ادامه نزول فرشتگان، و منافات آن با خاتمیت!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

ادامه نزول فرشتگان، و منافات آن با خاتمیت!

Question در قرآن آیاتی وجود دارد که بر تداوم نزول فرشته وحی دلالت دارند؛ با توجه به عقیده خاتمیت پیامبر اسلام(ص)، فرشتگان الهی بر چه کسی نازل می شوند؟ آیا نزول ملائک با عقیده خاتمیّت منافاتی ندارد؟!
AnswerSmall:

با ختم نبوت نزول فرشته ها برای شریعت تازه یا تکمیل شریعت سابق قطع می شود؛ اما این منافاتی ندارد با اینکه برای اموری دیگر با انسان ها در ارتباط باشند. مثلا دلالت آیه 4 سوره قدر بر نزول فرشته ها برای تقدیر امور مردم بر حجت الهی یعنی امام زمان(عج) است.

از طرف دیگر فعل مضارع در آیه 15 سوره غافر نه تنها به معنای آینده، که اصلا دلالت بر هیچ زمانی ندارد و فقط استناد فعل را به فاعل، و توصیف فاعل را به آن کار بیان می کند و نظری به زمان انجام فعل (فرستادن وحی) که در چه زمانی واقع شده یا می شود ندارد.

AnswerLarge:

دلالت برخی از آیات قرآن بر استمرار نزول ملائکه
برخی بر اساس آیاتی از قرآن، که دلالت بر تداوم نزول ملائکه الهی دارد، شبهه ای را در مورد عدم خاتمیت نبوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) ذکر کرده اند و به این ترتیب خاتمیت حضرت محمد (ص) را منکر شده اند. از جمله این آیات آیه 15 سوره غافر و آیه 4 سوره قدر می باشد. خداوند متعال در قرآن در سوره غافر آیه 15 می فرماید: «رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ»؛ (او درجات [بندگان صالح] را بالا مي برد، او صاحب عرش است، روح [مقدس] را به فرمانش بر هر کس از بندگانش که بخواهد القاء مي کند تا [مردم را ] از روز ملاقات بيم دهد). جمله «يُلْقِي الرُّوحَ» در این آیه که به صیغه مضارع است، دلالت می کند که رسالت و نبوت با آمدن رسول اکرم(ص) ختم نشد، و در زمان های بعد از رسول اکرم نیز خدای متعال فرشته وحی را بر شخص دیگری نازل خواهد کرد. در آیه 4 سوره قدر نیز می خوانیم: «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ»؛ (در شب قدر فرشتگان روح به فرمان پروردگارشان براى تقدير امور نازل مى شوند). این آیه بر نزول ملائک در شب قدر در همه سالها دلالت دارد. حال سؤال این است که: این فرشته ها بر چه کسانی نازل می شوند؟ آیا هنوز پیامبرانی در دنیا وجود دارند؟!

پاسخ:
درست است که وحی توسط فرشته ها بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل می شد، اما این دلیل نمی شود هر وقت فرشته ای بر کسی نازل شود برای وحی و انزال کتاب آسمانی باشد و آن شخص پیامبر باشد. این موضوع را ذیل توضیحات و نکاتی، بررسی می کنیم.

با ختم نبوت نزول فرشته ها برای شریعت تازه یا تکمیل شریعت سابق قطع می شود.
آنچه بعد از ختم نبوت براى هميشه قطع مى شود مسأله نزول وحى براى شريعت تازه و يا تكميل شريعت سابق است؛ چرا که همه نيازمندى‏ ها تا دامنه قيامت در اصول كلى و تعليمات جامع پيامبر خاتم(صلى الله عليه و آله) بيان شده است. اما این بدان معنا نیست که هر گونه ارتباط با ماوراى جهان طبيعت قطع شده است؛ زيرا هم امامان(علیهم السلام) با عالم غيب ارتباط دارند و هم مؤمنان راستينى كه بر اثر تهذيب نفس، حجاب ها را از دل كنار زده اند و به مقام كشف و شهود نائل گشته اند، از این ارتباط برخوردارند.

فيلسوف معروف صدر المتألهين شيرازى در كتاب مفاتيح الغيب چنين مى گويد: «نزول فرشته‏ به منظور مأموريت نبوت هر چند منقطع شده است؛ زيرا به حكم‏ آیه 3 سوره مائده: «اكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ» آنچه از اين راه بايد به نوع بشر برسد رسيده است، ولى باب الهام‏ و اشراق هرگز بسته نشده و نخواهد شد و ممكن نيست اين راه مسدود گردد».(1) اصولًا اين ارتباط نتيجه ارتقاى نفس و پالايش روح و صفاى باطن است و ارتباطى به مسأله رسالت و نبوت ندارد؛ بنابراين در هر زمان مقدمات و شرائط آن حاصل گردد اين رابطه معنوى برقرار خواهد گشت و هيچ گاه نوع بشر از اين فيض بزرگ الهى محروم نبوده و نخواهد بود.(2)

حتی در قرآن به موارد متعددی از نزول فرشته بر اشخاصی غیر از پیامبران و وحى به معناى‏ «الهام هايى كه به غير انبيا مى شد» اشاره شده است؛ مانند آنچه درباره «مادر موسى» در آیه 7 سوره قصص آمده است: «وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ»؛ (ما به مادر موسى وحى [الهام] فرستاديم كه او را شيرده، و هنگامى كه بر او ترسيدى او را در دريا بيفكن، و نترس و غمگين مباش كه ما او را به تو باز مى گردانيم، و او را از رسولان قرار مى دهيم). نظير همين معنا، بلكه به صورت كاملتر در مورد حضرت «مريم» در آیات 17-19 سوره مريم آمده است كه فرشته‏ وحى در برابر او ظاهر شد و بشارت تولّد حضرت عيسى را به او داد.(3)

آیه 15 سوره غافر دلالتی بر تداوم نزول فرشتگان برای وحی ندارد.
آیاتی که برای ادعای تداوم نزول فرشته وحی به آنها استدلال شده است هرگز دلالتی بر این مسأله ندارد. جمله «يُلْقِي الرُّوحَ» در آیه 15 سوره غافر گرچه به صیغه مضارع آمده است، اما «فعل مضارع» در این قبیل آیات معنای زمان آینده ندارد، بلکه اصلا دلالت بر زمان ندارد، فقط و فقط استناد فعل را به فاعل، و توصیف فاعل را به آن کار، بیان می کند و نظری به زمان انجام فعل (فرستادن وحی) که در چه زمانی واقع شده یا می شود ندارد؛ مانند گفتار شاعر:
من یفعل الحسنات الله یشکرها *** والشر بالشر عندالله سیان

در این شعر با اینکه مطلب با صیغه فعل مضارع بیان شده است، ولی شاعر نمی خواهد بگوید هر کس در زمان آینده کار نیکو انجام دهد، خدا جزای خیر به او می دهد، بلکه می خواهد بگوید هر کس انجام دهنده ی کار نیکو باشد خدا به او جزای خیر خواهد داد، چه انجام کار نیک در زمان گذشته باشد، چه زمان حاضر، چه زمان آینده.

جمله «يُلْقِي الرُّوحَ» در آیه 15 سوره غافر هم همین طور تفسیر می شود؛ یعنی خدا است که همه چیز در اختیار اوست، و هیچ کس حق اعتراض به خدا ندارد، فرشته وحی و خود وحی، و اینکه به چه شخصی وحی می شود، همگی در اختیار خدا است و کسی نمی تواند بگوید چرا شخص دیگری را برای نبوت انتخاب نکرد و یا چرا وحی یک جا نازل نشد. چنانکه می گفتند: «لَوْ لَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْءَانُ جُمْلَةً وَاحِدَةً»(4)؛ (چرا قرآن یکجا بر او نازل نشده است؟). یا بهانه می آوردند: «وَ قَالُواْ لَوْ لَا نُزِّلَ هَاذَا الْقُرْءَانُ عَلىَ‏ رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْيَتَينْ‏ِ عَظِيم»(5)؛ (و گفتند: چرا این قرآن بر مردى بزرگ از آن دو قریه (مکه و طائف) نازل نشده است؟». با این تفسیر، هدف این آیه این است که بگوید وحی و اندازه وحی و فرشته وحی و کسی که وحی به او نازل می شود همگی در اختیار خدا است. و فرق نمی کند که این مطلب با صیغه ماضی یعنی «ألقی» گفته شود یا صیغه مستقبل یعنی «یلقی».

به هر حال با مختصر دقت معلوم می شود که در این قبیل موارد فعل دلالت بر زمان ندارد و فقط استناد اصل فعل را به فاعل بیان می کند. اما حتی اگر از همه این مطالب چشم بپوشیم و قبول کنیم که آیه دلالت بسیار ضعیفی به این مطلبی که شبهه کننده گفته دارد، آیا می توان به خاطر این دلالت ضعیف که پس از دقت کوتاهی خلاف آن ظاهر می شود، از آن همه آیات و روایات که دلالت بر خاتمیت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) و ابدی بودن دین او دارند، دست برداشت؟!(6)

نزول ملائک در شب قدر برای ابلاغ مقدّرات الهى در طول يك سال می باشد.
در آیه 4 سوره قدر هیچ اشاره ای به نزول فرشته ها برای وحی و ابلاغ شريعت تازه و يا تكميل شريعت سابق نشده است، بلکه طبق سایر آیات قرآن این امر بعد از رحلت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) هرگز اتفاق نخواهد افتاد و ایشان آخرین پیامبر الهی می باشند؛ چنانکه در آيه‏ 40 سوره أحزاب می خوانیم: «ما كانَ مُحَمّد ابا احَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ و خاتَمَ النَّبِيّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شىٍ‏ء عَليماً»؛ (محمّد پدر هيچ يك از مردان شما نبوده و نيست؛ ولى رسول خدا و ختم كننده و آخرين پيامبر است و خداوند به همه چيز آگاه است).(7)

آنچه در آیه 4 سوره قدر بیان شده است یکی از وظایف فرشتگان می باشد که هر سال فرشتگانى در شب قدر بر حجت های الهی نازل مى شوند و مأمور ابلاغ مقدّرات الهى در طول يك سال هستند، مقدّراتى كه بر حسب شايستگى ها و لياقت ها و اعمال هر كس تعيين مى شود. منظور از «روح» در این آیه نیز جبرئیل نمی باشد تا لزوما بر نزول وحی بر پیامبران الهی دلالت کند؛ بلکه منظور از «روح» مخلوق عظيمى است ما فوق فرشتگان، چنان كه در حديثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه شخصى از آن حضرت سؤال كرد: «آيا روح همان جبرئيل است»؟ امام(ع) در پاسخ فرمود: «إِنَّ جَبْرَئِيلَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ إِنَّ الرُّوحَ‏ هُوَ خَلْقٌ‏ أَعْظَمُ‏ مِنَ الْمَلَائِكَةِ أَ لَيْسَ يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوح‏»»؛ (8)؛ (جبرئيل از ملائكه است، و روح مخلوقی اعظم از ملائكه است، مگر خداوند متعال نمى فرمايد: ملائكه و روح نازل مى شوند؟). يعنى به قرينه مقابله، اين دو با هم متفاوتند.(9)

با توجه به برخی از روایات نیز فرشته ها در شب قدر بر حجت الهی بر روی زمین، که شامل امامان معصوم(علیهم السلام) هم می شود، نازل می شوند. در روایتی ابن عباس از امام علی(ع) نقل می کند: «إِنَّ لَيْلَةَ الْقَدْرِ فِي كُلِّ سَنَةٍ وَ إِنَّهُ يَنْزِلُ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ أَمْرُ السَّنَةِ وَ إِنَّ لِذَلِكَ الْأَمْرِ وُلَاةً بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَقُلْتَ مَنْ هُمْ فَقَالَ أَنَا وَ أَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبِي أَئِمَّةٌ مُحَدَّثُونَ»(10)؛ (در هر سال شب قدری هست که در آن شب امر یک سال نازل می‌ شود. برای آن والیانی است بعد از رسول خدا. پرسیدم: آنان چه کسانی هستند؟ گفت: من و یازده تن از پشت من که همگی امام و محدَّث ‌اند). و نیز در روایتی دیگر از امام باقر(ع) نقل شده که فرمود: «يَا مَعْشَرَ الشِّيعَةِ خَاصِمُوا بِسُورَةِ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ تَفْلُجُوا فَوَ اللَّهِ إِنَّهَا لَحُجَّةُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ إِنَّهَا لَسَيِّدَةُ دِينِكُمْ وَ إِنَّهَا لَغَايَةُ عِلْمِنَا»(11)؛ (ای جماعت شیعه! علیه مخالفان خود به سوره انا انزلناه استناد کنید که پیروز خواهید شد. سوگند به خدا که این سوره برای حجت خداوند تبارک و تعالی بعد از رسول است. این سوره همانا مدرک دین شما و نهایت علم ما است).

از مجموع این روایات روشن می شود که فرشتگان مقدرات هر سال را بر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و سپس بر وصی آن پیامبر نازل می کرده اند و بعد از پیامبر اسلام نیز بر وصی آن حضرت یعنی امام علی و یازده پسران آن حضرت(ع) نازل می شود که در زمان حاضر حضرت مهدی (ع) عهده دار این موضوع است.

ضمن اینکه در غیر شب قدر نیز فرشتگان مدام مشغول فعالیت هستند و به وظایف خود عمل می کنند و مسأله خاتمیت همان طور که اشاره شد به معنی تعطیل شدن فعالیت فرشته ها نیست. در قرآن گاهی به وظیفه عمومی فرشتگان اشاره شده است، چنانکه در آیه 5 سوره نازعات مى فرمايد: «فَالْمُدَبِّراتِ امْراً»؛ (سوگند به فرشتگانى كه امور را تدبير مى كنند). و گاه انگشت روى گروه هاى خاصّى با وظايف مخصوصشان گذارده است، مانند فرشتگانی که حافظان انسان ها در برابر بسيارى از خطرات و حوادث اند: «وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً».(12) یا گروهى كه مأمور قبض ارواح اند: «قُلْ يَتَوَفّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذى وَكِّلَ بِكُمِ».(13) یا فرشتگانى كه مأمور تقسيم ارزاق اند: «فالْمُقسِّماتِ امْراً».(14)

جمع بندی: گرچه با ختم نبوت مسأله نزول وحى براى شريعت تازه و يا تكميل شريعت سابق برای همیشه قطع گردیده است، اما این منافاتی با اینکه برای امور دیگری فرشته ها با انسان ها ارتباط داشته باشند ندارد.

Peinevesht:

(1). مفاتيح الغيب‏، ملاصدرا، صدر الدین محمد شیرازی، موسسه تحقيقات فرهنگى، تهران، 1363 هـ ش‏، چاپ اول، ص 41.‏

(2). پيام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، 1386 هـ ش‏، چاپ نهم‏، ج ‏8، ص 458.

(3). همان، ج ‏1، ص 218.

(4). سوره فرقان، آیه 32.

(5). سوره زخرف، آیه 31.

(6). خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل، سبحانی، جعفر، ترجمه: استادی، رضا، انتشارات مؤسسه سیدالشهدا(علیه السلام)، قم، 1369 هـ ش، چاپ اول، ص 110- 112.

(7). ر.ک: پاسخ به پرسشهاى مذهبى، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه الامام علي بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1377 هـ ش، چاپ اول، ص 108.‏

(8). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب‏، محقق/ مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407 هـ ق، چاپ چهارم‏، ج ‏1، ص 386، باب (موالید الائمه)، ح 1.

(9). تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1374 هـ ش، چاپ سی و دوم، ج ‏27، ص 184.

(10). بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، مجلسی، محمد باقر، انتشارات اسلامیه، تهران، 1363 هـ ش‏، چاپ دوم‏، ج 25، ص 247.

(11). الكافى‏، همان، ج 1، ص 249.

(12). سوره انعام، آيه 6.

(13). سوره سجده، آيه 11.

(14). سوره نحل، آيه 32.

TarikheEnteshar: « 1398/05/26 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 6083