«سعید» ـ اجمالا معلوم است که منظور اصلى از این فلسفه چینى ها پیشرفت مقاصد حزبى است، ولى مگر تعمیم قانون تحول و حرکت به تمام موضوعات، چه تأثیرى در پیشرفت این منظور دارد که این همه براى آن پافشارى مى کنند و مطالبى که هیچ کس حاضر به پذیرفتن آن نیست اظهار مى دارند؟
«محمود» ـ اتفاقاً این اصل شالوده برنامه هاى حزبى و اجتماعى آنها را تشکیل مى دهد، زیرا در رأس همه آنها «الغاى مالکیت فردى» و بدنبال آن بر هم زدن آداب و رسوم و اصول اخلاقى و حقوقى و مذهبى و فلسفى که حافظ و پشتیبان «مالکیت فردى» است، قرار دارد و چنانچه اصل ثابت و مقدّس و لایتغیرى در عالم وجود داشته باشد لابد در میان اینهاست، لذا عملى ساختن این برنامه بدون اصل «تغییر و تحول عمومى» امکان پذیر نیست.
بنابراین یک کمونیست حقیقى ناچار است تا آخرین نفس از آن حمایت و طرفدارى کند، ولى پس از آنکه دیدیم این اصل با تشریک مساعى خودش! و قوانین علمى، درهم شکست و عمومیت و کلیت آن معدوم گردید باید فاتحه کاخ هایى را که روى این پایه بنا شده است بخوانیم.