مروان بن حکم مشاور عالى عثمان

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
عاشورا: ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها
1 ـ مناصب کلیدى در اختیار امویان2 ـ روان شدن سیل اموال به سوى بنى امیّه

از دیگر امویان که نقش بسزایى در تصمیم گیرى هاى عثمان داشت، مروان بن حکم بود.

عثمان در سال هاى نخستین حکومت خویش، عموى خود «حَکَم بن ابى العاص» و پسرش «مروان بن حکم» را که طرید (تبعیدى) رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بودند، به مدینه بازگرداند.

«ابن قتیبه» و «ابن عبد ربّه» و «ذهبى» که همگى از معاریف اهل سنّت هستند، مى گویند: از جمله امورى که مردم بر عثمان انتقاد داشتند، این بود که «حکم بن ابى العاص» را نزد خود جاى داد، در حالى که ابوبکر و عمر حاضر به این کار نشدند!(1)

عثمان «حَکَم» را مقرّب خویش ساخت و جبّه خز (لباس گرانقیمت) بر او پوشانید و جمع آورى زکات طایفه «قضاعه» را بر عهده او گذاشت و آنگاه همه آن مبلغ را ـ که سیصد هزار درهم بود ـ به وى بخشید.

مهمتر از آن، بزرگداشت «مروان بن حکم» است.(2) مروان که پسر عموى خلیفه بود، مورد توجّه ویژه عثمان قرار داشت. وى را به دامادى خویش انتخاب کرد و آنگاه او رابه عنوان معاون و مشاور عالى خود برگزید.

محقّقان مى گویند: هر چند خلافت به ظاهر در دست عثمان قرار داشت، ولى نفوذ مروان به گونه اى بود که چنین به نظر مى رسید، عثمان فقط به اسم خلیفه است! و خلیفه واقعى مروان است!(3)

على(علیه السلام) نیز با اشاره به این واقعیّت و نفوذ و سلطه مروان در دستگاه خلافت و تأثیرپذیرى عثمان از وى، خطاب به عثمان فرمود:

«اَما رَضِیتَ مِنْ مَرْوانَ وَ لا رَضِىَ مِنْکَ إِلاَّ بِتَحَرُّفِکَ عَنْ دِینِکَ، وَ عَنْعَقْلِکَ مِثْلُ جَمَلَ الظَّعِینَةِ یُقادُ حَیْثُ یُسارُ بِهِ; تو از مروان راضى نمى شوى و او از تو خشنود نمى شود; جز آن که دین و عقلت را به انحراف بکشاند و (تو در برابر او) همانند شترى هستى که او را به هر سو بخواهند مى کشند!».(4)

در ماجراى شکایت و تظلّم مردم از فرمانداران عثمان و مراجعه آنان به مدینه و وعده هاى عثمان به رسیدگى به دادخواهى آنان، و سپس پیمان شکنى خلیفه، نقش مروان بسیار آشکار است که در منابع معتبر تاریخى به آن پرداخته شده است.

او چنان نفوذى در دستگاه خلافت عثمان داشت که اجازه نمى داد مردم به حدّاقل خواسته هاى مشروع خویش دست یابند و پیوسته عثمان را به مجازات دادخواهان تشویق مى کرد. تا آنجا که همسر عثمان (نائله) از شوهرش مى خواهد به سخنان مروان توجّهى نکند; چرا که نائله معتقد بود مروان و دیگر افراد بنى امیّه عاقبت عثمان را به کشتن خواهند داد!(5)

آرى; عثمان بسیار قبیله و خویشاوندان خود را دوست مى داشت و از این رو، آنان را بر جان و مال مردم مسلّط ساخت و ریاست و امارت بسیارى از شهرهاى اسلامى را به آنان سپرد. دلبستگى عثمان به بنى امیّه به قدرى است که گفته است:

«لَوْ أَنَّ بِیَدِی مَفاتِیحَ الْجَنَّةِ لاََعْطَیْتُها بَنِی أُمَیَّةَ حَتّى یَدْخُلُوها مِنْ عِنْدِ آخِرِهِمْ; اگر کلیدهاى بهشت در اختیارم باشد تمام آن را به بنى امیّه مى بخشم تا همگى وارد بهشت شوند».(6)

 


1 . رجوع کنید به: الغدیر، ج 8، ص 241 به بعد.
2 . درباره خباثت و مذمّت از مروان و خلاف کاریهاى او رجوع کنید به: الغدیر، ج 8، ص 260 به بعد.
3 . حیاة الامام الحسین بن على(علیه السلام)، ج 1، ص 337.
4 . تاریخ طبرى، ج 3، ص 397 و شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 2، ص 147. در خطبه 164 نهج البلاغه نیز آمده است: «فَلاَ تَکُونَنَّ لِمَرْوانَ سَیِّقَةً یَسُوقُکَ حَیْثُ شاءَ بَعْدَ جَلاَلِ السِّنِّ وَ تَقَضِّى الْعُمُرِ; در این پیرى و پایان عمر، خود را ابزار دست مروان مساز که تو را به هر سو بخواهد، براند».
5. رجوع کنید به: تاریخ طبرى، ج 3، ص 396 و شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 2، ص 147.
6. کنز العمّال، ج 13، ص 527; مسند احمد، ج 1، ص 62; اسد الغابة، ج 3، ص 380 و الغدیر، ج 8، ص 291. در امالى مفید از قول عثمان آمده است که گفت: «وَ لَوْ کُنْتُ جالِساً بِبَابِ الْجَنَّةِ ثُمَّ اسْتَطَعْتُ أَنْ أُدْخِلَ بَنِی أُمَیَّةَ جَمِیعاً الْجَنَّةَ لَفَعَلْتُ; اگر بتوانم کنار در بهشت بنشینم و توان آن را داشته باشم که همه بنى امیّه را وارد بهشت سازم، حتماً چنین کارى خواهم کرد». (امالى مفید، ص 71، و بحارالانوار، ج 31، ص 481).

 

1 ـ مناصب کلیدى در اختیار امویان2 ـ روان شدن سیل اموال به سوى بنى امیّه
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma