اصل اوّل دیالیکتیک ـ تغییر و تحوّل دیالیکتیکى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
فیلسوف نماها
سوفسطایى ها چه مى گویند؟انواع حرکت از نظر فلسفه متافیزیک

سابقاً اشاره شد که ماتریالیسم دیالیکتیک شعبه خاصى از مادیگرى است که بر اساس «تغییر و تحوّل» بنا شده است. لذا پایه و اصل اوّل آن که در حقیقت روح دیالیکتیک است، همین «قانون تغییر و تحوّل» مى باشد.

به موجب این اصل در عالم هیچ چیز به جاى خود و به یک صورت باقى نخواهد ماند. هر چیز داراى تاریخچه اى است که از یک سلسله تحوّلات و حرکات به سوى تکامل، تشکیل یافته، و باید همواره اشیا را به صورت «برزخ» میان یک رشته، حالات قبلى و تغییرات بعدى مورد مطالعه قرار داد.

این قانون هیچ مورد استثنایى ندارد و افکار و علوم و هنر و تاریخ و وضع جامعه ها حتى دین و اخلاق و فلسفه را نیز شامل مى شود و بنا به نقل ژرژ پولیتسر: انگلس مى گوید: «براى دیالیکتیک هیچ چیز مطلق، ثابت و مقدّس نیست» یعنى براى هر موضوعى، گذشته و آینده اى است که قطعاً با وضع فعلى آن تفاوت دارد و هیچ موجودى را نمى توان کامل، ابدى، و آزاد از قیود و شرایط دانست.

اگر از دریچه چشم هاى دیالیک تیسین ها لحظه اى به تماشاى جهان پهناور، و آنچه در تحت کلمه «وجود» واقع مى شود بپردازیم، همه را متغیّر، متحرک، و روان مى بینیم، حتّى اصول مسلّم علمى، فلسفى، اخلاقى و حقوقى نیز همراه آنها در حرکتند!

فقط و فقط، باز هم فقط و فقط، چیزى که مطلق و ثابت و ابدى است، تغییر و تحوّل و به عبارت دیگر «شدن و گذشتن» است!

ژرژ پولیتسر استاد دانشکده کارگرى پاریس در کتابچه «اصول مقدماتى فلسفه» مى گوید: «بنابراین وقتى از دریچه دیالیکتیک نگاه کنیم تنها چیزى که ابدى است، تغییر و تحوّل است، تنها چیز معیّنى که ابدیّت دارد شدن است».

طرفداران این عقیده در نوشته هاى خود این طور وانمود مى کنند که قضاوت متافیزیسین ها درباره وضع عمومى جهان نقطه مقابل این عقیده است یعنى آنها همه چیز را ثابت، مطلق، جامد، لایتغیّر، ابدى و لا یزال مى دانند!

نویسنده مزبور در بحث متافیزیک مى گوید : «بنابراین استنباط متافیزیکى جهان را مانند مجموعه اى از موجودات منجمد مى داند». باز در همان مبحث تصریح مى کند که : «طبیعت به چشم متافیزیک عبارت از گروهى موجود ثابت و معیّن است» باز در صفحه 96 از همان کتاب (چاپ دوم) مى گوید: «در نظر این فلسفه (اشاره به مکتب الهیین) که متافیزیک نامیده مى شود موجودات عالم خشک و جامد هستند.

لذا هر استنباطى که متّکى به اصول زیر باشد آن را استنباط متافیزیکى مى نامند:

1ـ یکسان بودن و لا یتغیّر بودن امور.

 

2ـ تقسیمات جداگانه ابدى.

3ـ مطالعه مستقل هر موضوعى از سایر موضوعات.

منظور از این افتراها همان طور که سابقاً اشاره شد، فقط این است که خواننده ساده لوح و بى اطّلاع را بر سر دو راهى قرار بدهند و به آنها بگویند یا باید همه چیز را ثابت و ابدى و لایتغیّر بدانى و اصول تحوّل و تغییر را به طور کلّى در عالم قبول نکنى، یا آن که کلیه امور حتى اصول و مسائل مسلّم علمى، فلسفى و مذهبى و... را متغیّر و متحرّک و غیر ابدى بدانى!

البتّه این خواننده بیچاره چون با چشم خود تغییرات و حرکات بسیارى از موجودات عالم را مثل تغییراتى که از بدو پیدایش یک انسان و یا یک درخت و مانند آنها رخ مى دهد، مشاهده کرده و مى بیند که دائماً از صورتى به صورت دیگر بیرون مى آیند و دو زمان به یک حال باقى نمى مانند، ناچار مسلک دوم یعنى تغییرو تحوّل کلّى را دربست مى پذیرد، زیرا این قدر رشد فکرى پیدا نکرده است که بگوید: آقا نه این و نه آن!

به هر حال با کمى مطالعه اسرار این خیمه شب بازى فاش مى شود و معلوم مى گردد که نه تنها متافیزیسین بلکه هر شخص با شعورى نه فقط تغییرات تدریجى بسیارى از موجودات را انکار نمى کند، بلکه جدّاً طرفدار آن است، چیزى که هست متافیزیسین ها منکر تعمیم آن به هر چیز و هر موضوع هستند.

آنها بسیارى از حقایق فلسفى و اصول مسلّم علمى و مقرّرات مذهبى و اخلاقى و بطور کلّى عالم ماوراى طبیعت و آنچه مربوط به آن است را مقدس و ثابت و لا یتغیّر مى دانند، به عبارت ساده تر حقایق در نظر یک نفر متافیزیسین دو دسته است: یک دسته ثابت و ابدى و یک دسته متغیّر و متحوّل، این حقیقت در نوشته هاى آنها به طور روشن و آشکار منعکس است.

سوفسطایى ها چه مى گویند؟انواع حرکت از نظر فلسفه متافیزیک
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma