حاصل این ازدواج، فرزند پسری به نام عباد است و چون این بشارت را به صاحب دادند، قصیده‌اى به شکرانه تولد نوه علوی‌اش سرود.(38)

درمورد تاریخ تولد این بانو اطلاعی در دست نیست، ولی باتوجه به دوره زندگی پدرش (385-326ق) می‌توان گفت، وی در قرن چهارم و پنجم می‌زیسته است. باتوجه به نقش و جایگاه علمی - سیاسی و مکنت مالی و امکانت علمی این عالم شیعی، به‌نظر می‌رسد دختر ایشان نیز محل مراجعه بانوان عصر خود بوده است. هم‌چنین وی با سیده ملک خاتون همسر فخرالدوله ارتباط داشته است، به‌خصوص پس از وفات فخرالدوله و به‌قدرت رسیدن سیده ملک خاتون تا اوایل قرن پنجم، احتمال ارتباط این دو بانو و نقش‌آفرینی آنان در توسعه علوم شیعی وجود دارد. هم‌چنین باتوجه به ادیبه‌بودن این بانو و بهره‌مندی وی از کتابخانه عظیم پدر، احتمال نقش‌داشتن وی در تألیف کتاب‌های پدر (از جمله کتاب محیط‌اللغة) وجود دارد.

11. خدیجه دختر موسی‌بن عبداللّه

دختر موسی‌بن عبد‌الله زنی صالحه، محدثه و دارای فضل و کمالات بسیاری بود. ایشان با توانمندی بسیار در وعظ و خطابه در ترویج علوم و معارف دینی نقش داشت. وی به بنت‌البقال شهرت یافت. کنیه او ام‌سلمه و از راویان مورد وثوق حدیث بود و از مشایخ خطیب بغدادی به‌شمار می‌رفت که از او روایات بسیاری نقل کرده است. این بانوی مکرمه سرانجام در سال 437ق از دنیا رفت.(39)

12. فاطمه علوی حسینی (زنده در 560ق)

دختر ابی‌‌محمد شریف‌بن سبیع علوی حسینی بغدادی است که نسبش باچند واسطه به حسین‌بن علی(علیه السلام) می‌رسد. او بانویی بافضیلت و محدث و دارای فصاحت و بلاغت بود و علوم دینی را نزد پدرش شریف بغدادی آموخته بود. پس از آن در محضر شیخ ابوطالب مبارک صیرفی بغدادی حضور یافت و نزدش تعلیم یافت، کتاب فضل‌الکوفه را بر او قرائت کرد.(40)

13. دختر احمد‌بن سعید (زنده در 566ق)

دختر احمد‌بن سعید‌بن بصری مهلبی کوفی، بانویی دانشمند و فاضل و راوی حدیث بود که در کتب تاریخی نامش باعنوان ست ذکر شده است. ذکرنشدن نام این بانو شاید به‌دلیل حجب و حیا و رعایت شئونات خانوادگی بود. در شوال 566ق سیدجلال‌الدین، عبدالحمید‌بن فخار‌بن احمد علوی حسینی حائری در خانه آن بانو در کوفه بودند و از او حدیث روایت کردند.(41)

د) زنان شاعر

1. تقیه (امیره تقیه) حمدانی

دختر امیر سیف‌الدوله ابی‌الحسن علی‌بن عبداللّه‌بن حمدان، زنی فاضله، ادیبه، عارف به ادبیات و اشعار عرب بود. وی فن شعر و ادبیات را نزد فاضل‌ترین علمای درباری فراگرفته و خود شاگردان بسیاری در زمینه ادبیات و اشعار عربی، تربیت نمود. سیدرضی در دیوان خود بیان می‌کند: او از زنان فاضله قوم خود بود. ایشان از شام به‌مصر آمد و فرستاده‌ای نزد سید ارسال کرد که دیوان شما در این دیار نقل مجلس گردیده؛ لذا آن را نسخه کنید و برایم بفرستید. سیدرضی فرمان داد تا تمام دیوان او را استنساخ کرده و برایش فرستادند.(42) در رمضان 399ق، زمانی‌که خبر وفات او به سیدرضی رسید، قصیده فصیح و بلیغ در مدح او سرود که در دیوان سید موجود است.(43)

2. بدر التمام (م 524ق)

دختر حسن یا حسین‌بن محمد‌بن عبدالوهاب الدباس(44) که در سال 433ق در بغداد دیده به جهان گشود. او علوم عربی را نزد پدر آموخت و از زنان شاعره و مشهور آن عصر گردید. جلال‌الدین سیوطی ضمن ذکر نام بدرالتمام در کتاب نزهةالجلساء‌النساء(45) از اشعار وی یاد کرده است.(46)

3. ذرة نائحه (م حدود 558ق)

از زنان شاعره و اهل فصاحت و بلاغت بود. وی در کربلا می‌زیست و نقل است که حضرت زهرا(سلام الله علیها) وی را در رؤیا به خواندن اشعاری در مرثیه حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) توصیه نموده‌اند.(47)

هـ) زنان سیاست‌مدار و حکمران

1. سیده ملک خاتون

باوجود آن‌که در طول تاریخ، بانوان دربار فرمانروایان و مسئولان سیاسی حکومت به‌طور غیرمستقیم در رشد یا افول علمی جوامع نقش داشته‌اند، ولی تا قرن چهارم هجری قمری، عهده‌داری مستقیم امور حکومتی توسط یک بانوی شیعه مسبوق به سابقه نبوده است. در قرن چهارم با استقرا حکومت آل‌بویه، مناطقی از ایران مانند ری و همدان و اصفهان و گرگان و قسمتی از طبرستان تحت حکومت فخرالدوله پسر رکن‌الدوله (۳۶۶- ۳۸۷ق) قرار گرفت. فخرالدوله در زمان حکومت خودش با به‌کارگیری وزرای شیعی عالمی چون صاحب‌بن عباد(48) شرایط مناسبی را برای رشد علمی کشور ایجاد کرد.

پس از فوت فخرالدوله، سیده ملک خاتون به حکومت رسید. وی، اولین حُکمران زن شیعه در ایران است. پس از مرگ همسرش در شعبان ۳۸۷ق، دو پسر او به حکومت ری و همدان منصوب شدند و از آن‌جاکه هنوز در سنین خردسالی به‌سر می‌بردند، اداره امور کشور و تدابیر سیاسی در عمل به عهده مادر قرار گرفت. وی به‌مدت سی و هفت سال (387-420ق) بر مناطق وسیعی از ایران هم‌چون ری (شهر شیعه‌نشین آن روزگار)، همدان و اصفهان (شهر سنی‌نشین آن روزگار) حکومت کرد.(49) وی با تدبیر، خطر سلطان محمود غزنوی را تا آخر عمر خود از مناطق تحت حکومتش دفع کرد. در دوره حکومت وی، امنیت جانی و آرامش علمی و تسهیلات علمی دانشمندان تأمین گردید و وجود چنین شرایطی، سبب رشد و تکامل سریع علوم شد. در این دوران ابوعلی‌سینا، دانشمند ایرانی مورد تکریم و احترام دربار سیده ‌ملک خاتون قرار گرفت و مدتی از عمرش را نزد وی و پسرانش شمس‌الدوله و مجدالدوله دیلمی گذراند. وی که از شرّ سپاه سلطان محمود غزنوی به ری پناه آورده بود، در دربار وی اقامت کرد و از کتابخانه غنی مجدالدوله بهره می‌برد.(50) هم‌چنین در دوره حکومت وی، شهرهای ری و قم، پایگاه و پناهگاه شیعیان بود و با شرایط ایجاد شده سیاسی، ارتباط علمی ایران با مراکز علوم شیعی عراق فراهم شده بود، به‌گونه‌ای‌ که برخی اهل‌علم و دانشمندان برای تحصیل، از ری به بغداد (مرکز علمی دانشمندان شیعی) می‌رفتند و پس از کسب کمالات علمی به شهرهای خود بازمی‌گشتند.(51) در حکومت وی، کتابخانه‌های گوناگونی در اختیار دانشمندان بود و از کتاب‌ها محافظت می‌شد، اما پس از مرگ سیده ملک خاتون، مجدالدوله فرزندش، برای دفع توطئه دشمنان خود، از سلطان محمود غزنوی که دشمن شیعیان بود یاری خواست و سلطان محمود به ری لشکر کشید و مجدالدوله را دستگیر نمود و به هندوستان تبعید کرد. او به حکومت شیعه در ری خاتمه داد و عرصه را بر شیعیان تنگ نمود. او کتابخانه معروف ری را به آتش کشید و صدها نفر از اندیشمندان و متفکران آنجا را به جرم زندیق و ملحدبودن به دار آویخت وحریم امنی را که سال‌ها مادرش برای اهل علم ایجاد کرده بود ویران ساخت.(52)

2. ست الملک

دختر العزیز بالله نزار‌بن المعزلدین اللّه فاطمی علوی، یکی دیگر از زنان حاکم شیعی است. وی که دارای عقل، دانش و تدبیر بود، با برادرش الحاکم بأمر اللّه که ششمین خلیفه از فاطمیان است، در امر سلطنت شرکت داشت. به‌گونه‌ای که رعیت اعتماد خاصی به ست الملک داشتند. از جمله اقداماتی که در این دوره حکومت وی و برادرش صورت گرفت، آن بود که نماز تراویح و خوردن ماهیان بدون فلس اکیداً منع شد و معبد و کنایس نصارا و یهود خراب و به‌جای آنها مساجد بنا گردید. افزون‌ برآن، چندین مدرسه بنا شد و دانشمندان شیعه در آنها فراخوانده شدند تا فقه آل‌محمد به‌مردم تعلیم دهند و رفت و آمد زن‌ها در کوچه‌ها و شوارع براى گردش ممنوع و مقرر شد که نصارى صلیب به گردن ببندند که یک ذراع طول آن و پنج رطل وزن آن بوده باشد و عمامه‌هاى سیاه بر سر ببندند و حق ندارند چیزی از مسلمانى کرایه کنند و حمام‌هاى آنها را جدا قرار داد.(53)

و) زنان نیکوکار

1. خوله خواهر سیف‌الدوله حمدانی

ایشان بانویی با عظمت که در دربار سلطنتی شأن و کمالاتی داشت. بخشیدن هدایای او به نیازمندان متواتر بود و با این انفاقات خود افراد را جذب مکتب تشیع می‌کرد. عبدالرحمن البرقوقی متنبی مراثی برای او به نظم آورد،(54) که حکایت از احسان فراوان او به‌مردم بود. هم‌چنین باتوجه به نوع رابطه او با دستگاه حکومتی، توانست در ایجاد و شکل‌گیری مراکز علمی شیعیان نقش مؤثری ایفا کند. ایشان در سال352ق وفات نمود.(55)

2. جمیله دختر ناصر‌الدوله

ایشان زنی شیعی و دختر ناصرالدوله‌بن حسن‌بن عبداللّه‌بن حمدان‌بن حمدون تغلبی است و مادرش فاطمه بنت احمد کردویه است. در سال 366ق به‌منظور انجام مناسک حج به زیارت مکه معظمه رفت که خیرات بسیاری از او به ثبت رسیده است. از جمله در خانه مکه ده هزار دینار بذل کرد. سیصد غلام و دویست کنیز آزاد نمود و پانصد رأس راحله به پیادگان حجاج بخشید. چهارصد محمل طلا به همراه داشت که مزین به زینت‌ها بود. چون به مکه رسیدند تمام اهل مکه را شربت داد. جود و سخای او به حدی بود که مردم جود حاتم طاعی را فراموش کردند و آن سال را، سال جمیله نام نهادند. هرسال که خیر و برکت زیاد می‌شد آن سال را سال جمیله می‌خواندند. این خدمات در راه گسترش فرهنگ و علوم اسلامی شیعی و به‌منظور تألیف و جذب قلوب افراد به دین مبین اسلام نفش به‌سزایی داشت. وی در سال369 دارفانی را وداع گفت.(56)

3. امّ‌عباس

امّ‌عباس والد عباس‌بن ابی‌الفتوح صنهاجی که به وزارت الظاهر بالله فاطمی از خلفای مصر نائل آمد. او زنی پرهیزکار و اهل خیرات و خوبی بود. او زنی مغربیه بود که بلاده نام داشت(57) و مسجدی در مصر به نام خود به سال 547ق بنا کرد. مقریزی می‌نویسد این مسجد بعدها خراب شد.(58)

4. امّ‌العزیز

ایشان مادر العزیزبالله، از حکام فاطمی مصر بود. ایشان در خاندان سلاطین فاطمیان، صاحب حشمت و کمال بود که به‌دلیل ارتباط و نفوذ گسترده در حکومت وقت، توانسته بود خدمات بسیار چشم‌گیری را در گسترش علوم و معارف اسلامی انجام دهد. از جمله این اقدامات و خدمات آنکه به‌دستور او، در زمان حکومت پسرش، در سال 366ق، مسجد جامعی معروف به جامع‌الاولیاء، خزانه کتاب و مدرسه منازل‌العذراء در قاهره بنا کرد، و بدین‌وسیله موجب شد علوم و معارف اسلامی شیعی، رواج شایانی پیدا کند.(59)

نتیجه‌گیری

رشد و بالندگی زنان، پس از بعثت رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و در پرتو آیین اسلام، جای تردیدی ندارد و جهت‌گیری کلی آیات قرآنی، سخنان و سیره پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و اهل‌بیت(علیهم السلام) نیز، عامل اصلی این حرکت تکاملی به‌شمار می‌رود. پرداختن به وضعیت و نقش علمی زنان شیعی در گسترش علوم اسلامی، می‌تواند یکی ازضروریات فعلی در تحقیقات علوم اسلامی و انسانی باشد. خاصه که پژوهش هر دوره زمانی بدون توجه به حضور زنان (به‌عنوان نیمی از پیکره اجتماع)، در آن مقطع کاری ناقص، تلقی خواهد شد.

بررسی نقش زنان در قرون متمادی، در حفظ، تعمیق، اشاعه فرهنگ و تحقق اهداف علوم اسلام و تشیع، می‌تواند مصادیق خوبی از استعدادها و توانمندی‌های زنان، برای بانوان امروز در آشنایی با سیره اسلاف خویش و اثرگذاری آنان در عرصه‌های مختلف، هم‌چنین حجتی برای مردان در تصحیح نگرش خود به توانایی‌های نیمه دیگر اجتماع در تعقیب و ادامه راه روشن ولایت باشد و تأثیر شایسته خویش را در احیا و گسترش تشیع برجای گذارد. یافته‌های پژوهشی این تحقیق عبارت‌اند از:

نظرات و قضاوت‌هایی چون پایین‌تر بودن شأن و جایگاه زن نسبت به‌مرد، نامطلوب و غیرضروری دانستن حضور و مشارکت اجتماعی زنان در جامعه و یا پذیرش مشروط و بسیار محدود آن، که توسط حکومت‌های حاکم در قرون مختلف از جمله قرن چهارم هجری در مورد زنان وجود داشته و به‌صورت قاعده محتوم درآمده بود، موجب شد جلوی فعالیت‌ها و پیشرفت بانوان به‌طور کلی گرفته شود یا محدود به زنانی گردد که با دستگاه خلافت و حکومت رابطه دارند.

با همه موانع و محدودیت‌ها، شاهدیم که زنان شیعه بسیاری در قرن چهار، در راه گسترش علوم و معارف اسلامی - شیعی، مجاهدت‌هایی به‌ثمر رسانده، از هیچ‌کوششی فروگذار نکردند و با همه‌تلاش‌ها و مجاهدت‌های خود، میراث‌دار خوبی برای علوم اسلامی بوده و این امانت را به بهترین نحو، به نسل بعد منتقل کردند.

بانوان شیعه قرن چهارم، در عرصه‌های حکمرانی، خطابه و سخنرانی، روایت احادیث رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام)، تأسیس کتابخانه و مدرسه و مسجد، شرکت در جهاد یا تشویق و تهییج مردان به‌مبارزه و جهاد، شعر و مرثیه و حضور در عزاداری و ذکر مصیبت خاندان رسول‌الله(صلی الله علیه واله وسلم)، احتجاج و پاسخ‌گویی به سؤالات و شبهات و... حضور پر رنگ و تأثیرگذار داشتند.

نیمه اول قرن پنجم، اوج رشد علوم عقلی و نقلی شیعه و دوره به ثمر نشستن تحقیقات علمی دانشمندان شیعی است. براساس اطلاعات موجود، برخی زنان قرن پنجم در دوره بالندگی علوم شیعی و در رقابت علمی اهل‌سنت با شیعه، در عرصه‌های علمی انتقال حدیث، تبلیغ، خطابه و تدریس، نقش ایفا نموده‌‌اند؛ اما گستره وسیع فعالیت‌های بزرگان علوم شیعی در این دوران، و ارتباط گسترده شیعیان با آنان، حاکی از اطلاعات مکتوم فعالیت‌های گسترده زنان عالمه این دوران است؛ درباره نوع فعالیت‌های این بانوان، می‌توان به تبلیغ و تدریس، تألیف منابع علمی و یا حداقل مشارکت در تألیف علمی دانشمندان مرد (نظیر گردآوری اطلاعات و دسته‌بندی آنها، استنساخ و تکثیر)، رابط علمی‌بودن بین جامعه زنان با دانشمندان مرد و هدایت و رهبری دینی جامعه زنان، اشاره نمود.

پس از شکست دولت‌های شیعی در قرن پنجم، کتاب‌سوزی‌های مهمی در بغداد و ری و دیگر نقاط شیعی اتفاق افتاد و به‌طور قطع بسیاری از اسناد علمی محو شد و چه‌بسا اگر این اسناد موجود بود، مستنداتی از نقش بانوان عالم و یا هنرمند شیعه در پیشرفت فرهنگ شیعی معلوم می‌شد.

گواهی تاریخ به اهل علم‌بودن دختران و همسران دانشمندانی نظیر سیدمرتضی و شیخ طوسی می‌تواند مستندی بر وجود زنان عالم در خانواده‌های دیگر دانشمندان شیعی، به‌خصوص دانشمندانی که دارای موقعیت اجتماعی و یا مکنت مالی بوده‌اند باشد. البته به‌طور قطع، این امر فراگیر همه علما شیعی نبوده، ولی بدیهی است در شرایط گسترش شیعه و تغییر مذهب شهرهای مختلف و گرایش آنان به مذهب تشیّع، زنان عالم خانواده‌های دانشمندان نقش ویژه‌ای در این دوره داشته‌اند.

قرن ششم و قدرت‌یابی ترکان سلجوقی عرصه را برای فعالیت‌های علمی زنان سخت‌تر کرد، اما با این‌حال زنان مسلمان و با ایمان شیعه دست از تلاش برنداشته و آنان‌که امکانی برای تعلیم و تعلم داشتند در گسترش علوم اسلامی اهتمام ورزیدند. بیشترین گزارشات از فعالیت‌های علمی زنان قرن ششم که در منابع به ثبت رسیده، دانش حدیث است. دانشی که خود رمز ماندگاری فرهنگ شیعه و آموزه‌های دینی و اسلامی است. زنانی که در خاندان عالم به دنیا آمدند، دروس اسلامی را نزد پدران و همسران خود آموختند و پس از اتمام دوره تحصیل با کسب اجازه از بزرگان حدیث در آن عصر به‌نشر آن پرداختند. دیگر زنان اندیشور در این حوزه تحصیلات را نزد اساتید حدیث آموخته و به‌نشر آن پرداختند.

بنا به‌دلایل گوناگون هم‌چون آن‌که غالباً تاریخ‌نگاران از مردان بودند، متأسفانه بسیاری از زوایای زندگی زنان ازجمله بُعد علمی آنها، در کتب تاریخی به ثبت نرسیده یا در لابه‌لای مطالب فراوان مربوط به‌مردان، گم شده است.(60)

Source:
1. قرآن کریم، ترجمه: ناصر مکارم شیرازی، انتشارات الامام علی‌بن ابی‌طالب(علیه السلام)، قم، 1389‌ش.
2. ابن‌اثیر جزری، علی‌بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، دارصادر، بیروت، 1989م.
3. ابن‌الجوزی، ابوالفرج عبدالرحمن‌بن على‌بن محمد، المنتظم فی تاریخ الملوک و الأمم، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1412ق.
4. ابن‌العماد الحنبلی، شهاب‌الدین، شذرات‌الذهب، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1998م.
5. ابن‌خلدون، عبدالرحمن‌العبر، تاریخ ابن‌خلدون، ترجمه: عبدالمحمد، آیتى، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، تهران، 1363ش.
6. ابن‌خلکان، احمد‌بن محمد، تاریخ ابن‌خلکان، دارصار، بیروت.
7. ابن‌منوّر، محمد، أسرار التوحید، به تصحیح: احمد بهمنیار، طهوری، تهران، ۱۳۵۷ش.
8. اتابکی، جمال‌الدین یوسف، النجوم‌الزاهرة، وزارةالثقافة و الارشاد، قاهره، 1383ق.
9. اردبیلی، محمد‌بن علی، جامع‌الرواة، منشورات دارالاضواء، بیروت، 1403ق.
10. اردستانی، احمد صادقی، زنان دانشمند و راوی حدیث، دفتر تبلیغات انقلاب اسلامی، قم، 1357ش.
11. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة إلی تصانیف‌الشیعة، دارالاضواء، چ سوم، بیروت، 1403ق.
12. التونجی، محمد، معجم أعلام‌النساء، دارالعلم للملایین، بیروت، ۲۰۰۱م.
13. الامین، سیدحسن، دائرةالمعارف الإسلامیةالشیعة، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ۲۰۰۲م.
14. امین، سیدمحسن، أعیان‌الشیعة، دارالتعاریف للطبوعات، بیروت، 1403ق.
15. امینى، عبدالحسین، الغدیر، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1366‌ش.
16. ایوب، ابراهیم، التاریخ الفاطمی‌الإجتماعی، الشرکة العالمیة للکتب، لبنان، ۱۹۹۷م.
17. البرقوقی متنبی، احمد‌بن حسین، دیوان‌المتنبی، دارالکتا‌ب‌ العربیة، بیروت‌، 1428ق.
18. باقی اصفهانی، محمدرضا، آثار و برکات حضرت حسین(علیه السلام)، نصایح، قم، 1380ش.
19. پیرنیا، حسن، آشتیانی، عباس اقبال، عاقلی، باقر، تاریخ ایران، نامک، تهران، 1380‌ش.
20. تنوخی، محسن‌بن علی، نشوارالمحاضرة و أخبارالمذاکرة، شالجی، بیروت، ۱۳۹۱ق.
21. ثعالبی، عبدالملک‌بن محمد، یتیمة‌الدهر، مفید، بیروت، ۱۴۰۳ق.
22. ثواقب، جهانبخش، سیده خاتون، زنان فرمانروا، نوید سبز، چ اول، تهران، 1386‌ش.
23. جمعی از نویسندگان، دایرةالمعارف زن ایرانی، به‌سرپرستی: مصطفی اجتهادی، بنیاد دانش‌نامه بزرگ فارسی وزارت علوم و تحقیقات و فناوری، تهران، 1382ش.
24. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، انصاریان، چ اول، قم، 1380‌ش.
25. جوینی، شمس‌الدین‌محمد، تاریخ جهان‌گشای جوینی، تصحیح: محمد‌بن عبدالوهاب قزوینی، ارغوان، تهران، 1376ش.
26. حر عاملی، محمد‌بن حسن، أمل‌الآمل‌، مکتبة الأندلس، نجف اشرف‌، 1385‌ق.
27. حسون، محمد، أعلام‌النساء‌المؤمنات، اسوه، تهران، 1421ق.
28. حسینی، سیدنعمت‌الله، زنان فاضله در صحنه دانش و اندیشه، انتشارات عصر انقلاب، 1384‌ش.
29. حسینیان مقدم، حسین، تاریخ تشیع، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تهران، 1386ش.
30. حموی، یاقوت، معجم‌الأدباء، بیروت، ۱۹۹۳ق.
31. خزرجی، موفق‌الدین، عیون‌الأنباء فی طبقات‌الأطباء، نزار رضا، بیروت، ۱۹۶۵م.
32. خطیب بغدادى، احمد‌بن على، تاریخ بغداد، دارالکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، چ اول، بیروت، 1417‌ق.
33. دخیل، علی‌محمدعلی، أعلام‌النساء، دارالهادی، بیروت، 1380ش.
34. الذهبی، ابو‌عبدالله محمد‌بن احمد‌بن عثمان، میزان‌الإعتدال، دارالفکر، بیروت.
35. رحبی، محمد‌حسن، مشاهیر زنان ایرانی و پارسی‌گوی از آغاز تا مشروطه، سروش، چ اول، تهران، 1374ش.
36. رمضان، عبدالعظیم، تاریخ مصرالإسلامیة، الهیئة المصریة للعامة للکتاب، مصر، ۱۹۹۳م.
37. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات‌الفقهاء، مؤسسةالإمام الصادق(علیه السلام)، چ اول، قم، 1418‌ق.
38. سبزواری، محمدباقر، روضة‌الأنوار عباسی، مرکز نشر میراث مکتوب‌، چ دوم، تهران، 1383‌ش.
39. سید‌بن طاووس، رضی‌الدین علی‌بن موسی، کشف‌المحجة لثمرة‌المهجة، مطعبة الحیدریة، نجف، 1370ق.
40. سزگین، فواد، تاریخ‌التراث‌العربی، کتابخانه عمومى حضرت آیت‌الله العظمى مرعشى نجفى، چ دوم، قم، 1412‌ق.
41. سجادی، صادق، آل‌بویه در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، ۱۳۶۷ش.
42. شابشتی، علی‌بن محمد، الدیارات، چاپ عواد، بیروت، ۱۴۰۶ق.
43. شریف‌ رضی‌، محمد‌بن حسین‌، دیوان‌ الشریف‌ الرضی‌، مؤسسة الاعلمی‌ للمطبوعا‌ت‌، بیروت.
44. شوشتری، قاضی نورالله، مجالس‌المؤمنین، کتابفروشی اسلامیه، تهران، 1353‌ش.
45. صادقی اردستانی، احمد، زنان دانشمند و راوی حدیث، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، قم، 1375ش.
46. صدر حاج سیدجوادی، احمد، دائرةالمعارف تشیع (نسخه الکترونیکی)، زیرنظر: احمد حاج‌ سیدجوادی، کامران‌ فانی، بهاءالدین‌ خرمشاهی، مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل‌البیت(علیهم السلام)، قم.
47. صدر، سیدحسن، تأسیس‌الشیعة لعلوم‌الإسلام، شرکة النشر و الطباعة العراقیه، بغداد، 1381ق.
48. صدوق، ابوجعفر محمد‌بن علی، الخصال، نسیم کوثر، قم، 1382‌ش.
49. صنهاجی، ابی‌عبدالله محمد، أخبار ملوک بنی‌عبید و سیرتهم (تاریخ فاطمیان)، ترجمه: حجت‌الله جودکی، امیر کبیر، تهران، 1378ش.
50. ضمیری، محمدرضا، کتاب‌شناسی تفصیلی مذاهب اسلامی، مؤسسه‌ آموزشی‌ - پژوهشی‌ مذاهب‌ اسلامی‌، قم، 1382ش.
51. طوسی، محمد‌بن حسن، الغیبة، مکتبة نینوی، تهران.
52. عبدالقادر النجار، اسراء ‌مصطفی، دورالمراة في ‌تطویرالحیاةالفکریة في‌بغداد، الدار العربیة للموسوعات، چ اول، بیروت، 1428ق.
53. عسقلانی، شهاب‌الدین احمد، تهذیب‌التهذیب، مکتبة اضواء السلف، ریاض، 1425ق.
54. عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، زنان نامی در فرهنگ و تمدن اسلامی، نوید اسلام، چ اول، قم، 1382ش.
55. عیسی‌فر، احمد، زنان نامدار شیعه، رایحه عترت، چ اول، تهران، 1381ش.
56. عنصر المعالی، کیکاووس‌بن اسکندر‌بن قابوس‌بن وشمگیر‌بن زیار، قابوس‌نامه، چ سیزدهم، تهران، 1383‌ش.
57. غروی نائینی، نهله، محدثات شیعه، نشر مرکز آثارعلمی دانشگاه تربیت مدرس، چ سوم، تهران، 1389‌ش.
58. فخررازی، ابوعبداللّه محمّد‌بن عمر، الشجرة‌المبارکة فی أنساب‌الطالبیة، مکتبة آیت‌الله المرعشى النجفى‌، قم، 1419ق.
59. فقیهی، علی‌اصغر، تاریخ آل‌بویه، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها، تهران، ۱۳۹۰ش.
60. قزوینی، رشیدالدین‌ عبدالجلیل‌، نقض، تصحیح‌: میرجلال‌‌الدین‌ محدث‌، نشر انجمن‌ آثار ملى‌، تهران‌، 1358‌ش.
61. قزوینى، زکریا‌بن محمد، آثارالبلاد و اخبارالعباد، ترجمه: میرزا جهانگیر قاجار، امیرکبیر، تهران، 1373‌ش.
62. قفطی، علی‌بن یوسف، تاریخ‌الحکماء (و هو مختصرالزوزنی المسمی بالمنتخبات‌الملتقطات من کتاب اخبارالعلماء بأخبارالحکماء)، یولیوس، ۱۹۰۳م.
63. قمی، حسن‌بن محمد، تاریخ قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی، قم، ۱۳۸۵ش.
64. کحاله، عمررضا، أعلام‌النساء فی عالمی العرب و الإسلام، مؤسسة الرسالة، بیروت، ١۴٠۴‌ق.
65. کرمر، جوئل، إحیای فرهنگی در عهد آل‌‌بویه (انسان‌‌گرایی در عصر رنسانس‌ اسلامی‌)، ترجمه‌: محمدسعید حنایی کاشانی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1375ش.
66. لسان‌الملک، محمدتقی، ناسخ‌التواریخ، تصحیح: محمدباقر بهبودی، کتابچی، تهران‌، ۱۳۸۴ش.
67. مامقانی، عبدالله، تنقیح‌‌المقا‌ل‌ فی‌ علم‌‌الرجا‌ل‌، موسسه‌ آل‌‌البیت(علیهم السلام)، قم، 1431ق.
68. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر الاخبار ائمة‌الاطهار(علیهم السلام)، تحقیق: یحیی العابدی، موسسة الوفاء، چ دوم، بیروت، 1403ق.
69. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، الوفاء، چ سوم، بیروت، 1403ق.
70. محدث نورى، حسین، مستدرک‌الوسائل و مستنبط‌المسائل، محقق و مصحح: مؤسسه آل‌البیت(علیهم السلام).
71. محلاتی، ذبیح‌الله، ریاحین‌الشریعة، دارالکتب الاسلامیة، قم، 1368ش.
72. محمودی، اکبر، منبع‌شناخت، کنگره بین‌المللی نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم اسلامی، قم، 1395ش.
73. مدنی شیرازی، سیدصدرالدین علی‌خان، درجات‌الرفیعة فی طبقات‌الشیعة، مکتبةالبصیرتی، قم، 1355ش.
74. مدنی کاشانی، رضا، رساله حجابیه، کاشان، 1386ش.
75. مرکز مدیریت حوزه‌هاى علمیه خواهران، معاونت پژوهش، بانوان عالمه و آثار آنها، حوزه علمیه قم، مرکز مدیریت حوزه‌هاى علمیه خواهران.
76. مسکویه، احمد‌بن محمد، تجارب‌الأمم، مطبعة شرکة الصناعیة، مصر، 1914م.
77. معتضد، خسرو، سیاست و حرم‌سرا: زن در عصر قاجار، علمی، تهران، ۱۳۷۹ش.
78. مفید، محمد‌بن محمد، أحکام‌النساء، المؤتمر العا‌لمی‌ لألفیة‌، قم، 1413ق.
79. مقریزی، تقی‌الدین، المواعظ والإعتبار بذکر الخطط والآثار، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1418ق.
80. موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات‌الجنات فی أحوال‌العلماء والسادات، اسماعیلیان، چ اول، قم، 1390‌ش.
81. موسوی خوئی، سید‌ابوالقاسم، معجم رجال‌الحدیث، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1374ش.
82. مهدوى، مصلح‌الدین‌، اعلام اصفهان‌، سازمان فرهنگى تفریحى شهردارى، اصفهان‌، 1416‌ق.
83. مهرآبادی، میترا، تاریخ ایران، دنیای کتاب، تهران، ۱۳۷۴ش.
84. نجفی، موسی، انقلاب فرامدرن و تمدن اسلامی (موج چهارم بیداری اسلامی، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران)، چ دوم، تهران، ۱۳۸۸ش.
85. نوبختی، حسن‌بن موسی، فرق‌الشیعة، ترجمه و تعلیق: محمد‌جواد مشکور، علمی و فرهنگی، چ سوم، تهران، 1386ش.
86. نویری، شهاب‌الدین أحمد‌بن‌عبدالوهاب، نهایةالأرب فی فنون‌الأدب‌، دارالکتب الوثائق القومیة، قاهره، 1423‌ق.
87. واکر، پل . ‌ای، پژوهشی در یکی از امپراتوری‌های اسلامی: تاریخ فاطمیان و منابع آن، ترجمه: فریدون بدره‌ای، فرزان روز، تهران، ۱۳۸۳ش.
مجلات
88. «نقش زنان ایرانی در گسترش حدیث و علوم آن، نهله غروی نائینی»، مجله تحقیقات علوم و قرآن و حدیث، شماره 1، سال 1388ش.
89. اسلامی ندوشن، محمدعلی، «جایگاه زن در دستگاه خلافت عبّاسی و نقش ایرانیان در این جایگاه»، فصلنامه هستی، دوره سوم، سال یکم، شماره ۲۸ و ۲۹، پائیز و زمستان۱۳۸۶ش.
90. چلونگر، محمدعلی، «مقایسه و تحلیل سیاست‌های مذهبی فاطمیان در مغرب و مصر تا پایان الظاهر»، مجله پژوهش‌های تاریخی، دانشگاه اصفهان، شماره ۹، بهار ۱۳۹۰ش.
91. کسروی دهکردی، فرشته؛ بهارزاده، پروین، «تنوع گونه‌های حدیث‌نگاری نزد ایرانیان قرن ششم»، مجله علوم قرآن و حدیث، شماره 15، بهار و تابستان 1390ش.
منابع الکترونیکی
92. صدر، حاج سید جوادی، احمد و دیگران، دائرةالمعارف تشیع، نسخه دیجیتال.
93. سایت www. makarem.ir.
94. سایت www.noormagz.com.
95. سایت www. shia-congress.com.
96. کتابخانه فقاهت.
97. کتابخانه ملی.
98. مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، دانش‌نامه بزرگ اسلامی نسخه دیجیتال.
99. نرم‌افزار تبیان شیخ طوسی، مرکز کامپیوتر نور.
100. نرم‌افزار تراث مرکز کامپیوتر نور.
101. نرم‌افزار تراجم مرکز کامپیوتر نور.
Peinevesht:

(1). کرمر، احیای‌ فرهنگی‌ در عهد آل‌بویه‌، ص۲۹؛ کاهن، اسلام، ص۱۵۶.

(2). پیرنیا، اقبال آشتیانی، عاقلی، تاریخ ایران، ص160-167.

(3). ابن‌جوزی، المنتظم فی تاریخ‌الملوک و الامم، ج14، ص150؛ ابن‌اثیر، الکامل فی‌التاریخ، ج5، ص331؛ ابن‌العماد الحنبلی، شذرات‌الذهب، ج3، ص104؛ ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ج2، ص658؛ فقیهی، تاریخ آل‌بویه، ص75و76؛ مهرآباد، تاریخ ایران، ص503؛ سجادی، آل‌بویه در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج1، ص202.

(4). واکر، پژوهشی در یکی از امپراتوری‌های اسلامی، ص56؛ رمضان، تاریخ مصرالاسلامیه، ص333؛ نوبختی، فرق‌الشیعة، ص61و61؛ ابن‌خلدون، تاریخ ابن‌خلدون، ج2، ص560؛ مقریزی، الخطط المقریزیة کتاب المواعظ و الاعتبار، ج2، ص330؛ اتابکی، النجوم‌الزاهرة، ج۴، ص۱۰۱؛ ایوب، تاریخ الفاطمی‌الاجتماعی، ص۱۶۹؛ امین، دائرةالمعارف الاسلامیةالشیعیة، ج۱۶، ص۳۳۴.

(5). صنهاجی، اخبار ملوک بنی‌عبید و سیرتهم، ص64؛ جوینی، تاریخ جهانگشای جوینی، ج3، ص175و177؛ چلونگر، مقایسه و تحلیل سیاست‌های مذهبی فاطمیان در مغرب و مصر تا پایان الظاهر، ص26.

(6). ثعالبی، یتیمة‌الدهر، ج۱، ص۵۳-۱۱۹؛ تنوخی، نشوارالمحاضرة و اخبارالمذاکرة، ج۱، ص۱۰۳؛ شابشتی، الدیارات، ص۲۶۰؛ حموی، معجم‌الادباء، ج۳، ص۱۰۳۰-۱۰۳۱؛ تاریخ ابن‌خلکان، ج۲، ص۸۰، ۱۷۸، ج۳، ص۱۵۶؛ قفطی، تاریخ‌الحکماء، ص۴۰۳-۴۲۹؛ خزرجی، عیون‌الانباء فی طبقات‌الاطباء، ص۶۰۹و۶۱۰.

(7). ابن‌کثیر، البدایة والنهایة، ج12، ص15.

(8). مفید، احکام‌النساء، مقدمه.

(9). ابن‌اثیر، الکامل فی‌التاریخ، ج11، ص352؛ ابن‌الجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، ج15، ص58و59.

(10). صدر، دائرةالمعارف تشیع، ص30-39 و 50-53.

(11). لسان‌الملک، ناسخ‌التواریخ، ج2، ص32؛ محلاتی، ریاحین‌الشریعة، ج3، ص143؛ ج6، ص121و152؛ مدنی کاشانی، رساله حجابیه، ج1، ص21.

(12). در مقاله: «نقش زنان ایرانی در گسترش حدیث و علوم آن»، نوشته خانم نهله غروی نائینی، حدود پنجاه زن از زنان محدث ایرانی قرن پنجم و ششم ذکر شده است که فقط چند نفری از آنها شیعه هستند.

(13). تنوع گونه‌های حدیث‌نگاری نزد ایرانیان قرن ششم هجری، ص147.

(14). شاید بتوان زهد و فرهنگ حیا و پرده‌پوشی زنان در برخی از مناطق شیعه‌نشین را یکی از این دلایل ذکر نمود. در کتاب آثارالبلاد و اخبارالبلاد در توصیف زهد شیعیان امامیه یکی از شهرهای شیعه‌نشین آمده است که... «و من عادتهم أن نسائهم لایخرجون نهاراً» از جمله عادات آنها این است که زنان آنها در روز از خانه، خارج نمی‌شوند (قزوینی، آثارالبلاد و اخبارالعباد قزوینى، ص527).

(15). نرم‌افزارهای تراث و تراجم مرکز کامپیوتری نور، کتب: فواز عاملى، زینب بنت على، معجم اعلام‌النساء و اعیان‌الشیعة، قاموس‌الرجال، باب‌النساء؛ تکملة أمل‌الآمل، باب‌النساء؛ تاریخ بغداد، باب‌النساء؛ روضات‌الجنات فی أحوال‌العلماء والسادات.

(16). نجار، دورالمراة فی تطویرالحیاةالفکریة فی بغداد فی خلال‌القرنین الخامس و السادس الهجریین. در این اثر به 206 زن دانشمند مسلمان در علوم مختلف پرداخته شده است.

(17). طوسی، الغیبة، ص۳۲.

(18). همان.

(19). صادقی اردستانی، زنان دانشمند و راوی حدیث، ص243.

(20). حسون، اعلام ‌النساء‌المؤمنات، ج1، ص282؛ قمی، تاریخ قم، ص583؛ فخر رازی، الشجرة‌المبارکة فی أنساب‌الطالبیة، ص92.

(21). لسان‌الملک، ناسخ‌التواریخ، ج4، ص236.

(22). صدوق، خصال، ص171؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج44، ص312و313.

(23). محلاتی، ریاحین‌الشریعة، ج4، ص256.

(24). فقیهی، تاریخ آل‌بویه، ص97-120؛ سجادی، آل‌بویه در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1، ص180-220؛ اسلامی ندوشن، «جایگاه زن در دستگاه خلافت عبّاسی و نقش ایرانیان در این جایگاه»، فصل‌نامه هستی، دوره سوم، سال یکم، شماره ۲۸و۲۹، پاییز و زمستان ۱۳۸۶ش.

(25). از محدّثان نام‌دار امامیه در قرن چهارم هجری است.

(26). راوی، محدّث و فقیه نامدار شیعی در قرن دوم و از اصحاب امام صادق(علیه السلام) است که بیشترین شهرتش به‌سبب تألیف کتابی با عنوان الجامع یا الکتاب بوده است که به‌همین دلیل مورد ستایش امام صادق(علیه السلام) نیز قرار گرفت.

(27). مامقانی، تنقیح‌المقال فی علم‌الرجال، ج3، ص82؛ خوئی، معجم رجال‌الحدیث، ج23، ص198؛ اردبیلی، جامع‌الرواة، ج2، ص458؛ حسون، اعلام ‌النساء‌المؤمنات، ص592.

(28). نعمان، احکام‌النساء، ج1، ص3.

(29). مدنی شیرازی، درجات‌الرفیعة فی طبقات‌الشیعة، ص431.

(30). از اصحاب و یاران امیرالمؤمنین(علیه السلام) است که در جنگ صفین حضرت را یاری کرد.

(31). ابوعبدالرحمن، فضیل‌بن مرزوق کوفی، از روات موثق حدیث و شیعی مذهب است (الذهبی، میزان‌الاعتدال، ج3، ص362).

(32). از راویان شیعه در قرن چهارم هجری است (ضمیری، کتاب‌شناسی تفصیلی مذاهب اسلامی، ص364).

(33). دخیل، اعلام‌النساء، ج1، ص188؛ عسقلانی، تهذیب‌التهذیب، ج12، ص434؛ حسون، اعلام ‌النساء‌المؤمنات، ص282.

(34). افندی اصفهانی، ریاض‌العلماء، ج5، ص409؛ کحالة، اعلام‌النساء، ج2، ص295؛ امین، اعیان‌الشیعة، ج2، ص275.

(35). امین، اعیان‌الشیعة، ج4، ص275؛ افندی اصفهانی، ریاض‌العلماء، ص408.

(36). افندی اصفهانی، ریاض‌العلماء و حیاض‌الفضلاء، ج5، ص408و284.

(37). مرکز دائرةالمعارف اسلامی، دانش‌نامه بزرگ اسلام، ج1، ص4676؛ برخی معتقدند: این انتساب که «دختر شیخ طوسی مادر ابن‌ادریس است» نمی‌تواند صحت داشته باشد؛ زیرا وفات شیخ در سال 460 و ولادت ابن‌ادریس سال 543 و اختلاف این دو 83 سال است، چنان‌چه دختر شیخ هنگام اخذ اجازه حداقل هفده سال داشته، در این‌صورت باید فرزندش ابن‌ادریس در صدسالگی مادر به دنیا آمده باشد، و این از محالات است. (غروی نائینی، نهله، محدثات شیعه، ص133؛ حسون، اعلام ‌النساء‌المؤمنات، ص261-265) هم‌چنین برخی انتساب سید‌بن طاووس به شیخ طوسی را صحیح ندانسته‌اند و گفته‌اند: برخی به اشتباه سید‌بن طاووس را از نوادگان شیخ مسعود‌بن ورام پدر همسر شیخ طوسی تلقی کرده و استنتاج نموده‌اند که وی نوه شیخ طوسی بوده است، حال آن‌که وی متعلق به قرن ششم و شیخ طوسی و همسرش متعلق به قرن پنجم هستند (صدر، تکملة أمل‌الآمل، ج4، ص402).

(38). محلاتى، ریاحین‌الشریعة، ج4، ص228؛ حسون، اعلام ‌النساء‌المؤمنات، ص291.

(39). محلاتی، ریاحین‌الشریعة، ج6، ص65؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج14، ص446.

(40). همان، مستدرکات اعیان‌الشیعة، ج3، ص7؛ همان، محدثات شیعه، ص299.

(41). صادقی اردستانی، زنان دانشمند و راوی حدیث، ص397.

(42). همان، ص280.

(43). شریف رضی، دیوان‌ الشریف‌‌الرضی، ج1، ص513.

(44). امین، اعیان‌الشیعة، ج3، ص546.

(45). نسخه خطی آن در دارالکتب ظاهریه دمشق موجود است. امین، مستدرکات اعیان‌الشیعة، ج6، ص73.

(46). همان.

(47). این اشعار بدین‌قرار است:

ایها العینان فیضا
 

 

و استهلا لا تغیضا
 

وابکیا بالطف میتا
 

 

ترك الصدر ضیضا
 

لم امرٌضه قتیلا
 

 

لا و لا کان مریضا
 

باقی اصفهانی، آثار و برکات حضرت امام حسین(علیه السلام)، ص213و214.

(48). مهدوى، اعلام‌اصفهان، ص563-565.

(49). امین، اعیان‌الشیعة، ج3، ص487؛ ثواقب، زنان فرمانروا، ص281-‌288؛ نویری، نهایة‌الأرب فی فنون‌الأدب، ج6، ص226-230.

(50). مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، دانش‌نامه بزرگ اسلامی، ج4، ص1365.

(51). جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص366-367.

(52). ابن‌اثیر، الکامل، ج15، ص246-254؛ ثواقب، زنان فرمانروا، ص285-290؛ نویری، نهایةالأرب فی فنون‌الأدب، ج6، ص226-230.

(53). زرکلی‌، الاعلام‌، ج3، ص77-78؛ محلاتی، ریاحین‌الشریعة، ج4، ص320.

(54). البرقوقی متنبی، دیوان‌المتنبی، ج1، ص139.

(55). محلاتی، ریاحین‌الشریعة، ج4، ص208.

(56). مسکویه، تجارب‌الامم، ج2، ص404؛ اتابکی، النجوم‌الزاهرة، ج2، ص509؛ محلاتی، ریاحین‌الشریعة، ج4، ص130.

(57). صادقی اردستانی، زنان دانشمند و راوی حدیث، ص730.

(58). محلاتی، ریاحین‌الشریعة، ج3، ص413.

(59). المقریزی، المواعظ والاعتبار بذکر الخطط والاثار، ج4، ص202؛ دائرةالمعارف تشیع، ج2، ص504.
(60). برگرفته از کتاب: نقش بانوان شیعه در گسترش علوم اسلامی، جمعی از فضلا با اشراف مرجع عالی‌قدر حضرت آیت‌‌الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته، به کوشش محمدتقی سبحانی – محمدعلی رضایی اصفهانی، انتشارات امام علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)، قم، 1399 هـ ش، ص 263.
TarikheEnteshar: « 1402/08/07 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 707