78 - ادامه مسئله 7 و 8 - 14/12/78

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

78 - ادامه مسئله 7 و 8 - 14/12/78

امور اعتباریّه و انشاء از مسائلى است که همه به آن علم اجمالى دارند پس علم تفصیلى به آن در غایت اشکال است و فقط علما حقیقت آن را مى دانند.

توضیح ذلک: ما امورى داریم که شب و روز با آن سر و کار داریم مانند زمان، مکان، قوّه جاذبه که همه اجمالا معانى آنها را مى دانند و از بدیهیّات است ولى حقیقت زمان چیست؟

این مسئله پیچیده اى است، آیا مقدار حرکت است؟ آیا حرکت جوهرى است؟ آیا بُعد چهارم جسم است؟ آیا زمان مخلوق است؟ یعنى آیا ممکن است که زمانى باشد که زمان در آن نباشد؟

ماهیّت مکان چیست؟ آیا بعد موهومى است، یعنى مى شود که خداوند مکان را از بین ببرد و مکانى باشد که مکان نباشد؟ آیا نسبتى است که بین اجسام واقع مى شود؟ یعنى اگر تمام عالم یک چیز باشد مکان معنا ندارد. آیا مکان و زمان بعد از اشیاء است یا قبل از اشیاء؟ تصوّر بسیارى بر این است که زمان و مکان قبل از اشیاء بوده است و بعضى معتقدند که زمان و مکان بدون اشیاء معنا ندارد و زمان و مکان همزمان با پیدایش اشیاء به وجود آمده اند.

پس مسئله اى به این سادگى که بچّه ها نیز معناى آن را مى فهمند کنه و حقیقتش پیچیده است. همچنین جاذبه را همه مى فهمند ولى حقیقتش چیست؟ چه نیرویى است، امواج است، ذرات است، مسئله اى است که فهم آن آسان نیست. ما در عالم از این چیزها زیاد داریم که وجود اجمالیش از واضحات ولى کنه و حقیقتش در غایت خفا است و تنها ذات بارى تعالى نیست که «وجودها من اظهر الاشیاء و کنهها فى غایة الخفاء» باشد. در موجودات امکانیّه و مخلوقات نیز موجوداتى داریم که وجودها من اظهر الاشیاء و کنهها فى غایة الخفاء باشند. انشاء و امور اعتباریّه هم همین طور هستند، ما مى دانیم ملکیّت و خرید و فروش هست و همه این را مى فهمند و یا معنى زوجیّت و نکاح را همه مى فهمند که وجوده من اظهر الاشیاء است ولى حقیقت اینها چیست؟ امور اعتباریّه یعنى چه؟ انشاء که به معنى ایجاد است، در کجا ایجاد مى کند؟ اگر در خارج باشد، ما در خارج چیزى به نام ملکیّت یا ازدواج نداریم و اگر در ذهن است از کدام یک از وجودات ذهنیّه است چون وجودات ذهنیّه مختلف است.

کنه معنى ملکیّت، انشاء و زوجیّت که امورى اعتبارى هستند فى غایة الخفاء است، پس آنچه که ما به آن نیازمندیم وجود اجمالى آنهاست و این وجود اجمالى چیزى نیست که در آن وسوسه کنیم و فرقى بین عقد ازدواج و عقد بیع نیست که در ناحیه عقد ازدواج علما مى گویند مردم معنى قصد انشاء را نمى فهمند اگر در عقد زواج نمى فهمند در عقد بیع هم نمى فهمند چه تفاوتى بین این دو وجود دارد؟ چرا علما در عقد زواج دچار وسوسه شده اند، آنچه که ما در انشاء به آن نیاز داریم همان فهم اجمالى معنى انشاء است که همه آن را مى دانند.

جمع بندى: وجود انشاء و وجود امور اعتباریّه اجمالا براى همه روشن است و پیچیدگى خاصّى هم ندارد و امّا کنه انشاء و حقیقت انشاء چیست؟

اقسام ملکیّت:

ملکیت بر دو قسم است:

الف) ملکیّت تکوینى: مثل سلطه خداوند بر عالم هستى که مالکیّت تکوینیّه الهیّه است و یا مالک بودن انسان بر اعضاى خود و یا مالک بودن او بر ماهى که صید مى کند.

ب) ملکیّت اعتبارى: در واقع از ملکیّت خارجیّه عکس بردارى شده است، مثلا خانه اى در شهر دیگر است، مالک با دیگرى قولنامه مى نویسند و شش ماه دیگر مالک مى خواهد آن را تحویل دهد، در اینجا فروشنده مالکیّت خارجیّه ندارد بلکه مالکیت اعتباریه دارد یعنى یک امر اعتباریّه از آن ملکیّت خارجیّه تکوینیّه انتزاع مى شود.

حقیقت ملکیّت؟

بعضى مى گویند که ملکیّت یک بناگذارى است یعنى در ذهن بنا مى گذاریم که شما مسلّط بر این خانه باشید که البتّه بناگذارىِ ذهنى هم معنایش روشن نیست. بعضى آن را به معنى فرض مى دانند یعنى این خانه را که براى شما هست به منزله دست شما فرض مى کنیم، منتهى این از فروض خیالیّه نیست بلکه فرضى است که عقلا براى آن اثر قائلند، یعنى خانه در تحت سلطه شماست به همان گونه که بر دست و گوش و اعضاى دیگر خود تسلط دارید، عقلا هم اگر شرایط معامله جمع باشد به آن ترتیب اثر مى دهند و اجازه مزاحمت به دیگرى نمى دهند و قانون مزاحم را تعقیب مى کند و هکذا در ناحیه زوجیّت، یک زوجیّت تکوینى داریم مثلا چشمان ما زوج هستند، که در واقع دو چیز هستند که در وجود خارجى احدها به دیگرى ضمیمه مى شود، این زوجیّتِ تکوینىِ خارجى است و احتیاجى به انشاء ما ندارد، در عالم اعتبار در بعضى جاها با بعضى از شرایط عکس این عالم تکوین را مى کشیم و آثار عقلائیه را هم مترتّب مى کنیم، مثلا مى گوییم هند را زوجه زید قرار دادیم نه در خارج (چون چه بسا عقد زوجیّت که خوانده مى شود این دو در کنار هم نیستند) بلکه همان حالت تکونیّه خارجیّه را در عالم اعتبار و ذهن ایجاد مى کنیم که عقلا براى آن آثارى قائلند و زندگى اجتماعى بدون این اعتباریات ممکن نیست. این مسئله اى است که به تفکر زیادى نیاز دارد و در اصول و فلسفه بحث شده است دانستن حقایق اینها براى علما و فلاسفه ممکن است و آنچه براى مردم عادى ممکن است فهم اجمالى انشاء است که براى زندگى روزمرّه آنها کافى است.

تخلّص من جمیع ما ذکرنا:

اوّلا: امور اعتباریّه و از جمله انشاء که به معنى ایجاد است بوجودها الاجمالى براى همه روشن است و کنه آنها در غایت خفا است.

ثانیاً: آنچه که در انشاء عقد به آن احتیاج داریم همان علم اجمالى است و دانستن کنه لازم نیست.

ثالثاً: تحقّق انشاء براى همه آسان است و خواندن عقد چه بیع و چه نکاح براى عوام اشکالى ندارد، ولکن اینها مانع از احتیاط نمى شود، یعنى از باب احتیاط افرادى که سلطه بیشترى دارند عقد را بخوانند خصوصاً در مورد نکاح که مسئله مهمّى است.

بعد از روشن شدن این مسئله به مسئله هفتم برمى گردیم که آیا لازم است معناى دانه دانه کلمات عقد را بداند یا مجموع جمله را بداند کافى است؟ سه حالت دارد:

1- تمام جزئیات را مى فهمد (زوجیّت فعل ماضى از باب تفعیل، «تُ» ضمیر...).

2- اینها را نمى فهمد ولى مجموع من حیث المجموع را مى فهمد.

3- معنى جمله را هم نمى داند نه تفصیلا و نه اجمالا و فقط لقلقه لسان است، طبعاً قصد انشاء هم نمى کند.

شکى نیست که صورت سوّم فایده اى ندارد و صورت اوّل هم اشکالى ندارد و صحیح است و امّا صورت دوّم را امام اشکال مى کند.

قلنا: چون اجمالا قصد انشاء دارد و معنى را هم اجمالا مى داند و با این لفظ مى خواهد ایجاد علقه زوجیّت کند، پس مانعى ندارد که ایجاد علقه زوجیّت کند و دلیل آن وجدان، صدق عقد، صدق نکاح و عمومات است.

 

Peinevesht:
  
    
TarikheEnteshar: « 1279/01/01 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 4440