دانشمندان و نوآوریهای علوم پزشکی در عصر حکومت شیعی آلبویه
دکتر محمدرضا ضیایی؛ دانشآموخته دکترای رشته تاریخ اسلام و پژوهشگر همکار پژوهشگاه بینالمللی المصطفی در قم (rezaziaee19@yahoo.com).
مقدمه
پدیدهها و واقعیتهای اجتماعی دارای تأثیر متقابل و تعامل اجتماعی هستند. هر پدیده و واقعیت اجتماعی تحتتأثیر عوامل و واقعیتهای اجتماعی گوناگون بهوجود میآید و دچار تغییر و تحول میشود. علم و دانش نیز از این قاعده مستثنی نیست و عوامل گوناگونی در گسترش و پیدایش آن اثرگذار است. بیتردید، یکی از عوامل مهم در گسترش علوم، وجود حکومتهاست. به عبارتی، علوم در سایه حکومت رشد میکند. حکومت شیعی آلبویه نیز یکی از حکومتهای مقتدر جهان اسلام بوده است که بیش از یک قرن بر گستره وسیع جهان اسلام حکومت کرد. دانش پزشکی، از جمله علومی است که تحت تعالیم عالیه اسلامی از همان قرون نخستین موردتوجه مسلمانان بود. این علم با حمایت خلفای عباسی رُشد کرد و با رویکارآمدن حکومت شیعی آلبویه و دستیابی به بخشهای مهم جهان اسلام، این رُشد شتاب بیشتری به خود گرفت و نوآوریهایی در آن بهوجود آمد.
هرچند در زمینه طب در زمان آلبویه، کتاب و مقالات خوبی همچون مقاله «بیمارستانهای آلبویه» اثر رقیهالسادات عظیمی و کتاب تاریخ طب در دوره آلبویه اثر احمد محدثی، ولی نگاشتهشده است، مانند: هیچکدام به نقش حکومت شیعی آلبویه در گسترش علم طب نپرداخته است. این مقاله، درپی پاسخگویی به این پرسش است که حکومت شیعی آلبویه در گسترش دانش پزشکی چه نقشی داشته است؟
الف) معرفی حکومت شیعی آلبویه
از نخستین حکومتهای قدرتمند شیعی که حدود یک قرن و نیم (332-447ق)(1) در حوزه جغرافیایی ایران و عراق، حکومت داشتند، دولت شیعی آلبویه است. آلبویه فرزندان ابوشجاع بویه دیلمی از خطّه شمال ایران برخاسته بودند. وی سه پسر داشت که به ترتیب سن عبارتاند از: علی، حسن و احمد که بعدها عمادالدوله، رکنالدوله و معزّالدوله لقب گرفتند.(2) آنان ابتدا از فرماندهان ماکانبن ماکان کاکی بودند. پس از شکستخوردن ماکان به مرداویج پیوستند.(3) آنان با وحدت و همکاری توانستند مرداویج را کنار بزنند و خود امور حکومت را بهدست گیرند. بدینترتیب حکومتهای سهگانه آلبویه تشکیل شد.(4)
ب) حاکمان آلبویه
حکومت علی در فارس: برادر بزرگ؛ علیبن بویه ملقب به عمادالدوله، مؤسس دولت آلبویه در فارس است. پس از علی، شش نفر از خاندان آلبویه مانند عضدالدولهبن رکنالدوله، شرفالدوله، بهاءالدوله، سلطانالدوله، ابوکالیجار مرزبان و ملک رحیم، از سال 338 تا 447، در سرزمین فارس حکومت کردند.(5)
حکومت حسن در ری: حسنبن بویه ملقب به رکنالدوله در سال 329.330ق، ری را تصرف کرده و حکومت تشکیل داد. حاکمان ری پس از رکنالدوله که در سال 366ق از دنیا رفت، عبارتاند از: مؤیدالدوله، فخرالدوله، مجدالدوله، شمسالدوله و سماءالدوله. این سلسله حاکمان تا سال 414ق، در ری، همدان و اصفهان حکومت کردند.(6)
احمدبن بویه ملقّب به معزّالدوله: یکی دیگر از شاخههای مهم دولت شیعی آلبویه، حکومت آنان در عراق است که بهوسیله احمد فرزند سوم بویه پایهگذاری شد. در سال 334ق معزّالدوله وقتی وارد عراق شد، خود را امیرالامرا خواند. و سکّه به نامش ضرب شد. وی برای خلیفه، روزی پنج هزار درهم حقوق مقرر کرد و کاملاً بر اوضاع مسلط بود. پس از درگذشت معزّالدوله در سال 356ق، پنج نفر از حاکمان آلبویه بر بغداد حکومت کردند که عبارتاند از: عزالدوله بختیار، عضدالدوله، شرفالدوله ابوالفوارس، بهاءالدوله ابونصر و سلطانالدوله ابوشجاع که در سال 412ق از دنیا رفت.(7)
ج) خدمات پزشکی و درمانی دولت شیعی آلبویه
اوضاع و شرایط سیاسی بهوجود آمده در جهان اسلام، در عصر آلبویه بستر مناسبی برای رشد و توسعه فرهنگ و دانش از جمله علم طب در این عصر پدید آورده بود که آلبویه نقش مؤثر و چشمگیری در آن داشتهاند. بههمینسبب، در این دوره تاریخی پزشکان متخصص، بیمارستانهای گوناگون و کتابهای زیادی در زمینه علم پزشکی بهوجود آمد که طبعاً متأثر از فضای علمی و فرهنگی بهوجود آمده توسط دولت شیعی آلبویه بوده است.
1. بیمارستانسازی
یکی از محورهایی که میتواند نقش حکومت شیعی آلبویه را در گسترش و نوآوریهای علم پزشکی به نمایش بگذارد، بیمارستانهایی است که در این عصر توسط حکومت آلبویه تأسیس و ساخته شده است. بیمارستانسازی در زمان حکومت این خاندان، رشد چشمگیری داشته است. حاکمان آلبویه بهویژه عضدالدوله، اهتمام فراوانی در امر ساختن بیمارستان داشت. آنان در شهرهای مختلف بیمارستانهای زیادی برپا کردند و در هرکدام، پزشکان نامداری را بهکار گماردند. برخی بیمارستانها عبارتاند از:
یکم. بیمارستان عضدی
توجه به مسئله بهداشت و سلامت جسمی مردمان، یکی از دغدغههای مهم آلبویه بهویژه عضدالدوله بود. بههمینسبب، یکی از بیمارستانهای مهمی که توسط حکومت شیعی آلبویه در بغداد ساخته شد، بیمارستان عضدی است. این بیمارستان در بخش غربی شهر بغداد و در آبادترین منطقه شهر توسط عضدالدوله ساخته شد. بههمینسبب آن را بیمارستان عضدی نامیدند.(8) هزینه این بیمارستان از درآمد دولت که توسط عضدالدوله وقف شده بود، تأمین میگردید. این بیمارستان داروخانه بسیار مجهّزی نیز داشت که تمام داروهای موردنیاز را از مناطق گوناگون در آنجا جمعآوری میکرد. در این مرکز درمانی بزرگ، بخشهای گوناگونی بیمارستانی مانند جراحی، چشم پزشکی، شکستهبندی، درمانهای طبی و... بهصورت مستقل وجود داشت و به مردم خدماترسانی میکرد.(9) کارکنان اصلی بیمارستان را شخص عضدالدوله انتخاب میکرد. بیمارستان دو بخش داشت؛ یک بخش مخصوص معالجه زنان و بخش دیگر مخصوص مردان بود؛ زیرا از نظر مقررات شرعی اینکار ضرورت داشت. هر دو بخش بیمارستان نیز به چندین قسمت کوچکتر تقسیم میشد که برای نوع بیماریها درنظر گرفته شده بود.(10) عضدالدوله وقتی بیمارستان را ساخت، پزشکان مشهور آن زمان را دعوت بههمکاری کرد که تعداد آنان به 24 نفر میرسید(11) و آنان از بهترین پزشکان دوره اسلامی در عراق بودند.(12)
دوم. بیمارستان شیراز
عضدالدوله افزون بر بیمارستان بغداد، در شیراز نیز بیمارستانی ساخت بود.(13) در این زمان در شیراز مرکز علمی وجود داشت که در آن علوم گوناگون مانند فلسفه، نجوم، طب، شیمی، ریاضیات و... تدریس میشد(14) و در یک گوشه از این مرکز علمی، بیمارستان مجهزی بهوسیله عضدالدوله ساخته شد که به گفته مقدسی، پزشکان و پرستاران ماهری که مانند آنها دیده نشده است، در آنجا مشغول فعالیت بودند.(15)
سوم. بیمارستان اصفهان
این بیمارستان که توسط آلبویه ساخته شد، نیز مانند بیمارستان شیراز مجهز، بلکه بنابه گفته مقدسی آبادتر از بیمارستان شیراز بوده است(16) و ابنمندویه، طبیب و داروشناس معروف قرن چهارم در آنجا به درمان بیماران مشغول بوده است. ادوارد براونِ مستشرق که در حوزه تمدن اسلامی مطالعاتی دارد، حدود 18 کتاب و رساله در علم پزشکی برای ابنمندویه برشمرده است.(17) این در حالی است که ابنابیاصیبعه حدود 40 اثر را برای وی ذکر کرده است.(18)
چهارم. بیمارستان سیّار
این نوع بیمارستان، پیش از رویکارآمدن دولت آلبویه نیز وجود داشت. هدف از بیمارستان سیار کمکرسانی به روستاهای دورافتاده بود که به طبیب شهری دسترسی نداشتند. در زمان حکومت آلبویه از حضور پزشکانی چون ابوالعلای فارسی در سپاه عضدالدوله گزارش شده است. وی توانست طریق درمان تب نوبه که تعدادی از سپاهیان را از بین برد را پیدا نماید.(19)
2. تیمارستان
حکومت شیعی آلبویه افزون بر بیمارستانهای گوناگونی که در شهرها ساختند، تیمارستانی نیز در بغداد ایجاد کردند که دیوانگان را در آنجا مداوا میکرد. از این تیمارستان باعنوان «دارالشفاء» یادشده است. گفتهشده است وقتی تیمارستان به بهرهبرداری رسید، عضدالدوله به تماشای آن رفت. دیوانهای که در بند بود گفت: ای امیر! دیوانه تویی و مرا به بند گرفتهاند. عضدالدوله پرسید: در چه دیوانگی دیدی؟ دیوانه گفت: اول آنکه از عاقلان مال میستانی و به دیوانگان مصرف میکنی، دوم آنکه شفادهنده خداوند است، تو دارالشفا میسازی و خویش را شفادهنده میپنداری؛ چه دیوانگی بالاتر از این؟(20)
د) پزشکان معروف عصر آلبویه
آغاز حکومت شیعی آلبویه و اعمال نفوذ آنان در دستگاه خلافت سبب شد فضای نسبتاً مناسبی برای رشد علم و دانش از آن جمله علم طب بهوجود بیاید و طبیبان دوباره به کارهای علمی روی آوردند و شرایط برای رشد و شکوفایی علم طب فراهم شود. بههمینسبب، پزشکان بسیار ماهری از جهان اسلام ظهور کردند که در شرق و غرب دنیا شهره آفاق شدند و کتابهایی در پزشکی، داروسازی و گیاهشناسی نوشتند که قرنها مرجع همه پزشکان شرق و غرب بودند. در زیر به معرفی چند تن از آنان میپردازیم:
1. رازی
ابوبکر محمدبن زکریای رازی، یکی از اثرگذارترین پزشکان در گستره دانش پزشکی اسلامی است. شواهدی وجود دارد که زکریای رازی در سایه حکومت آلبویه به مقامات بلندی در علوم گوناگون، بهویژه علم طب رسیده است. وی علم طب را در بزرگسالی فراگرفت.(21) درباره علت رویآوردن رازی به علم طب، مطالبی بیانشده که نشاندهنده تأثیر آلبویه بر او است.(22)
رازی از کسانی بود که بیمارستان عضدی با مشورت و به پیشنهاد او بنا شد.(23) او به ریاست بیمارستان برگزیده شد و درباره صفات بیمارستان کتاب نوشت.(24) گروهی براین باورند که نمیتوان رازی را همعصر عضدالدوله دانست، اما وفات رازی را در سال 364ق دانستهاند.(25) ازنظر زمانی نیز میتوانسته در بیمارستان عضدی مشغول فعالیت بوده باشد.(26) چنانکه ادوارد بروان، یکی از محققان برجسته اروپایی نیز به این مطلب اشاره کرده است.(27)
2. علیبن عباس اهوازی
او یکی از پزشکان ماهر اسلامی و از نخستین پزشکان مسلمان است که غربیان با او آشنایی شدند و از کتاب کاملالصناعةالطبّیة او استفاده کردند. وى طبیب عضدالدوله دیلمى بود که در ساختن بیمارستان عضدى شرکت داشته است.(28)
اهوازی در کاملالصناعةالطبیة که از مهمترین کتابهای آن عصر در علم پزشکی است. به مشاهدات عملی استناد کرده است. وی این کتاب را بهدلیل ارادتی که به عضدالدوله دیلمی داشت، به نام او نوشت.(29)
3. ابوعلیسینا
ابوعلی حسینبن عبداللهبن سینا، در سال 371ق، بهدنیا آمد. پدرش اهل بلخ بود و بهبخارا پایتخت سامانیان بلخی عزیمت کرد.(30) ابنسینا در آنجا درس خواند(31) تا اینکه در سال 393ق، عازم ری شد و به درمان فرزند فخرالدوله، پادشاه آلبویه، پرداخت و سرپرستی بیمارستان ری را پذیرفت. در سال 394ق، ابوعلیسینا به خدمت شمسالدوله درآمد.(32) شمسالدوله که از بیماری قولنج رنج میبرد و پزشکان بیماری وی را تشخیص نمیدادند، توسط ابوعلی بهبود یافت و سمت طبیب مخصوص امیر را گرفت و پس از چندماه به سمت وزارت شمسالدوله منصوب شد. وی کتابهای زیادی در علم طب نوشته است از آن جمله القانون فیالطب است.
با توجه به منابع تاریخی، هرچند ابنسینا پیش از ورود به قلمرو آلبویه دانش طبابت را داشته است، ولی کتاب قانون را زمانی نوشته است که در قلمرو آلبویه و از مقربان حاکم بویهای و از وزیران آنان بوده است. یکی از محققان در این زمینه نوشته است: «ابنسینا تألیف قانون را در حدود سال 403ق زمانی که در گرگان اقامت داشت، آغاز کرد و بخشی از آن را در سال 405ق در ری نوشت و در نهایت تمامی کتاب را بین سالهای 405 تا 414 هجری در همدان به پایان رساند».(33)
محقق دیگر معتقد است که ابنسینا کتاب قانون را در همدان نوشت، پس از آنکه توسط شمسالدوله زندانی و دوباره آزاد شد و منصب وزارت را پذیرفت.(34) برخی نیز گفتهاند شهرت ابنسینا در علم طب پس از آن بود که شمسالدوله حاکم آلبویه را که مرض قولنج داشت، معالجه کرد.(35)
بنابراین، بهنظر میرسد دولت شیعی آلبویه در تخصص و پیشرفت ابنسینا در علم طب، نقش داشته است. از کوچکترین نقش دولت آلبویه در راستای گسترش علم طب و پرورش پزشکان متخصص در زمینههای گوناگون، میتوان ایجاد فضای علمی مناسب برای دانشپژوهان در رشتههای مختلف از آن جمله پزشکی نام برد. ارائه امکانات مادی برای ابنسینا و ایجاد فضای دور از تنش و درگیریهای سیاسی و از همه مهمتر، امنیت، که بستر تمام پیشرفتهای نخبگان جامعه است، برای ابنسینا فراهم بود. وی توانست در این فضای باز علمی با وجود امنیت سیاسی و اجتماعی، کتاب قانون را که از بزرگترین سرمایههای علمی و تمدنی مسلمانان است، بنویسد و به جامعه پزشکی و پیراپزشکی تقدیم کند.
هـ) تخصصهای پزشکی در عصر آلبویه
یکی از مسایلی که نقش حاکمان آلبویه را در گسترش و توسعه علم طب نشان میدهد، تخصصهای پزشکی در این زمان است که در زیر به برخی تخصصها اشاره میشود:
1. جراحی
دانش جراحی که امروزه یکی از رشتههای مهم پزشکی است و در سدههای نخست اسلامی نیز وجود داشته با عناوینی چون علاجالحدید والاعمال بالحدید و عملالید همراه بوده است. در آن روزگاران، طبیبی که دانش این عمل را فراگرفته و به این فن آشنایی داشته است، را با عناوینی چون جراح، یا جرائحی و دستکار مینامیدند. این دانش در عصر آلبویه رُشد چشمگیر داشت؛ چنانکه چند نفر از پزشکان بیمارستان عضدی از جراحان معروف آنزمان بودند. جراحانی چون ابوالخیر الجراحی که از مشاهیر جراحان سده چهارم هجری است و در عصر آلبویه میزیست. وی در بیمارستان عضدی جراحی میکرد و ریاست بیمارستان مزبور را نیز بهعهده داشت. گفتهشده است وقتی عضدالدوله دیلمی بیمارستان بغداد را ساخت، از هر طبقه پزشک یک طبیب حاذق را انتخاب و سپس از میان همه پزشکان ماهر و بزرگِ منتخب، ابوالخیر جراحی را به ریاست جراحان منصوب کرد.(36)
ابوالحسینبن تفاح نیز در عمل جراحی بسیار حاذق و چابکدست بود و به امر عضدالدوله در بیمارستان عضدی بغداد مشغول بهکار شد.(37) ابوماهر موسیبن یوسف سیّار، از جراحان این دوره تاریخی است. وی نخستین پزشکی است که درباره آلات جراحی، کتابی ویژه نوشته و در آن از اعمال جراحی سخن گفته است.(38)
2. چشمپزشکی
یکی دیگر از تخصصهای پزشکی که در زمان آلبویه به شکوفایی رسید، چشمپزشکی است که در میان رومیان و یونانیان چندان پیشرفته نبود. در عصر آلبویه به تعداد قابلتوجهی چشمپزشک که باعنوان کحال یا کحالین یاد میشود، برمیخوریم؛ مانند علیبن عیسی بغدادی که در بیمارستان عضدی مشغول بود و نخستین کتاب تخصصی درباره چشمپزشکی را نیز با عنوان ذکرةالکحالین تألیف کرد. این کتاب در سهبخش، حد و تعریف چشم، تعداد امراض چشم و امراض خفیّه که در چشم بهوجود میآید، تدوین شده است.(39)
از چشمپزشکان دیگر در عصر آلبویه، جبرئیلبن عبدالله و احمدبن محمد طبری هستند که هرکدام رسالهای درباره چشم و بیماریهای چشمی نوشتهاند.(40) ابوالحسن احمدبن محمد طبری مانند علیبن عبّاس از شاگردان ابوماهر موسیبن سیار و موردتوجه خاص رکنالدوله بویهای بوده است. وی کتابهای زیادی در علم پزشکی دارد؛ مانند: المعالجاتالبقرائیه، رسالة فی ذکر القارورة و علاجالاطفال، ولی تخصص اصلی وی چشمپزشکی بوده است، چنانکه کتابی به نام مقالة فی طبالعین در زمینه چشمپزشکی نیز دارد.(41)
پزشکان این دوره با پیشرفتهای چشمگیری که در زمینه جراحی چشم کسب کردند، توانستند در عمل جراحی آب مروارید که یکی از امراض شایع در چشم بهویژه در کهنسالی است به روشهای پیشرفته و ابداعی دست یابند که تا سالها مورد استفاده پزشکان غربی بوده است. از جمله در خصوص روشهای درمان و جراحی ناخنک و آب مروارید هم کتابهایی نگارش یافت و مورد استفاده قرار گرفت.
برخی چشمپزشکان مانند ابوعلیسینا تنها استفاده از سوزن بدون برش اولیه با نیشتر را میپذیرفتند؛ درحالیکه علیبن موسی بر عمل جراحی برای درمان آب مروارید معتقد بود و سفارش میکرد که بیمار تا هفت روز پس از عمل باید با پشت بخوابد. وی که چشمپزشک ماهری بود، هنگام عمل جراحی چشم، دست بیمار را میبست و با او بسیار مهربانی میکرد.(42) از دیگر چشمپزشکان این دوره، ابونصر الدحلی بود که در بیمارستان عضدی به خدمت و درمان بیماران میپرداخت.(43)
3. داروسازی
از دیگر علومی که در زمان آلبویه شکوفا شد، داروسازی و گیاهشناسی بود. پزشکانی مانند علیبن عباس مجوسی و ابنسینای بلخی، درباره تأثیر دارو بر جسم انسان و طبایع داروها و حتی درباره طریقه تهیه دارو نیز سخن گفتهاند.
4. روانپزشکی
از دیگر شاخههای علم طب که در زمان آلبویه رُشد و شکوفایی داشت، روانپزشکی بود. ابوعلیسینا یکی از اطبای معروف جهان اسلام در معالجه بیماران روانی و تشخیص آن از طریق بررسی بر روی نبض، دقت عجیبی داشته است و در این زمینه، داستانهایی درباره وی در منابع تاریخی ذکر شده است. نظامی عروضی در چهار مقالهاش، حکایات جالبی درباره تخصص ابنسینا در علم روانپزشکی و درمان آنها نقل میکند.(44)
و) آثار علمی پزشکی
یکی دیگر از محورهایی که نقش دولت شیعی آلبویه را در توسعه و گسترش علم طب ثابت میکند، آثار علمی است که در این دوره، تاریخی در زمینه طب و پزشکی نگاشته شده است. در زمان حاکمان آلبویه، بهدلیل توجه ایشان به علم و دانش و فراهمآوردن بستر مطالعه و تحقیق، بهویژه ترجمه کتابهای پزشکی از زبانهای دیگر به زبان عربی، پزشکان اسلامی به پیشرفتهای مهمی دست یافتند و در زمینه پزشکی کتابهایی نوشتند که قرنها در شرق و غرب بهعنوان کتاب علمی مطرح بودند و از کتابهای درسی دانشگاهها بهشمار میآمدند، مانند:
1. الحاوی فی الطب و سرّالأسرار محمدبن زکریای رازی
الحاوی از بزرگترین و بهترین کتابهای رازی در فن پزشکی بهشمار میآید. توانایی رازی در ابتکار تشخیص و درمان در این کتاب آشکار است. او یادداشتهای روزانه بالینی خود را در این کتاب آورده است. کتاب الحاوی در سال 1486 میلادی همراه با ترجمه لاتین منتشر شده است. این کتاب یکی از نه کتابی است که تمام کتابخانه مدرسه پزشکی پاریس در قرن چهاردهم قرار داده شده بود. این کتاب تا مدتها پس از رنسانس، مرجع علوم پزشکی بهویژه در زمینه درمان در اروپا بود.(45)
یکی از محققان، کتاب الحاوی را چنین توصیف میکند: «مهمترین تألیف طبّى او (رازی) کتاب الحاوى است که از قرن چهارم به بعد همواره از بهترینهای کتب طب برشمرده میشد. این کتاب حکم دائرةالمعارف بسیار مفصّلى از علم طب را دارد. این کتاب شامل 30 جزء است که نسخه کاملی از آن در دست نیست، بلکه تنها نیمی از متن عربى آن موجود است، درحالیکه 25جزء از ترجمه لاتین آن را در اختیار داریم.(46)
2. کاملالصناعة الطبّیة تألیف علیبن عباس اهوازی
این کتاب از جمله کتابهایی در علم پزشکی است که قرنها مرجع همه پزشکان شرق و غرب بوده است. ایشان ظاهراً کتاب دیگری نیز در علم پزشکی در دو جلد داشته که برای حاکم بویهای نگاشته است.(47) این کتاب، از بزرگترین مراجع دانشمندان مسلمانان برای کسب اطلاعات پزشکی بود که در بیشتر کتابخانههای پزشکی جهان یافت میشود.(48)
3. کتاب القانون فیالطب ابنسینا
این کتاب در علم پزشکی از مهمترین آثار ابنسینا و بزرگترین هدیه او به علم و تمدن بشری است. درباره اهمیت کتاب قانون ابنسینا همینبس که در قرنهای گوناگون بهعنوان متن درسی در دانشگاههای بزرگ شرق و عرب تدریس میشد. این کتاب به زبانهای گوناگون جهان ترجمه شده و در اختیار پزشکان و علاقهمندان علم طب قرار گرفته است. بهدلیل اتقان و نوآوریهای این کتاب، حواشی و شروح مختلفی به زبانهای گوناگون بر آن نگاشته شده است.(49) یکی از محققّان نوشته است: «متجاوز از شصت دانشمند و طبیب بزرگ اسلامی قانون را شرح کردهاند و از جامعترین و دقیقترین شروح، شرح علامه قطبالدین شیرازی است».(50)
ز) نوآوریهای پزشکی در عصر آلبویه
اگرچه پس از نهضت ترجمه، دانستههای تئوریک پزشکی، از طریق ترجمه آثار دانشمندان یونانی، که در رأس آنها میتوان از بقراط و جالینوس نام برد، بهدست مسلمانان رسید،(51) اما تعداد زیادی از مسائلی که پزشکان مسلمان در مواجه با بیماران خویش با آن روبهرو بودند، مختص سرزمینهای اسلامی و شرایط خاص آن بود که در کتابهای پزشکیِ پزشکان یونانی به آن اشاره نشده بود. به همین سبب طبعاً پزشکان مسلمان نسبت به این بیماریها نیز بیتوجه نبودند. بنابراین، باید رویکرد جدیدی نسبت به این بیماریها و در رویارویی با این موارد میان پزشکان مسلمان ایجاد میشد که خود باعث گسترش علم طب در جامعه اسلامی بوده است. در این میان، نقش پزشکان شیعی که در سایه حکومت شیعی آلبویه زندگی میکردند برجستهتر از دیگر پزشکان اسلامی بهچشم میخورد.
برای نمونه، در آن زمان مهمترین اثر در زمینه گیاهشناسی یا داروشناسی که همه پزشکان مسلمان و غیرمسلمان به آن توجه میکردهاند، کتاب حشائش دیوسکوریدس(52)بوده است. ایشان در این کتاب درباره خواص دارویی 500 گیاه بحث کرده است.(53) این در حالی است که زکریای رازی در اثر ارزشمندش کتاب الحاوی تقریباً 700 گیاه را بهعنوان دارو معرفی نموده است.
طبعاً درباره بیماریها و شناساییهای بیماری نیز این پدیده صدق میکند؛ به این معنا که شناخت بیماریها در عصر آلبویه توسط پزشکان اسلامی پیشرفت داشته است. برای نمونه، بیماریهایی که در بخشهای گوناگون الحاوی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و راهحلهایی برای درمان آنها ارائهشده به مراتب بیشتر از آن چیزی است که در آثار جالینوس، بقراط و دیگر پزشکان یونانی ذکر شده است.(54) این مسئله در کتاب قانون ابنسینا بهصورت واضحتر بهچشم میخورد. از کتاب قانون آن بهعنوان دائرةالمعارف پزشکی یاد میشود که بسیاری از مسائل پزشکی را حل کرده است.
از ابتکارات جدید ابنسینا کتاب ارجوزه وی درباره علم پزشکی است. وی برای آنکه دانشجویان پزشکی در حفظ مطالب نشاط بیشتری داشته باشند، همه بابهای پزشکی را به نظم در آورده است که یک نوآوری بسیار جذاب بهشمار میآید. این منظومه در 1326 بیت در بحر رجز سروده شده و بههمینسبب «الارجوزة فیالطب» خوانده شده است. ابنرشد اندلسی آن را به «المیسّر للحفظ و المنشّط للنفس» توصیف میکند.(55) این کتاب نیز مانند قانون، موردتوجه دانشمندان شرق و غرب قرار گرفت؛ چنانکه ترجمه لاتین آن، ششبار در قرنهای 16 و 17 میلادی در شهرهای مهم اروپا و همینطور در شبهقاره هند و نیز فرانسه بارها تجدید چاپ شد.(56) از نوآوریهای دیگر پزشکان اسلامی در عصر آلبویه بهشمار میرود که طبعاً دولت شیعی آلبویه نیز در آن نقش داشته است، نقدهای پزشکان اسلامی بر کتابهای پزشکی اروپاییها مانند جالینوس نگاشتهاند.(57) یکی از محققان اروپایی در این زمینه مینویسد: در تاریخ طب اسلامی در حقیقت کسانی که برای اولینبار جرأت پیدا کردند که بر کتب اساتید یونانی خرده بگیرند، ایرانیان بودهاند؛ چنانکه پزشک معروف دوره آلبویه، علیبن عباس مجوسی اهوازی ارجانی، صاحب کتاب معروف کاملالصناعة یا کتاب ملکی به این نکته در مقدمه کتاب خویش اشاره کرده است؛ بدینمعنا که بر کتاب بقراط، جالینوس و اریباسیوس و فولس الاجانیطی و یوحنابن سرابیون و حتی رازی انتقاد کرده است. وی خودش پس از مطالعه کتاب آنان، براساس یافتههای دانش پزشکی و تخصصی که در علم پزشکی داشتهاند، انتقادات مفصلی بر آنها وارد کرده و کاستیهای کتابهای آنان را یکبهیک شمرده است.(58)
در کل باید گفت دانش پزشکی در عصر دولت شیعی آلبویه، رشدی چشمگیر داشته است و پزشکان متخصّص در این دوره از تاریخ، ظهور کردهاند که از افتخارات جهان اسلام است. بنابراین، نقش دولت آلبویه را در این زمینه نباید نادیده گرفت؛ زیرا امنیت اجتماعی و امکانات رفاهی پزشکان مرهون تلاشها و توجه و دانش دوستی این دولت شیعی است.
نتیجهگیری
دولت شیعی آلبویه، یکی از قدرتمندترین دولتهای شیعی در تاریخ بود که در شیراز، بغداد و ری حکومت داشتند. این دولت مقتدر شیعی، به مسائل علمی و تمّدنی بهویژه پزشکی توجّهی خاص داشتهاند. توجه به بیمارستانسازی، یکی از محورهایی است که در رشد و شکوفایی علم پزشکی مؤثر است و دولت آلبویه نیز از این مهم غافل نبودهاند. بدینسبب بیمارستانهای زیادی در بغداد، شیراز، اصفهان و حتی تیمارستان و بیمارستان سیار نیز ساختند، پزشکان بسیار متبحّری نیز در این دوره تاریخی از قلمرو آلبویه ظهور کردند که عضدالدوله حدود 24 نفر پزشک متخصص در زمینههای گوناگون را فقط در بیمارستان عضدی استخدام کرد. پزشکان این دوره در عمل جراحی، چشمپزشکی، شکستهبندی و امراض روانی تخصص داشتند و در این زمینه کتابهایی نوشتند که مدتها مرجع متخصصان و پزشکان بودهاند. برخی کتابها مانند الحاوی زکریای رازی، قانون ابنسینا و کاملالصناعةالطبّیة علیبن عباس اهوازی، مدتها در کشورهای اروپایی متن درسی و مورد استفاده آنها بوده است. ترجمهها و شروح گوناگونی نیز که بر آنها نوشته شده، در واقع نشانگر اهمیت این کتابهاست. نوآوریهای علم طب در زمان آلبویه و نقدهای پزشکان اسلامی بر کتابهای طبی یونانیان همه و همه نشاندهنده گسترش علم طب در عصر آلبویه است.(59)