مواعظ الحسين عليه السلام در آثار آيت الله العظمی مکارم شيرازی
به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری
هركه بخشش كرد، سرورى يافت و هركه بخل ورزيد، فرومايه شد
«امام حسين عليه السّلام در ضمن خطبه ای می فرمايند: ... هان اى مردم! هر كه بخشش كرد، سرورى يافت و هر كه بخل ورزيد، فرومايه شد. همانا بخشنده ترين مردم كسى است كه به کسی مالی بخشد که اميد آن را ندارد؛ أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ جَادَ سَادَ وَ مَنْ بَخِلَ رَذُلَ وَ إِنَّ أَجْوَدَ النَّاسِ مَنْ أَعْطَى مَنْ لَا يَرْجُوهُ».[1]
جود و سخاوت
جود و سخاوت در مقابل «بخل» تعریف می شوند. غالباً در يك معنى استعمال مى شوند، ولى گاه از بعضى كلمات استفاده مى شود كه «جود» مرحله بالاتر از «سخاوت» است. زيرا در تعريف «جود» گفته اند: «بخشش بدون درخواست است كه در عين حال، انسان بخشش خود را كوچك بشمارد». گاه گفته اند: «جود، خوشحال شدن از درخواست مردم و شادگشتن به هنگام بخشش است». بعضى نيز گفته اند: «جود بخششى است كه انسان مال را مال خدا بشمرد و سائل را بنده خدا بداند و خودش را در اين ميان واسطه ببيند»؛ در حالى كه «سخاوت» معنى وسيع ترى دارد و هرگونه بذل و بخشش را شامل مى شود.
بعضى نيز گفته اند: «كسى كه بخشى از اموال خود را ببخشد و بخش ديگر را براى خود بگذارد، صاحب سخاوت است و كسى كه اكثر آن را ببخشد و مقدار كمى را براى خود بگذارد، داراى جود است». مطابق تمام اين تعريفها «جود» مرحله بالاتر از «سخاوت» است. به هر حال «جود» و «سخاوت» از فضايل مهم اخلاقى است.[2]
سخاوت در روايات اسلامى
در روايات اسلامى تعبيرات بسيار والايى درباره «جود» و «سخا» ديده مى شود كه در نوع خود كم نظير است. روايات زير نمونه هايى است كه از ميان احاديث فراوانى گلچين شده است:
1. در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده است: «السَّخاءُ خُلْقُ اللّهِ الاَعْظَمُ؛[3] سخاوت، اخلاق بزرگ الهى است». در واقع تمام سخاوتها در وجود ذى جود پروردگار متجلّى است، زيرا هر چه داريم از اوست. نعمت هاى گوناگون، زمين و آسمان، حيات وجود ما، همه از اوست و هرجا سخاوتى است از سخاوت او سرچشمه گرفته است؛ زيرا اگر او مواهبى به ما نمى بخشيد، ما توان بخشش را نداشتيم؛ حتّى صفت جود و بخشش نيز از مواهب اوست.
2. حضرت على عليه السلام در مورد اهمّيّت «سخاوت» به نكته لطيفی اشاره مى فرمايند: «غَطُّوا مَعَايِبَكُمْ بِالسَّخَاءِ فَإِنَّهُ سَتْرُ الْعُيُوبِ؛[4] عيوب خويش را با سخاوت بپوشانيد؛ زيرا سخاوت پوشاننده عيب هاست».
3. باز در تعبيرى ديگر از همان امام همام آمده است: «السَّخَاءُ يُمَحِّصُ الذُّنُوبَ وَ يَجْلِبُ مَحَبَّةَ الْقُلُوب؛[5] سخاوت، گناهان را پاك مى كند و دلها را به سوى سخاوت كننده فرا مى خواند». اين تعبير نشان مى دهد كه «سخاوت» كفّاره بسيارى از گناهان است!
4. امیر مؤمنان عليه السلام درباره تأثير عميق محبّت در جلب قلبها مى فرمايند: «مَا اسْتُجْلِبَتِ الْمَحَبَّةُ بِمِثْلِ السَّخَاءِ وَ الرِّفْقِ وَ حُسْنِ الْخُلُق؛[6] با هيچ چيزى مانند سخاوت و مدارا كردن و حسن خلق، جلب محبت نمى شود».
5. رسول خدا صلى الله عليه و آله در حديثى دیگر مى فرمايند: «السَّخِيُ قَرِيبٌ مِنَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ النَّاسِ قَرِيبٌ مِنَ الْجَنَّة؛[7] سخاوتمند نزديك به خدا، نزديك به مردم و نزديك به بهشت است».
از مجموع احاديث بالا، ارزش و اهمّيّت فوق العاده «سخاوت» در كلام پيشوايان اسلام مشخّص مى شود و نشان مى دهد كه كمتر فضيلتى با آن برابرى مى كند.[8]
آثار و پيامدهاى سخاوت
آثار مثبت «سخاوت» در زندگى فردى و اجتماعى انسان كه با تجربه ثابت شده و يا در احاديث اسلامى به آن اشاره گرديده است، بسيار زياد است، به عنوان نمونه:
1. از روايات متعددى استفاده مى شود و تجربيات روزانه نيز آن را تأييد مى كند كه «سخاوت» محبّت دوست و دشمن را جلب مى كند، بر عدد دوستان مى افزايد و از دشمنان مى كاهد.
2. «سخاوت» پوششى براى عيوب انسان هاست و به اين ترتيب، آبروى انسان را حفظ مىكند.
3. «سخاوت» در عين اين كه ثمره درخت عقل است، بر عقل و خرد انسان مى افزايد.
4. «سخاوت» فاصله طبقاتى جامعه را كم مى كند و از اين طريق ناهنجاری هاى ناشى از فاصله طبقاتى را از بين مى برد و يا كاهش مى دهد و از اين طريق پيوندهاى اجتماعى را محكم مى سازد.
5. «سخاوت» مدافعان انسان را زياد مى كند و آبروى او را محفوظ مى دارد و دشمنان و بدخواهان را عقب مى راند؛ اميرمؤمنان عليه السلام در اين باره مى فرمايند: «الْجُودُ حَارِسُ الْأَعْرَاضِ؛[9] جود و بخشش آبروى انسان را حفظ مى كند».
6. جود و «سخاوت»، آثار معنوى فوق العادهاى نيز دارد؛ به همين دليل از صفات انبيا شمرده شده؛ اين فضيلت حتى اگر در افراد بى ايمان باشد، به حال آنها مفيد و سودمند است. از رسول خدا(ص) نقل شده است كه به فرزند حاتم طائى به نام «عُدَىْ» فرمود: «دُفِعَ عَنْ أَبِيكَ الْعَذَابُ الشَّدِيدُ لِسَخَاءِ نَفْسِهِ؛[10]عذاب شديد از پدرت به خاطر سخاوتش برداشته شد».[11]
بخل و امساك
نعمتها و مواهبى كه پروردگار در اختيار انسان ها گذاشته، در بسيارى از موارد، بيش از نياز آنهاست، به گونه اى كه مى توانند ديگران را نيز در آن سهيم كنند، بدون آن كه زيانى به زندگى خودشان برسد؛ ولى گروهى به خاطر صفت رذيله «بخل» از اين كار امتناع ورزيده و هيچ كس را در اين مواهب خدادادى سهيم نمى كنند. گاه نيز با نمايش ثروت و قدرت به محرومان، نمك بر جراحات قلبشان پاشيده و گويى از اين كار زشت و غير انسانى خويش لذّت هم مى برند. گاه اين صفت با «انحصارطلبى» و «خود برتر بينى» و «حرص و آز» نيز آميخته شده و زشتى آن را چند برابر مى كند.
اگر نگاهى به جهان آفرينش بيندازيم، همه جا سخاوت و انفاق و بذل و بخشش را مشاهده مى كنيم. خورشيد دائم مى سوزد و بخشى از وجودش را تبديل به نور و حرارت مىكند و آن را به تمام منظومه شمسى مى رساند و با نور و گرماى خود به همه مخلوقات، زندگى می بخشد.
زمين با انواع مواهبى كه در دل دارد، از مواد غذايى گرفته تا معادن گران بها و آبهاى زيرزمينى، همه را رايگان در اختيار بشر نهاده و سخاوتمندانه انسان را يارى مى دهد. ساير موجودات جهان نيز هر كدام دست هاى سخاوتمند خود را سوى انسانها گشوده اند تا سخاوت خويش را نشان دهند.
در وجود يك انسان نيز همين مسئله حكم فرماست؛ قلب، دستگاه تنفس، معده، چشم، گوش، دست و پا هيچ كدام تنها براى خودشان كار نمى كنند و هرگز در خدمت به ساير اجزاء بدن، «بخل» نمى ورزند، بلكه آنچه را كه دارند سخاوتمندانه در ميان خود و تمام سلول هاى بدن تقسيم مى كنند.
در جهانى كه همه جا «سخاوت» حكم فرماست، آيا جايى براى انسان بخيل وجود دارد؟ آيا ناهماهنگى با عالم هستى او را به فساد و مرگ نمى كشاند؟[12]
بخل در آينه روايات اسلامى
در احاديث اسلامى، روايات تكان دهندهاى درباره «بخل» ديده مى شود، از جمله:
1. رسول خدا صلى الله عليه و آله در حديثى مى فرمايند: «الْبَخِيلُ بَعِيدٌ مِنَ اللَّهِ بَعِيدٌ مِنَ النَّاسِ قَرِيبٌ مِنَ النَّار؛[13]بخيل از خدا دور است، از مردم نيز دور است و به آتش دوزخ نزديك است».
2. امام اميرمؤمنان على عليه السلام مى فرمايند: «النَّظَرُ إِلَى الْبَخِيلِ يُقْسِي الْقَلْبَ؛[14] نگاه كردن به بخيل، انسان را سنگدل مى كند». اين تعبير نشان مى دهد كه باطن بخيلان آن قدر تاريك و آلوده است كه بازتاب آن در چهره آنان، سبب سنگدلى نگاه كننده مى شود.
3. پيامبر صلى الله عليه و آله در حديث ديگرى مى فرمايند: «الشُّحُ وَ الايمانُ لايَجْتَمِعانِ في قَلْبٍ واحِدٍ؛[15]بخل و حرص با ايمان در يك قلب جمع نمى شود».
4. امام صادق علیه السلام نیز می فرماید: «جَاهِلٌ سَخِيٌّ أَفْضَلُ مِنْ نَاسِكٍ بَخِيلٍ؛[16]جاهل با سخاوت، برتر از عابد بخيل است». اين حديث بيانگر آن است كه «بخل» آثار عبادت را نيز از ميان مى برد.[17]
آثار و پيامدهاى بخل
در ميان صفات نكوهيده و رذايل اخلاقى كمتر صفتى به اندازه «بخل» مشكل آفرين بوده و هست و پيامدهاى سوء داشته و دارد. در اين رابطه نيز در روايات اسلامى اشاره هايى شده است كه اجمالًا در ذيل مطرح مى نماييم:
1. حضرت على عليه السلام مى فرمايند: «الْبَخِيلُ يَسْمَحُ مِنْ عِرْضِهِ بِأَكْثَرَ مِمَّا أَمْسَكَ مِنْ عَرَضِهِ؛[18]بخيل بيش از آنچه كه از متاع دنيا براى خود نگهدارى مى كند، از عرض و آبروى خود مى بخشد».
2. بخيل دوستانش را از دست مى دهد و در زندگى در برابر انبوه مشكلات غريب و تنها مى ماند. امير مؤمنان على عليه السلام در اين رابطه مى فرمايند: «لَيْسَ لِبَخِيلٍ حَبِيبٌ؛[19]بخيل يار و دوست ندارد!».
3. «بخيل»، هميشه زحمت مى كشد و ثمره كارش را وارثانش مى برند؛ در دنيا بر خود سخت مى گيرد و در آخرت نيز گرفتاريش به خاطر اندوختن اموال فراوان، زياد است. حضرت على عليه السلام مى فرمايند: «الْبَخيلُ خَازِنٌ لِوَرَثَتِهِ؛[20]بخيل خزانه دار ورثه خويش است.
4. هنگامى كه «بخل» انسان شدت مى يابد، نسبت به خويشتن هم بخيل مى شود و آسايش زندگى اش از بين مى رود؛ زيرا، هميشه در فكر حفظ اموال خويش و افزودن آن است. احاديث اسلامى اشارات زيبايى به اين مسئله دارد، از جمله اميرمؤمنان على عليه السلام مى فرمايند: «عَجِبْتُ لِلشَّقِيِّ الْبَخِيلِ يَتَعَجَّلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ وَ يُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ؛[21]از بخيل بدبخت در شگفتم! به سرعت سوى فقر پيش مى رود كه از آن مى گريزد و غنا و بى نيازى را كه مى طلبد، از دست مى دهد؛ در دنيا فقيرانه زندگى مى كند و در آخرت بايد حساب اغنيا را بپردازد».
از رسول خدا صلى الله عليه و آله نیز نقل شده است که: «أَقَلُّ النَّاسِ رَاحَةً الْبَخِيلُ؛[22]آرامش و آسايش بخيل از تمام مردم كمتر است».
5. «بخل» گاهی گرفتار حالات روانى زشت و سوء ظن هاى شديد نسبت به اطرافيان خود مى شود؛ مثلًا مى پندارد كه مردم چشم طمع در اموال او دوخته اند و با حسادت و عداوت به او مى نگرند.
6. «بخل» موجب بدنامى و سوء شهرت و لعن و نفرين مردم مى شود؛ همان گونه كه اميرمؤمنان على عليه السلام فرمودند: «بِالْبُخْلِ تَكْثُرُ الْمَسَبَّةُ؛[23]به خاطر بخل، بدگويى و دشنام مردم زياد مى شود».
7. «بخل» جامع بسيارى از اخلاق رذيله و صفات نكوهيده است و بسيارى از رذايل اخلاقى از آن نشأت مى گيرد؛ مانند سوء ظن، حسد، ترس، جبن، قساوت قلب، از دست دادن اخلاص نيت و صفاى باطن. حضرت على عليه السلام مى فرمايند: «الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ الْعُيُوبِ وَ هُوَ زِمَامٌ يُقَادُ بِهِ إِلَى كُلِّ سُوء؛[24]بخل جامع تمام عيبها و زمامى است كه انسان را به هر بدى مى كشد».[25]