71 - ادامه مسئله 2 - 3/12/78

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

71 - ادامه مسئله 2 - 3/12/78

ان قلت: در غیر نکاح این قاعده خوب است چون جریان شرع مقدس بر وفق مذاق عقلا و اهل عرف است الا ما خرج بالدلیل امّا در نکاح و طلاق که فیه شوب من العبادة و جنبه توقیفى دارد، نمى توانیم به این قاعده عمل کنیم و باید الفاظ به دست ما رسیده و اجازه دهند که با کدام لفظ وقوع صیغه عقد جایز است. در مورد «انکحت» و «زوّجت» اجازه داده شده ولى در مورد «متعّت» و «بعت» اجازه داده نشده است. پس باید تابع اجازه شرع باشیم.

قلنا: درست است ولى مردم همیشه صیغه عقد نکاح را در مرئى و مسمع شارع انجام مى دادند (در حضور پیامبر و ائمه) و اگر لفظ خاصّى لازم بود باید پیامبر(صلى الله علیه وآله)و ائمه(علیهم السلام) آن را بیان مى کردند در حالى که در هیچ حدیثى نداریم که الفاظ عقد نکاح را بیان کرده باشند.

2- آیات:

در آیات به عنوان تزویج و نکاح تصریح شده است.

الف) آیه «فلمّا قضى زید منها وطراً زوّجناکها».(1)

آیا «زوّجناکها» حکایت از ماضى است یا در مقام انشاء است؟

دو احتمال دارد، هر کدام که باشد براى ما کافى است، چون نشان مى دهد که لفظ «زوّجت» در مقام انشاء کافى است ولو به صورت اخبار باشد (اخبارى که حاکى از انشاء است) و معلوم مى شود که صیغه عقد زینب را خداوند براى پیامبر خوانده است و لذا زینب به دیگر زنان پیغمبر(صلى الله علیه وآله) مى گفت: «انّما زوّجوکنّ اهلوکنّ و زوّجنى الله».

ب) آیات «وانکحوا الایامى منکم»(2)، «ولا تنکحوا ما نکح آبائکم».(3)

اگر مادّه نکاح ظهور یا صراحت نداشت قرآن این گونه نمى فرمود، پس ظاهر این است که این الفاظ، مجازى نیست و اگر چه جملات خبریه هستند ولى خبرى است که از جواز انشاء حکایت مى کند.

3- روایات:

سابقاً در باب نکاح متعه پنج حدیث(4) داشتیم که مى فرمود: «زوّجتک» و «تزوّجتک» در عقد متعه صحیح هستند، در مورد عقد دائم هم فرمودند که با این دو لفظ ممکن است، چون ماهیت عقد دائم و متعه یکى است و تفاوت در تعیین مدّت است، پس تزویج هم در متعه است و هم در عقد دائم، در روایات عقد دائم هم مادّه تزویج در باب 1 از ابواب عقد نکاح آمده است که ده حدیث است و اکثر آنها دلالت دارد که صیغه عقد دائم را با لفظ «زوّجت» مى توان خواند:

*... محمّد بن على بن الحسین باسناده عن زرارة عن ابى عبدالله(علیه السلام) فى حدیث خلق حوّاء و تزویج آدم بها، انّ الله عز وجلّ قال له: اخطبها الىّ، فقال: یا ربّ انى اخطبها الیک الى أن قال فقال الله عزوجّل: قد شئت ذلک و قد زوّجتکها فضُمَّها الیک.(5)

* قال: (ظاهراً مرسله است و مرحوم مفید در ارشاد و مرحوم صدوق در من لا یحضر این حدیث را نقل کرده اند) و لمّا تزوّج ابوجعفر محمّد بن على الرضا(علیهما السلام)ابنة المأمون خطب لنفسه فقال: (حدیث در مورد تزویج دختر مأمون به امام جواد(علیه السلام)است که صیغه عقد را امام جواد(علیه السلام)مى خواند) الحمدلله متمّم النعم، الى ان قال: و هذا امیرالمؤمنین زوّجنى ابنته على ما فرض اللّه ثمّ ذکر قدر المهر و قال: زوّجتنى یا امیرالمؤمنین؟ قال بلى، قال قبلت و رضیت، (در واقع «بلى» جانشین ایجاب شده است).(6)

*... عن عبید بن زرارة قال: سألت ابا عبدالله(علیه السلام) عن التزویج بغیر خطبة فقال: أو لیس عامة ما تتزوّج فتیاننا فتیاتنا و نحن نتعرق الطعام على الخوان نقول: یا فلان زوّج فلانا فلانة فیقول: نعم قد فعلت.(7)

در این روایت مى فرماید غالب ازدواج هاى ما بدون خواستگارى صورت مى گیرد، پس با لفظ تزویج یا چیزى که اشاره به لفظ تزویج است («نعم قد فعلت» که بعد از لفظ تزویج واقع شده است) واقع مى شود و ظاهر «قد فعلت» این است که جانشین ایجاب و قبول شده و ضمناً دلالت دارد که یک نفر مى تواند متولّى طرفین عقد باشد و وقتى متولّى شد لازم نیست دو صیغه بخواند.

حدیث سه(8) را هم قبلا بیان کردیم که همان حدیث «سهل ساعدى» است و در آن روایت هم کلمه تزویج وجود دارد.

آیا در هیچ یک از روایاتى که انشاء عقد نکاح را بیان مى کند لفظ «انکحت» نیست؟

در مقام بیان، نکاح به صورت فعل مضارع و ماضى آمده است ولى این اخبار، اخبارى است که از آن جواز انشاء فهمیده مى شود.

امّا لفظ «متّعت» اختلافى است، بعضى آن را جایز و بعضى غیر جایز مى دانند. آنهایى که جایز مى دانند مى گویند «متّعت» مطلق نکاح و قدر مشترک بین منقطع و دائم است، اگر ضمیمه مدّت شود منقطع و اگر خالى از مدّت باشد دائمى است، و روایاتى هم آورده اند و مى گویند روایاتى(9) در باب متعه داریم که مى گویند اگر ذکر اجل در متعه نشود به دائم منقلب مى شود و ادّعاى اجماع کرده و به آن فتوا داده اند. البتّه در آن باب در جزئیاتش بحث است که آیا این براى جایى است که عمداً ذکر اجل نکند یا سهواً، آنجایى که در ابتدایش مطلق العقد بوده یا آنجایى که فقط متعه در نیتش بوده و فراموش کرده است اجل را ذکر کند، که ما هم بحث داریم و مى گوییم اگر کسى جزماً عقیده داشت که متعه بخواند ولى فراموش کرد ذکر اجل کند این عقد دائمى نخواهد بود و خلاف قواعدى است که تا اینجا خوانده ایم ولى اگر عالماً و عامداً اجل را ذکر نکند در این صورت مى گوییم منقلب به دائم مى شود پس فى الجمله آن روایات را قبول داریم و فتوى هم مى دهیم و همین که فى الجمله مى پذیریم، براى ما نحن فیه قابل استدلال است و معلوم مى شود همان صیغه هایى که به درد متعه مى خورد براى دائم هم خوب است و معلوم مى شود که عقد دائم را مى توان با لفظ متّعت خواند و انصاف این است که این روایات دلالت ظاهرى دارد.

نتیجه: اجراى عقد دائم با لفظ تزویج و نکاح و متعه ممکن است ولى چون متّعت را غالباً در عقد منقطع استفاده مى کنند باید قرینه داشته باشد که منظور نکاح دائم است.

 

 

1. آیه 37، سوره احزاب.

2. آیه 32، سوره نور.

3. آیه 22، سوره نساء.

4. ح 1 و 2 و 3 و 4 و 6، باب 18 از ابواب عقد نکاح.

5. ح 1، باب 1 از ابواب عقد نکاح.

6. ح 2، باب 1 از ابواب عقد نکاح.

7. ح 7، باب 1 از ابواب عقد نکاح.

8. ح 3، باب 1 از ابواب عقد نکاح.

9. باب 20 از ابواب متعه.

Peinevesht:
  
    
TarikheEnteshar: « 1279/01/01 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 4606