ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال چهارم - شماره بیست و هفتم - فروردین 1397)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال چهارم - شماره بیست و هفتم - فروردین 1397)

بیست و هفتمین شماره ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (فروردین 97) شامل مطالب زیر منتشر شد:

- طلیعه سخن

- پیام ها و بیانات

- دیدارها

- گزیده سخنان

- فن آوری
تولید موشن گرافیک با موضوعات مناسبتی برگرفته از بیانات معظم له

- یادداشت
نقش و جایگاه شیخ طوسی در تحول و گسترش علوم اسلامی از منظر معظم له

- یادداشت
مروری بر زندگانی حضرت ام البنین (سلام الله علیها) از منظر معظم له

- پرونده ویژه
آثار و کارکردهای خرید کالای ایرانی از منظر معظم له

- پرونده ویژه
ضرورت و اهمیت اردوهای «راهیان نور» از منظر معظم له

- مقاله
راه و رسم جلب امدادهای الهی

- معرفی کتاب
سیری در کتاب «زندگی در پرتو اخلاق»

- مؤسسات وابسته
گروه جهادی تبلیغی بلیغ

- معارف اسلامی

- احکام شرعی

طلیعه سخن

فرارسیدن سال جدید حاکی از این امر است که کرۀ خاکی که یکی از مخلوقات فرمانبردار خداست، در طول مدت یک سال،بدون کمترین تخلف و انحراف توانسته است دورۀ گردش یک ساله اش را طی کند و سر ساعت و دقیقه و ثانیه معین به نقطۀ اعتدال بهاری رهنمون شود، یعنی زمین عبادت یک سالۀ خود را با موفقیت انجام داده و از تمامی اطراف و جوانب آن آثار حیات و رویش آشکار شده است.

این تغییرات در عرصۀ زمین باید ما را به فکر اندازد که آیا انسانها نیز توانسته اند موجبات حیات قلب و جان خود را فراهم سازند؟ آیا نمی توان در لحظۀ ساعت تحویل سال زمین، به تحویل ساعت جان خود اهتمام ورزید؟به راستی همانگونه که برای نو کردن لباس و خانه تکانی ظاهری سعی و تلاش می کنیم  آیا توانسته ایم ساعات عمر خود را با بهره گیری از ارزش های دینی و اسلامی در فرهنگ عید نوروز ؛ هم چون  صلۀ رحم و محبت گرایی میان اقوام و آشنایان، در راستای غبارزدایی از دل و جان اقدام کنیم؟

آری وقت آن رسیده است که از دگرگونی طبیعت، عبرت گیریم واز خواب غفلت بیدار شده و کینه توزی، مُد پرستی ،مصرف گرایی و دیگر رذایل اخلاقی را از خود بزداییم.

حقیقت آن است که  متأسفانه سبک زندگی غربی در قالب عقلانیت ابزاری و عاری از معنویت،علاوه بر آنکه مناسک سال نو میلادی را به تسخیر خود در آورده و حتی اعتراض پاپ را به فقدان معنویت گرایی در مراسم سال نو میلادی در پی داشته است؛ عید  نوروز را نیز تحت الشعاع خود قرار داده است؛  لذا  مصرف گرائی؛ مد گرایی شدید ،اشرافیت، تجمل گرایی و غفلت از محرومان و اقشار آسیب پذیر در جامعۀ اسلامی حاصل تقلید ماکتی از  از سبک زندگی غرب است.

 حال آنکه فرهنگ ایرانی اسلامی نوروز آموزه هایی ارزشمند منطبق بر سبک زندگی اسلامی را در خود جای داده است که معنویت گرایی،خانواده محوری  با رویکرد عاطفه و محبت ورزی و  حمایت فراگیر از  اعضای  خانواده به نحو عام، تقویت روحیه سیر و سفر در دامان طبیعت و تعمیق معرفت و شناخت به عظمت الهی از جمله آن به شمار می آید.

با این تفاسیر می توان  عید نوروز را بسیار متمایز از سایر اوقات گذراند و با طرح و انتقال ارزش های دینی هم چون فرهنگ اصیل مهمانی در اسلام ؛ به آثار و فواید بی بدیل آن دست یافت؛ لذا شیوع نوع خاصی از  دیدو بازدید  در جامعه به ویژه در عید نورورز در قالب دورهمی چند دقیقه ای و کلیشه ای ومباشرت ساده و صرفاً کلامی و البته کم اثر ، صله رحم از نوع  یک بار مصرف و مغایر با سبک زندگی اسلامی به شمار می آید. در حالی  که صلۀ رحم مطلوب و مورد تأکید اهل بیت (ع)، بر  مبنای رویش افکار و اندیشه های اعضای فامیل و اقوام و آشنایان تاکید دارد؛ و بر ارتباطات همگرایانه در بین اقوام و آشنایان بنا شده است.

از سوی دیگر باید اذعان کرد روزمرگی و تسلسل فکری در زندگی، بی معنایی در جوامع بشری پدید اورده است، لیکن فرارسیدن نوروز به عنوان روز نو،پایانی است بر تسلسل زمانی ، لذا ایجاد انقطاع زمانی در نوروز معنازایی در زندگی را ارتقا می بخشد و اینچنین معنا را در عصر سیطرۀ نهیلیسم و افسردگی، نهادینه می سازد که از این طریق، بحران های متعدد روحی و روانی از جامعه رخت بر می بندد.

لذا ایجاد شادی در بین آحاد مردم، به عنوان مهمترین هدیۀ بهار برای جامعه قلمداد می شود؛ اینگونه است که اسلام به خوبی  بر عید نوروز صحه می گذارد و حتی به آن رنگ و بوی اسلامی می دهد زیرا کارکردهای متعدد معنازایی و هویتی نوروز  در گسترش معنویت گرایی در نهاد خانواده و به تبع آن در جامعه غیر قابل انکار است.

با این تفاسیر باید گفت  عید نوروز، مسافرت گرایی و کارکرد ارزشمند ارتباط با طبیعت را در درون آدمی احیاء می کند به نحوی که مردم سختی سفر را به جان می خرند و با ترک منازل خود در شهرها به عنوان مظاهر تمدنی در ایجاد آسایش و رفاه ؛به سوی روستاها (بخوانید سنت) ؛ و کوه و دشت وبیابان روانه می شوند تا اینچنین در راستای بازگشت به اصل وجودی خویش در قالب تجدد گریزی و  خانواده گرایی، به آرامش پایدار دست یابند.

هم چنین عید نوروز بسط و گسترش فرهنگ ایرانی اسلامی در قالب همگرایی اقوام و مذاهب مختلف و نیز تقویت مولفه های زبانی است که از فروپاشی و تضعیف خانواده و جامعه جلوگیری خواهد کرد.

در تبیین این مسأله می توان به نقش عید نوروز در احیای هویتی و فرهنگی زبان فارسی و مقابله با آثار مخرب زبان های بیگانه اشاره کرد لذا جشن نوروز در میان مردم از تبعات و پیامدهای موجود در جهانی شدن و ترویج زبان انگلیسی و گسترش فرهنگ آنگلوساکسون در جامعه اسلامی جلوگیری خواهد کرد.

از این جهت است که  عید نوروز از جمله مولفه های کلیدی در مقابله با جهانی شدن به شمار می رود زیرا وقتی معنا در اوج قرار می گیرد بر لفظ غالب شده و آن شیرینی معنا به لفظ سرایت می کند، از این رو  عید نوروز به عنوان یکی از مظاهر معنازایی ،  موجب می شود تا در سایۀ کاهش ارتباطات جمعی و ترک روز افزون فضای مجازی ، ارتباطات انسانی به رشد و تعالی منتهی شود و اینگونه  زبان فارسی در وهلۀ نخست در جامعه به جایگاه واقعی خود نائل آید ، سپس  به عنوان زبان میان فرهنگی و سازگار بر تنوع و تعدد فرهنگی در جوامع مختلف  بر جهانی سازی[١] فائق آید.

 همۀ این امور نشان دهندۀ ظرفیت های بی نظیر عید نوروز در بازتولید معارف اسلامی و ارتقای فرهنگ معرفتی مردم است که در نهایت سبک زندگی اسلامی را رقم خواهد زد.

----------------------------------------

پیام ها و بیانات

توضيح لازم

اخيراً در اخبار بعضى از رسانهها آمده بود كه معاون رئيس جمهور در امور زنان گفته است كه درباره ورود زنان به ورزشگاهها، خدمت حضرت آيت الله العظمى مكارم رسيدم و توضيحاتى دادم و ايشان نسبت به اين موضوع قانع شدند.به اطلاع همه مخاطبین عزيز مىرساند كه اين خبر به طور كامل دروغ و كذب محض است و نامبرده ملاقاتى با معظم له نداشته و گفتگويى نكرده است و راستى مايه تعجب است چگونه چنين دروغهايى در عصر و زمانه ما گفته مىشود و چرا قبح و زشتى دروغ اينقدر از ميان رفته است با اينكه دروغ از بزرگترين گناهان كبيره از نظر آموزههاى اسلامى و سرچشمه انواع گناهان است.

پيام تسلیت حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به مناسبت درگذشت آيت الله شاه آبادى

خبر درگذشت عالم فرزانه، مرحوم مبرور آيت الله حاج شيخ نصر الله شاه آبادى (قدس سره) موجب نهايت تأسف گرديد. او كه انسان فرهيخته از بيتى شريف و خدوم بود، عمر با بركت خود را در جهات مختلف براى نشر اسلام و مكتب اهل بيت (علیهم السلام) سپرى كرد و آثار گرانقدرى از خود به يادگار گذاشت.اينجانب اين ضايعه اسفناک را به بيت شريف و گرانمايه مرحوم آيت الله شاهآبادى و فرزندان و برادران ايشان و حوزههاى علميه و تمام علاقمندان آن عالم بزرگوار تسليت عرض مىكنم و علو درجات آن فقيد سعيد و صبر و اجر جميل براى بازماندگان از درگاه خداوند لايزال مسئلت دارم.

----------------------------------------

دیدارها

پیام معظم له به همايش مقابله با جریان های افراطی و خشونت گرا

نماینده ولی فقیه در سپاه قم

رئیس صلیب سرخ جهانی

مدیر مجتمع آموزشی بنت الهدی و گروه فقه و اصول

استاندار کرمانشاه

خبرگزاری رسا

معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات

رئیس و کارمندان بانک تجارت قم

----------------------------------------

گزیده سخنان

عزاداری ها نباید در ذکر مصیبت خلاصه شود / باید سبک زندگی و اخلاق برجسته اهلبیت (علیهم السلام) را تبیین کرد

یکی از رحمت های الهی این است که در توبه را بر بندگان باز کرده است، اگر این توبه نبود مردم آلوده و ناامید می شدند چون وقتی در توبه باز باشد نسبت به آلوده نشدن خود تلاش می کند و اگر گناهی انجام داد امید به بخشش الهی دارد که البته شرایطی دارد که از جمله آن جبران گذشته است

مسؤولان مراقب عرفانهاى كاذب باشند

مسئله مهم اينجاست كه بارها گفتهايم عرفانهاى كاذب سر از مسائل خطرناك دينى و اجتماعى و اخلاقى در مىآورند كه يك نمونهاش همين حادثه دردناك تهران بود. اين جنايت تا كنون در كشور ما سابقه نداشت كه شخص تبهكارى سوار ماشين شود و مردم بيگناه و مدافع امنيت را زير بگيرد و به قتل برساند. آرى اين عارفان كاذب اين بدعت را به نام خود ثبت كردند

عده ای با هجمه به اعتقادات و احکام در صدد تضعیف نظام هستند / عدم اکراه در دین به معنای آزادی مطلق و شکستن خط قرمزها نیست

اگر افرادی در ملأ عام کارهای خلاف انجام دهند حکومت و آحاد مردم از باب فریضه نهی از منکر مأمور هستند، مردم باید با زبان نهی کنند و حکومت باید با استفاده از موقعیت خود، نهی از منکر داشته باشد، اگر شرب خمر و رشوه خواری و گناهان علنی باشد باید جلوی آن گرفته شود وبی حجابی نیز از همین قبیل است

مسؤولان به غرب بدبین باشند و اعتماد نکنند

نسبت به دنیای کنونی که این گردن کلفت ها بر آن حاکم هستند باید بدبین بوده و اعتماد نکنیم والا ضربه خواهیم خورد چون به صورت کلی نمی توان جلوی کار آن ها را گرفت مگر این که بشریت در برابر زورگویان قیام کنند و آن ها را سر جای خود بنشانند

مسؤولان به فکر مناطق آسیب پذیر باشند / کمک رسانی به زلزله زدگان مشمول مرور زمان نشود

مسؤولان دولتی باید به فکر مناطق آسیب پذیری مانند کرمانشاه باشند، بناهای فرسوده بلای بالقوه هستند که باید در تمام ایران فکری برای آن کرد

باید تمام مسائلی که در حوزه واقع می شود را رصد کنید

امروز حرف اول را رسانه ها می زنند و رسانه هایی که زودتر، بهتر و قوی تر بتوانند وارد عرصه شوند برنده هستند، باید کاری کنیم که از رسانه های جهان عقب نمانیم و بتوانیم فعالیت های خوبی داشته باشیم.

آسیب ها و فرصت های عید نوروز

دید و بازدیدها که خانه تکانی قلبی به شمار می رود از دیگر فرصت ها است تا افراد کینه ها را فراموش، و آشتی کنند؛ توجه به صله رحم و صلح دوستان بسیار مهم است.

----------------------------------------

فن آوری

تولید موشن گرافیک با موضوعات مناسبتی برگرفته از بیانات معظم له

موشن گرافیک با زمان آماده سازی به مراتب کم تر از انیمیشن و با زیبایی بصری بالا و ساده سازی مفاهیم پیچیده، امروزه تبدیل به یکی از ارکان اصلی و مهم ترویج فرهنگ و تبلیغ محصول شده است. هنری که پویایی انیمیشن و نماد گرایی گرافیک را توامان دارد.

موشن گرافیک هنری برای تمام سنین است. چرا که ساده گی را در راستای کار خویش قرار داده و باعث گشته تا سنین پایین در جذابیت آن و بزرگ سالان در مفاهیمش غوطه ور گردند. موشن گرافیک ابزاری ست که علاوه بر مستقل بودن می تواند در خدمت هنرهای دیگر باشد و در جهت بیش تر مفهوم ساختن آن ها گام بردارد.

از این رو در راستای گسترش مفاهیم ناب اهل بیت علیهم السلام، مرکز فناوری اطلاعات به منظور تسهیل در برقراری ارتباط با مخاطبان پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله مکارم شیرازی از موشن گرافیک به مثابه ی ابزاری در انتقال مفاهیم فرهنگ ناب شیعه اثنی عشری استفاده می نماید و تا کنون توانسته است متناسب با موضوعات و رویدادهای مناسبتی، گزیده ای از بیانات گرانسنگ معظم له که برگرفته از گفتار معصومین علیهم السلام است را با تکنیک های مختلف آن، تولید و منتشر نماید. برخی از این موضوعات عبارتند از:

* اهمیت اربعین

* وظائف جاماندگان اربعین

* حضور زنان در اربعین

* اهمیت صلوات به مناسبت میلاد پیامبر(صلی الله علیه و آله)

* نقش مؤثر حضرت زینب در قیام عاشورا به مناسبت میلاد حضرت زینب (سلام الله علیها)

* توضیحی درباره حدیث رفع القلم به مناسبت آغاز امامت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

* ضرورت تبعیت از رهبری فرزانه انقلاب به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی

* لزوم تعظیم شعائر فاطمی و برپایی عزاداری به مناسبت شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)

* اهمیت امر به معروف در هدایت جامعه به مناسبت ایام فاطمیه(سلام الله علیها)

----------------------------------------

یادداشت

نقش و جایگاه شیخ طوسی در تحول و گسترش علوم اسلامی از منظر معظم له

بی تردید شيعه، در پيدايش و گسترش علوم اسلامى نقش مؤثّرى داشته است، بعضى معتقدند كه علوم اسلامى از آنها نشأت گرفته، حتّى كتاب يا كتاب هايى در اين زمينه نوشته شده و اسناد و مداركى ارائه داده اند، ولى ما مى گوييم حدّاقل، آنها در پديد آوردن اين علوم سهم بسزايى داشته اند، و بهترين شاهد و گواه اين مسأله كتاب هايى است كه از علماى شيعه در علوم و فنون اسلام ديده مى شود.

لذا ده ها هزار كتاب از سوى علماى شيعه درباره عقائد اسلامى و فقه و اصول و تفسير و حديث و فلسفه و رجال و درايه و تاريخ اسلام تأليف و چاپ و منتشر شده است. که بسيارى از اين كتاب ها هم اكنون در كتابخانه هاى ما و كتابخانه هاى معروف دنيا موجود است و در معرض ديد همگان قرار دارد.

در این بین يكى از دانشمندان معروف شيعه نام ده ها هزار كتاب از كتب علماى شيعه را با ذكر مؤلّفين آنها و شرح كوتاهى درباره هر يك ذكر كرده. و روشن مى سازد كه تا چه مقدار دانشمندان و علماى شيعه به علوم اسلامى خدمت كردند؛ و چگونه تصانيف بسيار گرانبهايى در همه فنون اسلامى و علوم بشرى از خود به يادگار گذاردند.

مطالعه وضع نهضت علمى اسلام كه از همان قرن نخستين آغاز شد، و در قرن دوّم و سوّم هجرى بارور گرديد، نشان مى دهد كه محيطهاى اسلامى رنگ ديگرى داشت، چرا كه اين نهضت به زودى موجب پيدايش دانشمندانى، چون «حسن بن هيثم» فيزيكدان معروف اسلامى و «جابر بن حيان» كه غربى ها به او «پدر علم شيمى» نام داده اند، وده ها تن مانند آنها شد.

البتّه نبايد فراموش كرد كه سهم دانشمندان و متفكرّان ايران در نهضت علمى اسلام بيش از ديگران بود که در سايه عقيده مذهبى چنین جنبش علمی بزرگی محقق شد؛ جنبشی که به اعتراف همه مورّخان شرق و غرب يك جنبش علمى وسيع را در جهان برانگيخت، كه اثر آن در رنسانس و نهضت علمى اروپا به خوبى مشهود است.

حقیقت آن است که ما قبل از اسلام، دانشمند در تاريخ مملكتمان بسيار كم داريم، اما پس از ظهور اسلام می بینیم متفكّرين و دانشمندان بزرگی همچون بوعلى سيناها، زكرياها، خواجه نصير الدين طوسى ها، پس از اسلام پيدا شدند؛ و اين خدمتى است كه اسلام به علم و انديشه همه مردم دنيا مخصوصاً به ما جمعيّت ايرانيان كرد و افكار خفته را زنده كرد؛ البتّه نژاد ايرانى استعداد و لياقت فراوانى داشت اما مى بايست پرورش يابد.

در این میان مرحوم شيخ طوسى از بزرگترین محدثان ، فقیهان و مفسران شیعه است که شایسته است نقش آن عالم شهیر شیعه و مؤسّس حوزه ی علمیه ی نجف اشرف در پیدایش و گسترش علوم اسلامی به خوبی مورد واکاوی قرار گیرد.

هجرت به بغداد

بزرگ دانشمند و پايه گذار دانشگاه ديرينه شيعه در نجف، مرحوم محمّدبن حسن طوسى ، در سال ٣٨٥ در طوس ديده به جهان گشود و براى تكميل تحصيل در سال ٤٠٨ عازم بغداد شد و از جلسات درس دو عالم معروف شيعه در قرن پنجم اسلامى (مرحوم شيخ مفيد و سيدّمرتضى علم الهدى) استفاده فراوانى نمود

شیخ طوسی و تأسیس حوزه علمیه نجف

تأمل در حوادث سال ٤٤١ هجرى و بعد از آن وضع ناراحت كننده اى كه براى شيعه اهل بيت از كشتن، آزار رساندن، و سوزاندن كتابخانه هاى آنها، به وجود آمد ، شيخ طوسى را ناچار ساخت در سال ٤٥٠ از بغداد به نجف اشرف مهاجرت كند، و حوزه نجف را تأسيس نمايد. البته بغداد از آن زمان تا وقتى كه فتنه و آشوب و درگيرى آنجا را فرا گرفت مركز تشيّع بود.

شیخ طوسی؛ زعیم و مرجع علمی و دینی شیعه

گفتنی است از زمانى كه شیخ طوسی به اجبار از بغداد به نجف اشرف هجرت كرد. شيخ الطّائفه محمّد بن حسن طوسى، از شاگردان برجسته شيخ مفيد و سيّد مرتضى بود و مدّت زيادى را نزد آنان شاگردى كرد. وى به مدّت ٢٣ سال ملازم و همراه سيّد مرتضى بود، تا آنكه پس از ارتحال سيّد مرتضى، زعامت پيروان مكتب اهل بيت را بر عهده گرفت و از همه جا به سوى وى مى آمدند.

لذا رياست علمى و مرجعيّت شيعه به او انتقال يافت؛ در عظمت و موقعيّت علمى او همين بس كه از طرف خليفه عبّاسى «القائم بامر اللّه» با همه مخالفتهايى كه با مرحوم شيخ طوسى داشت، كرسى مخصوصى به وى داده شد كه روى آن بنشيند و به تدريس بپردازد.

تفسیر تبیان؛ نشانه ای محکم بر وسعت فکری و معرفتی شیخ طوسی

بدیهی است موفّقيّت شيخ در ميان علماى اسلام بسيار كم نظير است؛ وى آثار گرانبهايى از خود در تفسير، كلام، فقه، اصول و حديث و غيره به يادگار گذارده است. تنها كتاب تفسير وى به نام «التّبيان» گواه محكمى بر قدرت فكرى و وسعت اطّلاع وى مى باشد.

«تهذيب الاحكام»؛ مهم ترین مجموعه روایی و سومین کتاب از کتب اربعه شیعه

شيخ طوسى كتاب «تهذيب الاحكام» را به درخواست شاگردان حوزه درس خود به عنوان شرح بر رساله «مقنعه» استاد خود «مفيد» نوشت. اين سوّمين كتاب از چهار كتاب معروف شيعه مى باشد. وى در اين كتاب غالباً آن قسمت از احاديثى را كه مرحوم كلينى و صدوق موفّق به جمع آورى آنها نشده بودند از كتابهاى معروف شيعه كه در زمان پيشوايان معصوم به وسيله شاگردان آنان نوشته شده بود جمع آورى نموده و به نام «تهذيب الاحكام» در ٣٩٣ باب منتشر ساخت؛ شماره احاديث اين كتاب (١٣٥٩٠) مى باشد.

انگیزه شیخ طوسی از نگارش
« الاستبصار »

دوّمين كتاب آن عالم شهیر شیعه كه چهارمين كتاب از كتب اربعه مى باشد همان «الاستبصار» است.

وى در اين كتاب همّت خود را بر توضيح و تشريح اخبارى معطوف داشته است كه در آغاز نظر، فهم آنها براى يك فرد محدّث و يا مجتهد مشكل و پيچيده مى رسد و چه بسا ميان دو خبر، يك نوع اختلاف احساس مى كند؛ او با فكر بلند و اطّلاعات وسيع خود در اين كتاب كوشيده كه هر نوع ابهام و اختلاف را از چهره احاديث برطرف سازد. اين كتاب داراى ٩٢٥ باب و شماره احاديث آن (٦٥٣١) مى باشد.

مروری بر «مصباح المتهجّد» شيخ طوسى (ره)

در طول تاريخ شيعه، جمعى از بزرگان به گردآورى دعاها و زياراتى كه از جانب پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمّه هدى عليهم السلام صادر شده، پرداخته اند تا همه عاشقان راز و نياز با خدا و شيفتگان زيارت اولياءاللَّه را از اين چشمه جوشان معنويّت، سيراب سازند كه از ميان آنها، شيخ الطائفه شيخ طوسى مؤلّف كتاب «مصباح المتهجّد» از جمله آن بزرگان به شمار می آید.

«مصباح المتهجّد» از جمله  کتب معتبر در مضامین ادعيه شيعى به شمار مىرود؛ زیرا شيخ طوسى (ره) اهتمام فراوانى داشتند تا بدون مدرك چيزى را نقل نكنند و اگر دعا يا زيارتى از انشاى نفس ربّانى وملكوتى خودشان است به آن تصريح نمايد. ایشان به هنگام نوشتن ادعيه، كتب فراوانى را در اختيار داشته است كه با اقتباس از آن، چنين اثرى از خويش به يادگار گذاشته است.

آثار فقهی شیخ طوسی در بیان «تأسيس الشيعة»

مولف کتاب گرانبهای تأسيس الشيعة در تبیین مقام شیخ طوسی اين گونه می گوید: شيخ الطائفه أبو جعفر محمّد بن حسن بن علي طوسي (م ٤٦٠)؛شيخ طوسى ، شيخ الطائفه على الاطلاق است.امام فقه و حديث و تفسير و كلام است.

 كتابهايى در اسلام تصنيف كرده كه پيش از او كسى مثل آنها را تصنيف نكرده، از جمله كتاب «مبسوط» كه حاوى فروع مستنبطه از اصول فقهيه است، كتابى است عظيم و مفصل در فقه. كتاب ديگر ايشان كتاب «خلاف » است، كه يك كتاب فقهى است و به ترتيب كتب فقه مرتب شده و مسائل مورد اختلاف فقهاى اسلام در آن (با ذكر ادلّه) مطرح شده است ... كتاب ديگر او نهاية است كه در همه ابواب فقه به ترتيب كتابهاى فقهى نگاشته است. و همه اين ابواب درباره فروعى است كه از احاديث اهل بيت عليهم السلام استنباط شده، كتاب فشرده ديگرى در فقه دارد به نام الجمل ».،

نقش کلیدی شیخ طوسی در فرایند عقل گرایی در فقه شیعه

به نظر مى رسد مهم ترين علّت پيدايش تفكّر اخبارى گرى، سخت گيرى جمعى از فقها در امر حديث و توجّه بيشتر به عقل و استدلالات عقلى بود.به واقع گرايش شديد به اخبار را مى توان عكس العمل شديد در برابر عقل گرايى مرحوم محقّق اردبيلى و شاگردان و پيروانش دانست.

در گذشته جمعى از فقها در استنباطات خويش فقط به كتاب و سنّت توجّه داشتند و از ورود عقل به مباحث فقهى براى دورى جستن از عمل به قياس و رأى- اجتناب مى كردند، ولى برخى ديگر از فقها، مانند عمّانى و اسكافى، از استنباط عقلى در مسائل شرعى و فقهى بهره ها مى گرفتند، تا اينكه شيخ مفيد و شيخ طوسى با بهره گيرى از هر دو مكتب، تعادلى ميان آن دو روش برقرار ساختند و اين خط و مسير، سالها ادامه داشت.

محقق طوسی؛ عالم عامل

بی شک علما و استوانه های علمی كه علوم مختلف را به ما آموختند، خود قبل از همه عامل به آن بودند، همانگونه که در کلام حضرت علی (علیه السلام)می خوانیم که فرمودند؛«ايها الناس انّى و الله ما احُثّكُم على طاعة الّا و اسْبَقُكُم اليها و لا انهاكم عن معصية الّا و اتَناهى قبلَكُم عنها؛اى مردم به خدا قسم شما را به كار نيك و طاعتى ترغيب و تحريص نمى كنم، مگر اين كه در انجام آن بر شما سبقت مى گيرم و از معصيتى نهى نمى كنم مگر اين كه قبل از شما از آن دورى مى جويم».،

پيروان راستين اين بزرگان هم چنين هستند، تأمل در احوالات شيخ طوسى موید این مدعاست ، لذا گفته اند وقتى مصباح المتهجد كه كتاب دعا و زيارت و نماز و ذكر مثل مفاتيح الجنان است را نوشت اول خود عمل كرد و يك بار هم اهل خود را مأمور كرد چنين كنند و سپس به مردم ارائه كرد.

نقش بی بدیل شیخ طوسی در تحول و پویایی فقه

دوره تحول فقاهت و اجتهاد از عصر شيخ طوسى (م ٤٦٠) آغاز مى شود، در ابتدا شيخ طوسى كتاب فقهى خود همانند گذشتگان به صورت مختصر و با استفاده از متن روايات و بدون تفريعات گسترده نوشت كه از جمله كتاب «نهايه » بود.

سپس شيخ طوسى با مهارت در علوم مختلف اسلامى از جمله تفسير، رجال، اصول و فقه، تحوّل تازه اى را در فقه اسلامى ايجاد كرد. در عصر وى، كتب فقهى از شيوه مرسوم كه به صورت تدوين نصوص بود، تغيير يافت و فروعات تازه اى بر آن افزوده شد. در همه اين فروعات به طور كامل از استدلال به روايات و قواعد اصول عقلى استفاده گرديد.

شروع اين تحوّل، از ناحيه شيخ طوسى با نوشتن كتاب مبسوط آغاز شد. وى در مقدّمه كتاب مبسوط آورده است كه: «پيوسته مخالفان، ما را تحقير كرده و مى گويند: آنها فروعات و مسائل اندكى در فقه دارند و ادّعا مى كنند كسانى كه به قياس و اجتهاد (به معناى خاص نزد اهل سنّت) عمل نمى كنند، نمى توانند تكثير مسائل نمايند و بر اساس اصول كليّه، تفريع فروع كنند».

سپس مى افزايد: «من از گذشته به انجام اين كار علاقه مند بودم، ولى كم رغبتى طايفه اماميّه، مرا از انجام آن منصرف مى ساخت، زيرا اماميّه اخبار فراوانى در اختيار داشتند و در مسائل، از الفاظ صريح و روايات بهره مى بردند، به گونه اى كه اگر كسى آن الفاظ را تغيير مى داد و از لفظ ديگرى به جز روايت، براى رساندن مقصود خويش بهره مى گرفت، تعجب مى كردند. از اين رو، نخست من كتاب «نهايه » را به همان شيوه مرسوم نوشتم، تا از نوشتن كتاب مبسوط (به شيوه تازه) شگفت زده نشوند».

اين كلمات شيخ در «مبسوط» به خوبى نشان مى دهد كه وى براى انتقال از دوره دوم فقه، به دوره سوم، كار بزرگى انجام داد و تحوّل عظيمى به وجود آورد.

شاخصه های تحول فقاهت در روش شناسی فقهی شیخ طوسی

بدیهی است مرحوم شيخ طوسى در نگارش جديد مسائل فقهى سنّت گذشتگان را در تدوين كتب فقهى كنار گذاشت و با استفاده از قواعد و اصول كلى به تفريع فروعات پرداخت و از تقييد به متن روايت (نه محتواى آن) در تدوين مسائل فقهى خارج شد و فصل تازه اى را در تدوين كتب فقهى اماميّه باز كرد.

هر چند پيش از شيخ طوسى كتابهايى در فقه مقارن نوشته شده بود، ولى وى با نوشتن كتاب «خلاف » به طور گسترده ترى وارد اين عرصه شد و مسائل مورد اختلاف مذهب اماميّه و مذاهب اهل سنّت را مورد توجّه قرار داد و به مسأله فقه مقارن به صورت گسترده ترتوجه نمود.

از سوی دیگر تا زمان سيّد مرتضى، اماميّه در مسائل فقهى به اجماع استدلال نمى كرد و تنها اهل سنّت از آن بهره مى گرفت؛ ولى از زمان سيّد مرتضى و مخصوصاً از عصر شيخ طوسى، نزد اماميّه، ورود «اجماع» به ادلّه فقه به عنوان يكى از ادلّه مورد پذيرش قرار گرفت، هر چند حجيّت آن را از راه «لطف» و مانند آن مى دانستند.

گفتنی است شيخ طوسى با نوشتن كتاب ارزشمند و مهم خود به نام عدّة الاصول عرصه جديدى را در علم اصول و ورود گسترده «علم اصول فقه» به عرصه فقه گشود. اين كتاب سالها به عنوان كتاب درسى در حوزه هاى علميّه اماميّه مورد استفاده قرار گرفت.مرحوم سيّد مهدى بحر العلوم (م ١٢١٢) درباره اين كتاب مى نويسد: «اين كتاب بهترين كتابى است كه در علم اصول نوشته شده است».،

از ثمرات مهم اين اثر، اثبات حجيّت خبر واحد است؛ زيرا پيش از شيخ طوسى، ادعاى اتّفاق مى شد كه جز به خبر قطعى نمى شود عمل كرد؛ ولى شيخ طوسى نخستين كسى است كه اثبات كرد، اخبار آحاد اگر راويانش افراد موثّقى باشند حجيّت دارد و ادعا كرد كه عمل اصحاب به روايات همين گونه بوده است.

شيخ طوسى افزون بر تدوين كتابى در علم اصول، با تدوين كتابهاى رجالى و موسوعات حديثى، خدمت بزرگى به فقها در مسير استنباط احكام كرد و ديگر عناصر لازم براى استنباط احكام را فراهم کرد.

تأثیر شخصیت شیخ طوسی بر فقه و آرای فقهای پس از خود

سالها افكار شيخ طوسى بر فقه شيعه سايه افكنده بود و به سبب نفوذ فوق العاده علمى شيخ، كسى با وى مخالفت نمى كرد،لذا شخصیت فقهی شیخ طوسی بر آرای فقهای پس از خود از نيمه قرن پنجم تا پايان قرن ششم سایه افکند و به سبب عظمت علمى شيخ طوسى، ابّهتى از وى در ميان فقهاى اماميّه به وجود آمد؛ به گونه اى كه تا سالها فقيه مستقلى كه بتواند بر خلاف نظرات شيخ فتوا دهد، يافت نشد. قداست علمى او سبب شد تا بيش از صد سال كمتر كسى جرأت مخالفت با نظراتش را داشته باشد. فقهايى كه پس از وى كتابى مى نوشتند، مرجع علمى آنها كتابهاى شيخ بود و همان را به بيانى ديگر نقل مى كردند؛ به اين سبب اين عصر، دوره تقليد از افكار شيخ و ركود در فقاهت و اجتهاد نام گرفت.

تأثیر شیخ طوسی در تحول اصول فقه

مقام بارز علمی شیخ طوسی به ویژه در تحول علوم مختلف اسلامى هم چون اصول فقه موجب شد تا دیگر علما نیز  به تبع شيخ طوسى به علم اصول توجّه ويژه اى داشته باشند ؛ لذا از عنصر عقل در استدلالات، بهره بيشترى گرفته شد و ابن زهره، بخشى از كتاب غنيه را به علم اصول اختصاص داد.وى در عرصه هاى مختلف به طور روشن بر عقل اعتماد كرد. همچنين سديد الدّين حمصى (م ٥٨٨) نيز كتابى به نام المصادر فى اصول الفقه نوشت.

هم چنین قطب الدين راوندى (م ٥٧٣) كتابى با نام فقه القرآن نوشت و شيخ طبرسى نيز در تفسير مجمع البيان به اين مسأله توجّه خاصّى كرد.

وامداری غرب به اسلام در سایۀ نقش آفرینی شیخ طوسی در نجوم

بی شک مطالعه كتابهايى كه درباره تأثير علوم و دانشهاى شرقى مخصوصاً علوم اسلامى در جنبش علمى اروپا و به اصطلاح «رنسانس» و فهرست بدهكارى هاى غرب به مشرق نوشته شده، اين واقعيت تلخ را به ما مى فهماند كه هر قدر به عقب بر گرديم مى بينيم غربيها با صراحت و انصاف بيشترى درباره تأثير عميق اين علوم و دانشها در «نهضت علمى اروپا» بحث مى كنند.

در این زمینه مستر «بارون كارول دوو» در يادداشتهاى خود درباره «اخترشناسى» مسلمانان و فعاليتهاى دانشمندان اسلام در نجوم و اخترشناسى مخصوصاً كوششهاى ارزنده و بى سابقه خواجه نصير الدين طوسى و تأسيس رصدخانه مراغه و دقت ابزار و آلات نجومى كه در آن رصدخانه به كار رفته بود، و اكتشافات گوناگونى كه در اين علم نصيب آنها گرديد به تفصيل سخن مى راند و تصريح مى كند كه:«آلات نجومى كه در مراغه ساخته مى شد فوق العاده قابل تحسين بود».

سخن آخر:( نگذاریم نقش علمای شیعه در پیشرفت اسلام نادیده گرفته شود)

در خاتمه باید گفت برخی کتب بزرگان دین مانند شیخ طوسی بیش از هزار سال است که در حال استفاده هستند و ماندگار شدهاند که نشان می دهد پیروان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) نقش مهمی در پیدایش علوم اسلامی دارند.لذا شایسته است  خدمات ارزنده ائمه و عالمان برجسته را روشن سازیم و با برگزاری کنگره، موسوعه‎ای با ۳۰ تا ۵۰ جلد در خصوص نقش شیعه در پیدایش نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم به جهان اسلام تقدیم کنیم تا مشخص شود که شیعه ستیزی تا چه اندازه دور از منطق و حقیقت است.

از این رو در این کنگره با دعوت از صاحب نظران حوزوی و خارج از حوزه و مراکز علمی به جهان ثابت خواهیم کردکه ائمه و علمای این مکتب بیشترین خدمت را به علوم اسلامی کرده‎اند؛ اکنون میدان عمل برای صاحب نظران و مراکز علمی و تحقیقاتی گشوده است که امیدواریم همه در شکل دهی به یک دایره المعارف بزرگ در تاریخ اسلام باقی بماند.

----------------------------------------

یادداشت

مروری بر زندگانی حضرت ام البنین (سلام الله علیها) از منظر معظم له

بی شک پيشرفت اسلام مرهون ایثار و فداکاری های زنان بزرگ و با شخصيتى همچون حضرت خديجه(سلام الله علیها)، بانوى اسلام حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) وحضرت زينب كبرى(سلام الله علیها) است لیکن در این میان باید از جمعى از زنان شجاع یاد نمود که براى پيشرفت اسلام و اجراى حق و عدالت بزرگترين فداكارى را به خرج داده اند و با ايمانى محكم و تفكرى عالى، مردان و فرزندان خود را با تمام وجود در اين مسير حمايت كردندکه حضرت ام البنین(سلام الله علیها) به عنوان  همسر امام علی(علیه السلام) و مادر چهار شهید کربلا از جمله آن زنان شجاع وفداکار به شمار می رود.

ازدواج امير المؤمنين على عليه السلام با ام البنين سلام الله عليها

جناب امّ البنين همسر اميرمؤمنان عليه السلام بعد از فاطمه زهرا عليها السلام است كه نام وى نيز فاطمه بود. پس از آنكه امير المؤ منين على بن ابى طالب عليه السلام به سوگ پاره تن و ريحانه رسول خدا محمد بن عبد الله صلى الله عليه و آله يعنى سرور زنان عالميان حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليه شهيده راه ولايت و امامت نشست ،برادرش عقيل را که آگاهى وسيع نسبت به علم انساب داشت، و قبائل عرب را خوب مى شناخت و از نسبهاى آنها آگاه بود و ازسرگذشت آنها در ايام جاهليت از همه داناتر بود ، فرا خواند و از او خواست برايش همسرى از تبار دلاوران برگزيند.

عقيل نیز  ام البنين كلابيه عليها السلام را براى حضرت على عليه السلام برگزيد كه قبيله و خاندانش ، بنى كلاب ، در شجاعت بى مانند بودند.

جریان ازدواج ام البنین(سلام الله علیها) با امیر المومنین(علیه السلام) از زبان زهیر

روز نهم محرم وقتى كه شمر براى قمر بنى هاشم حضرت عباس عليه السلام امان نامه آوردو عباس به شدت آن را رد كرد، زهير بن قين نگاهى از سر مهر و ارادت به عباس افكند و گفت:«داستانى برايت بگويم: وقتى پدرت مى خواست ازدواج كند، به برادرش عقيل كه قبيله هاى عرب را مى شناخت فرمود: براى او از طايفه اى زنى انتخاب كند كه به رشادت و جنگاورى شهره باشند، مى خواست فرزندى پيدا كند كه يار حسين او در كربلا باشد، پدرت تو را برای این روز ذخیره کرده است. در یاری زن و فرزند برادرت و خواهرانت کوتاهی مکن!.

عباس گفت: تو مى خواهى مرا بر يارى برادرم تشجيع كنى (من بيش از اين آماده فداكارى هستم)».          

حضرت ام البنین(سلام الله علیها) مادر چهار شهید کربلا

گفتنی است تربیت فرزندان شجاع در حمایت از اسلام و صبر در برابر شهادت جانسوز فرزند دلبندشان خود سهم زنان در جهاد به شمار می رود.از این رو بخش زیادی از شوق آفرينی و شورانگيزی حماسه هاى كربلا مرهون فداکاری های مادران شهدا است که در این میان حضرت ام البنین(سلام الله علیها)از جایگاهی ویژه برخوردار است

آری  حضرت ام البنین(سلام الله علیها) به عنوان مادر چهار شهید به نام هاى عبّاس، عبداللَّه، جعفر و عثمان که در كربلا و در ركاب امام حسين عليه السلام به شهادت رسيدند. از جمله زنان افتخارآفرین و برومندی است که   توانست میوه های دل خود را به نهضت حسینی  تقدیم کند.

چگونگی شهادت فرزندان حضرت ام البنین(سلام الله علیها)

عبدالله بن امیرالمؤمنین علیه السلام

مادرش «ام البنين» است. او از برادرش حضرت ابوالفضل عليه السلام هشت سال كوچكتر است و در وقت شهادت اميرمؤمنان عليه السلام ٦ ساله بوده است و در روز عاشورا بيست و پنج سال داشت.

پس از شهادت عده اى از بنى هاشم در قیان عاشورا، حضرت ابوالفضل عليه السلام برادران خويش عبداللَّه، عثمان و جعفر را احضار كرد و فرمود: برويد جان خود را فداى برادر و امام خويش نماييد تا شما را در پيشگاه خدا به حساب آورم وانتقام شما را از دشمنان بگيرم.

عبداللَّه كه از ديگران بزرگتر بود به ميدان رفت و اين رجز را خواند:

أَنَا بْنُ ذِي النَّجْدَةِ وَالْأَفْضالِ ذَاكَ عَلِيٌّ الْخَيْرِ فِي الْأَفْعالِ

سَيْفُ رَسُولِ اللَّهِ ذُوا النِّكالِ فِي كُلِّ يَوْمٍ ظاهِرِ الْأَهْوالِ

«من فرزند صاحب افتخار و فضيلت ها، على بن ابى طالبم كه در رفتار از همه بهتر است. او شمشير رسول خدا در سختى ها بود و در هر روز براى دشمنان مايه ترس و رعب بود».

او دلاورانه مى جنگيد تا آنكه «هانى بن ثبيت» بر او حمله كرد و شمشيرش را بر سرش فرود آورد. عبداللَّه در خاك افتاد و با چهره اى خونين به شهادت رسيد.،

عثمان بن علی (علیهماالسلام)

وى نيز از فرزندان «ام البنين» است كه دو سال از برادرش «عبداللَّه» كوچكتر است.

او در زمان شهادت اميرالمؤمنين چهار ساله بود و در روز عاشورا بيست و سه سال داشت.

هنگامى كه عبداللَّه بن على به شهادت رسيد، عباس به عثمان رو كرد و فرمود:«تَقَدَّمْ يا أَخِي ؛ اى برادر! قدم پيش نه».

عثمان به سوى ميدان حركت كرد و اين رجز را مى خواند:

إِنِّي أَنَا عُثمانُ ذُوالْمَفاخِرِ شَيْخِي عَلِيٌّ ذُوالْفِعالِ الظَّاهِرِ

وَابْنُ عَمٍّ لِلنّبِيِّ الطَّاهِرِ أَخي حُسَيْنٌ خِيْرَةُ الْأَخايِرِ

وَسَيِّدُ الْكِبارِ وَالْأَصاغِرِ بَعْدَ الرَّسُولِ وَالْوَصِيِّ النَّاصِر

«منم عثمان، صاحب افتخارات و پدرم على، صاحب رفتار (نيك) روشن است. او پسر عمّ پيامبر پاك و برادرم حسين بهترين بهترين هاست. او سرور كهنسالان و جوانان است و پس از پيامبر و وصىّ (على)، يارى دهنده دين است».

عثمان همچنان رجز مى خواند و بى باكانه مى جنگيد، تا آنكه هدف تير «خولى بن يزيد» قرار گرفت و به پهلو بر زمين افتاد.سپس شخصى به پيش آمد و سر مبارك او را از بدن جدا ساخت.،

شاید گفته شود که چرا امام على عليه السلام اسم فرزندش را عثمان ناميد مى گويند در پاسخ باید گفت به سبب علاقه آن حضرت به عثمان بن مظعون، صحابى بزرگوار رسول اللَّه علت این نامگذاری بوده است؛ لذا از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: «إِنَّما سَمَّيْتُهُ بِإِسْمِ أخي عُثْمانَ بْنِ مَظْعُونَ ؛ به خاطر علاقهاي كه به برادرم عثمان بن مظعون داشتم، اسم پسرم را عثمان گذاشتم.».،

جعفر بن علی بن ابیطالب

او كوچكترين فرزند ام البنين است كه دو سال پس از برادرش عثمان به دنيا آمد. او در عاشورا حدود بيست و يك سال داشت.

وقتى كه آن دو برادرش به شهادت رسيدند، عباس، برادر كوچكش را نيز فرا خواند و به او فرمود: «تَقَدَّمْ إِلَى الْحَرْبِ حَتّى أَراكَ قَتيلًا كَأَخَوَيْكَ، فَأَحْتَسِبُكَ كَما أَحْتَسِبْتُهُما؛ به سوى نبرد بشتاب، تا تو را مثل دو برادرت شهيد ببينم، پس آن را به حساب خدا بگذارم آنگونه كه آن دو را به حساب خداوند گذاشتم».،

جعفر به سوى ميدان گام نهاد در حالى كه اين رجز را مى خواند:

إِنّي أَنَا جَعْفَرُ ذُوا الْمَعالِي ابْنُ عَلِيِّ الْخَيْرِ ذُو النَّوالِ

ذَاكَ الْوَصِيُّ ذُوالسَّنا وَالْوالِي حَسْبِي بِعَمّي جَعْفَر وَالْخالِ

أَحْمِي حُسَيْناً ذِي النَّدى الْمِفْضالِ               

«منم جعفر، صاحب مراتب والا، پسر علىِ نيكوكار و بخشنده. آن كه وصىّ پيامبر و داراى مراتب بلند و ولايت است. مرا كافى است كه به عمويم جعفر و دايى ام افتخار كنم و برتر از آن، اينكه حسين عليه السلام آن صاحب فضائل و كرم را حمايت نمايم».،

او جنگيد و مجروح شد سرانجام «خولى بن يزيد» قاتل برادرش، بر او حمله ور گرديد و او را به شهادت رساند.،

حضرت عباس علیه السلام

عبّاس بن على عليه السلام بزرگترین فرزند ام البنین(سلام الله علیها) بودو در کربلا  هنگامى كه ديد صداى العطش كودكان به گوشش رسيد، بى درنگ بر اسب شد و نيزه و مشك را برداشت و به سوى فرات روانه شد. چهار هزار تن از مأموران فرات، آن حضرت را محاصره كردند و هدف نيزه ها قرار دادند ولى آن حضرت دلاورانه لشكر دشمن را شكافت و هشتاد نفر از آنان را به خاك هلاكت افكند، و وارد فرات شد.آنگاه مشك را بر دوش راست خود نهاد و به سوى خيمه رهسپار شد

دشمن پشت درختها كمين كرده بودند. در این بین «نوفل ازرق» دست راست قمر بنى هاشم را قطع نمود و آن جناب مشك را به دوش چپ نهاد و پرچم و شمشير را به دست چپ گرفت و اين رجز را خواند:

وَاللَّهِ إنْ قَطَعْتُمُ يَميني إِنِّي أُحامِي أَبَداً عَنْ دينِي

وَ عَنْ إِمامٍ صادِقِ الْيَقينِ نَجْلِ الْنَّبِيِّ الطَّاهِرِ الْأَمينِ

«به خدا سوگند! اگر چه دست راستم را قطع نموديد، ولى من پيوسته از دينم حمايت مى كنم و از امامى صادق الايمان كه فرزند پيامبر پاك و امين است، حمايت مى كنم».

آنگاه «نوفل ارزق» و «حكيم بن طفيل» از كمينگاه بر آن حضرت حمله كردند و دست چپ او را از بدن جدا كردند. آنگاه بنا به قولى، مشك را به دندان گرفت، چيزى نگذشت كه تيرى بر مشك اصابت كرد و آبهاى آن فرو ريخت. تير ديگرى بر سينه مباركش اصابت كرد و بعضى نوشته اند تيرى بر چشم حضرت نشست و مردى از قبيله تميم با عمود آهنين بر فرق مباركش زد كه از اسب به زمين افتاد «وَنادى بِأعْلى صَوْتِهِ: أَدْرِكْني يا أَخِي ؛ با صداى بلند فرياد زد: برادر مرا درياب».،

ام البنین(سلام الله علیها) بعد از واقعه کربلا

ام البنین(سلام الله علیها) در واقعه کربلا حضور نداشت. لیکن وى پس ازواقعۀ کربلا به ياد فرزندانش روزها به قبرستان بقيع مى رفت و عزادارى مى كرد.

مرحوم حاج شيخ عباس قمى مى نويسد: امّ البنين در حالى كه دست فرزند عباس را كه عبيداللَّه نام داشت مى گرفت روزها به بقيع مى رفت و براى فرزندانش مرثيه سرايى مى كرد. مردم مدينه براى شنيدن مرثيه هاى جانسوز او اجتماع كرده و همنواى با او گريه مى كردند زیرا عزادارى او جانسوز بود ريخت.

مرثیه سوزناک حضرت امالبنین(سلام الله علیها) در سوگ حضرت ابوالفضل(علیه السلام)

آن بانوى داغديده در سوگ حضرت ابوالفضل(علیه السلام) اشعارى مى سرود كه از آن جمله است:

يا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلى جَماهِيرِ النَّقَدِ وَوَراهُ مِنْ أَبْناءِ حَيْدَرَ كُلُّ لَيْثٍ ذي لَبَدِ

انْبِئْتُ أَنَّ ابْني أُصيبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ يَدِ وَيْلي عَلى شِبْلي أَمالَ بِرَأسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ

لَوْ كانَ سَيْفُكَ في يَدَيْكَ لَما دَنى مِنْهُ أحَدٌ                      

«اى كسى كه عبّاس را ديدى كه بر فرومايگان حمله ور شده و از پى او فرزندان حيدر كه هر يك شيرانى قوى بودند، قرار داشتند.

با خبر شدم كه بر سر پسرم در حالى كه دستش را قطع كرده بودند، عمود آهنين زده شد؛ واى بر شير بچه ام كه عمود آهنين بر فرقش فرود آمد!آرى؛ اگر شمشير در دستانت بود، هرگز كسى به تو نزديك نمى شد».

دیگر مرا ام البنین نخوانید!

همچنين ام البنین(سلام الله علیها)خطاب به زنان مدينه مى گفت:

لاتَدْعُوَنِّي وَيْكِ امَّ الْبَنينَ تُذَكِّريني بِلُيُوثِ الْعَرينَ

كانَتْ بَنُونَ لي أُدْعى بِهِمْ وَالْيَوْمَ أَصْبِحْتُ وَلا مِنْ بَنينَ

أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبى قَدْ واصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتينِ

«ديگر مرا ام البنين نخوانيد؛ چراكه مرا به ياد شيران بيشه (رزم و جهاد) مى اندازيد.

مرا پسرانى بود كه به خاطر آنها امّ البنين خوانده مى شدم، ولى امروز ديگر مرا پسرانى نيست (تا به خاطر وجود آنان امّ البنين خوانده شوم).

آن چهار پسرى كه (در ميدان جهاد) همچون عقاب هاى تيز پرواز بودند (آن قدر شجاعت و استقامت به خرج دادند كه) با رگ هاى بريده به ملاقات مرگ رفتند (و به شهادت رسيدند)».

سخن آخر:( حضرت ام البنین (سلام الله علیها) الگوی مادران شهدا است)

در خاتمه باید گفت سیرۀ حضرت ام البنین (سلام الله علیها) به عنوان الگوی مادران شهید نشان می دهد که در میان مادران و همسران شهید چه احساساتى وجود دارد، و چه اندازه گرمند و چه اندازه با ایمانند، و چه اندازه حامى اسلام و حق اند.

 اینگونه است که می گوئیم ، مادران شهدا به دعایشان در زیارت امام حسین(علیه السلام) (...یا لیتنا کنا معک؛ یا اباعبدالله!« ای کاش ما با تو بودیم») رسیده اند و به فوز عظیم نائل شدند، چه افتخارى از این بزرگ تر که انسان فرزندى تربیت کند و سال ها زحمت بکشد تا او را از آب و گل بیرون بیاورد جوانى برومند کند و در سبد اخلاص گذاشته و به اسلام و قرآن و انقلاب تقدیم کند، چه افتخارى از این بالاتر، این افتخارى است که نصیب همه کس نمى شود، لیکن مادران شهدا با الگوپذیری از ام البنین علیهاالسلام ؛ آن بانوی مردآفرین لیاقت داشتند که خداوند این نعمت را نصیبشان کرد

----------------------------------------

پرونده ویژه

آثار و کارکردهای خرید کالای ایرانی از منظر معظم له

در عصر و زمانه ای به سر می بریم که امتياز انحصارى منابع توليد و امتياز انحصارى بسیاری از كالا های مختلف و نیز بازارهاى مصرف جوامع بشری ، تمام و کمال در اختیار قدرت های بزرگ اقتصادی قرار گرفته است و كسى حق ندارد امتياز استفاده از اين گونه منابع را ويژه خويش سازد.

این پديده هاى خطرناك اقتصادى عصر ما، مانند انحصارطلبى كارتل های بزرگ اقتصادی که مقصود اصلى آنها به دست گرفتن انحصار جهت فروش كالاى خود مى باشد. و یااتحاديّه های بزرگ اقتصادی(تراست) که در  کنار انحصار طلبی،اهداف ديگرى مانند بهره گيرى از روشهاى علمى توليد، كم كردن هزينه هاى توليد، بهره مند شدن از همكارى هاى گروهى شركت هاى تشكيل دهنده اتحاديّه و مانند آن را نيز دنبال مى نمايند.

در عمل بن بست ها و تضادهائى را در اقتصاد امروز دنيا بوجود آمده، و بیکاری ، تورم و در یک کلام استثمار اقتصادی در کشورهای در حال توسعه را شدت بخشیده استاز این جهت است که برای كالاهاى داخلی، خريدارى در كار نيست،

لیکن برای برون رفت از این بن بست و تضادها، در برنامه هاى اسلامى راهکارهایی پيش بينى شده که خرید کالای داخلی و ملی از جمله آن به شمار می آید.

نقش دولت و ملت در حمایت از تولید ملی

در این بین باید به سه گروه مشخص در جریان حمایت از تولید ملی اشاره نمود که  نقش اساسی  در پویایی اقتصاد کشور دارند، یکی از این گروه ها دولت است که باید جلوی قاچاق را بگیرد و اجازه ندهد چه از طریق قاچاق و چه رسمی مصنوعات خارجی که مشابه آن در کشور وجود دارد، بازار ایران را پر کند، فروشندگان نیز در بازار نباید به دنبال مصنوعات خارجی بروند، وقتی بازار از مصنوعات خارجی پر شد تولیدکنندگان داخلی دیگر چه چیزی تولید کنند حال آنکه در صورت نبود بازار فروش، کارگران بسیاری بیکار می شوند.

اما مردم نیز  سومین گروهی هستند که نقش بسیار مهمی در حمایت از تولید داخلی دارند، وقتی مردم به دنبال جنس های خارجی می روند و آن را می خرند، فروشنده هم همان جنس خارجی را می آورد و در این جا تولید داخلی زیان فراوانی می کند لذا مردم نیز باید با خرید محصول داخلی مشتری کالاهای ایرانی باشند تا آثار و فواید راهبردی آن محقق گردد.

دولت چگونه باید تولید ملی و کالای ایرانی را حمایت کند؟

بی شک دولت باید خود را آماده قطع پيوندهاى غلط اقتصادى خود با غرب و شرق باشد، و روابط جديدى بر اساس صحيح، همچون روابط دو تاجر مستقل، بر اساس احترام متقابل، نه به معناى اقتصاد مصرفی و اتكالى يك فرد مستمند به يك ثروتمند خودخواه، برقرار سازد.

شکی نیست که دولت باید تدريجاً دروازه هاى باز خود را به روى کالاهای خارجی ببندد، و افراد را به مصرف مصنوعات داخلى تشويق نمايد، و در صورت لزوم از هر گونه امساك و روزه دارى در اين قسمت مضايقه نكند، و اين وضع را تا آن جا ادامه دهد كه توازن كاملى ميان «صادرات و واردات صنعتى» آنها به وجود آيد، و اين رقم وحشتناك برترى واردات صنعتى بر صادرات به «صفر» برسد.

براى اين كار بايد آن چنان موج تبليغات نيرومندى در سراسر کشور به راه بيفتد كه همه اين حقيقت فکری و معرفتی را به وضوح دريابند كه وابستگى فعلى به تولیدات خارجی و اعتیاد به اقتصاد مصرفی شرم آور است، و اين نوع زندگى علاوه بر ذلت و سرافكندگى و زبونى پايانش مرگ است. اين نوع زندگى هرگز براى يك انسان آزاده مايه افتخار نيست، و شايسته نيست.

به عكس مصرف كردن کالای ایرانی افتخار بزرگى محسوب شود، هر چه اين مصنوعات از نظر ظاهر برابر با انواع مشابه خارجى خود نباشد.اين مبارزه باید از سوی دولتمردان تا بيرون راندن تفکر اقتصاد لیبرالی و اقتصاد مصرفی ادامه يابد.

خرید کالای ایرانی در سایۀ قطع وابستگی به بیگانگان

ایجاد وابستگی در زمینههای مختلف یکی از برنامههای استکبار جهانی است و آنها نباید به هیچ وجه به این هدف خود دست یابند.لیکن در عمل می بینیم مكتب هاى اقتصادى غرب ضربات سنگينى بر پايه هاى اقتصاد كشور خود وارد ساخته، و اقتصاد کشور وابستگى شديدى به آنها پيدا كرده اند.

لذا اقتصاد غرب روى «توسعه هر چه بيشتر صادرات»، و «تقليل هر چه بيشتر واردات » گذاشته شده است،و از سوی دیگر اقتصاد داخلی کشور به سما مصرف تولیدات خارجی سوق داده شده است و اینگونه سرمايه هاى سرسام آورى همه ساله به سمت غرب سرازیر می شود.

به ویژه آنکه سيستم «توليد انحصارى» و يا «نمايندگى هاى انحصارى» و يا «بازارهاى مصرف انحصارى» كه توسط قدرت های بزرگ اقتصادی زير چتر اقتصاد آزاد انجام مى گيردو احياناً فلسفه هائى براى آن مى تراشند كه مثلا در راه منافع مصرف كنندگان است، و در حقيقت منافع جمع را آشكارا فداى منافع فرد مى كند، به گونه ای است که و هميشه در سايه آن نرخ كالاهاى مورد نياز بسود توليد كنندگان و دلالان و واسطه ها و بزبان مصرف كنندگان تغيير مى يابد و كاخهاى مستكبران را آبادتر و كوخ هاى مستضعفان را ويران تر مى سازد.

بنابراين چه جاى تعجّب، اگر غرب روز به روز فربه تر و کشورهای واردکننده کالا هر روز لاغرتر گردند؟ خرید کالای خارجی موجب می شود ثروتهايى را كه بايد همچون خون در عروق اقتصادی جريان يابد با سخاوت هر چه تمامتر به غرب منتقل می شود!، و همين سيستم اقتصادى ناسالم مصرفی آن هم از طریق خرید کالای خارجی کشور موجبات وابستگی به قدرت های غربی را فراهم می کند.

حیقت آن است که با وجود امكانات وسيع آب و خاك در كشور، اگر محتاج و نيازمند ديگران شويم از رحمت الهى به دور خواهيم ماند. شكى نيست كه وابستگى در خرید کالای غیر ملی تهديد جدى براى امنيّت اقتصادى نظام محسوب مى شود زیرا توليدات کشورهای غربی و برخی قدرذت های اقتصادی هم چون چین، بيش از نياز داخلى آنهاست. اين كشورها در جستجوى بازار مصرف براى كالاهاى خويش هستند. براى صادر كردن كالاهاى خود و تسلّط بر بازار دیگر کشورها ، كالايى را كه با هزينه كم توليد كرده اند به صدها برابر قيمت فروخته، و از اين راه كيسه خود را پر كنند.

حال اگر اين وابستگى در حوزه كالاهاى اساسى و ساير ارزاق عمومى قرار گيرد، دراين صورت است كه پيوسته در معرض تعرّض و فشار اقتصادى خواهیم بود چون مجبوریم كه در مقولۀ مصرف کالاهای وارداتی از سياست هاى كشور متبوع، پيروى كنیم.با این اوصاف تصور کنید در زمان واردات بی رویه کالای خارجی، با كشورهاى وارد كننده درگير شویم و آنها واردات را قطع کنند چه حادثه اى براى مردم ما رخ مى دهد؟

با این تفاسیر باید گفت تقويت پايه هاى اقتصاد جامعه اسلامى و مجد و عظمت و سربلندى آن و شاه کلید برون رفت از هر گونه وابستگى به ديگران در گرو خرید کالای ایرانی است.در این زمینه قطعاً حكومت اسلامى نیز وظیفه دارد  با وضع مقررات و قوانينى از واردات كالاهايى كه مشابه آن در داخل کشور تولید می شود و خرید آن به ضرر جامعه است یا موجب سلطه بيگانگان مى شود.جلوگیری نماید.

خرید کالای ایرانی؛ تجلی گردش چرخهای صنعت و افزایش تولیدات ملی

اسلام به كار و توليد، ارزش واقعى بخشيده است و از طريق آموزه هاى تربيتى و فرهنگى خاص خود، شرايط لازم را جهت توليد و بهره بردارىِ صحيح از طبيعت، فراهم ساخت و همگان را به تشريك مساعى در آن فرا خواند. دليلش هم روشن بود، زيرا اسلام ، خواهان عزت و استقلال جامعه اسلامى بود، و هرگونه تسلّط بيگانه و وابستگى به آنان را مردود مى داند، و بنابر اصل محكم نفى سبيل: «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است. ، و برترى اسلام:«الإسلام يعلو و لايُعلى عليه؛ اسلام شأن و منزلتش والاتر و بالاتر است و چيزي با آن برابري نميكند.» طبيعى است كه توليد انواع فرآورده هاى مادى و فيزيكى از يك طرف و تربيت نيروهاى متخصص انسانى ومجهز شدن به آخرين دستاوردهاى علمى بشر از سوى ديگر، در سرلوحه آموزه هاى دينى اين آيين آسمانى قرار گيرد

لیکن اشتباه بزرگى كه دولتمردان در برهه های مختلف به آن دچار شدند این است که به انحاء مختلف کالاهای خارجی را در زندگى مردم راه دادند، حال انکه تلاش دولت باید بر خود کفایی در توليد ملی منحصر می شد نه افراط در مصرف گرایی و ایجاد بازار مصرف برای کالاهای خارجی ، و همین اشتباه بزرگ و همين اقتباس غلط، دردناكترين ضربه را به حیات اقتصادی کشور وارد ساخته است.

در این میان اگر انسان سرمایه های مادی را در راستای خرید کالاهای ایرانی مصروف دارد به یقین وسيله اى براى فعاليت، كار، توليد، توسعه و اشتغال در جامعه محقق خواهد شد و اینچنین با گردش چرخ های صنعت و احیاء واحدهای تولیدی عمران و آبادانى به بار خواهد نشست.

اینچنین است که می گوئیم واردات و خرید تولیدات خارجی سبب تضعیف بنیه اقتصادی کشور و تعطیلی تولید ملی  است زیرا تولیدکنندگان داخلی گرفتار ضرر و زیان می­شوند، لذا هم دولت وظیفه دارد جلوی چنین وارداتی را بگیرد و هم بازرگانان باید از ورود آن خودداری کنند.

 از سوی دیگر مردم نیز باید از خرید این گونه کالاها اجتناب کنند.از آن جهت که واردات بی رویه کالا از سوی دولت و خرید کالای خارجی توسط مردم مساوی است با تعطيلى كارخانه ها که سبب بيكارى جمع كثيرى از مردم که نابودی تولید ملی را موجب خواهد شد..

جلوگیری از خروج ارز در گرو خرید تولید داخلی

دنياى امروز به دو بخش تقسيم شده اقليّتى به صورت «توليد كننده» و اكثريتى به صورت «مصرف كننده» ،به عبارت روشنتر ممالك پيشرفته صنعتى كه فرآورده هايى بيش از احتياج خود گاهى تا چند صد برابر توليد مى كنند، در پی ارسال آن کالاها به دیگر کشورها حرکت می کنند؛بديهى است توليد كنندگان فرآورده هاى خود را به رايگان در اختيار ديگران نمى گذارند، بلکه پول مى خواهند آن هم پول خودشان و این یعنی خروج ارز از کشور.

اما به راستى هيچ فكر كرده ايم كه خرید کالاهای خارجی چقدر ارز از كشور خارج مى كند، و اين كار چه پيامدهاى خطرناكى در پى دارد؟لذا پيامدهاى منفى خروج ارز، مخصوصاً هنگامى كه معادل آن چيز با ارزشى وارد كشور نشود، بر هيچ انسان آگاه و مطّلعى پوشيده نيست، به ويژه اگر اين سرمايه كلان به جيب دشمنان در حال جنگ با اسلام و مسلمين واريز شود،و طبعاً هر مقدار كه مبلغ ارز خارج شده بالاتر رود، خطرات آن هم بيشتر مى باشد.

بدیهی است خرید اجناس خارجی افزون بر انحراف در گردش سرمايه و خروج از مسير طبيعىِ توليد و مصرف، نوعى بدگمانى به خداوند و ناسپاسى به نعمت هاى اوست، زيرا سرمایه های مردم، وسيله ارزش گذارى كالاها در مبادلات اقتصادى و موجبات اقتدار نظام اسلامی است و به وسيله آنها امكان برابرى در داد و ستدهاى مالى به ویژه در صادرات کالاها فراهم مى گردد.

در تبیین این مسأله باید گفت غفلت از تولید ملی و واردات بی رویۀ کالاهای خارجی دولتمردان را ناچار می سازد براى تهيه ارز، از طريق فروش موادّ اوّليه(اقتصاد نفتی) و منابع پر ارزش خود به نازلترين قيمت،اقدام کنند و به اصطلاح از اين راه «ذخيره ارزى» براى خود فراهم سازند، و به اين ترتيب دلار به عنوان «پول ارزشدار» شناخته می شود و پول داخلی «پول وابسته و بدون ارزش»! و «استعمار اقتصادى» از همين جا شروع می شود.

چه كسى است كه نداند امروز بازارهاى کشور مملو از اجناس لوسك و تجمّلى غربى و شرقی است، و اين اجناس رقم بسيار مهمّى از واردات را تشكيل مى دهد، از اتومبيلهاى لوكس تجمّلى گرفته، تا هزاران نوع اسباب بازى خودكار و تزانزيستورى، و عروسكهاى غربی! درست به شكل همان دختر بچّه هاى غربى با همان چشمهاى آبى و موهاى طلايى، بعضى با صدا، بعضى متحرّك بعضى غير متحرّك و هكذا! ... اين سرگرميها و اسباب بازيها كه بعضى براى بزرگسالان و بعضى براى كودكان ساخته شده، وى هم رفته مبالغ هنگفتى از ارزهاى اين كشورها را مى بلعد، ارزهايى كه به قيمت عمر و جان مردم اين سامان به دست آمده است.

كمترين اثرى كه خروج اين ارزها دارد اين است كه رقم مهمّى از ذخاير ملّى اين كشورها را به باد مى دهد، و مانع هر گونه پس انداز، و تشكيل سرمايه هاى بزرگ و بالاخره صنعتى شدن اين كشورها مى گردد.

خرید کالای ایرانی ؛ پایۀ تحقق اقتصاد مقاومتی

در تاریخ زندگی همه انسانها روزهایی پیش میآید که باید با قوت و قدرت تمام و با فداکاری و مقاومت در برابر دشمنان بایستیم و به آنها نه بگوییم تا بتوانیم عزت، شرف و افتخارات و استقلال خود را حفظ کنیم. اکنون یکی از آن زمانها است که دشمنان کینه توز از تشکیل حکومت اسلامی با شعار نه شرقی نه غربی و هیهات منا الذله سخت عصبانی هستند و تصور میکنند میتوانند با تحریمهای خود ملت ما را به زانو در آورند، در حالیکه کور خوانده و اشتباه کردهاند.

اکنون لازم است با بررسی نقش حمایت از تولید داخلی در تحقق اقتصاد مقاومتی مشت محکمی به دهان دشمنان کینه توز بزنیم و برای همیشه آنان را مأیوس کنیم.

باید اذعان کرد ما در کشوری زندگی می کنیم که خدای متعال خزانه آن را در اختیار ما گذاشته وهر گاه این منابع را به خوبی مدیریت کنیم و برنامه ریزی دقیقی بوسیله مغزهای متفکر اقتصادی تنظیم کنیم و به قناعت در مصرف و خرید تولید ملی   روی آوریم به یقین توطئه های دشمن در هم کوبیده میشود.اینچنین است که در بحث اقتصاد مقاومتی می گوئیم ، مردم باید باور کنند که صرفه اصلی آن است که از اجناس داخلی و تولیدات داخلی استفاده کنند؛ امروزه مهمترین اقتصاد دنیا نیز به سوی اقتصاد مقاومتی می رود و این مهم در گرو خرید کالای داخلی است.

مصرف کالای داخلی ؛ زمینه ساز سبک زندگی اسلامی

شکی نیست که مسائل اقتصادى بايد با اصول اخلاقى آميخته شود، و اقتصاد منهاى اخلاق ممنوع گردد.لذا اگر اخلاق در لايه هاى مختلف اقتصاد حاكم شود، توليد كالا، توزيع كالا و مصرف كالا همه آميخته با اصول اخلاقى خواهد شد.

از سوی دیگر شاهدیم نظام سرمایه داری غرب به عنوان مهد سبک زندگی غربی با استفاده از عنوان آزادى توليد و تجارت، بسيارى از مغزهاى نيرومند صنعتى را با حقوق زياد بسوى اختراع و توليد كالاهى تجملى سوق مى دهد و از اين طريق خون مردم زحمتكش را مى مكند.

به همين دليل مشاهده مى كنيم كه بازارها در كشورهاى صنعتى و از آن بيشتر در «كشورهاى غير صنعتى پر درآمد» هم چون ممالك نفت خير مملو است از انواع كالاهاى تجملى و وسائل دروغى زيبائى اندام و دكورهاى جالب و مزخرفات ديگر كه غالباً به هيچ درد نمى خورد و به زور تبليغات دروغين، مردم بى خبر را بسوى آنها مى كشانند تا ثروت هاى خود را بيهوده به پاى اين اجناس بنجل بريزند، و سهمى از درآمد نفت را كه عائد آنها شده از اين طريق به كيسه غارتگران بريزند.

با این تفاسیر باید از خرید کالاهای خارجی به ویژه وسايل تجملاتى و لوكس غربى كه گذشته از زيانهاى بزرگ اقتصادى، عامل مؤثر در كشتن غرور ملّى و اصالت اجتماعى و استقلال فكرى و اخلاقى محسوب مى گردد اجتناب نمود.

هم چنین بوجود آوردن تقاضاهاى كاذب از طريق دامن زدن به تبليغات دروغين و بكار گرفتن همه مسائل روانى براى تحريك مرد و زن و كوچك و بزرگ خانواده ها، و كشيدن آنان به بازارها براى خريد اجناس غير ضرورى و لوكس ، و در یک کلام مصرف گرایی به عنوان یکی از مظاهر بارز سبک زندگی غربی، يكى ديگر از سياست هاى اقتصادى است كه زير لفافه آزادى «توليد» و «تبليغ» و «تجارت» به زیان مصرف كنندگان انجام مى گيرد و آخرين رمق توده هاى زحمتكش را مى كشند.

لذا مردم بايد به سوى اقتصاد درونی و يك زندگى ساده توأم با خرید کالای داخلی و منطبق با فرهنگ ایرانی اسلامی ،توجيه شوند، و خطرى را كه اين تجمّل پرستيها براى پس انداز و تشكيل سرمايه هاى بزرگ و صنعتى شدن، علاوه بر زيانهاى فراوان اخلاقى آنها دارد به وسيله رسانه های مختلف درست دريابند.

از سوی دیگر مردم باید بدانند بسیاری از کالاهای قاچاقی که وارد کشور می شود به گفته مسئولان تاریخ گذشته و بی کیفیت است و به سلامت آن ها نیز  آسیب می رساند.

سخن آخر:( نقش کلیدی رسانۀ ملی در تشویق مردم به خرید کالای ایرانی)

در خاتمه باید گفت در آمریکا که مسائل دینی به مانند ایران مورد توجه مردم قرار نمی گیرد، مسئولان به مردم می گویند باید از کالاهای ساخت خودمان استفاده کنید؛ آنها اعلام کرده اند که ملت آمریکا باید تولیدات آمریکایی و داخلی خود را مصرف کند؛ پس می بینیم که آنها هم به این سمت می روند.

 بنابراین استفاده از کالای ساخت داخل در کشور ما باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد لیکن تحقق این مهم در گرو نقش آفرینی رسانه ها، روزنامه ها و به ویژه رسانۀ ملی است تا مردم نسبت به خرید کالای ایرانی بیش از پیش اهتمام ورزند.

----------------------------------------

پرونده ویژه

ضرورت و اهمیت اردوهای «راهیان نور» از منظر معظم له

جنگ تحمیلی حكومت بعثى عراق عليه ايران که از سال ١٣٥٩، یعنی دو سال پس از پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى، شروع شد و هشت سال به طول انجامید . نمونه کامل از جنگ نابرابر و ظالمانه به شمار می آید که با حمایت های قدرت های غرب و شرق از حکومت دیکتاتوری صدام بر مردم مسلمان ایران تحمیل شد.

حال آنکه در آن روز نه ارتشی در کار بود نه معلوم بود سلاح دست کیست و نه برنامه ریزی دفاعی وجود داشت؛ دشمن ما در حد اعلای امکانات و ما در حد ادنای امکانات بودیم؛ زیرا دولت های نیرومند با حمایت همه جانبه از  صدام ؛ آخرین سلاح ها و آخرین اطلاعات و امکانات را در اختیار او گذاشتند تا اینگونه حکومت اسلامی به زعم آنان به پایان راه برسد.

لیکن با لطف خداوند و رهبری امام و کمک گرفتن از نیروی مذهب و استفاده از نیروی شهادت بعد از هشت سال بدون اینکه حتی یک وجب از خاک ما به دست دشمن بیفتد جنگ به اتمام رسید.آری حماسه هاى غرورآفرين هشت سال دفاع مقدّس در جبهه هاى نبرد حقّ عليه باطل، را بایدمنبعث از  نیروی مذهب دانست؛ بهره گرفتن از نماز شب، دعاهای کمیل و ندبه، شروع عملیات با اسامی اهل بیت(علیهم السلام) و موارد دیگر همه و همه نشان دهندۀ عنایت خداوند به این ملت است که باید قدر بدانیم و بر ارواح شهدا و امام، جانبازان و آزادگان درود بفرستیم .

باید اذعان نمود جنگی که ما در دوران هشت سال دفاع مقدس با آن روبرو بودیم در تاریخ سابقه نداشته است؛ گرچه با جنگ های مختلفی روبرو بوده ایم اما این جنگ از نظر گستردگی زمان و مکان مسبوق به سابقه نیست. لذا پیروزی ما در این جنگ تحمیلی هشت ساله معجزه ای الهی است، زیرا این پیروزی به حساب های عادی امکان پذیر نیست.

با این تفاسیر باید تاریخ گذشته ی دفاع مقدس را مرور کرد که در راستای تحقق این مهم ،«راهیان نور» یکی از ابتکارات پر ارزش به شمار می آید و پس از پایان جنگ تحمیلی به وجود آمده است، تا نسل های بعدی بدانند که برای این انقلاب چه زحماتی کشیده شد و بدانند که اگر مشکلی در آینده پیدا شود چه وظیفه ای در برابر آن دارند. حال در تبیین این مسأله مهم، شایسته است  ضرورت و اهمیت برگزاری اردوهای راهیان نور  ، بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد که در ادامه از نگاه شما میگذرد.

اردوهای راهیان نور؛ پیام رسان ارزش های دفاع مقدس و معارف شهدا

ما شبانه روز و پى در پى از خدا مى خواهيم كه در خط شهدا باشیم و در هر مقطع زمانى در این مسیر انجام وظيفه كنيم و رسالت خويش را ادا نمائيم ؛زیرا مقام شهدا در اسلام بسيار بالاست؛ شهدایی كه ميهمان خدا هستند و از خوان احسان او، روزى مى گيرند.،. شهدایی كه در هنگام خطر، اسلام را بيمه كردند، و اگر فداكاريهاى شهدايى همچون شهداى «بدر» و «احد» يا «شهيدان كربلا و«شهدای دفاع مقدس» نبود، شايد امروز خبرى از اسلام نبود.

از سوی دیگر باید دانست خون شهيد و شهادت او يك حادثه است، حادثه نياز به تحليل دارد، عوامل اين حادثه چه بوده؟ پيامدهايش چه بوده؟ امروز مى گويند خون شهيد پيام دارد، لذا اردوهای راهیان نور می تواند پيام رسان ارزش های دفاع مقدس و معارف ناب شهدا باشد به نحوی که با تجزيه و تحليل، حادثه را موشكافى كرده، و پيام را به جامعه منتقل سازد، كه هميشه بعنوان تابلوئى روشن در مسير هر قوم و ملتى متجلّى گردد.

در این زمینه در قرآن مجيد در مورد شهداى در راه حق كه به ظاهر مرده هستند مى خوانیم: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا فِى سَبيلِ اللّهِ امْواتاً بَلْ احْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون » اى پيامبر! هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند! بلكه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند. شهدا از نظر قرآن زنده هستند؛ چون اثر يك انسان زنده را دارند باعث تقويت دين و اسلام مى شوند و ياد و خاطره آنها يادآور معروف ها و خوبى هاست.

لذا گراميداشت ياد شهيدان نه فقط عبادتى است بزرگ و دليل بر حق شناسى و زنده بودن عواطف انسانى، بلكه براى تقويت روحيّه ديگران اثر فوق العاده مهمّى دارد.

از سخنان امام على عليه السلام مى توان در اين مورد نيز بهترين سرمشق را گرفت:بعد از شهادت «محمّدبن ابى بكر» والى و فرمانده مصر، در نامه اى كه به «عبداللَّه بن عبّاس» نوشت، چنين فرمود:محمّد بن ابى بكر كه رحمت خدا بر او باد شهيد شده، من اين مصيبت بزرگ را به خاطر خدا تحمّل مى كنم و اجر آن را از خدا مى طلبم!او براى من فرزندى خيرخواه،فرماندارى تلاشگر،شمشيرى برنده،و ستونى محكم و بازدارنده بود ...،

آری فراموشی یاد شهدا از تهدیدات فراروی انقلاب است و باید به همگان گوشرد نمود که چه رشادت ها و ایثارها در دفاع از کشور و نظام در هشت سال انجام شد و چه شهدای عزیزی در این راه داده ایم.

از این جهت است که می گوئیم اردوهای راهیان نور در واقع بزرگداشت یاد و نام شهدا و ارزش های دفاع مقدس است ، مساله ای حیاتی که بخشى از دستورات اسلام و تدبيراتى است كه براى حفظ روحيه بسيجى و بقاى آن در ميان مسلمين مى شود؛ و اگر اين امر به فراموشى سپرده شود به يقين تأثير فراوانى درتضعيف روحيه بسيجى خواهد داشت.

راهیان نور؛ موثرترین برنامه برای انتقال فرهنگ ایثار و شهادت به نسل جوان

امروز دشمنان اسلام بيشترين وحشت را از فرهنگ شهادت و شهادت طلبى دارند، اين در حالى است كه آنها توان مقابله به مثل، نسبت به فرهنگ شهادت را ندارند و سلاحى كه بتوان از آن در برابر اين فرهنگ دفاع كرد در خود نمى بينند.

البته شنيده شده است كه اخيرا دولت های غربی در صدد برآمدند تا ريشه فرهنگ شهادت طلبى خشكانده شود،لذا در قالب اسناد مختلف بین المللی هم چون سند ٢٠٣٠، برای حذف واژه و مفهوم شهادت از كتب درسى تلاش می کنند، هم چنین حذف آيات مربوط به جهاد و شهادت را در كتب دروس دينى در دستور کار قرار داده اند ؛ تأسف آورتر این است که برخی عناصر دست نشانده كه متأسفانه در ممالك اسلامى و بعضا در داخل کشور كم نيستند به اين امر توصيه كرده اند و براى ايجاد نفرت نسبت به آن، شهادت طلبى را انتحار و خودكشى مى نامند و شهادت طلبان را تروريست.

بر این اساس نه تنها ديروز، بلکه امروز نيز فرهنگ سرنوشت ساز« شهادت» است كه لرزه بر اندام دشمنان مى افكند، و آنها را از نفوذ در دژهاى اسلام مايوس مى كند، و چه پر بركت است فرهنگ شهادت براى مسلمانان، و چه وحشتناك است براى دشمنان اسلام.

با این تفاسیر مساله شهادت و جهاد در مقابل دشمنان نباید خاموش شود؛ بلکه این مساله باید بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد و برای نسل جوان تبیین شود؛ لذا آشنا کردن بیش از پیش جوانان با تجربیات دفاع مقدس ضروری است؛ زیرا یکی از رموز موفقیت ملت به ویژه در دفاع مقدس بهره گیری از  فرهنگ جهاد و شهادت بود، و باید روی این مساله مهم کار،بررسی، استخراج، تبیین و تحلیل شود که برگزاری اردوهای راهیان نور به نوبۀ خود نسخۀ کامل از انتقال فرهنگ ایثار و شهادت به نسل جوان محسوب می شود.

بنابراین مسئولان و دست اندرکاران برنامۀ ارزشمند راهیان نور باید  با رویکرد نظری  جامعه را آماده جهاد و شهادت نمایند؛باید مطالب و محتوای جامع در طول  دورهای اردویی در مناطق عملیاتی تهیه و منتشر شود. تاجوانانی که صحنه ایثار و فداکاری را ندیده اند در آن سرزمین ها حضور یابند و خاطره ها تجدید شود ؛ در این بین می توان پیروزی ها و شجاعت ها و شهامت های رزمندگان دفاع مقدس را  را برای آنها تشریح کرد و جوانان را  با کوله باری از عشق به ایمان و شهادت، به پوییدن راه آنها دعوت کرد.

خوشبختانه برنامه  راهیان نور در این زمینه بسیار مثبت است و با فعالیت های چند سال اخیر مسئولان برگزاری اردوی راهیان نور و با تلاش بی امان دغدغه مندان به فرهنگ شهادت؛ اين فرهنگ متعالی آن چنان در جامعه گسترش يافته و ريشه دوانيده كه باتبليغات مادی غرب نمى توان جلوی آن را گرفت.

حقیقت آن است که اعزام تعداد بسیاری از جوانان به مناطق عملیاتی باعث آشنایی بیش از پیش آنان با فرهنگ دفاع مقدس شده است. به نحوی که جوانان و نوجوانان اعم از پسر و دختر وارد اين صحنه شده اند و اين بلاى وحشتناكى است براى دشمنان اسلام، اميدواريم كه مسلمين جهان روز به روز با اين فرهنگ پر افتخار آشناتر شوند و راه شهيدان روز به روز پر رهروتر گردد.

راهیان نور ؛ نمایش آمادگی دفاعی ملت

مادامى كه همه مردم جهان در برابر اصول عقل و عدالت تسليم نشده، و زور و قدرت بر روابط ملل دنيا حكومت مى كند و اين احتمال وجود دارد كه جامعه اسلامى مورد تهاجم بيگانه قرار گيرد، اسلام دستور مى دهد كه مسلمانان آمادگى كامل خود را براى دفاع از خويش حفظ كنند

بدیهی است در موضوع جهاد و دفاع اسلامى اغراض شخصى مطرح نيست، بلكه هدف حفظ مكتب انسانى اسلام است، لذا آنها كه دشمنيشان با شما شكلى از دشمنى با خدا، يعنى دشمنى با حق و عدالت و ايمان و توحيد و برنامه هاى انسانى دارد، بايد در اين زمينه ها هدف حملات يا دفاع شما باشند.

خداوند در قرآن کریم مر فرماید:«وَ اعِدُّوا لَهُمْ مَااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ؛اى مسلمانان! هر نوع نيرو و توانى داريد (اعم از توانايى هاى اقتصادى، نظامى، تبليغاتى، اجتماعى و مانند آن) براى مقابله با دشمنان آماده سازيد». این آیه به ما می گوید مسلمانان باید در همه حال و همه جا در مقابل دشمنان آماده باش باشند.یعنی تا زمانی که اسلام دشمنی دارد باید این آمادگی وجود داشته باشد؛يعنى در انتظار نمانيد تا دشمن به شما حمله كند و آن گاه آماده مقابله شويد، بلكه از پيش بايد به حد كافى آمادگى در برابر هجوم هاى احتمالى دشمن داشته باشيد. به عبارت دیگر برای اين كه فكر جنگ را از سر دشمن خارج سازيد، باید با آمادگى بالا، انديشه جنگ در نطفه خفه شود.

در حقيقت بينش اسلام در مورد جنگ، يك تفكّر پيشگيرانه است.و اسلام مى خواهد با ايجاد آمادگى عالى مسلمانان، ريشه جنگ را بخشكاند و زمينه درگيرى و خونريزى را از بين ببرد.

در این بین به مسلمانان دستور داده شد با برقرارى پيوند محكم با خداوند و پيوند محكم با بندگان خدا، جسم وجان خود و اجتماع خويش را آماده براى جهاد كنند، و به اصطلاح خود سازى نمايند، و مسلما هر گونه جهادى بدون آمادگى هاى روحى و جسمى افراد و بدون پيوندهاى محكم اجتماعى محكوم به شكست خواهد بود، که برنامه راهیان نور می توان در این زمینه توفیقات فراوانی کسب کند.

حوادث  اخیر  نیز ثابت کرد بر خلاف آنچه که برخی ها خیال می کنند دوران دفاع مقدس تمام شده است بلکه  جوانان امروز از جوانان قدیم آماده ترند.

بنابراین در هر زمان ممکن است دشمن علیه ما حمله کند ؛ از این رو باید در راستای برگزاری مستمر برنامه های فرهنگی از جمله اردوهای راهیان نور اقدام نمود زیرا جامعه و مردم وقتی ببینند شهید در جامعه ارزش والایی دارد آنها هم تشویق می شوند که به این مقام والا نائل شوند و درصورت نیاز ، مردم پا به میدان خواهند گذاشت.

بی شک  ما در حال حاضر می توانیم با استفاده از تجربیات دفاع مقدس در قالب کاروان های راهیان نور،  توطئه های دشمنان را شناسایی کرده و برای مقابله با آن برنامه ریزی نماییم؛ منتهی در این بین آماده نگه داشتن جوانان بحث بسیار مهمی است که ظرفیت های بی بدیل برنامه راهیان نور  می تواند بر این مسأله جامۀ عمل پوشاند .

روایت گری در  راهیان نور ؛ فرصتی مناسب برای بازخوانی تاریخ جنگ

مطالعه تاريخ جنگهاى اسلامى، از صدر اسلام تاکنون ؛ اين حقيقت را آشكار مى سازد كه مسلمانان از عصر پيامبر(صلى الله علیه وآله) تا رزمندگان دوران دفاع مقدس ، اگر شاهد پيروزيهاى سريع و پى در پى بودند، همه بدون استثناء در سايه جدّ و جهد و ايثار و فداكارى بسيار صورت گرفت، درست است كه دست حمايت الهى بالاى سر آنها بود، ولى از نظر اسباب ظاهر عامل پيروزى تلاش و كوشش آنان بود.اين يك قانون جاودانه تاريخ است نه منحصر به ياران پيامبر و امام حسين عليه السّلام بوده و نه مربوط به ديروز و امروز است، بلكه در آينده مانند گذشته نيز اين اصل اساسى حاكم است.

شکی نیست که هر ملتی با تاریخ آن زنده است، و هراندازه که تاریخ یک ملت مبهم شود، هویت آن ملت نیز مبهم و ناقص می شود، لذا باید تاریخ دفاع مقدس به عنوان مهمترین واقعه تاریخی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مورد توجه قرار گیرد و  برای آیندگان به یادگار بماند تا از این طریق هویت ملی و دینی حفظ شود و این جرات، شهامت و قدرت به آینده و نسل های آینده منتقل شود تا آنان  بدانند پدران آنها  با شرایط بسیار سخت در مقابل دشمنان به خوبی ایستادند و نگذاشتند یک وجب از خاک کشور ما از دست برود.

بدین ترتیب باید گستره تاریخ جنگ تحمیلی در مناسبت های مختلف بیان شود؛ و این مساله مهم به صورت دقیق برای مردم بازگو شود تا  آحاد جامعه به ویژه نسل جوان؛ با ابعاد و زوایای مختلف تاریخ جنگ تحمیلی آشنا شوند  و به اهمیت آن پی ببرند که این امر می تواند در بستر راهیان نور و در قالب نقش خطیر روایت گری محقق شود.

در این میان ؛ باید در اردوهای راهیان نور ، جلوه هاى ايمان و شهادت در تاريخ جنگ تحمیلی باز گو شود و  واقعیت های جنگ  آنچنان که هست  بازگو شود  زیرا اگرمخاطبان  واقعیت را مشاهده کنند به آن ایمان پیدا می کنند.

راهیان نور؛ عدالت خواهی در سایۀ پیوند فرهنگ انتظار و شهادت

«انتظار» و «شهادت » از جمله سازنده ترين مفاهيم در آموزه های اسلامی است زیرا هجرت و جهاد و شهادت مخصوص به دوران معيّنى از آغاز اسلام نیست بلکه «انتظار» معمولا به حالت كسى گفته مى شود كه از وضع موجود ناراحت است و براى ايجاد وضع بهترى تلاش مى كند.

لذا مسأله انتظار حكومت حق و عدالت «مهدى» و قيام مصلح جهانى در واقع مركّب از دو عنصر است؛ عنصر «نفى» و عنصر «اثبات».عنصر نفى همان بيگانگى با وضع موجود؛ و عنصر اثبات خواهان وضع بهترى بودن است.

از این جهتعلاقه انسان به پيشرفت و تكامل، به دانايى و زيبايى، به نيكى و عدالت ، علاقه اى است اصيل، هميشگى و جاودانى؛ و انتظار ظهور يك مصلح بزرگ جهانى آخرين نقطه اوج اين علاقه است . از سوی دیگر انتظار چنان انقلابى داشتن هميشه توأم با يك جهاد وسيع و دامنه دار است

لذا در مورد انتظار ظهور حضرت مهدى (عج) يك نوع رابطه و تشابه در ميان مسأله «انتظار» و «جهاد و شهادت» و مبارزه با دشمن، در آخرين شكل خود، وجود دارد.

با این تفاسیر باید گفت  دو واژه«انتظار» و«شهادت» مکمل یکدیگرند، و ارواح پاک شهیدان در جهان برزخ، در انتظار آن ظهور عظیمند و راهیان نور ، به سوی آن بر افرازنده پرچم عدل جهانی گام برمی دارند.

سخن آخر:( تداوم راهیان نور در گرو مردمی بودن آن است)

اسلام بهترين راه را براى مردمى بودن ، معرّفى مى كند؛ اگر ما مسائل مردمى اسلام را پر رنگ نشان داده و عمل كنيم جاذبه اسلام چند برابر مى شود و وقتى مردم ببينند كه من به صورت متكلّم وحده سخن نمى گويم و همه جا منافع مردم را در نظر مى گيرم به اين آيين گرايش مى يابند.

در این میان ترویج فرهنگ دفاع مقدس و تدام برنامه راهیان نور جز از طريق همكارى مردمى حاصل نمى شود.لذا وقتی برنامه ها مردمی باشد هیچ گونه عوارضی نخواهد داشت.

سلام و درود خداوند بر شهیدان راه حق و سلام و درود خدا بر شما زحمت کشان عرصۀ ترویج فرهنگ دفاع مقدس  که چراغ پرنور شهیدان را پاسداری می کنید و از آن خون های پاک، دروس پر ارزشی برای رهروان راه آنها می سازید

----------------------------------------

مقاله

راه و رسم جلب امدادهای الهی

بخش پژوهشهای اعتقادی و معارفی سایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

چکیده: خداوند متعال بر اساس حکمت خویش علاوه بر رحمت واسعه اش که همه انسانها و موجودات را در بر می گیرد، کمکهایی را جهت پیشرفت و دستگیری انسان در مسیر زندگی و عبودیت او قرار داده که ما از آنها تحت عنوان «امدادهای الهی» یاد می کنیم. جلب این امدادها و بهره مندی از آنها شرایط و اسبابی دارند که می بایست از سوی انسان فراهم آیند تا بتواند آنها را بسوی خود جلب نماید. در این نوشتار به اختصار سعی شده تا مهمترین شرایط دریافت امدادهای الهی مورد شناسایی و تبیین قرار گیرند.

مقدمه:

خداوند متعال به عنوان پروردگار عالمیان، بر اساس حکمت عالی خویش علاوه بر لطف و رحمت واسعه اش که همه انسانها و موجودات را در بر می گیرد، عوامل و کمکهایی را جهت پیشرفت و دستگیری هر چه بیشتر انسان در مسیر زندگی و عبودیت او قرار داده که ما از آنها تحت عنوان «امدادهای الهی» یاد می کنیم. امدادهای الهی در واقع رزقهای مادی و معنوی ای هستند که نقش مهمی در پیشرفتها، توفیقات، گشایش در امور و تقویت و تعالی مادی و معنوی انسان، هم در عرصه های اجتماعی و هم در امور شخصی و فردی دارند. این امدادها می توانند به صورت مادّی یا معنوی شامل حال انسانها باشند.

امدادهای مادی بیشتر بصورت کسب نصرت و یاری الهی و توفیقات و برکات مادی در زندگی فرد محقق می شوند همچنانکه خداوند می فرماید: «اَمْدَدْناکُمْ بِاَمْوالٍ وَ بَنینَ وَ جَعَلْناکُمْ اَکْثَرَ نَفیراً»(١)؛(شما را به وسیله داراییها و فرزندانى کمک خواهیم کرد و نفرات شما را بیشتر قرار مىدهیم).

امدادهای معنوی بیشتر مربوط به کسب علم و ایمان، هدایتها، الهامات، حکمتها و بصیرتهایی است که نصیب فرد می گردند همچنانکه خداوند می فرماید: «اِنَّهُمْ فِتْیَهٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً»(٢)؛(آنها جوانانى بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند، و ما بر هدایتشان افزودیم)، یا جای دیگر می فرماید: «آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ»(٣)؛(ما «حکم» و «علم» به او دادیم و اینچنین نیکوکاران را پاداش مىدهیم).

دریافت و جلب این امدادها و بهره مندی از آنها راهها، شرایط و اسبابی دارند که می بایست از سوی انسان فراهم آیند تا بتواند آنها را بسوی خود جلب نماید. این عوامل و راههای جلب امدادهای الهی گستره بسیار وسیعی دارند که احصاء و شمارش همه آنها کاری دشوار است و در این مختصر نمی گنجد؛ لذا در این نوشتار به اختصار سعی شده تا بر اساس منابع دینی مهمترین شرایط و راههای جلب و دریافت امدادهای الهی مورد شناسایی و تبیین قرار گیرند.

راههای جلب امدادهای الهی:

ایمان

با مراجعه به آیات قرآن کریم می توان دریافت که ایمان به خداوند، پیامبران و تعالیم الهی، از مهم ترین شرایط برخورداری از امدادهای الهی هستند که به چند آیه اشاره می شود:

١. «اِنَّ اللَّـهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا»(٤)؛(خداوند از کسانی که ایمان آوردهاند دفاع می کند).

٢. «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَاَهُمْ بِالْحَقِّ اِنَّهُمْ فِتْیَهٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً»(٥)؛(ما داستان آنان را بحق براى تو بازگو مى کنیم آنها جوانانى بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند، و ما بر هدایتشان افزودیم).

٣. «وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَاَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»(٦)؛(و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمانمى آوردند و تقوا پیشه مى کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مى گشودیم ولى [آنها حق را] تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم).

٤. «فَاَمَّا الَّذینَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ ایماناً وَ هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ»(٧)؛(اما کسانى که ایمان آوردهاند، بر ایمانشان افزوده و آنها [به فضل و رحمت الهى] خوشحالند).

در این آیات «ایمان» سبب هدایت، ایمان بیشتر، خوشحالی، جلب برکات و دفاع الهی از انسان برشمرده شده است.

تقوا

بعد از ایمان به خدای متعال مهم ترین شرط بهره مندی از امدادها و نصرتهای الهی تقوا و پرهیزکاری است. خداوند می فرماید:

١. «وَاِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئًا»(٨)؛(و اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید، نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمی رساند).

٢. «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»(٩)؛(و هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى کند، و او را از جایى که گمان ندارد روزى مى دهد).

٣. «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مِنْ اَمْرِهِ یُسْراً»(١٠)؛(و هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند کار را بر او آسان مى سازد).

طبق این آیات، بواسطه تقوا، کیدها و حیلههای دشمن به انسانهای مومن ضرر نمی زند، راه نجات برایشان فراهم می شود، از جایی که گمان ندارند روزی داده می شوند و امورشان آسان می شود.

توکّل

توکل یکی دیگر از اوصاف برجسته بندگان شایسته خداوند است که در تعالیم دینی ما بسیار به آن تاکید شده است و آثار فراوانی بر آن مترتب است. در این باره در قرآن مجید چنین آمده است: «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»(١١)؛(و هر کس بر خدا توکّل کند، پس خدا کفایت امرش را مى کند).

امام علی(علیه السلام) نیز در این باره می فرمایند: «مَنْ تَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ ذَلَّتْ لَهُ الصِّعَابُ وَ تَسَهَّلَتْ عَلَیْهِ الْاَسْبَابُ وَ تَبَوَّاَ الْخَفْضَ وَ الْکَرَامَه»(١٢)؛(هرکس بر خدا توکّل کند، امور سخت بر او آسان و اسباب حصول خواسته ها برایش تسهیل شود و در وسعت و کرامت فرود آید).

بنابر آنچه از آیه و حدیث فوق بر می آید انسان با توکل حمایت همه جانبه خدا دارد و سختی ها بر او آسان و دستیابی به خواسته ها برایش تسهیل می شود و به مقام کرامت دست می یابد.

اخلاص در عمل

اخلاص مقام بسیار والایى است که علماى اخلاق و عرفان روى آن تکیه فراوان کردهاند. فرد مخلص تمام نیّت خود را متوجّه خدا مى کند و هر انگیزهاى غیر از انگیزه الهى را مردود مى شمرد و تمام هستى خویش را در اختیار کسى مى گذارد که همه هستى ها از آن او است، و هرچه را غیر از او، باطل و فانى مى داند. خداوند نیز چنین شخصی را مورد الطاف خاص خویش قرار می دهد.(١٣)

خداوند در داستان یوسف در قرآن مجید، مى فرماید: «کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ انَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ»(١٤)؛(ما این چنین کردیم تا بدى و فحشا [و گناه] را از او دور سازیم، چرا که از بندگان مخلص ما بود).

این تعبیر نشان مىدهد که هرکس «مخلص» باشد، به هنگامى که در کشاکش هیجان هواى نفس و وسوسه هاى شیطانى قرار مى گیرد با امدادهاى الهى از آن رهایى مى یابد. جمله «انَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ» از قبیل قیاس منصوص العله است و به مفهوم آیه عمومیت مى دهد.(١٥)

همچنین در حدیثی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «مَا اَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ اَرْبَعِینَ صَبَاحاً اِلَّا جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَهِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِه»(١٦)؛(بنده ای برای خدا چهل صباح خالص نشود، مگر آنکه چشمه هاى حکم تاز قلب او بر زبان او جارى شود).

شکرگزاری

در قرآن و منابع روایی ما درباره مقام شاکرین و آثار شکرگزاری مطالب بسیاری وجود دارد که در اینجا به دو نمونه اشاره می شود:

١. «وَ اِذْ تَاَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَاَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ»(١٧)؛(وهمچنین به خاطر بیاورید هنگامى را که پروردگارتان اعلام داشت اگر شکرگزارى کنید، [نعمت خود را] بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسى کنید مجازاتم شدید است).

٢. امام علی(علیه السلام) نیز در این باره می فرمایند: «شُکْرُ الْمُنْعِمِ یَزِیدُ فِی الرِّزْق»(١٨)؛(شکر و سپاس از نعمت دهنده رزق و روزى را افزایش می دهد).

صبر و استقامت

یکی دیگر از شروط جلب امدادهای الهی، خصوصا حضور فرشتگان و امدادهای ویژه آنان، صبر و استقامت در کنار داشتن ایمان و تقواست. خداوند می فرماید: «اِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ»(١٩)؛(در حقیقت، کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست، سپس ایستادگی کردند، فرشتگان بر آنان فرود می آیند).

حضرت موسی(علیه السلام) آنگاه که می خواهد قوم خود را آماده کند تا در برابر سختی ها و فشارهای فرعون تحمل خود را از دست ندهند به آنها سفارش می کند تا صبر و استقامت پیشه کنند و تقوای الهی را رعایت کنند تا خداوند نصرت و یاری خویش را شامل حال آنها کرده و وارث زمین شوند؛ «قَالَ مُوسَی لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّـهِ وَاصْبِرُوا اِنَّ الْاَرْضَ لِلَّـهِ یُورِثُهَا مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ»(٢٠)؛(موسی به قوم خود گفت: از خدایاری جویید و پایداری ورزید، که زمین از آنِ خداست، آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد می دهد و فرجام نیک برای پرهیزگاران است».

یاری دین خدا

خداوند به کسانی که دین او را یاری نمایند وعده داده است که آنها را در مراحل زندگی و سختیها نصرت و یاری دهد و خداوند خلف وعده نمی کند: «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ اَقْدامَکُمْ»(٢١)؛(اى کسانى که ایمان آوردهاید اگر [آیین] خدارا یارى کنید، شما را یارى مى کند و گام هایتان را استوار مى دارد).

تلاش و جهاد در راه خدا

یکی دیگر از عواملی که باعث جلب امداد الهی و هدایت و راهنمایی بیشتر انسان می شود جهد و تلاش در راه خداست که در این باره خداوند می فرماید: «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ اِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ»(٢٢)؛(و آنها که در راه ما [با خلوص نیّت] جهاد کنند، قطعاً به راههاى خود، هدایتشان خواهیم کرد و خداوند با نیکوکاران است).

توبه و استغفار

توبه و استغفاریکی از ابواب مهم در منابع دینی ما است که آثار فراوانی در زندگی دنیوی و اخروی ما دارد و از عوامل مهم جلب عنایات الهی است که در اینجا به چند نمونه از آیات و روایات مربوط به آن اشاره می کنیم:

حضرت هود(علیه السلام) خطاب به قوم عاد می گوید: «وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یَزِدْکُمْ قُوَّهً اِلى قُوَّتِکُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمینَ»(٢٣)؛(و اى قوم من از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوى او بازگردید، تا باران آسمان را پى در پى بر شما بفرستد و نیرویى بر نیرویتان بیفزاید و گنهکارانه، روى از حق بر نتابید).

در آیاتی دیگر از زبان حضرت نوح(علیه السلام) چنین آمده است: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ اِنَّهُ کاَنَ غَفَّارًا * یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکمُ مِّدْرَارًا * وَ یُمْدِدْکمُ بِاَمْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجعَل لَّکمُْ جَنَّاتٍ وَ یَجعَل لَّکمُْ اَنهارًا»(٢٤)؛(به آنها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است، و تا بارانهاى پربرکت آسمان را پى در پى بر شما فرستد، و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد).

امام علی(علیه السلام) درباره توبه می فرمایند: «التّوبهُ تَستَنزِلُ الرَّحمَه»(٢٥)؛(توبه و بازگشت رحمت و آمرزش را فرود مىآورد).

دعاو استغاثه

یکی دیگر از ابواب بسیار مهم در متون دینی ما دعا و استغاثه به درگاه خداو اولیاء الهی می باشد، بطوریکه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اصل و مغز عبادت را دعا برشمرده اند: «الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَه»(٢٦).

امام امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) نیز در وصیت خویش به فرزندانش درباره دعا می فرمایند: «اعْلَمْ اَنَّ الَّذِی بِیَدِهِ خَزَائِنُ مَلَکُوتِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ قَدْ اَذِنَ لِدُعَائِکَ وَ تَکَفَّلَ لِاِجَابَتِکَ وَ اَمَرَکَ اَنْ تَسْاَلَهُ لِیُعْطِیَکَ وَ هُوَ رَحِیمٌ کَرِیمٌ فَمَتَى شِئْتَ سَمِعَ نِدَاکَ وَ نَجْوَاکَ فَاَفْضَیْتَ اِلَیْهِ بِحَاجَتِکَ وَ اَبْثَثْتَهُ ذَاتَ نَفْسِکَ وَ شَکَوْتَ اِلَیْهِ هُمُومَکَ وَ اسْتَعَنْتَهُ عَلَى اُمُورِکَ ثُمَّ جَعَلَ فِی یَدِکَ مَفَاتِیحَ خَزَائِنِهِ بِمَا اَذِنَ فِیهِ مِنْ مَسْاَلَتِهِ فَمَتَى شِئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعَاءِ اَبْوَابَ خَزَائِنِه»(٢٧)؛(بدان آنکه گنجینههاى آسمانها و زمینها بدست اوست، براى خواندن تو اجازه داده و ضامن برآوردن حاجت تو شده، او تو را فرمان داده که از او بخواهى تا به تو ببخشد، او مهربان و جودمند است. هر گاه بخواهى صدایت را مىشنود، پس حاجتت را بسویش مى افکنى و او را از گرفتاریهایت آگاه می کنى، غمهایت را با او در میان می گذارى، از او در کارهایت کمک مى خواهى، بعد او کلیدهاى گنجینههایش را در دست تو قرار مى دهد بواسطه اجازهاى که در خواهش به تو داده است، پس هر گاه بخواهى بوسیله دعا درهاى گنجینههاى او را باز می کنى).

دعا پشت سر برادران دینی آثار بسیار مطلوبی دارد. امام صادق(علیه السلام) در این باره می فرمایند: «عَلَیْکَ بِالدُّعَاءِ لِاِخْوَانِکَ بِظَهْرِ الْغَیْبِ فَاِنَّهُ یَهِیلُ الرِّزْق»(٢٨)؛(بر تو باد که در پشت سر برادرانت دعاشان کنى، زیرا که روزى را فرو ریزد).

خوش اخلاقی

امام صادق(علیه السلام) درباره آثار حسن خلق و تاثیر آن در جلب روزی می فرمایند: «حُسنُ الخُلقِ یَزیدٌ فِی الرِّزق»(٢٩)؛(حسن خلق مایه افزایش روزى است).

نیت نیکو داشتن

امام صادق(علیه السلام) درباره خوش نیت بودن و آثار آن در زندگی فرد و جلب الطاف الهی می فرمایند: «مَنْ حَسُنَتْ نِیَّتُهُ زَادَ اللَّهُ فِی رِزْقِهِ»(٣٠)؛(هر کس نیت او نیکو شود خداوند روزى او را زیاد مى کند).

احسان و نیکوکاری

خداوند متعال به محسنین و انسانهای نیکوکار به قدر احسان و نیکوکاریشان علم و حکمت افاضه می نماید؛ لذا یکی از راههای جلب علم و حکمت که مهمترین تفضلات و امدادهای معنوی الهی بشمار می روند احسان و نیکوکاری می باشد. خداوند در این باره می فرماید: «آتَیْناهُ حُکْماً وَ عِلْماً وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ»(٣١)؛(ما به یوسف «حکم»(پیامبری) و «علم» دادیم و اینچنین نیکوکاران را پاداش مى دهیم).

همچنین احسان و نیکوکاری عامل هدایت فرزندان و وجود انسانهای پاک و شایسته و اولیاء الهی در نسل انسان می شود؛ در این باره خداوند می فرماید: «وَ وَهَبْنا لَهُ اِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنا وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ اَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسى وَ هارُونَ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ»(٣٢)؛(و اسحاق و یعقوب را به او(ابراهیم) بخشیدیم و هر دو را هدایت کردیم و نوح را نیز پیش از آن هدایت نمودیم و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایّوب و یوسف و موسى و هارون را [هدایت کردیم] این گونه نیکوکاران را پاداش مىدهیم).

امام صادق(علیه السلام) هم درباره آثار نیکوکاری می فرمایند: «اِنَّ الْبِرَّ یَزِیدُ فِی الرِّزْق»(٣٣)؛(همانا نیکی کردن باعث زیاد شدن روزی می شود). در حدیثی دیگر نیز می فرمایند: «مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِاَهْلِ بَیْتِهِ زِیدَ فِی رِزْقه»(٣٤)؛(هر کس به خانواده خود نیکی کند روزی او زیاد می شود)، و در جای دیگر می فرماید باعث زیاد شدن عمر می شود.

پس احسان و نیکوکاری عامل جلب علم و حکمت و داشتن نسلی پاک و شایسته و ازدیاد روزی و طول عمر می گردد.

انصاف

انصاف نیز یکی از ارزشهای والای اخلاقی است که در دین ما به داشتن آن تاکید فراوانی شده است و آثار زیادی برای فرد دارد. انصاف یکی از راههای کسب و جلب عزتمندی و روحیه شکست ناپذیری در فرد می گردد.

امام علی(علیه السلام) در این باره می فرمایند: «اَلَا اِنَّهُ مَنْ یُنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ لَمْ یَزِدْهُ اللَّهُ اِلَّا عِزّا»(٣٥)؛(آگاه باشید که هر که از خود به مردم انصاف دهد خداجز عزت او را نیافزاید).

امانتداری

امانتداری یکی از مواردی است که باعث درستی و سلامت دنیا و آخرت فرد و بی نیازی وی می گردد. در این رابطه لقمان به فرزندش می گوید: «یَا بُنَیَّ اَدِّ الْاَمَانَهَ تَسْلَمْ لَکَ دُنْیَاکَ وَ آخِرَتُکَ وَ کُنْ اَمِیناً تَکُنْ غَنِیّا»(٣٦)؛(پسر جانم امانت را بپرداز تا دنیا و آخرتت درست و سالم بماند، و امین باش تا بى نیاز باشى).

رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نیز می فرمایند: «الْاَمَانَهُ تَجْلِبُ الْغِنَاءَ وَ الْخِیَانَهُ تَجْلِبُ الْفَقْر»(٣٧)؛(امانتداری بی نیازی را جلب می کند و خیانت فقر را).

امام صادق(علیه السلام) نیز در این رابطه می فرمایند: «الْاَمَانَهُ غِنًى»(٣٨)؛(امانتداری باعث بی نیازی است).

سخاوت

سخاوت یکی از ارزشهای والای اخلاقی در دین مبین اسلام است . رسول خدا(صلی الله علیه وآله) درباره سخاوت و آثار مثبت آن برای شخص سخاوتمند می فرمایند: «تَجَافَوْا عَنْ ذَنْبِ السَّخِیِّ فَاِنَّ اللَّهَ آخِذٌ بِیَدِهِ کُلَّمَا عَثَرَ وَ فَاتِحٌ لَهُ کُلَّمَا افْتَقَر»(٣٩)؛(از گناه شخص سخاوتمند بگذرید، زیرا خداوند دست او را هرگاه لغزشى پیدا کند مى گیرد، و هر گاه تنگدست شود، درى به روى او مى گشاید).

این حدیث به روشنی تاثیر سخاوت در جلب دستگیری و گشایشهای الهی را بیان می نماید.

صله رحم

صله رحم یکی از دستورات مهم دین اسلام است که تاکید فراوانی به آن شده است و آثار زیادی در زمان حیات شخص دارد و باعث افزایش مال و طول عمر و دفع بلا می گردد. امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «صِلَهُ الرَّحِمِ تُزَکِّی الْاَعْمَالَ وَ تُنْمِی الْاَمْوَالَ وَ تُیَسِّرُ الْحِسَابَ وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى وَ تَزِیدُ فِی الرِّزْق»(٤٠)؛(همانا صله رحم عمل ها را پاک سازد و اموال را می افزاید و حساب را سبک کند، و بلا را بر اندازد، و عمر را زیاد می کند).

تلاوت قرآن

یکی از راههای جلب خیر و برکت و برخورداری از مواهب الهی تلاوت کلام خداوند است. رسول خدا(صلی اللهع لیه و آله) در این باره می فرمایند: « نَوِّرُوا بُيُوتَكُمْ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآن فَإِنَّ الْبَيْتَ إِذَا كَثُرَ فِيهِ تِلَاوَةُ الْقُرْآنِ كَثُرَ خَيْرُهُ وَ أَمْتَعَ أَهْلَهُ وَ أَضَاءَ لِأَهْلِ السَّمَاءِ كَمَا تُضِي ءُ نُجُومُ السَّمَاءِ لِأَهْلِ الدُّنْيا»(٤١)؛(خانههاى خود را به خواندن قرآن روشن کنید، هرگاه تلاوت قرآن در خانه زیاد شود، خیر آن افزایش پیدا مى کند، و اهل آن را برخوردار مى سازد، و آن خانه به اهل آسمان نور مى دهد، همان گونه که ستارههاى آسمان به اهل زمین نور مى دهند).

صدقه دادن

صدقه دادن یکی از دیگر امور مهم در دین اسلام است که باعث جلب روزی، دفع بلا، شفای بیماران و پرداخت بدهی می گردد. رسول خدا(صلی الله عیه وآله) در این باره می فرمایند: «اَکْثِرُوا مِنَ الصَّدَقَهِ تُرْزَقُوا»(٤٢)؛(صدقه بسیار دهید تا روزی شما فروان شود).

همچنین در جای دیگر می فرمایند: «اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَه»(٤٣)؛(روزی را بوسیله صدق هدان فرود آورید).

و باز می فرمایند: «دَاوُوا مَرْضَاکُمْ بِالصَّدَقَه»(٤٤)؛(بیمارانتان را با صدقه درمان کنید).

امام صادق(علیه السلام) نیز می فرمایند: «اِنَّ الصَّدَقَهَ تَقْضِی الدَّیْنَ وَ تَخْلُفُ بِالْبَرَکَه»(٤٥)؛(صدقه دَین و بدهی را ادا می کند و بجای آن برکت می آورد).

ازدواج

ازدواج و اختیار همسر امری است که در دین اسلام تاکید فراوانی بر آن شده است. با ازدواج، شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعى مىشود و خود را شدیدا مسوول حفظ همسر و آبروى خانواده و تامین وسائل زندگى فرزندان آینده مى بیند؛ به همین دلیل تمام هوش و ابتکار و استعداد خود را به کار مى گیرد و با تلاش و صرفه جویی، در مدت کوتاهى مى تواند بر فقر چیره شود و بدون شک امدادهاى الهى و نیروهاى مرموز معنوى نیز به کمک چنین افرادی می آیند که براى انجام وظیفه انسانى و حفظ پاکى خود اقدام به ازدواج مى کنند.(٤٦)

رسول خدا(صلی الله عیه وآله) در این باره می فرمایند: «اتَّخَذُوا الْاَهْلَ فَاِنَّهُ اَرْزَقُ لَکُم»(٤٧)؛(همسر براى خود اختیار کنید زیرا روزیتان فراوان گردد).

حضرت در جای دیگر باز می فرمایند: «زَوِّجُوا اَیَامَاکُمْ فَاِنَّ اللَّهَ یُحْسِنُ لَهُمْ فِی اَخْلَاقِهِمْ وَ یُوَسِّعُ لَهُمْ فِی اَرْزَاقِهِمْ وَ یَزِیدُهُمْ فِی مُرُوَّاتِهِم»(٤٨)؛(با کنیزان بى همسر خود ازدواج کنید، زیرا خداوند متعال اخلاق آنان را نیکو مى گرداند، در رزق و روزى آنها وسعت و برکت ایجاد مى کند، و مروّت و شهامت آنان را افزون مى نماید).

مداومت بر طهارت و وضو

مداومت بر داشتن طهارت و وضوباعث جلب و گسترش روزی می گردد. وقتی کسی به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عرض کرد: دوست دارم روزی ام گسترش یابد، فرمود: «پیوسته در حال طهارت باش، روزیت گسترش می یابد».(٤٩)

امام صادق(علیه السلام) نیز می فرمایند: «الْوُضُوءُ قَبْلَ الطَّعَامِ وَ بَعْدَهُ یَزِیدُ فِی الرِّزْق»(٥٠)؛(وضو گرفتن قبل و بعد از غذا خوردن موجب افزایش روزی می شود).

همسایه داری

در دین مبین اسلام توصیه های فراوانی در خصوص همسایگان و حفظ حقوق آنها و عدم آزار و اذیت آنها وارد شده است. بر همین مبنا برای حسن همجواری و همسایگی نیز آثار مثبتی ذکر کرده اند که امام صادق(علیه السلام) در این باره می فرمایند: «حُسْنُ الْجِوَارِ یَزِیدُ فِی الرِّزْق»(٥١)؛(خوش همسایگی روزی را فراوان کند).

اینها مهمترین عوامل از صدها عواملی هستند که در متون دینی ما وارد شده اند و هر کدام به نوعی باعث جلب امدادهای الهی می شوند و به طور کلی می توان گفت که هر فعل و حرکت درست و خداپسندانه انسان می تواند منشاء جلب آثار و برکات و گشایشهای مادی و معنوی برای او گردد.

منبع:

١. قرآن کریم.

٢. إرشاد القلوب إلى الصواب، دیلمى، حسن بن محمد، شریف الرضی، قم ، ١٤١٢ هـ ق ، چاپ اول.

٣. بحارالأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقّق/ مصحّح: جمعى از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت ، ١٤٠٣ هـ ق ، چاپ دوم.

٤. برگزیده تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتاب الاسلامیه، تهران، سال١٣٨٢ هـ ش، چاپ سیزدهم.

٥. پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، تهيه و تنظيم جمعى از فضلاء، دارالکتاب الاسلامیه، تهران، ١٣٨٦ هـ ش، چاپ نهم.

٦. تصنیف غررالحکم و دررالکلم، تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقّق/ مصحّح: درایتى، مصطفى، دفتر تبلیغات، قم ، ١٣٦٦ هـ ش ، چاپ اول.

٧. الحیاة، حکیمى، محمدرضا، حکیمى، محمد، حکیمى، على، مترجم: آرام، احمد، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران ، ١٣٨٠ هـ ش ، چاپ اول.

٨. الخصال، ابن بابویه، محمد بن على، محقّق/ مصحّح: غفارى، على اکبر، انتشارات اسلامى، قم، ١٣٦٢ هـ ش، چاپ اول.

٩. عیون أخبار الرضا(علیه السلام) ، ابن بابویه، محمد بن على، محقّق/ مصحّح: لاجوردى، مهدى، نشر جهان، تهران، ١٣٧٨ هـ ق ، چاپ اول.

١٠. الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقّق/ مصحّح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، دارالکتب الإسلامیه، تهران، ١٤٠٧ هـ ق، چاپ چهارم.

١١. مجموعه ورّام، آداب و اخلاق در اسلام (ترجمه تنبیه الخواطر)، ابن ورام، ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، مترجم: عطایى، محمد رضا، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، ١٣٦٩ هـ ش، چاپ اول.

١٢. من لا یحضره الفقیه، ابن بابویه، محمد بن على، محقّق/ مصحّح: غفارى، على اکبر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین، قم، ١٤١٣ هـ ق ، چاپ دوم.

١٣. منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، مترجم: حمیدرضا شیخی، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، قم، ١٣٨٨هـ ش، چاپ هشتم.

١٤. النوادر، راوندى کاشانى، فضل الله بن على، محقّق/ مصحّح: صادقى اردستانى، احمد، دار الکتاب، قم ، بى تا، چاپ اول.

١٥. نهج الفصاحة، پاینده، ابو القاسم ، دنیاى دانش، تهران، ١٣٨٢ هـ ش ، چاپ چهارم.

پی نوشت:

(١). قرآن کریم، سوره اسراء، آیه٦.

(٢). قرآن کریم، سوره کهف، آیه١٣.

(٣). قرآن کریم، سوره یوسف، آیه٢٢.

(٤). قرآن کریم، سوره حج، آیه٣٨.

(٥). قرآن کریم، سوره کهف، آیه١٣.

(٦). قرآن کریم، سوره اعراف، آیه٩٦.

(٧). قرآن کریم، سوره توبه، آیه١٢٤.

(٨). قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه١٢٠.

(٩). قرآن کریم، سوره طلاق، آیات ٢ و ٣.

(١٠). قرآن کریم، سوره طلاق، آیه٤.

(١١). قرآن کریم، سوره طلاق، آیه٣.

(١٢). تصنیف غررالحکم و دررالکلم، تمیمى آمدى، محقّق/ مصحّح: درایتى، مصطفى، ص١٩٧.

(١٣). پیام قرآن، ج٧، ص٦٩.

(١٤). قرآن کریم، سوره یوسف، آیه٢٤.

(١٥). پیام قرآن، ج٧، ص٩٧.

(١٦). عیون أخبار الرضا(علیه السلام) ، ابن بابویه، محقّق/ مصحّح: لاجوردى، مهدى، ج٢، ص٦٩.

(١٧). قرآن کریم، سوره ابراهیم، آیه٧.

(١٨). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقّق/ مصحّح: جمعى از محققان، ج ٦٨، ص٤٤، باب٦١.

(١٩). قرآن کریم، سوره فصلت، آیه٣٠.

(٢٠). قرآن کریم، سوره اعراف، آیه ١٢٨.

(٢١). قرآن کریم، سوره محمد، آیه٧.

(٢٢). قرآن کریم، سوره عنکبوت، آیه٦٩.

(٢٣). قرآن کریم، سوره هود، آیه٥٢.

(٢٤). قرآن کریم، سوره نوح، آیات ١٠-١٢.

(٢٥). تصنیف غررالحکم و دررالکلم، تمیمى آمدى، محقّق/ مصحّح: درایتى، مصطفى، ج١، ص٢٦٧.

(٢٦). إرشاد القلوب إلى الصواب، دیلمى، حسن بن محمد، ج١، ص١٤٨.

(٢٧). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقّق/ مصحّح: جمعى از محققان، ج ٧٤، ص٢٠٦، باب ٨ .

(٢٨). همان، ج٧٣، ص٦٠، باب١٠٦.

(٢٩). همان، ج ٦٨، ٣٩٦، باب ٩٢.

(٣٠). همان، ج ٦٦، ص٣٨٥، باب٣٨ .

(٣١). قرآن کریم، سوره یوسف، آیه٢٢.

(٣٢). قرآن کریم، سوره انعام، آیه٨٤.

(٣٣). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقّق/ مصحّح: جمعى از محققان، ج٧١، ص٨١، باب٢.

(٣٤). همان، ج٧١، ص١٠٤، باب٣.

(٣٥). همان، ج٧٢، ص٣٣، باب٣٥.

(٣٦). همان، ج٧١، ص١٧٦، باب١١.

(٣٧). همان، ج٧٢، ص١١٤، باب٥٠.

(٣٨). مجموعه ورّام، آداب و اخلاق در اسلام (ترجمه تنبیه الخواطر)، ابن ورام، ورام بن أبی فراس، مترجم: عطایى، محمد رضا، ج١، ص١٢.

(٣٩). نهج الفصاحة، پاینده، ابو القاسم ، ص٣٧٩.

(٤٠). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقّق/ مصحّح: جمعى از محققان، ج٧١، ص١٣٢، باب٣ .

(٤١). الحیاة، حکیمى، محمدرضا، حکیمى، محمد، حکیمى، على، مترجم: آرام، احمد، ج٢، ص٢٥٠.

(٤٢). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقّق/ مصحّح: جمعى از محققان، ج٧٤، ص١٧٨، باب٧.

(٤٣). همان، ج١٠، ص٩٩، باب٧.

(٤٤). همان.

(٤٥). الکافی، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، محقّق/ مصحّح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج٤، ص٩.

(٤٦). برگزیده تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، ج٣، ص٢٩٤.

(٤٧). من لا یحضره الفقیه، ابن بابویه، محمد بن على، محقّق/ مصحّح: غفارى، على اکبر، ج٣، ص٣٨٣، باب «فضل التزویج».

(٤٨). النوادر، راوندى کاشانى، فضل الله بن على، محقّق/ مصحّح: صادقى اردستانى، احمد، ص٣٦.

(٤٩). منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، مترجم: حمیدرضا شیخی، ج١، ص٥٢٧.

(٥٠). الخصال، ابن بابویه، محمد بن على، محقّق/ مصحّح: غفارى، على اکبر، ج١، ص٢٣.

(٥١). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقّق/ مصحّح: جمعى از محققان، ج٧١، ص١٥٣، باب ٩.

----------------------------------------

معرفی کتاب سیری در کتاب «زندگی در پرتو اخلاق »

اثر ارزشمند حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله)

سیری در کتاب اخلاق مقوله ایست چند وجهی که در دین مبین اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته است لذا یکی از الزامات زندگی  مسلمانان  تلاش برای رسیدن به اخلاق حسنه است.

دست یافتن به اخلاق نیکو خواسته ای مقدس و تلاش برای آن نشانه مسلمانی است. اما اخلاق مبحثی بسیار گسترده است به نحوی که در هر لحظه و در هر جنبه از زندگی انسان حضور دارد و آدمی به واسطه عمل و عکس العمل اخلاقی در هر موقعیتی از زندگی شکل می گیرد و شخصیت آن ساخته و معرفی می شود.شاید بسیاری از ما به دنبال راهنمایی می گردیم که به صریح ترین شکل، و آسان ترین روش، خلقیات ناپسند را از خود دور سازیم و به اخلاق زیبا مزین شویم.

در این میان کتاب «زندگی در پرتو اخلاق » تألیف ارزشمند حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) از جمله کتاب های ساده و روان در این زمینه است که الفبا و کلیات اخلاق هم چون تهذیب نفس، راه سعادت و خوشبختی، اخلاق بد و سنجش اعمال .. و البته مراحل کاربردی برای نیل به اخلاق نیکو را در زندگی، در اختیار ما  قرار داده و  به زیبایی به نقش اخلاقیات در پرورش انسان می پردازد. معظم له  با توجه دادن انسانها به اهمیت اخلاق در زندگی برای آن جایگاه ویژه ای در نظر می گیرد.

 بی تردید تربیت ، معاشرت با نیکان و اهمیت محیط اجتماعی در تربیت انسان و بسیاری مطالب کاربردی دیگر، در این کتاب که به خوانندگان تقدیم شده است می تواند در یک نگاه کلی ، راهنمای بسیار خوبی برای شناخت اهمیت اخلاقیات و راههای دستیابی به صفات پسندیده اخلاقی باشد.

انگیزه تالیف کتاب

مولف کتاب در تبیین چرایی نگارش این اثر با عنوان «در اين كتاب به دنبال چه مى‏گرديم؟» می نویسد:بن‏بستهاى جهانى، ناله‏هاى قربانيان تجاوزها، جنگها، جنايتها و بريدن روزافزون پيوندهاى خانوادگى؛ همگى گواه يك حقيقتند كه قوانين جارى دنيا با تمام تلاشى كه ظاهراً در راه اصلاح و بهبود و اجراى آنها مى‏شود نه‏تنها نتيجه‏اى براى بخشيدن يك زندگى ايده‏آل به انسانها نداشته، بلكه اين اميد را براى آينده نيز از بين برده است.[١]بنابراين بايد ديد عيب كار كجاست و با تشخيص آن پيرامون راه حل آن بينديشيم.[٢]

در مرحله اول به اين نكته برخورد مى‏كنيم كه قوانين بین المللی هرگز نتوانسته‏اند كوچكترين گامى در اعماق وجدان بشرى كه الهام‏بخش تلاشها و كوششها و حركات اوست بگذارند و از درون، نيروهاى او را بسيج كنند و ريشه‏هاى درد را بركنند.[٣]

به راستی كدام قانون مى‏تواندقدرت های غربی و ثروتمندان دنيا را بر سر عقل و عاطفه انسانى بياورد و به حمايت از ميليونها گرسنه آفريقايى دعوت كند؟ كدام قانون مى‏تواند روح نوع دوستى را در آنها زنده كند، و به نجات جان ميليونها مردم مستضعف در جهان دعوت نمايد؟[٤]

كدام قانون مى‏تواند غريزه‏هاى سركش و ويرانگر قدرتهاى عظيم صنعتى را در مسير عمران و آبادى كشورها به كار گيرد؟آيا قانونى توانايى دارد در قلمرو روح و جان ايشان نفوذ كند و اين دگرگونيها را بوجود آورد؟ بديهى است در ميان قوانين كنونى پاسخ منفی است.[٥]

اينجاست كه ضرورت پرورش و توسعه اصل ديگرى به نام «اخلاق» روشن مى‏شود، اصلى كه به درون جان آدمى راه پيدا مى‏كند، او را زير و رو كرده و شخصى تازه با صفاتى عالى و آسمانى و به معنى واقعى كلمه، انسانى مى‏سازد.[٦]آری بايد اين اصل را زنده كرد. و كتاب حاضر نيز به همين منظور نوشته شده و از منابع غنى و پرمايه اسلامى ريشه گرفته است.[٧]

با این اوصاف مولف کتاب زندگی در پرتو اخلاق ، به بررسی مسائل تربیتی و راهکارهای اسلام برای اصلاح اخلاق فرد و جامعه پرداخته که به بیان معظم له، به دنبال زنده کردن اصل اخلاق در جامعه است.

ساختار کلی کتاب

كتاب زندگی در پرتو اخلاق ، از مقدمه صاحب اثر و متن اصلى شامل ده مبحث اصلى و دهها بحث فرعى اخلاقى تشكيل شده است. که فصول ده گانۀ آن عبارتند از :

١. اخلاق و تربيت‏٢. اصول چهارگانه اخلاق از نظر قدما٣. نخستين گام در راه تهذيب اخلاق پس از آشنايى با الفباى اين علم‏٤. راستى بارزترين نشانه شخصيت‏٥.غیبت٦. سوءظن و بدگمانى‏٧. اجتماع سالم در پرتو اخلاق‏٨.واحدهای اجتماعی٩.راه تسخیر دلها١٠.رابطۀ اخلاق و تربیت.

معرفی اجمالی کتاب « زندگی در پرتو اخلاق »

مرجع عالیقدر جهان تشیع در اين كتاب چند موضوع مهم اخلاقى هم چون  ارزش اخلاق در پيشرفت جامعه، راستى، غيبت، سوء ظنّ، آداب بحث و گفتگو را با استفاده از آيات و روايات توضيح داده است. زبان و ادبيات نويسنده رسا و شيوا و متناسب با فرهنگ امروز است.

مولف  در ابتدا به بررسی بعضی مسائل نظری علم اخلاق پرداخته و بعد از اثبات اصلاح پذیری اخلاق و بیان اینکه این اصلاح باید در بستر اجتماع شکل بگیرد نه انزوا، گام هایی را برای تهذیب اخلاق بیان نموده و در این راه اولین گام را اصلاح زبان دانسته است.

معظم له بعد از بیان چند نمونه از این گام­ها، به اخلاق اجتماعی اشاره نموده  و با بررسی خاستگاه اجتماع و لزوم اصلاح اخلاق جامعه به بیان موضع اسلام در مورد اخلاق جامعه پرداخته است. در این قسمت عوامل اساسی در تعالیم اسلام که زمینه ساز تشکیل جامعه واحد جهانی است مطرح شده است.

بخش بعدی کتاب، به دنبال پاسخی برای این پرسش کلیدی است که: «چه کنیم که پندها و اندرزها و سخنان ما در دل دیگران مؤثر بیفتد؟».

در فصل پایانی کتاب نیز مؤلف، رابطه اخلاق و تربیت از نگاه اسلام را بیان نموده  و رابطه تربیت و شکل گیری شخصیت را بررسی کرده است.

گزارش محتوایی اثر

هر چند درباره محتواى اين اثر گرانسگ، گفتنىها فراوان است ولى به جهت رعايت اختصار به ذكر نمونههايى كوتاه و گويا از مطالب آن اكتفا مىشود:

نقش اخلاق در تعدیل غرایز سرکش انسانی

مولف در مقدمه کتاب با نقد دیدگاههای غربی می نویسد : « ... قوانین جاری دنیا با تمام تلاشی که ظاهراً در راه اصلاح و بهبود و اجرای آنها می شود نه تنها نتیجه ای برای بخشیدن یک زندگی ایده آل به انسانها نداشته، بلکه این امید را برای آینده از بین برده است. نمی دانم تا به کِی باید این اصول فرسوده را آزمود و بازهم آزمود، اینها حتی نمی توانند از متولیان خود حمایت کنند تا چه رسد به دیگران؟»[٨].

مولف معتقد است اخلاق است که می تواند انسان را در برابر غریزه سرکش و ویرانگر خود رام و احساسات او را تلطیف کند و او را فردی درستکار و خیراندیش برای اجتماع تبدیل نماید.

نویسنده اثر در ادامه اخلاق را به عنوان مهمترین اصل در پویایی زندگی اجتماعی بر می شمرد و می نویسد : « اصل «اخلاق» ، اصلی است که همچون امواج نیرومند از هر مانعی عبور می کند و به درون جان آدمی راه پیدا کرده و  او را زیر و رو کند؛ در نتیجه افق وسیع فکر او، سبب می شود از مزاحمتها، تجاوزها، تنگ نظریها، و انتقام جوییها بر کنار بماند، و با دیگر همنوعان خود یک واحد حقیقی تشکیل دهد».[٩]

تربیت ؛ مهمترین ابزار در  تحقق شخصیت انسان

معظم له  در کتاب «زندگی در پرتو اخلاق» ، «تربیت» را مهمترین ابزار برای ساختن انسان واقعی می داند . ایشان انسان را موجودی تغییر پذیر می داند که به واسطه تربیت ، صفات شایسته در او استوار می شوند. البته تربیتی که بر مبنای فرامین نورانی دین اسلام و برگرفته از آیات قرآن مجید و سخنان پند دهنده پیامبر اکرم (ص) و خاندان پاک اوست. این نوع تربیت اسلامی به فرد می آموزد که چگونه صفات نیک را در خود پرورش دهد و چگونه با هوس های سرکش نفس خود مبارزه کند .لذا مولف در آن اثر برخی نظریه های فیلسوفان غربی را در زمینه علم اخلاق نقد کرده و برخی اندیشه های غربی را نیز در این زمینه ستوده است.

نقش و جایگاه زبان در تربیت دینی و اخلاقی

معظم له در مورد اهميت زبان در مسائل اخلاقی  چنين نوشته است:« اصلاح «زبان» و گفتار از آن جهت اهميت فوقالعاده در بحثهاى اخلاقى بهخود گرفته كه زبان، ترجمان دل و نماينده عقل و كليد شخصيت انسان است و مهمترين دريچهاى مىباشد كه به روح انسان گشوده مىشود. اهميت اصلاح زبان آنگاه آشكارتر مىگردد كه بدانيم قسمت مهمى از گناهان، مانند قسمت مهمى از اعمال نيك به وسيله زبان انجام مىگيرد. مرحوم «فيض» در كتاب «محجة البيضاء» و «غزالى» در «احياء العلوم» بحث بسيار مشروحى تحت عنوان «گناهان زبان» ذكر كردهاند؛ از جمله غزالى بيست نوع انحراف و گناه براى زبان نقل نموده است و مواردى از آفات زبان هم هست كه در كلام او ذكر نشده است. جاى ترديد نيست كه مسأله اصلاح زبان بايد به عنوان يكى از مهمترين مسائل اخلاقى مورد مطالعه و تعليم قرار گيرد»[١٠]

صداقت؛ اعتماد و اعتبار

هم چنین نويسنده تأكيد كرده است: از نظر اجتماعى بزرگترين خدمتى كه صدق و راستى مىتواند به انسانها كند، مسأله جلب اطمينان و اعتماد است. البته مىدانيم تمام پيشرفتهاى علمى و صنعتى و اقتصادى كه نصيب بشر شده مولود سيستم زندگى او، يعنى زندگى دستهجمعى است؛ ولى همكارى و همفكرى كه اساس زندگى دستهجمعى است در صورتى ميسر است كه افراد نسبت به هم اعتماد و اطمينان كامل داشته باشند. در غير اين صورت مشكلات زندگى دستهجمعى، مزاحمتها، نزاعها، كشمكشها و كارشكنىها را خواهند داشت بدون اينكه از فوايد آن بهرهمند گردند. بديهى است مهمترين و مؤثرترين وسيله جلب اطمينان و اعتماد همان «صدق و راستى» و خطرناكترين دشمن آن دروغ است.[١١]

غیبت چه کسی مجاز است؟

صاحب اثر  در این زمینه يادآور شده است: آنچه از احاديث برمىآيد اين است كه فرد متجاهر، اصولاً احترام ندارد (همان احترامى كه وجود آن، مانع از جواز غيبت است). به عبارت ديگر اينگونه افراد (و افراد ستمگر و بدعتگزار) از نظر «شخصيت اجتماعى» محترم نيستند و هتك حيثيت آنها ممنوع نمىباشد و به همين دليل ترك غيبت و حفظ آبروى آنها لازم نيست. اگر ما از احاديث فوق چنين استفاده كنيم همانطور كه تعبير «لا غيبة له» و «لا حرمة له» و امثال آن گواهى مىدهد مطلب روشن مىگردد و نيازى به توضيح زياد پيدا نمىكند؛ زيرا اصولاً ادله عقلى و نقلى حرام بودن غيبت شامل چنين كسى نخواهد بود. ولى بايد توجه داشت كه ظاهراً منظور از متجاهر، هر كسى است كه به كلى پرده حيا را دريده و در برابر گناهان جسور و بىباك است، و شامل تمام افرادى كه به علتى دست به يك گناه علنى مىزنند نمىشود، بنابراين در مورد اين اشخاص تنها در موردى كه متجاهرند، مىتوان غيبت كرد.[١٢]

رهبانیت از دیدگاه اسلام

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیراز ی(مدظله) در تبیین دیدگاه  اسلام در مورد رهبانيت این چنين می نویسد:« اسلام، «انزواى اجتماعى» و همه مظاهر آن را كه از آن تعبير به «رهبانيّت» نموده است، محكوم مىكند. حديث معروف «لا رهبانية في الإسلام» را در بسيارى از كتب حديث نقل كردهاند، و «رُهبانية» (بضم راء) و «رَهبانية» (بفتح راء) منسوب به «رُهبان» و «رَهبان» هر دو يك معنى دارد؛ در اصل لغت از ماده «رهب» به معنى خوف، وحشت و ترس گرفته شده و در عرف به كسانى گفته مىشود كه «انقطاع و انفراد از مردم پيدا مىكنند به خاطر عبادت و ترس از خدا».[١٣]

تحقق ملکات اخلاقی ؛ اینگونه و اینچنین...

هم چنین مولف  چگونگی ایجاد یک «ملکه اخلاقی» را مورد واکاوی قرار داده است. چرا که «هر عمل خوب یا بد اثری موافق خود در روح انسان باقی می گذارد و روح انسان را به سوی خود جذب می کند. تکرار یک عمل این اثر را بیشتر می نماید و کم کم کیفیتی به نام عادت حاصل می شود و اگر بیشتر شود به صورت ملکه درمی آید و به این ترتیب تمایل درونی انسان به ریشه دار شدن عادات و ملکات نسبت به عمل بیشتر می گردد».[١٤]لذا در بخشی از این اثر فاخر می خوانیم:« چون وضع جهان دیگر در حقیقت تجسمی از وضع این جهان می باشد ممکن است آن «صراط» تجسمی از همین اعتدال ملکات اخلاقی در این دنیا بوده باشد».[١٥]

چرا از جر و بحث نتیجه نمى گیریم ؟

معظم له در فراز پایانی کتاب تحت عنوان «راه تسخير دلها»، مطالبى مطرح كرده که در جای خود بسیار مهم و راهبردی است  از جمله اینکه معظم له با طرح اين پرسش که چرا از مباحثات خود نتيجه نمىگيريم؟ چنين پاسخ داده است: «براى اينكه اين بحثها به منظور پىجويى از حقيقت نبوده، بلكه بهخاطر غلبه و پيروزى بر حريف صورت گرفته است، و ميان اين دو فرق بسيار است؛ اگرچه در ظاهر يكى مىباشند. هدف از تحقيق و پىجويى حقيقت، اين است كه چيزى را به كسى كه ندارد بدهند، بدون اينكه چيزى از او بگيرند، يعنى تعليمى به او بدهند بدون اينكه شخصيت او را درهم بشكنند. اما هدف مشاجرات و جدالهاى به ظاهر منطقى اين است كه افتخار و غرور و شخصيت را از طرف بگيرند و عواطف او را جريحهدار سازند؛ در برابر تعليم دادن چيزى كه شايد در نظر او يا در واقع چندان مهم و جالب نباشد. بنابراين جاى تعجب نيست اگر در برابر آن مقاومت نشان دهد و از آن متنفر باشد. هرگز نادانى را به قوه منطق و بهصورت جدال نمىتوان متقاعد نمود. بهترين وسيله براى پيروزى در بحث، احتراز از بحث است، اصولاً بحثهايى كه بهصورت كشمكش يا هجوم و دفاع و به تعبير عادى «جرّ و بحث» درمىآيد كمتر ممكن است اثر قابل ملاحظهاى در جلب موافقت باطنى افراد از خود بگذارد و اينكه مىبينيم طرف مقابل مقاومت به خرج مىدهد نشانه اين است كه چيزى از شؤون خود را در خطر مىبيند».[١٦]

اصول نگارشی كتاب

در خاتمه باید گفت كتاب « زندگی در پرتو اخلاق »  اثری کاملاً مستند است و مولّف، ارجاعات را بهصورت پاورقى ذکر کرده است، لذا  در پاورقىها نام و نشان آيات بیان شده و منابع با ذكر نام نويسنده، كتاب و شماره جلد و صفحه مورد اشاره قرار گرفته است ؛ گاه افزون بر ذكر منابع، توضيحاتى نیز بیان شده و يا بهطور مستقل، اصطلاحاتی ، شرح داده است.

لازم به ذکر است اين كتاب نفیس نخستين بار در سال ١٣٥٢ نگاشته و منتشر شده است ؛ لیکن چاپ جدید آن اثر گرانبها در سال١٣٨٠ در یک جلد و در ٢٦١صفحه، در قطع رقعی توسط انتشارات سرور به زیور طبع آراسته شده که تا کنون نیز چندین مرتبه تجدید چاپ شده است.

پی نوشت:

[١] زندگى در پرتو اخلاق، ص١١.

[٢] همان؛ ص ١٢.

[٣] همان.

[٤] همان.

[٥] همان.

[٦] همان؛ص١٣.

[٧] همان.

[٨] همان ؛ ص١١.

[٩] همان ؛ ص١٣.

[١٠] ر.ك: متن كتاب؛ ص٧١- ٧٥.

[١١] همان؛ ص٨٥.

[١٢] ر.ك: همان؛ ص١٣٠- ١٣١.

[١٣] همان؛ ص١٧٣- ١٧٤.

[١٤] همان؛ص١٨.

[١٥] همان؛ص١٤٧.

[١٦] همان؛ ص٢٣٣- ٢٣٥.

----------------------------------------

مؤسسات وابسته

گروه جهادی تبلیغی بلیغ

این گروه متشکل از جمعی از طلاب حوزه علمیه و علاقه مندان به مرجعیت شیعه در سال ١٣٩٦ با رویکرد فعالیت تبلیغی با تاکید بر استفاده حداکثری از فضای مجازی تحت اشراف پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) شروع بکار نمود.

اهداف و رویکرد ها

هدف از تشکیل این گروه ساماندهی شبکهی مویرگی ارتباط بین مرجعیت و اساتید حوزه و روحانیون اعزامی به مناطق مختلف با عموم محبین اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام میباشد و با بهرهمندی از امکانات مراکز دیگر تحت اشراف معظمله از قبیل مراکز تخصصی و مرکز فن آوری اطلاعات و ...به آموزش و مدیریت هوشمندانه جهاد گران فضای مجازی پرداخته و از این طریق به دفاع از اعتقادات بر حق تشیّع در عرصه های مذهبی، فرهنگی، سیاسی و ... میپردازد.

 رئوس فعالیتها و مراکز شرکت کننده در طرح جامع سایبری و اهم فعالیتها

تشکیل شبکه ارتباطی فعال و واکنش گرا بین مرجعیت و اساتید سطوح حوزه علمیه و ائمه جمعه سراسر کشور و نمایندگان مجمع طلاب و بسیج این گروهها و دیگر فعالان فرهنگی تبلیغی کشور در جهت حرکت آفندی و پدافندی هوشمندانهحضور در فضای مجازی توسط طلاب و متخصصین جهت پاسخ به شبهات و نشر معارف اسلامی.ارتباط گیری با مراکز فرهنگی تبلیغی فعال  (به خصوص در فضای مجازی)تشکیل نشست هم اندیشی بین فعالان مراکز فرهنگی تبلیغی فعالپیگیری حقوقی رصد های صورت گرفته از عملیات جنگ روانی معاندین و دفاع از ساحت مقدس اهل بیت علیه السلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی و مرجعیت شیعه اعلی الله مقامهم الشریفآموزش طلاب و اساتید حوزه علمیه کشور برای حضور فعال در عرصه تبلیغی فضای مجازی و استفاده از ابزارهای نو آمدراه اندازی کمپین های مختلف با استفاده از قابلیت های متعدد گروه جهادی تبلیغی

کانال های مورد تایید پایگاه اطلاع رسانی معظم له

لازم به ذکر است تمام فعالیت های پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) در شبکه های اجتماعی توسط گروه جهادی بلیغ به شرح ذیل انجام می شود و سایر کانال ها و صفحات مورد تایید نیست.

ربات پاسخگویی به سوالات شرعی

https://t.me/Makarem_Istifta_Bot

پیام رسان سروش

http://sapp.ir/makarem.ir

هر روز با قرآن

http://sapp.ir/makaremtafsir

تقویم اسلامی

http://sapp.ir/makaremtaghvim

مفاتیح نوین

http://sapp.ir/mafatiholjenan

احکام ویژه ۶۰۰ مسئله

http://sapp.ir/makarem600

نهج البلاغه

http://sapp.ir/makaremnahj

مکارم مدیا

http://sapp.ir/makaremmedia

سوالات شرعی

http://sapp.ir/makaremahkam

شبهات کلامی

http://sapp.ir/makaremdoubts

یکصدو پنجاه درس زندگی

http://sapp.ir/makarem150

دروس خارج فقه معظم له

http://sapp.ir/makaremdars

معرفی کتاب

http://sapp.ir/makaremliber

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی شیرازی

http://sapp.ir/makarem110

ایثار ادامه دارد

http://sapp.ir/isaar_edameh_darad

اخبار و رویداد ها

http://sapp.ir/makaremnews

وجوهات

http://sapp.ir/makaremvojoohat

گروه جهادی بلیغ

http://sapp.ir/makarembaligh

مکارم ۲۰۳۰

http://sapp.ir/makarem2030

 پیام رسان تلگرام

https://t.me/makarem_ir

هر روز با قرآن

https://t.me/makaremtafsir

تقویم اسلامی

https://t.me/makaremtaghvim

مفاتیح نوین

https://t.me/mafatiholjenan

احکام ویژه ۶۰۰ مسئله

https://t.me/makarem600

نهج البلاغه

https://t.me/makaremnahj

مکارم مدیا

https://t.me/makaremmedia

سوالات شرعی

https://t.me/makaremahkam

شبهات کلامی

https://t.me/makaremdoubts

یکصدو پنجاه درس زندگی

https://t.me/makarem150

دروس خارج فقه معظم له

https://t.me/makaremdars

معرفی کتاب

https://t.me/makaremliber

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی شیرازی

https://t.me/makarem110

ایثار ادامه دارد

https://t.me/isaar_edameh_darad

اخبار و رویداد ها

https://t.me/makaremnews

وجوهات

https://t.me/makaremvojoohat

گروه جهادی بلیغ

https://t.me/makarembaligh

مکارم ۲۰۳۰

https://t.me/makarem2030

کانال اطلاعرسانی کنگره بین المللی نقش شیعه در پیدایش و گسترش علوم اسلامی با اشراف حضرت آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی (مد ظله)

https://t.me/shia_congress_fa

کنگره و همایش تحت اشراف حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

https://t.me/makaremcongress

اینستاگرام

https://www.instagram.com/makarem.ir_official/

https://www.instagram.com/makarem.ir_page/

https://www.instagram.com/makarem_ahkam/

https://www.instagram.com/isaar_edameh_darad/

گپ

https://gap.im/makarem_ir

بیسفون

https://bisphone.com/makarem_ir

کلوب پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالی قدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

http://www.cloob.com/makarem.ir

رصد؛ پاسخ به شبهات و اخبار گروه جهادی تبلیغ مجازی

http://www.cloob.com/rasadjahadi

شماره تماس (فعال در پیام رسان ها): ٠٩١٢٠٥٢٣٥٣١

----------------------------------------

معارف اسلامی

جایگاه و حکمت سفر و جهانگردی در اسلام

پرسش: سفر و جهانگردی از دید اسلامچه جایگاه و حکمتی دارد؟

پاسخ اجمالی: سفر و مسافرت در اسلام از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. چنانکه سفر در مواردی «واجب» یا «مستحب» دانسته شده است. مسافرت از دید اسلام حکمت و آثاری داشته و یا با اهداف خاصی توصیه شده است؛ بعضی از این حکمتها عبارتند از: عبرت آموزی درسفر به اماکن تاریخی، تدّبر در آیات و نشانه های خداوند در سفر به دامن طبیعت، صله رحم، زیارت اولیای الهی، کسب دانش و تجربه، تفریح سالم و کسب تندرستی، کسب روزی، آموختن دین و... .

پاسخ تفصیلی:

اهمیت سفر در اسلام

سفر در اسلام دارای ارزش و جایگاه والایی است. قرآنکریم به عنوان منبع اولیّه معارف اسلامی، هفت مرتبه انسان را به «سیر فی الارض» یا گردش در روی زمین فرا خوانده است.(١) در حدیثى به نقل از رسول خدا(صلى اللهعلیه و آله) آمده است: «لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ رَحْمَهَ اللَّهِ لِلْمُسَافِرِ لَاَصْبَحَ النَّاسُ عَلَى ظَهْرِ سَفَرٍ اِنَّ اللَّهَ بِالْمُسَافِرِ رَحِیم‏ٌ»(٢)؛ (اگر مردم شفقت و رحمت خدابه مسافر را مى ‏دانستند، همگى اقدام به مسافرت مى ‏کردند، همانا خداوند به مسافران مهربان است).

به دلیل اهمیت مسافرت در اسلام، سفر در «احکام فقهی» مشمول «احکام پنجگانه» شده و در مواردی «واجب» یا «مستحب» دانسته شده است؛ چنانکه «سفر به قصد کار کردن برای تامین معاش خود و کسانی که نفقه آنان بر انسان واجباست»، «سفر برای تحصیل علم واجب، در صورتی که در وطنش تحصیل آن ممکن نباشد»، «سفر برای انجام حجواجب» و «سفری که با نذرواجب شود»، در زمره سفرهای واجبقرار می گیرد و «مسافرت به قصد زیارتپیامبر(صلی اللهعلیه و آله) و امامان معصوم(علیهم السلام)»، سفر برای زیارتپدر و مادر و برای صله ارحام و دیدار دوستان و زیارتامام زادگان و علما و... مستحبّ می باشند.(٣)

تاکید اسلامبر مسافرت و مشمول کردن آن به احکام پنج گانه اسلامی نشان می دهد که سفر دارای حکمتو آثاری می باشد و با اهداف خاصی توصیه شده است؛ در این مجال به بررسی بعضی از این حکمتها، آثار و اهداف در عناوین ذیل می پردازیم:

عبرت آموزی در سفر به اماکن تاریخی:

قرآن در آیات متعددى مردم را به گردش در روی زمین دعوت کرده تا درباره سرنوشت پیشینیان تفکر کنند و از عاقبت آنها درس عبرت بگیرند. خداوند سنتهایى در اقوام پیشینیان داشته که این سنتها هرگز جنبه اختصاصى ندارد و به صورت یک سلسله قوانین حیاتى در باره همگان، گذشتگان و آیندگان، اجرا مى‏ شود. تاریخ، خصوصیات اخلاقى و کارهاى نیک و بد و تفکرات گذشتگان را براى ما بازگو مى‏ کند، و علل سقوط و سعادت، کامیابى و ناکامى جامعه‏ ها را در اعصار و قرون مختلف نشان مى‏ دهد، و در حقیقت تاریخ گذشتگان آینه زندگى روحى و معنوى جامعه‏هاى بشرى و هشدارى است براى آیندگان. به همین جهت قرآنمجید به مسلمانان دستور مى‏ دهد: بروید در روى زمین بگردید و در آثار پیشینیان و ملتهاى گذشته و زمامداران و فراعنه گردنکش و ستمگر دقّت کنید، و ببینید عاقبت کار آنها که کافر شدند، و پیامبران خدارا تکذیب کردند و بنیان ظلم و فساد را در زمین گذاردند، چگونه بود؟ و سرانجام کار آنها به کجا رسید؟

آثارى که در نقاط مختلف روى زمین از دوران هاى قدیم باقى مانده اسنادزنده‏ و گویاى تاریخ هستند، و حتى ما از آنها بیشتر از تاریخِ نوشته شده بهره‏ مند مى‏ شویم. مطالعه یک سطر از این تاریخ هاى زنده معادل مطالعه یک کتاب قطور تاریخى است و اثرى که این مطالعه در بیدارى روح و جان بشر دارد با هیچ چیز دیگرى برابرى نمى‏ کند. به همین دلیل قرآنمجید دستور مى‏ دهد که مسلمانان در روى زمین به سیر و سیاحت بپردازند و آثار گذشتگان را در دل زمین و یا در روى خاک با چشم خود ببینند و از مشاهده آن عبرت گیرند. چنانکه به عنوان نمونه در آیه١١ سورهانعام می فرماید: «قُلْ سِیرُوا فِی الْاَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ»؛([ای پیامبر!] بگو: روى زمین سیر کنید؛ سپس بنگرید سرانجام تکذیب کنندگان آیات الهى چگونه بود؟!).(٤)

اندیشه در نشانه های خداوند در سفر به دامن طبیعت:

افزون بر ۷۵۰ آیهاز قرآنبه پدیده های طبیعی اشاره و بیش از ده درصد آیات این کتاب به موضوع طبیعت اختصاص یافته است.(٥) هدف این آیات توجّه دادن به شگفتی های طبیعت و بیان قدرت الهی در آفرینش می باشد. بعضی از این آیات انسان را برای تدبّر در این شگفتی ها، دعوت به سفر در گستره طبیعی زمین نموده است. به عنوان مثال خداوند در آیات ١٩ و ٢٠ سورهعنکبوت برای اثبات امکان معادمی فرماید: «اَوَلَمْ یَرَوْا کَیْفَ یُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ اِنَّ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ * قُلْ سیرُوا فِی الْاَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَاَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنْشِئُ النَّشْاَهَ الْآخِرَهَ اِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیر»؛ (آیا آنان ندیدند چگونه خداوند آفرینش را آغاز مى کند، سپس آن را باز مى گرداند؟! این امر بر خداآسان است. بگو: در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است؟ سپس خداوند [به همین گونه] جهان آخرترا ایجاد مى کند؛ به یقین خدابر هر چیزى تواناست).

ممکن است پرسیده شود که چرا همیشه سفر به طبیعت و بازدید از آثار باستانی آثار مد نظر اسلامندارد؟! مسلّماً آیات الهى خواه آفاقى باشد یا انفسى، و خواه مربوط به درس‏هاى عبرتى باشد که در سرگذشت پیشینیان بوده، براى همه انسان‏هاست، ولى از آن‏جا که همگى از آن بهرهنمى‏ گیرند قرآنمى‏ گوید: «در این امور نشانه‏ هایى براى افراد آگاه و عالم است» و گاه مى‏ فرماید: «براى افراد باتقوا» و گاه مى‏ فرماید: «براى افراد کنجکاو شکیبا و شکرگزار»، اشاره به این‏که تنها این گروه‏ ها به خاطر زمینه‏ هاى مساعدى که دارند از این‏ آیات منتفع مى‏ شوند.(٦)

صله رحم:

دیدار خویشاوندان، نزدیکان و دوستان یکی از اهداف مهم گردش گری دینی است که از آن به «صله رحم» تعبیر می شود. در دستورات دین اسلامسفارش فراوانی درباره آن رسیده است. رسول گرامی اسلام(صلی اللهو علیه و آله) می فرماید: «اُوصِی الشَّاهِدَ مِنْ اُمَّتِی وَ الْغَائِبَ مِنْهُمْ وَ مَنْ فِی اَصْلَابِ الرِّجَالِ وَ اَرْحَامِ النِّسَاءِ اِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ اَنْ یَصِلَ الرَّحِمَ وَ اِنْ کَانَتْ مِنْهُ عَلَى مَسِیرَهِ سَنَهٍ فَاِنَّ ذَلِکَ مِنَ الدِّینِ»(٧)؛ (همه افراد امتم به حاضر و غایب شان حتی آنان که در رحم مادر و پشت پدرانشان هستند سفارش می کنم که به خویشان خود بپیوندد هر چند یک سال راه پیش رو داشته باشند).(٨)

از جمله آثار مهم روانی و تربیتی سفر، پیوندهای عاطفی با همسفران، ارتباط با خویشان و صله ارحام، دیدار همفکران و آشنایی با انسان های مسئولیت پذیر است. دیدار خویشاوندان از مبارکترین رویداد هایی است که در زندگی هر انسانی روی می دهد. راهی شدن برای صله رحمشادابی روح، تقویت اراده، دل گرمی، پشتکار، پاداش و ثواب بی شمار دارد و ترک آن به صلاح دین و دنیای هیچ مسلمانی نیست. امام باقر(علیه السلام) در این باره می فرماید: «صِلَهُ الْاَرْحَامِ‏ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُسَمِّحُ الْکَفَّ وَ تُطَیِّبُ النَّفْسَ وَ تَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَ تُنْسِئُ فِی الْاَجَلِ»(٩)؛ (صله رحم خُلق را نیکو دست را با سخاوت و نفس را پاکیزه می گرداند روزی را افزون می کند و مرگ را به تاخیر می اندازد).(١٠)

کسب معاش:

سفر برای به دست آوردن روزی حلال در اسلاممورد تاکید قرار گرفته است. چنانکه امام سجاد(علیه السلام) می فرمایند: «سافِروُا تَصِحُّوا وَ تَرزُقُوا»(١١)؛ (سفر کنید تا تندرست شوید و روزى یابید) و مسافرت را سبب وسعت رزق و روزی بندگان خدامی دانند: «...وَ تَتَّسِعْ اَرْزَاقُکُمْ»(١٢)؛ ( و رزق شما توسعه یابد). امام صادق(علیه السلام) نیز در کلامی نورانی می فرماید: «لَا تَدَعْ‏ طَلَبَ‏ الرِّزْقِ‏ مِنْ حِلِّهِ، فَاِنَّهُ اَعْوَنُ لَکَ عَلَى دِینِکَ‏»(١٣): (طلب روزى حلال را فرو مگذار، که روزى حلال تو را در دیندارى کمک مى ‏کند). آن حضرت در کلام دیگری فرمودند: «انّ اللَّه تَبارکَ و تَعالى لَیُحِبُّ الاِغترابَ فِی طَلبِ الرّزقِ»(١٤)؛ (خداوند محنت غربت کشیدن را براى طلب روزى دوست مى ‏دارد). دربیان دیگر، سفر را موجب جلب روزی می داند: «اشْخَصْ یَشْخَصْ لَکَ الرِّزْق»(١٥)‏؛ (سفر کن تا روزى بسوى تو سفر کند).

سفر مهاجرت:

سفر می تواند انگیزه های مختلفی داشته باشد؛ امّا گاهی مهاجرت برای حفظ دین و یا جان واجبمی شود. پیامبر اکرم در این باره می فرماید: «مَنْ فَرَّ بِدِینِهِ مِنْ اَرْضٍ اِلَى اَرْضٍ وَ اِنْ کَانَ شِبْراً مِنَ الْاَرْضِ اسْتَوْجَبَ الْجَنَّهَ وَ کَانَ رَفِیقَ اَبِیهِ اِبْرَاهِیمَ وَ نَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ صلی اللهعلیه و آله‏»(١٦)؛ (هر کس به خاطر دینش از جایى به جایى بگریزد، هر چند که یک وجب زمین باشد، بهشتبر او واجبشود، و همراه پدرش ابراهیم و پیامبرش محمد(صلی اللهعلیه و آله) باشد).

تفریح سالم و کسب تندرستی:

آموزه های دینی به سلامتی و تفریحات سالم اهمیت ویژه ای داده است. شادابی و تندرستی لازمه زندگی است. افرادی که در کارهایشان با نشاط تر هستند، موفقیت آنها از دیگران بیشتر است. سفرکردن یکی از راه های بدست آوردن سلامتی می باشد. رسول گرامى‏ اسلام(صلى اللهعلیه و آله) فرمود: «سافِرُوا تَصِحُّوا»(١٧)؛ (سفر کنید تا تندرست باشید). امام سجاد(علیه السلام) فرموده ‏اند: «حُجُّوا وَ اعْتَمِرُوا تَصِحَّ اَبْدَانُکُمْ»(١٨)؛ (به حجو عمره بروید تا بدن هاى شما سالم بماند). در این دو روایت، سلامتی و تندرستی در گرو سفر تضمین شده است. به این معنا که اگر به سلامتی خود می اندیشید مسافرت کنید، چون در مسافرت هم تفریح هست و هم تندرستی بدست می آید.

امام علی(علیه السلام) می فرمایند: «عَلَى‏ الْعَاقِلِ‏ اَنْ‏ یَکُونَ‏ طَالِباً لِثَلَاثٍ‏ مَرَمَّهٍ لِمَعَاشٍ اَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ اَوْ تَلَذُّذٍ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ»(١٩)؛ (خردمند از شهری به شهری [و از کشوری به کشور دیگر] نمی رود مگر برای یکی از این سه چیز، کسب حلال برای گذراندن زندگی، گام نهادن در راه آخرتو برخورداری از لذت حلال). سفر کردن در حقیقت، بهره‏گیرى از امکانات طبیعى و هم ‏نوایى با طبیعت است که همیشه سرشار از زیبایى، روح و روان آدمى را شاداب مى‏ سازد و در پى سلامت روح، جسم آدمى نیز با طراوت مى‏ شود.(٢٠)

زیارت اولیای الهی:

یکی از تاثیر گذار ترین سفر ها، سفر به قصد زیارتاولیای الهی است. در اسلام زیارتاولیای الهی یکی از بهترین توشه های آخرتشمرده شده و بسیار مورد سفارش قرار گرفته است. امام صادق(علیه السلام)‏ از قول پیامبر(صلى اللَّه علیه و آله) نقل مى‏ کند: «مَنْ اَتَانِی زَائِراً وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی وَ مَنْ وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّهُ»(٢١)؛ (هر کس به قصد زیارتمن بیاید، شفاعتمن بر او واجبمی شود و کسی که شفاعتمن شامل حال وی شود بهشتبر او واجبمی شود).(٢٢) امام رضا(علیه السلام) درباره زیارتامامان معصوم(علیهم السلام) می فرمایند: «اِنَّ لِکُلِّ اِمَامٍ عَهْداً فِی عُنُقِ اَوْلِیَائِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ اِنَّ مِنْ تَمَامِ الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ زِیَارَهَ قُبُورِ هِمْ‏ فَمَنْ زَارَهُمْ رَغْبَهً فِی زِیَارَتِهِمْ‏ وَ تَصْدِیقاً بِمَا رَغِبُوا فِیهِ کَانَ اَئِمَّتُهُمْ شُفَعَاءَ هُمْ یَوْمَ الْقِیَامَه»(٢٣)؛ (هر امامى را بر گردن دوستان و شیعیانش پیمانى هست، و از علامات و موجبات کمال وفاء به آن پیمان، زیارتقبور ایشان است، پس کسانى که از سر رغبت و شوق به زیارتشان، و براى اثبات صدق رغبت و شوق خود ایشان را زیارتکنند، ائمّه‏ ایشان در روز قیامتشفیع آنها خواهند بود). در منابع معتبر روایات از این دست فراوان هستند که مومنین را ترغیب و تشویق به زیارتمی کند.

کسب تجربه، دانش و معارف دین:

سفر کردن جهت کسب مهارت و دانش اندوزی در کلام پیشوایان دین بسیار به چشم می خورد و روایات در این باره فراوان است؛ رسول خدا(صلی اللهعلیه و آله) می فرمایند: «مَنْ سَلَکَ طَرِیقاً یَطْلُبُ فِیهِ عِلْماً سَلَکَ اللَّهُ بِهِ‏ طَرِیقاً اِلَى الْجَنَّهِ وَ اِنَّ الْمَلَائِکَهَ لَتَضَعُ اَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ الْعِلْمِ رِضًا بِهِ‏ وَ اِنَّهُ یَسْتَغْفِرُ لِطَالِبِ الْعِلْمِ مَنْ فِی السَّمَاءِ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ حَتَّى الْحُوتِ فِی الْبَحْرِ وَ فَضْلُ الْعَالِمِ عَلَى الْعَابِدِ کَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلَى سَائِرِ النُّجُومِ لَیْلَهَ الْبَدْرِ وَ اِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَهُ الْاَنْبِیَاءِ اِنَّ الْاَنْبِیَاءَ لَمْ یُوَرِّثُوا دِینَاراً وَ لَا دِرْهَماً وَ لَکِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ اَخَذَ مِنْهُ اَخَذَ بِحَظٍّ وَافِر»(٢٤)؛ (کسى که در راهى رود که در آن دانشى کسب کند خدااو را به بهشترهنمون می شود، همانا، فرشتگان با خرسندى بالهاى خویش برای طالب علم می گسترانند و اهل زمین و آسمان و حتی ماهیان دریا براى دانشجو طلب آمرزش می کنند و برترى عالم بر عابد مانند برترى ماه شب چهارده است بر ستارگان دیگر...). رسول گرامی اسلامدر بیانی دیگر سفر را موجب سود دهی و آگاهی بیشتر می داند: ‏«سَافِرُوا فَاِنَّکُمْ اِنْ لَمْ تَغْنَمُوا مَالًا اَفَدْتُمْ عَقْلًا»(٢٥)؛ (سفر کنید زیرا اگر مالی در سفر به دست نیاوردید، به حتم اندیشه شما زیاد خواهد شد).

برخی مواقع لازم است جهت فراگیری علم و دانش، انسان مسافت های طولانی را طی کند و رنج سفر را به جان بخرد. لذا امام علی(علیه السلام) در این باره می فرمایند: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ‏ وَ لَوْ بِالصِّینِ»(٢٦)؛ (علم را یاد بگیرید حتی اگر در چین باشد [یعنی اگر برای یاد گیری علم مجبور باشید این مسافت طولانی را طی کنید، این کار را انجام دهید]‏). ‏

همچنین امیر المومنین(علیه السلام) در دیوان اشعار خود برای مسافرت پنج فایده بر می شمارد که دانش افزایی یکی از آنهاست:

تَغَرَّبْ عَنِ الْاَوْطَانِ فِی طَلَبِ الْعُلَى وَ سَافِرْ فَفِی الْاَسْفَارِ خَمْسُ فَوَائِدَ

تَفَرُّجُ هَمٍّ وَ اکْتِسَابُ مَعِیشَهٍ وَ عِلْمٌ وَ آدَابٌ وَ صُحْبَهُ مَاجِدٍ

فَاِنْ قِیلَ فِی الْاَسْفَارِ ذُلٌّ وَ مِحْنَهٌ وَ قَطْعُ الْفَیَافِی وَ ارْتِکَابُ الشَّدَائِدِ

فَمَوْتُ الْفَتَى خَیْرٌ لَهُ مِنْ مَعَاشِهِ‏ بِدَارِ هَوَانٍ بَیْنَ وَاشٍ وَ حَاسِدٍ. (٢٧)

براى کسب بلند مرتبگى از وطن خود دور شو و سفر کن که در مساف÷رت پنج فایده است: برطرف شدن اندوه، بدست آوردن روزى و دانش و آداب زندگى، و هم‏نشینى با بزرگواران. گویند در سفر رنج و آزمون است و بریدن بیابان.ها و دیدن سختی هاست. مرد را مرگ بهتر است تا آنکه در خانه خواری و در میان سخن چینان و رشک بران به سرآرد.

 پی نوشت:

(١). سوره هاي آل عمران، آيه ١٣٧؛ انعام، آيه ٦؛ نحل، آيه ٣٦؛ نمل، آيه ٦٩؛ عنكبوت، آيه ٢٠؛ روم، آيه ٤٢؛ سباء، آيه ١٨.

(٢). مجموعه ورّام، ورام بن أبي فراس، مسعود بن عيسی‏، مترجم: عطايى، محمد رضا، بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى،‏ مشهد، ١٣٦٩ش،‏ چاپ اول،‏ ص ٧٩.

(٣). ر. ک: المبسوط في فقه الامامية، شيخ طوسي، محمّد بن حسن، المكتبة المرتضوية لاحياء الآثار الجعفرية، قم، ١٣٨٧ق، ج ١، ص ١٣٢.

(٤). ر. ک: تفسير نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الاسلامیه، تهران،۱۳۷۴ش، چاپ اول، ج‏٣، ص ١٠٢-١٠٣.

(٥). ر.ک: سیمای طبیعت در قرآن، رستمی، محمدحسین، موسسه بوستان کتاب، قم، اول، ۱۳۸۵ش، ص ۱۷.

(٦). پيام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب السلاميه،‏ تهران، ‏١٣٨٦ش،‏ چاپ نهم، ج‏١، ص٤٤٤.

(٧). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب،‏ محقق / مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلاميه، تهران، ‏١٤٠٧ ق،‏ چاپ چهارم‏، ج٢، ص١٥١.

(٨). سیمای طبیعت در قرآن، همان، ص ۱٧.

(٩). الكافي، همان، ج‏٢، ص١٥١.

(١٠). سیمای طبیعت در قرآن، همان، ص ۱٧.

(١١). نهج الفصاحة، پاينده، ابو القاسم، دنیای دانش، تهران، چاپ چهارم، ١٣٨٢ش، ص٥١٩.

(١٢). وسائل الشيعه، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن،‏ محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت(عليهم السلام‏)، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام)‏ قم، ‏١٤٠٩ق،‏ چاپ اول، ج١١، ص ٩.

(١٣). امالي، طوسى، محمد بن الحسن، محقق / مصحح: مؤسسة البعثة، دار الثقافة، قم، ‏١٤١٤ ق، چاپ اول،‏ ص‏١٩٣.

(١٤). من لا يحضره الفقيه‏، شیخ صدوق، محمد بن على،‏ تحقیق:‏ غفارى، على اكبر، دفتر انتشارات اسلامى،‏ قم‏، ‏١٤١٣ق‏، چاپ دوم، ج٣، ١٥٦.

(١٥). همان، ج ٣، ص ١٥٧.

(١٦). مجموعة ورام، همان، ص٧٩.

(١٧). وسائل الشيعه، همان، ‏ج ٨، ص٢٥٠.

(١٨). الكافي، همان، ج٤، ص٢٥٢.

(١٩). الكافي، همان، ج‏٢، ص١٥١.

(٢٠). ملكوت اخلاق، اسحاقى، سيد حسين، مشعر، تهران، ١٣٨٥ش ، چاپ دوم، ص١٧٤.

(٢١). الكافي، همان، ج‏٤، ص٥٤٨.

(٢٢). مرزهاى توحيد و شرك در قرآن‏، سبحانى‏، شيخ جعفر، مشعر، تهران، ١٣٨٠، چاپ اول، ص ٨٢.

(٢٣). الكافی، همان، ج‏١، ص٣٤.

(٢٤). من لا یحضره الفقیه، همان، ج ٢، ص ٥٧٧.

(٢٥). مكارم الأخلاق،‏ طبرسى، حسن بن فضل،‏ الشريف الرضى،‏ قم، ‏١٤١٢ق، چاپ چهارم، ص ٢٤٠.

(٢٦). مصباح الشريعة منسوب به جعفر بن محمد، امام ششم (عليه السلام)‏، اعلمى،‏ بيروت‏، ‏١٤٠٠ ق، چاپ اول، ص، ١٣، باب الخامس في العلم.

(٢٧). مستدرک الوسائل، نورى، حسين بن محمد تقى‏، محقق/ مصحح: مؤسسة آل البيت(عليهم السلام‏)، مؤسسة آل البيت(عليهم السلام)‏ قم، ‏١٤٠٨ق،‏ چاپ اول، ج ٨، ص ١١٥.

----------------------------------------

احکام شرعی

حکم صله رحم با بستگان گناهکار

پرسش: اگر فردی از بستگان، اهل گناه باشد صله رحم با او چه حکمی دارد؟

پاسخ: هرگاه ادامه رابطه با آنها مفسده داشته باشد و یا ترک آن موجب نهی از منکر آنان شود میتوان موقّتاً آن را ترک کرد. در غیر این دو صورت، باید در حدّ واجب صله رحم کرد، و در عین حال امر به معروف و نهی از منکر با زبان خوش فراموش نشود.

حداقل وظیفه افراد برای صله رحم

پرسش: حداقل وظیفه افراد برای صله رحم چقدر است؟

پاسخ: حدّاقل صله رحم آن است که در عرف گفته شود: «فلان کس با خویشاوندانش ارتباط دارد» و اگر طورى رفتار کند که بگویند: «قطع رابطه کرده» قطع رحم محسوب مى شود و بستگان در این رابطه با هم متفاوت هستند: نسبت به پدر و مادر، فرزند، برادر و خواهر توجه بیشتری باید کرد و نسبت به ارحام دور توجه مختصر کافی است.

حکم قطع ارتباط با اقوام همسر

پرسش: قطع ارتباط شوهر با بستگان زن و بالعکس چه حکمی دارد؟

پاسخ: اگر نسبت فامیلی ندارند کار حرامی نیست اما اختلاف کار شایسته ای نمی باشد.

معیار صله ارحام

پرسش: آیا صله رحم که در اسلام بر آن تأکید شده است، بر اساس روایات دارای معیار خاصّی می باشد؟ اگر کسی با نتیجه خواهر و یا برادرم و یا خاله و غیره قطع ارتباط کند، قاطع رحم محسوب مى شود؟

پاسخ: معیار صله رحم، داشتن ارتباط و پیوند با آن ها در حدّ متعارف و معمول است؛ البتّه هر قدر خویشاوندى نزدیکتر باشد رابطه باید بیشتر باشد.

حکم رساندن سلام به دیگری

پرسش: اين که مي گويند به فلاني سلام برسان، آيا رساندن اين سلام واجب است؟

پاسخ: در فرض سوال، واجب نیست.

Peinevesht:
  
    
TarikheEnteshar: « 1396/12/28 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 3484