بهشت را به بها می دهند، نه به بهانه!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

بهشت را به بها می دهند، نه به بهانه!

به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری makarem news

Chekideh: امام حسين عليه السّلام در ضمن موعظه ‌اى می فرمايد: «مبادا تو از كسانى باشى كه بر گناهان بندگان خدا بيمناك است ولى از عقوبت گناه خويش آسوده خاطر! زيرا خداى تبارك و تعالى در باره بهشت خود فريب نمى ‏خورد [كه كسى بتواند با نيرنگ وارد بهشت شود] و دستيابى به آنچه نزد خداست [از ثواب و نعمت های آخرت] جز به اطاعت از او ممکن نيست؛ فَإِيَّاكَ أَنْ تَكُونَ مِمَّنْ يَخَافُ عَلَى الْعِبَادِ مِنْ ذُنُوبِهِمْ وَ يَأْمَنُ الْعُقُوبَةَ مِنْ ذَنْبِهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَا يُخْدَعُ عَنْ جَنَّتِهِ وَ لَا يُنَالُ مَا عِنْدَهُ إِلَّا بِطَاعَتِهِ». امام عليه السّلام در اين حديث مخاطب خود را پرهيز می دهد از اينکه به گناه مردم پرداخته و نگران حال آنها باشد، در حالی که از گناهان خويش غافل بوده و خود را از عقوبت آنها ايمن می داند. در ادامه توضيح می دهد که خدا را درباره بهشت نمی توان فريب داد و نيل به پاداش آخرت و حيات بهشتی جز با اطاعت پروردگار ميسّر نيست. ضمن اينکه بايد توجّه داشت که اطاعت نيز اعم از عمل به اوامر و اجتناب از مناهی (گناهان) است و هر دو را شامل می شود.
Keywords: قرآن,نماز,شهادت,جهاد,نعمت,استغفار,توبه,قوم يهود,اطاعت,بهشت,ايمان,گناه,صدق,صبر,هجرت,استقامت,سعادت,آخرت,نجات,انفاق,موعظه,ثواب,امام حسين,احسان,توکل,خودسازى,السَّابِقُونَ,گذشت,عقوبت,عفو,اطاعت خدا,مقام پروردگار,رحمت الهى,هوس,عذاب الهی,راستی,تولی,تبری,پرهيزگارى,علم الهی,فرو بردن خشم,کظم غیظ,خشنودی خدا,رضوان الهی,مواعظ الحسين,مکارم شيرازی,ایمنی بر عقوبت,گناه مردم,کور خود,بينای مردم,بهای بهشت,عمل صالح‏,قوم برگزيده,تقوى‏,نيكوكارى‏,هواپرستى‏,ايمان‏,اطاعت پیامبر,اخلاص‏,تزكيه نفس‏,خوف از خدا,تولّى و تبرّى‏

مواعظ الحسين عليه السلام در آثار آيت الله العظمی مکارم شيرازی

به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری


بهشت را به بها می دهند، نه به بهانه!

امام حسين عليه السّلام در ضمن موعظه ‌اى می فرمايد: «مبادا تو از كسانى باشى كه بر گناهان بندگان خدا بيمناك است ولى از عقوبت گناه خويش آسوده خاطر! زيرا خداى تبارك و تعالى در باره بهشت خود فريب نمى ‏خورد [كه كسى بتواند با نيرنگ وارد بهشت شود] و دستيابى به آنچه نزد خداست [از ثواب و نعمت های آخرت] جز به اطاعت از او ممکن نيست؛ فَإِيَّاكَ أَنْ تَكُونَ مِمَّنْ يَخَافُ عَلَى الْعِبَادِ مِنْ ذُنُوبِهِمْ وَ يَأْمَنُ الْعُقُوبَةَ مِنْ ذَنْبِهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَا يُخْدَعُ عَنْ جَنَّتِهِ وَ لَا يُنَالُ مَا عِنْدَهُ إِلَّا بِطَاعَتِهِ».[1]

امام عليه السّلام در اين حديث مخاطب خود را پرهيز می دهد از اينکه  به گناه مردم پرداخته و نگران حال آنها باشد، در حالی که از گناهان خويش غافل بوده و خود را از عقوبت آنها ايمن می داند. در ادامه توضيح می دهد که خدا را درباره بهشت نمی توان فريب داد و نيل به پاداش آخرت و حيات بهشتی جز با اطاعت پروردگار ميسّر نيست. ضمن اينکه بايد توجّه داشت که اطاعت نيز اعم از عمل به اوامر و اجتناب از مناهی (گناهان) است و هر دو را شامل می شود.

در اين حديث موضوعات مختلفی چون «کور خود و بينای مردم بودن»، ايمن پنداشتن خود از عذاب الهی، علم الهی بر اعمال بندگان و «بهای بهشت» مطرح هستند. امّا بحث ما در اين مجال بررسی «بهای بهشت» و اسباب بهشتی شدن است.

اسباب وُرود به بهشت از ديدگاه قرآن‏

آيات فراوانى در قرآن مجيد وارد شده كه مجموع آنها صفات و اعمالى را كه انسان را بهشتی می کنند، كاملًا مشخص مى ‏سازند و ديدگاه اسلام را در مسأله نجات و سعادت ابدى روشن مى ‏كنند؛ برخی اين اوصاف و اعمال به شرح زير است:

1. ايمان و عمل صالح‏

نخستين چيزى كه سرمايه اصلى نجات و خمير مايه سعادت و كليد درهاى بهشت شمرده شده ايمان و عمل صالح است. قرآن مى ‏گويد: «وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ‏‏؛[2] كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، آنها ياران بهشتند، و جاودانه در آن خواهند ماند».

اين تعبير يا شبيه آن در آيات بسيارى وارد شده است كه تكرار آن بيانگر، اهميت موضوع و توجه خاص قرآن نسبت به آن مى ‏باشد.[3]

به اين ترتيب قرآن پرده‏ هاى اوهام گروهى از اهل كتاب و مقلدين آنها را در ميان اقوام و ملل ديگر، كه تصوّر مى‏ كردند مسأله نجات و ورود در بهشت بر اساس يك سلسله روابط، يا ضوابطى غير از ايمان و عمل صالح است، پاره مى‏ كند. آيه مورد بحث به دنبال آياتى درباره قوم يهود است كه خود را قوم برگزيده خداوند مى ‏دانستند و مى ‏گفتند: «اگر هم گناه كرده باشيم جز چند روزى آتش دوزخ به ما نخواهد رسيد».

2. تقوى‏

عامل ديگر تقوى و پرهيزگارى است كه در آيات فراوانى[4] از قرآن مجيد نيز روى آن تكيه شده است؛ از جمله در آيه 63 سوره مريم مى ‏فرمايد: «اين همان بهشتى است كه ما به ارث به بندگان پرهيزگار خود مى‏ بخشيم؛ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ كانَ تَقِيًّا».

مى‏ دانيم در نظام ارزشى اسلام، تقوى موقعيت بسيار والايى دارد، همان گونه كه در آيه 13 سوره حجرات كه به عنوان يك شعار اسلامى مشهور شده است مى‏ خوانيم: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ؛ گرامى‏ ترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست».

با اين حال جاى تعجب نيست كه در آيات فراوانى از قرآن مجيد، تقوى به عنوان كليد بهشت شناخته شده است. تقوى به معناى خويشتن دارى، و پرهيز از گناهان، و هرگونه تخلّف در برابر فرمان خدا و حق و عدالت است. به تعبير ديگر آن حالت خدا ترسى باطنى و كنترل درونى است كه انسان را از هرگونه آلودگى باز مى ‏دارد. يعنى چنان مفهوم جامعى دارد كه انجام همه وظائف الهى اخلاقى انسان را فرا مى‏ گيرد.

3. احسان و نيكوكارى‏

عامل ديگرى كه از اسباب مهم ورود در اين كانون بزرگ نعمت الهى است، مسأله احسان و نيكوكارى با آن مفهوم وسيع و گسترده است، كه در آيات متعددى به آن اشاره شده؛ از جمله در آيه 85 مائده مى‏ فرمايد: «خداوند به خاطر اين سخن به آنها باغ ‏هايى از بهشت كه از زير درختانش نهرها جارى است بخشيد، جاودانه در آن خواهند ماند، و اين است جزاى احسان كنندگان؛ فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنِينَ».[5]

در بعضى از روايات‏ «احسان» به عنوان عبادت و بندگى توأم با يقين كامل، و احساس مراقبت پروردگار در همه حال، تفسير شده است. چنانكه در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مى ‏خوانيم كه از حضرتش درباره «احسان» سؤال كردند، فرمود: «أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ؛[6] آن گونه خدا را پرستش كن كه گويى او را مى ‏بينى و اگر تو او را نمى‏ بينى او قطعاً تو را مى‏ بيند»!

4. جهاد و شهادت‏

هركس مختصر آشنايى با منطق قرآن و اسلام داشته باشد، مى ‏داند مقام مجاهدان و شهيدان در اسلام فوق ‏العاده والا است. قرآن با صراحت وعده بهشت را به اين گروه ايثارگر داده است؛ از جمله در آيه 111 سوره توبه مى‏ فرمايد: «خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خريدارى مى ‏كند كه [در برابرش] بهشت براى آنان باشد [به اينگونه كه] در راه خدا پيكار مى‏ كنند، مى ‏كشند و كشته مى ‏شوند، اين وعده حقى است بر او كه در تورات و انجيل و قرآن آمده، و چه كسى نسبت به عهدش از خدا وفادارتر است، حال كه چنين است، بشارت باد بر شما به خاطر معامله ‏اى كه با خدا كرده ‏ايد، و اين پيروزى بزرگى است؛ إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ».[7]

و راستى اين تجارت بى ‏نظير و بى ‏مانندى است؛ خريدار خداوند، فروشندگان مؤمنان مجاهد، متاعى كه خريدارى مى ‏شود جانها و اموالى است كه خداوند خودش به آنها بخشيده، بهايى كه براى آن پرداخته مى‏ شود بهشت جاويدان، و سند اين معامله سه كتاب بزرگ آسمانى است، و به دنبال همه اينها تبريكى است كه اين خريدار به اين فروشنده مى ‏گويد!

از آيه فوق استفاده مى ‏شود كه نه تنها شهيدان راه خدا، بلكه پيروزمندان در جهاد نيز مشمول چنين معامله ‏اى با خدا هستند. همين قدر كه جان خود را در طبق اخلاص گذارده و به ميدان جهاد مى ‏آورند مصداق معامله با خداست. اينكه‏ «يَقْتُلُونَ؛ دشمن را مى‏ كشند» مقدم بر «يُقْتَلُونَ؛ خود آنها شهيد مى ‏شوند» شده است، دليل بر اين است كه هدف اصلى درهم كوبيدن دشمن است، نه شهادت! بنابراين شهادت مقام والائى است كه در اين مسير عائد گروهى از سعادتمندان مى‏ شود؛ اما هرگز جهاد به منظور نيل به شهادت انجام نمى ‏شود، يا به تعبير روشن ‏تر شهادت هدف نيست، بلكه گذرگاهى است در راه هدف.

5. ترك هواپرستى‏

ديگر از امورى كه به عنوان اسباب ورود در بهشت معرفى شده «ترس از خدا و مبارزه با هواى نفس» است، در آيه 40 و 41 نازعات مى ‏فرمايد: «اما آن‏ کس كه از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوا و هوس باز دارد * بهشت جايگاه اوست؛ وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى».

بدون شك رابطه نزديكى ميان «خوف از خدا» و «نهى نفس از هوى پرستى» است كه يكى به منزله درخت و ديگرى ميوه است.

امام صادق عليه السلام فرمود: «مَنْ عَلِمَ أَنَّ اللَّهَ يَرَاهُ وَ يَسْمَعُ مَا يَقُولُ، وَ يَعْلَمُ مَا يَعْمَلُهُ مِنْ خَيْرٍ أَوْ شَرٍّ، فَيَحْجُزُهُ ذَلِكَ عَنِ الْقَبِيحِ مِنَ الْأَعْمَالِ، فَذَلِكَ الَّذِي‏ "خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى[8] كسى كه مى ‏داند خدا او را مى ‏بيند و آنچه را مى‏ گويد مى ‏شنود، و آنچه را از نيك و بد عمل انجام مى ‏دهد می داند، و اين توجه او را از اعمال زشت باز مى ‏دارد، او كسى است كه "از مقام پروردگارش خائف است، و خود را از هواى نفس باز داشته"».

6. پيشگامان در ايمان‏

پيدايش هر آئين جديد الهى با سنّت شكنى ‏هايى همراه است، مخصوصاً آئينى همچون اسلام كه در محيط بسيار خرافى و آلوده به انواع مفاسد، و مملو از ارزش ‏هاى كاذب و غلط ظاهر گشت. بديهى است در چنين محيطی پيشگام شدن در ايمان كارى بسيار مشكل است و نياز به شهامت فراوان دارد؛ زيرا هميشه پيشگامان در ايمان مورد هجوم جاهلان متعصب قرار دارند و چون در اقليتند جان و مال و حيثيتشان همواره در خطر است.

بعلاوه آنها «اسوه ‏اى» براى ديگران محسوب مى ‏شوند و سببى براى پيشرفت آئين حق در دنيا. روى اين جهات مذکور پيشگامان امتياز بزرگى دارند و اينجاست كه قرآن مجيد وعده قطعى بهشت را به آنها داده و در آيه 10 الی 12سوره واقعه مى ‏فرمايد: «و پيشگامان پيشگام * آنها مقربانند * و در باغ‏ هاى پر نعمت بهشت جاى دارند؛ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ * فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ».[9]

7. هجرت و جهاد

هجرت به معناى «دورى از كانون كفر و شرك و ظلم و گناه» در بسيارى از موارد تنها راه حل مشكلات مؤمنان و نيكان و پاكان است، آنها با دور شدن از چنين محيطى خود را مى‏ سازند، و جمعيت خويش را آماده مى‏ كنند، و جذب نيرو مى‏ نمايند، تا براى جهاد و هجوم بر سردمداران شرك و ظلم آماده ‏تر گردند. اين همان كارى بود كه مسلمانان دوبار آن را انجام دادند: «هجرت خصوصى» گروهى از مسلمين از مكه به حبشه و هجرت عمومى مسلمانان از مكه به مدينه که سر فصل جديدى در تاريخ اسلام شد.

بديهى است ترك خانه و كاشانه و بستگان و دوستان، وطن مورد علاقه، كار بسيار مشكلى است، و مشكل ديگر آماده شدن براى جهاد و هجوم بر كانون كفر و فساد، و لذا قرآن مجيد مهاجران را با صراحت به نعمت‏ هاى جاودان بهشتى بشارت داده است در آيات 20 تا 22 توبه مى ‏فرمايد: «آنها كه ايمان آوردند و هجرت كردند، و در راه خدا با اموال و جانهايشان جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است، و آنها رستگارانند * پروردگارشان آنها را به رحمت از سوى خود و خشنودى [خويش] و باغ ‏هاى‏ بهشتى كه در آن نعمت‏هاى جاودانه است بشارت مى ‏دهد؛ الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ * يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ * خالِدِينَ فِيها أَبَداً إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ».[10]

در اين آيه سخن از كسانى در ميان است كه داراى سه وصف «ايمان» و «هجرت» و «جهادند». البته هريك از اين سه وصف رابطه علت و معلولى با وصف ديگر دارد، ايمان آنها سبب هجرت شد، و هجرت آنها مقدمه‏اى بر جهاد بود. پاداش آنها نيز سه چيز قرار داده شده است: «رحمت الهى» و «خشنودى او» و «باغ‏ هاى پر نعمت بهشت». به اين ترتيب در برابر هر كار نيكى پاداشى عظيم به آنها داده مى ‏شود، ايمان سبب آمرزش گناهان مى‏ گردد و هجرت موجب جلب رضايت حق، و جهاد با اموال و انفس سبب بهره‏ مندى از باغ‏ هاى پر نعمت بهشت است.

8. صبر و تحمل در برابر سختی ها

مسأله استقامت خمير مايه همه كارهاى مثبت، و پايه اصلى هرگونه اطاعت و ترك معصيت است. بنابراين جاى تعجب نيست كه يكى از اسباب مهم ورود در بهشت شمرده شود. چنانكه در آيه 12 سوره دهر مى ‏خوانيم: «خداوند به آنها (نيكان) به خاطر صبرشان بهشت و لباس‏هاى حرير پاداش داده است؛ وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً».[11]

مى‏ دانيم آيه مورد بحث از آيات سوره دهر است كه به گفته گروه كثيرى از مفسّران شيعه واهل سنت درباره علي و فاطمه و زهرا و امام حسن و امام حسين عليهم السلام نازل شده، زيرا صبر و شكيبايى را در حد اعلى نشان دادند، و سه روز پى در پى، روزه خود را با آب افطار نمودند، و غذاى خويش را به «مسكين» و «يتيم» و «اسير» بخشيدند، اين همان صبر در برابر اطاعت است.

بديهى است صبر و شكيبايى در برابر مشكلات و مصائب زندگى و ايستادگى در مقابل حوادث سخت، و همچنين صبر و شكيبايى در برابر عوامل پرهيجان گناه و معصيت نيز از كليدهاى بهشت است.

9. ايمان و بقاء بر جاده مستقيم‏

در بعضى ديگر از آيات قرآن روى مسأله استقامت (ثبات بر جاده مستقيم) در طريق ايمان و اطاعت حق تكيه شده است. چنانكه در آيات 13 و 14 احقاف مى‏ فرمايد: «إِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ * أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ؛ كسانى كه گفتند: پروردگار ما اللّه است، سپس استقامت كردند، نه ترسى براى آنهاست و نه اندوهگين مى ‏شوند * آنها اهل بهشتند، و جاودانه در آن مى ‏مانند، اين پاداش اعمالى است كه انجام مى ‏دادند».[12]

«استقاموا» از ماده‏ «استقامت» به معناى ملازمت راه مستقيم و ثبات بر خط صحيح است، به تعبير ديگر هم مفهوم اعتدال و دورى از هرگونه انحراف در آن است، و هم مفهوم ثبات، و اگر مى ‏بينيم بعضى از اهل لغت آن را به معناى اعتدال تفسير كرده‏اند از همين نظر است.

راغب در مفردات مى‏ گويد: «استقامت در مورد راهى گفته مى ‏شود كه روى خط مستقيم قرار داشته باشد، و به همين جهت به راه حق، «صراط مستقيم» گفته مى ‏شود، و استقامت انسان همان ملازمت طريق مستقيم است».[13]

10. اطاعت خدا و رسول صلى الله عليه و آله

ديگر از كارهاى كليدى بهشت همان اطاعت فرمان خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است كه در آيه 13 نساء آمده: «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ‏؛ هركس اطاعت خدا و رسولش را كند، او را در باغ ‏هايى از بهشت وارد مى ‏سازد كه همواره از زير درختانش نهرها جارى است، جاودانه در آن مى‏ مانند و اين پيروزى بزرگى است».[14]

11. اخلاص‏

خلوص عقيده، خلوص عمل، و خلوص نيت يكى ديگر از كليدهاى بهشت است، چنانكه در آيات 39 تا 43 صافات مى‏ خوانيم: «وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ * أُولئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ * فَواكِهُ وَ هُمْ مُكْرَمُونَ * فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ؛ شما جز به همان اعمالى كه انجام مى‏ داديد جزا داده نمى ‏شويد * مگر بندگان مخلص خدا * كه براى آنها روزى معين و ويژه ‏اى است * ميوه ‏هاى گوناگون، و آنها مورد احترامند * در باغ ‏هاى پر نعمت بهشت»!

در اين آيات پس از آنكه به كيفرهاى دردناك دوزخيان اشاره مى ‏كند «مُخلَصين» را استثناء كرده، و مى ‏گويد آنها از همه اين كيفرها بركنارند.

بايد ديد «مُخلَصين» (با فتح لام) چه كسانى هستند؟ با دقت در آيات قرآن اين نكته مهم به دست مى ‏آيد كه «مخلِص» (به كسر لام) يعنى كسى كه خود و اعمال و نيت خود را خالص كرده، غالباً در مواردى به كار رفته كه انسان در مراحل خودسازى بوده است، در حالى كه‏ «مخلَص» (به فتح لام) يعنى خالص شدگان، بر كسانى اطلاق شده كه از نظر ايمان و معرفت و عمل به مقام والايى رسيده‏اند كه از قلمرو نفوذ وسوسه‏ هاى شيطانى خارج شده و مصونيت يافته ‏اند و ابليس در مقابل آنها سپر انداخته است؛ چنانكه قرآن از قول ابليس نقل مى ‏كند: «فَبِعِزَّتِكَ‏ لَأُغْوِيَنَّهُمْ‏ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ‏؛[15] به عزتت سوگند كه همه آنها را جز بندگان مخلصت! گمراه خواهم كرد».

12. صدق و راستى‏

در ميان اعمال انسان كمتر عملى به زيبايى و جذابيت «صدق و راستى» است، و از آيات و روايات به خوبى بر مى ‏آيد كه وزن آن در ترازوى عمل نيز بسيار سنگين است. چراكه يكى از والاترين اوصاف اولياء اللَّه محسوب مى ‏شود، و قرآن نيز آن را يكى از كليدهاى عمده بهشت شمرده. چنانكه در آيه 119 مائده مى ‏گويد: «هذا يَوْمُ‏ يَنْفَعُ‏ الصَّادِقِينَ‏ صِدْقُهُمْ‏، لَهُمْ‏ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ، خالِدِينَ فِيها أَبَداً؛ امروز (روز قيامت) روزى است كه راست گفتن راستگويان به آنها سود مى ‏بخشد، براى آنها باغ‏ هايى از بهشت است كه از زير درختانش نهرها جارى است، و جاودانه در آن خواهند بود».

روشن است كه منظور صدق و راستى در دنياست. صدق در عقيده، صدق در گفتار، و صدق در عمل‏ كه هر يك، نشانه ‏اى از نشانه ‏هاى مسلّم تقوى است. صدق و راستى در آخرت كه محل تكليف نيست، مفيد نخواهد بود. به علاوه اوضاع در آن روز چنان است كه هيچكس جز راستگويى راه ديگرى ندارد؛ حتى گنهكاران اگر موقتاً حقايق را انكار كنند به زودى متوجه مى‏ شوند كه اين كارشان بيهوده است، لذا سرانجام به همه گناهان خويش اعتراف خواهند كرد!

اهميت صدق بدان پايه است كه وسيله اصلى آزمايش افراد شمرده شده، چنانكه در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏ خوانيم‏: «لَا تَنْظُرُوا إِلَى‏ كَثْرَةِ صَلَاتِهِمْ‏ وَ صَوْمِهِمْ وَ كَثْرَةِ الْحَجِّ وَ الْمَعْرُوفِ وَ طَنْطَنَتِهِمْ بِاللَّيْلِ، انْظُرُوا إِلَى صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ؛[16] نگاه به فزونى نماز و روزه و حج و كارهاى نيك و سر و صداى آنها در شب [براى عبادت] نكنيد، ولكن نگاه به راستى گفتار و اداء امانت آنها كنيد».

13. خودسازى و تزكيه نفس‏

بدون شك بهشت جاى نيكان و پاكان است، و لذا در قرآن با صراحت آن را به عنوان پاداشى براى چنان اشخاصى ذكر كرده است. در آيه 75 و 76 سوره طه از زبان «ساحران فرعونى» بعد از پيروزى معجزه موسى عليه السلام بر سحر آنان، و ايمان آوردن و تسليم شدنشان در برابر موسى عليه السلام، و رد تهديدهاى فرعون و فرعونيان، مى‏ گويد: «آنها كه با ايمان و عمل صالح در محضر پروردگارشان حاضر شوند درجات عالى دارند * اين درجات عالى همان باغ‏ هاى جاويدان بهشتى است كه از زير درختانش نهرها جارى است، جاودانه در آن مى ‏مانند، و اين است پاداش كسى كه خود را پاك و پاكيزه كند؛ وَ مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ فَأُولئِكَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى‏ * جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ مَنْ تَزَكَّى‏».

«تَزَكَّى» از ماده «تزكيه» به معناى پاكسازى است كه هم پاكى عقيده را شامل مى‏ شود و هم پاكى گفتار و عمل را، و در حقيقت بهشت جايى است كه از هر نظر پاك و پاكيزه است، و طبيعى است كه غير پاكان را در آن راهى نيست.

14. «انفاق» و «استغفار»

استغفار از گناهان، و توبه به درگاه پروردگار، و انفاق در وسعت و پريشانى، و فرو بردن خشم و عفو و گذشت، و عدم اصرار بر گناه، مجموعه ی اعمالی است كه در آيات 133 تا 136 سوره آل‏ عمران نويد بهشت درباره آن داده شده است؛ خداوند مى ‏فرمايد: «وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ‏ رَبِّكُمْ‏ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ؛ سبقت جوييد براى رسيدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتى كه وسعت آن پهنه آسمان و زمين است، و آماده براى پرهيزگاران شده».

سپس به شرح طبقات آنها پرداخته، آنان را كسانى توصيف مى‏ كند كه: «در شادى و غم در راه خدا انفاق مى‏ كنند، و خشم خويش را فرو مى ‏برند، و از گنهكاران مى ‏گذرند، و نيكوكارند و كسانى كه وقتى مرتكب كار زشتى مى ‏شوند، يا به خود ستم مى ‏كنند، به ياد خدا افتاده، و از گناهان خويش توبه مى ‏نمايند؛ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ ... * وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ...».

و در پايان بار ديگر به آنها نويد بهشت مى ‏دهد، و مى ‏گويد: «پاداششان آمرزش پروردگار و باغ‏ هاى بهشتى است كه از زير درختانش نهرها جارى است؛ أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ...».

15. خوف از خدا

ترس از خداوند (يعنى ترس از عدالت و حساب و كتاب و مجازات او) سپرى است در برابر انواع گناهان و عامل نيرومند بازدارنده‏ اى است در مقابل ظلم و فساد و عصيان. به همين دليل از كليدهاى بهشت شمرده شده است؛ چنانكه خداوند در آيه 46 سوره الرحمن مى‏ فرمايد: «براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشتى است؛ وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ».

منظور از «جَنَّتانِ؛ دو بهشت» بهشت «مادى» و «معنوى» است، همان چيزى كه در آيه 15 سوره آل ‏عمران از آن تعبير به‏ «جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ... وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّه‏ِ» شده است كه اولى باغ ‏هايى است كه از زير درختانش نهرها جارى است، و دوّمى خشنودى معبود محبوب حقيقى يعنى خداوند است.

16. تولى و تبرّى‏

دوستى دوستان خدا، و دشمنى با دشمنان حق، يا به تعبير ديگر همسويى با نيكان و پاكان، و ناهماهنگى با بدان و شروران، يكى ديگر از كليدهاى بهشت است كه در آيات قرآن به آن اشاره شده، در آيه 22 مجادله مى‏ فرمايد: «هيچ جمعيتى را كه ايمان به خدا روز قيامت دارد نمى ‏يابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند، هر چند پدران، يا فرزندان، يا برادران، يا خويشاوندان آنها باشند؛ لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ‏ بِاللَّهِ‏ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ...».

سپس مى ‏افزايد: «آنها كسانى هستند كه خدا ايمان را بر صفحه قلوبشان رقم زده و با روحى از سوى خودش آنان را تقويت نموده، و آنها را در باغ‏ هايى از بهشت وارد مى‏ كند كه نهرها از زير درختانش جارى است؛ ...أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ‏ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ...».

در ذيل آيه نيز اشاره به پاداش معنوى آنها با اين تعبير شده: «...رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ...؛ هم خدا از آنها خشنود است و هم آنها از خدا خشنودند». و بالاخره تاج افتخار «...أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ...» را بر سر آنها زده است!

17. اهتمام به نماز

در سوره معارج از آيه 22 تا 34 مجموعه صفاتى را  - در ضمن بيان نه صفت - بيان مى ‏كند و به دنبال آن‏ وعده بهشت به صاحبان آنها مى‏ دهد. [17] اين صفات عبارتند از مداومت بر نماز، قرار دادن حق ثابتى در اموال براى محرومان، ايمان به روز جزا، ترس از عذاب پروردگار، حفظ دامان از بى‏ عفتى، اداء امانت، وفاى به عهد، اداء شهادت به حق، و محافظت بر آداب و شرايط و روح نماز، و به دنبال آن در آيه 35 مى ‏فرمايد: «أُولئِكَ‏ فِي‏ جَنَّاتٍ‏ مُكْرَمُونَ‏؛ اين گوره با عظمت، در باغ‏ هاى بهشتى گرامى داشته مى ‏شوند».

جالب اينكه: اين صفات نه گانه از نماز شروع مى‏ شود، و به نماز پايان مى‏ يابد، با اين تفاوت كه در مرحله نخست از مداومت بر نماز سخن مى‏ گويد، و در مرحله آخر از محافظت بر آن كه تفسير به حفظ آداب و شرايط و خصوصيات آن شده است، آداب و شرايطى كه هم ظاهر نماز را از فساد و بطلان حفظ مى ‏كند، هم روح نماز را كه حضور قلب است تقويت مى ‏نمايد، و هم موانعى را كه سد راه قبول آن است، همچون خوردن اموال حرام، نوشيدن شراب، غيبت و امثال آن، از بين مى ‏برد.

به اين ترتيب آغاز اعمال خير نماز است، و پايان آنها نيز نماز مى ‏باشد، و اتفاقاً از نظر برنامه زمانى نخستين چيزى كه بر انسان بالغ واجب مى ‏شود نماز، و آخرين چيزى كه تا پايان عمر نيز همراه اوست، نماز است.

نتيجه‏

آنچه در بالا، در هفده عنوان، بيان شد بخشى از مهمترين اسباب ورود در كانون بزرگ رحمت الهى و مواهب و نعمت ‏هاى او يعنى بهشت است، كه از يكسو بيانگر نظام ارزشى اسلام در زمينه اسباب نجات در قيامت است و از سوى ديگر انگيزه‏ هاى نيرومندى براى انجام اين اعمال مهم انسانى و اخلاقى و اجتماعى محسوب مى ‏شود، و بدون شك الهام گرفتن از آنها مى‏ تواند يك انسان را به بالاترين اوج تكامل و تربيت و افتخار برساند.[18]

Source:
 پيام قرآن
Peinevesht:

[1] . تحف العقول‏، ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، انتشارات جامعه مدرسين‏، قم‏، 1404هـ ق / 1363هـ ش، چاپ دوم‏، ص240.

[2] . سوره بقره، آيه 82.

[3] . آل ‏عمران : 36 ؛ نساء : 124 ؛ اعراف : 42 ؛ حج : 14 و 23 و 56 ؛ عنكبوت : 58 ؛ زمر : 74 ؛ احقاف : 14 ؛ محمد : 12 و آيات ديگر.

[4] . این آيات نيز اشاره به رابطه «تقوى» و «ورود در بهشت» دارد: آل ‏عمران : 15 و 133 و 198 ؛ رعد : 35 ؛ حجر : 45 ؛ نحل : 31 ؛ فرقان : 15 ؛ شعراء : 90 ؛ زمر : 20 و 73 ؛ دخان :51 ؛ محمّد : 15 ؛ ق : 31 ؛ ذاريات : 15 و آيات ديگر.

[5] . همين معنا در آيه 34 سوره زمر و آيات 34 و 44 سوره مرسلات نيز آمده است.

[6] . تفسير نور الثقلين‏، العروسى الحويزى، عبد على بن جمعة، محقق / مصحح: رسولى محلاتى، هاشم‏، اسماعيليان، قم، 1415هـ ق، ‏چاپ چهارم‏، ج1، ص553، ح579 (ذيل آيه 125 سوره نساء).

[7] . همين معنا در آيات 20 و 21 و 88 و 89 سوره توبه و آيه 12 سوره صف و آيه 142 سوره آل‏ عمران آمده است.

[8] . الکافی، كلينى، محمد بن يعقوب، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407هـ ق، چاپ چهارم، ج2، ص70، «باب الخوف و الرجاء»، ح10.

[9] . همين معنا در آيه 21 سوره حديد و آيه 133 سوره آل ‏عمران نيز آمده است.

[10] . همين معنا در آيه 100 سوره توبه هم آمده است.

[11] . همين معنا در آيات 21 تا 24 سوره رعد و آيه 75 سوره فرقان نيز آمده است.

[12] . آيات 30 و 31 سوره فصلت نيز همين معنى را مى ‏رساند.

[13] . «و الِاسْتِقَامَةُ يقال في الطريق الذي يكون على خطّ مستو، و به شبّه طريق المحقّ. نحو: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ‏». (مفردات ألفاظ القرآن‏، راغب أصفهانى، حسين بن محمد، ناشر: دار القلم - الدار الشامية، بيروت - دمشق‏، 1412هـ ق‏، نوبت چاپ اول‏، ص692، ذيل ماده «قوم»).

[14] . همين معنا در آيه 17 سوره فتح نيز آمده است.

[15] . سوره ص، آيه 83.

[16] . أمالی صدوق، ابن بابويه، محمد بن على، كتابچى، تهران، 1376هـ ش، چاپ ششم، ص303.

[17] . «إِلاَّ الْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ * وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ * وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ * وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ * إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ * وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ * إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ * فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ * وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ *  وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ».

[18] . پيام قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، 1386هـ ش، چاپ نهم،‏ ج‏6، ص153-174.

TarikheEnteshar: « 1402/07/26 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 2884