تقوای الهی و ثمرات آن

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

تقوای الهی و ثمرات آن

به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری makarem news

Chekideh: امام حسين عليه السّلام در ضمن موعظه ‌اى فرمود: «شما را به تقواى الهى سفارش مى‏ کنم، زيرا خدا ضمانت کرده كسى را كه از او تقوی کند، از وضعى كه مورد پسندش نيست به وضع دلخواهش منتقل سازد "و از جايى كه حسابش را نمى‏ كند، به او روزى رساند"؛ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ ضَمِنَ لِمَنِ اتَّقَاهُ أَنْ يُحَوِّلَهُ عَمَّا يَكْرَهُ إِلَى مَا يُحِبُ‏ "وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لايَحْتَسِبُ‏"». از مجموع آيات قرآن چنین استفاده مى ‏شود كه «تقوى» همان احساس مسئوليت و تعهدى است كه به دنبال رسوخ ايمان در قلب بر وجود انسان حاكم مى‏ شود و او را از «فجور» و گناه باز مى ‏دارد، به نيكى و پاكى و عدالت دعوت مى ‏كند، اعمال آدمى را خالص و فكر و نيت او را از آلودگی ها مى ‏شويد.
Keywords: قرآن,حجاب,عدالت,تقوا,دانش,ايمان,آخرت,نجات,بركت,تعهد,قلب,شناخت,امام حسين,آگاهى,آثار تقوا,فجور,امير مؤمنان,تقوی,تقوای الهی,ارزش انسان,مواعظ الحسين,مکارم شيرازی,ثمرات تقوا,أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى,معیار ارزش,گرامى ‏ترين,تقواترين,حقيقت تقوى,خَيْرَ الزَّادِ,لِباسُ التَّقْوى‏,أَهْلُ التَّقْوى,وَ اتَّقُوا اللَّهَ,احساس مسئوليت,روشن بينى‏,بركات,پذيرش اعمال‏,عمل اندك,امام المتقين,علی عليه السّلام

مواعظ الحسين عليه السلام در آثار آيت الله العظمی مکارم شيرازی

به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری


تقوای الهی و ثمرات آن

امام حسين عليه السّلام در ضمن موعظه ‌اى فرمود: «شما را به تقواى الهى سفارش مى ‏کنم، زيرا خدا ضمانت کرده كسى را كه از او تقوی کند، از وضعى كه مورد پسندش نيست به وضع دلخواهش منتقل سازد "و از جايى كه حسابش را نمى‏ كند، به او روزى رساند"؛ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ ضَمِنَ لِمَنِ اتَّقَاهُ أَنْ يُحَوِّلَهُ عَمَّا يَكْرَهُ إِلَى مَا يُحِبُ‏ّ ‏"وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لايَحْتَسِبُ‏"[1]».[2]

تقوى‏ بزرگترين ارزش انسانى‏

خداوند در قرآن کريم می فرمايد: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ؛[3] اى مردم! ما شما را از يك مرد و زن آفريديم، و تيره‏ ها و قبيله ‏ها قرار داديم، تا يكديگر را بشناسيد، ولى گرامى ‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست، خداوند دانا و خبير است».

در این آيه مخاطب كل جامعه انسانى است و مهمترين اصلى را كه ضامن نظم و ثبات است بيان مى‏ كند، و ميزان واقعى ارزش هاى انسانى را در برابر ارزش هاى كاذب و دروغين مشخص مى ‏سازد.

منظور از آفرينش مردم از يك مرد و زن همان بازگشت نَسَبِ انسانها به «آدم» و «حوا» است. بنابراين چون همه از ريشه واحدى هستند معنى ندارد كه از نظر نسب و قبيله بر يكديگر افتخار كنند. اگر خداوند براى هر قبيله و طائفه‏ اى ويژگی هايى آفريده، براى حفظ نظم زندگى اجتماعى مردم است؛ چرا كه اين تفاوت ها سبب شناسايى است، و بدون شناسايى افراد، نظم در جامعه انسانى حكم فرما نمى‏ شود.

قرآن مجيد بعد از آنكه بزرگترين مايه مباهات و مفاخره عصر جاهلى يعنى نسب و قبيله را از كار مى ‏اندازد، به سراغ معيار واقعى ارزشى رفته مى  فرمايد: «گرامى‏ ترين شما نزد خداوند با تقواترين شما است».

به اين ترتيب قلم سرخ بر تمام امتيازات ظاهرى و مادى كشيده، و اصالت و واقعيت را به مساله تقوا و پرهيزكارى و خدا ترسى مى ‏دهد، و مى‏ گويد براى تقرب به خدا و نزديكى به ساحت مقدس او هيچ امتيازى جز تقوا مؤثر نيست. [4]

حقيقت تقوى؟‏

چنان كه ديديم، قرآن بزرگترين امتياز را براى تقوى قرار داده و آن را تنها معيار سنجش ارزش انسانها مى ‏شمرد. در جاى ديگر تقوى را بهترين زاد و توشه شمرده، مى ‏گويد: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏؛[5] زاد و توشه برگيريد! به يقين، بهترين زاد و توشه، پرهيزكارى است‏». و در جاى ديگر لباس تقوى را بهترين لباس براى انسان مى‏ شمرد: «وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِكَ خَيْرٌ؛[6] لباس تقوا از لباس ظاهر بهتر است‏».

و در آيات متعددى يكى از نخستين اصول دعوت انبياء را «تقوى» ذكر كرده، و در جاى ديگر اهميت اين موضوع را تا آن حد بالا برده كه خدا را «اهل تقوى» مى ‏شمرد، و مى ‏گويد: «هُوَ أَهْلُ التَّقْوى‏ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ؛[7] خدا اهل تقوى و آمرزش است‏».

قرآن «تقوى» را نور الهى مى ‏داند كه هر جا راسخ شود، علم و دانش‏ مى ‏آفريند: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ؛[8] از خدا بپرهيزيد و خداوند به شما تعليم مى ‏دهد». و نيز «نيكى» و «تقوى» را قرين هم مى ‏شمرد: «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏؛[9] در راه نيكى و پرهيزگارى با هم همياری كنيد». و «عدالت» را قرين  «تقوى» ذكر مى ‏كند: «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى؛[10] به عدالت رفتار كنيد كه به پرهيزكارى نزديكتر است»‏.

اكنون بايد ديد حقيقت تقوى اين سرمايه بزرگ معنوى و اين بزرگترين افتخار انسان با اين همه امتيازات چيست؟

قرآن اشاراتى دارد كه پرده از روى حقيقت تقوى بر مى ‏دارد: در آيات متعددى جاى تقوى را «قلب» مى ‏شمرد، از جمله مى ‏فرمايد: «أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى؛[11] آنها [كه صداى خود را در برابر رسول خدا (ص) پائين مى‏ آورند و رعايت ادب مى ‏كنند] كسانى هستند كه خداوند قلوبشان را براى پذيرش تقوى آزموده است».

قرآن «تقوى» را نقطه مقابل «فجور» ذكر كرده است؛ چنان كه در آيه 8 سوره شمس مى ‏خوانيم: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها؛ خداوند انسان را آفريد و راه فجور و تقوى را به او نشان داد».

قرآن هر عملى را كه از روح اخلاص و ايمان و نيت پاك سرچشمه گرفته باشد بر اساس «تقوى» مى ‏شمرد، چنانكه در آيه 108 سوره توبه در باره مسجد «قبا» كه منافقان مسجد «ضرار» را در مقابل آن ساختند مى‏ فرمايد: «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ‏؛ مسجدى كه از روز نخست بر شالوده تقوى باشد شايسته ‏تر است كه در آن نماز بخوانى».

از مجموع اين آيات به خوبى استفاده مى ‏شود كه «تقوى» همان احساس مسئوليت و تعهدى است كه به دنبال رسوخ ايمان در قلب بر وجود انسان حاكم مى‏ شود و او را از «فجور» و گناه باز مى ‏دارد، به نيكى و پاكى و عدالت دعوت مى ‏كند، اعمال آدمى را خالص و فكر و نيت او را از آلودگی ها مى ‏شويد.

همچنين هنگامى كه به ريشه لغوى اين كلمه باز مى ‏گرديم به همين نتيجه مى ‏رسيم؛ زيرا «تقوى» از «وقاية» به معنى كوشش در حفظ و نگهدارى چيزى است، و منظور در اينگونه موارد نگهدارى روح و جان از هر گونه آلودگى و متمركز ساختن نيروها در امورى است كه رضاى خدا در آن است.[12]

ثمرات پرهيزکاری:

1. رابطه تقوى‏ و روشن بينى‏

قرآن مجيد براى تقوا آثار فراوانى بيان كرده كه از جمله آنها برطرف شدن حجابها از فكر و قلب آدمى و يافتن قدرت روشن بينى‏ است؛ به رابطه «ايمان و تقوا» با «روشن بينى» در آيات مختلف قرآن اشاره شده است.

در آيه 29 انفال مى ‏خوانيم:‏ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً؛ اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد اگر تقواى الهى پيشه كنيد و از گناهان بپرهيزيد، خداوند وسيله‏ اى براى شناخت حق از باطل براى شما قرار مى ‏دهد».

و در آيه 282 بقره آمده است: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ يُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ‏؛ تقواى الهى پيشه كنيد و خداوند شما را علم و دانش مى ‏آموزد».

بزرگترين مانع شناخت و مهمترين حجاب بر قلب آدمى هوا و هوس هاى سركش، و آمال و آرزوهاى دور و دراز، و اسارت در چنگال ماده و زرق و برق دنياست، كه به انسان اجازه نمى ‏دهد قضاوت صحيح كند، و چهره حقايق را آن چنان كه هست ببيند؛ هنگامى كه در پرتو ايمان و تقوا اين گرد و غبارها فرو نشست، و اين ابرهاى تيره و تار و ظلمانى از آسمان روح انسان كنار رفت، آفتاب حقيقت بر صفحه قلب مى ‏تابد، و حقايق را آن چنان كه هست در مى ‏يابد.

آرى تقوا است كه به انسان آگاهى مى‏ دهد، همان گونه كه آگاهی ها به انسان تقوا مى ‏بخشد، يعنى اين دو در يكديگر تاثير متقابل دارند.[13]

2. تقوى‏ و نجات از مشكلات‏

در آيات 2 و 3 سوره طلاق چنين می خوانيم که: «وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَّهُ مَخْرَجاً * وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَايَحْتَسِبُ؛[14] و هركس تقواى الهى پيشه كند خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏كند و او را از جايى كه گمان ندارد، روزى مى ‏دهد».

این آيات از اميد بخش‏ ترين آيات قرآن مجيد است كه تلاوت آن دل را صفا و جان را نور و ضيا مى ‏بخشد، پرده‏ هاى ياس و نوميدى را مى ‏درد، شعاع هاى حيات بخش اميد را به قلب مى ‏تاباند، و به تمام افراد پرهيزگار با تقوا وعده نجات و حل مشكلات مى ‏دهد.[15]

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى ‏فرمايد: «ما تَرَكَ أحَدٌ مِنكُم للَّهِ شَيئاً، إلّا آتاهُ اللَّهُ مِمّا هُو خَيرٌ لَهُ مِنهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ، ولا تَهاوَنَ بهِ وأخَذَهُ مِن حَيثُ لا يَعلَمُ، إلّاآتاهُ اللَّهُ مِمّا هُو أشَدُّ علَيهِ مِنهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ‏؛[16] هيچ يك از شما به خاطر خدا چيزى را رها نكند، مگر اين كه خداوند بهتر از آن را از جايى كه گمانش را هم نمى ‏برد، نصيبش فرمايد و هيچ يك از شما به خداوند بى اعتنايى نكند و ندانسته چيزى را نگيرد، مگر اينكه خداوند بدتر از آن را از جايى كه فكرش را هم نمى ‏كند بهره او گرداند».[17]

3. تقوا بركات آسمان را نازل مى‏ كند

در آيه 96 سوره اعراف می خوانيم: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى‏ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ؛ و اگر اهل شهرها و آباديها ايمان مى‏ آوردند و تقوا پيشه مى‏كردند، بركات آسمان و زمين را بر آنها مى‏ گشوديم، ولى [آنها حق را] تكذيب كردند؛ ما هم آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم».

منظور از بركات زمين و آسمان چيست؟ بعضى آن را به نزول باران و روييدن گياهان تفسير كرده ‏اند، و بعضى به اجابت دعا و حلّ مشكلات زندگى، ولى اين احتمال هم وجود دارد كه منظور از بركات آسمانى، بركات معنوى و منظور از بركات زمينى، بركات مادّى بوده باشد.

بركات جمع بركت و در اصل به معناى ثبات و استقرار چيزى است - در برابر موجودات بى‏بركت كه زود فانى، نابود و بى اثر مى‏ شوند - و به هر نعمتى كه پايدار بماند اطلاق مى‏ گردد.

ايمان و تقوا نه تنها سبب نزول بركات الهى مى ‏شود، بلكه باعث مى‏ گردد كه آنچه در اختيار انسان قرار گرفته در مصارف مورد نياز به كار گرفته شود.[18]

4. تقوا موجب پذيرش اعمال‏

خداوند در آيه 27 سوره مائده داستان فرزندان حضرت آدم عليه السلام (هابيل و قابيل) را ذكر مى‏كند كه هر كدام براى تقرّب به خداوند نذرى را آورده بودند و از يكى پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد. آن كه نذرش قبول نشد، گفت: تو را خواهم كشت! برادر ديگر گفت: «إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ؛ خدا تنها از پرهيزكاران مى ‏پذيرد».

مفضّل بن عمر مى ‏گويد: خدمت امام صادق عليه السلام بودم، موضوع اعمال مطرح شد. گفتم: عملم اندك و ضعيف است. فرمود: خاموش باش و از خدا آمرزش بخواه. سپس فرمود: «عمل اندك با تقوا بهتر از عمل بسيار بدون تقواست». پرسيدم: چگونه؟  فرمود: آرى همانا مردى كه به ديگران غذا مى ‏دهد، با همسايگان مدارا مى ‏كند، و در خانه‏اش به روى ديگران باز است، ولى اگر موقعيت حرام برايش پيش بيايد و او آن را انجام دهد، اين عمل زياد بدون تقواست. امّا مرد ديگرى كه هيچ يك از اين اعمال را انجام نداده ولى اگر در برابر كار حرامى قرار گيرد آن را مرتكب نشود.[19] اين همان عمل كم با تقواست كه ارزش دارد.[20]

5. تقوا مايه نجات‏

آخرين نكته اينكه قرآن مجيد تنها افراد با تقوا را در روز جزا اهل نجات معرّفى مى ‏كند. يعنى هر كه هستى باش، هر شغلى كه دارى داشته باش، در هر موقعيّت اجتماعى كه هستى باش، اگر سرمايه تقوا داشته باشى آن روز اهل نجات خواهى بود، و گرنه، نه!

چنانکه در آيه 72 سوره مريم آمده است: «ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا؛ پس از اينكه همه وارد جهنّم شدند، آنها كه تقوا پيشه كردند را از دوزخ رهايى مى ‏بخشيم و ظالمان را در حالى كه از ضعف و ذلّت به زانو درآمده‏اند، در آن رها مى ‏سازيم».

تقوا سرمايه عجيب و گوهر گرانمايه ‏اى است. لذا در قرآن مجيد و روايات اسلامى انعكاس گسترده ‏اى دارد. به گونه ‏اى كه مى ‏توان پيرامون تقوا در قرآن كتاب مستقلى گردآورى كرد. همان‏ گونه كه اگر روايات مربوط به اين مطلب جمع آورى شود آن نيز كتاب مستقل و سودمندى خواهد شد.

امام المتقين علی عليه السّلام در اكثر خطبه‏ هاى نهج البلاغه در مورد تقوا سخن گفته است. راستى اين چه زاد و توشه ارزشمندى است كه تمام خطباى نماز جمعه در هر دو خطبه بايد از آن سخن گويند؟!

امير مؤمنان عليه السلام حتّى در آستانه مرگ سفارش به تقوا را فراموش نمى‏ كند، در وصيّت ‏نامه ‏اش[21] خطاب به دو فرزند عزيزش امام حسن و امام حسين عليهما السلام و ديگر فرزندانش، و خطاب به شيعيان آن زمان و تمام اعصار تا دامنه قيامت كه وصيّت حضرت به دست آنها مى ‏رسد، سفارش به تقوا مى‏ كند.[22]

Source:
1. تفسير نمونه
2. سوگندهاى پر بار قرآن‏
3. گفتار معصومين(ع)
Peinevesht:

[1] . سوره طلاق، آيه3.

[2] . تحف العقول‏، ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اكبر، انتشارات جامعه مدرسين‏، قم‏، 1404هـ ق / 1363هـ ش، چاپ دوم‏، ص240.

[3] . سوره حجرات، آيه13.

[4] . تفسير نمونه‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، 1374هـ ش، چاپ سى و دوم، ‏ج‏22، ص196-198.

[5] . سوره بقره، آیه197.

[6] . سوره اعراف، آیه 26.

[7] . سوره مدثر، آیه56.

[8] . سوره بقره، آیه282.

[9] . سوره مائده، آیه2.

[10] . سوره مائده، آیه8.

[11] . سوره حجرات، آیه3.

[12] . تفسير نمونه، همان، ص203-205.

[13] . تفسير نمونه، همان، ج‏23، ص398-399.

[14] . سوره طلاق، آيه2و3.

[15] . تفسير نمونه، همان، ج‏24، ص231-236.

[16] . کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال، متقی هندی، علاء الدين علی بن حسام الدين، تحقیق: بكری حيانی - صفوة السقا، مؤسسة الرسالة، 1401هـ ق/1981م، چاپ پنجم، ج3، ص698، ح8499.

[17] . گفتار معصومين(ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: حجة الإسلام سيد محمد عبدالله زاده‏، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1387هـ ش، چاپ اول،‏ ج‏1، ص17.

[18] . همان، ص17-18.

[19] . «عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)، فَذَكَرْنَا الْأَعْمَالَ، فَقُلْتُ أَنَا مَا أَضْعَفَ عَمَلِي، فَقَالَ مَهْ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ، ثُمَّ قَالَ لِي إِنَّ قَلِيلَ الْعَمَلِ مَعَ التَّقْوَى خَيْرٌ مِنْ كَثِيرِ الْعَمَلِ بِلَا تَقْوَى، قُلْتُ كَيْفَ يَكُونُ كَثِيرٌ بِلَا تَقْوَى، قَالَ نَعَمْ مِثْلُ الرَّجُلِ يُطْعِمُ طَعَامَهُ وَ يَرْفُقُ جِيرَانَهُ وَ يُوَطِّئُ رَحْلَهُ فَإِذَا ارْتَفَعَ لَهُ الْبَابُ مِنَ الْحَرَامِ دَخَلَ فِيهِ، فَهَذَا الْعَمَلُ بِلَا تَقْوَى وَ يَكُونُ الْآخَرُ لَيْسَ عِنْدَهُ فَإِذَا ارْتَفَعَ لَهُ الْبَابُ مِنَ الْحَرَامِ، لَمْ يَدْخُلْ فِيهِ». (الکافی، كلينى، محمد بن يعقوب، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407هـ ق، چاپ چهارم، ج‏2، ص76، ح7).

[20] . گفتار معصومين(ع)، همان، ص16-17.

[21] . «أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَلَّا تَبْغِيَا الدُّنْيَا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا وَ لَا تَأْسَفَا عَلَى شَيْ‏ءٍ مِنْهَا زُوِيَ عَنْكُمَا وَ قُولَا بِالْحَقِّ وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ ‏...». (نهج البلاغة، شريف الرضى، محمد بن حسين، تحقيق و تصحيح: صبحی صالح، انتشارات هجرت، قم، 1414هـ ق، چاپ اوّل، ص421، نامه47).

[22] . سوگندهاى پر بار قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: حجة الإسلام والمسلمين ابوالقاسم عليان نژادى‏، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1386هـ ش‏، چاپ دوم،‏ ص474-476.

TarikheEnteshar: « 1402/07/23 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 2586