نقش عالمان شیعه در مکتب طب اسلامی

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

نقش عالمان شیعه در مکتب طب اسلامی

دکتر غلامرضا نورمحمدی makarem news

Chekideh: در عنایت اسلام به امر پزشکی، همین‌بس که مجموع سخنان معصومین(ع) در مورد پزشکی، به‌صورت کتاب‌هایی درآمده و در طول تاریخ، کتاب‌های متعددی به‌نام طب‌النبی(ص)، طب‌الائمه(ع)، طب‌الصادق(ع)، طب‌الکاظم(ع) و طب‌الرضا(ع) نگارش‌یافته است. شکی نیست که بخش عظیمی از این سفارش‌ها، از آن مقامات صادر گردیده است و این خود می‌رساند که عنصر حاکم بر فضای عصر رسالت و پیشوایان معصوم(ع)، استقبال از مسایل بهداشت و درمان بوده است و اگر موضع اسلام در این مورد منفی بود، هرگز چنین احادیثی از آنان نقل نمی‌شد و مؤلفان دست به تألیف آنها نمی‌زدند...
Keywords: علوم طبیعی,پزشکی,طب اسلامی,طب سنتی,طب الرضا,طب النبی,طب الائمه,طب الصادق,طب الکاظم,ابن بابویه قمی,صدوق,بن قولویه,ماجیلویه,شیخ مفید,علامه مجلسی,سید ابن طاووس,سید عبدالله شبر

نقش عالمان شیعه در مکتب طب اسلامی

دکتر غلامرضا نورمحمدی؛ استادیار دانشگاه علوم پزشکی تهران.( drnormohammadi@yahoo.com).


مقدمه

در میان احادیث پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام)، آموزه‌های فراوانی مربوط به دانش پزشکی و حوزه سلامت وجود دارد.(1) روایات رهنمودها و آموزه‌های آشکاری را درباره شیوه‌های جامع الگوی زندگی سالم، پیش‌گیری، درمان و موضوعات سلامت بیان کرده‌اند. به‌گونه‌ای که وجود عرصه‌های مشترک بین دین اسلام و موضوعات پزشکی، انکارنشدنی است.

آیت‌اللّه سبحانی در مقاله‌ای باعنوان «پزشک و پزشکی در اسلام» به این‌نکته اشاره زیبایی کرده است:

در عنایت اسلام به امر پزشکی، همین‌بس که مجموع سخنان معصومین(علیهم السلام) در مورد پزشکی، به‌صورت کتاب‌هایی درآمده و در طول تاریخ، کتاب‌های متعددی به‌نام طب‌النبی(صلی الله علیه واله وسلم)، طب‌الائمه(علیهم السلام)، طب‌الصادق(علیه السلام)، طب‌الکاظم(علیه السلام) و طب‌الرضا(علیه السلام) نگارش‌یافته است. شکی نیست که بخش عظیمی از این سفارش‌ها، از آن مقامات صادر گردیده است و این خود می‌رساند که عنصر حاکم بر فضای عصر رسالت و پیشوایان معصوم(علیهم السلام)، استقبال از مسایل بهداشت و درمان بوده است و اگر موضع اسلام در این مورد منفی بود، هرگز چنین احادیثی از آنان نقل نمی‌شد و مؤلفان دست به تألیف آنها نمی‌زدند.(2)

با تدبر در این روایات، درمی‌یابیم که اسلام تنها به‌جنبه درمان و معالجه بیماری‌ها بسنده نکرده، بلکه شیوه‌های پیش‌گیری و راه‌های دورماندن از بیماری‌های گوناگون را نیز بیان کرده است. روایات وارده در این بخش، نه‌تنها به بیماری‌های جسمی، بلکه بیماری‌های روحی و روانی و راه‌های درمان آنها را نیز مورد توجه قرار می‌دهد است. همان‌گونه که روایات، حوزه‌های گوناگون اخلاق پزشکی، مسؤلیت پزشکان، آداب پرستاری، رابطه پزشک با بیمار، خانواده، نظام بهداشتی و... را نیز درنظر گرفته و به‌صورت تفصیلی به این مباحث پرداخته‌اند. به‌همین‌سبب، «مکتب طب اسلامی»، یک مکتب فراگیر و جامع در حوزه سلامت ‌به‌شمار می‌رود.

بدیهی است نگارش احادیث طبی که منبعی اصیل برای مکتب طب اسلامی است، از وسیع‌ترین حوزه‌های فعالیت در میان اندیشمندان اسلامی، به‌ویژه علمای شیعه بوده که در قرون متمادی به آنان توجه داشته‌اند. مرحوم سیدعبداللّه شبر در مقدمه خود بر کتاب طب‌الائمه(علیهم السلام) به‌روشنی ضرورت نگارش این‌گونه احادیث و رد برخی شبهات پیرامون این موضوع را بیان می‌کند.(3)

الف) پیشینه مکتب طب اسلامی

بانگاهی به پیشینه نگارش احادیث، وجود بخشی به‌عنوان کتاب‌الطب در صحاح ستّه و کتب حدیثی اهل‌سنت جلب‌توجه می‌کند. در میان اهل‌سنت، از قرن سوم به بعد، نگارش احادیث طبی با عنوان الطب‌النبوی (صلی الله علیه واله وسلم)به‌صورت مستقل درآمد. برخی اهل‌سنت را از نظر تاریخی در نگارش و تدوین احادیث طبی، مقدم می‌دانند. باید گفت در نخستین دوره‌های تدوین کتاب‌های حدیث، اهل‌سنت کتاب‌های زیادی در حوزه طب اسلامی پدید آورده‌اند. از جمله این آثار می‌توان به کتاب‌های گوناگون طب‌النبی(صلی الله علیه واله وسلم) اشاره کرد.

همین موضوع سبب شد که در منابع فهرست‌نگاری، اهل‌سنت خود را نخستین گردآورندگان احادیث طبی بدانند، اما کنکاش نگارنده در کتاب‌های تاریخ پزشکی و کتاب‌نامه‌های معتبر، نشان داد که اولین کتاب طب‌النبی(صلی الله علیه واله وسلم) را عبدالملک‌بن حبیب اندلسی ابیری، متوفای سال 238ق تألیف کرده است.(4) درحالی‌که به‌نظر می‌رسد به‌دلایل فراوان مانند ناآگاهی از منابع شیعه، منسجم‌نبودن تدوین این احادیث از لحاظ تاریخی در میان شیعیان، برجسته‌نبودن این بخش از احادیث در منابع حدیثی شیعه و دلایل گوناگون دیگر، زمینه پذیرش عمومی این موضوع ایجاد شده است که نگارش این‌گونه کتاب‌ها نزد اهل‌سنت پیشینه بیشتری دارد.

از سوی دیگر، علمای شیعه رساله ذهبیه امام رضا(علیه السلام) را اولین کتاب مستقل در زمینه طب می‌دانند.(5) مرحوم آقابزرگ نیز در کتاب الذریعة، طب‌الرضا(علیه السلام) را اولین کتابی می‌داند که در طب اسلامی نوشته شده است.(6) در کتاب‌نامه‌های اهل‌سنت مانند هدیة‌العارفین(7) و کشف‌الظنون،(8) کتابی در طب به امام رضا(علیه السلام) نسبت داده‌اند که احتمالاً همان الرسالة‌الذهبیة امام رضا(علیه السلام) است، زیرا نام دیگر این رساله را طب‌الرضا(علیه السلام) دانسته‌اند.

در کشف‌الظنون این‌گونه آمده است که کتاب الطب متعلق به ابوالحسن علی‌بن موسی الرضا(علیه السلام) (153-203ق) است که توسط حبیب نیشابوری جمع‌آوری شده است. کتاب طب‌الرضا(علیه السلام) در میان اهل‌سنت، اعتبار ویژه‌ای دارد و بر آن شرح‌های گوناگونی نوشته شده است. برای نمونه، محمدعلی البار در سال 1992م آخرین شرح را بر این کتاب نوشت که الامام علی‌الرضا(علیه السلام) و رسالته فی الطب النبوی، الرسالة‌الذهبیة نام گرفت.‌ بنابراین، اگر بپذیریم که طب‌الرضا(علیه السلام) اولین کتاب مستقل روایی شیعه در زمینه طب است، می‌توان به‌راحتی دریافت که نگارش کتاب مستقل در زمینه احادیث طبی، در میان شیعیان قدمت بیش‌تری دارد، با کنکاش وسیع می‌توان به این واقعیت‌های تاریخی دست یافت:

اول: پیشینیه نگارش احادیث طبی نزد شیعیان به اصحاب امام صادق(علیه السلام) می‌رسد؛

دوم: کتاب‌های تاریخ‌نگاری اهل‌سنت، اولین کتاب طبی منسوب به شیعه را با عنوان طب‌الصادق(علیه السلام) ابوعبداللّه جعفر‌بن محمد الصادق(80-148ق) معرفی کرده‌اند.(9) پس از آن نیز برخی اصحاب ائمه اطهار(علیهم السلام) دارای کتاب‌هایی مستقل، با نام کتاب الطب بوده‌اند، اما متأسفانه توجه ویژه‌ای از سوی شیعه برای معرفی گنجینه‌های سرشار خود صورت نگرفته است و بسیاری از مسلمانان تمام مذاهب، در این زمینه اطلاع اندکی دارند.

ب) مفهوم‌شناسی

طب اسلامی، مفهومی جامع و گسترده است که شامل ابعاد مختلف جسمی، روحی، روانی، اجتماعی و معنوی افراد می‌شود.

این مفهوم جامع و صحیح را تنها در صورتی می‌توان پذیرفت و آن را تصدیق کرد که به متون اسلامی و آموزه‌های دینی در این زمینه تسلط کامل داشته باشیم و با تعمق و ژرف‌اندیشی در آنها به نکات بسیار گران‌بها و ارزش‌مند آن پی ببریم. در غیر این‌صورت، ناآگاهی می‌تواند به نفی آن بیانجامد.

بنابراین، در تعریفی کامل می‌توان مکتب طب اسلامی را شامل دو بخش کلان دانست:

— مجموع یافته‌ها و رهنمودهایی که از آیات مکتوب، یعنی قرآن کریم و سنت مکتوب و احادیث پبامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) به‌دست می‌آید.

— مجموع یافته‌ها و رهنمودهایی که از آیات مدون، یعنی آیات انفسی و آفاقی و سنت مدون و سنت‌های الهی در نظام هستی به‌دست می‌آید.

البته باید با ظرافت و دقت به مفهوم‌شناسی سه واژه بیان شده در اصطلاح مکتب طب اسلامی توجه داشت:

1. مکتب

واژه‌ی مکتب به‌بیان دیدگاهی اشاره دارد که اجزا و عناصر آن با هم ارتباط نظام‌مند دارند و در مجموعه‌ای منسجم و هماهنگ گرد آمده‌اند که بیان‌گر دیدگاه خاص (اصلاحی یا تأسیسی) درباره‌ موضوع خاصی مانند حوزه گسترده پزشکی است. پس مکتب دو ویژگی دارد: انسجام و نظام‌مندی و نگرش نظام‌مند؛ برخورداری از دیدگاه خاص در مقابل دیگر دیدگاه‌ها.

2. طب

واژه طب در این نگرش، مفهومی جامع و فراگیر دارد که نظام جامع سلامت در همه ابعاد زیستی انسان را در تمامی حوزه‌های شناختی، پیش‌گیری، سلامت، آسیب، درمان و... دربرمی‌گیرد.

3. اسلامی

پسوند اسلامی، ناظر بر منشأ، منبع و شیوه اقتباس آموزه‌های ارزشی و روشی در حوزه گسترده پزشکی است. البته لازم است که به‌تفاوت بین دو واژه «اسلام» و «مسلمان» نیز توجه داشت. به‌همین سبب، مکتب طب اسلامی فقط به مسلمانان اختصاصی ندارد و آموزه‌های مطرح‌شده در این مکتب فراگیر است و تمام انسان‌ها را دربرمی‌گیرد.

با این بیان، می‌توان مکتب طب اسلامی را یک مکتب سلامتی جامع دانست که به‌تمام ابعاد سلامت انسان می‌پردازد. مبانی فکری این مکتب، از اصول و منابع قطعی اسلام استنباط و استخراج می‌شود و مصادیق آن آمیزه‌ای از روش‌های متنوع برگرفته از منابع دینی و بشری است؛ به‌شرطی که این روش‌ها در چارچوب شناخته‌شده دین اسلام باشد.‌ بنابراین، مکتب طب اسلامی، افزون بر این‌که الگویی فکری (مجموعه مبانی، مبادی و اهداف) است که برداشت صحیح از انسان و مفاهیم وابسته به آن را ارایه می‌کند، دربردارنده گزاره‌های فراوانی نیز در حوزه‌های کاربردی پزشکی است.(10)

ج) نقش راویان احادیث در شکل‌گیری مکتب طب اسلامی

مهم‌ترین نقش علمای شیعه و راویان احادیث در شکل‌گیری مکتب طب اسلامی را می‌توان تلاش و همت آنان در روند مستمر تدوین کتاب‌های طبی، برمبنای احادیث پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) دانست. آنان‌که به احادیث نبوی(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) نگاهی عمیق داشته‌اند، به‌خوبی دریافتند که در احادیث این بزرگواران، آموزه‌های فراوانی درباره زیست و سلامت فراگیر و پایدار انسان وجود دارد. به‌همین سبب، بسیاری از رجال حدیثی، پس از آگاهی کامل از احادیث پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) در حوزه پزشکی و سلامت، درصدد برآمدند تا آموزه‌های این بزرگواران را در اختیار عموم مردم قرار دهند. ضرورت این موضوع به‌گونه‌ای بود که محدثان و ناقلان حدیث را بر آن داشت که به تألیفاتی مستقل با عنوان کتاب‌الطب و حفظ‌الصحة، همت گمارند.

تاکنون کتابی جامع برای آشنایی اولیه با تاریخ نگارش احادیث طبی و کتاب‌های روایی طبی، تدوین نشده است، اما در بیان توجه عالمان شیعه به امر طب اسلامی، همین‌بس که مجموع سخنان و روایات ائمه اطهار(علیهم السلام) درباره طب، به‌صورت کتاب‌هایی درآمده و در طول تاریخ، کتاب‌های گوناگونی به‌نام طب‌الائمه(علیهم السلام)، طب‌الصادق(علیه السلام)، طب‌الکاظم(علیه السلام) و طب‌الرضا(علیه السلام) نگارش‌یافته است.

در این بخش، به‌معرفی چهل‌تن از راویان و علمای شیعه که در نگارش و تدوین کتاب‌های طبی برمبنای احادیث ائمه اطهار(علیهم السلام) همت گماشته‌اند و مکتب طب اسلامی را پایه‌گذاری کرده‌اند، می‌پردازیم.

1. علما و راویان متقدم (قرن دوم تا پنجم)

یکم. حماد‌بن عیسی جهنی (م ۲۰۸یا۲۰۹ق)

وی راوی و فقیه شیعی قرن دوم و از اصحاب امام صادق(علیه السلام)، امام کاظم(علیه السلام) و امام رضا(علیه السلام) است وفات او را در زمان امام جواد(علیه السلام) دانسته‌اند.(11) کتاب تنبیهات علی منافع‌الاعضاء من الانسان و الحیوان اثر اوست.(12)

دوم. محمد‌بن جمهور (153-210ق)

ابوعبداللّه محمدبن حسن‌بن جمهور عمّی بصری، مشهور به ابن‌جمهور، از محدثان و ادبای شیعی است. برخی او را از اصحاب امام رضا(علیه السلام) دانسته‌اند. ازآثار او می‌توان به کتاب الرسالة‌المذهبة عن الرضا(علیه السلام) اشاره کرد.(13)

سوم. حسن‌بن فضال (م ۲۲۴ق)

ابومحمد حسن‌بن علی‌بن فضال کوفی،(14) از راویان موثق شیعه و از اصحاب خاص امام رضا(علیه السلام) بوده است و برخی وی را از اصحاب اجماع می‌دانند. البته برخی مانند نجاشی، شیخ طوسی و برقی او را از اصحاب امام رضا(علیه السلام) برشمرده‌اند،(15) ولی برخی مانند تفرشی او را از اصحاب امام رضا(علیه السلام) و امام جواد(علیه السلام) دانسته‌اند. برخی نیز وی را از اصحاب امام کاظم(علیه السلام) و امام رضا(علیه السلام) شمرده‌اند.(16) شیخ طوسی به نقل از ابن‌ندیم، او را صاحب کتاب‌الطب می‌داند.(17) در منابع فهرست‌نگاری به کتاب‌هایی از او اشاره شده است؛ کتاب‌الطب،(18) کتاب الحمام(19) که آقابزرگ در الذریعة این کتاب را ما روی فی‌الحمام نامیده است.(20)

چهارم. کاتب بصری

ابوعبداللّه احمد‌بن محمد‌بن سیار کاتب بصری، را از اصحاب امام هادی(علیه السلام) و امام حسن عسکری(علیه السلام) دانسته‌اند.(21) نجاشی معتقد است وی از نویسندگان آل‌طاهر در زمان ابومحمد بوده که صاحب کتاب‌الطب است.(22) شیخ طوسی نیز یکی از کتاب‌های وی را کتاب‌الطب می‌شمرد.(23)

بسیاری از بزرگان مانند شیخ صدوق در خصال و برقی در محاسن، برخی احادیث طبی را با سند وی از ائمه اطهار(علیهم السلام) نقل می‌کنند.(24) صاحب تأسیس‌الشیعة او را نحوی، لغوی، شاعر و ادیب مصری و از علمای امامیه قرن سوم و زمان امام حسن عسکری(علیه السلام) معرفی کرده است.(25) ریحانة‌الادب به نقل از منهج‌المقال، وی را متوفای ۳۶۸‌ق دانسته،(26) ولی این تاریخ درست نیست؛ زیرا وی در زمان امام عسکری(علیه السلام) می‌زیسته و متوفای ۲۶۰‌ق بوده است. در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز نام کتاب‌الطب به‌چشم می‌خورد.(27)

پنجم. محمد‌بن رجاء بجلی (م۲۶۶ق)

ابوجعفر محمد‌بن احمد‌بن محمد‌بن رجاء بجلی، از کسانی است که نجاشی برای وی، کتاب‌الطب و کتاب‌النوادر را آورده است.(28) در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز به کتاب الطب وی اشاره می‌شود.(29)

ششم. ابواحمد عبدالعزیز‌بن یحیی‌بن احمد‌بن عیسی جلودی ازدی بصری

برخی او را از اصحاب امام جواد(علیه السلام) دانسته‌اند، ولی طریحی او را از اصحاب امام باقر(علیه السلام) معرفی می‌کند. آیت‌اللّه خویی گفته است: جدّ او - یعنی عیسی جلودی - ممکن است از اصحاب امام باقر(علیه السلام) باشد و مراد از ابی‌جعفر در کلام نجاشی این است که جدّ او از اصحاب امام جواد(علیه السلام) بوده است. مؤید این موضوع، گفته ابن‌ندیم در الفهرست است که فوت عبدالعزیز را در سال ۳۳۰‌ق ذکر کرده است. وی استاد شیخ ابوالقاسم جعفر‌بن محمّد‌بن قولویه متوفّاى 367‌ق بوده است.(30)

نجاشی برای وی، کتاب‌های گوناگونی یاد کرده که برخی عبارت‌اند از: کتاب‌الطب، کتاب قوله فی الدعاء و العوذ و ذکر الخیر و فضل ثواب‌الاعمال و الطب و النجوم، کتاب‌الطیب، کتاب‌اللباس، کتاب ما جاء فی‌الحمام و کتاب ریاحین.(31)

در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز به برخی کتاب‌های وی اشاره شده است، از جمله: الطب،(32) الاطعمة،(33) الذبایح و الاطعمة و اللباس،(34) ما جاء فی الحمام(35) الاشربه،(36) الاطعمه،(37) قول ابن‌عباس فی الدعاء و الذکر و العوذ، و الطب و النجوم(38) و الریاحین.(39)

هفتم. احمدبن محمدبن خالد البرقی (م ۲۷۴یا۲۸۰ق)

ابوجعفر احمدبن محمدبن خالدبن عبدالرحمن‌بن محمدبن علی البرقی، را از اصحاب امام جواد(علیه السلام) و امام هادی(علیه السلام) شمرده‌اند که افزون بر کتاب الطب دارای کتاب‌های المآکل، المشارب، الطیب و الزینة نیز بوده است.(40) علی‌بن محمد ماجیلویه، وفات او را ۲۸۰‌ق می‌داند. درحالی‌که دیگر مورخان، تاریخ وفات او را ۲۷۴‌ق بیان کرده‌اند.(41) در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز به برخی کتاب‌های وی اشاره شده است؛ از جمله: الطب(42) و المحاسن.(43) این کتاب تنها یک مجموعه روایی نیست، بلکه دائرةالمعارفی از علوم مختلف است که بخش عمده‌ای از آن مربوط به علم طب است. آداب‌النفس،(44) المآکل،(45) الماء،(46) الاجناس و الحیوان(47) و الفراسة، از دیگر آثار وی ‌به‌شمار می‌روند.(48)

هشتم. عبداللّه‌بن جعفر حمیری قمی (م۲۷۴ق)

ابوالعباس عبداللّه‌بن جعفر‌بن حسن (حسین)‌بن مالک‌بن جامع حمیری قمی شیخ از کسانی است که شیخ طوسی وی را از اصحاب امام رضا(علیه السلام)، امام هادی(علیه السلام) و امام عسکری(علیه السلام) می‌داند. کشّی او را از اصحاب امام رضا(علیه السلام) معرفی کرده، ولی آیت‌اللّه خویی این موضوع را بعید می‌داند؛ زیرا وی پس از سال 290ق وارد کوفه شده است.(49) شیخ طوسی(50) و نجاشی(51) او را صاحب کتاب‌الطب معرفی کرده‌اند. در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز به کتاب الطب وی اشاره شده است.(52)

نهم. محمد‌بن مسعود عیاشی سمرقندی (م ۳۲۰ق)

ابونضر محمد‌بن مسعود‌بن محمد‌بن عیّاش سلمی سمرقندی، معاصر با پدر شیخ صدوق است و اندکی نیز بر او تقدم زمانی دارد. عیاشی سمرقندی صاحب تفسیر معروف عیاشی است. او مردی جامع بوده است. گرچه شهرتش به تفسیر است، اما کتب زیادی در علوم مختلف و از آن جمله در طب دارد. افزون بر آن، در فهرست کتاب‌هایش کتاب الاشربه و کتاب الفرقان بین حلّ المأکول و حرامه نیز به‌چشم می‌خورد.(53) در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز به کتاب الطب وی اشاره شده است.(54)

دهم. علی‌بن حسین‌بن موسی‌بن بابویه قمی (م ۳۲۹ق)

وی پدر شیخ صدوق است که خود و فرزندش از بزرگان علمای شیعه هستند. او پرتألیف‌ترین افراد در میان طبقه نخست علمای شیعه، ‌به‌شمارمی‌رود.(55) ابن‌ندیم در کتاب الفهرست از روى خط پسرش ابوجعفر صدوق نقل کرده است که وى دویست تألیف داشته است.(56) یکی از آثار ایشان، کتاب‌الطب است.(57) برخی وی را از اصحاب امام عسکری(علیه السلام) می‌د‌انند. در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز به کتاب‌الطب وی اشاره شده است.(58)

یازدهم. شیخ صدوق (م 381ق)

ابوجعفر محمد‌بن علی‌بن الحسین‌بن موسى‌بن بابویه القمی، مشهور به شیخ صدوق است که نجاشی در معرفی کتاب‌های او به آثاری مانند کتاب السواک و کتاب نوادر الطب اشاره می‌کند.(59) در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز نام همین کتاب‌ها به‌چشم می‌خورد.(60)

دوازدهم. احمد‌بن محمد اشعری قمی (م بعد 280ق)

وی(61) را از اصحاب امام رضا(علیه السلام)، امام جواد(علیه السلام) و امام هادی(علیه السلام) دانسته‌اند.(62) بیشتر کتاب‌های رجالی، در شرح حال وی، کتاب‌الطب را از تألیف‌های او دانسته‌اند.(63) در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز به کتاب الطب وی اشاره گردیده است.(64)

سیزدهم. احمد‌بن محمد‌بن حسین‌بن حسن‌بن دؤل قمی (م ۳۵۰ق)

نجاشی وی را دارای صد کتاب دانسته که برخی کتاب‌ها عبارت‌اند از: کتاب الطب، کتاب الادویه، کتاب الطبائع، کتاب الزینة، کتاب الاغذیة، کتاب الاطعمة، کتاب الاشربة و کتاب التجمل.(65) در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز به برخی کتاب‌های وی از جمله: الطب،(66) الطب الصغیر،(67) الطب الکبیر،(68) الطبایع،(69) خصائص الاطعمة،(70) الاشربة،(71)
الاطعمة(72) والاغذیة.(73) اشاره شده است.

چهاردهم. جعفر‌بن محمدبن قولویه قمی (م ۳۶۸ یا ۳۶۹ق)

نجاشی درباره وی گفته است: «از ثقات اصحاب است که در حدیث و فقه از اجلا محسوب می‌گردد و دارای کتاب مداوة‌الجسد است». شیخ طوسی نام کتاب وی را مداوة‌الجسد لحیاة‌الابد بیان کرده است. البته نام دیگر این کتاب مدارات‌الجسد، است.(74) کتابی باعنوان ما روی فی‌الحمام نیز از اوست.(75)

پانزدهم. محمد‌بن احمد اشعری قمی

ابوجعفر محمد‌بن احمد‌بن یحیی‌بن عمران‌بن عبداللّه‌بن سعد‌بن مالک اشعری قمی، از ثقات حدیث است و نجاشی، شیخ طوسی و علامه حلّی او را به‌بزرگی یاد کرده‌اند. کتاب‌‌الطب از تألیف‌های ایشان است.(76) در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز به کتابالطب وی اشاره شده است.(77)

شانزدهم. موسی‌بن عامر اشعری قمی

ابوالحسن موسی‌بن حسن‌بن عامر‌بن عمران‌بن عبداللّه‌بن سعد اشعری قمی، مشهور به موسی‌بن عامر، از ثقات حدیث بوده و نجاشی با تعابیر ثقه، عین و جلیل از او یاد می‌کند. شمار کتاب‌هایش را نیز ۳۰ کتاب دانسته که یکی از آنها کتاب‌الطب است.(78) در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز کتاب‌الطب وی به‌چشم می‌خورد.(79)

هفدهم. ماجیلویه (م ۳۷۶ق)

ابوعبداللّه محمد‌بن ابی‌القاسم عبیداللّه‌بن عمران جنابی برقی، معروف به ماجیلویه، به ابن‌بندار نیز ملقب بوده و از قمیین ‌به‌شمار می‌آمده است. او ثقه، فقیه و داماد احمد‌بن ابی‌عبداللّه برقی و دارای کتاب‌الطب بوده است.(80) در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز به کتابالطب وی اشاره می‌شود.(81)

هجدهم. اسماعیل‌‏بن شعیب عریشی

شیخ طوسی او را فردی ثقه دانسته است. وی کم‌حدیث است، ولی کتاب‌الطب دارد.(82) نجاشی و دیگران نیز برای وی کتابالطب ذکر کرده‌اند.(83) در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز به کتابالطب وی اشاره شده است.(84)

نوزدهم. ابن‌بسطام (م 401ق)(85)

ابوعتاب عبداللّه و حسین‌بن بسطام‌بن سابور زیات واسطی، مشهور به ابن‌بسطام است. نجاشی می‌گوید: وی به‌همراه برادرش حسین‌بن عتاب،(86) کتابی را در طب جمع‌آوری کرده‌اند که کثیرالفوائد والمنافع نام دارد.(87) در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز به کتاب طب‌الائمه(علیهم السلام) وی اشاره شده است.(88)

بیستم. ابومحمد زید‌بن علی‌بن حسین حسینی

شیخ منتجب‌الدین در کتاب الفهرست خودش می‌نویسد: «وی فقیه و شاگرد شیخ طوسی بوده و کتابی با نام علم‌الطب عن اهل‌البیت(علیهم السلام) داشته است».(89) این کتاب با عنوان طب اهل‌البیت(علیهم السلام) نیز آورده شده است. در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز به کتاب طب‌الائمه(علیهم السلام) وی اشاره کرده‌اند.(90)

2. علما و راویان متأخر (قرن ششم تا چهاردهم)

یکم. قطب راوندی(91)(م 570یا580ق)

ضیاءالدین ابوالرضا فضل‌اللّه‌بن علی‌بن عبیداللّه حسنی، مشهور به قطب راوندی از علماى بزرگ شیعه است. بسیاری از بزرگان او را، استاد عصر خود نامیده‌اند(92) و از او تجلیل کرده‌اند.(93) از وی باعنوان دانشمندى توانمند در اصول و فروع اسلام و عالمى محبوب و مورد قبول عموم مردم، تمجید و ستایش شده است.(94)

قطب راوندى، در زمینه فقه و حدیث و تفسیر و طب و اخلاق و عرفان، بیش از ده کتاب دارد که یکى از آنها کتاب ترجمه العلوی للطب‌الرضوی(95) بوده است. برخی نیز مانند سیدعلی مدنی در کتاب الدرجات‌الرفیعه برای او کتاب الطب‌الرضوی(علیه السلام) را نقل کرده‌اند، گرچه این کتاب نیز مانند شرح او بر طب‌الرضا(علیه السلام) ترجمة‌العلوی للطب‌الرضوی(علیه السلام)نام دارد.(96)

دوم. نوراللّه‌بن محمد مرعشی شوشتری (م 925ق)

ضیاءالدین نوراللّه‌بن محمد شاه‌بن مبارزالدین‌بن حسین‌بن نجم‌الدین محمود مرعشی شوشتری، جدّ شهید ثالث قاضی نوراللّه تستری است. وی نیز دارای کتاب‌الطب به زبان فارسی است.(97)

سوم. سید شریف‌الدین

شریف‌الدین‌بن ضیاءالدین نوراللّه‌بن محمد شاه‌بن مبارزالدین‌بن حسین‌بن نجم‌الدین محمود مرعشی شوشتری،(98) از علمای بزرگ و متبحر در علوم نقلی و عقلی عصر خود و از شاگردان شیخ فقیه ابراهیم‌بن سلیمان قطیفی است. وی پدر شهید ثالث قاضی نوراللّه شوشتری (956-1019ق) است. سیدشریف آثاری در زمینه‌های گوناگون دارد که از جمله می‌توان به کتاب طبی با عنوان رسالة حفظ‌الصحة فی‌الطب اشاره کرد.(99)

چهارم. ابن‌جاندار (۱۰۱۲-۱۰۷۶ق)

حسین‌بن شهاب‌الدین‌بن حسین‌بن محمدبن حیدر جاندار بقاعی کرکی عاملی، مشهور به ابن‌جاندار، فردی فاضل، ادیب، متکلم، محدث و نیز طبیب شیعی است. ‌بنابه گفته ابن‌معصوم، وی در اواخر عمر به علم طب روی آورد.(100) وی از شیخ بهایی اجازه روایت داشته است.(101) ابن‌جاندار به ایران نیز مسافرت کرد و مدتی در اصفهان اقامت گزید.(102) وی که همواره در سفر بود، عاقبت در ۱۰۷۴ق به حیدرآباد هند آمد.(103) او را صاحب کتاب‌های کبیر فی‌الطب، مختصر فی‌الطب و رسائل فی‌الطب دانسته‌اند.(104)

بیش از چندین اثر برای ابنجاندار برشمرده‌اند که برخی آنها در طب است که در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز به این کتاب‌ها اشاره شده است: الطب،(105) الطب‌الکبیر،(106) الطب ‌الصغیر،(107) الرسائل‌الطبیه.(108)

پنجم. فیض‌اللّه عصاره تستری (م ۱۰۷۸یا۱۰۸۸ق)

وی عالمی جامع‌الاطراف در علوم مختلف مانند نجوم، ریاضی و طب در قرن یازدهم بوده است. کتابی با عنوان مفتاح‌الشفاء دارد که مجموعه احادیثی از امیرمؤمنان(علیه السلام)تا امام حسن عسکری(علیه السلام)درباره طب (در مورد ادویه و ادعیه امراض) است.(109) وی الرسالة الذهبیة امام رضا(علیه السلام) را نیز ترجمه کرده است.(110)

ششم. شمس‌الدین محمد حسینی احساوی (م ۱۰۸۹ق)

او کتابی با عنوان کشف‌الاخطار فی طب الائمة‌الاطهار(علیهم السلام) تنظیم کرده است. کتاب دارای سه فصل است که در یک مقدمه و 12 باب و خاتمه تنظیم شده است.(111)

هفتم. واعظ قزوینی (م ۱۰۸۹ق)

میرزا محمد شفیع‌بن صاحب ابواب‌الجنان، مشهور به واعظ قزوینی، کتابی با عنوان الفصول‌التسعین فی معالجات امراض اهل‌الدین باحادیث آل‌طه و یاسین تدوین کرده است.(112)

هشتم. محمد تقی ده‌خوارقانی (م۱۰۹۳ق)

شیخ حر عاملی گفته است: گرچه وی متولد دِه خوارقان است، ولی در قزوین رشد یافته و در بسیاری از فنون، از جمله طب، ماهر بوده و از شاگردان خلیل قزوینی و برادرش محمدباقر قزوینی و صاحب کتاب فی‌الطب است.(113)

نهم. حسین‌بن محیی‌الدین‌بن عبداللطیف‌بن ابی‌جامع عاملی

شیخ حرّ عاملی در امل‌الآمل می‌نویسد: «وی فردی فاضل، عالم و فقیه بوده که احادیث را از طریق پدر و جدش و از شیخ بهائی روایت می‌کند». عاملی، چندین تألیف برای وی برمی‌شمارد که در میان تألیفات، کتاب فی‌الطب به‌چشم می‌خورد.(114)

دهم. شیخ حرّ عاملی (1033-1104ق)

مهم‌ترین کتاب وی در زمینه احادیث طبی را می‌توان کتاب الفصول‌المهمة فی أصول‌الائمة(علیهم السلام) دانست که مشتمل بر احادیث فراوانی در این زمینه است.(115) هم‌چنین تمام الرسالة الذهبیة (طب‌الرضا(علیه السلام)) را نیز به روایت تلعکبری از ابوعلی‌بن همام‌بن حسن‌بن محمد‌بن جمهور عمی از پدرش که ملازم امام(علیه السلام) بوده، در این کتاب آورده است.(116) آقابزرگ کتابی باعنوان مختصر الفصول‌المهمة را نیز از آثار او می‌داند.(117)

یازدهم. محمد شریف‌بن محمد صادق خاتون‌آبادی (م ۱۱۲۱ق)

محمدشریف‌بن محمدصادق خاتون‌آبادی، یکی از علما و اطبای معروف قرن دوازدهم هجری در اصفهان بود که در روزگار پادشاهی شاه سلیمان (1077-1105ق) و شاه‌سلطان‌حسین صفوی (1105-1135ق) می‌زیست.(118)

از آثار طبی برجای مانده محمدشریف خاتون‌آبادی، نسخه‌های متعددی در کتابخانه‌های گوناگون موجود است. احمد منزوی، آثار محمدشریف خاتون‌آبادی را با شرح و تفصیل بیان کرده است.(119) وی دارای شرح‌های مناسب بر طب‌الائمة(علیهم السلام)، طب‌الرضا(علیه السلام) و طب‌النبی(صلی الله علیه واله وسلم) است. ترجمه الرسالة الذهبیة یا رسالة طب‌الرضا(علیه السلام)، تحفة‌الابرار، در شرح طب‌النبی(صلی الله علیه واله وسلم) و طب‌الائمة(علیهم السلام)، حافظ‌الابدان،(120) الاربعون حدیثاً،(121) شرح اربعین طیبة، شرح طب‌الائمة(علیهم السلام)،(122) معدن‌الفیض، رسالة سموم و حاشیة علی الموجز را از جمله آثار او دانسته‌اند.(123)

دوازدهم. ابن‌شیبه درازی بحرانی (۱۰۷۵-۱۱۲۴ق)

احمد‌بن صالح‌بن حاجی‌بن علی‌بن عبدالحسین‌‌بن شیبه درازی بحرانی، کتابی باعنوان طب‌الاحمدی دارد که در این کتاب، روایات اهل‌بیت(علیهم السلام) درباره طب را جمع‌آوری کرده است. کتاب الطب‌الاحمدی در کتابخانه آیت‌اللّه مرعشی موجود است.(124)

سیزدهم. شمس‌الدین محمد‌بن محمد بدیع رضوی مشهدی (م ۱۱۳۵ق)

وی شاگرد شیخ حر عاملی است که بر الرسالة الذهبیة شرحی دارد که آن را شرح طب‌الرضا(علیه السلام) نامیده‌اند.(125)

چهاردم. شُبّر‌بن فخار (1122-1178ق)(126)

شُبَّربن محمدبن ثنوان موسوی مشعشعی حویزی، معروف به شُبّربن فخار حویزی، فقیه و محدّث امامی قرن دوازدهم، سرسلسله خاندان شُبّر است. او در نجف به تحصیل فقه و حدیث پرداخت. بیش از ۳۰ اثر برای حویزی برشمرده‌اند که برخی در طب است که در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز به فهرست کلیات‌الطب،(127) الاطعمة و الاشربة به آنها اشاره شده است.(128)

پانزدهم. میرزامحمد‌بن خلیل رازی (م ۱۲۱۸ق)

وی کتابی باعنوان طب الامام‌الصادق(علیه السلام) تألیف کرده است.(129)

شانزدهم. عبداللّه‌‌بن محمدرضا شبّر حسینی حلّی (۱۱۸۸-۱۲۴۲ق)

این عالم شریف را معاصر کاشف‌الغطاء و میرزای قمی دانسته‌اند. مردی بسیار متتبع و متبحر و متعبد و دارای تألیفات زیادی در فقه، اصول، کلام، حدیث، رجال و تفسیر بوده است. دو کتاب نیز در طب با نام‌های: الطب المروى با 1362 بیت(130) (سطر) و طبّ‌الائمّه(علیهم السلام) با11000 بیت (سطر) نگاشته است.(131) در منابع فهرست‌نگاری کتب نیز به کتاب طب‌الائمه(علیهم السلام) اشاره شده است.(132)

هفدهم. عبدالمطلب‌بن غیاث‌الدین محمد (م ۱۲۹۸ق)

وی را صاحب کتابی با عنوان تسهیل‌الدواء و الداء لتحصیل‌الشفاء و دفع‌المرض بالدعاء دانسته‌اند که در هشت باب به زبان فارسی تنظیم شده است.(133)

هجدهم. ملامحمد مدرس مشهدی (م ۱۲۵۷ق)

وی شرحی بر الرسالة الذهبیة که آن را شرح طب‌الرضا(علیه السلام) نامیده است.(134)

نوزدهم. حسین‌بن نصراللّه‌بن صادق موسوی حسینی (م ۱۳۳۲ق)

وی از محدثان معاصر است که کتاب ‌الطب‌الرضوی(علیه السلام) را در کارنامه دارد.(135)

بیستم. ده‌سرخی اصفهانی (1307‌ش)

سیدمحمود موسوی ده‌سرخی، از فقهای معاصر شیعه بود. مفاتیح‌الصحه فی طب‌النبی و الائمه و رمزالصحه با موضوع طب، از آثار اوست.

3. دیدگاه‌های عالمان شیعی در گسترش مکتب طب اسلامی

برخی علمای شیعه به‌صراحت بر وحیانی‌بودن طب تأکید ورزیده‌اند. در این بخش به سخنان برخی از این حکما در این زمینه می‌پردازیم:

یکم. شیخ مفید

وی در شرح عقاید معتقد است:

طب (حقیقتی) درست است و دانش طب پابرجاست و راه (کسب یا ایجاد) آن نیز وحی است و پزشکان طب را از پیامبران(علیهم السلام) گرفته‌اند؛ زیرا دانستن حقیقت دردها راهی ندارد، جز شنیدن از پیامبران(علیهم السلام)، شناخت دارو نیز راهی ندارد جز توفیق از خدا، پس ثابت شد که راه طب دریافت از دانای نهان است که خداوند متعال است.(136)

دوم. علامه مجلسی

وی نیز در ذیل کلام شیخ مفید می‌گوید:

تأییدکننده این احتمال آن است که می‌دانیم جمعی از مخلصان شیعه، طب و معالجه آنان از روی دستور اخبار روایت‌شده از أئمه اطهار(علیهم السلام) بوده است و به پزشک مراجعه نداشتند و تندرست‌تر و عمری طولانی‌تر داشتند، از آنان که به پزشکان مراجعه می‌کردند.(137)

سوم. سیدبن طاووس

ایشان در کتاب کشف‌المحجة لثمرة‌المهجه می‌نویسد:

«کتاب‌هایى در علم طب، خداوند براى تو مهیا فرموده است که از ائمه اطهار(علیهم السلام) و علمای متبحّر نقل شده است. پس در طب ابدان قبل از این‌که به اطبا رجوع نمایى، به کسى اعتماد کن که به باطن نواقصى که در بدن‌ها پیدا مى‌شود عالم و دانا است و امور خود را به او (جل جلاله) واگذار کن و بر وى توکل نما و ملک او را به او تسلیم نما که در این حال خواهى دید که او طبیب دردها و بى‌نیازکننده از اطبا است».(138)

چهارم. سیدعبداللّه شبّر

او در مقدمه کتاب طب‌الائمة(علیهم السلام) می‌نویسد:

از ائمه اطهار(علیهم السلام) درباره انواع راه‌های درمان و معالجه، حفظ سلامتی، دفع بلاها، بیماری‌ها و آسیب‌ها توسط داروها، غذاها و ذکرها و دعاهای خاص روایات بسیار زیاد و اخبار فراوانی وجود دارد؛ بیش از آن‌که ‌به‌شمار آید و بسیار گسترده‌تر از آن‌که بتوان آنها را به‌حساب آورد.(139)

 نتیجه‌گیری

1. اگر بدون در نظرگرفتن احساسات مذهبی، بخواهیم نقش راویان و عالمان شیعه را تنها از جنبه تاریخ علم طب مورد کاوش قرار دهیم، درمی‌یابیم که این دانشمندان چه کمک شایانی به رشد طب کرده‌اند. البته اگر بخواهیم به‌صورت مستند، محصول تلاش دانشمندان شیعه را به‌صورت جامع ارایه دهیم، باید به تاریخ علوم از حدود دهه سوم قرن اول هجری نظری بیفکنیم تا به این نتیجه‌ برسیم که نقش دانشمندان شیعه در طب بی‌شک بی‌رقیب و بی نظیر بوده است. از این جهت، بخشی از گسترش علم طب وامدار دانشمندان شیعی است.

2. در منابع دینی و آموزه‌های اسلامی(آیات و روایات)، عرصه‏های مشترک فراوانی با پزشکی وجود دارد که می‌توان، مکتب طب اسلامی را از آن استنباط کرد؛ زیرا دین اسلام، رهنمودها و آموزه‏های آشکاری را درباره چگونگی زیست جسمی و روانی انسان‏ها ارایه کرده است. البته اصطلاح مکتب طب اسلامی را به مفهوم صحیح آن باید در ساختار و قالب یک مکتب در نظر گرفت. به‌یقین می‌توان به این گزاره اعتراف کرد که مکتب طب اسلامی به مفهوم صحیح آن، تأمین‌کننده سلامت دنیوی و اخروی است.

3. روایات طبی در منابع معتبر شیعه، نسبت به منابع اهل‌سنت قابل‌قیاس نیست؛ زیرا آنان روایات را تنها در دو دهه صدر اسلام محدود کرده‌اند، درحالی‌که روایات شیعه در یک بازه زمانی بیش از دو قرن ارایه شده است. پس از رهگذر بررسی روایات طبی در منابع روایی شیعه می‌توان به‌نتایج مطلوبی دست یافت. گردآوری، تدوین و بررسی کارشناسانه روایات طبی در منابع شیعی، به‌عنوان یکی از منابع اصیل مکتب طب اسلامی، می‌تواند پژوهشی بسیار مفید و راه‌گشا باشد.

4. از نیمه اول قرن دوم، توجه به روایات طبی به‌صورت خاص آغاز‏شد. در قرن سوم، دوره تألیف کتب مستقل باعنوان کتابالطب اوج گرفت. در قرون بعد نیز آثار کم‌نظیری تألیف شد و این حرکت ادامه یافت. در میان تألیف کتب روایی طب، تأثیرگذارترین آنها متعلق به شیعیان است.(140)

Source:
1. ابن‌حجر عسقلانی، أبوالفضل شهاب‌الدین أحمد‌بن علی‌بن، لسان‌المیزان، مکتب المطبوعات الإسلامیة، بیروت، 1423‌ق.
2. ابن‌شهرآشوب مازندرانی، محمد‌بن علی، معالم‌العلماء فی فهرست کتب الشیعة و أسماء المصنفین منهم قدیماً و حدیثاً، مطبعة الحیدریة، نجف، 1380‌ق.
3. ابن‌معصوم، صدرالدین، أنوارالربیع فی أنواع‌البدیع، به کوشش‌: شاکر هادی شکر، نجف، ۱۳۸۸‌ق.
4. سلافة‌العصر فی محاسن الشعراء بکلّ مصر، مرتضوی، تهران، 1380‌ق.
5. ابن‌ندیم، محمد‌بن اسحاق، الفهرست فی أخبار العلماء‌المصنفین، انتشارات مروی، تهران.
6. ابن‌خلدون، عبدالرحمن، مقدمه إبن‌خلدون، ترجمه: محمدپروین گنابادی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چ هشتم، تهران، 1375‌ق.
7. ابن‌قیم جوزی، شمس‌الدین محمّد‌بن أبی‌بکر‌بن أیوب الزّرعی، الطب‌النبوی، دارإحیاء الکتب العربیة، قاهره، ١٣٧٧‌ق.
8. اردبیلی، محمد‌بن علی، جامع‌الرواة و رافع‌الإشتباهات، بوستان کتاب، قم، 1393‌ش.
9. استرآبادی، محمد‌بن علی، منهج‌المقال، موسسة آل‌البیت(علیهم السلام)، قم، 1422‌ق.
10. افندی، عبداللّه‌بن عیسی بیگ، ریاض‌العلماء و حیاض‌الفضلاء، مؤسسة التاریخ العربی، بیروت، 1431‌ق.
11. امین‌الورد، باقر، معجم العلماء‌العرب، المزرعه‌بن ایه الایمان، بیروت، 1406‌ق.
12. امین، سیدمحسن، أعیان‌الشیعة، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، 1403‌ق.
13. اندلس ابیری، عبدالملک‌بن حبیب، طب‌النبوی، شارح محمدعلی البار، انتشارات دارالقلم، دمشق، ۱۹۹۳‌م.
14. آزاد کشمیری، محمدعلی، نجوم‌السماء فی تراجم‌العلماء، شرکت چاپ و نشر بین‌الملل، تهران، 1387‌ش.
15. آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف‌الشیعة، مؤسسه اسماعیلیان، قم.
16. بابانی، اسماعیل باشا‌بن محمد امین‌بن میرمسلم، إیضاح‌المکنون فی الذیل علی کشف‌الظنون، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1413‌ق.
17. بحرالعلوم، محمدمهدی، الفوائدالرجالیة، منشورات مکتبة الصادق، قم، 1363‌ش.
18. بخاری، ابوعبداللّه محمد‌بن اسماعیل، صحیح بخاری، دار ابن‌کثیر، چ هفتم، بیروت، 1414‌ق.
19. برقی، احمد‌بن محمد‌بن خالد، رجال‌البرقی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1342‌ش.
20. بسطام، عبداللّه و حسین، طب‏النبى و الائمه(علیهم السلام)، مکتبه حیدریه، نجف، 1385‌ق.
21. بغدادی، اسماعیل باشا، هدیة‌العارفین (أسماء المؤلفین و آثار المصنفین من کشف‌الظنون)، دارالکتب العلمیة، بیروت، 1413‌ق.
22.‌بن داوی، عبدالغفار سلیمان، «الطب النبوی» امام بخاری، دارالجیل، بیروت، ۱۹۹۰‌م.
23. تستری، عبدالحسین، سبل‌الرشاد إلى اصحاب الإمام الجواد(علیه السلام)، المکتبة التاریخیة المختصة، 1421‌ق.
24. جاحظ، ابوعثمان عمرو‌بن بحر‌بن محبوب کنانی، البرصان و العرجان و العمیان و الحولان، دارالجیل، بیروت، 1410‌ق.
25. حاجی خلیفه، مصطفی، کشف‌الظنون عن أسامی الکتب و الفنون، مقدمه: آیت‌اللّه مرعشی نجفی، داراحیاء التراث العربی، بی‌نو، بیروت.
26. حر عاملی، محمد‌بن حسن، أمل‌الآمل، مکتبة اندلس، بغداد، 1385‌ق.
27. هدایة‌الأمة إلى أحکام‌الأئمة، مجمع البحوث الإسلامیه، مشهد، 1412‌ق.
28. حسینی تفرشی، سیدمصطفی‌بن حسین، نقد الرجال، مؤسسة آل‌البیت(علیهم السلام)، قم، 1418‌ق.
29. حلی، حسن‌بن یوسف‌بن مطهر، رجال (خلاصة‌الأقوال)، دارالذخائر، نجف اشرف، 1411‌ق.
30. خرمشاهی، بهاءالدین، حاج سیدجوادی، دائرةالمعارف تشیع، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل‌البیت(علیهم السلام)، تهران.
31. خویی، سیدابوالقاسم موسوی، معجم رجال‌الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، مرکز نشر الثقافظ الاسلامیة فی العالم، قم، 1372‌ش.
32. دوانی، علی، مفاخر اسلام، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1388‌ش.
33. رازی، منتجب‌الدین علی‌بن بابویه، فهرس منتجب‌الدین، انتشارات کتابخانه مرعشی نجفی، قم، ۱۳۶۶‌ش.
34. رفاعی، عبدالجبار، معجم ما کتب عن‌الرسول أهل‌البیت، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1371‌ش.
35. زرکلی، خیرالدین، ألاعلام، دارالعلم للملایین، بیروت، 1999‌م.
36. ساوجی، ابوالفضل و دیگران، نامه دانشوران ناصری، مؤسسه مطبوعاتی دارالفکر، قم، 1296‌ق.
37. سید‌بن طاووس،‏ علی‌بن موسی، کشف‌المحجة لثمرة‌المهجة، بوستان کتاب، قم، 1375‌ش.
38. شبر، سیدعبداللّه، طب‌الأئمة، دار المرتضی، بیروت، 2009‌م.
39. شبستری، عبدالحسین، أحسن‌التراجم لأصحاب الإمام موسى‌الکاظم(علیه السلام)، المؤتمر العالمی للامام الرضا(علیه السلام)، مشهد، 1369‌ش.
40. شرف‌الدین، عبدالحسین، مؤلفو الشیعة فی صدر الاسلام، مکتبة الاندلس، بغداد.
41. شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، کتابفروشی اسلامیه، تهران، 1353‌ش.
42. صدر، سیدحسن، تأسیس‌الشیعة لعلوم‌الاسلام، شرکة النشر و الطباعة العراقیة المحدودة، بغداد.
43. صدوق، محمد‌بن علی‌بن بابویه، کمال‌الدین، اسلامیه، تهران، 1395‌ق.
44. اعتقادات‌الإمامیة، کنگره مفید، قم، 1414‌ق.
45. صفائی خوانساری، سیداحمد حسینی الشهیر بـ«صفائی»، کشف‌الأستار عن وجه الکتب و الأسفار، موسسة آل‌البیت(علیهم السلام)، قم، 1419‌ق.
46. طبرسى، احمد‌بن على، الإحتجاج على أهل‌اللجاج، نشر مرتضی، مشهد، 1403‌ق.
47. طوسی، محمد‌بن حسن، إختیار معرفة‌الرجال، موسسة آل‌البیت(علیهم السلام)، قم، 1363‌ش.
48. رجال‌الطوسی، موسسة النشر الاسلامی، قم، 1373‌ش.
49. فهرست کتب‌الشیعة و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب‌الأصول، مکتبة المحقق الطباطبایی، قم، 1420‌ق.
50. عرب‌زاده، ابوالفضل، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه آیت‌الله گلپایگانی، دارالقرآن الکریم، قم، 1378ش.
51. علیاری تبریزی، علی‌بن عبداللّه، بهجة‌الآمال فی شرح زبدة‌المقال،‌بن یاد فرهنگ اسلامی کوشانپور، تهران، 1371‌ش.
52. قاضی شوشتری، سیدنوراللّه، إحقاق‌الحق، انتشارات کتابخانه آیت‌‌اللّه مرعشی نجفی، قم، 1409‌ق.
53. مجالس‌المؤمنین، اسلامیه، تهران، 1377‌ش.
54. قشیری نیشابوری، ابوالحسین، مسلم‌بن حجاج، صحیح مسلم، دارالفکر، بیروت، 1398‌ق.
55. کاظمی، عبدالنبی، تکملة‌الرجال، انوار الهدی، قم، 1425‌ق.
56. کحاله، عمررضا، معجم‌المؤلفین (ترجمة مصنفی الکتب العربیة)، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1414‌ق.
57. کلینی، محمد‌بن یعقوب، الکافی، دارالکتب الإسلامیة، تهران، 1407‌ق.
57. مازندرانی حائری محمد‌بن اسماعیل، منتهی‌المقال فی أحوال‌الرجال، مؤسسه آل‌البیت(علیهم السلام)، قم.
59. مامقانی، عبداللّه، تنقیح‌المقال فى علم‌الرجال، مؤسسة آل‌البیت(علیهم السلام)، قم،1423‌ق.
60. مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، دار احیاء التراث العربى، چ سوم، بیروت، 1403‌ق.
61. محدث قمی، عباس، فوائدالرضویة فی أحوال علماء‌المذهب‌الجعفریة، کتابخانه مرکزی، تهران، 1327‌ش.
62. هدیة‌الأحباب، چاپخانه سپهر، 1363‌ق.
63. محدث نوری، حسین، مستدرک‌الوسائل و مستنبط‌المسائل، موسسة آل‌البیت، قم، 1408‌ق.
64. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة‌الأدب فی تراجم المعروفین بالکنیة أو اللقب (الکنی و الالقاب)، شرکت سهامی طبع کتاب، تبریز،1335‌ش.
65. مدنی شیرازی، سیدعلی‌خان، الدرجات‌الرفیعة فی طبقات‌الشیعة، دارالوفاء، بیروت، 1983‌م.
66. مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات صدرا، چ دوازدهم، تهران، 1362‌ش.
67. مفید، محمد‌بن محمد، تصحیح اعتقادات‌الإمامیة، کنگره مفید، قم، 1414‌ق.
68. منزوی، احمد، فهرست‌واره کتاب‌های فارسی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، 1386‌ش.
69. موسوی بجنوردی، محمدکاظم، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، 1374‌ش.
70. موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات‌الجنات فی أحوال العلماء و السادات، ترجمه: محمدباقر ساعدی خراسانی، کتابفروشی اسلامیه، تهران، 1336‌ق.
71. نجاشی، احمد‌بن علی، رجال‌النجاشی، موسسة النشر الاسلامی، قم، 1365‌ش.
72. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال‌الحدیث، فرزند مؤلف، تهران، 1414‌ق.
73. نورمحمدی، غلامرضا، آشنایی با مکتب طب اسلامی، انتشارات فقه، چ دوم، قم، 1395‌ق.
74. نیشابوری کنتوری، اعجازحسین، کشف‌الحجب و الأستار عن أسماء الکتب و الأسفار، کتابخانه آیت‌اللّه مرعشی نجفی، قم، 1409‌ق.
75. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، چکیده مقالات دومین کنگره بین‌المللی اخلاق پزشکی ایران، مرکز تحقیقات اخلاق و تاریخ پزشکی، تهران، 1387‌ش.
Peinevesht:

(1). مقاله «نقش اهل‌بیت(علیهم السلام) در گسترش دانش پزشکی با تأکید بر شگفتی‌ها و اعجاز علمی احادیث پزشکی اهل‌بیت(علیهم السلام) »، از مجموعه مقالات همین جلد.

1. سبحانی، مجموعه مقالات اخلاق پزشکی‌، ج2، ص41.

(3). شبّر، طب‌الائمه(علیهم السلام)، ص17-19.

(4). این کتاب، با شرح دکتر محمدعلی البار در انتشارات دارالقلم دمشق در سال ۱۹۹۳ میلادی چاپ گردیده است.

(5). شرح و توضیح گسترده پیرامون رسالة ذهبیة یا طب‌الرضا(علیه السلام) و فهرست کامل ترجمه و شرح‌های متعدد این کتاب در کتابنامه بزرگ طب ‌اسلامی که به‌زودی از سوی نگارنده منتشر و در اختیار علاقه‌مندان قرار خواهد گرفت.

(6). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج۱۰، ص۴۶.

(7). بغدادی، هدیة‌العارفین، ج۱، ص۶۶۸.

(8). حاجی خلیفه، کشف‌الظنون، ج2، ص1095.

(9). کحاله، معجم‌المؤلفین، ج1، ص495؛ موسوی بجنوردی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج8، ص462؛ رفاعی، معجم ما کتب عن الرسول اهل‌البیت(علیهم السلام)، ج12، ص815.

(10). نورمحمدی، آشنایی اجمالی با مکتب طب اسلامی، ص291.

(11). برقی، رجال‌البرقی، ص21و48؛ نجاشی، رجال‌النجاشی، ص142؛ طوسی، رجال‌الکشی، ص317.

(12). بابانی، ایضاح‌المکنون، ج2، ص559؛ شرف‌الدین، مؤلفوا الشیعة فی صدر الاسلام، ص84؛ کحاله، معجم‌المؤلفین، ج1، ص651؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج1، ص334.

(13). ابن‌شهرآشوب مازندرانی، معالم‌العلماء، ص103.

(14). جاء إسمه فی 297 مورداً فی اسناد الروایات. روى عنه أکثر من 55 من الرواة. له من التألیف کتاب:... «الطب». (شبستری، أحسن‌التراجم لأصحاب الإمام موسى‌الکاظم(علیه السلام)، ج‌1، ص154).

(15). برقی، رجال‌البرقی‌، ص54؛ نجاشی، رجال‌النجاشی، ص34؛ طوسی، رجال‌الکشی، إختیار معرفة‌الرجال (مع تعلیقات میرداماد الأسترآبادی)، ج‌2، ص801؛ شبستری، أحسن‌التراجم لأصحاب الإمام موسى‌الکاظم(علیه السلام)، ج1، ص154؛ خویی، معجم رجال‌الحدیث، ج11، ص332.

(16). شبستری، أحسن‌التراجم لأصحاب الإمام موسى‌الکاظم(علیه السلام)، ج1، ص155.

(17). طوسی، الفهرست، ص134.

(18). امین، أعیان‌الشیعة، ج1، ص160، ج5، ص209؛ بابانی، ایضاح‌المکنون، ج2، ص311؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص138؛ همان، ج24، ص327؛ طوسی، الفهرست، ص278؛ ابن‌شهرآشوب مازندرانی، معالم‌العلماء، ص33؛ کحاله، معجم‌المؤلفین، ج2، ص425؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج1، ص675.

(19). بابانی، ایضاح‌المکنون، ج2، ص291؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج1، ص675.

(20). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج19، ص20.

(21). نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال‌الحدیث، متن، ج‌1، ص445.

(22). نجاشی، رجال‌النجاشی‌، ص80.

(23). طوسی، الفهرست، ص57؛ ابن‌شهرآشوب، معالم‌العلماء، ص13.

(24). شبّر، طب‌الأئمة(علیهم السلام)، ص11.

(25). صدر، تأسیس‌الشیعة لعلوم‌الاسلام، ص76.

(26). مدرس تبریزی، ریحانة‌الأدب، ج3، ص103.

(27). زرکلی، الاعلام، ج1، ص209؛ امین، أعیان‌الشیعة، ج1، ص160؛ بابانی، ایضاح‌المکنون، ج2، ص311؛ صدر، تأسیس‌الشیعة لعلوم‌الاسلام، ص76؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص136؛ مدرس تبریزی، ریحانة‌الأدب، ج3، ص103؛ ابن‌شهرآشوب، معالم‌العلماء، ص13؛ کحاله، معجم‌المؤلفین، ج1، ص268؛ محدث قمی، هدیة‌الاحباب، ص173.

(28). نجاشی، رجال‌النجاشی‌، ص342؛ خویی، معجم رجال‌الحدیث و تفصیل طبقات‌الرواة، ج‌15، ص349.

(29). بابانی، ایضاح‌المکنون، ج2، ص311؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص139؛ کحاله، معجم‌المؤلفین، ج3، ص64.

(30). شبر، طب‌الأئمة(علیهم السلام)، ص11.

(31). نجاشی، رجال‌النجاشی‌، ص240.

(32). صدر، تأسیس‌الشیعة لعلوم‌الاسلام، ص244؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص137؛ ساوجی، نامه دانشوران ناصری‌، ج3، ص193.

(33). صدر، تأسیس‌الشیعة لعلوم‌الاسلام، ص244؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج2، ص217؛ صنایی خوانساری، کشف‌الأستار، ج2، ص313؛ ساوجی، نامه دانشوران ناصری‌، ج3، ص193؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج1، ص576.

(34). ساوجی، نامه دانشوران ناصری‌، ج3، ص193.

(35). صدر، تأسیس‌الشیعة لعلوم‌الاسلام، ص44.

(36). صدر، تأسیس‌الشیعة لعلوم‌الاسلام، ص244؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج2، ص105؛ صنایی خوانساری، کشف‌الأستار، ج2، ص313؛ کحاله، معجم‌المؤلفین، ج2، ص170؛ ساوجی، نامه دانشوارن ناصری‌، ج3، ص193؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج1، ص576.

(37). صدر، تأسیس‌الشیعة لعلوم‌الاسلام، ص244؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج2، ص217؛ صنایی خوانساری، کشف‌الأستار، ج2، ص313؛ ساوجی، نامه دانشوران ناصری‌، ج3، ص193؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج1، ص576.

(38). صدر، تأسیس‌الشیعة لعلوم‌الاسلام، ص244؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج17، ص208.

(39). ساوجی، نامه دانشوران ناصری، ج3، ص193.

(40). طوسی، الفهرست، ص51.

(41). نجاشی، رجال‌النجاشی، ص76؛ ابن‌شهرآشوب، معالم‌العلماء، ص11.

(42). امین، أعیان‌الشیعة، ج1، ص160، ج3، ص105؛ ابن‌شهرآشوب، معالم‌العلماء، ص11؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج1، ص67.

(43). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج20، ص122، ص124؛ موسوی خوانساری، روضات‌الجنات، ج1، ص64؛ مدرس تبریزی، ریحانة‌الأدب، ج1، ص250؛ طوسی، الفهرست، ص276؛ کحاله، معجم‌المؤلفین، ج3، ص272؛ ساوجی، نامه دانشوران ناصری، ج8، ص107؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج1، ص67.

(44). مدرس تبریزی، ریحانة‌الأدب، ج1، ص250.

(45). امین، أعیان‌الشیعة، ج3، ص105؛ ساوجی، نامه دانشوران ناصری‌، ج8، ص107؛ بغدادی، هدیة‌‌العارفین، ج1، ص67.

(46). ساوجی، نامه دانشوران ناصری‌، ج8، ص107.

(47). همان.

(48). ساوجی، نامه دانشوران ناصری‌، ج8، ص107؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج1، ص67.

(49). مامقانی، تنقیح‌المقال فى علم‌الرجال، ج‌2، ص174؛ نجاشی، رجال‌النجاشی‌، ص219.

(50). طوسی، الفهرست، ص294؛ ابن‌شهرآشوب، معالم‌العلماء، ص73.

(51). نجاشی، رجال‌النجاشی‌، ص219.

(52). بابانی، ایضاح‌المکنون، ج2، ص311؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص137؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج1، ص83؛ کحاله، معجم‌المؤلفین، ج2، ص234؛ ابن‌شهرآشوب، معالم‌العلماء، ص73؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج1، ص449.

(53). طوسی، الفهرست، ص396؛ ابن‌ندیم، الفهرست، ص275؛ ابن‌شهر‌آشوب، معالم‌العلماء، ص99.

(54). امین، أعیان‌الشیعة، ج1، ص160؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص139؛ طوسی، الفهرست، ص244؛ نیشابوری کنتوری، کشف‌الحجب و الأستار، ص447؛ ابن‌شهرآشوب، معالم‌العلماء، ص99؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج2، ص32.

(55). نجاشی، رجال، ص261.

(56). ابن‌الندیم، الفهرست، ص246.

(57). طوسی، الفهرست، ص274؛ ابن‌شهرآشوب، معالم‌العلماء، ص65.

(58). موسوی بجنوردی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی‌، ج3، ص61؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص138؛ موسوی خوانساری، روضات‌الجنات، ج5، ص87؛ مدرس تبریزی، ریحانة‌الأدب، ج7، ص401؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج1، ص85؛ ابن‌شهرآشوب، معالم‌العلماء، ص65؛ ساوجی، نامه دانشوران ناصری‌، ج1، ص6؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج1، ص678.

(59). نجاشی، رجال، ص389.

(60). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج12، ص241و ج24، ص347؛ صنائی خوانساری، کشف‌الأستار، ج6، ص370؛ امین، أعیان‌الشیعة، ج10، ص25؛ بابانی، ایضاح‌المکنون، ج2، ص681؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج2.

(61). عسقلانی، لسان‌المیزان، ص260؛ طوسی، رجال، ص366؛ صدوق، کمال‌الدین و تمام‌النعمة، ص3؛ حسینی تفرشی، نقد‌الرجال، ص30.

(62). نجاشی، رجال، ص60؛ طوسی، الفهرست، ص49؛ طوسی، رجال، ص336-397 و400؛ طوسی، رجال‌الکشی‌، ص496، 497، 512و527 (من کبار علماء و مجتهدی الشیعة‌الامامیة، و من شیوخ القمیین و وجوههم، و کان محدثاً ثقةً، فقیهاً فاضلاً، و له تألیف. روى عن الأئمة الرضا و الجواد و الهاد(علیهم السلام): و أدرک اکثر من عشرین سنة من أیام غیبة‌المهدی المنتظر(عج). جاء اسمه فی أکثر من 2290 مورداً فی أسناد الروایات. روى عنه اکثر من 17 من الرواة.... من مؤلفاته:... الطب‌‌الصغیر، و الطب‌الکبیر).

(63). تستری، سبل‌الرشاد إلى اصحاب الإمام‌الجواد(علیه السلام)، ص44؛ استرآبادی، منهج‌المقال، ص46؛ علیاری تبریزی، بهجة‌الآمال، ج2، ص147؛ اردبیلی، جامع‌الرواة، ج1، ص69؛ حائری مازندرانی، منتهى‌المقال، ص44؛ حسینی تفرشی، نقدالرجال، ص33؛ خویی، معجم رجال‌الحدیث، ج2، ص295و296-317و318. مدرس تبریزی، ریحانة‌الأدب (فارسی)، ج1، ص130.

(64). بابانی، ایضاح‌المکنون، ج2، ص311؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج1، ص139؛ کحاله، معجم‌المؤلفین، ج1، ص288.

(65). نجاشی، رجال، ص89؛ خویی، معجم رجال‌الحدیث و تفصیل طبقات‌الرواة، ج‌3، ص46.

(66). امین، أعیان‌الشیعة، ج3، ص103؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص136؛ کحاله، معجم‌المؤلفین، ج1، ص260.

(67). امین، أعیان‌الشیعة، ج1، ص160؛ همان، ج3، ص145؛ بجنوردی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی‌، ج7، ص6؛ طوسی، الفهرست، ص278؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج1، ص63.

(68). امین، أعیان‌الشیعة، ج1، ص160؛ ج3، ص145.

(69). امین، أعیان‌الشیعة، ج3، ص103؛ بغدادی، ایضاح‌المکنون، ج2، ص311؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص145؛ کحاله، معجم‌المؤلفین، ج1، ص260.

(70). امین، أعیان‌الشیعة، ج3، ص103.

(71). همان؛ بابانی، ایضاح‌المکنون، ج2، ص267؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج2، ص105؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج1، ص63.

(72). بابانی، ایضاح‌المکنون، ج2، ص269؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج2، ص217؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج1، ص63.

(73). امین، أعیان‌الشیعة، ج3، ص103؛ بابانی، ایضاح‌المکنون، ج2، ص270؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج2، ص250؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج1، ص63.

(74). حر عاملی، امل‌الآمل، ج2، ص55؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج20، ص236؛ افندی، ریاض‌العلماء، ج1، ص112.

(75). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج19، ص20.

(76). نجاشی، رجال، ص348.

(77). شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج1، ص93.

(78). نجاشی، رجال، ص406؛ خویی، معجم رجال‌الحدیث و تفصیل طبقات‌الرواة، ج‌20، ص44.

(79). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص139؛ شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج1، ص104.

(80). نجاشی، رجال، ص353؛ خویی، معجم رجال‌الحدیث و تفصیل طبقات‌الرواة، ج‌15، ص309؛ علیاری تبریزی، بهجة‌الآمال فی شرح زبدة‌المقال، ج‌6، ص235؛ مامقانی، تنقیح‌المقال فى علم‌الرجال، ج‌2، ص65.

(81). بابانی، ایضاح‌المکنون، ج2، ص311؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص139.

(82). طوسی، الفهرست، ص29.

(83). نجاشی، رجال‌النجاشی، ص31؛ علامه حلّی، رجال (خلاصة‌الاقوال)، ص9؛ حسینی تفرشی، نقدالرجال، ج1، ص217؛ ابن‌شهرآشوب، معالم‌العلماء، ص8.

(84). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص136؛ ابن‌شهرآشوب، معالم‌العلماء، ص8؛ کحاله، معجم‌المؤلفین، ج1، ص365.

(85). بسطام، طب‌‌النبى و الائمة(علیهم السلام)، ص12.

(86). نجاشی، رجال‌النجاشی، ص31؛ علامه حلّی، خلاصة‌الاقوال، ص9.

(87). نجاشی، رجال‌النجاشی، ص218.

(88). دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج3، ص112؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص139؛ موسوی خوانساری، ریحانة‌الأدب، ج2، ص400، ج7، ص413؛ فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه آیت‌اللّه گلپایگانی، ج1، ص513؛ نیشابوری کنتوری، کشف‌الحجب و الأستار، ص376؛ محدث قمی، هدیة‌الاحباب، ص58.

(89). منتجب‌الدین رازی، فهرس منتجب‌الدین، ج80، ص173؛ محدث نوری، مستدرک‌الوسائل و مستنبط‌المسائل، ج‌21، ص75؛ خویی، معجم رجال‌الحدیث و تفصیل طبقات‌الرواة، ج‌8، ص370؛ مامقانی، تنقیح‌المقال فى علم‌الرجال، ج‌1، ص467.

(90). حر عاملی، امل‌الآمل، ج2، ص122؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص141؛ محدث قمی، فوائدالرضویة، 185؛ نیشابوری کنتوری، کشف‌الحجب و الأستار، ص447.

(91). مامقانی، تنقیح‌المقال، ج2، ص13، حرف‌الفاء؛ نمازی شاهرودی، مستدرک‌الوسائل، ج3، ص324؛ مدنی شیرازی، الدرجات‌الرفیعة، ص506.

(92). علیاری تبریزی، بهجة‌الآمال، ج6، ص50؛ مدرس تبریزی، ریحانة‌الأدب، ج2، ص400.

(93). مدنی شیرازی، الدرجات‌الرفیعة، ص507.

(94). دوانی، مفاخر إسلام، ج3، ص457.

(95). مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص306.

(96). صدر، تأسیس‌الشیعة لعلوم‌الاسلام، ص181؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص142.

(97). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص139؛ مدرس تبریزی، ریحانة‌الأدب، ج4، ص11؛ محدث قمی، فوائدالرضویة، ص698.

(98). شوشتری، مقدمه احقاق‌الحق، ج1، ص82.

(99). همان، مجالس‌المؤمنین، ج1، ص71.

(100). خویی، معجم رجال‌الحدیث و تفصیل طبقات‌الرواة، ج‌6، ص296؛ ابن‌معصوم، سلافة العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، ص۳۴۷.

(101). آزاد کشمیری، نجوم‌السماء فی تراجم‌العلماء، ص۹۴.

(102). حر عاملی، امل‌الآمل‌، ج۱، ص۷۱.

(103). ابن‌معصوم، سلافة‌العصر فی محاسن‌الشعراء بکل مصر، ص۳۴۷؛ همان، انوارالربیع فی انواع‌البدیع‌، ج۱، ص۸۱.

(104). حر عاملی، امل‌الآمل‌، ج۱، ص۷۱.

(105). زرکلی، الاعلام، ج2، ص235؛ حر عاملی، امل‌الآمل، ج1، ص70؛ موسوی بجنوردی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی‌، ج3، ص201؛ افندی، ریاض‌العلماء، ج2، ص57؛ صنایی خوانساری، کشف‌الأستار، ج6، ص139.

(106). امین، أعیان‌الشیعة، ج6، ص36؛ حر عاملی، امل‌الآمل، ج1، ص70؛ موسوی بجنوردی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی‌، ج3، ص201؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص136؛ موسوی خوانساری، روضات‌الجنات، ج7، ص377؛ افندی، ریاض‌العلماء، ج2، ص57؛ بغدادی، هدیة‌العارفین، ج1، ص327.

(107). امین، أعیان‌الشیعة، ج6، ص36؛ حر عاملی، امل‌الآمل، ج1، ص70؛ موسوی بجنوردی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی‌، ج3، ص201؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص137؛ موسوی بجنوردی، روضات‌الجنات، ج7، ص377؛ افندی، ریاض‌العلماء، ج2، ص57.

(108). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج10، ص249.

(109). همان، ج21، ص334.

(110). همان، ج۴، ص۱۰۳.

(111). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج18، ص8؛ نیشابوری کنتوری، کشف‌الحجب و الأستار، ص465.

(112). بابانی، ایضاح‌المکنون، ج2، ص193؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج16، ص239؛ کحاله، معجم‌المؤلفین، ج3، ص345.

(113). حر عاملی، امل‌الآمل، ج2، ص251؛ محدث قمی، فوائدالرضویة، ص432؛ خویی، معجم رجال‌الحدیث و تفصیل طبقات‌الرواة، ج19، ص76.

(114). حر عاملی، امل‌الآمل، ج1، ص80؛ خویی، معجم رجال‌الحدیث و تفصیل طبقات‌الرواة، ج‌7، ص92؛ موسوی بجنوردی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی‌، ج1، ص543؛ افندی، ریاض‌العلماء، ج2، ص157.

(115). خویی، معجم رجال‌الحدیث و تفصیل طبقات‌الرواة، ج‌16، ص246.

(116). موسوی خوانساری، روضات‌الجنات، ج7، ص345؛ مدرس تبریزی، ریحانة‌الأدب، ج2، ص31؛ عرب‌زاده، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه آیت‌اللّه گلپایگانی‌، ج1، ص551؛ نیشابوری کنتوری، کشف‌الحجب و الأستار، ص402.

(117). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج20، ص202.

(118). خرمشاهی و حاج سیدجوادی، دائرةالمعارف تشیع، ج7، ص14.

(119). منزوی، فهرست‌واره کتاب‌های فارسی، ج5، ص3334-3860.

(120). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج6، ص232؛ همان، ج13، ص363.

(121). همان، ج1، ص418.

(122). همان، ج13، ص363.

(123). همان، ج23، ص250.

(124). امین، أعیان‌الشیعة، ج2، ص605؛ موسوی بجنوردی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی‌، ج2، ص71؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص140؛ موسوی خوانساری، روضات‌الجنات، ج1، ص128؛ محدث قمی، فوائدالرضویة، ص18؛ نشابوری کنتوری، کشف‌الحجب و الأستار، ص376؛ کحاله، معجم‌المؤلفین، ج1، ص156؛ رفاعی، معجم ما کتب عن الرسول اهل‌البیت(علیهم السلام)، ج12، ص815.

(125). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج۴، ص۱۰۳.

(126). کحاله، معجم‌المؤلفین، ج1، ص810.

(127). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج16، ص394.

(128). زرکلی، الاعلام، ج3، ص154؛ امین، أعیان‌الشیعة، ج7، ص330؛ آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج2، ص218؛ کحاله، معجم‌المؤلفین، ج1، ص810.

(129). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص141؛ امین‌الورد، معجم العلماء‌العرب، ج2، ص138.

(130). واژه بیت، اصطلاحی میان قدماء بوده که شامل 50 حرف و معادل یک سطر است. یصطلح القدماء على البیت ما اشتمل على خمسین حرفا، و هو ما یساوی سطراً واحداً.

(131). کاظمی، تکملةالرجال، ج‌2، ص92؛ مامقانی، تنقیح‌المقال فى علم‌الرجال، ج‌2، ص212.

(132). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج15، ص140؛ محدث قمی، فوائدالرضویة، ص249.

(133). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج4، ص182؛ عرب‌زاده، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه آیت‌اللّه گلپایگانی‌، ج1، ص172.

(134). آقابزرگ، الذریعة فی تصانیف‌الشیعة، ج۱۳، ص۳۶۴.

(135). همان، ج15، ص142.

(136). مفید، تصحیح‌الاعتقاد، ص144.

(137). مجلسی، بحارالانوار، ج59، ص75.

(138). سید‌بن طاووس، کشف‌المحجة لثمرةالمهجة، ص190.

(139). شبّر، طب‌الائمه، مقدمه.

(140). برگرفته از کتاب: نقش شیعه در گسترش علوم طبیعی، جمعی از فضلا با اشراف مرجع عالی‌قدر حضرت آیت‌‌الله العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته، به کوشش محمدتقی سبحانی – محمدعلی رضایی اصفهانی، انتشارات امام علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)، قم، 1399 هـ ش، ص 59.
TarikheEnteshar: « 1402/07/23 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 59