ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال دوم - شماره هفتم - مرداد 1395)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال دوم - شماره هفتم - مرداد 1395)

null

طلیعه سخن

انقلاب اسلامی ایران به عنوان نظام سیاسی منبعث از آموزه­های ناب شیعی مورد توجه است ، لذا شکل گیری انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی(رحمت الله علیه) با هدف تحقق آرمان­ها و ارزش­های غنی اهل بیت(علیهم السلام) به منصۀ ظهور رسیده است که این امر نظام اسلامی را سرآمد همۀ مکاتب سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی قرار داده است.
در تبیین این مسأله باید به یکی از آرمان­های مهم و بی بدیل در حکومت اسلامی یعنی مبارزه اسلام با «مال‏اندوزى» و مواجهه قاطع با اختلاف طبقاتی در جامعه اشاره نمود[١].
لیکن منظور از اختلاف‏ طبقاتى‏، اختلافات نامعقول است، [٢] به طورى كه بعضى صاحب همه چيز و بعضى فاقد همه چيز باشند كه اين معنا مردود است،[٣]و إلا بين طبيب و پيش خدمت آن، فرق است و يا بين سرباز و فرمانده آن، فرق است،[٤] زیرا وجود اختلاف‏ طبقاتى‏ در جامعه که به تعبیر دیگر باید با عنوان استثمار كننده و استثمار شونده مورد نظر قرار گیرد هرگز موافق نظام آفرينش نيست، بلکه تفاوت استعدادها و تلاش­ها و كوشش­ها است که موافق و هماهنگ نظام آفرينش است، و ميان اين دو از زمين تا آسمان فرق است.[٥]
حال آنکه تفاوت استعدادها و درآمدها نباید باعث سوء استفاده در راه ايجاد جامعه طبقاتى گردد[٦] زیرا توزیع ناعادلانۀ ثروت میان مردم سرچشمه هر گونه شكاف و جدائى خواهد شد.[٧]
متأسفانه به عینه می ­توان مشاهده نمود که فساد مالی و زیاده خواهی ­های اقتصادی در میان برخی مدیران و مسئولان با سوء استفاده از برخی ساختارهای معیوب اقتصادی به اوج خود رسیده است؛ افزون طلبى و زياده‏ خواهى‏ دنيا پرستانی که به نوبۀ خود تعادل بهره گیری از منابع ثروت میان مردم را به شدت برهم زده است در حالی که تداوم و استمرار این پدیدۀ شوم زمينه را براى تعدى و تجاوز به حريم ديگران فراهم ساخته است به نحوی که حقوق مسلم انسان‏هاى ضعيف پايمال شده است.[٨]
از این رو در ماه ­های اخیر افشای حقوق نامشروع برخی صاحبان حقوق­ های نامتعارف به ویژه در بانک ها و بیمه ها.. در رأس خبرهای رسانه ­های دیداری و نوشتاری قرار گرفته است.
گفتنی است روشنگری ارزشمند برخی رسانه ­های ارزشی از عمق زیاده خواهی ­ها و منفعت طلبی ­های برخی مدیران طماع حکایت دارد که افشای این مسأله افکار عمومی کشور را به شدت جریحه دار نموده است، لیکن باید گفت کماکان دست اندازی به بیت المال در برخی لایه ­های مدیریتی کشوربه آسانی صورت می­گیرد و حتی پس از افشای این دزدی آشکار ، برخی مدیران و حتی فرزندان آنها از نظام طلبکار هستند ودریافت حقوق نامشروع را در یافت حق مطلق خود از نظام اسلامی بر می­ شمرند؟!.
از سوی دیگر برخی مدیران غافل نیز در نظام اسلامی ، اقدام ارزشمند افشاگران فیش­های نجومی را هجوم به مبانی ارزشی و ورود به حریم خصوصی افراد عنوان نمودند! حال آنکه اميرمؤمنان على عليه السلام حتی درباره وضع خانه‏هاى مختلف مدیران حکومت خود سخن گفته و انگشت روى جزئيات گذاشته است.[٩]
از این رو جای بسی تأسف و شرم ساری است که در جامعه اسلامی اختلاس‏ها و دزدى‏هايى صورت مى‏گيرد که برمبنای آمار شگفت‏انگيز جراید و رسانه ها، اگر فرد مفسد و فرزندان و نوه و نتيجه‏هايش هم از آن استفاده كنند تمام نمى‏شود،[١٠]این دزدی آشکار به منافع ملت در حالی است که على عليه السلام در پاسخ به درخواست برادرش عقیل مبنی بر پرداخت بیشتر از سهم بیت المال فرمود:«پرداخت سهم بيشتر از بيت‏ المال‏ نوعى دزدى‏ و سرقت است، چرا مرا به آن مى‏خوانى؟!»[١١]،[١٢]
لذا شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام) باید از ایشان یاد بگیرند، بدون شک اگر تقوای الهی وجود داشت، این اوضاع به وجود نمیآمد و  ما اکنون شاهد حقوقهای سرسام آور در جامعه نبودیم. امروزه برخی مستاجران را به خاطر نداشتن پول اجازه ناچیز از خانه بیرون می­کنند و آنها در کنار اسباب خود در خیابان می­نشینند، ولی برخی مدیران حقوق­های ده­ها میلیونی و چند صد میلیونی دریافت می کنند؛ به راستی چگونه می­توانند خود را شیعیان امام علی(ع) بدانند؟ شیعیان امام علی(ع) کسانی هستند که برای حفظ حرم اهل بیت(ع) می جنگند و شهید می­دهند.[١٣]
لذا با تأمل در سیرۀ نورانی امام علی (ع) بهتر می­توان به عمق ظلم و ستم صاحبان حقوق های نامتعارف در کشور به مردم پی برد، زیرا مگر نه این است که در کلام نورانی امام صادق(علیه السلام) پیروی از ائمۀ اطهار(علیهم السلام) یکی از نشانه ها و ویژگی های بارز شیعه واقعی مورد توجه قرار گرفته است؟ حال جای بسی شگفتی است که برخی افراد با بهره گیری از رانت و ویژه خواری و دریافت حقوق ­های نامتعارف بر خلاف سیرۀ عملی و سبک زندگی ائمۀ معصومین(علیهم السلام) حرکت می­کنند؛با این تفاسیر چگونه می­توان به مدیران ناصالح و مفسد، عنوان شیعه اهل بیت (علیهم السلام) اطلاق نمود؟
 بلکه حقیقت همان تعبیر رهبر معظم انقلاب است که به صراحت فرمودند؛ اینها خائنان به آرمان­ها و ارزش­های انقلاب اسلامی هستند که باید سریعاً عزل شوند و همۀ وجوه نامشروع را تا ریال آخر به بیت المال بازگردانند ، هم چنین باید این زیاده خواهان طماع در دادگاه عدالت دستگاه قضا محاکمه و مجازات شوند.
بنابراین علما و دانشمندان،نخبگان و انديشمندان جامعه وظيفه دارند با امر به معروف و نهى از منكر مانع تجميع اموال در دست گروه خاصى شوند[١٤] و از ايجاد اختلاف‏ طبقاتى‏ و انباشتگى اموال در دست طبقه‏اى خاص پيش‏گيرى كنند.[١٥]
امید است دستگاه قضا با همکاری موثر دولت و مجلس با برخورد فوری و قاطع به اینگونه ویژه خواری­ها پایان داده و دامان مقدس نظام اسلامی را از لوث وجود ننگین صاحبان حقوق­های نامشروع پاک نماید.
[١] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏٢ ؛ ص٤٥١.
[٢] كتاب النكاح ؛ ج‏٧ ؛ ص٤٨
[٣] همان.
[٤] همان.
[٥] تفسير نمونه ؛ ج‏١١ ؛ ص٣١٤.
[٦] ر.ک: تفسير نمونه؛ ج٣؛ص٣٦٥.
[٧] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص٦.
[٨] مثال­هاى زيباى قرآن ؛ ج‏٢ ؛ ص٦٩.
[٩] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏١٤ ؛ ص٨٣١.
[١٠] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص٢٨٢.
[١١]  بحار الانوار، جلد ٩( چاپ تبريز)، صفحه ٦١٣،( به نقل از داستان راستان، جلد ١، داستان ٣٨).
[١٢] آيات ولايت در قرآن ؛ ص١٩٦.
[١٣] بیانات حضرت آیتالله العظمی مکارمشیرازی ؛ مدرسه علمیه امام کاظم(ع)؛٧/٤/١٣٩٥.
[١٤] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج‏٢ ؛ ص٤٥١.
[١٥] همان.
--------------------------------------------------------------------------------------------------

پیام ها و بیانات

بيانيه حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى دامت بركاته در مورد اوضاع بحرانى بحرين
حكام بحرين كه از عقل و درايت كافى برخوردار نيستند خود را در گردآب خطرناكى افكنده اند كه روز به روز بر گرفتارى آنها افزوده می شود
١٣٩٥/٠٤/٠٢
در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان: انتقاد شدید معظم له نسبت به حقوق های نجومی
در مملکتی که افرادی توانایی پرداخت اجاره ندارند و آواره می شوند، برخی دیگر حقوق های بالای صد میلیون می گیرند و موضوع حقوق های سرسام آور مطرح است آیا شیعیان علی علیه السلام هستیم/شیعیان کسانی هستند که برای حفظ حرم، حفظ عراق و شیعیان بحرین ایستاده اند و می جنگند
١٣٩٥/٠٤/٠٨
معظم له در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان: انتقاد از بی نظمی های جامعه/دعوت برای حضور گسترده مردم در راهپیمایی روز قدس
مسأله حقوق های نجومی و کلان فقط نشانه اختلاف طبقاتی نیست بلکه ناهمگونی های بسیاری وجود دارد؛ در جامعه اسلامی نباید یک فقیر و بیکار وجود داشته باشد آیا اکنون بیکار و فقر نداریم؟ / جوانان تحصیل کرده ای هستند که کاری ندارند و مسافر کشی یا کارهای دیگر می کنند اما عده ای حقوق های چند صد میلیونی می گیرند تا خوش باشند و حتی با آن پول ها نیز وام می گیرند و احتمالا یارانه نیز دریافت می کنند
١٣٩٥/٠٤/٠٩
معظم له در راهپیمایی روز جهانی قدس: این راهپیمایی باید تا روزی که پایان سلطه اسرائیل غاصب است ادامه داشته باشد
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با قدردانی از حضور گسترده مردم در راهپیمایی روز جهانی قدس، تاکید کردند که مردم ما نشان داده اند به انقلاب و ارزش ها وفادار هستند.
١٣٩٥/٠٤/١١
پيام تسليت معظم له به مناسبت فقدان اسفناك بانوى فاضله خانم همايونى
اين بانوى محترمه كه از شاگردان برجسته بانو مجتهده اصفهانى بود، عمرى را در راه تربيت شاگردان و هدايت نسل جوان گذراند
١٣٩٥/٠٤/١٢
پاسخ به استفتایی در مورد یک اثر سینمایی
یکی از شبکه های تلویزیونی عربی که مقر آن در انگلستان است، از چند ماه قبل اقدام به جمع آوری میلیونها پوند از شیعیان جهان برای ساخت یک فیلم بلند سینمایی به نام یوم العذاب یا روز آزار و شکنجه نموده است
١٣٩٥/٠٤/١٤
معظم له در جمع زائران و مجاوران حرم رضوی
افرادی که خیالاتی نسبت به حجاب در سر دارند، از خیالات شان پشیمان می شوند / اگر حجاب و ازدواج اسلامی باشد، نوامیس مردم سالم می مانند و در صورتی که یکی از این دو نباشد به نوامیس جامعه اسلامی ضربه می خورد/ان شاءالله روزی می رسد آن قبور هر چه با عظمت تر در بقیع ساخته می شود، شیعیان و مسلمانان دیگر به زیارت آن ها می روند
١٣٩٥/٠٤/٢٥
از سوی دفتر معظم له منتشر شد: توضیحی در مورد فتوای حجاب دختران در خارج برای تحصیل
امیدواریم همه عزیزان به وظیفه شرعی خود در این امر عمل کنند و ان شاء الله سوء استفاده ای از فتوای مذکور نشود
١٣٩٥/٠٤/١٦
پاسخ یک نامه در مورد فتوای حجاب دختران در خارج برای تحصیل
اميدواريم در قضاوت ها عجله نفرماييد آن هم قضاوتى توأم با توهين نسبت به فقهاى بزرگ عصر ما كه ممكن است مسئوليت الهى در روز قيامت داشته باشد و يقين داشته باشيد در دنيا هم آثار آن خداى ناكرده دامن انسان را خواهد گرفت
١٣٩٥/٠٤/٢٠
توضیحاتی درباره فتوای آیت الله العظمی مکارم شیرازی پیرامون حجاب
این اجازه برای بانوان همان کشورها و در صورتی است که امکان هجرت برای تحصیل در کشوری که این شرط خلاف شرع در آن جا وجود ندارد، ممکن نباشد و همچنین امکان تحصیل از راه دور و با استفاده از آموزش های غیر حضوری و فضای مجازی هم ممکن نبوده باشد. در واقع برای تحقق شرایط ضرورت، باید همه فرایندها طی شود
١٣٩٥/٠٤/٢٢
--------------------------------------------------------------------------------------------------

معظم له در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان:
انتقاد از بی نظمی های جامعه / دعوت برای حضور گسترده مردم در راهپیمایی روز قدس

مسأله حقوق های نجومی و کلان فقط نشانه اختلاف طبقاتی نیست بلکه ناهمگونی های بسیاری وجود دارد؛ در جامعه اسلامی نباید یک فقیر و بیکار وجود داشته باشد آیا اکنون بیکار و فقر نداریم؟ / جوانان تحصیل کرده ای هستند که کاری ندارند و مسافر کشی یا کارهای دیگر می کنند اما عده ای حقوق های چند صد میلیونی می گیرند تا خوش باشند و حتی با آن پول ها نیز وام می گیرند و احتمالا یارانه نیز دریافت می کنند
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی سحرگاه امروز در مراسم احیای شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان که در مدرسه علمیه امام کاظم علیه السلام برگزار شد، فرمودند: مطابق بسیاری از روایات احتمال شب قدر بودن شب ٢٣ ماه مبارک رمضان بیشتر از شب های دیگر است.
ایشان افزودند: البته به یک معنا هر سه شب را می توان شب قدر دانست، می توان با توبه به درگاه خداوند متعال، تصمیمی برای آینده ای خوب و شفاعت طلبیدن از اولیاء الله مقدرات را به سوی بهتری هدایت کرد؛ مقدرات بر اساس قابلیت های انسان است.
معظم له با اشاره به وصیت نامه مولای متقیان امام علی علیه السلام اظهار داشتند: دومین سفارش حضرت در این وصیت نامه نظم در کارها بوده است، وقتی به قرآن مراجعه می کنیم می بینیم که سخن از نظم عمومی عالم می گوید، یکی از دلایل مهم برای مسأله توحید و خداشناسی نظم حاکم بر دنیا است.
ایشان با اشاره به آیه ٥ سوره یونس ادامه دادند: این آیه می فرماید خداوند کسی است که خورشید را نورافشان و ماه را نورانی قرار دارد، آن زمان نمی دانستند که نور ماه از تابش خورشید است که قرآن به این حقیقت علمی اشاره کرده است.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با بیان این که یکی از مأموریت های خورشید و ماه منظم کردن زمان است، ابراز داشتند: این دو ماه و سال را تنظیم می کنند تا انسان به واسطه این نظم بتواند زندگی کند، قرآن در سوره یاسین می فرماید خورشید و ماه و شب و روز از یکدیگر پیشی نمی گیرند.
ایشان عنوان کردند: آن زمان معتقد به حرکت خورشید نبودند اما قرآن می فرماید که خورشید شناور است و امروز ثابت شده که خورشید در حال حرکت است، از این آیه حرکت زمین نیز استفاده می شود؛ اگر نظم در این عالم بزرگ نباشد نمی توان زندگی کرد.
معظم له خاطرنشان کردند: حرکت دورانی خورشید دور زمین سبب گریز از مرکز می شود که اگر تنها فرار بود کره زمین یخ می زد و زندگی ممکن نبود، خداوند متعال چنان جاذبه و دافعه و تعادلی ایجاد کرده که میلیون ها سال این تعادل بدون کوجکترین تغییری وجود دارد و همین سبب شده که انسان زندگی داشته باشد.
ایشان اضافه کردند: کارکردن دستگاه های بدن انسان نیز با حساب و کتاب است که اگر کم و زیاد شود مشکلاتی به وجود می آید، وقتی در عالمی زندگی می کنیم که منظم است چگونه می توانیم زندگی بی نظمی داشته باشیم؛ باید هماهنگ بت عالم به سوی نظم برویم و جامعه باید منظم باشد.
معظم له با اشاره به روایاتی در زمینه لزوم برنامه ریزی در زندگی فرمودند: روایات می فرماید شبانه روز مؤمن باید ٣ بخش باشد، بخشی متعلق به فعالیت و تلاش برای زندگی آبرومند، بخش دیگر متعلق به عبادت و مناجات با خداوند و بخش سوم نیز باید متعلق به سرگرمی سالم، استراحت و ورزش باشد.
ایشان افزودند: زندگی اسلامی به انسان می گوید که باید به خانواده خود رسیدگی کند از این رو فقط سرمایه جمع کردن زندگی اسلامی نیست، عده ای نیز هستند که بخش مهمی از ساعات شبانه روز را در ارتباطات و فضای مجازی و شبکه های اجتماعی که به لجنزار تبدیل شده است می گذرانند.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی یکی از بی نظمی های جامعه را اختلاف طبقاتی دانست و اظهار داشتند: مسأله حقوق های نجومی و کلان فقط نشانه اختلاف طبقاتی نیست بلکه ناهمگونی های بسیاری وجود دارد؛ در جامعه اسلامی نباید یک فقیر و بیکار وجود داشته باشد آیا اکنون بیکار و فقر نداریم؟
ایشان ادامه دادند: جوانان تحصیل کرده ای هستند که کاری ندارند و مسافر کشی یا کارهای دیگر می کنند اما عده ای حقوق های چند صد میلیونی می گیرند تا خوش باشند و حتی با آن پول ها نیز وام می گیرند و احتمالا یارانه نیز دریافت می کنند.
معظم له با اشاره به نامه ٤٥ نهج البلاغه ابراز داشتند: به مولا خبر دادند که فرماندار بصره در یک مهمانی مجلل شرکت کرده است که حضرت در نامه خطاب به او فرمودند در سر سفره رنگین و پرغذایی نشستی که حتی یک فقیر حضور نداشته است؛ اکنون چقدر سفره داریم که اغنیا حضور دارند و خبری از فقرا نیست.
ایشان عنوان کردند: حضرت به فرماندار فرمود از شما نمی خواهیم همانند ما باشی اما باید حلال و حرام را رعایت کنی حال امروز چه اندازه بانک رباخوار و افراد رشوه خوار هستند، کجای دنیا رییس یک کشور به دلیل حضور فرماندار خود در یک مهمانی نامه می نویسد، اکنون مسائل بزرگ نیز تذکر داده نمی شود و بعد مدت ها صدایش در می آید.
معظم له خاطرنشان کردند: از دیگر بی نظمی های جامعه چشم و هم چشمی ها است که سبب نابسامانی می شود، امروز مسأله ازدواج نیز به بی نظمی تبدیل شده است، هرکس برای ازدواج کردن باید از چند گردنه صعب العبور گذر کند.
ایشان اضافه کردند: یکی از این مراحل خواستگاری است که امروزه بسیاری بالا و پایین می کنند، کدام انسان است که عیب نداشته باشد، اگر گذشت نباشد و معدل انسان ها حساب نشود کسی فرد دیگری را نمی پذیرد، مرحله دوم مهریه است که متأسفانه بر ارقام تجومی و بی مفهوم قرار داده می شود.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی با اشاره به فتوای خود درباره مهریه های نجومی فرمودند: درباره اینگونه مهریه ها فتوا دادیم که باطل است و مهرالمثل باید حساب شود، متأسفانه عندالمطالبه بودن نیز برخی دختران را تشویق می کند که عقد را به هم بزنند و صاحب ثروت شوند.
ایشان افزودند: مرحله دیگر جهیزیه است، بسیاری از دختران عقد کرده هستند که چون جهیزیه ندارند نمی توانند به خانه بخت بروند که باید ساده تر گرفته شود؛ رانندگی در کشور نیز نظم ندارد و تعداد کشته های حوادث رانندگی به اندازه کشته های جنگ است؛ اگر می خواهیم مملکتی آباد داشته باشیم، فقر ریشه کن شده و بیکاری رفع شود باید نظم حاکم شود.
معظم له با بیان این که خوشبختانه در قانون اساسی آمده که مذهب رسمی کشور شیعه علی علیه السلام است، اظهار داشتند: آیا عمل و برنامه ما نیز بر همین اساس است، باید فکری برای طلاق ها، قهرها و زندان ها به دلیل مهریه و بیکاری شود.
ایشان در بخش دیگر سخنان خود با اشاره به روز جهانی قدس بر لزوم حضور پرشور در این راهپیمایی تأکید کردند و ادامه دادند: روز قدس روزی است که مسلمانان به قدس شریف قبله نخست مسلمین اعلام وفاداری کرده و از غاصبان و حامیان آن ها اعلام بیزاری می کنند.
معظم له با بیان این که همه باید در راهپیمایی روز قدس شرکت کنند، ابراز داشت: رژیم غاصب اسرائیل اعلام کرده تا به حال می خواستیم ابتدا با فلسطین و سپس با اعراب و مسلمانان کنار بیاییم اما اکنون فهمیدیم که اول باید با اعراب کنار آمده و دم آن ها را ببینیم و سپس به سراغ فلسطین برویم.
ایشان عنوان کردند: در چنین شرایطی باید فریاد روز قدس در جهان طنین انداز شود، نباید فراموش کرد که قبله نخست مسلمین غصب شده و باید به زودی به جهان اسلام بازگردد.
--------------------------------------------------------------------------------------------------

ره یافت هایی از کلام مرجعیت در چشمۀ معرفت:
مبانی تربیت اخلاقی در صحیفۀ سجادیه از منظر معظم له

بي شک همه دعاها وارد شده از ائمة معصومين عليهم السلام داراى پيام هاى مفيد وسازنده اند؛ به راستي چه كسى است كه دعاى مكارم الاخلاق را مى خواند ومحتوايش در او اثر نمي گذارد. باشد كه ما انسان هاى گناهكار به خود آييم و هر چه بيشتر در مسير تهذيب نفس و پاكي روح و جان بكوشيم و اگر به گناهى آلوده شده ايم، هر چه سريع تر توبه نموده و آن را جبران نماييم
علماى اخلاق اسلامى كه فن آنها بررسى فضايل و رذايل اخلاقى در كتاب و سنت است بى آن كه روش معين ومراحل مختلفى را براى سيروسلوك تعيين كنند به بررسى فضايل اخلاقى وطرق تحصيل آن ورذايل وراه هاى مبارزه با آن پرداختهاند كه اگر مجموعه آن در وجود انسانى حاصل شود انسان كاملى خواهد بود كه عملاً مسير سير و سلوك الى الله را كامل كرده است .
ليکن سيره اصحاب ائمه وعلماى بزرگ شيعه در طى قرون واعصار بر اين نبوده كه افراد را به انتخاب استادى براى پيمودن مسير سيروسلوك الىالله توصيه كنند بلكه همه را موظف مىساختند كه از برنامههاى قرآنى وكلمات ائمه و به ويژه مفاهيم اخلاقي و عرفانى صحيفه سجاديه بهره گيرند واين راه را با توكل بر خداوند متعال بپيمايند. به ويژه دعايى كه فضايل اخلاقى و مكارم الاخلاق را بهطور گسترده بيان مىكند وبه زبان دعا وخطاب به خداوند همه آنها را از درگاه او مىطلبد مانند دعاى بيستم.
به اين ترتيب صحيفه سجاديه یک ميراث فرهنگى الهى، يك منبع بزرگ مكتبى ويك مشعل هدايت ربانى ويك مدرسه اخلاق وتربيت اسلامى است كه با گذشت روزگاران پايدار مىماند وانسانيت، پيوسته به اين ميراث محمدى وعلوى نيازمند است.
تهذيب نفس و راهکارهاي تحقق آن
در آموزه هاي قرآني روى اين مساله تكيه شده است كه فلاح و رستگارى در تزكيه نفس است، و محروميت و شكست و بدبختى در ترك تزكيه است. «قد أفلح من زكاها» .
بي شک تهذيب نفوس نه فقط بهتر زيستن از نظر مادى را شامل مي شود بلکه به عنوان سيرو سلوک اخلاقي مورد توجه است که هدف نهايى آن رسيدن به معرفةالله وقرب جوار اوست ، لذا دليل نخستين شرط براى رهروان راه حق، تهذيب‏ نفس‏ و تقوا است، كه بدون آن انسان در ظلمات وهم، گرفتار و در بيراهه ها سرگردان مى‏شود.
كسانى كه مى‏ خواهند به تهذيب‏ نفس‏ راه يابند بايد از در عبوديت و پرستش خداوند وارد شوند؛ سالكان راه خدا، و پويندگان طريق خودسازى و تقوا، بايد از نيايش و عبادت يارى طلبند و ناخالصي­ هاى وجود خود را در كوره داغ عشق به خدا بسوزانند و از بين ببرند، و مس وجود خود را با كيمياى عبادت زر كنند.
پس هر چه تهذيب‏ نفس‏ بيشتر شود، شناخت عظمت الهى و معرفت صفات جلا و جمالش بيشتر شود، شناخت عظمت الهى و معرفت صفات جلال و جمالش بيشتر.
اينگونه است که امام سجاد عليه السلام در بخش نوزدهم از دعاي مکارم الاخلاق در موضوع تهذيب نفس و اخلاق عرضه مي دارد « اللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِکَ مِنْ نَفْسِي مَا يُخَلِّصُهَا ، وَ أَبْقِ لِنَفْسِي مِنْ نَفْسِي مَا يُصْلِحُهَا ، فَإِنَّ نَفْسِي هَالِکَةٌ أَوْ تَعْصِمَهَا؛خداوندا صفات ناپسند را از من بگير و صفات نيکم را براي من بگذار و تقويت کن؛ چرا که اگر تو از من حمايت نکني من راه به جايي نمي برم».
خودشناسي مهمترين ضرورت براي تهذيب نفس
گفتني است يكى از راه‏ هاى اصلاح و تهذيب‏ نفس‏، خودشناسى است وقتى انسان خود را نشناسد و از كاستى‏ ها و عيب‏ هاى خود باخبر نشود، به دنبال اصلاح خود نخواهد رفت. لذا خودشناسى پايه مهم تهذيب‏ نفس‏ و تكامل در جنبه‏ هاى اخلاقى و مسائل ديگر است، زيرا جاهل بودن به قدر خويش، سبب بيگانگى از همه چيز و دورى از خدا مى‏ گردد.
از اين رو «شناخت خويشتن» مقدمه تهذيب نفس به شمار مي آيد ليکن انسان تا گردوغبار رذايل اخلاقى را فرو ننشاند وحجاب هاى هوى و هوس را از برابر چشم دل برنچيند، شناختن خويشتن بهصورت وجود وابسته به ذات پاك پروردگار درحقيقت حاصل نمىشود.
بدين ترتيب خودشناسى بهترين راه براى خدا شناسى است، که تحقق اين مهم و آگاهى از صفات جلال و جمال حق، قوي­ترين عامل براى پرورش ملكات اخلاقى و كمالات انسانى و نجات از پستى و حضيض رذائل و رسيدن به اوج قله فضائل است.
بي ترديد وقتى انسان خود را شناخت و به كرامت و عظمت خود پى برد، هرگز خود را به بهاى ناچيز نمى ‏فروشد، وقتى انسان خود را شناخت به استعدادهاى گوناگون كه خداوند در او نهفته است پى مى‏برد و آن را شكوفا مى‏ كند، و كسى كه خود را شناخت هرگز خود را به رذايل اخلاقى آلوده نمى‏ كند، چرا كه رذايل اخلاقى زندگى انسان را تباه مى‏ كند و در جامعه زندگى را براى افراد تلخ مى‏ گرداند. اما بعد از شناخت صفات خوب و بد انسان، مسيرهاي متعددي براي اصلاح وجود دارد.
تهذيب اخلاق در گرو تبعيت از سبک زندگي پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) وائمة اطهار(عليهم السلام)
بديهي است تهذيب‏ نفس‏ در سايه تعليمات پيامبران و معصومان عليهم السلام حاصل مى‏ شود، حجاب ­ها كنار مى‏رود و انسان اسرار پشت پرده غيب را مى‏ بيند و اطمينان و يقين و آرامش كامل حاصل مى‏ كند.
با تأمل در آموزه هاي روايي و قرآني مي توان گفت بايد در طريق تهذيب‏ نفس‏ و سير و سلوك الى الله، هر كس پيشوا و مقتدايى را برگزيند. لذا مومنان در مسير تهذيب بايد در هر قدم، نيكان و پاكان مخصوصا پيامبراكرم صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام را اسوه و قدوه و سرمشق خود قرار دهند؛ و اين از گام­ هاى مؤثر براى وصول به هدف آفرينش انسان يعنى تهذيب‏ نفس‏ و پرورش فضائل اخلاقى است.
بي شک بهره‏ گيرى از استاد خاص يعنى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و پيشوايان معصوم عليهم السلام در تمام مراحل لازم است. اينگونه است که صدها آيه قرآن، انسان را موجودى مختار و صاحب اراده، و مكلف به تكاليف و مسئول در برابر اعمال خويش، و قابل هدايت بوسيله پيامبران و تهذيب‏ نفس‏ و خودسازى، مى‏داند.
قرآن کريم در آيه ٢١ سوره احزاب بر لزوم الگوگيري از پيامبراکرم صلى الله عليه و آله، تأکيد مي کند و مي گويد:«خداوند، پيغمبران را از جنس خود انسان قرار داد تا از آنها الگوگيري کنند؛ اگر پيامبران از جنس فرشته بودند، براي انسان قابل الگوگيري نبودند».
از سوى ديگر اين حقيقت را نمى‏توان انكار كرد كه پيامبران با روح بلند و تهذيب‏ نفس‏ كامل و پاكى قلب كه دارند، حجاب‏ها از مقابل ديدگان دل آنها كنار رفته، و بسيارى از اسرار عالم غيب را مى ‏بينند.
بنابراين تمام زندگاني پيامبراکرم صلى الله عليه و آله داراي پيام و درس براي تهذيب اخلاق است، و مطالعات حالات انبياء، اولياي الهي و بزرگان يکي از راه هاي اصلاح انسان است، بلکه سبک زندگي بزرگان ديني در رفتار با خانواده، دوستان، دشمنان و جامعه براي همه افراد الگو و زمينه ساز تهذيب نفس است که آن نيز بدون خودسازى وتهذيب باطن وپرهيز از هرگونه گناه وتخلق به اخلاق انبيا واوليا حاصل نمىگردد.
عفو و بخشش؛ تجلي بارز تهذيب نفس در سيره نبوي
لازم به ذکر است راهيان راه حق و سالكان الى الله و طالبان تهذيب‏ نفس نبايد به صورت انسانى عبوس و خشك و فاقد احساس و محبت‏ در آيند، بلکه صبر، شکيبايي، محبت و عفواز جمله توصيه هاي دين در مسير کسب اين مهم به شمار مي رود .
در تبيين اين مسأله بايد به محبت ورزيدن و عفو کردن رسول خدا صلى الله عليه و آله به عنوان يکي از برجستة ترين سنت هاي اسلامي اشاره نمود . زيرا آن حضرت روحيه انتقام جويي عرب جاهلي راکه کينه هاي خود از قبايل را به نسل هاي بعدي نيز منتقل مي کرد از بين برد..
هم چنين بايد گفت بعد از هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله به مدينه نيز جنگ هاي متعددي آغاز شد و در جنگ احد حضرت حمزه عليه السلام که از محبوب ترين افراد نزد پيامبر صلى الله عليه و آله بود، به شکلي وحشيانه به شهادت رسيد؛ بعد از فتح مکه، برخي از مسلمانان آماده انتقام گيري بودند که پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله با اين کار مخالفت کردند و گفتند امروز روز محبت و بخشش است تا افراد را به اسلام جذب کنيم.
از اين رو بعضى از مفسران خلق عظيم پيامبر صلى الله عليه و آله را به صبر در راه حق، وسعت بذل و بخشش، تدبير امور، و رفق و مدارا و تحمل سختى‏ها در راه دعوت به سوى خدا و عفو و گذشت و جهاد در راه پروردگار و ترك حرص و حسد تفسير كرده ‏اند. ،
دعا زمينه ساز تهذيب نفس
دعا و مناجات يكى از بهترين وسيله ‏هاى ارتباط معنوى با خداوند و كسب صفاى باطن و تهذيب‏ نفس‏ است. زيرا دعا انسان را به اصلاح خويشتن وتهذيب اخلاق دعوت مى كند. وزمينه ساز تهذيب نفس است .
بديهي است هنگامى كه انسان خود را دربرابر خداوندى مشاهده مى كند كه از همه عيوب پاك ومنزه است، سعى مىكند خود را هرچند بهصورت ضعيف همانند او كند واز عيوب ورذايل اخلاقى پيراسته سازد. و از آنجا که طالب اجابت است سعى مىكند شرايط اجابت دعا را كه تمام آنها جنبه تهذيب اخلاق دارد فراهم سازد واين فرصتى است براى او تا خود را اصلاح وتهذيب كند.
از اين رو محتواى سازنده دعاها سبب تهذيب نفوس وتكامل ارواح وفاصله گرفتن دعا كننده از رذايل اخلاقى مىگردد. لذا امام سجاد(علیه السلام) در فصل نوزدهم دعاي مکارم الاخلاق صحيفة سجاديه از خداوند درخواست مي کند که «صفات بد اخلاقي را از من بگير و اخلاق هاي خوب من را تقويت کن» .
بايد دانست ائمه اطهار عليهم السلام با آن‏كه پيراسته از هر گناهى بوده‏ اند، ولى با توجه به عظمت پروردگار و نگاه به جلال و جبروت حق تعالى، خود را در پيشگاه ذات ربوبى، مقصر مى‏ديدند و معتقد بودند، نمى‏توانند آن گونه كه شايسته خداوندى است، اطاعت و بندگى او را بجا آورند، و لذا از درگاه خداى مهربان عذرخواهى مى‏كردند و استغفار و توبه مى‏نمودند.
علاوه بر آن‏كه، اين گونه دعاها و طلب توبه و استغفار از سوى آن بزرگواران براى مردم جنبه سرمشق و آموزشى دارد؛ و راه بازگشت به خداوند و توبه و انابه به درگاه او را، به ما مى‏ آموزد، و عظمت گناه و سنگينى نافرمانى حق را به درستى براى ما مجسم مى‏سازد.
دعا؛ درخواست کسب توفيق نه اجبار
حال ممکن است اين سوال در ذهن براي برخي افراد شکل بگيرد که اگر خداوند اخلاق هاي زشت را بگيرد و فضيلت هاي نيک را بدهد که افتخاري نيست و اين مسئله جبر مي باشد.
در پاسخ بايد گفت اين دعاها به معناي درخواست توفيق از خدا براي ترک معصيت و انجام کارهاي نيک است.
زيرا تقاضا از خداوند براي تقويت صفات خوب و ترک رذيلت هاي اخلاقي به معني اجبار نيست، بلکه منظور فراهم کردن توفيق است.
به تعبير ديگر مسائل مربوط به تأثيردعا و توبه و مانند اين ها همه به قضاى مشروط (غير حتمي)باز مى گردد، كه اگر نباشد، تمام درها به روى انسان ها بسته مى شود و همگى در بن بست جبر قرار مى گيرند.
به عبارت ديگر سعادت و شقاوت ما به اعمال ما و تصميم و اراده ما بستگى دارد، و اراده و مشيت الهى نيز در اين جا بر طبق كوشش ما و بر طبق اعمالى است كه انجام مى دهيم.
چيستي مفهوم توفيق
«توفيق‏» در لغت به معناى موافق ساختن و هماهنگ نمودن است كه با معناى عرفى آن كاملا سازگار است. منظور از «توفيق‏» يعني آماده بودن اسباب براى انجام دادن كارى است، مثلا اگر انسان حال خوبى براى دعا پيدا كند و مجلس مناسبى تشكيل شود و خطيب دانشمند و باصفايى آن مجلس را اداره كند، گفته مى‏شود توفيق براى دعا حاصل شد. همچنين فراهم شدن اسباب مثلا براى زيارت بيت الله يا كمك به محرومان يا فرا گرفتن علم و دانش تمام اينها توفيق ناميده مى‏شود .
حصول توفيق در گرو انجام عمل خير
بايد اذعان کرد انجام عمل‏ خير سبب توفيق‏ الهى مى‏گردد، و انجام اعمال شر توفيق را از آدمى سلب مى‏كند. لذا «توفيق» را به هرکسي نمي دهند، بلکه گاهي انسان بايد يک کار خوبي انجام دهد تا توفيق پيدا کند؛ در روايات اشاره شده بعضي کارهاي زشت، توفيق اقامه نماز شب را از انسان مي گيرد.
هم چنين گاهي انجام يک کار کوچک توفيق بزرگ مي آورد، گاهي خدمت بدون ريا به مردم، مايه کارهاي بزرگ براي انسان مي شود و بر اين اساس از انجام کارهاي کوچک بااخلاص نبايد غفلت کرد.
لذا حضرت موسى با يك عمل‏ صالح كوچك همچون سيراب کردن گوسفندان حضرت شعيب پيغمبر عليه السلام،صاحب زن و زندگى شد، و توفيق‏ تلمذ و شاگردى در محضر پيامبرى بزرگ را يافت، و در حقيقت دوران پيش دانشگاهى و پيش نبوت خود را در نزد حضرت شعيب گذراند، تا آماده دريافت رسالت و نبوت و مأموريتى عظيم گردد. آرى! تمام اين توفيقات نتيجه آن عمل صالح كوچك بود.
بنابراين «توفيق» به معناي کمک هاي الهي است، گاهي انسان نمي تواند به تنهايي در يک مسير قدم بگذارد؛ دعا سبب مي شود که خداوند، ما را در مسير ترک عادات و رفتارهاي ناپسند و انجام کار نيک کمک کند.
سخن آخر
در خاتمه بايد از اولياى حق كمك گرفت وبه آنها اقتدا نمود، لذا سعى كنيم متخلق به اخلاق آنها شويم واين بهترين سرمشق ماست وسرانجام در پرتو نور ولايت آنها شاهراه هدايت را ادامه مىدهيم تا به سرمنزل مقصود برسيم.
هم چنين از خدا مي ­خواهيم ايمان ما را به حدى برساند كه مرگ را لحظه شكستن زندان بدانيم و اين ميسر نمى‏شود مگر اينكه تهذيب‏ نفس‏ و عمل صالح داشته باشيم.
بي شک همه دعاها وارد شده از ائمة معصومين عليهم السلام داراى پيامهاى مفيد وسازندهاند؛ به راستي چه كسى است كه دعاى مكارم الاخلاق را مىخواند ومحتوايش در او اثر نمىگذارد. باشد كه ما انسانهاى گناهكار به خود آييم و هر چه بيشتر در مسير تهذيب‏ نفس‏ و پاكى روح و جان بكوشيم و اگر به گناهى آلوده شده‏ايم، هر چه سريع‏تر توبه نموده و آن را جبران نماييم.
سزاوار است همه مؤمنان (مخصوصا جوانان پاكدل) از فضاى آكنده از معنويت اين ماه غافل نشوند و در خودسازى و تهذيب‏ نفس‏ بكوشند كه به پيشرفت‏ هاى مهمى نائل مى‏شوند.
خدايا! ما را براى كارهاى خير توفيق عنايت كن؛ يعنى وسايل آن را اعم از روحانى و جسمانى فراهم نم .
خداوندا! تو خوب مى‏دانى، اگر ما توفيق پيمودن راه اوليائت را در تهذيب‏ نفس‏ و حسن اخلاق و صفاى باطن نيافته ‏ايم، خواهان و عاشق آن هستيم، ما را بر اين كار موفق دار و در اين راه ما را يارى فرما و به گروه‏ «من انعم الله عليهم» ملحق نما و همراه و همدم‏ «و حسن أولئك رفيقا» كن!.
اميدواريم ان شاءالله خداوند توفيق الگوگيري از انبياء، اولياي الهي و عالمان دين را در ماه مبارک رمضان براي تبديل شدن به انساني کامل و متعالي عنايت بفرمايد.

--------------------------------------------------------------------------------------------------

ره یافت هایی از کلام مرجعیت در چشمۀ معرفت:
مبانی و رویکردهای خدا محوری در صحیفۀ سجادیه از منظر معظم له

پروردگارا! صبر و استقامت و پايدارى و شكيبايى و خويشتندارى ما را روز به روز زيادتر كن، و ما را در صف صابران حقيقى و واقعى قرار ده، و اجر و پاداش شكيبايان را به ما عنايت فرما، تا در سايه آن خشنوديت را جلب كنيم، و به بهشتت درآييم، و در غرفه هاى آن جاى گيريم
بديهي است دعاى مكارم ‏الاخلاق صحيفة سجاديه درخواستى است از خداوند، براى رفع صفات ناپسند و مذموم و راه و روشى كه مورد رضايت خداوند است، لذا در اين دعا‏ كه از امام سجاد عليه السلام نقل شده، صفات برجسته فردى و اجتماعى كه در پرتو آن مى‏ توان طرح زندگى‏ صحيحى براى فرد و جامعه ريخت، بيان گرديده است‏.
مرحوم امام خمينى در كتاب آداب الصلاة چنين مى فرمايد: در كلمات ائمه اطهار خصوصاً در صحيفه سجاديه همان صحيفه نورانيه الهيه كه از سماوى عرفان عارف بالله وعقل نورانى سيد الساجدين نزول يافته، براى خلاص بندگان خدا از زندان طبيعت وفهماندن ادب عبوديت وقيام در خدمت ربوبيت برنامه جالبى است.
آرى! اينگونه است که بايد به سراغ دعاهاى پر مغز امام سجاد در صحيفه سجاديه‏ رفت، و در پرتو توصيف ­هاى اين بندگان مخلص خدا، خدا را شناخت.
امام سجاد عليه السلام دربيستمين فصل دعاي مکارم الاخلاق صحيفه سجاديه به خداوند عرضه مي دارد:« اللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِي إِنْ حَزِنْتُ، وَ أَنْتَ مُنْتَجَعِي إِنْ حُرِمْتُ، وَ بِک اسْتِغَاثَتِي إِنْ کرِثْتُ، وَ عِنْدَک مِمَّا فَاتَ خَلَفٌ...؛هنگامي که غمگين مي شوم تو يار و ياور من هستي، و هنگامي که محروميت ها به سراغ من مي آيد تو تکيه گاه من هستي، و هنگامي که کار بر من دشوار و سخت مي شود تو فريادرس من هستي، و هنگامي که از من چيزي تلف مي شود تو جبران کننده آن هستي ...».
گفتني است امام سجاد عليه السلام در بيستمين فصل دعاي مکارم الاخلاق به آسيب هاي متعددي از قبيل «اندوه و حزن»، «محروميت»، «دشوار شدن کارها»، «زيان و ضرر».. و لزوم اتکاء به خداوند اشاره داشته اند. آن حضرت از خداوند مي خواهد که ذات اقدس الهي در همه اين مسائل، يار و ياور و جبران کننده باشد. در واقع امام عليه السلام مى‏ خواهد اين حقيقت را بازگو كند كه من تنها ثناى تو مى‏ گويم و تنها به تو اميد بسته‏ ام و حلال‏ مشكلات‏ من تنها تويى!.
اينچنين است که آن حضرت خدا را به عنوان ثقه و مورد اعتماد و تكيه‏ گاه گرفته‏ است. لذا در مناجات‏ هاى پانزده‏ گانه امام سجاد عليه السلام وارد شده است كه به پيشگاه خدا عرضه مى‏ دارد؛«تو مراد منى و غير تو مراد من نيست. شب‏زنده‏ دارى و بيدارى‏ام فقط براى توست نه غير تو. ديدارت نور چشم من و وصل تو آرزوى من و به سوى تو شوق و اشتياق من است. در وادى محبت تو سرگشته و در هواى تو دل‏داده ‏ام و خشنودى‏ات مقصد و مقصود من ... و قرب تو منتهاى خواسته من است».
لزوم اجتناب از منفي گرايي در مواجهه با مشکلات زندگي
بي ترديد دعا انسان را به خدا نزديك مى ‏كند و روح او را تلطيف كرده و نشاط روحانى او را افزايش مى‏ دهد؛ اميد او را به آينده زياد كرده، و از سقوط در دره هولناك يأس‏ و افسردگى رهايى مى‏ بخشد. زيرا انسان مى‏ كوشد با توجه مخصوص به پروردگار، راز و نياز با او و نيايش به درگاه پاكش، روح خود را از جهان ماده برتر ساخته، قلب و جان خود را از آلودگى به گناه شسته و صفات برجسته انسانى را در خود پرورش دهد، و با استمداد از قدرت و عظمت پروردگار، يأس‏ و نوميدى را از خود دور سازد، همواره بياد خدا بوده، و در برابر او احساس مسؤوليت كند. بنابراين بايد دانست روزهاي سخت و دشوار همراه با مشکلات وجود دارد و اينکه ما بخواهيم زندگي، خالي از اين ها باشد امکان پذير نيست.
در واقع بايد گفت افراد در برابر مشکلات زندگي دو رويکرد اتخاذ مي کنند، گروهي مأيوس و افسرده مي شوند و خداي ناکرده دست به خودکشي مي زنند و از جامعه کنار مي روند و براي هميشه خانه نشين مي شوند و فعاليت ها را کنار مي گذارند چرا که حالت منفي در مقابل مشکلات به خود گرفته اند. که اين امر نگرانى و آشفتگى و گاه يأس‏ و حتى بدبينى به ساحت قدس خداوند ايجاد مى ‏كند که كار زشت و ناپسندى است.
زيرا انسان هاى بى‏ ايمان يا ضعيف الايمان چنان هستند كه اگر مختصر نعمتى از نعم الهى از آنها سلب شود زبان آنها به ناشكرى و اظهار يأس‏ و نا اميدى گشوده مى‏ شود، لذا بايد گفت مؤمنان راستين كسانى هستند كه نه به هنگام نعمت گرفتار غرور و غفلت مى‏ شوند و نه به هنگام مصيبت، گرفتار يأس‏ و نوميدى، بلکه نعمت را از خدا مى‏ دانند و شكر به درگاه او مى‏ برند، و مصيبت را آزمون و امتحان، و يا نتيجه اعمال خويش محسوب مى‏ دارند و صبر مى‏كنند و رو به درگاه او مى ‏آورند.
چنانكه امام سجاد عليه السلام در در دعاى ابوحمزه مى‏ فرمايند«همانا به خاطر قدم اميد به تو و عظمت طمع (بندگان) در وجود تو طلب مى‏ كنم آنچه را كه واجب كردى بر نفس خودت كه رأفت و رحمت است». البته اين طمع ممدوح و اميد به اين رحمت و ثواب و قرب الهى و دخول در جنت به صرف طمع حاصل نمى‏ شود. آن امام سجاد عليه السلام، كه طمع در رحمت الهى دارد، به وظائف و تكاليف الهى نيز عمل كرده، و چنين توقعى دارد.
خداوند؛ کليد گشايش غم و اندوه
امام سجاد عليه السلام دربيستمين فصل از دعاي مکارم الاخلاق صحيفه سجاديه در فرازي به خداوند عرضه مي دارد:«اللَّهُمَّ أَنْتَ عُدَّتِي إِنْ حَزِنْتُ؛هنگامي که غمگين مي شوم تو يار و ياور من هستي».
لازم به ذکر است «حزن‏» حسرت خوردن و درد كشيدن به خاطر فقدان محبوبى يا فوت مطلوبى است. لذا در حديثى از امام صادق عليه السلام مى ‏خوانيم: «اگر ساعتى حزن از دل هاى اهل معرفت پوشيده گردد به درگاه خدا استغاثه مى‏ كنند و آن را از او مى ‏خواهند».
بي ترديد قدرت پروردگارعامل گشودن هر مشكل و از ميان بردن هر اندوه و غم‏، و فراهم ساختن اسباب هر فتح و پيروزى است، در واقع هيچكس جز او« فتاح» نيست، و«مفتاح» و كليد همه درهاى بسته در دست قدرت اوست.
بدين ترتيب شكايت كردن به درگاه خداوند نه تنها عيبى ندارد، بلكه نوعى دعا و تضرع و درخواست از اوست و در دعاهاى معصومان هم آمده است، همان‏گونه كه يعقوب پيغمبر عليه السلام بعد از آنكه يوسف عليه السلام و بنيامين عليه السلام را از دست داد در برابر سرزنش افراد گفت: «قال إنما أشكوا بثي و حزني‏ إلى الله » ؛ من غم و اندوهم را تنها به خدا شكوه مى ‏كنم» .
و نيز در مناجات دوم از مناجات‏ هاى پانزده‏ گانه امام سجاد عليه السلام مى‏ خوانيم:««إلهى إليك أشكو نفسا بالسوء أمارة؛ اى معبود من، به تو شكايت مى كنم از نفسى كه مرا به بدى فرمان مى‏ دهد».
پس عارفان و مؤمنان داراى حزن هستند ، و سرچشمه غم عارفان و پرهيزكاران مقصر دانستن خود در پيشگاه الهى، و اينكه از عهده تكاليف الهى برنيامده ‏اند، آن طورى كه بايد طاعت و فرمانبردارى خدا را كنند، نكرده ‏اند، و همين احساس است كه همانند امام چهارم (كه از كثرت عبادت ملقب به زين العابدين است) را وادار مى‏ كند كه در دعاى ابوحمزه ثمالى با سوز و گذار چنين گويد: «چه كسى بد حال‏تر از من است، اگر با اين حالت به قبرم منتقل شوم، قبرى كه مهيا نكرده ‏ام آن را براى خوابيدن، و فرش نكرده ‏ام آن را با عمل صالح، چرا نگريم در حالى كه نمى‏دانم مسير من به چه طرف است، و مى‏ بينم نفس با من خدعه مى كند، و روزگارم با من مكارى و عقاب مرگ بر سرم پر و بال گشوده، چرا نگريم، مى‏ گريم‏، براى خروج نفس و جانم، مى ‏گريم براى تاريكى قبرم، مى ‏گريم براى تنگى لحدم، مى‏ گريم براى سؤال منكر و نكير (دو فرشته‏ اى كه در قبر مسئول، سؤال هستند) از من، مى ‏گريم براى خارج شدن از قبرم، در حالى كه برهنه و ذليل و حمل كننده سنگينى بار اعمالم بر پشتم هستم ...».
در ساية حمايت خدا نه خلق خدا
از آن‏جا كه انبياء الهي عليهم السلام و خاتم پيامبران صلي الله عليه و آله و سلم و امامان معصومين عليهم السلام مقام والايى در معرفة الله داشته ‏اند، به خوبى مى‏ دانستند كه منبع اصلى هر قدرت و خير و بركتى خدا است، و اگر خدا حمايت‏ از كسى كند اگر تمام جهانيان دست به دست هم دهند قدرت بر اين‏كه زيانى به او برسانند، ندارند.
لذا پيامبران عليهم السلام و معصومان عليهم السلام هم در برابر وسوسه‏ هاى شيطان بايد خود را به خدا بسپارند و هيچكس از لطف و حمايت‏ خدا در برابر وساوس شياطين و نفس بى نياز نيست، حتى معصومان عليهم السلام.
از اين رو امام سجاد عليه السلام در بيستمين فصل دعاي مکارم الاخلاق صحيفه سجاديه مي فرمايد؛«وَ أَنْتَ مُنْتَجَعِي إِنْ حُرِمْتُ؛ و هنگامي که محروميت ها به سراغ من مي آيد تو تکيه گاه من هستي»
گفتني است كسانى كه در مقام رهبرى خلق و پيشوايى و تأسى مردم قرار گرفته‏ اند، آنها هميشه براي تن در دادن به محروميت­ ها براى نيل به رضاى خدا و هدايت خلق تلاش مي کنند زيرا مؤمن در ميدان حوادث خود را تنها نمى ‏بيند، بلکه دست لطف و حمايت‏ خدا را دائما بر سر خويش احساس مى‏ كند.
شکي نيست که حمايت‏ خدا شامل حال پرهيزکاران است. ليکن نكته بسيار مهم اين است كه انسان بفهمد ضعيف است و تا حمايت‏ الهى نباشد نمى ‏تواند كارى صورت دهد. ازاين‏رو كارها را براى خدا بكند، اگرچه مردم از او ناراضى و خشمگين گردند لذا ما بايد مردم را براى خدا بخواهيم نه خدا را براى مردم. مبادا روزى كه براى جذب مردم، خدا را از خود ناخشنود سازيم.
از آن‏جا كه افراد با ايمان، مخصوصاً سالكان الى الله و بندگان سپاسگزار و ترسان از هواى نفسانى و وسوسه‏ هاى شيطانى بايد پيوسته به ياد خدا باشند؛ و همواره خود را در پناه او و تحت حمايت‏ آن كريم بنده نواز قرار مى ‏دهند ، لذا اگر توكل بر خدا باشد او هم حمايت‏ و راهنمايى مى ‏كند. «و من يتوكل على الله فان الله عزيز حكيم؛ هركس بر خدا توكل كند پيروز مى ‏گردد؛ چرا كه خداوند توانا و حكيم است». زيرا همه نياز توكل كنندگان را مى‏ داند، و هم قادر بر حمايت‏ از آنها است‏.
خداوند؛ بهترين يار و مددکار در مشکلات و سختي ها
يك نگاه اجمالى، به سراسر زندگى‏ انسان در اين جهان نشان مى ‏دهد كه همه آن آميخته با رنج و مشقت‏ است، از آن لحظه ‏اى كه نطفه ‏اش در رحم قرار مى‏ گيرد، مراحل زيادى از مشكلات را طى مى كند تا متولد شود و بعد از تولد در دوران طفوليت و جوانى و بعد پيرى مواجهه با انواع مشقت‏ ها و رنج‏ هاست كه قرآن به اين نكته اشاره مى‏ كند و مى‏ فرمايد: «لقد خلقنا الإنسان فى كبد؛ ما انسان را در رنج آفريديم (و زندگى او پر از سختى است)».
هم زندگى او توأم با رنج است هم اطاعت فرمان پروردگار توأم با سختى ‏هاو مشکلات است. لذا امام سجاد عليه السلام در فصل بيستم دعاي مکارم الاخلاق به خدا عرضه مي دارد؛«وَ بِک اسْتِغَاثَتِي إِنْ کرِثْتُ؛ هنگامي که کار بر من دشوار و سخت مي شود تو فريادرس من هستي».
با تأمل در آموزه هاي قرآني مي توان دريافت كه طبيعت زندگى‏ اين جهان در هيچ مرحله خالى از مشكلات، ناراحتي­ ها، و رنج و مشقت‏ نيست، خواه اين مشكلات جنبه جسمانى و بدنى داشته باشد، و يا جنبه روحى و فكرى و يا هر دو، و هيچكس را خالى از آن نمى‏ بينيم.
در حديث بسيار پرمعنايى از امام على بن الحسين عليه السلام مى‏ خوانيم:«الراحة لم تخلق فى الدنيا و لا لاهل الدنيا...؛ راحتى و آسايش در دنيا و براى اهل دنيا وجود ندارد، راحتى و آسايش تنها در بهشت است، و براى اهل بهشت! رنج و تعب در دنيا آفريده شده، و براى اهل دنيا، و (به همين دليل) هر كسى پيمان ه‏اى از آن به دست مى ‏آورد دو برابر آن حرص نصيب او مى‏ شود، و كسانى كه از دنيا بيشتر دارند فقيرترند! زيرا محتاج ديگران در حفظ اموال خويشند، و به وسائل و ادوات زيادى براى حفظ آن نيازمندند، بنا براين در ثروت دنيا راحتى نيز وجود ندارد».
سپس امام عليه السلام در ذيل اين حديث فرمود:«كلا ما تعب اولياء الله فى الدنيا للدنيا، بل تعبوا فى الدنيا للآخرة؛ هرگز دوستان خدا در دنيا به خاطر دنيا رنج و تعب نمى ‏كشند، بلكه رنج و تعب آنها در دنيا براى آخرت است».
از اين رو بايد با تأسي از امام سجاد عليه السلام که فرمود؛ «مَنْ يُجِيبُ دُعَاءَ الْمُضْطَرِّ فِى الظُّلَمِ،يَا كَاشِفَ الضُّرِّ وَالْبَلْوَى مَعَ السَّقَمِ؛ اى كسى كه دعاى گرفتاران را در تاريكى هاى شب اجابت مى كنى! اى كسى كه دردها ورنجها وبلاها را برطرف مىسازى!»، تنها بايد بر خدا تكيه‏ كرد؛ خدايى كه بهترين يار و مددكار و مدافع است‏.
خداوند ؛ بهترين جبران کننده
بدون شك معلومات ما در برابر مجهولات بسيار ناچيز است، و آنچه ما از اسرار آفرينش و جهان هستى مى‏ دانيم در برابر آنچه نمى‏ دانيم همچون قطره‏اى در برابر اقيانوس عظيمى است. حوادث‏ ناگوار در طول زندگى انسان، حوادث طبيعى تلخ و دردناك و بلاگونه‏اى رخ مى ‏دهد كه گروهى را خشك و تر مى ‏سوزاند، ويرانى‏ ها و كشتارهاى زلزله‏ ها و طوفان‏ ها و خشكسالى ‏ها و قحطى‏ ها را همه شنيده ‏ايم، معمولا هنگامى كه اين حوادث پيش مى ‏آيد اين سؤال مطرح مى‏ شود: مگر نه اين است كه همه عوامل و اسباب طبيعى تحت امر خدا هستند؟ و آب و باد و خاك و آتش سر بر فرمان اويند، رودها از خود طغيان نمى‏ كنند، و آنچه او فرمان مى ‏دهد همان مى‏ كنند، آيا اين‏گونه امور با اصل عدالت و حكمت‏ او سازگار است؟.
در پاسخ بايد به کلام امام سجاد عليه السلام استناد نمود که فرمود؛« وَ عِنْدَک مِمَّا فَاتَ خَلَفٌ؛ و هنگامي که از من چيزي تلف مي شود تو جبران کننده آن هستي».
در تبيين اين کلام نوراني بايد گفت دلبستگى شديد انسان به دنيا باعث مى‏ شود كه دائم روحش در عذاب باشد. واقعا اگر ما در مسائل زندگى مادى به آيه «لكيلا تأسوا على ما فاتكم ولا تفرحوا بما آتيكم؛ اين به‏ خاطر آن است كه براى آنچه از دست داده‏ ايد تأسف نخوريد و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشيد» ، بلکه ايمان داشته باشيم و بدان عمل كنيم که در اين صورت خيلى راحت هستيم.
به راستي چيزى كه از دست‏ رفت‏ چرا غصه بخوريد؟ و چيزى هم كه داريد زياد به آن نچسبيد كه اگر گرفتند فريادتان بلند شود. بلکه خدا مى‏ خواهد بندگانش را با انواع شدائد بيازمايد، و با انواع مشكلات در طريق انجام عبادتش روبرو كند، تا تكبر از قلب هايشان فرو ريزد، و خضوع و فروتنى در آن جايگزين‏ گردد و در پرتو اين فروتنى و خضوع درهاى فضل و رحمتش را به روى آنها بگشايد و وسائل عفو خويش را به آسانى در اختيارشان قرار دهد.
سخن آخر
در خاتمه بايد گفت ما هر وقت بخواهيم روح دعا و نيايش و توجه بيشتر به درگاه خداوند و عشق به ذات پاكش در ما پيدا شود بايد به سراغ دعاهاى چهارمين پيشواى مكتب شيعه، امام على بن الحسين بن على بن ابي‏ طالب، مشهور به «سجاد» عليه السلام برويم و همچون گياهان نورس كه از ابر پربركت بهارى سيراب مى‏ شوند از آن سيراب ‏گرديم.
بي ترديد کتاب صحيفه سجاديه ميراث‏ بزرگي است كه مجموعه ‏اى است از بهترين و فصيح‏ترين و زيباترين دعاها، با محتواى بسيار بلند و بالا و عميق، که جمله به جمله آن درس تازه‏اى به انسان مى‏ آموزد، و به راستى طرز نيايش و مناجات با خداوند را به هر انسانى مى‏ آموزد، و روح و جان آدمى را نور و صفا مى‏ بخشد.
مگر نه اين است اين امامى كه داراى مقام عصمت است اين‏گونه در خانه خدا راز و نياز مى‏ كند، كى مى‏ شود كه ما دعا كردن را هم از اينان ياد گيريم‏. بي شک اين فراز هاي نوراني؛ مناجات كسانى است كه در برابر انبوه آفات سعادت، به قدرت و توانايى او پناه مى‏ برند و به ريسمان الهى چنگ مى‏ زنند و حمايت‏ و پشتيبانى خدا را مى‏ طلبند.
لذا بايد بياموزيم که نه تنها در نعمت و كاميابى و سلامت و رفاه خداوند متعال را حمد و سپاس بگوييم؛ بلكه، در بلا و شدت و مصيبت، و به هنگام هجوم طوفان حوادث‏ نيز، شاكر و سپاسگزار باشيم . چرا كه، اولا مى‏ دانيم هر كارى مى‏ كند، موافق حكمت‏ و نهايت مصلحت است، حتى مصايبى كه براى آزمايش ما، يا به عنوان كفاره گناهان ما، يا سبب بيدارى ما از خواب غفلت است. اينگونه است که ما اجر صابران، و پاداش شاكران را مي بريم و اين خود نعمت ديگرى است.
بنابراين براي اطاعت فرمان او، و رعايت حقوقش، بايد از او يارى بجوييم؛ كه بدون يارى او، كارى از ما ساخته نيست و اين همان چيزى است كه شب و روز در نمازها مى‏ گوييم: «إياك نعبد و إياك نستعين».
پروردگارا! صبر و استقامت و پايدارى و شكيبايى و خويشتندارى ما را روز به روز زيادتر كن، و ما را در صف صابران حقيقى و واقعى قرار ده، و اجر و پاداش شكيبايان را به ما عنايت فرما، تا در سايه آن خشنوديت را جلب كنيم، و به بهشتت درآييم، و در غرفه‏ هاى آن جاى گيريم.

--------------------------------------------------------------------------------------------------

رونمایی از نرم افزار کاربردی «پژوهش یار»

نرم افزار پژوهش یار با هدف سهولت فیش برداری و ثبت یادداشت های شخصی به منظور انجام فعالیت های پژوهشی طراحی شده است.
جمع آوری مطالب، فیش نگاری و مدیریت فیش ها/یادداشت ها یکی از ابزار های مهم پژوهشی است. نرم افزار «پژوهش یار» با هدف سهولت فیش برداری و ثبت یادداشت های شخصی به منظور انجام فعالیت های پژوهشی، هماهنگ با نرم افزارهای تولیدی پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله طراحی شده که دارای امکانات زیر است:
١- امکان یادداشت برداری از نرم افزارهای تولیدی پایگاه و ایجاد شاخه مرتبط با آن.
٢- ایجاد موضوعات پژوهشی مختلف به تفکیک رنگ به منظور سهولت تشخیص مطالب ذیل هر موضوع با قابلیت حذف و ویرایش موضوعات.
٣- امکان فیلتر نمودن فیش ها (یادداشت ها) بر حسب موضوع و یا به تفکیک نرم افزار ها.
٤- امکان تهیه پیشتیبان و بازیابی اطلاعات فیش نگاری شده از فهرست موضوعات و فیش های درج شده به منظور اشتراک گذاری با دیگران.
٥- امکان انتخاب مطلب به صورت مستقیم، از نرم افزار های تولیدی پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی) با توجه به غنای محتوایی نرم افزارها در زمینه علوم و معارف اسلامی با قابلیت درج حاشیه بر مطالب انتخاب شده.
٦- امکان درج مطالب انتخاب شده از سایر نرم افزارها یا صفحات مرورگر سایت ها، در نرم افزار پژوهش یار با قابلیت درج عنوان و انتصاب مطلب به موضوعات پژوهشی موجود.
٧- امکان درج فیش های مستقل از داخل نرم افزار و انتصاب آن به موضوعات پژوهشی.
٨- امکان مرتب سازی فیش های ذیل یک موضوع بر اساس آخرین تاریخ ویرایش/ایجاد و یا بر اساس حروف الفبای عناوین فیش ها به صورت صعودی و نزولی.
هرگونه انتقاد یا پیشنهاد را از طریق بخش تماس با ما، یا از طریق رایانامه it@makarem.ir با ما در میان بگذارید.

--------------------------------------------------------------------------------------------------

تبيين گفتمان عدالت طلبي در سيرة علوي از منظر معظم له

خدايا! به مسئولين ما توفيق ده كه همانند امير آزادگان، آزاده باشند و همواره ضوابط را بر روابط مقدم بدارند/حضرت علي عليه السلام در سخني تكان دهنده هنگامى عطايايى كه عثمان بى حساب و كتاب از بيت المال به اقوام و بستگانش داده بود، به بيت المال باز گردانيد فرمود: به خدا سوگند اگر آنچه عثمان بيهوده از بيت المال مسلمين به اين و آن بخشيده شده بيابم، به بيت المال باز مى گردانم، هر چند مهر و كابين زنان شده باشد، چرا كه عدالت سبب گشايش و پيشرفت جامعه است، و آن كس كه عدالت بر او گران آيد تحمل جور، بر او گرانتر است.
بي شک يكى از اهداف بعثت و ظهور پيامبران الهى اجراى عدالت‏ در جامعه انسانى است. اين هدف به قدرى مهم است كه مى‏ توان آن را هدف اصلى يا از اهداف اصلى پيامبران عليهم‏ السلام برشمرد ‏ . آرى، تمام اوليا و انبيا و كتب آسمانى در مسير اجراى عدالت گام برداشته‏ اند. ، لذا قيام به قسط، عدالت‏ اجتماعى از جمله اهداف پيامبر الهى است كه در قرآن مجيد آمده است.
بدين ترتيب خداوند پيامبرانش را با سلاح كتاب آسمانى، بينات، و ميزان به سوى مردم فرستاد تا قيام به قسط نموده و مردم را به عدالت دعوت كنند، تا آنها باور كنند كه زندگى بدون عدالت زندگى نيست، تا با ميل و رغبت، و بدون اكراه و اجبار در راه عدالت گام بردارند.
بنابراين، عدالت‏ نه تنها مأموريت اصلى پيامبران است، بلكه قانون حاكم بر جهان هستى است، وگردونه عالم هستى بر محور عدالت دور مى‏ زند.
بي ترديد درباره امام على‏ عليه السلام هر چه بنويسند و هر چه بگويند باز نتوان به عمق فضايلش پى برد، از جمله فضايلى كه براى ايشان بيان شده، عدالت‏ حضرت است، علي خواهان عدل و عدالت‏ بود و اينگونه است که مي بينيم عدالت على عليه السلام آن چنان عالم‏ گيراست كه نه تنها على عليه السلام در قلب و دل مسلمانان بلكه بر قلب همه انسان ‏هاى آزاده حكومت مي کند.
از اين رو نويسنده معروف مسيحى‏ «جرج جرداق» كتاب عاشقانه‏ «صوت العدالة الانسانية؛ بانك عدالت جهان بشريت» را درباره حضرت على عليه السلام نوشت، او همچون عاشقى با على عليه السلام رفتار مى‏ كند؛ عاشق فكر على عليه السلام؛ عاشق عدالت‏ على عليه السلام‏؛ عاشق قلم على عليه السلام؛ عاشق رفتار و كردار على عليه السلام و عاشق تقواى على عليه السلام.
اصولاً امير مؤمنان على‏ عليه السلام يكى از بزرگترين بنيان گذاران عدل در جامعه بشرى است. لذا در نهج البلاغه بارها و بارها روى مسأله عدالت‏ و انصاف تكيه شده و درباره عدالت آن حضرت مطالب فراوانى وجود دارد كه برخى از آنها بخاطر مشهور بودنش مورد توجه دقيق قرار نمى‏ گيرد، حال آنکه در نهج البلاغه آن حضرت، بسيارى از خطبه‏ ها و نامه‏ هاى آن حكايت از عدالت على عليه السلام دارند.
چيستي مفهوم عدالت
عدالت داراى دو معنى متفاوت است:
١- معنى وسيع اين كلمه «قرار گرفتن هر چيز در جاى خويش» است و به تعبير ديگر موزون بودن و متعادل بودن. اين معنى از عدالت در تمام عالم آفرينش، در منظومه‏ ها، در درون اتم، در ساختمان وجود انسان، و همه گياهان و جانداران حكم­ فرماست.
حال با اين تفاسير بديهى است اگر آب را به پاى بوته گل و درخت ميوه بريزند در جاى خود مصرف شده، و اين عين عدالت است، و اگر به پاى علف هرزه‏ هاى بى‏ مصرف و خار بريزند در غير مورد مصرف شده، واين عين ظلم است.
٢- معنى ديگر عدالت‏ «مراعات حقوق افراد» است، و نقطه مقابل آن «ظلم» يعنى‏ حق ديگرى را گرفتن و به خود اختصاص دادن، يا حق كسى را گرفتن و به ديگرى دادن، يا تبعيض قائل شدن، به اين ترتيب كه به بعضى حقوقشان را بدهند و به بعضى ندهند. روشن است معنى دوم «خاص» و معنى اول معنى «عام» است.
به‏ تعبير ديگر، تعادل هريك از قواى سه گانه به تنهائى فضيلتى است كه حكمت و عفت و شجاعت نام دارد، و تركيب آنها با يكديگر، يعنى‏ تبعيت شهوت و غضب از نيروى ادراك، فضيلت ديگرى محسوب مى‏ شود كه عدالت‏ نام دارد.
ملكه عدالت‏ يعنى‏ يك حالت خدا ترسى باطنى كه انسان را از ارتكاب گناه باز دارد و به انجام وظايف و قيام به واجبات دعوت نمايد.
و در نهايت عدالت‏ بر طبق عقيده فقها حالتى است كه انسان را از عصيان و سركشى بازمى دارد، اگر اين حالت در انسان مستحكم و زيربناى حالات انسانى شد، توانسته در برابر امواج شهوت سدى بسازد كه اگر در مواقعى هم اين سد به واسطه امواج آسيب ببيند و يا حتى شكسته شود، قابل ترميم است زيرا هنوز بنيان و پى روحيات باقى است.
تقدم ضابطه بر رابطه
يكى از ارزش هائى كه امير المؤمنين عليه السلام سخت بدان پايبند بود، تقدم ضابطه بر رابطه مى‏ باشد، كه نمونه آن داستان آهن تفتيده است؛ لذا امام عليه السلام براى مأيوس كردن همه امتياز طلبان ناروا از بيت المال مسلمين، داستان تاريخى برادرش عقيل و حديده محماة را بيان فرمود؛ داستانى كه فرهنگ عدالت اسلامى و مقدم داشتن ضابطه‏ بر رابطه‏ در آن موج مى‏زند.
آنجا كه عقيل برادر اميرمؤمنان على‏ عليه السلام تقاضا كرده بود كمى بر سهميه او از گندم بيت‏ المال بيفزايد، و ضابطه عدالت‏ بين مسلمين را به خاطر رابطه برادرى كمى تغيير دهد، على عليه السلام آهنى را در آتش گذارد، و نزديك‏ دست او برد، فرياد عقيل بلند شد، و امام با عصبانيت فرمود: « اى عقيل از آهن تفتيده‏اى كه انسانى آن را به بازى سرخ كرده (و نزديك دست تو آورده) ناله مى‏كنى، اما مرا به سوى آتشى مى‏ كشانى كه خداوند جبار با شعله خشم و غضبش آن را برافروخته؟»، « آيا تو از اين ناراحتى مختصر مى‏ نالى و من از آن آتش سوزان ننالم؟». ، در ادامه عقيل كه ديد اين فرمانرواى آزاده حاضر نيست حتى براى لحظه ‏اى از خط عدالت‏ خارج شود، برخاست و رفت.
به راستي در طول تاريخ عالم بشريت كجا سراغ داريد كه برادرى قدرتمند و اختياردار خزانه كشور، براى حفظ عدالت اين گونه با برادرش رفتار كند!.
پيامبر اكرم صلى الله عليه‏ و آله عدالت‏ محورى را شعار خويش قرار داده بود و مى‏ فرمود: «أمرت لاعدل بينكم»؛ مأمورم در ميان شما عدالت را اجرا كنم» و جانشين برحق و بلافصل آن حضرت نيز حاضر نشد. بيش از ديگران، حتى به مقدار كم، به برادر نيازمندش عقيل از بيت‏ المال كمك كند.
اين همان چيزى است كه امروز از آن به عنوان مقدم داشتن ضابطه‏ بر رابطه‏ تعبير مى‏ شود و كارى است بسيار مشكل كه انسان حق را بر پيوندهاى خويشاوندى و دوستان نزديك و همكاران خود مقدم دارد و معاونان خود را در برابر حق به فراموشى بسپرد و اگر خواسته آنها بر خلاف حق است اجراى حق را بر خواسته آنها مقدم بدارد. همان چيزى كه نمونه كاملش خود امام عليه السلام است‏.
حفاظت و صيانت از بيت المال
بي شک نه تأثير اجراى عدالت اجتماعى در آرامش و سلامت جامعه بر كسى پنهان است و نه عدل اميرمؤمنان على عليه السلام. او از لحظه نخست حكومتش که بعد از دوران پر مخاطره عثمان بود كه با ريخت و پاش گسترده بيت المال و روى آوردن گروهى از سرشناسان جامعه اسلامى به زندگى پر زرق و برق صورت گرفت ، با صراحت از لزوم اجراى عدالت اجتماعى سخن مى‏ گفت.
عدالت‏ جويى شگفت‏ انگيز على‏ عليه السلام ايجاب مى‏كرد كه ثروت‏ هاى كلانى كه عمال بنى‏ اميه در دوران حكومت عثمان به ناحق به چنگ آورده بودند، مصادره كرده و به بيت‏ المال‏ برگرداند. زيرا امام عليه السلام هيچ گونه علاقه‏ اى به خلافت ظاهرى نداشت و هرگز به آن به صورت يك هدف‏ نمى‏ نگريست، بلكه تنها به عنوان يك وسيله‏ براى كوتاه كردن دست ظالمان از گريبان مظلومان و برقرارى نظم و عدالت‏ خواهان آن بود.
لذا دشمنان و حتي برخي دوستان آن حضرت مى‏ گفتند كه تقسيم عادلانه بيت المال، هر چند حق است، اما هماهنگ با مصلحت نيست و بايد سردمداران را مقدم شمرد و ثروتمندان صاحب زور را سهم بيشترى داد و از سهم مستضعفان تسليم در مقابل حق كاست در حالى كه على‏ عليه السلام دقيقا طرفدار اجراى حق و عدالت‏ بود، هر چند براى گروهى ناخوشايند باشد و دست از حمايت او بردارند يا به مخالفتش برخيزند.
از سوي ديگر مردم نيز از شرايط زمان خلفا، مخصوصا عثمان و زير پا ماندن ارزش هاى اسلامى و تقسيم ناعادلانه بيت المال در ميان منسوبين خليفه و دادن پست‏ هاى كليدى كشور اسلامى به دست نااهلان، چنان ناراحت و نگران بودند كه براى نجات خود راهى جز پناه بردن به كسى كه تمام ارزش هاى اسلامى را در وجود او جمع مى ديدند، نداشتند.
آرى آنها تشنه عدالت‏ بودند. تشنه اسلام راستين و ناب، تشنه معارف قرآنى و خالى از هر گونه آميختگى با خرافات و پيش­داورى‏ هاى نادرست، و همه اين امور را در امام امير المؤمنين عليه‏ السلام مشاهده مى‏ كردند، تشنه‏ كامان، به هنگام مشاهده آب‏ هرگز به سراغ سراب نمى روند و عاشقانه به آب زلال و گوارا روى مى آورند.
از اين رو آن حضرت در يک سخن تكان دهنده هنگامى كه عطايايى را كه عثمان بى‏ حساب و كتاب از بيت‏ المال به اقوام و بستگانش داده بود، به بيت‏ المال باز گردانيد فرمود: « به خدا سوگند اگر آنها را (آنچه از عطاياى عثمان) بيهوده از بيت‏ المال مسلمين به اين و آن بخشيده شده بيابم، به بيت‏ المال باز مى‏ گردانم، هر چند مهر و كابين زنان شده باشد، و يا كنيزانى را با آن در اختيار گرفته باشند، چرا كه عدالت سبب گشايش و پيشرفت جامعه است، و آن كس كه عدالت بر او گران آيد تحمل جور، بر او گرانتر است».
و هنگامى كه به آن حضرت پيشنهاد كردند براى پيشرفت كار حكومتت (حداقل در آغاز كار) براى افراد صاحب نفوذ امتيازى در عطاياى بيت المال قايل باشد، امام از اين پيشنهاد خشمگين شد و فرمود: «... هرگز به چنين كارى دست نمى زنم، اگر اين اموال از خودم بود، به طور مساوى در ميان آنها تقسيم مى‏ كردم (و عدالت را رعايت مى‏ نمودم) تا چه رسد به اين كه اين اموال، اموال خدا است (و متعلق به بيت المال است)».
حتى گاه نزديك‏ترين دوستان خود را در مورد خيانت در بيت‏ المال تهديد مى‏كرد تا ديگران به حساب خود برسند، و بدانند اين مسأله بسيار جدى است. در همين رابطه در نامه‏ اى كه اميرمؤمنان على عليه السلام به بعضى از فرمانداران كشور اسلامى كه از آشفته بودن جامعه اسلامى به خاطر بروز پاره‏اى از جنگ‏ها سوء استفاده كرده و اموال بيت‏ المال را به غارت برده بود مى نويسد: « از خدا بترس و اموال مردم (اموال بيت المال) را به آنها بازگردان كه اگر اين كار را نكنى و خداوند مرا بر تو مسلط سازد وظيفه‏ ام را در برابر خدا درباره تو انجام خواهم داد، و با اين شمشيرم كه هيچ كس را با آن نزدم مگر اين كه داخل دوزخ شد به تو خواهم زد، به خدا سوگند اگر حسن و حسين كارى همانند تو انجام دهند، هيچ پشتيبانى و هواخواهى از سوى من نخواهند داشت، و در اراده من تأثير نمى‏ كند، تا آن زمان كه حق را از آنها بستانم».
اين تعبيرات شديد و سخنان تكان دهنده نشان مى دهد على‏رغم اين كه گروهى از مردم خيانت به بيت‏ المال مسلمين را سهل و ساده مى شمردند، ليکن در تعبير امام عليه‏ السلام خيانت به امت و خيانت به بيت‏ المال‏ و حكومت اسلامى است كه آثار زيانبار آن بسيار گسترده‏ تر از خيانت‏ هاى فردى است‏ و از بزرگترين خيانت‏ ها و كيفر آن از شديدترين كيفرها است.
تحقق عدالت طلبي در گرو احياء نظرية «هدف وسيله را توجيه نمي کند»
آن حضرت در فرازي در نفي ابزار گرايي براي حصول به هدف فرمود؛ من اگر دست به كارهايى نمى‏زنم كه دشمن را ناجوانمردانه از پاى در آورم، و با استفاده از وسيله نامقدس به مقصود برسم به خاطر اين نيست كه از اين امور آگاهى ندارم، بلكه بدين جهت است كه من از خدا مى‏ ترسم، و در مناسباتم با همه كس، حتى با دشمن، به اصول عدالت‏ و جوانمردى و تقوى پايبندم! من هدف‏ را توجيه‏ گر وسيله‏ نمى‏دانم و رسيدن به پيروزى بر دشمن را به هر قيمت قبول ندارم، ولى دشمنان من به هيچ يك از اين اصول پايبند نيستند، ... هنگامى كه ساده‏ لوحان، تحركات آنها و احتياطات مرا مى‏ بينند، آن را حمل بر عدم آگاهى من از اصول سياست مى‏ كنند، حال آن كه سياست­ هاى آميخته با تقوى از سياست هاى تبهكاران و ظالمان و فرصت طلبان بى‏ تقوا جدا است.
هم چنين آن حضرت در زمينه برنامه‏ هاى اجرايى هرگز اجازه نداد كه از منطق «هدف وسيله را توجيه مى كند» استفاده كنند، براى رسيدن به هدف‏هاى مقدس به دنبال وسائل مقدس بود، صريحا مى‏ گفت‏ «ولا يجرمنكم شنآن قوم على‏ الا تعدلوا»؛ «دشمنى با هيچ گروه نبايد مانع شما از اجراى عدالت‏ گردد». دستوراتش در زمينه رعايت اصول اخلاقى در ميدان جنگ عدم تعرض نسبت به غير نظاميان، از بين نبردن نخلستان‏ها و درختان، آلوده نساختن آب آشاميدنى دشمن و رعايت نهايت محبت با اسيران جنگى و ده ها مانند آن روشنگر اين واقعيت است.
چرا عدالت‏ على‏ عليه السلام را بر نمى‏ تابيدند؟
مورخ معروف، «ابن اثير» در «كامل» در اين زمينه چنين مى‏ گويد: «...بعد از واقعه قتل عثمان...مردم به سوى على عليه السلام هجوم آوردند و گفتند: «آمده‏ ايم با تو بيعت كنيم....، ليکن على(علیه السلام) فرمود: «مرا رها كنيد! و به دنبال ديگرى برويد .. بدانيد اگر من پيشنهاد شما را اجابت كنم (به سنت‏هاى غلط پيشين تن نمى‏دهم و) شما را به راهى مى‏ برم كه مى دانم (عين حق و عدالت است)».
على عليه السلام مى دانست كه حكومت حق و عدالت بر مردمى كه عادت به ظلم و ستم كرده‏ اند، بسيار مشكل است و با مخالفت‏ هاى شديد سران دنيا پرست روبرو خواهد شد؛ ولى با اين همه مى‏ دانست حفظ اصول، هر چند به قيمت مخالفت‏ ها، كارشكنى‏ ها و سرانجام شهادتش تمام شود، كار بسيار پر ارزشى است.
آرى آنها كه با شور و شوق در هنگام بيعت با على عليه السلام مانند پروانگان دور شمع، جمع شده بودند، همگى تحمل عدالت‏ او را نداشتند، آن هم عدالتى كه بعد از يك دوران طولانى بى‏ عدالتى و غارت بيت المال و خو گرفتن گروهى با آن، انجام مى شد كه طبعاً قبول آن براى بسيارى مشكل بود، به همين دليل تنها، گروهى وفادار و مؤمن خالص بر سر پيمان خود باقى ماندند.
لذا امام عليه السلام هشدار مى دهد كه در بازگرداندن روح آزادى و مساوات و عدالت‏ كمترين انعطافى نبايد نشان داد بلكه اصولا مقام والاى حكومت را در درجه نخست براى همين امر پذيرفته است‏ ، و آن كس كه گمان مي برد على‏ عليه السلام روى اين موضوع معامله‏ اى خواهد كرد، سخت در اشتباه است و على عليه السلام را نشناخته است.
وسرانجام به كسانى كه دستهايشان به اين اموال آلوده است و تصور مى‏ كنند اين تصميم امام عليه السلام به زيان آنهاست اندرز مى‏ دهد كه اين كار به نفع خود آنها مى‏ باشد، زيرا اگر كسى عدالت بر او تنگ باشد ظلم تنگ تر است چرا كه عدالت اموال حلال او را به او مى دهد و تنها اموال نامشروعش را مى‏ گيرد ولى اگر تن به عدالت ندهند و رسم ظلم و جور را زنده كنند، تمام اموالشان به خطر مى‏ افتد، هم حلالشان و هم حرامشان! .
سخن آخر
هنگامى كه به مطالعه شخصيت على عليه السلام مى‏ پردازيم، وى را در تمام صفات اخلاقى و انسانى برترين مى‏ بينيم: على با آن علم و دانش، على با آن قضاوت‏ هاى عجيب و مبهوت‏ كننده، على با آن عبادت و بندگى غير قابل توصيف، على با آن شهامت و شجاعت مثال زدنى‏اش و به ويژه على‏ با آن عدالت‏ شديدش كه هيچ‏كس و هيچ چيز نمى‏ تواند او را از مسير عدالت خارج كند .
آرى، اگر على عليه السلام را، كه در اين اوصاف و ويژگى‏ هاى ديگر برترين انسان هاست، آيا از على عليه السلام به حقانيت ادعاى رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله پى نمى‏ بريم؟ بنابراين، على علیه السلام شاهد و گواه ديگرى بر نبوت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم است.
جالب اينكه على‏ عليه السلام به دست خوارج شهيد شد و اين جنايت بزرگ در جهان اسلام بوسيله آنها رخ داد و اين كار در زمان خود آن حضرت نيز پيش‏بينى شده بود، با اين حال امام عليه السلام هر گونه انتقام جويى نسبت به آنها را رد مى‏كند و حتى از مبارزه با آنان بعد از خودش نهى مى‏ فرمايد و اين يكى از نشانه‏ هاى بارز عدالت‏ آن حضرت است كه در تاريخ زمامداران جهان، كمتر نظير آن ديده شده است. و بالاخره همين عدالت منتهى به شهادتش مى شود.
حال شايسته است ما شيعيان و پيروان على عليه السلام به خود بنگريم كه از عدالت على عليه السلام چه مقدار درس گرفته‏ ايم. آيا قدمى در اين راه برداشته‏ ايم يا تنها به زبان شيعه او هستيم؟. بى‏ شك‏ اگر در پى سعادت و رستگارى هستيم، بايد آن را از گذر عدالت على عليه السلام جستجو كنيم و پيوسته مهر او را در دل داشته باشيم .
خدايا! به مسئولين ما توفيق ده كه همانند امير آزادگان، آزاده باشند و همواره «ضوابط» را بر «روابط» مقدم بدارند. «پروردگارا درهاى صلح و عدالت‏ را بين ما و قوم ما به حق بگشا كه تو بهترين گشايندگانى.
پروردگارا! آنچنان تقوائى در پرتو ايمان به اسماء حسنايت به ما عنايت فرما كه هرگز سر سوزنى از مسير عدالت‏ جدا نگشته، و راه انحراف نپوئيم. و هميشه خواهان عدالت باشيم و مجرى عدالت!.

خدايا! به مسئولين ما توفيق ده كه همانند امير آزادگان، آزاده باشند و همواره ضوابط را بر روابط مقدم بدارند/حضرت علي عليه السلام در سخني تكان دهنده هنگامى عطايايى كه عثمان بى حساب و كتاب از بيت المال به اقوام و بستگانش داده بود، به بيت المال باز گردانيد فرمود: به خدا سوگند اگر آنچه عثمان بيهوده از بيت المال مسلمين به اين و آن بخشيده شده بيابم، به بيت المال باز مى گردانم، هر چند مهر و كابين زنان شده باشد، چرا كه عدالت سبب گشايش و پيشرفت جامعه است، و آن كس كه عدالت بر او گران آيد تحمل جور، بر او گرانتر است.

--------------------------------------------------------------------------------------------------

توضیحاتی درباره فتوای آیت الله العظمی مکارم شیرازی پیرامون حجاب

این اجازه برای بانوان همان کشورها و در صورتی است که امکان هجرت برای تحصیل در کشوری که این شرط خلاف شرع در آن جا وجود ندارد، ممکن نباشد و همچنین امکان تحصیل از راه دور و با استفاده از آموزش های غیر حضوری و فضای مجازی هم ممکن نبوده باشد. در واقع برای تحقق شرایط ضرورت، باید همه فرایندها طی شود
بسم الله الرحمن الرحیم
فتوای آیت الله العظمی مکارم شیرازی در اجازه برداشتن حجاب در بعضی از شرایط ضروری در مراکز آموزشی در بعضی از کشورهایی که اجازه ورود به آن مراکز با حجاب اسلامی داده نمی شود، ابهاماتی برای عده ای پیش آمده و برخی از افراد که اغراض خاصی را در این میان دنبال می کنند، با حذف موضوع سؤال و گسترش پاسخ به مواردی که در متن سؤال نیامده، به جنجال آفرینی دست زده اند و به دنبال تحریک مؤمنان غیرتمند بر آمده اند. روشن است در وضعیت فعلی حجاب در کشور، آن هم در آستانه هفته عفاف و حجاب، انتشار این فتوا و بی توجهی به موضوع سؤال و شأن ورود این پرسش، طبیعی به نظر نمی رسد...
از این رو، حقیرکه بیش از سی سال از محضر معظم له استفاده علمی می کنم و ۲۵ سال از نزدیک با ایشان همکاری علمی دارم، و با مبانی علمی و فقهی و اصولی ایشان آشنا هستم، لازم دیدم توضیحاتی پیرامون این فتوا بنویسم:
١ـ این سؤال مربوط به ۱۵ سال قبل و در باره دانشجویان بومی کشورهایی مثل ترکیه و مانند آن است که پرسیده شد اگر در این کشورها شرط گذراندن ترم های دانشجویی در مراکز علمی و دانشگاهی مشروط به برداشتن حجاب باشد، تکلیف چیست؟ درفرض سؤال آیت الله مکارم شیرازی اجازه دادند که تنها در مورد ضرورت شدید در محدوده مرکز آموزشی حجاب خود را با شرایطی بردارند.
ایشان در استدلال برای این فتوا، نوشته اند با توجه به این که اگر دختران مسلمان دروس عالی را نخوانند، تنها افراد بی بند و بار و لا مذهب، پست های مهم را اشغال می کنند و بافت جامعه عوض می شود، به این افراد اجازه داده می شود که حجاب را در خصوص مواردی که ضرورت دارد، به مقدار ضرورت رعایت نکنند.
ایشان در ادامه تصریح کردند که در غیر این موارد حتما حجاب را رعایت نمایند.
روشن است که برابر نظر معظم له ـ همان گونه که اخیرا نیز در توضیحاتشان تصریح کردند ـ حجاب از ضروریات اسلام است و آیات ۳۱ سوره نور و ۵۹ سوره احزاب حکمی روشن درباره نحوه پوشش زنان مسلمان را بیان داشته است. بنابراین، در این که حکم اولی حجاب زنان مسلمان چگونه باید باشد و در نحوه پوشش آنان، از نظر اسلام تردیدی وجود ندارد. اما سخن آیت الله العظمی مکارم شیرازی ناظر به حکم ثانوی و به هنگام ضرورت است.
٢ـ احکام اولی و ثانوی در احکام اسلامی وجود دارد، حکمی که بدون توجه به عوارض خاصی از سوی شارع جعل شده است، حکم اولی و حکمی که ناظر به عوارض و شرایط خاص تشریع می شود، حکم ثانوی است. روشن است محدوده حکم ثانوی تنها در شرایط پیش رو است که با رفع آن، حکم ثانوی نیز برداشته می شود و همچنین در پاره ای از احکام ثانوی (مانند اضطرار) ارتکاب حکم ثانوی تنها به اندازه ضرورت و رفع نیاز است. مثلا حکم اولی اسلام حرمت اکل ذبح غیر شرعی است، اما در شرایط اضطرار (مانند گرفتار شدن در مکانی که جز ذبح غیر شرعی وجود ندارد) تنها به اندازه ضرورت اجازه استفاده از آن داده شده است. بحث اهم و مهم نیز از همین قبیل است، مثلا کذب که حکم اولی آن حرمت است، برای رفع اختلاف و اصلاح ذات البین که امر مهم تری است مجاز شمرده می شود و گاه برای نجات جان یک بی گناه واجب نیز می شود.
٣ـ اصل اهم و مهم یک اصل عقلایی است. عقلا نیز به هنگام مصلحت ملزمه، مهم را فدای اهم می کنند. مثلا همان ها که در شرایط عادی اجازه استفاده از آب غیر بهداشتی را نمیدهند، به هنگام ضرورت و خطر جانی، از آن استفاده می کنند و در واقع بیماری و یا ضرر جزیی استفاده از آب غیر بهداشتی را فدای نجات از مرگ که مهم تر است می نمایند.
٤ـ فهم اهم و مهم در مسائل دینی به عهده فقیه است. مثلا اگر کسی را به تهدید وادار به قتل بیگناهی نمایند، در این صورت فقیه چنین اجازه ای را نخواهد داد که کسی برای کشته نشدن، بی گناهی را بکشد، چرا که جان یک انسان مهم تر از جان دیگری نیست، تا برای رهایی از مرگ، جان بی گناه دیگری گرفته شود. ولی اگر تهدید به قتل مثلا برای وادار کردن به استفاده از یک غذای حرام باشد، طبیعی است که فقیه اجازه می دهد کسی برای حفظ جان خود از غذای حرام استفاده نماید. در این جا حفظ جان مهمتر از خوردن یک غذای حرام است.
٥ـ می دانیم ورود به دستگاه ظالمان در فقه اسلامی ـ به ویژه فقه شیعه ـ حرام است، ولی امام موسی بن جعفر علیه السلام به یکی از شیعیان خاصش به نام علی بن یقطین اجازه می دهد که در دربار ظالمی مانند هارون الرشید به عنوان وزیر ـ با شرایطی ـ حضور داشته باشد، تا بتواند به مظلومین و در ماندگان و گرفتاران کمک کند. و این در واقع برای تامین اهداف مهمتر بوده است.
٦ـ با توجه به آنچه بیان شد، فتوای آیت الله العظمی مکارم شیرازی در همین راستا ارزیابی می شود. چرا که، اولا، این فتوا ناظر به بومیان کشورهایی است که با حجاب اسلامی اجازه حضور در مراکز آموزشی داده نمی شود و ضرورت حضور بانوان مسلمان در مراکز حساس سیاسی و علمی و برای تاثیرگذاری متوقف بر تحصیلات عالیه و رشد علمی است وگرنه در چنین جامعه ای باید افراد مذهبی کنار بمانند و افراد بی قید به شریعت در مراکز حساس حضور داشته باشند. بانوان جامعه دینی افراد بی سواد و یا کم سواد و افراد بی دین با سواد و از تاثیر گذاران جامعه خود باشند. و این در نهایت سبب می شود که کم کم نگاه مردم و جوانان در چنین جامعه ای این گونه شکل بگیرد که مذهب، سبب عقب ماندگی و نا کامی افراد جامعه می شود.
ثانیا، می توان از فتوای معظم له چنین استنتاج کرد که این تنها مربوط به کشور هایی است که چنین شرط ظالمانه ای برای زنان وجود دارد، نه کشورهایی که ورود بدون حجاب شرط حضور در مراکز آموزشی نیست. و همچنین این فتوا شامل کسانی که از کشوری دیگر خود را به این کشورها می رسانند و با سوء اختیار خود را در معرض چنین ابتلایی قرار می دهند، نمی شود. که گفته اند: الاضطرار بالاختیار لا ینافی الاختیار.
ثالثا، این اجازه برای بانوان همان کشورها و در صورتی است که امکان هجرت برای تحصیل در کشوری که این شرط خلاف شرع در آن جا وجود ندارد، ممکن نباشد و همچنین امکان تحصیل از راه دور و با استفاده از آموزش های غیر حضوری و فضای مجازی هم ممکن نبوده باشد. در واقع برای تحقق شرایط ضرورت، باید همه فرایندها طی شود.
تحصیل بانوان مسلمان، جهت تاثیر گذاری در جامعه و تغییرات در بنیادهای فکری نیروهای تاثیرگذار، اهمیت ویژه ای پیدا می کند که می تواند مجوز چنین حکمی گردد و ای بسا در ادامه، همین زنان مسلمان بتوانند با نفوذ در مراکز تصمیمگیری، راه را برای تحصیلات عالیه نسل های آینده بدون چنین شرطی هموار سازند.
٧ـ گاه پرسیده می شود که اگر حضور در همان مراکز آموزشی، مشروط به ارتکاب خلاف های روشن دیگر، و یا تبری از قرآن و یا نبوت باشد، آیا حضرت آیت الله باز هم چنین مجوزی را صادر می کنند؟ به عبارتی گستره این تجویز تا کجاست؟ و ضرورت ها تا کجا می تواند احکام اولیه اسلام را تحت الشعاع قرار دهد ؟
پاسخ آن است که در فروض بالا حتما ایشان اجازه نمی دهند و ضرورت تحصیل را تا آنجا نمی دانند که عفت و پاکدامنی دختران آسیب ببیند و یا منجر به انکار ـ حتی ظاهری ـ قرآن و نبوت شود...
بنابراین، نمی توان با صدور مجوز تنها برای رفع حجاب جهت تحصیل آن هم در موارد بسیار ضروری توسط معظم له، این حکم را به سایر موارد تسری داد و آن را دستمایه ای برای هیاهو و جنجال آفرینی کرد. تشخیص اهم و مهم بر عهده فقیه است که هر موضوع تازه ای باید در معرض استفتای جدید قرار گیرد.
در ضمن نظر خوانندگان عزیز را به فتوای دو نفر از بزرگان فقهای عصر که در مسأله مصافحه با نامحرم در حال ضرورت بیان کرده اند، جلب می کنیم:
در استفتایی از آیت الله العظمی سیستانی چنین پرسیده شده است:
«در کشورهای اروپایی دست دادن به عنوان سلام و درود مطرح است، گاهی ترک آن کار، به محرومیت و اخراج از کارخانه و مدرسه و امثال آن می کشد، آیا یک مرد و یا یک زن مسلمان می تواند در چنین حالات استثنایی دست بدهد؟».
ایشان در پاسخ چنین مرقوم داشتند:
«اگر با پوشیدن دست کش و امثال آن نمی شود از آن مشکل رهایی یافت، جایز است مرد و یا زن مسلمان با دیگری مصافحه کند، آنجا که ترک چنان کاری موجب ضرر و زیان طاقت فرسا می شود». (سایت رسمی آیت الله العظمی سیستانی:
www.sistani.org)
همچنین آیت الله العظمی خویی در بیانی مشابه آورده اند:
«مصافحه جایز نیست مگر اینکه بر ترک آن مفسده و یا ضرری باشد». (صراط النجاة، (المحشی للخوئی)، ج ٢، ص ٣٧١).
به هر حال از رسالت های یک فقیه زمان شناس، توجه به نیازهای زمان و حلّ مشکلات مسلمانان برابر قواعد روشن فقهی و اصولی است.
این سخن را با گفتاری از علامه آیت الله مطهری پایان می دهم، ایشان در کتاب ده گفتار صفحه ١٢٠ چنین فرموده است:
اساساً رمز اجتهاد در تطبیق دستورات کلی با مسائل جدید و حوادث متغیر زمان است، مجتهد (جامع) واقعی آن است که این رمز را به دست آورده باشد، توجه داشته باشد که موضوعات چگونه تغییر می کند و بالطبع حکم آنها عوض می شود. تنها در مسائل سابق فکر کردن و حداکثر یک علی الاقوی تبدیل به علی الاحوط تبدیل کردن و یا یک علی الاحوط را تبدیل به علی الاقوی کردن کار مهمی نیست و جار و جنجال ندارد.
والسلام علی من اتبع الهدی
سعید داودی - عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

--------------------------------------------------------------------------------------------------

پرونده ویژه
تحلیلی بر فرجام ننگین رژیم آل خلیفه از منظر معظم له

رژیم جنایتکار آل خلیفه بداند این شیعیان مظلوم تنها نیستند. حکومت بحرین بداند با اینگونه جنایت ها دشمنی همه مسلمانان جهان و به ویژه شیعیان را برای خود می خرند لذا اگر از جنایت های خود دست برندارند، بزودی ثمره تلخ و شوم آن را خواهند دید. بلکه اینگونه کارها سرانجام ریشه آنها را خواهد زد و مسلمانان بحرین از شر آنها نجات خواهند یافت
هم اكنون در كشورهاى مختلف جهان‏ گروه ‏هايى از مسلمانان شيعه وجود دارند و روابط خوبى با ساير فرق اسلامى دارند، هر چند دشمنان اسلام هميشه سعى داشته و دارند كه ميان مسلمانان شيعه و غير آنها بذر عداوت و دشمنى و سوءظن و بدبينى بپاشند و آتش نزاع و اختلاف و جنگ را در ميان آنها روشن كنند و هر دو گروه را تضعيف نمايند. لیکن اگر پيروان تمام مذاهب اسلامى، بيدار و هوشيار باشند، مى‏ توانند اين توطئه خطرناك را از بين ببرند.
گفتنی است مذهب شيعى منحصر به‏ «اماميه اثنى عشريه» نيست و شعب و فرق نیز دارد. ولى بى شك معروفترين و مشهورترين آنها شيعيان دوازده امامى هستند كه قسمت مهمى از مسلمانان را در سراسر جهان تشكيل مى‏ دهند. در بعضى از كشورها مانند ايران و عراق و بحرين‏ اكثريت قاطع دارند، و در بعضى ديگر گروه عظيمى را تشكيل مى‏ دهد مانند غالب كشورهاى اسلامى.
لیکن اوضاع کنونی دنیا و ممالک اسلامی به ویژه بر علیه شیعیان دنیا بسیار آشفته خطرناک است مخصوصاً شیعیان بحرین و حتی شیعیان عربستان که از طرف حکومت‏ هایشان شدیداً تحت فشار هستند .لذا باید دانست شيعيان دنيا الان از مظلومترين جمعيتها محسوب ميشوند، گروهي در بحرين، گروهي در قطيف تحت فشار سختترين ابزار ظالمان قرار دارند .
متأسفانه تحولات بحرین فاجعه عجیبی است، و حوادث بسیار دردناکى در بحرین علیه شیعیان مظلوم بحرین در جریان است . حتی از سوی رژیم آل خلیفه برای برهم زدن ترکیب جمعیتی کشور بحرین، تلاشهای بسیاری صورت گرفت تا افرادی را از کشورهای مختلف بیاورند و ترکیب جمعیتی بحرین را بهم بزنند و شیعه را در اقلیت قرار دهند، اما نتوانستند.
گفتنی است مردم بحرین چند سال پیش قیام مسالمت آمیز خود را آغاز کردند که تا به حال بیش از صدها شهید دادهاند و هزاران نفر اعم از علما، شخصیتها، جوانان، زنان و مردان زندانی شده و گرفتار چنگال آل خلیفه هستند.
گلوله؛ پاسخ رژیم دیکتاتوری آل خلیفه به مطالبات به حق شیعیان بحرین
اما به راستی مگر بحرینی ها چه می خواهند؛ آنها به دنبال دستیابی به حقوق مشروع و قانونی خود هستند به نحوی که حتی در پی هتک حرمت به بیت رهبر شیعیان بحرین ، وقتی مردم دعوت به تظاهرات کرده بودند به این نکته تصریح شده بود که تظاهرات باید مسالمت آمیز باشد. لذا چرا به حقوق اکثریتی که از طریق مسالمت آمیز به دنبال حقوق و خواستههای خود هستند توجه نمیشود؛ به راستی چرا حاکمان ظالم و حلقه به گوش بیگانگان در آنجا حمام خون بهراه انداختهاند و شیعیان را که هیچ گناهى جز درخواست احقاق حقوق از دست رفته خود ندارند، به وحشیانهترین وضعى به خاک و خون مىکشند؟.
شیعیانی از بحرین به عنوان شاهدان عینی تحولات بحرین اخباری را برای ما نقل کردند که نشان از عمق فاجعه ای دارد که توسط آل سعود و آل خلیفه رخ می دهد.
تأسف آور است که خانواده های بحرینی که شهید دادند هیچ امنیتی ندارند، مساجد و حسینیه ها را تخریب می کنند و از آن جمله مسجد تاریخی امیرالمومنین علیه السلام است؛ جوانان را از کار بیکار می کنند و مجروحان بدون مداوا در خانه های خود زجر می کشند؛ چرا که اگر به بیمارستان بروند، دستگیر خواهند شد؛ علما و افراد تاثیرگذار بر مردم بحرین در زندانند، مردم بحرین وضعیت غذایی خوبی ندارند و همه چیز از انتقام جویی شدید آل سعود و آل خلیفه نسبت به مسلمانان بحرین و به ویژه شیعیان آن کشور حکایت دارد.
موج جدید سرکوب انقلابیون و علمای بحرین
لازم به ذکر است ماموران حکومت بحرین برای این که علما را بترسانند و رهبری آنها را نسبت به مردم قطع کنند فشارها را تشدید کرده اند به و به منزل رهبر معنوی انقلاب بحرین تعرض کردند؛ لیکن باید به سردمداران رژیم خلیفه گفت؛ نگاه کنید و ببینید اکثر مردم شما چه میخواهند؛ آیا فکر میکنید حمله به بیت عالم بزرگ و خوشنامی همچون آیت الله شیخ عیسی قاسم مشکل شما را حل میکند؟ بی شک این تعرض نیز اثر بسیار نامطلوبی در تمام جهان تشیع و مسلمانان معتدل گذاشته است.
هم چنین بنا بر نامه‏ هایی که از بحرین به دست ما رسیده است متوجه شدیم که عده ‏ای از علمای بحرین را دستگیر کرده ‏‏اند.. خبرحمله به بیت علمای بحرین بازداشت و دستگیری انقلابیون و شماری از علمای بحرین از سوی نیروهای امنیتی موجب نهایت تأسف گردید. از این رو لازم است هر چه زودتر انقلابیون و علمای انقلابی به ویژه جناب آقای شیخ علی سلمان دبیرکل جمعیت الوفاق آزاد شود و حقوق مردم بحرین طبق موازین عادلانه به آنها داده شود.
سلب تابعت؛ عملی شیطانی
رژیم جنابتکار بحرین دست به کارهاى خطرناک عجیبى زدهاست ، از جمله پس از تخریب دهها مسجد و حسینیه و زندانى کردن گروه زیادى از بزرگان و افراد عادى شیعه و ممنوع کردن نماز جماعت و تضییقات سوء دیگر، اقدام به سلب تابعیت عالم بزرگ بحرین شیخ عیسى قاسم کرده، کارى که ممکن است حکام بحرین را به نقطه پایان حکومتشان برساند .
بی شک سلب تابعیت یک عمل غیر انسانى و شیطانى است کسى که خودش و اجدادش در کشورى زیستهاند در آن کشور حق دارند و این حق را هیچ کس نمىتواند از آنها بگیرد.
پیمان دفاعی! رژیم آل خلیفه و عربستان برای قتل عام مردم بحرین عجیب است کشوری به ظاهر اسلامی برای قتل عام مردم یک کشور دیگر نیرو می فرستد. لیکن همه می دانند اعتراض بحرینی ها سالم و مسالمت آمیز است و آنها مسلح نیستند، آیا این مساله وحشتناک نیست؟.
عربستان و امارات خیال نکنند که لشگر کشی به بحرین برایشان ارزان تمام می شود؛ بلکه باید هزینه های بسیاری بدهند زیرا خودشان آسیب پذیرترین کشورها هستند.
یک ضرب المثلی است که می گوید کسی که خانه اش شیشه ای است سنگ به خانه دیگران نمی زند،حال باید بدانید مردم منطقه رفتار شما را تحمل نخواهند کرد. این مساله برای شما گران تمام خواهد شد خودتان را از این مهلکه کنار بکشید.
جالب است وقتی به بحرینی ها و عربستانی ها می گویند که چرا این کار را کرده اید آنها می گویند که ما با هم پیمان دفاعی داریم، آیا معنای پیمان دفاعی این است که ملت خود را قتل عام کنید؟؛ مایۀ حیرت است که قتل عام کردن ملتی که خواسته مشروع دارند تحت پیمان دفاعی قرار می گیرد و نیروهای خارجی برای سرکوب مردم وارد می شوند آیا حتی یک کودک چنین منطقی را می پذیرد؟.
از پادشاه بحرین عجیب تر حکام سعودی هستند که می گویند چرا در سوریه دموکراسی نیست؛ حکامی که حکومت شان بویی از دموکراسی نبرده است و حکومت و کشورشان را به صورت قبیله ای اداره می کنند، مدعی ایجاد دموکراسی در سوریه شده اند.
کشتار شیعیان بحرین در سایۀ سیاست های دوگانه غرب در قبال حقوق بشر
کشتار بی رحمانه مردم بحرین در سایۀ سکوت و سیاست یک بام و دو هوای غرب در دفاع از دموکراسی و حقوق بشر تأسف آور است.
نکتۀ قابل تأمل این است که دولت های ظالم منطقه نیز به صورت تمام قد از دولت بحرین حمایت می کنند و جالب آن است که مجامع بین المللی و جهانی نیز سکوت کرده اند! .
به راستی چرا سازمان های بین المللی و مدعیان حقوق بشر در قبال اقدامات آل خلیفه در هتک حرمت به بیت رهبر شیعیان بحرین سکوت کرده و خفقان گرفته اند. سازمان ملل خواب است یا بیدار؟ این همه آزار و اذیت و فشار علیه شیعیان را نمی‏ بینند؟ یا چون به نفعشان است سکوت کرده‏ اند؟ .
البته این چند دولت که نام خود را جامعه جهانی گذاشته اند، چند دولت جانی هستند که به دروغ این لقب را به خود داده اند؛ چرا که زمانی که در ایران کوچک ترین مشکلی پیش بیاید، صدایشان بسیار بلند و واکنش های شدیدی نشان می دهند، اما در حال حاضر نسبت به ظلمی که بر مردم مظلوم بحرین می شود، سکوت کرده اند؛ گویی که مرده اند! .
هم چنین سیاست دوگانه استکبار جهانی و مدعیان حقوق بشر در دفاع از آزادی و حقوق بشر از آنجا شرم آور است که آل خلیفه به عنوان اقلیت بر اکثریت مردم بحرین زورگویی میکند حال آنکه همین مدعیان حقوق بشر به سوریه تروریست می فرستند تا تخریب و کشتار کرده و حکومت را ساقط کنند.
بنابراین از جوامع بینالمللى مىخواهیم که در برابر این جنایات هولناک سکوت نکنند و اجازه ندهند حاکمان خودکامه بحرین دست به هر جنایتى بزنند.
انقلاب بحرین؛ پارادوکس غرب درمقولۀ دموکراسی
واقعا در دنیای عجیبی زندگی می کنیم؛ در دو نقطه دنیا نزدیک به هم دو کار متضاد می شود و مدعیان دموکراسی و حقوق بشر از آن دفاع می کنند، در بحرین قیام مردم برای احقاق حقوق مسلمشان است و این که شیعه و سنی در کنار هم زندگی کنند، اما از آن سوی مرزها تصمیم گرفته می شود و از کشورهای دست نشانده استکبار نیرو فرستاده می شود تا مردم بحرین را سرکوب کنند.
از سوی دیگر در سوریه مردمی هستند که در کشور خود زندگی کرده و بر ضد حکومت حرکتی نداشتند لیکن در این کشور نیز از بیرون نیرو میفرستند تا قیام قلابی و دروغین درست کنند و جالب است که همینها قیام حقیقی بحرین را سرکوب میکنند و دم از دموکراسی و حقوق بشر هم میزنند.
غرب در هر دو کشور از دموکراسی دم میزند، این چه نوع دموکراسی است که هر زمان به هر شکلی که مایل باشند آن را تغییر میدهند؟ در بحرین اقلیت خودکامه آل خلیفه را بر مردم مسلط کرده و در سوریه به وسیله عدهای تروریست به دنبال تخریب و ساقط کردن حکومت هستند.
حال باید این پرسش را مطرح کرد که آیا این بود شعارهای شما در دفاع از حقوق بشر و دموکراسی؟ بعد از این آیا کسی سخنان شما را باور می کند، مقصود از حقوق بشر که مد نظر شما است این است که منافع تان حفظ شود. شما سالیان دراز برای دموکراسی یقه چاک می کردید، دنیا را از این شعارها پر کردید و مخالفان را کوبیدید حال که مردم در این منطقه بر ضد دیکتاتورها قیام کرده اند ١٨٠ درجه راه خود را عوض کرده و به حامی دیکتاتوری بدل شده اید و باید بدانید نمره شما در دموکراسی صفر و زیر صفر است.
نباید فراموش نمود وقتی غربیها طالب واقعیت و حقیقت نباشند سرنوشت همین است و به همین دلیل ما به شعارهایی که در دنیای امروز داده میشود کاملا بدبین هستیم؛ شعار دموکراسی، حقوق بشر و آزادی ابزاری برای به دست آوردن منافع خاص گروهی ظالم و ستمگر در دنیای امروز است.
سخن آخر
در خاتمه باید گفت قیام مردم بحرین منحصر به شیعیان نیست، چراکه همه مردم بحرین قیام کرده اند و حتی علمای اهل سنت در این کشور هم برای این قیام مردمی بیانیه داده اند، ولى حکام بحرین که از عقل و درایت کافى برخوردار نیستند خود را در گردآب خطرناکى افکندهاند که روز به روز بر گرفتارى آنها افزوده مىشود، حکام بحرین با کمک عربستان سعودى که به سبب ناکامىهایش در سوریه و عراق و یمن به صورت کشتى شکستهاى درآمده که در حال غرق شدن است.
لذا باید هشدار داد حاکمان بحرین نباید دست به اقدامی بزنند که اوضاع آنجا را روز به روز پیچیده تر کند و مایه انزجار همه شیعیان جهان و آزادگان دنیا گردد. زیرا اگر بنا باشد سلب تابعیتى شود باید از آل خلیفه شود زیرا اجداد آنها از عربستان سعودى و نجد آمده، در حالى که حضرت آیت الله شیخ عیسى قاسم خود و اجدادش همه بحرینى هستند. آنها باید درک کرده باشند که مراجع شیعه هرگز اینگونه کارها را تحمل نخواهند کرد.
حاکمان جنایتکار بحرین بدانند اگر بخواهد این روش را ادامه دهد روز به روز خود را منفورتر میکند؛ آنها اگر میخواهند در بین مردم خود زندگی کنند باید خواسته های آنها را بپذیرند ما به شدت این رفتار خصمانه را محکوم میکنیم و یقین داریم سرانجام گروهی که این روش را در مقابل خواستههای به حق مردم بحرین در پیش گرفتهاند شکست خواهد بود.
هم چنین رژیم جنایتکار آل خلیفه بداند این شیعیان مظلوم تنها نیستند. حکومت بحرین بداند با اینگونه جنایت ها دشمنی همه مسلمانان جهان و به ویژه شیعیان را برای خود می خرند . لذا اگر از جنایت‎های خود دست برندارند، بزودی ثمره تلخ و شوم آن را خواهند دید. بلکه اینگونه کارها سرانجام ریشه آنها را خواهد زد و مسلمانان بحرین از شر آنها نجات خواهند یافت.
امید است مردم بحرین در سایه لطف پروردگار بتوانند حقوق حقه خود را بگیرند و با ادامه مقاومتی ارزندهای که داشتهاند به اهداف مشروع خود نائل شوند؛ ودر سایه بیداری ملت های منطقه، شر اشرار به خودشان برگردد و دستشان از منطقه کوتاه و قطع شود.
اینجانب لازم مىدانم از مردم در خواست نمایم در این ماه مبارک برای بهبود این وضعیت دعا کنند. هم چنین شایسته است شهادت جوانان بحرینى را به همه علماى محترم و مبارز آن سامان و تمام اهالى محترم بحرین تبریک و تسلیت عرض کنم و امیدوارم در پرتو خون این شهیدان عالیقدر خداوند از دشمنانشان انتقام گیرد. «إنّ ربّک لبالمرصاد».،

--------------------------------------------------------------------------------------------------

پرونده ویژه
ریشه ­ها و پیام­ های راهپیمایی روز جهانی قدس از منظر معظم له

اگر همه مسلمین دنیا با هم متحد شوند پیروزی بر اسرائیل و دشمنان اسلام حاصل می شود، لذا آنچه قلب علی علیه السلام را آتش می­ زند، این است که بیگانگان به واعتصموا ، بیشتر عمل می­ کنند. به راستی اگر یک میلیارد و پانصد میلیون مسلمان جهان با هم متحد بودند، آیا اسراییل جرأت می­ کرد که شب و روز از فلسطینیان قربانی بگیرد و خانه­ ها، مساجد و مدارس آن­ها را ویران کند؟
در عصر و زمانه ای به سر می بریم که حملات وحشیانه و بی سابقۀ اسرائیل به فلسطینیان به یک فاجعه عظیم برای جهان اسلام مبدل شده است . با این حال ، نه دولت های اسلامی و نه ملت های مسلمان و نه علمای بزرگ اسلام واکنش مناسبی در قبال آن نشان نداده اند و این امر، سبب جرئت و جسارت رژیم غاصب و نامشروع اسرائیل شده است.
اكنون رژیم اشغالگر قدس ، در فلسطين‏ اشغالى هر روز جنايت تازه‏ اى مى‏ آفرينند، جناياتى كه قلم از بيان آن شرم مى‏ كند، و گاه انسان طاقت ديدن و شنيدن آن را ندارد!، لیکن نامگذاری روز قدس از سوی امام راحل از جمله ابتکارات مهم و سرنوشت ساز در تاریخ اسلام است، قبل از تحقق این مهم، ابتکار عمل در مساله فلسطین اشغالی، دست جریانات متعلق به گرایش های مارکسیستی بود، که هیچ گونه قدرت نفوذی نداشت، لیکن بعد از ورود انقلابی امام در این مقوله، مسأله فلسطین بیش از پیش رنگ اسلامی به خود گرفت، سرنوشت تغییر کرد و اسرائیل در موضع ضعف و فلسطینیان در موضع قوت و قدرت قرار گرفتند که در نهایت این تحول، زمینه ساز پیروزی های غرور انگیز حزب الله لبنان و جنبش جهاد اسلامی فلسطین حماس در شکست های پی در پی رژیم صهیونیستی گردید.
لذا راهپیمایی روز جهانی قدس، ابتکار امام راحل رحمت الله علیه است که روزی سرنوشت ساز را برای جهان اسلام رقم خواهد زد. از این رو همه مسلمانان بدون استثناء باید در این روز شرکت کنند و فریاد خود را در مقابل جهانخواران بلند کنند تا شاهد نتایج بزرگی در جهان اسلام باشیم.
انقلاب اسلامی ایران پرچمدار حمایت از مردم فلسطین
بی شک پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شکست مفتضحانه رژیم پلید اسراییل در جنگ ٣٣ روزه لبنان، همه دنیا فهمیدند که تنها حامی مردم مظلوم فلسطین در عمل که از هیچ گونه کمکی مضایقه ندارد ایران است در حالی که سران مرتجع عرب فقط حرف زدهاند و مقاومت غزه با صراحت اعتراف کرد تمام کمک را ایران به آن ها در این نبرد نابرابر کرده است و به این ترتیب اتحادیه عرب و گروه های وابسته که با پولهای سعودی و قطر تغذیه میشدند، کاملاً رسوا شدند و به این ترتیب نظام جمهوری اسلامی ایران بهعنوان تنها یار وفادار مسلمانان مظلوم شناخته شد که این افتخار بزرگی است برای ما.
بنابراین اگر ملت سرافراز ايران شعار حمايت از ملل مظلوم فلسطين‏،عراق،سوریه،.. و ديگر ملت­ هاى مورد ظلم و ستم ستمگران را سر مى‏دهد جاى تعجب نيست، چرا كه به مضمون آموزه های قرآنی عمل می کند و بايد به نداى هر مظلومى در هر كجاى جهان از آمريكا گرفته تا آفريقا و از اروپا گرفته تا آسيا و استراليا لبيك گفت، و در حد وسع و امكانات به يارى آنها شتافت، و آنان را از چنگال ستمگران و استثمارگران نجات داد، تا جرأت تكرار ظلم را نداشته باشند. تعجب از بعضى دولت­ هاى اسلامى است که نه تنها از مسلمانان تحت ظلم و ستم فلسطين‏ حمايت نمى‏ كنند، و آنها را از چنگال صهيونيسم اشغالگر ظالم نجات نمى‏ دهند، بلكه با دشمنان آنها رابطه برقرار كرده، و مبادله سفير نموده، و براى برچيدن حكومت مردمى مردم مظلوم فلسطين‏ دست در دست يهوديان ظالم مى‏ گذارند.
لذا مسلمانان باید به کمک مردم مظلوم فلسطین بشتابند و فریب قطعنامه های بی تأثیر سازمان ملل را در این زمینه نخورند، زیرا رژیم جنایتکار اسراییل فرزندان فلسطینی ها را می کشند، زنانشان را اسیر می کنند، ظلم از این بالاتر هم می شود، بلکه جلوگیری از منکرات و یا کم کردن آن، از واجبات است.
باید دانست آمریکا و رژیم غاصب اسرائیل از رویارویی نظامی با جمهوری اسلامی ایران ناتوان هستند زیرا آنها اگر حماقت کنند جوانان، سربازان کفن پوش و رزمندگانی که هشت سال در دفاع مقدس حماسه آفریدند جلوی آنها می ایستند و پاسخ محکمی به آنها می دهند .لذا اسرائیل بداند ملت فلسطین تنها نیست، ملت فلسطین پشتیبانی عظیمی همچون ملت ایران دارد.
اتحاد امت اسلامی؛ مهمترین پیام راهبردی راهپیمایی روز جهانی قدس
ما در زمانى زندگى مى‏ كنيم كه بيش از هر زمان دیگر نياز به وحدت و آرامش داريم، زیرا اسرائيل پيوسته مسلمانان فلسطين‏ را به خاك و خون مى‏ كشد و با كمك امريكا، براى نابودى حزب‏الله در لبنان نقشه طرح مى‏ كند. حال آنکه دشمنان با اسلام مشکل داشته و به همین دلیل شیعه و سنی برای آنها تفاوتی ندارد و به هیچ یک از آنان رحم نمی کنند.
از سوی دیگر باید تأکید نمود مسلمانان سراسر جهان بسان پيكر يك انسانند، اگر مسلمانى در گوشه‏ اى از دنيا ناراحت و بيمار گردد و مشكلى برايش ايجاد شود ديگر مسلمانان بايد از آن متأثر شده، در حل آن بكوشند. اگر جنگ در عراق ،سوریه، فلسطين‏ و لبنان...آسايش و آرامش را از ساكنان آن گرفته،مسلمانان بايد در مقابل تمام اين حوادث عكس‏ العمل نشان داده، و در حد وسع و امكاناتشان به يارى آنها بشتابند.
زیرا اسلام عزیز به ما آموخته که مسلمانان با هم برادر باشند و با اخوت رفتار کنند؛ اما متأسفانه هم اینک کشورهای اسلامی به اختلافات بی فایده دامن زده اند و دشمنان نیز از این فرصت بهره می گیرند.
در صورتی که اگر همه مسلمین دنیا با هم متحد شوند پیروزی بر اسرائیل و دشمنان اسلام حاصل می شود، لذا آنچه قلب علی علیه السلام را آتش می­ زند، این است که بیگانگان به «واعتصمو» ، بیشتر عمل می­ کنند. به راستی اگر یک میلیارد و پانصد میلیون مسلمان جهان با هم متحد بودند، آیا اسراییل جرأت می­ کرد که شب و روز از فلسطینیان قربانی بگیرد و خانه­ ها، مساجد و مدارس آن­ها را ویران کند؟.
لذا حضور پرشور مردم در راهپیمایی روز جهانی قدس واقعاً پشت دشمن را می لرزاند و نشانۀ اتحاد مردم است. از این رو می توان دریافت مردم با وجود اختلاف سلیقه­ ای که دارند در مسائل اصلی با هم متحد هستند و با حضور خود در راهپیمایی آخرین جمعه ماه مبارک رمضان، روز قدس را گرامی خواهند داشت.
روز قدس ؛ اعلام انزجار امت اسلامی ازحقوق بشر آمریکایی
شکی نیست یکی از دروغ های بزرگ جهان، مساله حقوق بشر است زیرا حقوق بشر ابزار دست جنایتکاران شده است .
به عنوان نمونه سکوت محافل ومجامع مدعی حقوق بشر غرب نسبت به جنایات اسرا ئیل در فلسطین به ویژه غزه، بار دیگر ماهیت آنها را آشکار کرد و نشان داد که ماهیت آنان فریب کارانه است.
جوامع غربی به ویژه آمریکا، طی قرن اخیر همواره ادعای دفاع از حقوق بشر را سر داده اند، اما جنایات ٦٠ ساله صهیونیست ها را نادیده گرفته اند. به همین دلیل، از مسلمانان می خواهم فریب ادعاهای پوچ غربی ها، به ویژه آمریکا را در خصوص دفاع از حقوق بشر نخورند.
بایدبه روح بلند حضرت امام رحمت الله علیه درود و سلام فرستاد که با ذکاوت، تیزهوشی و آینده نگری ماهیت پلید آمریکا را بر ملا ساخت ، زیرا سال های مدیدی بود مردم ایران شعار مرگ بر آمریکا را سرمی دادند و عده ای از گوشه و کنار دنیا می گفتند: مردم ایران ماجراجو هستند، حال بعد از سی و چند سال همه شعار مرگ بر آمریکا سرمی دهند.
بدیهی است اگر آمریکایی ها و اروپایی ها هرچه برای خود می خواهند برای دیگران هم بخواهند مشکلات جهان حل می شود. لیکن با وجود این که سازمان ملل و مقامات بین المللی به جنایات اسراییل در غزه اذعان کردند و حتی سازمان ملل با اکثریت آرا این جنایات را تصدیق کرد؛ اما هیچ کاری به آن ندارند و در رسانه ها به آن نمی پردازند.
از سوی دیگر رژیم صهیونیستی که هرگز میثاق بین المللی را نپذیرفته است، اما هم اینک نهادها و مجامع بین المللی به راحتی از کنار جنایات رژیم اشغالگر قدس می گذرند.
در حالی که اگر يك جاسوس اسرائيلى در نقطه‏ اى از جهان به محاكمه كشيده شود فرياد حقوق بشر آنها گوش جهانيان را كر مى‏ كند، اما اگر هزاران نفر از مردم مظلوم و ستمديده فلسطين‏ با بدترين شيوه به قتل برسند، هيچ صدا و اعتراضى از مدعيان حقوق بشر بلند نخواهد شد.
حتی در مسألۀ توقیف کشتی آزادی و کشته شدن عده زیادی از حامیان واقعی حقوق بشر توسط اسرائیلی ها باور نمی کردم که شورای امنیت و جمعیت حقوق بشر آنقدر جسور باشند که حتی از اسرائیل حمایت کنند، در حالی که جنایتی بالاتر از جنایت اسرائیلی ها نیست.
آمریکا نیز با حمایت بیقید و شرط خود از جنایات اسرائیل که برای مصرف داخلی کشورش به سبب سلطه صهیونیستها بر آن صورت گرفت روزبهروز در صحنه جهان منفورتر میشود و این بهای سنگینی است که باید آمریکاییها در برابر حمایت بیقید و شرط اسرائیل بپردازند.
لذا با صدای بلند باید گفت روی تان سیاه باد، ننگ بر شما که نام خود را حامیان حقوق بشر گذاشته اید، گروهی را تقویت و حمایت می کنید که جنایاتی را مرتکب می شوند که در تاریخ سابقه ندارد؛ شما در حالی اسم خود را حامیان حقوق بشر می نامید که اسلحه در اختیار گروه های تروریستی قرار می دهید.
حال با این تفاسیر ما باید مراقب باشیم و بدانیم که ادعاهای دروغین غربی ها و تکرار آن ها در سطح جهانی نشان از راست بودن آن نیست؛ زیرا می خواهند با تکرار دروغ سخنان خود را به کرسی بنشانند.
هم چنین در مسئله حقوق بشر نباید تنها جنبه دفاعی داشته باشیم، بلکه باید در مسئله حقوق بشر، از موضع قدرت و تهاجم با غرب برخورد کنیم.
بدین ترتیب باید گفت هيچ كشور اسلامى نبايد با آمريكا و اسرائيل، كه دامانشان به خون مسلمانان آلوده است، رابطه داشته باشند. مگر اسرائيل با كمك و پشتيبانى آمريكا مسلمانان فلسطين‏ را از وطنشان آواره نكرده است؟ پس چگونه برخى از دولت هاى اسلامى دست دوستى به سوى اين دولت غاصب دراز كرده‏ اند؟!
روز جهانی قدس بستر ساز بیداری جهانی برای آزادی قدس شریف
در تبیین این مسأله باید گفت امروز ماهیت رژیم اسرائیل برای همه روشن شده است، اسرائیل رژیمی غاصب، زورگو و متجاوز و ابزاری برای منویات فاسده قدرت های زورگوی دنیا است.
اسرائیل و آمریکا اصرار دارند که جهانیان سرنوشت مردم مسلمان فلسطین را به فراموشی بسپارند و سرزمین فلسطین را ملک شخصی اسرائیل بدانند، لیکن با برپایی روز قدس در هر سال، نسل های جدید به غاصب بودن اسرائیل پی می برند.
بدین نحو که روز جهانی قدس و ابتکار بسیار مهم امام راحل درباره نامگذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به این نام، موجبات عدم فراموشی مسأله اسرائیل غاصب را فراهم کرده است.
اعلام انزجار و نفرت جهان اسلام علیه پادوهای امریکا در منطقه
امروزه در دنیای اسلام خیلی ها ادعای اسلام و مسلمانی می کنند اما متاسفانه عمل شان، ایمان آنان را تصدیق نمی کند . کسانی هستند که خود را خادم الحرمین می دانند و می نامند، اما در عمل خادم اسرائیل و آمریکا هستند، اینها دست در دست اسرائیلی ها و آمریکایی ها گذاشته اند؛ در حالی که ما انتظار نداریم کسانی که این عنوان را دارند خادم اسرائیل و آمریکای جهانخوار باشند.
از اینها مشکل تر کار دولتمردان ترکیه است، دولتمردان این کشور ابتدا در باغ سبزی را نشان دادند و مردم خوشحال شدند و خیال کردند که در منطقه علاوه بر ایران یک کشور دیگری نیز پیدا شده است که در مقابل اسرائیل قد علم می کند و مردم مظلوم فلسطین را یاری می دهد، اما چیزی نگذشت که دیدیم دست در دست اسرائیل گذاشتند و ١٨٠ درجه برگشتند و الان نیز مرتب اسلحه و مزدور می فرستند تا سوریه را متلاشی کنند.
در صورتی که دیگر همه حتی بچه ها و کودکان هم می دانند دعوای سوریه به خاطر خواست اسرائیل است، آنها می خواهند این کشور را متلاشی کنند تا اسرائیل بر منطقه مسلط شود. لیکن کشورهای کمک کننده به استکبار در مساله سوریه قبر خود را کنده اند.
برخی کشورهای عربی واسلامی در حالی که خواهران و برادران مسلمان آنها در بدترین شرایط در حال دست وپنجه نرم کردن با مرگ تدریجی هستند، در یک اقدام سازشکارانه، با سران جنایتکار رژیم صیونیستی نشست برگزار می کنند. اکنون یک و نیم میلیون آواره فلسطینی در غزه، در بدترین شرایط محاصره شده اند، اما نه از سران عرب و نه از غرب صدایی شنیده نمی شود و این تأسف بار است..
شرم آور است که بعضی از کشورهای اسلامی، سخت به سفیران رژیم صهیونیستی جنایتکار چسبیده اند ! خادمان حرمین شریفین تبدیل به نوکران اسرائیل و آمریکا شده اند و دست ترکیه در دست اسرائیل است.
لیکن بدانند خروش ملت های مسلمان در روز قدس، مانع رسیدن این دولت های سازشکار به اهدافشان می شود.
راهپیمایی روز جهانی قدس؛ مولفۀ شرعی و عبادی
امروزه مساله قدس و حمایت از آنها وجوب شرعی پیدا کرده ما هم خودمان در این راهپیمایی شرکت و هم مردم را به حضور دعوت می کنیم، زیرا حضور در این راهپمایی موجب تقرب به خدا در ماه مبارک رمضان است.
شرکت در راهپیمایی روز قدس مصداق امر به معروف و نهی از منکر است و همه کسانی که توان دارند باید در آن شرکت کنند چه منکری بالاتر از این که عده ای غاصب آمده اند صاحبان اصلی را از منطقه خود آواره کرده و بیگانگان را در آن جای داده اند.
حضور گسترده و باشکوه مردم در راهپیمایی روز قدس نشان عزت و قدرت مسلمانان است، لذا مسلمانان با شرکت در راهپیمایی روز جهانی قدس به وظیفه شرعی و دینی خود عمل کنند. اگرچه حضور مردم روزهدار در این هوای گرم اجر مضاعفی برای آنها دارند. و با شرکت در راهپیمایی، با زبان روزه، عبادت انجام می دهند. امیدواریم این عمل ذخیره یوم المعاد همه شما عزیزان قرار گیرد.
آزادی فلسطین و رهایی مسجدالاقصی از بند رژیم جعلی اسراییل
روز قدس روزی است که مسلمانان گروه گروه به خیابانها میآیند و ضمن اعلام وفاداری به قدس شریف به عنوان قبله نخست مسلمین از غاصبان این مکان مقدس و حامیان آنها ابراز برائت و انزجار میکنند.
باید گفت رژیم صهیونیستی می خواهد با تخریب مسجد الاقصی که قبله اول مسلمانان است، آن را به عنوان معبد سلیمان قرار دهد،. لذا مسلمانان با گرامیداشت روز قدس خود را آماده کنند و فریاد «مرگ بر اسرائیل» و «القدس لنا» سر دهند تا سرانجام سرزمین های غصب شده اسلامی و قبله اول مسلمانان را از چنگال اسرائیل نجات دهند.
زیرا وقتی فریاد روز قدس در جهان طنین انداز می شود نسلهای امروز فراموش نمی کنند که کشور اسلامی فلسطین و قبله نخست مسلمانان از سوی رژیم صهیونیستی غصب شده و باید هرچه زودتر به پیکره اسلام باز گردانده شود.
نابودی رژیم صهیونیستی پیام کلیدی راهپیمایی روزجهانی قدس
گفتنی است ملت ها باید با شرکت در راهپیمایی روز قدس به نسل های جدید بیاموزند که اسرائیل غاصب است و کشور فلسطین به آغوش کشورهای اسلامی باز خواهد گشت.
به یقین جنایت رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسطین در تاریخ برای همیشه ثبت خواهد شد و مرگ این رژیم را قطعاً تسریع خواهد کرد.
بنابراین حضور گسترده اقشار مختلف مردم نیز در راهپیمایی روز جمعه در نابودی اسرائیل بسیار اهمیت دارد.
سخن آخر
در خاتمه باید گفت امروز دشمن در سرازیری سقوط قرار گرفته است، از این رو باید فشار را بیشتر کرد. چراکه حامیان غربی اسرائیل از جمله آمریکا، فرانسه و انگلستان گرفتار بحران اقتصادی و داخلی هستند و دیگر کمک های مالی بی دریغ چند میلیارد دلاری به این رژیم نمی شود.
از این رو همه مسلمانان بدون استثنا از هر مذهب و دینی می توانند در راهپیمایی روز قدس شرکت و فریاد خود را بر علیه جهانخواران بلند کنند. و از مواهب آن برخوردار شوند.
بی شک رژیم اسرائیل شرورترین و جنایت کارترین رژیم در تاریخ است. لیکن یقیناً خداوند انتقام این محاصره شدگان مظلوم و آن انسان های بشردوست را از این رژیم غاصب خواهد گرفت.(ان ربک لبالمرصاد)، و انشاءالله قدس و فلسطین به امت اسلامی بر می­ گردد.

--------------------------------------------------------------------------------------------------

سخنی درباره حجاب
حجت الاسلام و المسلمین ابوالقاسم علیان نژادی

انتشار فتوای حجاب دانشجویان مسلمان ترکیه به صورت محدود و از باب ضرورت، عکس العمل ها و واکنش های متفاوتی داشت. عده ای فراوانی که با اصول و قواعد استنباط و نحوه ی اجتهاد و به دست آوردن احکام و ضرورت ها و مشکلات چنان دانشجویانی آشنا بودند، به اشکال مختلف از آن استقبال و قدردانی کرده، و به نشر و انتقال آن پرداختند، که در همین جا از آنها تشکر می کنیم.
و عده ای ناراحت از مواضع شفاف و روشنگرانه مرجع بیدار و زمان شناس حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی) در حوزه های اعتقادی و مذهبی و کلامی و فقهی و سیاسی، فرصت را غنیمت شمرده در پوشش دفاع از حجاب به عقده گشایی پرداخته و همچون موارد گذشته به زعم خود در صدد انتقام برآمدند. جریان های انحرافی، حسودان و تنگ نظران و مانند آنها به گمان خود خواستند از فرصت استفاده کنند و همچنین کسانی که ناآگاه به مسائل بودند، از جمله کسانی بودند که نادانسته آتش بیار این معرکه شدند. در اینجا دو نکته را به آنها یادآور می شویم:
نخست این که شایعات و دروغها و تهمتها و تبلیغات منفی در گذشته نیز بوده و نه تنها اثری در کاهش محبوبیت و نفوذ این مرد خدا نداشته که بر عزت و عظمت معظم له افزوده است؛ چرا که عزت و ذلت به دست خداست (تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ. سوره مبارکه آل عمران، آیه ٢٦) وخداوند وعده داده کسی که در راهش قدم بردارد عزیز و سربلند کند و وعده خداوند تخلف ناپذیر است.
و دیگر این که نگاهی به سرگذشت عده ای که مسیر کنونی شما را رفته اند و اکنون به انگلستان و آمریکا و سعودی پناه برده اند و با ذلت زندگی می گذرانند بیندازید و از آنها عبرت بگیرید (فاعتبروا یا اولی الابصار).
و گروه سوم کسانی هستند که این فتوا به صورت کامل به آنها نرسیده و هیاهوی تبلیغاتی گروه دوم و دروغها و تحریف ها و تهمت های آنها، اسباب نگرانیشان شده، که به آنها عرض می کنیم: «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذهَبُ جُفاءً وَأَمّا ما يَنفَعُ النّاسَ فَيَمكُثُ فِي الأَرضِ كَذلِكَ يَضرِبُ اللَّهُ الأَمثالَ» (سوره مبارکه الرعد آیه ١٧).
و به منظور رفع نگرانی این عزیزان هشت پرسش و شبهه ای که پیرامون این فتوا مطرح شده، یا ممکن است مطرح شود را به همراه پاسخ آنها عرض می کنیم:
سوال اول: آیا صدور این فتوا در آستانه ی هفته ی حجاب و عفاف کار صحیحی بود؟ بهتر نبود در وقت مناسب دیگری صورت می گرفت؟
جواب: فتوای مذکور مربوط به امروز و دیروز نیست، بلکه بیش از پانزده سال قبل منتشر شده و در کتاب احکام بانوان معظم له (سوال ٦٨٠) که چاپ اول آن مربوط به سال ١٣٨٠ ه. ش. می باشد آمده است و عده ای که اهداف خاصی را دنبال می کنند در این زمان آن را در شبکه های اجتماعی منتشر کرده اند. از این نکته نیز نباید غافل شد که معظم له بیش از دیگران در آثار مکتوب و فتاوا و سخنرانی های خویش به حجاب و عفاف پرداخته و بارها در مورد پدیده شوم بدحجابی شدیدا انتقاد کرده و می کنند. نمونه آن بیانات ایشان در شب جمعه (٢٤/٤/١٣٩٥) درحرم حضرت ثامن الحجج (عليه السلام) در آن جمعیت باشکوه بود.
سوال دوم: در صورتی که تحصیل علم در ایران، یا کشورهای دیگر که شرط کشف حجاب ندارند ممکن باشد، باز هم مجازند در همان جا و به آن صورت به تحصیل ادامه دهند؟
جواب: بدون شک در این صورت جایز نیست، چون ضرورتی وجود ندارد. حتی اگر در دانشگاه یا شهر دیگر آن کشور ادامه تحصیل بدون این شرط ممکن باشد، باید برای تحصیل به آنجا بروند تا بتوانند حجاب خویش را حفظ کنند.
سوال سوم: در صورتی که آن تخصص عمومی باشد و بانوان به طور خاص به آن نیاز نداشته باشند و با تحصیل آقایان رفع نیاز شود، آیا باز هم خانم ها مجازند برای تحصیل آن علم، حجاب را بردارند؟
جواب: تنها در صورتی جایز است که برای آنها واجب عینی باشد؛ در غیر این صورت جایز نیست.
سوال چهارم: اگر با کلاه گیس و مانند آن حجاب برای آنها ممکن باشد، این کار لازم است؟
جواب: آری از نظر معظم له لازم است.
سوال پنجم: اگر علمی که قصد تحصیل آن را دارند ضروری نباشد، مثل رشته ی هنر، تاریخ، ورزش و مانند آن، باز هم همین حکم جاری است؟
جواب: حکم مذکور در این صورت جریان ندارد، زیرا ضرورتی وجود ندارد.
سوال ششم: با توجّه به این که حجاب از ضروریّات اسلام است امکان دارد در مواردی نقض شود؟
جواب: قاعده ی اضطرار، که در قرآن مجید و روایات اسلامی آمده و مورد اجماع و اتفاق همه فقهای اسلام بلکه تمام عقلای عالم است، عمومیت دارد و لذا زنان در صورتی که دسترسی به طبیب همجنس نداشته باشند می توانند به طبیب مرد مراجعه کنند و حتی در صورت ضرورت برای زایمان، طبیب غیرهمجنس می تواند به آنها کمک کند.
سوال هفتم: هر چند قاعده اضطرار را قبول داریم، اما آیا این قاعده اختصاص به حفظ جان و خطر مرگ ندارد؟
جواب: قاعده مذکور اختصاص به حفظ جان ندارد و لذا همه فقها گفته اند که اگر حفظ عضوی مانند چشم و گوش متوقف بر مراجعه به طبیب مرد باشد در این صورت نیز از باب ضرورت جایز است. همچنین اگر درمان بیماری مهمّی متوقف بر این کار باشد، هرچند سبب مرگ نشود.
سوال هشتم: از نظر اسلام هدف وسیله را توجیه نمی کند و نباید برای رسیدن به هدف مقدسی از ابزار نامقدس کمک گرفت. آیا کشف حجاب برای تحصیل علم، مصداق این مسأله نیست؟
جواب: این حکم همانگونه که گذشت مصداق قاعده اضطرار و ضرورت است، نه آنچه که فرمودید. و گرنه اکل میته (خوردن گوشت غیرذبح شرعی) برای کسی که مجبور بر آن می شود باید طبق آنچه که شما گفتید ممنوع باشد در حالی که قرآن مجید صریحا آن را تجویز کرده است.
نکته مهم: خوب است این افراد به این سوال مهم پاسخ دهند که آیا برای کشوری که این محدودیت ها برای زنان مسلمان وجود دارد طبیب زن لازم است یا نه؟ همچنین دبیر برای مدارس دخترانه و استاد دانشگاه برای دانشگاه های تک جنسیتی و پلیس زن و بازرس زن؟
اگر بگویند همه این کارها را به مردان بسپارند هیچ دینداری آن را قبول نمی کند و اگر بگویند وجودشان لازم است بگویند آنها کجا باید تحصیل کنند؟
جواب مثل آفتاب روشن است.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

--------------------------------------------------------------------------------------------------

«تقیّه و حفظ نیروها»
اثر ارزشمند حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

نقشه هاى جنگى همواره در نهایت اختفا انجام مى گیرد.
جنگجویان همواره سعى دارند خود را از نظر دشمن پنهان دارند.
سلاح هاى جنگى را در گوشه و کنار میدان جنگ در زیر برگ هاى درختان و شاخه هاى خشکیده، یا بوسیله گل مالى کردن مخفى مى کنند.
اونیفورم هاى سربازان معمولا به شکلى تهیه مى شود که در لابه لاى موجودات مختلف محیط پنهان گردند.
گاهى جنگجویان با ایجاد دود یا مه مصنوعى خود را مستور مى دارند و یا در تاریکى شب نقل و انتقالات لازم را انجام مى دهند.
مأموران اطّلاعاتى هنگامى که به قلب منطقه دشمن براى گرفتن اطلاعات لازم از کم و کیف نیروهاى آنها نفوذ مى کنند همواره در پرده استتار افراد محلى و لباس ها و برنامه هاى آنها فرو مى روند.
هنگامى که درست بیندیشیم تمام این امور أشکالى از «تقیّه» است که در همه جاى دنیا براى جلوگیرى از هدر رفتن نیروها و یا پیروزى بر دشمن مورد استفاده قرار مى گیرد.
استفاده کردن از انواع «رمزها» براى استتار مقاصد مختلف دامنه وسیعى در برنامه هاى سیاسى و نظامى و اقتصادى دنیاى امروز دارد و گاه بى احتیاطى در حفظ کلیدهاى «رمز» سبب شکست یک لشکر یا یک برنامه مهم سیاسى مى گردد.
هیچ کس نمى تواند این گونه برنامه ها را ـ چنانچه در مسیر منافع انسان ها قرار داشته باشد ـ تخطئه کند و یا آن را دلیل بر ترس و محافظه کارى بشمارد و بگوید در برنامه هاى نظامى و سیاسى نباید رمز و سرّى وجود داشته باشد ـ یا این که سرباز باید شجاعت کند و خود را آشکارا در تیررس دشمن قرار دهد، یا جنگجویان نباید از روش استتار در پنهان ساختن سلاح هاى مهم خود استفاده کنند، و مأموران اطّلاعاتى باید هویّت خود را به دشمن آشکار بگویند و آنها را از مقاصد و نیّات خود آگاه کنند.
اگر کسى چنین بگوید همه بر فکر او مى خندند اینها همه دلیل بر آن است که «تقیّه» به معناى وسیع کلمه، در تمام مکتب هاى جهان با تمام اختلافاتى که با هم دارند، وجود دارد، و این یک برنامه عمومى براى حفظ نیروها و جلوگیرى از حیف و میل امکانات و سرمایه است.
بلکه اگر وسیع تر بیندیشم این اصل یک قانون عمومى در سراسر عالم حیات است و همه موجودات زنده براى حفظ خویشتن، به هنگام لزوم از روش تقیّه و استتار استفاده مى کنند.
ماهى مخصوص مرکب هنگامى که احساس خطر مى کند از کیسه مخصوص که در بدن او براى چنین لحظاتى ذخیره شده ماده سیاه رنگ و غلیظى در آب مى ریزد، سپس از موقعیت استفاده کرده و از محل حادثه دور مى شود.
بسیارى از حشرات هستند که اندام آنها یا بال و پرشان به شکل شاخه هاى درختانى است که روى آنها مى نشینند بطورى که پیدا کردن آنها در آن محیط کار مشکلى است.
حیواناتى هستند که مى توانند در چند لحظه تغییر رنگ دهند و خود را به رنگ محیط درآورند و با این سیستم دفاعى شگفت انگیز، و عجیب، از دیدگاه دشمن دور بمانند، جاندارانى که به هنگام خطر خود را به صورت جسم بیجانى در مى آورند و در گوشه اى متوقف و بى حرکت مى مانند تا دشمن را به این وسیله اغفال کنند از همین روش «تقیّه» بهره گیرى دارند.
کوتاه سخن این که آنها که مى پندارند مسأله تقیّه از ویژگى هاى اسلام یا از ویژگى هاى «شیعه» است برداشت صحیحى از مفهوم «تقیّه» ندارند یا براى فهم این موضوع به گفتگوهاى مخالفان قناعت کرده اند ویا با حدس و تخمین و پیش داورى هاى بى دلیل مفهومى براى آن ساخته و به مبارزه با آن برخاسته اند، و یا بر سر لفظ دعوا دارند.
به هر صورت از مجموع آنچه در بالا آوردیم معلوم شد که روش تقیّه و استتار هویت و عقیده باطنى و پنهان نگه داشتن موضع گیرى ها ـ به عنوان یک تاکتیک مؤثر و عاقلانه ـ موضوعى است که در همه مکتب ها کم و بیش وجود دارد، منتها همیشه «اقلیت هاى صالح»، در برابر اکثریت هاى ناصالح، براى حفظ و نگهدارى نیروهاى خویش نیاز بیشترى به استفاده از این تاکتیک دارند.
بنابراین آنچه مى شنویم که بعضى از مخالفان ما، تقیّه را به عنوان یک نوع ترس بدون دلیل، یا محافظه کارى هاى بدون دلیل و حفظ منافع شخصى و فدا کردن مصالح نوع... محکوم مى کنند و آن را دلیل بر ترک حریت و شهامت و آزادگى معرفى مى نمایند اشتباهى است که از اشتباه دیگر سرچشمه گرفته و قضاوتى است عجولانه و دور از انصاف و واقع بینى.
به همین دلیل در تاریخ معاصر و گذشته روش تقیّه به عنوان یک پل پیروزى به طور فراوان مورد استفاده قرار گرفته است.
در جریان چهارمین پیکار «اعراب» و «اسرائیل» که در رمضان سال ٥٢ واقع گردید و افسانه شکست ناپذیرى اسرائیل در همان ساعات نخستین جنگ در صحراى سینا در خاک مدفون گردید و خط دفاعى افسانه اى «بارلو» در هم کوبیده شد، عامل استتار و تقیّه یکى از مهم ترین عوامل این پیروزى بود.
اگر مصرى ها و سورى ها نقشه عظیم جنگى و نقل و انتقالات خود را تا آخرین لحظه مکتوم نمى داشتند هرگز اسرائیل به این سادگى گرفتار شکست نمى شد.
در زندگى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) که دوست و دشمن در شهامت و شجاعت و تدبیر او تردید ندارند مسائلى همانند سه سال دعوت مخفیانه و همچنین هجرت او که در کمال استتار صورت گرفت به طورى که آن حضرت از حلقه محاصره دشمن گذشت بدون آن که متوجّه شوند سپس پنهان شدن در عمق غار ثور، و پیاده روى در شب ها و مخفى ماندن در روزها تا موقعى که به مدینه رسید همه اینها أشکالى از تقیّه و کتمان از نظر اعتقاد یا عمل است.
آیا هیچ کس مى تواند این گونه مسائل را به عنوان ترس و محافظه کارى و نقطه ضعف معرفى کند.
امام حسین(علیه السلام) که نمونه بارز شکنندگان سد تقیّه است به موقع لزوم براى پیشبرد اهداف مقدّسش، براى کوبیدن دستگاه ظلم و ستم و کفر و بى ایمانى و جهل و جنایت از این برنامه بهره مى گرفت.
خروج شبانه اش از مدینه، و خروج از مکّه در حالى که همگان سرگرم مراسم حج یا مقدمات آن بودند مظاهرى از تقیّه تاکتیکى است.
طرحى را که جنگجویان اسلام در میدان «موته» براى ایجاد تزلزل در روحیه سپاه عظیم یکصد هزار نفرى امپراطورى روم شرقى که بیش از سى برابر سپاه اسلام بود.
یا طرحى که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) براى فتح مکه در نهایت اختفا ریخت که حتى نزدیک ترین اصحابش از آن اطلاع نداشتند و موارد فراوان دیگرى مانند اینها دلیل بر آن است که روش تقیّه (البتّه در موارد خاصى) مؤثرترین روش براى حفظ نیروها و رسیدن به پیروزى نهایى یا دست زدن به مؤثرترین حملات بر دشمن که ضایعات آن در یک سو به حدّاقل و در طرف مقابل به حدّاکثر رسد بوده است، و آنها که قلم سرخ بر این عنوان مى کشند خود نمى دانند چه چیز را نفى مى کنند و یا با مفهوم نادرستى که خود از تقیّه ساخته اند، مبارزه دارند.
کتابی که در اين شماره خدمت شما معرفی می شود اثری از آیت الله العظمی مکارم شیرازی می باشد با نام « تقيه و حفظ نيروها» که با هم بخش هايی از مقدمه این کتاب را مطالعه می کنيم:
با اينكه «تقيه» يك برنامه عقلانى و اجتماعى و كاملا هماهنگ با كتاب و سنت است جنجالهاى ناآگاهان آن را به صورت پيچيدهاى درآورده است و هر روز طوفان جديدى پيرامون آن به راه مىاندازند.
اى كاش «آتش تعصب» را فرو مىنشاندند و به مقتضاى (فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ) به سخنان ما درباره تقيه گوش فرا مىدادند و به تعبير قرآن «استماع قول» مىكردند تا بدانند تمام شبهات وايرادات آنها متوجه توهماتى است كه از ناحيه خودشان درباره تقيه ساخته شده و هيچگونه ارتباطى با واقعيت تقيه ندارد.
«تقيه» در يك كلام، به معنى «مخفى كردن عقيده واقعى براى نگاه دارى جان و مال و ناموس خويشتن يا ديگران از شرّ دشمنان عنود است».
مثلا امروز اگر كسى در چنگال «خونريزان ديو صفت داعش» گرفتار شود و از او بخواهند عقيدهاش را ظاهر كند، او از بيان عقيده واقعى خودكه فورآسبب سربريدن ياسوزاندنش مىشود، چشم بپوشد و براى حفظ جان خود مطابق ميل آنها اظهار عقيده كند، كدام عاقل چنين كسى را نكوهش مىكند؟! يا كدام عالم دينى عمل او را حرام مىشمرد؟! خواه اين «داعشى وحشى» خود را مسلمان بداند يا نه.
البته تقيه علاوه بر آنچه گفته شد شاخ و برگهاى فراوانى دارد كه مجموعآ يك بحث علمى مهم را تشكيل مىدهد و در ضمن آن خواهيد ديد كه تقيه منقسم به «احكام خمسه» مىشود يعنى هميشه واجب يا جايز نيست بلكه گاه حرام است.
اظهار عقيده رُشَيد هَجَرىها، و ميثم تمارها و امثال آنها از اينگونه بوده است، زيرا در آن فضاى ظلمانى «حكومت بنىاميه» اگر اينها پردهها را بالا نمىزدند ولايت اميرمؤمنان على علیه السلام لااقل براى مدتى به فراموشى سپرده مىشد.
مخاطبین محترمی که علاقه مند به مطالعه این کتاب باشند می توانند متن کامل را در بخش تالیفات سایت ما makarem.ir مطالعه فرمایند.

--------------------------------------------------------------------------------------------------

مرکز آموزش تخصصي «شيعه شناسي»

اين مرکز که متعلق و وابسته به حوزه علميه قم مي باشد، توسط مرجع عالي قدر حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي مد ظله العالي در سال ١٣٨٧ تأسيس گرديد و زير نظر معظم له فعاليت خود را آغاز نموده است.
آشنايي با رشته تخصصي شيعه شناسي
١ـ معرفي اجمالي مرکز آموزش تخصصي شيعه شناسي حوزه علميه قم
با عنايت باري تعالي و توجهات حضرت ولي عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)راه اندازي مرکز گام بلندي است در راستاي تحقق بخشيدن آرمان هاي حوزه علميه قم و مراجع بزرگوار تقليد به ويژه حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي «مدظله العالي».
اين مرکز که متعلق و وابسته به حوزه علميه قم مي باشد، توسط مرجع عالي قدر حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي مد ظله العالي در سال ١٣٨٧ تأسيس گرديد و زير نظر معظم له و با مديريت حجت الاسلام داعي نژاد «زيدعزه» فعاليت خود را آغاز نموده است و در واقع بخشي از مرکز بزرگ شيعه شناسي است، که در آينده توسط حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي «مدظله العالي» راه اندازي خواهد شد.
مکان فعلي مرکز: قم/ خيابان شهداء (صفائيه)، کوچه آمار مدرسه امام حسين(علیه السلام) است.
٢ـ ضرورت تأسيس مرکز آموزش تخصصي شيعه شناسي حوزه علميه قم
امروزه برخي ملت ها و کشورهاي جهان خواهان آنند تا با تشيع آشنايي وسيع تر و عميق تري پيدا نمايند و آموزه هاي آن را در زندگي فردي و جمعي خويش اجرا کنند.
الف: شيعه مکتبي زنده و اميد بخش
انقلاب اسلامي ايران موجب طرح مجدد شيعه در جهان شد و مذهب تشيع را به عنوان مذهب زنده اي مطرح کرد که قادر است عميق ترين، ريشه دار ترين و بالنده ترين انقلاب ها را به وجود آورد.
از اين رو آموزش و تربيت دانش پژوهان جهت آشنايي تخصصي با اين مکتب براي پويانگه داشتن هميشگي آن از جمله ضرورت ها به شمار مي رود.
ب: شيعه اهل بيت (علیهم السلام) منادي تقريب اديان و مذاهب
شکي نيست که نداي وحدت و انسجام بايد با حفظ مرزهاي اسلام و در راستاي تعاليم مکتب اهل بيت(علیهم السلام) همراه باشد و بدون ترديد اين امر مهم جز با آشنايي دقيق و عميق با مکتب اهل بيت(علیهم السلام) و شناخت کامل شيعه حاصل نمي شود. از اين رو مي توان راه اندازي و فعاليت اين مرکز را گامي ديگر در جهت تقريب اديان و مذاهب به شمار آورد.
ج: شيعه ستيزان امروز
نظام هاي استکباري، مکاتبي که تاکنون در ساختن جهان ناکام بوده اند و مذاهب خشک، جامد و افراطي اسلامي نيز طرح مجد شيعه در جهان را، خطري بزرگ براي خود به حساب مي آورند و به تخريب تشيع و شبهه پراکني عليه آن اقدام مي کنند.
آشنايي کامل با اين شبهات و اشکالات و ارائه پاسخ هاي مناسب، يکي ديگر از ضرورت هاي راه اندازي مرکز آموزش تخصصي شيعه شناسي است.
٣ـ اصول راهبردي مرکز تخصصي آموزش شيعه شناسي حوزه علميه قم
در دفاع از حريم تشيع بايد مسائلي را به عنوان اصل حاکم پذيرفت که عبارتند از:
الف: دفاع علمي از تشيع
ب: پاسخ دهي در راستاي حفظ اسلام
ج: شناخت کامل در دفاع از تشيع
د: شناخت جامع ساير مذاهب و مکاتب.
٤ـ اهداف مرکز آموزش تخصصي شيعه شناسي حوزه علميه قم
بعضي از اهداف اين مرکز عبارتند از:
١ـ٤ـ تسلط انديشه هاي مکتب اهل بيت(علیهم السلام)؛
٢ـ٤ـ ارائه استدلال منطقي و معقول پيرامون عقايد و آموزه هاي شيعي و دفع از آنها؛
٣ـ٤ـ احياي ميراث فرهنگي و انديشه هاي معقول دانشمندان و نخبگان شيعي؛
٤ـ٤ـ معرفي نقش شيعيان در توسعه تمدن اسلامي؛
٥ـ٤ـ شناخت توان بالفعل و بالقوه جهان تشيع و ارتباط با مراکز شيعه شناسي ايران و جهان؛
٦ـ٤ـ بازشناسي فرقه هاي شيعي و نقاط اشتراک و افتراق آنها با شيعه اثني عشري؛
٧ـ٤ـ آشنايي با ابعاد گوناگون جغرافيايي و جامعه شناختي جهان تشيع و آسيب شناختي آن؛
٨ـ٤ـ خلاقيت، ابتکار و نوآوري در پژوهش هاي شيعه شناسي.
٥ـ هويت مرکز آموزش تخصصي شيعه شناسي حوزه علميه قم
با نگاهي به اهداف اين مرکز به خوبي مي توان دريافت که شيعه شناسي هويتي ميان رشته اي دارد و از حوزه هاي مختلفي از علوم مانند: کلام، تفسير، حديث، فقه، تاريخ، جغرافيا و... بهره مي گيرد.
٦ـ رويکرد دوره مرکز آموزش تخصصي شيعه شناسي حوزه علميه قم
براي تحقق اهداف مرکز رويکرد آن، آموزشي ـ پژوهشي خواهد بود.
٧ـ طول دوره مرکز آموزش تخصصي شيعه شناسي حوزه علميه قم
براي کاهش حجم دروس و فراغت وقت براي شرکت در دروس خارج فقه و اصول، اين رشته در دو مقطع سطح ٣ (کارشناسي ارشد) و سطح ٤ (دکتري) اجرا مي گردد که هر مقطع با احتساب مدت زمان پايان نامه، تقريبا ٤ تا ٥ سال خواهد بود.
٨ـ گزارش فعاليت
مرکز آموزش تخصصي شيعه شناسي تاکنون فعاليت هاي زير را انجام داده است:
ـ تشکيل شوراي علمي مرکز؛
ـ تبليغات و پذيرش داوطلبان
ـ برگزاري آمزون کتبي، مصاحبه علمي و گزينش دانش پژوه؛
ـ تصويب دروس و تعين اساتيد سال تحصيلي جاري؛
ـ آماده سازي کتابخانه تخصصي شيعه شناسي؛
ـ راه اندازي بخش رايانه و سايت مرکز؛
ـ آماده سازي نرم افزار آموزشي مناسب؛
ـ رايزني با مراکز همسو در جهت همکاري هاي متقابل؛
ـ تهيه و تنظيم فرم ها و آئين نامه هاي اداري، آموزشي و پژوهشي.

--------------------------------------------------------------------------------------------------

معارف اسلامی

فلسفه حجاب
پرسش : فلسفه حجاب چیست؟
پاسخ اجمالی: فلسفه حجاب این است که: ١ـ برهنگى زنان، مردان ـ مخصوصاً جوانان را ـ در یک حال تحریک دائم قرار مى دهد. تحریکى که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجان هاى بیمار گونه عصبى و گاه سر چشمه امراض روانى مى گردد ٢ـ با افزایش برهنگى در جهان، طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشوئى در دنیا به طور مداوم بالا رفته است. ٣ـ گسترش دامنه فحشاء و افزایش فرزندان نامشروع از دردناکترین پیامدهاى بى حجابى است.
٤ـ مسأله«ابتذال زن» و«سقوط شخصیت او» نیز از پیامدهای دیگر برهنگی و بی حجابی است.
پاسخ تفصیلی: بدون شک، در عصر ما که بعضى نام آن را عصر برهنگى و آزادى جنسى گذارده اند، و افراد غرب زده، بى بند و بارى زنان را جزیى از آزادى او مى دانند، سخن از حجاب گفتن براى این دسته ناخوشایند و گاه افسانه اى است متعلق به زمان هاى گذشته!. ولى مفاسد بى حساب، مشکلات و گرفتارى هاى روز افزونى که از این آزادی هاى بى قید و شرط به وجود آمده سبب شده که تدریجاً گوش شنوایى براى این سخن پیدا شود. البته در محیط هاى اسلامى و مذهبى، مخصوصاً در محیط ایران بعد از انقلاب جمهورى اسلامى، بسیارى از مسایل حل شده و به بسیارى از این سوالات عملا پاسخ کافى و قانع کننده داده شده است، ولى باز اهمیت موضوع ایجاب مى کند: این مساله به طور گسترده تر مورد بحث قرار گیرد. مساله این است: آیا زنان (با نهایت معذرت) باید براى بهره کشى از طریق سمع، بصر و لمس (جز آمیزش جنسى) در اختیار همه مردان باشند؟ و یا باید این امور، مخصوص همسرانشان گردد؟ بحث در این است: آیا زنان در یک مسابقه بى پایان در نشان دادن اندام خود و تحریک شهوات و هوس هاى آلوده مردان درگیر باشند؟ و یا باید این مسایل از محیط اجتماع بر چیده شود، و به محیط خانواده و زندگى زناشویى اختصاص یابد؟! اسلام، طرفدار برنامه دوم است و حجاب، جزیى از این برنامه محسوب مى شود، در حالى که غربى ها و غرب زده هاى هوسباز، طرفدار برنامه اولند!. اسلام، مى گوید: کامیابى هاى جنسى اعم از آمیزش و لذت گیرى هاى سمعى، بصرى و لمسى مخصوص به همسران است و غیر از آن گناه، و مایه آلودگى و ناپاکى جامعهمى باشد که جمله «ذلِکَ اَزْکى لَهُم» (١) اشاره به آن است. فلسفه حجاب چیز مکتوم و پنهانى نیست زیرا: ١ ـ برهنگى زنان، که طبعاً پیامدهایى همچون آرایش، عشوه گرى و امثال آن همراه دارد، مردان ـ مخصوصاً جوانان را ـ در یک حال تحریک دایم قرار مى دهد تحریکى که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجان هاى بیمار گونه عصبى و گاه سر چشمه امراض روانى مى گردد، مگر اعصاب انسان چقدر مى تواند بار هیجان را بر خود حمل کند؟. مگر همه پزشکان روانى نمى گویند: هیجان مستمر عامل بیمارى است؟ مخصوصاً توجه به این نکته که غریزه جنسى نیرومندترین و ریشه دارترین غریزه آدمى است، و در طول تاریخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنایات هولناکى شده، تا آنجا که گفته اند: «هیچ حادثه مهمى را پیدا نمى کنید مگر این که پاى زنى در آن در میان است»!. آیا دامن زدن مستمر از طریق برهنگى به این غریزه و شعله ور ساختن آن بازى با آتش نیست؟ آیا این کار عاقلانه اى است؟ اسلام، مى خواهد مردان و زنان مسلمان، روحى آرام، اعصابى سالم و چشم و گوشى پاک داشته باشند، و این یکى از فلسفه هاى حجاب است.
٢ ـ آمارهاى قطعى و مستند، نشان مى دهد: با افزایش برهنگى در جهان، طلاق و از هم گسیختگى زندگى زناشویى در دنیا به طور مداوم بالا رفته است، چرا که: «هر چه دیده بیند دل کند یاد» و هر چه «دل» در اینجا یعنى هوس هاى سرکش بخواهد، به هر قیمتى باشد به دنبال آن مى رود، و به این ترتیب هر روز دل، به دلبرى مى بندد و با دیگرى وداع مى گوید. در محیطى که حجاب است (و شرایط دیگر اسلامى رعایت مى شود) دو همسر تعلق به یکدیگر دارند، و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر است. ولى در «بازار آزاد برهنگى» که عملاً زنان به صورت کالاى مشترکى (لااقل در مرحله غیر آمیزش جنسى) در آمده اند، دیگر قداست پیمان زناشویى مفهومى نمى تواند داشته باشد، و خانواده ها همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشى مى شوند و کودکان بى سرپرست مى مانند.
٣ ـ گسترش دامنه فحشاء، و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیامدهاى بى حجابى است، که فکر مى کنیم نیازى به ارقام و آمار ندارد و دلایل آن مخصوصاً در جوامع غربى کاملاً نمایان است، آن قدر عیان است که حاجتى به بیان ندارد. نمى گوییم، عامل اصلى فحشاء و فرزندان نامشروع منحصراً بى حجابى است، نمى گوییم استعمار ننگین و مسایل سیاسى مخرب در آن موثر نیست، بلکه مى گوییم: یکى از عوامل موثر آن مساله برهنگى و بى حجابى محسوب مى شود. و با توجه به این که: «فحشاء» و از آن بدتر «فرزندان نامشروع» سر چشمه انواع جنایت ها در جوامع انسانى بوده و هستند، ابعاد خطرناک این مساله روشن تر مى شود. هنگامى که مى شنویم در «انگلستان»، در هر سال ـ طبق آمار ـ پانصد هزار نوزاد نامشروع به دنیا مى آید. و هنگامى که مى شنویم: جمعى از دانشمندان «انگلیس» در این رابطه به مقامات آن کشور اعلام خطر کرده اند ـ نه به خاطر مسایل اخلاقى و مذهبى ـ بلکه، به خاطر خطراتى که فرزندان نامشروع براى امنیت جامعه به وجود آورده اند، به گونه اى که در بسیارى از پرونده هاى جنایى پاى آنها در میان است، به اهمیت این مساله کاملاً پى مى بریم، و در مى یابیم مساله گسترش فحشاء، حتى براى آنها که هیچ اهمیتى براى مذهب و برنامه هاى اخلاقى قایل نیستند فاجعه آفرین است. بنابراین، هر چیز که دامنه فساد جنسى را در جوامع انسانى گسترده تر سازد تهدیدى براى امنیت جامعه ها محسوب مى شود، و پى آمدهاى آن هر گونه حساب کنیم به زیان آن جامعه است. مطالعات دانشمندان تربیتى نیز نشان داده، مدارسى که در آن دختر و پسر با هم درس مى خوانند، و مراکزى که مرد و زن در آن کار مى کنند، و بى بند و بارى در آنها حکم فرما است، کم کارى، عقب افتادگى، و عدم احساس مسیولیت، به خوبى مشاهده شده است. ٤ ـ مساله «ابتذال زن» و «سقوط شخصیت او» نیز در این میان حایز اهمیت فراوان است که نیازى به ارقام و آمار ندارد. هنگامى که جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد، طبیعى است روز به روز تقاضاى آرایش بیشتر و خودنمایى افزون تر از او دارد. و هنگامى که زن را از طریق جاذبه جنسیش وسیله تبلیغ کالاها و دکور اطاق هاى انتظار، و عاملى براى جلب جهانگردان، سیاحان و مانند اینها قرار بدهند، در چنین جامعه اى شخصیت زن تا سر حدّ یک عروسک، یا یک کالاى بى ارزش سقوط مى کند، و ارزش هاى والاى انسانى او به کلى به دست فراموشى سپرده مى شود، و تنها افتخار او جوانى، زیبایى و خودنماییش مى شود. و به این ترتیب، به وسیله اى تبدیل خواهد شد براى اشباع هوس هاى سرکش یک مشت آلوده فریبکار و انسان نماهاى دیو صفت!. در چنین جامعه اى چگونه یک زن مى تواند با ویژگى هاى اخلاقیش، علم و آگاهى و داناییش جلوه کند، و حایز مقام والایى گردد؟! به راستى، درد آور است که در کشورهاى غربى، و غرب زده، و در کشور ما قبل از انقلاب اسلامى، بیشترین اسم، شهرت، آوازه، پول، در آمد و موقعیت براى زنان آلوده و بى بند و بارى بود که به نام «هنرمند و هنر پیشه»، معروف شده بودند، و هر جا قدم مى نهادند گردانندگان محیط هاى آلوده براى آنها سر و دست مى شکستند و قدمشان را خیر مقدم مى دانستند!. شکر خدارا، که آن بساط بر چیده شد، و زن از صورت ابتذال سابق و موقعیت یک عروسک فرنگى و کالاى بى ارزش در آمد، شخصیت خود را باز یافت، حجاب بر خود پوشید، اما بى آن که منزوى شود و در تمام صحنه هاى مفید و سازنده اجتماعى حتى در صحنه جنگ با همان حجاب اسلامیش ظاهر شد.(٢)
اشکالات مخالفان حجاب
پرسش: مخالفان حجاب چه اشکالاتى را مطرح مى کنند؟
پاسخ اجمالی: عمده این ایرادها سه موضوع است: ١- زنان نیمى از جامعه اند و حجاب سبب انزواى آنهاست. اولا: حجاب باعث انزوا نیست و حضور زنان در انقلاب اسلامی موید آن است. ثانیا: اداره خانه و تربیت فرزندان از مهمترین کارهاست. ٢- حجاب دست و پا گیر است. اولا: حجاب همیشه به معنى چادر نیست، بلکه پوشش کامل است. ثانیا: فعالیت و پوشش زنان روستائی دلیل ردّ این اشکال است. ٣- حجاب، مردان را حریص تر مى کند. مقایسه وضعیت جامعه امروز که حجاب در آن رعایت می شود و وضعیت زمان طاغوت، خود پاسخ این اشکال است.
پاسخ تفصیلی: عمده ایرادهایى که مخالفان مساله حجاب مطرح مى کنند سه موضوع است که به طور خلاصه آنها را بررسى مى کنیم:
١ ـ زنان نیمى از جامعه
مهمترین چیزى که همه آنان در آن متفقند و به عنوان یک ایراد اساسى بر مساله حجاب ذکر مى کنند، این است که: زنان نیمى از جامعهرا تشکیل مى دهند اما حجاب سبب انزواى این جمعیت عظیم مى گردد، و طبعاً آنها را از نظر فکرى و فرهنگى به عقب مى راند، مخصوصاً در دوران شکوفایى اقتصاد که احتیاج زیادى به نیروى فعال انسانى است، از نیروى زنان در حرکت اقتصادى هیچگونه بهره گیرى نخواهد شد، و جاى آنها در مراکز فرهنگى و اجتماعى نیز خالى است!.
به این ترتیب، آنها به صورت یک موجود مصرف کننده و سربار اجتماع در مى آیند.
اما آنها که به این منطق متوسل مى شوند از چند امر به کلى غافل شده یا تغافل
کرده اند. زیرا:
اولاً: چه کسى گفته است: حجاب اسلامى، زن را منزوى مى کند، و از صحنه اجتماع دور مى سازد؟.
اگر در گذشته لازم بود ما زحمت استدلال در این موضوع را بر خود هموار کنیم امروز، بعد از انقلاب اسلامى هیچ نیازى به استدلال نیست؛ زیرا با چشم خود گروه، گروه زنانى را مى بینیم که با داشتن حجاب اسلامى در همه جا حاضرند، در اداره ها، در کارگاه ها، در راهپیمایى ها و تظاهرات سیاسى، در رادیو و تلویزیون، در بیمارستان ها و مراکز بهداشتى، مخصوصاً در مراقبت هاى پزشکى براى مجروحین جنگى، در فرهنگ و دانشگاه، و بالاخره در صحنه جنگ و پیکار با دشمن.
کوتاه سخن این که: وضع موجود، پاسخ دندان شکنى است براى همه این ایرادها و اگر ما در سابق سخن از «امکان» چنین وضعى مى گفتیم امروز در برابر «وقوع» آن قرار گرفته ایم، و فلاسفه گفته اند: بهترین دلیل بر امکان چیزى وقوع آن است و این عیانى است که نیاز به بیان ندارد.
ثانیاً: از این که بگذریم، آیا اداره خانه و تربیت فرزندان برومند و ساختن انسان هایى که در آینده بتوانند با بازوان تواناى خویش چرخ هاى عظیم جامعهرا به حرکت در آورند، کار نیست؟
آنها که این رسالت عظیم زن را کار مثبت محسوب نمى کنند از نقش خانواده و تربیت، در ساختن یک اجتماع سالم، آباد و پر حرکت بى خبرند، آنها گمان مى کنند راه این است که زن و مرد ما همانند زنان و مردان غربى، اول صبح خانه را به قصد ادارات و کارخانه ها و مانند آن ترک کنند، و بچه هاى خود را به شیرخوارگاه ها بسپارند، و یا در اطاق بگذارند، در را بر روى آنها ببندند، و طعم تلخ زندان را از همان زمان که غنچه ناشکفته اى هستند، به آنها بچشانند.
غافل از این که: با این عمل، شخصیت آنها را در هم مى کوبند و کودکانى بى روح و فاقد عواطف انسانى بار مى آورند که آینده جامعهرا به خطر خواهند انداخت.
٢ ـ حجاب دست و پا گیر است
ایراد دیگرى که آنها دارند این است: حجاب یک لباس دست و پاگیر است و با فعالیت هاى اجتماعى مخصوصاً در عصر ماشین هاى مدرن سازگار نیست، یک زن حجاب دار خودش را حفظ کند، یا چادرش را و یا کودک و یا برنامه اش را؟!
ولى این ایراد کنندگان از یک نکته غافلند و آن این که: حجاب همیشه به معنى چادر نیست، بلکه به معنى پوشش زن است، آنجا که با چادر امکان پذیر است چه بهتر و آنجا که نشد، به پوشش قناعت مى شود.
زنان کشاورز و روستایى ما، مخصوصاً زنانى که در برنج زارها مهمترین و مشکل ترین کار کشت و برداشت محصول برنج را بر عهده دارند، عملاً به این پندارها پاسخ گفته اند، و نشان داده اند: یک زن روستایى با داشتن حجاب اسلامى در بسیارى از موارد، حتى بیشتر و بهتر از مرد کار مى کند، بى آن که حجابش مانع کارش شود.
٣ ـ حجاب، مردان را حریص تر مى کند
ایراد دیگر این که آنها مى گویند: حجاب از این نظر که میان زنان و مردان فاصله مى افکند، طبع حریص مردان را آزمندتر مى کند، و به جاى این که: خاموش کننده باشد، آتش حرص آنها را شعله ورتر مى سازد که: «الاِنْسانُ حَرِیْصٌ عَلى ما مُنِع»!.
پاسخ این ایراد، یا صحیح تر سفسطه و مغلطه را مقایسه جامعه امروز ما که حجاب در آن تقریباً در همه مراکز بدون استثناء حکم فرما است با دوران رژیم طاغوت که زنان را مجبور به کشف حجاب مى کردند مى دهد.
آن روز هر کوى و بر زن مرکز فساد بود، در خانواده ها بى بند و بارى عجیبى حکم فرما بود، آمار طلاق فوق العاده زیاد بود، سطح تولد فرزندان نامشروع بالا بود و هزاران بدبختى دیگر.
نمى گوییم امروز، همه اینها ریشه کن شده، اما بدون شک بسیار کاهش یافته و جامعهما از این نظر سلامت خود را باز یافته، و اگر به خواست خدا وضع به همین صورت ادامه یابد و سایر نابسامانى ها نیز سامان پیدا کند، جامعهما از نظر پاکى خانواده ها و حفظ ارزش زن، به مرحله مطلوب خواهد رسید.(٣)
پی نوشت:
(١). سوره نور، آیه ٣٠.
(٢). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیۀ، چاپ بیست و نهم، ج ١٤، ص ٤٧٣.
(٣). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دارالکتب الإسلامیۀ، چاپ بیست و نهم، ج ١٤، ص ٤٧٨.

--------------------------------------------------------------------------------------------------

احکام شرعی

ضروری بودن مسأله حجاب
پرسش : آیا حجاب ضروری دین است و انکار حجاب باعث کفر می شود ؟
پاسخ : آری حجاب از ضروریات دین است و اگر کسی علم به ضروری بودن آن داشته باشد و آنرا انکار کند کافرمی شود.
چگونگی حفظ پوشش پا در صدر اسلام
پرسش : با توجه به این نکته که ساخت جوراب سال ها پس از حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده است، آیا پوشاندن مچ پا به پایین برای زنان واجب است یا نه و اگر واجب است در زمان صدر اسلام این پوشش پا به چه صورت انجام می شده است؟ زیرا اساساً جورابی نبوده است که استفاده شود.
پاسخ : از احادیث استفاده می شود که لباس زنان آن زمان بلند بوده و روی زمین کشیده می شده و پاها را می پوشانده است.
حجاب اجباری
پرسش : در سایت شما مقاله ای تحت عنوان جذاب «حجاب اجباری» قرار داده شده. در این مقاله آمده است که افراد عاقل بر مخالفت با قانون پافشاری نمی کنند. در کشور فرانسه و برخی کشورهای اروپایی قانونی مبنی بر ممنوعیت حجاب برای محصلان وجود دارد. آیا دین ما در اینجا هم پیروی از مقررات را توصیه می کند؟
سوال اینجاست آیا در جامعه ای که قانونی در رابطه با پوشش و حجاب وجود ندارد، نظر شما به عنوان «مسئول پاسخگویی از طرف دین» درباره ی اجباری بودن حجاب برای مسلمانان چیست؟موافقید یا مخالف؟ سوال روشن، صریح و صحیح است!
پاسخ : اولاً توصیه می کنیم مقاله مزبور را مجددا با دقت بیشتری مطالعه فرمایید؛ ثانیاً بدانید که قانون حجاب بدون شک در اسلام وجود دارد، حال با توجه به همین جمله پاسخ خود را بیابید؛ سوال شما این می شود که اگر اسلام حجاب نداشت با حجاب اجباری موافق بودید یا مخالف ؟! بدیهی است اگر قانونی نباشد الزام بر قانون معنا ندارد. ثالثاً آنچه در کشورهایی مثل فرانسه می گذرد بر خلاف اصول قانونی آنها (اصول لیبرالی) است و مخالفت با حجاب به جهت اسلام ستیزی و بر خلاف اصول مورد پذیرش خودشان است. بنابر این تعبیر به اجباری بودن به عقیده ما تعبیر صحیحی نیست. افراد دین دار باید پایبند به احکام دینشان باشند. همانگونه که رشوه و ربا خوردن حرام است، بی حجابی هم حرام است. بنا بر این درهر جا باشند افراد دین دار باید نماز بخوانند، روزه بگیرند و ... و حجاب خود را هم حفظ کنند.
علت الزام حجاب برای مسافران خارجی
پرسش: همانطور که مى دانیم خداوند متعال در سوره نور، حجاب را مختصّ مؤمنان، زنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) و زنان مؤمنین دانسته است. حال سؤال این است که: ١ـ آیا حجاب براى غیر مسلمانان در کشورهاى اسلامى واجب است؟ ٢ـ اگر واجب است، همانطور که در فرانسه و ترکیه بر اعتقادات اسلامى ما مى تازند، و ما آنها را ظالم و ضدّ اسلام مى دانیم، آیا ما هم با پوشاندن زنان خارجى که به ایران مى آیند و یا پیروان سایر مذاهب داخل کشور، به آنها اجحاف ننموده ایم؟ ٣ـ اگر حجاب اختیارى بود، بهتر نبود، و معضلات اجتماعى حلّ نمى شد؟
پاسخ : یک اصل مسلّم در اسلام داریم که هر حکمى براى مومنین و مسلمانان ثابت است، دیگران نیز مکلّف به آن هستند (الکفّار مکلّفون بالفروع کما انّهم مکلّفون بالاصول)، بنابراین آنها هم موظّف به حکم حجاب و ترک شرابخورى (حدّاقلّ آشکارا) و گناهان دیگر هستند، و نسبت به حجاب که ما مى توانیم اعمال کنیم کار صحیح و عادلانه اى است، و ما دوران قبل از انقلاب را فراموش نکرده ایم که وقتى اختیار و آزادى داده شد چه زنانى با چه وضعى بیرون آمدند و اکثر جوانان را به فساد کشیدند و نوشته اید که اگر ما به کشورهاى آنها برویم و ما را اجبار به بى حجابى کنند، چه مى شود؟ فراموش نکنید که آنها بى حجابى را واجب نمى دانند، در حالى که ما حجاب را واجب مى دانیم.
خصوصیت کودک ممیّز و حد حجاب در برابر او
پرسش : در مورد بچه ممیّز اولاً بچه ممیّز چه خصوصیاتی دارد و دوم حد حجاب در مقابل بچه ممیّز چه اندازه است؟
پاسخ : منظور از بچه ممیّز در این جا کودکی است که مسائل جنسی را اجمالاً درک می کند و در چنین صورتی احتیاط آن است که نامحرم در مقابل او بی حجاب نباشد.
پوشاندن زیر چانه برای بانوان
پرسش : آیا پوشاندن مقداری از چانه که پس از پوشیدن مقنعه های معمولی باز هم پیداست لازم است؟
پاسخ : آنچه از خط چانه به پایین باشد پوشاندن آن لازم است.
پوشش زنان در مجالس زنانه
پرسش : در مجالس زنانه زن ها تا چه اندازه اجازه دارند بدن خود را برای دیگران نمایان کنند؟ استفاده از پوشش های نا متعارف یا آرایش های غلیظ چه حکمی دارد؟
پاسخ : زنان می توانند در برابر زنان به جز عورتین بقیّه بدن را نپوشانند؛ مگر این که مفسده خاصّی داشته باشد.
استفاده از رنگهای متنوع در لباس
پرسش : گفته مى شود که استفاده از چادر مشکى براى خواهران مناسب نیست و مکروه مى باشد، و خواهران باید از پوشاک روشن و رنگهاى متنوّع استفاده نمایند و دلیلى ندارد که توصیه شود خانمها کفش و مانتوى تیره بپوشند، حال سؤال این است که در حال حاضر و با توجّه به شرایط فعلى جامعه ما، تکلیف پوشش خواهران چیست و آیا سخنان فوق و امثال آن، با توجّه به آثار و تبعات آن براى جامعه، شرعاً صحیح است؟
پاسخ : انتخاب چادر مشکى براى زنان، و عباى مشکى براى مردان، مکروه نیست.و استفاده از رنگهاى ساده دیگر مادام که منشا مفاسدى نشود نیز جایز است؛ البتّه رنگهاى سنگین بهتر است.
لزوم رعایت حجاب در کلاس درس
پرسش : حکم مشاهده دستها و موهاى سر و صورت زن، بیش از مقدار شرعى که در هنگام نوشتن روى تخته سیاه ظاهر مى گردد چگونه است؟ (البتّه به منظور تفهیم استاد و دریافت و درک دانشجویان)
پاسخ : باید حجاب را طورى مراعات کنند که زاید بر وجه کفّین ظاهر نشود.
پوشاندن زینت
پرسش : چنانچه زن با خود زینت داشته باشد (مانند حلقه ازدواج، یا انگشترى در دست، یا چهره آراسته کرده باشد) آیا واجب است وجه و کفّین را بپوشاند؟
پاسخ : در مورد حلقه و انگشتر مانعى ندارد ولى در مورد آرایش مشکل است.

--------------------------------------------------------------------------------------------------

Peinevesht:
  
    
TarikheEnteshar: « 1395/05/06 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 6002