31 - ادامه مسئله 21 - 12/8/78

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

31 - ادامه مسئله 21 - 12/8/78

تا اینجا بیان شد که به جهت عوض شدن موضوع استصحاب حرمت جارى نمى شود. مرحوم آقاى حکیم این بیان را نقض کرده و مى فرماید:

اگر اتّصال و انفصال باعث تعدّد موضوع شود پس در مسئله مالکیّت هم این را بگوئید مثلاً زید مالک خانه است وقتى یک آجر از آن را جدا کنیم باید بگوئیم استصحاب بقاء مالکیّت زید را نمى توان کرد، چون موضوع در اثر انفصال عوض شده است. همچنین در جزء جدا شده از اجزاء حیوان نجس العین باید حکم به نجاست قطعه مبانه نکنیم چون موضوع عوض شده و جاى استصحاب نیست.

لکن الانصاف در مسئله مالکیّت یقین داریم که اتّصال و انفصال دخالت ندارد چون در مالکیّت یقین داریم که جزء جزءِ مجموعه، ملک زید است، در بدن حیوان نجس العین هم یقین داریم که جزء جزء آن، نجس است و استصحاب براى جایى است که شک باشد به عبارت دیگر ملکیّت و نجاست قائم به مجموع من حیث المجموع نیست ولى در نظر به نامحرم هم شک است و هم احتمال مى دهیم که مجموعه بدن ملاک حرمت باشد چون باعث تهییج است و به همین جهت کسانى هم که مى گویند حرام است، به ناخن و دندان اشکال نمى کنند و نگاه به آنها را جایز مى دانند، پس استصحاب به خاطر تبدّل موضوع جارى نمى شود.

4- روایات منع اتّصال شعر مرأة بمرأة اخرى:

روایاتى داریم که نهى مى کند از اتّصال موى زنى به زن دیگر، حال بگوئیم روایات ناهیه به این جهت نهى مى کند که نظر شوهر به موى زن بیگانه مى افتد، بنابراین نگاه به اجزاء مبانه ممنوع است که از جمله اجزاء مبانه شعر است.

عمده روایت در اینجا دو روایت است:

*... عن ثابت بن سعید (مجهول الحال است) قال: سئل ابوعبداللّه(علیه السلام)عن النساء تجعل فى رؤوسهنّ القرامل (گیسوان مصنوعى که به گیسوان طبیعى متّصل مى کنند)، قال: یصلح الصوف و ما کان من شعر امرأة لنفسها و کره للمرأة اَن تجعل القرامل من شعر غیرها... .(1)

* الحسن بن الفضل الطبرسى فى مکارم الاخلاق (مرسله است چون طبرسى در کتاب مکارم الاخلاق آن را نقل مى کند)، عن سلیمان بن خالد قال: قلت له: المرأة تجعل فى رأسها القرامل، قال: یصلح له الصوف و ما کان من شعر المرأة نفسها و کره أن یوصل شعر المرأة من شعر بشعر غیرها،... .(2)

صحبت در این است که «کَرِه» به چه معنى است؟ آیا همین کراهت مصطلح در لسان فقهاست که در مقابل حرمت است در این صورت این دو روایت عکس مقصود را ثابت مى کند به این معنى که جایز است مع الکراهة (عکس مطلوب) و وقتى جایز شد، لوازمش هم جایز مى شود (مثل نگاه کردن و لمس). ولى ممکن است که کسى بگوید که این کراهت در لسان ائمه همان کراهت مصطلح در لسان فقها نیست چون این واژه جدید است و در زمان ائمه به این معنى نبوده و لذا در قرآن مجید کراهت، در گناهان کبیره استعمال شده است و مى فرماید:

«کل ذلک کان سیّئه عند ربّک مکروها»(3). قبل از این آیه گناهان عجیبى ذکر شده بعد قرآن مى فرماید: که اینها مکروه است، پس این کراهت مصطلح نیست. حال اگر قبول کنیم که کراهتِ مصطلح نیست ولى باید گفت حدّاقل یک معناى اعمى دارد، یعنى اعم است از حرمت و کراهت مصطلح، و اگر اعم باشد استدلال به این روایات ممکن نیست چون مبهم است و اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال، البتّه ما بعداً از مو و اتّصال مو بحث مى کنیم که بعضى فتوى به جواز داده اند و ما هم فتوى به جواز مى دهیم.

نتیجه: نگاه کردن به قطعه مبانه از نامحرم شرعاً حرام نیست مگر اینکه مستلزم یک امر حرامى شود.

 

 

1. ح 1، باب 101 از ابواب مقدّمات نکاح.

2. ح 3، باب 101 از ابواب مقدّمات نکاح.

3. آیه 38، سوره اسراء.

Peinevesht:
  
    
TarikheEnteshar: « 1279/01/01 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 4917