پاسخ امام علی(ع) به اتهام شرکت در قتل «عثمان»

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

پاسخ امام علی(ع) به اتهام شرکت در قتل «عثمان»

Question پاسخ امام علی(علیه السلام) به اتهام بنی امیّه مبنی بر شرکت داشتن آن حضرت در قتل «عثمان» چه بود؟
AnswerSmall:

امام على(ع) براى دفع این اتهام بنی امیّه مى فرمايد: «اين تهمت ها بسيار زشت و ناجوانمردانه است، من نه در خون عثمان و نه در خون شخص ديگرى مشاركت نداشته ام. من بيشترين دفاع را از او كردم هر چند او را در بسيارى از مسايل مقصّر مى دانستم ولى نه در حدّ كشتن. من بسيار او را نصيحت كردم و از عواقب كارش بر حذر داشتم و آنها را كه بر ضدّش شوريده بودند، به صبر و اصلاح كارها دعوت نمودم در حالى كه بسيارى از بنى اميّه كه امروز به خونخواهى او برخاسته اند، ساكت و خاموش بودند ...».

AnswerLarge:

قتل عثمان كه بعد از حيف و ميل هاى بسيار گسترده در بيت المال اسلام و ظلم و ستم فراوان از سوى او و اطرافيانش نسبت به مسلمين، توسّط گروه عظيمى از مردم كه بر ضدّ او شوريدند، صورت گرفت، سرچشمه حوادث بسيار تلخى در تاريخ اسلام شد و از آنجا كه توده هاى مردم، عثمان را مقصّر مى شناختند، نه مستحقّ مرگ، غالباً از قتل او ناراضى بودند؛ به همين دليل گروه هاى منحرف سياسى، براى پيشبرد اهداف شان از قتل او دستاويزى براى كوبيدن مخالفان خود فراهم كردند و به اين ترتيب قتل عثمان به صورت وسيله اى براى تصفيه حساب هاى سياسى درآمد.
داستان «پيراهن عثمان» معروف است. معاويه پيراهن خون آلود عثمان (يا پيراهنى شبيه آن) را بر در دروازه شام آويزان كرده بود تا بدينوسيله مردم را بر ضدّ امام على(عليه السلام) بسيج كند و گروه عظيمى از پيرمردان شام را تحريك كرد كه در مسجد در اطراف منبر به عزادارى و گريه و زارى براى عثمان مشغول شوند و احساسات مردم را از اين طريق برانگيزند.
امام على(عليه السلام) براى دفع اين تهمتِ ناروا و گمان بد و كنار زدن پرده هاى دروغ و تزوير و نيرنگ، از طرق مختلف وارد شد و سخنان فراوانى در اين زمينه بيان فرمود كه يكى از آنها سخنان ایشان در خطبه 75 نهج البلاغه است.
نخست مى فرمايد: (آيا آگاهى بنى اميّه از [صفات و روحيات] من، آنان را از عيب جويى من باز نداشته است و آيا سابقه من [در اسلام] اين افراد نادان را از گمان بد در حقّ من مانع نشده؟)؛ «أَوَ لَمْ يَنْهَ بَنِي أُمَيَّةَ عِلْمُهَا بِي عَنْ قَرْفِي(1) أَوَ مَا وَزَعَ(2) الجُهَّالَ سَابِقَتِي عَنْ تُهَمَتِي(3)؟».
اشاره به اينكه بنى اميّه نيز بخوبى سوابق من را مى دانند كه پيامبر(صلی الله علیه و اله) مرا برادر خود خطاب كرده و به منزله هارون برای موسى شمرده و آيه تطهير در شأن ما نازل شده و پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مهمترين و محرمانه ترين كارهايش را به دست من مى سپرده، اين تهمت ها و عيب جويى ها، بسيار زشت و ناجوانمردانه است، نه من مشاركت در خون عثمان داشته ام و نه در خون شخص ديگرى همانند او؛ من بيشترين دفاع را از او كردم. هر چند او را در بسيارى از مسايل مقصّر مى دانستم ولى نه در حدّ كشتن. من بسيار او را نصيحت كردم و از عواقب كارش بر حذر داشتم و آنها را كه بر ضدّش شوريده بودند، به صبر و بردبارى و اصلاح كارها از طريق مسالمت آميز، دعوت نمودم در حالى كه بسيارى از بنى اميّه كه امروز به خونخواهى او برخاسته اند، ساكت و خاموش بودند.
سپس در ادامه همين سخن و براى تأكيد بيشتر مى فرمايد: (پند و اندرز الهى از گفتار من رساتر است [ولى آنها به اندرزهاى الهى نيز گوش فرا نمى دهند])؛ «وَ لَمَا وَعَظَهُمُ اللّهُ بِهِ أَبْلَغُ مِنْ لِسَانِي».
آيا آنها اين سخن خداوند را نشنيده اند كه مى فرمايد: «وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَاناً وَ إِثْماً مُبِيناً»(4)؛ (و كسى كه خطا يا گناهى مرتكب شود سپس بى گناهى را متهم سازد، بار بهتان و گناه آشكارى را بر دوش گرفته است). سپس امام به بيان نكته ديگرى مى پردازد و مى فرمايد: (من با مارقين [آنان كه از دين خدا خارج شده اند] محاجّه مى كنم [و مخالفت خود را با آنان آشكارا بيان مى نمايم] و من دشمن آشتى ناپذير پيمان شكنان و ترديد كنندگان [در حقايق اسلام] هستم)؛ «أَنَا حَجِيجُ(5) الْمَارِقِينَ وَ خَصِيمُ النَّاكِثِينَ وَ الْمُرْتَابِينَ».
به تعبيرى ديگر، امام(عليه السلام) مى فرمايد: «من مخالفِ مخالفان حقّم. اگر اين را عيب مى دانيد، بر من خرده بگيريد».
و در آخرين جمله هاى اين خطبه، براى تكميل اين بحث به نكته ديگرى اشاره كرده، مى فرمايد: (آنچه مبهم است، بايد در پرتو عرضه بر كتاب خدا روشن گردد و بندگان به آنچه در دل دارند، جزا داده مى شوند)؛ «وَ عَلَى كِتَابِ اللّهِ تُعْرَضُ الاَمْثَالُ(6) وَ بِمَا فِي الصُّدُورِ تُجَازَى الْعِبَادُ».
این تعبیر مى گويد مسايل مبهمى را كه براى شما پيش مى آيد، بر آنچه شبيه آن است و در قرآن نازل شده، عرضه بداريد تا بتوانيد حق را از باطل كشف كنيد و اين كه عثمان به قتل رسيده و شما سعى داريد با متّهم ساختنِ اين و آن، بهره بردارى سياسى كنيد - در حالى كه خودتان سكوت كرديد و او را در برابر معترضين رها ساختيد - اين كارى است كه قرآن مجيد در آيات مختلف آن را نفى مى كند؛ آياتى كه از بهتان، تهمت، سوء ظن، اشاعه فحشا، كذب و دروغ سخن مى گويد، همه برخلاف گفتار شما است.
و در جمله اخير اشاره به اين حقيقت مى كند كه خداوند از نيّات پليد شما آگاه است و مى داند هدفتان نه دفاع از عثمان است و نه اصلاح ميان مسلمين! بلكه مى خواهيد از هر وسيله نامشروعى براى رسيدن به مقصد خود؛ يعنى حكومت ناروا و ظالمانه بر مسلمين، استفاده كنيد و خداوند از نيّات شما آگاه است و كيفرتان خواهد داد.(7)

Peinevesht:

(1). «قَرْف»(بر وزن حرف) در اصل به معناى كندن پوست چيزى (مانند پوست درخت) است و از آنجا كه عيب جويى، سبب تضييع شخصيت افراد مى شود، اين واژه به معناى عيب جويى و متّهم ساختن به كار رفته است.

TarikheEnteshar: « 1396/01/22 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 2573