25 - ادامه مسئله 18 - 4/8/78

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

25 - ادامه مسئله 18 - 4/8/78

الأمر الثّانی: بسیارى از فقهاى ما و فقهاى اهل تسنّن در بحث جواز نظر دو چیز را استثنا کرده اند، یکى قصد لذت و دیگرى خوف فتنه (ریبه). غالباً این دو استثنا به عنوان مسلّمات گفته شده است ولى مى خواهیم این دو استثنا را مورد بررسى قرار دهیم چون بعضى در دوّمى وسوسه کرده و گفته اند مجرّد خوف و احتمال نمى تواند دلیل باشد. در زمان ما هم بعض از کسانى که مدّعى فقاهت هستند در اوّلى وسوسه کرده اند، پس تعرّض به این مسئله به جهت این وسوسه هائى است که در گوشه و کنار مطرح مى شود.

مرحوم صاحب جواهر مى فرماید:

مسئله ریبه و خوف فتنه یک معنا دارد ولى بعضى مایلند بگویند که دو چیز هستند، به این بیان که خوف الفتنه یعنى ترس از وقوع در گناه ولى ریبه خطوراتى است که به ذهن و قلب انسان مى آید و اَشکال گناه در نظر او مجسم مى شود و خود را در حال گناه با آن طرف مى بیند و لو مى داند هیچ وقت در آن گناه واقع نمى شود، ولى انصاف این است که این دو، یک چیز هستند و دلیلى بر این معانى نداریم. بعد از این مطلب صاحب جواهر مى فرماید:

و الامر سهل بعد معلومیّة الحرمة عند الأصحاب و المفروغیّة منه (و لذا استدلالى در کلماتشان نمى بینم و ظاهراً نزد اهل سنت هم همین گونه است و این دو استثنا را دارند) و اشعار النصوص بل ظهورها بل صریح بعضها فیه (حرمت)، فلا وجه للمناقشة فى الثانى منهما (خوف فتنة) بعدم ثبوت حرمة ذلک بمجرّد احتمال الوقوع فى المحرّم، (مجردّ احتمال باعث حرمت نمى شود بلکه مسلّم بودن مسئله و اشعار صراحت بعض نصوص دلیل است، نه مجرّد احتمال) ضرورة کون المستند ما عرفت (تسالم اصحاب و ظهور نصوص) لاهذا (احتمال وقوع در حرام سبب حرمت باشد) کما هو واضح.(1)

جالب این است که صاحب جواهر هم مسئله را باز نکرده و نمى گوید که کدام روایت نص و کدام إشعار دارد ولى ما مسئله را باز مى کنیم تا وسوسه هاى وسوسه انگیزان تأثیرى نگذارد.

ادله:

دلیل بر این مسئله چند چیز مى تواند باشد:

1- تسالم: خواه دلیل بگیرید یا مؤیّد (چون اجماع، مدرکى است) این مسئله در نزد خاصّه و عامّه مسلّم بوده که نظر با قصد لذت و خوف وقوع در حرام اشکال دارد.

2- مذاق شارع: در مورد رابطه زن و مرد نامحرم شارع سخت گیرى هائى کرده که بعضى از آنها ولو به صورت کراهت است امّا مى تواند مذاق شارع را مشخص کند، مثلاً مى گوید جائى که زن نامحرم نشسته است تا موقعى که محل گرم است در آنجا ننشیند و یا مى گوید که خلوت با نامحرم حرام است ولو احتمال خلافى هم ندهد، حتّى اگر در آنجا نماز هم خوانده شود باطل است، حال شارعى که چنین اجازه اى نمى دهد با اینکه خوف وقوع در حرام هم نبود نگاه به نامحرم با وجود خوف وقوع در حرام را چگونه ممکن است اجازه دهد. چنین احکامى در شرع زیاد داریم و قصد ما تعرّض به این احکام نیست بلکه از این نمونه ها مذاق شارع بدست مى آید یعنى اجازه نمى دهد که به قصد شهوت به وجه و کفّین نگاه شود؟

3- روایات: این دلیل عمده است که صاحب جواهر اجمالا به آن اشاره کرده اند و ما شش طایفه روایت را نقل مى کنیم که اگر تعداد احادیث را بشماریم خیلى بیشتر از اینهاست.

طایفه اوّل: روایت على بن سوید

*... عن على بن سوید قال: قلت لابى الحسن(علیه السلام): انّى مبتلى بالنظر الى المرأة الجمیلة فیعجبنى النظر الیها، فقال: یا على لا بأس اذا عرف اللّه من نیّتک الصدق و ایّاک و الزنا فانّه یمحق البرکة و یهلک الدّین.(2)

«على بن سوید» متعدد است ولى به قرینه روایت «على بن حکم» مراد «على بن سوید ساعى» است که ثقه است. پس حدیث معتبر است.

طایفه دوّم: روایاتى که مى گوید: «لا تتّبع النظرة النظرة»(3)

این احادیث خیلى زیاد است (هم در منابع شیعه و هم در منابع اهل سنت) با کمک قرائن این احادیث را این گونه معنى کردیم که نگاه اوّل بى اختیار و نگاه دوّم به قصد لذت است که دلیل بر حرمت مى باشد و از آن نهى شده است.

طایفه سوّم: روایتى که مى گوید هر عضوى زنائى دارد و زناى چشم نگاه است.(4)

ظاهر این احادیث نظر به قصد لذت است و نظرى که هیچ قصدى ندارد زنا نیست، پس نگاه هوس آلود حرام است.

طایفه چهارم: حدیث مرأة خثعمیّة

* انّ النّبى(صلى الله علیه وآله) اَرْدف الفضل بن عبّاس (پشت خودش سوار کرد) ثمّ اتا الجمرة فرماها فاستقبلته جاریةٌ شابّة من خَثعَمْ فقالت یا رسول اللّه إنّ أبى شیخٌ کبیر قد أفند (قد اُقْعِد = زمین گیر است) و قد ادرکَتْه فریضة اللّه فى الحج فیُجزى عن اَحُجَّ عنه؟ قال: حُجّى عن ابیک و لوّى عُنُقَ الفضل فقال له العباس یا رسول اللّه لَوَّیتَ عُنق ابن عمّک؟ قال(صلى الله علیه وآله)رأیتُ شابّاً و شابّةً فَلَمْ آمُنْ الشیطان علیهما.(5)

طایفه پنجم: روایت کاهلى

این حدیث را از احادیث «النظرة بعد النظرة» جدا کردیم چون این روایت مى فرماید: «النظرة بعد النظرة تزرع... و کفى بصاحبها فتنة».(6)

طایفه ششم: ذیل روایت «عبّاد بن صهیب»(7)

این روایت سابقاً گذشت و در مورد نگاه به بادیه نشین بود «لابأس بالنظر الى شعرها و جسدها ما لم یتعمّد ذلک» عمداً یعنى چه؟ یعنى به قصد لذّت است نه اینکه در مقابل سهواً باشد پس حتّى به زنانى هم که نگاه کردن به آنها جایز است به قصد لّذت نمى توان نگاه کرد.

 

1. جواهر، ج 29، ص 70.

2. ح 3، باب 1 از ابواب نکاح محرّم.

3. ح 8، و 11 و 13 و 14، باب 104 از ابواب مقدّمات نکاح.

4. ح 2، باب 104 از ابواب مقدّمات نکاح.

5. مغنى ابى قدامه، و سنن بیهقى، ج 7، ص 89.

6. ح 6، باب 104 از ابواب مقدّمات نکاح.

7. ح 1، باب 113 از ابواب مقدّمات نکاح.

Peinevesht:
  
    
TarikheEnteshar: « 1279/01/01 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 5990