رابطه تغذيه و اخلاق

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 

رابطه تغذيه و اخلاق

به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری makarem news

Chekideh: امام‏ حسين‏ عليه السلام در خطبه معروف روز عاشورا، بعد از آنکه لشكر لجوج كوفه حاضر به سكوت و گوش دادن به سخنان ايشان نبودند، فرمود: [شما حاضر به شنيدن سخن حق نيستيد زيرا] شكم هاى شما از غذاهاى حرام پر شده است، در نتيجه خداوند بر دلهاى شما مهر زده است [و هرگز حقايق را درك نمى‏ كنيد]؛ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرامِ فَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى‏ قُلُوبِكُمْ». آنچه از بيان حضرت سيّدالشّهدا عليه السلام بر می آيد اين است که لقمه حرام می تواند قوّه درک و شناخت انسان را دچار اختلال کرده و از درک حقايق ناتوان و در نهايت او را وادار به جنايت کند.
Keywords: قرآن,روزه,تورات,استجابت دعا,عمل صالح,شيطان,عداوت,دوزخ,قساوت,جنايت,موعظه,اخلاق,غم,عاشورا,شناخت,حضور قلب,خون,کوفه,کربلا,لقمه حرام,قمار,غذا,گوشت,مال حرام,جنون,درک,طعام,عسل,رأفت,زيتون,خمر,سنگدلى,هدایت,مهربانی,تحریف,یهود,تکذیب,رذایل اخلاق,دشمنی,فضائل اخلاقى,تغذیه,روحیات,صفاى دل,پرخوری,رقّت قلب,غذای حرام,غذای حلال,مواعظ الحسين,مکارم شيرازی,شکم پرستی,حرام خواری,امام‏ حسين,سيّدالشّهد,شناخت حق,ملكات نسانی,بحران روحی,خونخوارى,عقل سالم,بدن سالم,مقتل الحسين,حرام خوری,سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ,أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ,تيرگى دل,الطَّيِّبات,غذای پاک,قَلْبٍ‏ قَاس,غذاى ناپاك,‏ لُقْمَةَ حَرَامٍ,اطعمه,اشربه,الْخَمْرُ,غذاى اضافى,فُضُولُ الطَّعَام,غذای فاسد

مواعظ الحسين عليه السلام در آثار آيت الله العظمی مکارم شيرازی

به کوشش حجت الاسلام احمد حيدری


رابطه تغذيه و اخلاق

امام‏ حسين‏ عليه السلام در خطبه معروف روز عاشورا، بعد از آنکه لشكر لجوج كوفه حاضر به سكوت و گوش دادن به سخنان ايشان نبودند، فرمود: [شما حاضر به شنيدن سخن حق نيستيد زيرا] شكم هاى شما از غذاهاى حرام پر شده است، در نتيجه خداوند بر دلهاى شما مهر زده است [و هرگز حقايق را درك نمى‏  كنيد]؛ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرامِ فَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى‏ قُلُوبِكُمْ».[1]

آنچه از بيان حضرت سيّدالشّهدا عليه السلام بر می آيد اين است که لقمه حرام می تواند قوّه درک و شناخت انسان را دچار اختلال کرده و از درک حقايق ناتوان و در نهايت او را وادار به جنايت کند.

شايد در ابتداى امر، مضمون بالا براى بعضى مايه شگفتى شود كه تغذيه چگونه مى‏ تواند در اخلاق و روحيّات و ملكات نفسى اثر بگذارد؟! چرا كه آن مربوط به جسم است و اين مربوط به روح؛ ولى با توجّه به رابطه بسيار نزديك و تنگاتنگى كه در ميان جسم و روح آدمى است، جايى براى اين تعجّب باقى نمى ماند.

بسيار مى‏ شود كه يك حالت بحرانى روحى و غم و اندوه شديد جسم را در مدّت كوتاهى، ضعيف و پژمرده و ناتوان مى سازد، موهاى انسان را سفيد، چشم را كم نور، قوّت و توان را از دست و پا مى‏ گيرد. عكس اين مسأله نيز صادق است كه حالات خوب‏ جسمانى در روح انسان اثر مى گذارد، روح را شاداب و فكر را قوّت مى ‏بخشد.

از قديم الايّام تأثير غذاها بر روحيّات اخلاق انسانى مورد توجّه دانشمندان بوده است و حتّى اين مطلب جزء فرهنگ توده‏ هاى مردم شده است. مثلًا، خونخوارى را مايه قساوت و سنگدلى مى شمردند، و معتقد بودند كه عقل سالم در بدن سالم است.

در آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى نيز نشانه‏ هاى روشنى براى اين معنى ديده مى شود.

از جمله در آيه 41 سوره مائده درباره گروهى از يهود كه مرتكب كارهاى خلافى از قبيل جاسوسى بر ضدّ اسلام و تحريف حقايق كتب آسمانى شده بودند، مى‏ فرمايد: «آنها كسانى هستند كه خدا نخواسته است دلهايشان را پاك كند؛ أُولئِكَ‏ الَّذِينَ‏ لَمْ‏ يُرِدِ اللَّهُ‏ أَنْ‏ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ‏».

بلافاصله در آيه بعد مى‏ فرمايد: «سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ؛ آنها بسيار به سخنان تو گوش فرا مى دهند تا آن را تكذيب كنند و بسيار مال حرام مى خورند».

اين تعبير نشان مى‏ دهد كه آلودگى دلهاى آنها بر اثر اعمالى همچون تكذيب آيات الهى، و خوردن مال حرام بطور مداوم بوده است؛ زيرا بسيار از فصاحت و بلاغت دور است كه اوصافى را براى آنها بشمرد كه هيچ ارتباطى با جمله‏ «لَمْ‏ يُرِدِ اللَّهُ‏ أَنْ‏ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ» نداشته باشد.

و از اينجا روشن مى‏  شود كه خوردن مال حرام سبب تيرگى آيينه دل و نفوذ اخلاق رذيله و فاصله گرفتن با فضائل اخلاقى است.

در آيه 91 سوره مائده درباره شراب و قمار مى فرمايد: «شيطان مى خواهد در ميان شما به وسيله شراب و قمار، عداوت ايجاد كنند؛ إِنَّما يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِي الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِر».

بى شك عداوت و بغضاءِ دو حالت درونى و اخلاقى است كه در آيه بالا رابطه ميان آن و نوشيدن شراب ذكر شده، و اين نشان مى‏ دهد كه غذا و نوشيدنى حرامى همچون شراب مى‏ تواند در شكل گيرى رذائل اخلاقى همانند پرخاشگرى و ستيزه‏ جويى و عداوت و دشمنى اثر بگذارد.

در آيه 51 سوره مؤمنون مى‏ خوانيم: «اى پيامبران! از غذاهاى پاكيزه بخوريد و عمل صالح انجام دهيد؛ يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً».

بعضى از مفسّران معتقدند ذكر اين دو (خوردن غذاهاى پاك و انجام عمل صالح) پشت سر يكديگر دليل بر وجود يك نوع ارتباطى بين اين دو است و اشاره به اين است که غذاهاى مختلف آثار اخلاقى متفاوتى دارد؛ غذاى حلال و پاك، روح را پاك مى كند و سرچشمه عمل صالح مى‏ شود و غذاهاى حرام و ناپاك روح و جان را تيره و سبب اعمال ناصالح مى گردد.

رابطه تغذيه و اخلاق در روايات اسلامى‏

اين معنى (رابطه اخلاق و تغذيه) در روايات اسلامى دامنه ی گسترده ‏اى دارد كه نمونه‏ هايى از آن را در ذيل از نظر مى گذرانيم؛ در يك سلسله از روايات، به رابطه تغذيه با سوء اخلاق اشاره شده است از جمله:

1. در روايات متعدّدى مى‏ خوانيم: يكى از شرايط استجابت دعا پرهيز از غذاى‏ حرام است؛ از جمله در حديثى آمده است كه شخصى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: «أُحِبُّ أَنْ يُسْتَجَابَ دُعَائِي؛ دوست دارم دعاى من مستجاب شود!». پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «طَهِّرْ مَأْكَلَكَ، وَ لَا تُدْخِلْ‏ بَطْنَكَ‏ الْحَرَامَ؛ غذاى خود را پاك كن و از غذاى حرام پرهيز نما!».[2]

همين معنى از همان بزرگوار با تعبير ديگرى آمده است، مى فرمايد: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُسْتَجَابَ دُعَاؤُهُ، فَلْيُطَيِّبْ مَطْعَمَهُ‏ وَ كَسْبَهُ؛[3] كسى كه دوست دارد دعايش مستجاب شود، طعام و كسب خود را از حرام پاك كند!».

با توجّه به اينكه در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‏ خوانيم: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَايَسْتَجِيبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ‏ قَاسٍ؛[4] خداوند دعايى را كه از قلب قساوتمند برخيزد مستجاب نمى‏ كند»، مى توان نتيجه گرفت كه غذاى ناپاك و حرام، قلب را تاريك و قساوتمند مى‏ كند. به همين دليل، دعاى حرام خواران مستجاب نمى‏ شود. از اينجا به رابطه نزديكى كه در ميان ناپاكى درون و تغذيه حرام وجود دارد، مى‏ توان پى ‏برد.

2. در روايات ديگرى آمده است كه رابطه ‏اى ميان خوردن غذاى حرام و عدم قبول نماز و روزه و عبادات، وجود دارد؛ از جمله در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‏ خوانيم: «مَنْ‏ أَكَلَ‏ لُقْمَةَ حَرَامٍ،‏ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً، وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً، وَ كُلُّ لَحْمٍ يُنْبِتُهُ الْحَرَامُ فَالنَّارُ أَوْلَى‏ بِهِ، وَ إِنَّ اللُّقْمَةَ الْوَاحِدَةَ تُنْبِتُ اللَّحْمَ؛[5] هركسى لقمه ‏اى از غذاى حرام بخورد تا چهل شب نماز او قبول نمى‏ شود، و تا چهل روز دعاى‏ او مستجاب نمى‏ گردد؛ و هر گوشتى كه از حرام برويد، آتش دوزخ براى آن سزاوارتر است؛ و حتّى يك لقمه نيز باعث روييدن گوشت مى‏ شود».

بديهى است براى قبولى نماز، شرايط زيادى لازم است، از جمله حضور قلب و پاكى دل، امّا غذاى حرام پاكى قلب و صفاى دل را از انسان مى‏ گيرد.

3. در روايات متعدّد ديگرى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام آمده است كه: «مَنْ‏ تَرَكَ‏ اللَّحْمَ‏ أَرْبَعِينَ‏ صَبَاحاً سَاءَ خُلْقُهُ؛[6] كسى كه چهل روز گوشت را ترك كند، اخلاق او بد مى‏ شود».

از اين احاديث به خوبى استفاده مى‏ شود كه در گوشت مادّه ‏اى است كه اگر براى مدّت طولانى از بدن انسان قطع شود، در روحيّات و اخلاق او اثر مى‏ گذارد، و كج خلقى و بد اخلاقى به بار مى‏ آورد.

البتّه استفاده زياد از گوشت حيوانات نيز در بعضى از روايات مذموم شمرده شده، ولى از ترك آن براى مدّت طولانى نيز در بسيارى از روايات نهى شده است.

4. در روايات زيادى كه در كتاب «اطعمه و اشربه» آمده است، رابطه ‏اى ميان بسيارى از غذاها و اخلاق خوب و بد، بيان گرديده؛ به عنوان نمونه در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏ خوانيم: «عَلَيْكُمْ‏ بِالزَّيْتِ‏ فَإِنَّهُ يَكْشِفُ الْمِرَّةَ ...‏ وَ يُحَسِّنُ الْخُلُقَ؛[7] بر شما لازم است كه از زيت (روغن زيتون يا هرگونه روغن مايع است) استفاده كنيد، زيرا صفرا را از بين مى‏ برد ... و اخلاق انسان را نيكو مى‏ كند».

5. در حديثى از امام صادق عليه السلام مى‏ خوانيم: كه از كلام پيامبر صلى الله عليه و آله چنين نقل مى‏ كند: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَقِلَّ غَيْظُهُ، فَلْيَأْكُلْ‏ لَحْمَ‏ الدُّرَّاجِ‏؛[8] كسى كه دوست دارد خشم او كم شود گوشت دُرّاج را بخورد».

از اين تعبير به خوبى استفاده مى‏ شود كه رابطه ‏اى ميان تغذيه و خشم و بردبارى وجود دارد.

6. در روايت مشروحى از تفسير عيّاشى از امام صادق عليه السلام نقل شده درباره اينكه چرا خداوند خون را حرام كرده مى‏ فرمايد: «أَمَّا الدَّمُ‏، فَإِنَّهُ‏ يُورِثُ‏ الْكَلَبَ‏ وَالْقَسْوَةَ لِلْقَلْبِ وَ قِلَّةَ الرَّأْفَةِ وَالرَّحْمَةِ، لَايُؤْمَنُ أَنْ يَقْتُلَ وَلَدَهُ وَ وَالِدَيْهِ؛ اين كه خداوند خوردن خون را حرام كرده به خاطر آن است كه سبب جنون و سنگدلى و كمبود رأفت و مهربانى مى‏ شود، تا آنجا كه ممكن است فرزند و يا پدر و مادرش را به قتل برساند».

در بخش ديگرى از اين روايت مى‏ فرمايد: «أَمَّا الْخَمْرُ، فَإِنَّهُ حَرَّمَهَا لِفِعْلِهَا وَ فَسَادِهَا، وَ قَالَ: إِنَّ مُدْمِنَ الْخَمْرِ كَعَابِدِ وَثَنٍ، وَ يُورِثُهُ ارْتِعَاشاً وَ يَذْهَبُ بِنُورِهِ وَ يَهْدِمُ مُرُوَّتَهُ؛ و امّا شراب، خداوند آن را به خاطر تأثير و فسادش حرام كرده است و فرمود شخص دائم الخمر مانند بت پرست است، و بدنش لرزان مى‏ شود، و نور [معنويّت] او را از بين مى‏ برد، و شخصيّت او را ويران مى‏ سازد».[9]

7. در روايت متعدّدى در باب «خوردن» تعبيراتى ديده مى‏ شود كه همه نشانه ارتباط تغذيه با روحيّات و مسائل اخلاقى است؛ از جمله در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‏ خوانيم كه به جعفر [ابن ابى طالب] فرمود: «يَا جَعْفَرُ! كُلِ السَّفَرْجَلَ،‏ فَإِنَّهُ‏ يُقَوِّي‏ الْقَلْبَ‏ وَ يُشَجِّعُ الْجَبَانَ؛[10] اى جعفر! «به» بخور قلب را تقويت مى‏ كند و ترسو را شجاع مى‏ سازد».

8. در بعضى از احاديث رابطه ميان غذاى اضافى و سنگدلى و قساوت و عدم پذيرش موعظه ديده مى‏ شود؛ از جمله در كتاب «اعلام الدّين» از پيغمبر اكرم نقل شده كه فرمود: «إِيَّاكُمْ‏ وَ فُضُولَ‏ المَطْعَمِ،‏ فَإِنَّهُ يَسُمُّ الْقَلْبَ بِالْقَسْوَةِ، وَ يُبْطِئُ بِالْجَوَارِحِ عَنِ الطَّاعَةِ، وَ يُصِمُّ الْهِمَمَ عَنْ سَمَاعِ الْمَوْعِظَةِ؛[11] از غذاى اضافى بپرهيزيد كه قلب را پر قساوت مى‏ كند و از اطاعت حق تنبل مى‏ سازد و گوش را از شنيدن موعظه كر مى‏ نمايد».

«فُضُولُ الطَّعَام»؛‏ (غذاى اضافى)، ممكن است اشاره به پرخورى باشد، يا غذاهاى باقى مانده و فاسد شده، و در هر حال از رابطه تغذيه و مسائل اخلاقى خبر مى‏ دهد.

از اين حديث بخوبى استفاده مى‏ شود كه غذاى اضافى سه پيامد سوء دارد: قساوت مى‏ آورد؛ انسان را در انجام عبادات و طاعات تنبل مى‏ كند؛ و گوش شنوا را در برابر مواعظ از انسان مى‏ گيرد!

اين مطلب كاملًا محسوس است كه وقتى انسان غذاى زياد و سنگين مى‏ خورد عبادات را به زحمت به جا مى‏ آورد و نشاطى براى عبادت ندارد؛ بر عكس هنگامى كه غذاى ساده و كم مى‏ خورد قبل از اذان صبح بيدار است نشاط دارد و حال مطالعه و عبادت دارد.

همچنين به تجربه رسيده است هنگامى كه انسان روزه مى‏ گيرد رقّت قلب پيدا مى‏ كند و آمادگى بيشتر براى شنيدن مواعظ در او حاصل مى‏ شود؛ بر عكس هنگامى كه شكم پر است فكر انسان درست كار نمى‏ كند و خودش را از خدا دور مى‏ بيند.

9. در احاديث اسلامى در ارتباط نوشيدن عسل با صفاى قلب، از اميرمؤمنان على عليه السلام مى‏ خوانيم:

«الْعَسَلُ شِفاءٌ مِنْ كُلِّ داءَ وَ لا داءَ فيهِ يُقِّلُ الْبَلْغَمَ وَ يُجَّلِى الْقَلْبَ؛[12] عسل شفاى تمام بيماری ها است و در آن بيمارى نيست، بلغم را كم مى‏ كند و قلب را صفا مى‏ بخشد».

نتيجه: از مجموع آنچه در بالا آورديم و روايات فراوان ديگر كه ذكر آنها به طول مى‏ انجامد، به خوبى استفاده مى‏ شود كه رابطه نزديكى ميان تغذيه و روحيّات و اخلاقيّات وجود دارد. هرگز نمى‏ گوئيم غذاها علّت تامّه براى اخلاق خوب يا بد است. بلكه همين اندازه مى‏ دانيم كه طبق روايات بالا يكى از عوامل زمينه‏ ساز پاكى و اخلاق، تغذيه است؛ هم از نظر نوع غذاها و هم از نظر حلال و حرام بودن آنها.

دانشمندان امروز نيز معتقدند بسيارى از پديده‏ هاى اخلاقى به خاطر هورمون هائى است كه غدّه‏ هاى بدن تراوش مى‏ كند و تراوش غدّه‏ ها رابطه نزديكى با تغذيه انسان دارد. بر همين اساس، بعضى معتقدند كه گوشت هر حيوانى حاوى صفات آن حيوان است، و از طريق غدّه‏ ها و تراوش آنها در اخلاق كسانى كه از آن تغذيه مى‏ كنند اثر مى‏ گذارد. گوشت درندگان انسان را درنده‏ خو مى كند، و گوشت خوك صفت بى ‏بند و بارى جنسى را كه از ويژگی هاى اين حيوان است به خورنده آن منتقل مى‏ سازد.

اين از نظر رابطه طبيعى و مادّى، از نظر رابطه معنوى نيز آثار خوردن غذاى حرام غير قابل انكار است؛ غذاى حرام قلب را تاريك و روح را ظلمانى مى‏ كند و فضائل اخلاقى را ضعيف مى‏ سازد.

اين سخن را با ذكر يك داستان تاريخى كه موّرخ معروف مسعودى در «مروج الذّهب» آورده، پايان مى‏ دهيم:[13]

او از «فضل بن ربيع» نقل مى‏ كند كه «شريك ابن عبداللّه» روزى وارد بر «مهدى» خليفه عبّاسى شد. مهدى به او گفت: بايد حتماً يكى از سه كار را انجام دهى. شريك سؤال كرد: كدام سه كار؟ گفت: يا قضاوت را از سوى من بپذيرى، و يا تعليم فرزندم را برعهده بگيرى، و يا غذائى [با ما] بخورى! شريك فكرى كرد و گفت: سومى از همه‏ آسانتر است. مهدى او را نگهداشت و به آشپز گفت: انواعى از خوراك مغز آميخته با شكر و عسل براى او فراهم ساز.

هنگامى كه «شريك» از آن غذاى بسيار لذيذ و [طبعاً حرام] فارغ شد، آشپز رو به خليفه كرد و گفت اين پيرمرد بعد از خوردن اين غذا هرگز بوى رستگارى را نخواهد ديد! فضل ابن ربيع مى‏ گويد: مطلب همين گونه شد، و شريك ابن عبداللَّه بعد از اين ماجرا هم به تعليم فرزندان آنها پرداخت و هم منصب قضاوت را از سوى آنها پذيرفت.[14]

Source:
اخلاق در قرآن
Peinevesht:

[1] . مقتل الحسين عليه السلام، خوارزمى‏، موفق بن احمد خوارزمى‏، انوار الهدى‏، قم‏، 1423هـ ق‏، چاپ دوم،‏ ج‏2، ص9.

[2] . عدة الداعي و نجاح الساعي، ابن فهد حلى، احمد بن محمد، محقق / مصحح: موحدى قمى، احمد، دار الكتب الإسلامي، 1407هـ ق، چاپ اول، «باب الدعاء مع أكل الحرام‏»، ص139.

[3] . همان.

[4] . الکافی، كلينى، محمد بن يعقوب، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407هـ ق، چاپ چهارم، ج‏2، ص474، «بَابُ الْإِقْبَالِ عَلَى الدُّعَاء»، ح4.  

[5] . بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، دار إحياء التراث العربی، بيروت، 1403هـ ق، چاپ دوم، ج‏63، ص314، «باب مدح الطعام الحلال و ذم الحرام‏»، ح7.

[6] . المحاسن، ‏برقى، احمد بن محمد بن خالد، محقق / مصحح: محدث، جلال الدين، دار الكتب الإسلامية، قم‏، 1371هـ ق‏، چاپ دوم‏، ج‏2، ص465، «باب ترک اللحم»، ح432.

[7] . عيون أخبار الرضا عليه السلام، ابن بابويه، محمد بن على، محقق / مصحح: لاجوردى، مهدى‏، نشر جهان، تهران، 1378هـ ق، چاپ اول، ج‏2، ص35، ح81.

[8] . الکافی، همان، ج‏6، ص312، «بَابُ لُحُومِ الطَّيْر»، ح3. (درّاج پرنده‏اى است شبيه به كبك كه گوشت لذيدى دارد).

[9] . التفسير (تفسير العياشي)، عياشى، محمد بن مسعود، مكتبة العلمية الاسلامية، تهران، 1380هـ ق، چاپ اول، ج1، ص291، ح15، «ذيل آيه 3 سوره مائده».

[10] . الکافی، همان، ص357، «بَابُ السَّفَرْجَل‏»، ح4.

[11] . أعلام الدين في صفات المؤمنين، ديلمى، حسن بن محمد، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، انتشارات: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، قم، 1408 هـ ق، چاپ اول، ص339، ح24.

[12] . بحار الأنوار، همان، ص294، «باب العسل»،‏ ح18.

[13] . مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، أبوالحسن على بن الحسين، ترجمه: پاينده، ابوالقاسم، انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، 1374هـ ش، چاپ پنجم، ج‏2، ص315.

[14] . اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، 1377هـ ش‏‏، چاپ اول،‏ ج‏1، ص207-215.
TarikheEnteshar: « 1402/08/15 »
CommentList
*TextComment
*PaymentSecurityCode http://makarem.ir
CountBazdid : 739