درخواست کمک مالی از نظر امام حسين (ع)

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

درخواست کمک مالی از نظر امام حسين (ع)

به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری makarem news

Chekideh: در حديثى از امام حسين(ع) مى‏ خوانيم كه: «شخصى خدمت آن حضرت رسيد و تقاضايى مالی كرد. امام(ع) فرمود: سؤال و تقاضا شايسته نيست مگر در بدهكارى سنگين يا فقر ناتوان‏ كننده يا ديه ثابت و مسلّم. سائل عرض كرد: من به دليل يكى از اين سه چيز خدمت شما رسيده ‏ام. امام(ع) امر کرد يكصد دينار به او دادند. (هر دينار يك مثقال طلا بود)؛ وَ أَتَاهُ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ فَقَالَ(ع) إِنَّ الْمَسْأَلَةَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا فِي غُرْمٍ فَادِحٍ أَوْ فَقْرٍ مُدْقِعٍ أَوْ حَمَالَةٍ مُقَطَّعَةٍ فَقَالَ الرَّجُلُ مَا جِئْتُ إِلَّا فِي إِحْدَاهُنَّ فَأَمَرَ لَهُ بِمِائَةِ دِينَارٍ». حضرت سيّد الشهداء در این حديث ضمن برخوردی سخاوتمندانه، با توجّه به «کرامت انسان» اصل را بر عدم مسئلت و تقاضای مالی گذاشته، ولی چند «موقعيّت اضطراری» را استثناء کرده اند.
Keywords: آبرو,امام صادق,نيازمندان,امام باقر,حسب,سخاوت,فقر,انفاق,عزّت نفس,سائل,مشكلات,تقاضا,اضطرار,رسول خدا,احسان,ذلت,حاجت,مناعت طبع,سؤال,امير المؤمنين,کلاله,پيغمبر اكرم,پیامبر,امام حسین,دین,دیه,جوانمرد,کرامت انسانی,مروت,مواعظ الحسين,مکارم شيرازی,سئوال,مشکل مالی,کمک مالی,درخواست مالی,بدهكارى,دين‏ دار,صاحب حسب,بزرگ زاده,حوائج مردم,تعفّف,تنگنا,نيازمندان آبرو دار,سربار بودن,کلّ بودن

مواعظ الحسين عليه السلام در آثار آيت الله العظمی مکارم شيرازی

به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری


درخواست کمک مالی از نظر امام حسين(ع)

در حديثى از امام حسين عليه السلام مى‏ خوانيم كه: «شخصى خدمت آن حضرت رسيد و تقاضايى مالی كرد. امام عليه السلام فرمود: سؤال و تقاضا شايسته نيست مگر در بدهكارى سنگين يا فقر ناتوان‏ كننده يا ديه ثابت و مسلّم. سائل عرض كرد: من به دليل يكى از اين سه چيز خدمت شما رسيده ‏ام. امام عليه السلام امر کرد يكصد دينار به او دادند. (هر دينار يك مثقال طلا بود)؛ وَ أَتَاهُ رَجُلٌ فَسَأَلَهُ فَقَالَ(ع) إِنَّ الْمَسْأَلَةَ لَا تَصْلُحُ إِلَّا فِي غُرْمٍ فَادِحٍ أَوْ فَقْرٍ مُدْقِعٍ أَوْ حَمَالَةٍ مُقَطَّعَةٍ فَقَالَ الرَّجُلُ مَا جِئْتُ إِلَّا فِي إِحْدَاهُنَّ فَأَمَرَ لَهُ بِمِائَةِ دِينَارٍ».[1]

حضرت سيّد الشهداء در حديث فوق ضمن برخوردی سخاوتمندانه، با توجّه به «کرامت انسان» اصل را بر عدم مسئلت و تقاضای مالی گذاشته، ولی چند «موقعيّت اضطراری» را استثناء کرده اند. در حديث ديگری نيز بر پرهیز از تقاضای آشکار و حفظ آبرو تأکید و تقاضا را فقط از سه شخص جايز دانسته است:  

مردى از انصار خدمت امام حسين عليه السلام آمد و حاجتى مالی داشت. امام فرمود: «آبروى خود را حفظ كن از اينكه بخواهى آشكارا از من تقاضا كنى، حاجتت را در كاغذى بنويس و به من بده و من نيز طورى عمل خواهم كرد كه تو را شاد سازد». او نامه ‏اى نوشت: «اى ابا عبداللَّه، فلان كس پانصد دينار از من طلبكار است و برای طلب خود بر من فشار آورده، از او بخواهيد كه به من مهلت دهد تا توانايى پرداخت پيدا كنم». هنگامى كه امام حسين عليه السّلام نامه او را خواند داخل منزل شد، كيسه ‏اى آورد كه در آن هزار دينار بود. فرمود: پانصد دينار را براى اداى دين به تو دادم و با پانصد دينار ديگر مشكلات زندگانيت را حل كن و هرگاه خواستى تقاضا كنى، از يكى از سه كس تقاضا كن: يا فرد دين‏ دار، يا جوانمرد، يا بزرگ ‏زاده ‏اى؛ چرا كه دين ‏دار، دينش سبب مى‏ شود كه آبروى تو را حفظ كند، و انسان جوانمرد از مردانگی خود شرم مى ‏كند كه حاجتت را انجام ندهد، و بزرگ ‏زاده مى ‏داند كه تو بى‏ جهت از او خواهش نكرده ‏اى، لذا آبروى تو را حفظ مى ‏كند و تقاضاى تو را بى‏ جواب نمى‏ گذارد».[2]

امير المؤمنين عليه السّلام نيز در اين باره می فرمايند: «مَاءُ وَجْهِكَ جَامِدٌ يُقْطِرُهُ السُّؤَالُ، فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ».[3] امام عليه السلام درباره تقاضا نزد اشخاص مختلف نكته جالبى را بيان کرده و مى ‏فرمايد: «آبرويت جامد است و تقاضا آن را آب كرده و فرو مى ‏ريزد. ببين آن را نزد كه فرو مى ‏ريزى».

«ماءُ وَجْه» كه ترجمه تحت اللفظى آن «آبرو» است دقيقاً در فارسى و عربى معناى يكسان دارد. آبرو عبارت از احترام و شخصيت انسان است؛ شخص آبرومند كسى است كه در جامعه محترم باشد و به ديده احترام به او بنگرند، براى سخنش اهميت قائل باشند و در مشكلات به سراغ او بروند.

چرا اين ويژگى نامش آبرو است؟ شايد - همان‏گونه كه بعضى از شارحان نهج‏ البلاغه اشاره كرده‏ اند - دليلش اين باشد كه انسان هنگامى كه از كسى تقاضايى مى‏ كند، يا حادثه نامطلوبى اتفاق مى ‏افتد از شرم و حيا چهره او برافروخته شده و عرق بر صورتش جارى مى ‏شود، به اندازه ‏اى كه گاه از صورت مى ‏چكد. اين در واقع آب صورت است كه به تناسب واژه «آبرو» يا «ماء الوجه» بر آن اطلاق شده است.

به هر روى، امام عليه السلام مى ‏فرمايد: آب صورت تو در حال عادى جامد است. هنگامى كه از ديگرى تقاضا مى‏ كنى آب شده و فرو مى ‏ريزد. بنگر نزد چه كسى آن را فرو مى ‏ريزى. اشاره به اينكه انسان تا مى ‏تواند نبايد از كسى تقاضايى كند و آبروى خود را در آن راه بريزد؛ اما اگر روزى ناچار شد، بايد كسى را براى تقاضا كردن برگزيند كه شايسته آن باشد و لااقل آبروى خود را نزد انسان با شخصيتى فرو ريخته باشد.

در حديثى مى‏ خوانيم كه «حارث همدانى» - از ياران خاص اميرمؤمنان على عليه السلام - مى‏ گويد: شبى نزد آن حضرت به گفت ‏وگو نشسته بودم. عرض كردم: حاجتى دارم. امام عليه السلام فرمود: مرا شايسته دانستى كه حاجت خود را از من بخواهى؟ عرض كردم: آرى. فرمود: خدا تو را جزاى خير دهد. سپس برخاست و چراغ را خاموش كرد و نشست. بعد فرمود: چراغ را براى اين خاموش كردم كه ذلت عرض حاجت را در صورت تو نبينم. اكنون بگو چه مى ‏خواهى، زيرا از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله شنيدم مى‏ فرمود: حوائج مردم امانت الهى در سينه بندگان است. كسى كه آن را بپوشاند عبادتى براى او محسوب مى‏ شود و كسى كه آن را افشا كند لازم است براى انجام آن حاجت تلاش كند.[4]

در اين زمينه، احاديث فراوانى در منابع مختلف اسلامى آمده است؛ از جمله در حديثى از امام باقر عليه السلام مى ‏خوانيم: «لَوْ يَعْلَمُ السَّائِلُ مَا فِى الْمَسْأَلَةِ مَا سَأَلَ أَحَدٌ أَحَداً وَ لَوْ يعْلَمُ الْمُعْطِىُ مَا فِى الْعَطِيةِ مَا رَدَّ أَحَدٌ أَحَداً؛[5] اگر تقاضاكننده مى‏ دانست تقاضا كردن چه عيوبى دارد هيچ ‏كس از ديگرى تقاضايى نمى ‏كرد و اگر شخص بخشنده مى ‏دانست چه فضيلتى در عطيه است هيچ‏ كس ديگرى را محروم نمى ‏ساخت».[6]

نقطه مقابل سؤال، «تعفّف» است كه قرآن مجيد جمعى از فقرا و نيازمندان را براى داشتن آن ستوده، مى ‏فرمايد: «لِلفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ‏ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِى الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافاً وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ؛[7] [انفاقِ شما، مخصوصاً بايد] براى نيازمندانى باشد كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته‏اند؛ [و توجّه به آيين خدا، آن‏ها را از وطن ‏هاى خويش آواره ساخته؛ و شركت در ميدانِ جهاد، به آنها اجازه نمى ‏دهد تا براى تأمين هزينه زندگى، دست به كسب و تجارتى بزنند؛] نمى‏توانند مسافرتى كنند [و سرمايه‏اى به دست آورند؛] و از شدّت خويشتن ‏دارى، افراد ناآگاه آن‏ها را بى ‏نياز مى ‏پندارند؛ امّا آنها را از چهره ‏هايشان مى ‏شناسى؛ و هرگز با اصرار چيزى از مردم نمى‏ خواهند. [اين است مشخّصات آنها!] و هر چيز خوبى در راه خدا انفاق كنيد، خداوند از آن آگاه است». يعنى با اينكه آثار فقر به هر حال در چهره آنها نمايان است؛ اما حاضر نيستند از كسى سؤال و تقاضايى كنند.

در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى ‏خوانيم كه خطاب به ابوذر فرمود: «يَا أَبَا ذَرٍّ إِيَّاكَ وَ السُّؤَالَ، فَإِنَّهُ ذُلٌّ حَاضِرٌ وَ فَقْرٌ تَتَعَجَّلُهُ وَ فِيهِ حِسَابٌ طَوِيلٌ يَوْمَ الْقِيَامَة؛[8] اى اباذر! از سؤال و درخواست بپرهيز، كه ذلت حاضر و فقرى است كه آن را با شتاب به سوى خود مى ‏آورى، [به علاوه] حسابى طولانى در روز قيامت دارد». از اين حديث شريف نبوى استفاده مى ‏شود كه شخص سائل اگر نياز شديد نداشته باشد در قيامت مورد بازخواست قرار مى‏ گيرد.

نيز به همين دليل در حديث ديگرى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى ‏خوانيم: «مَنْ فَتَحَ عَلَى نَفْسِهِ بَابَ مَسْأَلَةٍ، فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ سَبْعِينَ‏ بَاباً مِنَ‏ الْفَقْرِ لَا يَسُدُّ أَدْنَاهَا شَيْ‏‏ءٌ؛[9] كسى كه بر خود درى از سؤال و تقاضا بگشايد، خداوند هفتاد در از فقر به سوى او مى ‏گشايد كه چيزى كمترينِ اين درها را نمى ‏بندد».

از اين احاديث استفاده مى ‏شود كه افراد باايمان حتى ‏الامكان و تا زمانى كه به شدت گرفتار نشده ‏اند از كسى چيزى تقاضا نكنند و مناعت طبع و تعفّف را نگاه دارند.

اين سخن را با حديثى كه در كتاب شريف‏ كافى‏ از رسو خدا صلى الله عليه و آله نقل شده پايان مى ‏دهيم. امام صادق عليه السلام مى‏ فرمايد: گروهى از انصار خدمت پيغمبر(ص) رسيدند و به آن حضرت سلام كردند. پيامبر(ص) به آنها جواب گفت. عرض كردند: اى رسول خدا! ما را حاجتى است. فرمود: حاجتتان را بيان كنيد. عرض كردند: حاجت بسيار بزرگى است. فرمود: بگوييد چيست؟ عرض كردند: بهشت را براى ما تضمين كن. پيغمبر اكرم(ص) سر به زير انداخت و با عصاى كوچكى كه در دست داشت به زمين اشاره كرد. سپس سر بلند كرد و فرمود: «أَفْعَلُ ذَلِكَ بِكُمْ عَلَى أَنْ لا تَسْأَلُوا أَحَداً شَيئاً؛[10] من اين كار را انجام مى‏ دهم به اين شرط كه هرگز از كسى چيزى تقاضا نكنيد».

بعد از اين ماجرا آنها به ‏قدرى به اين شرط وفادار بودند كه اگر در سفرى سوار بر مركب بودند و تازيانه يكى از آنها مى ‏افتاد، به شخص پياده ‏اى نمى‏گفت اين تازيانه را به من بده، چرا كه آن هم نوعى‏ تقاضا بود؛ خودش پياده مى‏ شد و تازيانه را بر مى‏ داشت و زمانى كه بر سر سفره‏ اى نشسته بودند هرگاه يكى از حاضران به ظرف آب از ديگرى نزديك ‏تر بود به او نمى ‏گفت ظرف آب را به من بده، خودش بر مى ‏خاست و از ظرف آب مى ‏نوشيد.[11]

Source:
1. پيام امام امير المومنين عليه السلام
2. گفتار معصومين(ع)
Peinevesht:

[1] . تحف العقول‏، ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، انتشارات جامعه مدرسين‏، قم‏، 1404هـ ق / 1363هـ ش، چاپ دوم‏، ص246 ؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربی، بيروت، 1403هـ ق، چاپ دوم، ج‏75، ص118.

[2] . «وَ جَاءَهُ (الإمام الحسين عليه السلام) رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ يُرِيدُ أَنْ يَسْأَلَهُ حَاجَةً، فَقَالَ(ع): يَا أَخَا الْأَنْصَارِ صُنْ وَجْهَكَ عَنْ بِذْلَةِ الْمَسْأَلَةِ وَ ارْفَعْ حَاجَتَكَ فِي رُقْعَةٍ فَإِنِّي آتٍ فِيهَا مَا سَارَّكَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ. فَكَتَبَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنَّ لِفُلَانٍ عَلَيَّ خَمْسَمِائَةِ دِينَارٍ وَ قَدْ أَلَحَّ بِي فَكَلِّمْهُ يُنْظِرْنِي إِلَى مَيْسَرَةٍ. فَلَمَّا قَرَأَ الْحُسَيْنُ(ع) الرُّقْعَةَ، دَخَلَ إِلَى مَنْزِلِهِ فَأَخْرَجَ صُرَّةً فِيهَا أَلْفُ دِينَارٍ، وَ قَالَ(ع) لَهُ: أَمَّا خَمْسُمِائَةٍ فَاقْضِ بِهَا دَيْنَكَ وَ أَمَّا خَمْسُمِائَةٍ فَاسْتَعِنْ بِهَا عَلَى دَهْرِكَ وَ لَا تَرْفَعْ حَاجَتَكَ إِلَّا إِلَى أَحَدِ ثَلَاثَةٍ: إِلَى‏ ذِي دِينٍ أَوْ مُرُوَّةٍ أَوْ حَسَبٍ، فَأَمَّا ذُو الدِّينِ فَيَصُونُ دِينَهُ، وَ أَمَّا ذُو الْمُرُوَّةِ فَإِنَّهُ يَسْتَحْيِي لِمُرُوَّتِهِ، وَ أَمَّا ذُو الْحَسَبِ فَيَعْلَمُ أَنَّكَ لَمْ تُكْرِمْ وَجْهَكَ أَنْ تَبْذُلَهُ لَهُ فِي حَاجَتِكَ، فَهُوَ يَصُونُ وَجْهَكَ أَنْ يَرُدَّكَ بِغَيْرِ قَضَاءِ حَاجَتِكَ».(تحف العقول، همان، ص247؛ بحار الأنوار، همان، ص118-119؛ گفتار معصومين(ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: حجة الإسلام سيد محمد عبدالله زاده‏، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1387هـ ش، چاپ اول،‏ ج‏2، ص228-229).

[3] . نهج البلاغة، شريف الرضى، محمد بن حسين، تحقيق و تصحيح: صبحی صالح، انتشارات هجرت، قم، 1414هـ ق، چاپ اوّل، ص535، کلمات قصار، حکمت346.

[4] . «عَنِ الْحَارِثِ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ: سَامَرْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَرَضَتْ لِي حَاجَةٌ قَالَ فَرَأَيْتَنِي لَهَا أَهْلًا قُلْتُ نَعَمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ جَزَاكَ اللَّهُ عَنِّي خَيْراً ثُمَّ قَامَ إِلَى السِّرَاجِ فَأَغْشَاهَا وَ جَلَسَ ثُمَّ قَالَ إِنَّمَا أَغْشَيْتُ السِّرَاجَ لِئَلَّا أَرَى ذُلَّ حَاجَتِكَ فِي وَجْهِكِ فَتَكَلَّمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ الْحَوَائِجُ أَمَانَةٌ مِنَ اللَّهِ فِي صُدُورِ الْعِبَادِ فَمَنْ كَتَمَهَا كُتِبَتْ لَهُ عِبَادَةٌ وَ مَنْ أَفْشَاهَا كَانَ حَقّاً عَلَى مَنْ سَمِعَهَا أَنْ يَعْنِيَهُ». (الکافی، كلينى، محمد بن يعقوب، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407هـ ق، چاپ چهارم، ج4، ص24، ح4).

[5] . همان، ص20، ح2.

[6] . پيام امام امير المومنين عليه السلام، آيت الله العظمی ناصر مكارم شيرازى‏، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه، تهران‏، 1386هـ ش‏، چاپ اول‏، ج‏14، ص759-762.

[7] . سوره بقره، آيه273.

[8] . من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، 1413هـ ق، چاپ دوم، ج4، ص375، ح5762.

[9] . بحار الأنوار، همان، ج18، ص115، ح20.

[10] . «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: جَاءَتْ فَخِذٌ مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَسَلَّمُوا عَلَيْهِ فَرَدَّ عَلَيْهِمُ السَّلَامَ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ لَنَا إِلَيْكَ حَاجَةٌ فَقَالَ هَاتُوا حَاجَتَكُمْ قَالُوا إِنَّهَا حَاجَةٌ عَظِيمَةٌ فَقَالَ هَاتُوهَا مَا هِيَ قَالُوا تَضْمَنُ لَنَا عَلَى رَبِّكَ الْجَنَّةَ قَالَ فَنَكَسَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) رَأْسَهُ ثُمَّ نَكَتَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ: أَفْعَلُ ذَلِكَ بِكُمْ عَلَى أَنْ لَا تَسْأَلُوا أَحَداً شَيْئاً. قَالَ فَكَانَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ يَكُونُ فِي السَّفَرِ فَيَسْقُطُ سَوْطُهُ فَيَكْرَهُ أَنْ يَقُولَ لِإِنْسَانٍ نَاوِلْنِيهِ فِرَاراً مِنَ الْمَسْأَلَةِ فَيَنْزِلُ فَيَأْخُذُهُ وَ يَكُونُ عَلَى الْمَائِدَةِ فَيَكُونُ بَعْضُ الْجُلَسَاءِ أَقْرَبَ إِلَى الْمَاءِ مِنْهُ فَلَا يَقُولُ نَاوِلْنِي حَتَّى يَقُومُ فَيَشْرَبُ». (الكافى، همان، ص21، ح5).

[11] . پيام امام امير المومنين عليه السلام، همان، ص763-765.
TarikheEnteshar: « 1402/07/05 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 3977