کتاب امر به معروف و نهی از منکر - جلسه 070 - 99/10/01

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

کتاب امر به معروف و نهی از منکر - جلسه 070 - 99/10/01

رسول خدا (ص) در روایتی کوتاه و پر معنا می فرماید: إذا طلب أحدكم من أخيه حاجة فلا يبدأه‌ بالمدحة فيقطع ظهره.

بحث اخلاقی:

رسول خدا (ص) در روایتی کوتاه و پر معنا می فرماید: إذا طلب أحدكم من أخيه حاجة فلا يبدأه‌ بالمدحة فيقطع ظهره.[1]

یعنی هرگاه یکی از شما حاجتی از برادر دینی اش دارد ابتدا او را مدح و ستایش نکند و مثلا نگوید که شما فلان شخصیت را دارید و از لحاظ جود و بخشش فلان و فلان هستید و همه جا صحبت از بذل و بخشش شماست و یا شما مانند حاتم طائی می مانید و امثال آن. زیرا اگر چنین کند این ستایش برای آن برادر مؤمن کمرشکن است و خلوص نیّت او را خدشه دار می کند.

معمول است اگر کسی بخواهد از دیگری تقاضایی کند ابتدا طرف مقابل را مورد ستایش قرار می دهد مثلا می گوید: مشکلی داریم که خدمت شما رسیدیم و شما هم به حمد الله مشکل گشا هستید و خیرتان به همه می رسد. (این کار موجب می شود که خلوص نیّت او از بین می رود).

مسأله ی خلوص نیّت در انفاق و بذل و بخشش مسأله ی مهمی محسوب می شود و در آیات و روایات متعددی به آن پرداخته شده است. به عنوان مثال در آیه ی قرآن می خوانیم: ﴿قَوْلٌ‌ مَعْرُوفٌ‌ وَ مَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُها أَذىً﴾[2]

یا مثلا در بعضی از روایات وارد شده است که شرک در عمل از حرکت مورچه در شب تاریک بر روی سنگ سیاه هم مخفی تر است. این یک واقعیت است زیرا اگر انسان به اندازه ی سر سوزنی حواسش جمع نباشد به این شرک و ریا مبتلا می شود. مثلا چه بسا کسی که انفاق می کند انتظار دارد که فرد انفاق شونده از او تشکر کند که اگر چنین نکند گاه او را مذمت می کند و می گوید که او نه تنها از ما تقاضا دارد، حتی طلبکار هم هست. گاه ممکن است انتظار خدمت، تلافی و مدح و ثنا داشته باشیم که موجب می شود خلوص نیّتِ ما خدشه دار شود.

شاید به همین دلیل است که در روایات آمده است که انفاق، هم باید جهرا و هم سرّا زیرا اگر در انفاق جهری و علنی خلوص نیّت به مقدار کافی نباشد این خلوص نیّت در انفاق پنهانی غالبا وجود دارد.

از این رو بیش از آنچه به انفاق توجه داریم باید به خلوص در انفاق توجه کنیم.

در بعضی از روایات آمده است که امام حسن ع در مقابل کسی که تقاضایی کرد و شعری در مدح حضرت خواند فرمود: این هدیه را بگیر که چیز ناقابلی است (با آنکه مال قابل توجه بود) و اگر در زمان مناسبی می آمدی می توانستیم بیشتر به تو خدمت کنیم و این شعر را خواندند:
فَخُذِ القَليلَ وكُن كأنَّك لم تَبِع * ما صُنْتَهُ وكأنّنا لم نَشْتَرى‌

یعنی با اين حال، اين مقدار كم را بگير و چنان باش كه گويى آبرويت را كه محفوظ مى‌داشتى به ما نفروختى و ما هم از تو چيزى نخريديم‌.[3]

این نشان می دهد که برخورد ائمه هنگام انفاق تا این مقدار متواضعانه بود تا خلوص آنها کمرنگ نشود.

بحث فقهی:

موضوع عام: امر به معروف و نهی از منکر

موضوع خاص: شرطیت عدم مفسده در انجام منکر و ترک معروف

موضوع اخص: حرمت سکوت در مقابل منکر مهم و لزوم تحمل ضرر

بحث در مسأله ی هشتم است که در جلسه ی گذشته آن را مطرح کردیم و امام قدس سره در این مسأله می فرماید:

مسألة 8 - لو كان في سكوت علماء الدين ورؤساء المذهب أعلى الله كلمتهم خوف أن يصير المنكر معروفا أو المعروف منكرا يجب عليهم إظهار علمهم، ولا يجوز السكوت ولو علموا عدم تأثير إنكارهم في ترك الفاعل (هرچند بدانند نهی از منکر آنها تأثیری ندارد و فاعل منکر از فعل خود دست بردار نیست ولی همین مقدار که سکوت را شکسته اند خود یک اقدام مهم و واجبی محسوب می شود)، ولا يلاحظ الضرر والحرج (و اگر به ضرر و حرج هم بیفتند باید آن را تحمل کنند) مع كون الحكم مما يهتم به الشارع الأقدس جدا.[4]

در حدیثی می خوانیم:

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ص كَيْفَ بِكُمْ إِذَا فَسَدَتْ نِسَاؤُكُمْ وَ فَسَقَ شَبَابُكُمْ وَ لَمْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ فَقِيلَ لَهُ وَ يَكُونُ ذَلِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ كَيْفَ بِكُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْكَرِ وَ نَهَيْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ يَكُونُ ذَلِكَ قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ كَيْفَ بِكُمْ إِذَا رَأَيْتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْكَراً وَ الْمُنْكَرَ مَعْرُوفاً.[5]

علت اینکه منکر، به معروف و معروف، به منکر تبدیل می شود به سبب عواملی است که یکی از آنها این است که اگر چیزی در محیطی تکرار شود قبح آن زائل می گردد و اگر همچنان تکرار شود قبح آن تبدیل به حُسن می گردد.

عامل دیگر این است که انسان از فرهنگ بیگانه و غالب تقلید کند. فرهنگ بیگانه می گوید، حجاب، عیب است و بی حجابی حُسن می باشد. گاه انسان از این فرهنگ تبعیت می کند و حجاب را عیب می داند. این از باب تکرار نیست بلکه از باب تقلید از فرهنگ بیگانه است.

گاه این کار تا حدی ادامه می یابد که حتی افراد خوب هم مبتلا می شوند همان گونه که پروین اعتصای که شاعر مؤمنه و صالحه ای است و از نوشته ی روی سنگ قبر او نیز مشخص است هنگامی که در طوفان محیط قرار می گیرد می سراید:
جان و دل را پرده باید بود اما از عفاف * چادر پوسیده آئین مسلمانی نبود

این همان منطقی است که بعضی از خودشان اختراع کرده اند که چشم و دل انسان باید خدایی باشد و عفاف داشته باشد و حجاب چیزی الزامی نیست.

در روایت دیگری که مرسله است می خوانیم:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ بِشْرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عِصْمَةَ قَاضِي مَرْوَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ يُتَّبَعُ‌ فِيهِمْ‌ قَوْمٌ‌ مُرَاءُونَ (در آخر الزمان قومی پیدا می شود که یک قوم ریاکار هم تابع آنها می شوند) يَتَقَرَّءُونَ (قرآن می خوانند) وَ يَتَنَسَّكُونَ (عباداتی به جا می آورند) حُدَثَاءُ (تازه به دوران رسیده اند) سُفَهَاءُ لَا يُوجِبُونَ أَمْراً بِمَعْرُوفٍ وَ لَا نَهْياً عَنْ مُنْكَرٍ إِلَّا إِذَا أَمِنُوا الضَّرَرَ (اگر ضرری به آنها برسد امر به معروف و نهی از منکر را ترک می کنند) يَطْلُبُونَ لِأَنْفُسِهِمُ الرُّخَصَ وَ الْمَعَاذِيرَ (برای خودشان بهانه تراشی می کنند تا زیر بار انجام این واجب نروند) يَتَّبِعُونَ زَلَّاتِ الْعُلَمَاءِ (به دنبال لغزش های علماء هستند) وَ فَسَادَ عَمَلِهِمْ (و اگر عمل فاسدی از علماء ببینند آنها را برجسته می کنند. مثلا در تاریخ است که شاه به یکی از علماء درباری گفته است که می خواهم در مملکت اقدامی کنم ببین شرع مقدس در این رابطه چه می گوید. او هم گفت: دایره ی شرع وسیع است تا دامنه ی اراده ی ملوکانه چه باشد. حتی در امور شش گانه ای که شاه مخلوع گفته بود بعضی از علماء توجیهاتی برای آن دست و پا کرده بودند) يُقْبِلُونَ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ (نماز و روزه که به کسی ضرر نمی زند را انجام می دهند) وَ مَا لَا يَكْلِمُهُمْ‌ فِي نَفْسٍ وَ لَا مَالٍ (و چیزی که به جان و مالشان ضرر نمی زند را انجام می دهند) وَ لَوْ أَضَرَّتِ الصَّلَاةُ بِسَائِرِ مَا يَعْمَلُونَ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَبْدَانِهِمْ لَرَفَضُوهَا كَمَا رَفَضُوا أَسْمَى الْفَرَائِضِ وَ أَشْرَفَهَا (که همان امر به معروف و نهی از منکر است)... فَأَنْكِرُوا بِقُلُوبِكُمْ (با قلبتان آنها از آنها دوری کنید) وَ الْفِظُوا بِأَلْسِنَتِكُمْ (و با زبان نهی از منکر کنید) وَ صُكُّوا بِهَا جِبَاهَهُمْ‌ (به صورتشان سیلی بزنید) وَ لَا تَخَافُوا فِي اللَّهِ لَوْمَةَ لَائِمٍ...[6]

البته در جایی که ضرر هست نباید امر به معروف و نهی از منکر کرد ولی در موردی که منکر و معروف مورد بی اعتنایی کامل قرار گیرد باید در هر حال جلوی منکر ایستاد. البته شاید این نکات را حضرت به یاران خاص خود فرمود که قدرت اجرای این امور (مانند سیلی زدن) را داشتند.

به هر حال نه تنها علماء دین، بلکه سایر صالحان و مؤمنان باید سکوت را بشکنند و جلوی معروف هایی منکر شده و منکرهایی که معروف شده است بایستند حتی اگر ضرری متوجه آنها شود. البته به این شرط که نهی از منکر در این موارد از نظر شارع، از مفسده ی مالی و جانی مهم تر باشد.

حتی در سرنوشت اصحاب امیر المؤمنین ع مانند میثم تمار و امثال او دیده می شود که سلاطین ظلمه بر سر منابر حضرت را لعن می کردند و جلوی بیان فضائل ایشان را می گرفتند ولی در مقابل، این اصحاب قیام کردند و جلوی این حرکت را گرفتند و حتی به شهادت نیز رسیدند. ولی حرکت آنها در همه جا پخش شد. شهادت اینها اثر مهمی در سایر افراد داشت که باید جلوی منکر را گرفت.

اشکال نشود که فعل این افراد حجت نیست زیرا معصوم نیستند زیرا می گوییم: این افراد مطمئن بودند که معصومین از اقدام آنها راضی هستند و این اصحاب، خود اهل تشخیص بودند و بدون رضایت اهل بیت اقدام نمی کردند.


Peinevesht:
                            
    
TarikheEnteshar: « 1399/09/30 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 4840