آیات این سوره، از آغاز تاکنون درباره خلقت انسان، و سپس معاد و رستاخیز او سخن مى گفت، در آیات مورد بحث روى سخن را به پیامبر(صلى الله علیه وآله)کرده، دستورات مؤکدى براى هدایت انسان ها و صبر و مقاومت در این راه به او مى دهد.
در واقع این آیات راه وصول به آن همه نعمت هاى بى مانند را نشان داده است که تنها از طریق تمسک به قرآن و پیروى از رهبرى چون پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و الهام گرفتن از دستورات او امکان پذیر است.
نخست، مى فرماید: «مسلماً ما قرآن را بر تو نازل کردیم» (إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنْزِیلاً).
بعضى از مفسران «تَنْزِیْلاً» را که به صورت «مفعول مطلق» در آیه فوق آمده، اشاره به «نزول تدریجى قرآن» دانسته اند که اثر تربیتى آن روشن است.
و بعضى اشاره به عظمت مقام این کتاب آسمانى و تأکیدى بر نزول قرآن از ناحیه خداوند، مخصوصاً با توجه به تأکیدات دیگر که در آیه آمده (تأکید به وسیله «انّ» و «نحن» و «جمله اسمیه») مى دانند، و در حقیقت پاسخى است به کسانى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را به کهانت و سحر و افترا بر خداوند متهم مى کردند.
* * *
آن گاه پنج دستور مهم به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى دهد که نخستین آن دعوت به صبر و استقامت است، مى فرماید: «اکنون که چنین است، در طریق تبلیغ و اجراى احکام پروردگارت صابر و شکیبا باش» (فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ).
از مشکلات و موانع راه، کثرت دشمنان و سرسختى آنها ترس و هراسى به خود راه مده، و همچنان به پیش حرکت کن.
قابل توجه این که: دستور به استقامت را (با توجه به «فاء تفریع» در «فَاصْبِر») فرع بر نزول قرآن از سوى خدا مى گیرد، یعنى چون پشتیبان تو خدا است قطعاً در این راه استقامت کن، و تعبیر به «ربّ» اشاره لطیف دیگرى به همین معنى است.
و در دومین دستور پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از هر گونه سازش با منحرفان بر حذر داشته مى گوید: «از هیچ گنهکار و کافرى از آنها اطاعت مکن» (وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ کَفُوراً).
در حقیقت، این حکم دوم تأکیدى است بر حکم اول; چرا که جمعیت دشمنان تلاش مى کردند از طرق مختلف پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در مسیر باطل به سازش بکشانند، چنان که نقل شده: «عتبة بن ربیعه» و «ولید بن مغیره»، به پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى گفتند: از دعوت خود باز گرد، ما آن قدر ثروت در اختیار تو مى گذاریم که راضى شوى، و زیباترین دختران عرب را به همسرى تو در مى آوریم، و پیشنهادهاى دیگرى از این قبیل، و پیامبر(صلى الله علیه وآله) به عنوان یک رهبر بزرگ راستین باید در برابر این وسوسه هاى شیطانى، یا تهدیداتى که بعد از بى اثر ماندن این تطمیعات عنوان مى شود، صبر و استقامت به خرج دهد، نه تسلیم تطمیع گردد، و نه تهدید.
درست است که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) هرگز تسلیم نشد، ولى این تأکیدى است بر اهمیت این موضوع، در مورد آن حضرت(صلى الله علیه وآله) و سرمشقى است جاودانى براى سایر رهبران راه خدا.
گرچه بعضى از مفسران «آثم» را به «عتبة بن ربیعه» و «کفور» را به «ولید بن مغیره» یا «ابو جهل» که هر سه از مشرکان عرب بودند، تفسیر کرده اند، ولى روشن است «آثم» (گنهکار) و «کفور» (کافر و کفران کننده) مفهوم وسیع و گسترده اى دارد که همه مجرمان و مشرکان را شامل مى گردد، هر چند این سه نفر از مصداق هاى روشن آن بودند.
این نکته نیز قابل توجه است: «آثم» مفهوم عامى دارد که «کفور» را نیز شامل مى شود، بنابراین ذکر «کفور» از قبیل ذکر «خاص» بعد از «عام» و براى تأکید است.
* * *
ولى از آنجا که صبر و استقامت در برابر هجوم این مشکلات عظیم، کار آسانى نیست، و پیمودن این راه، زاد و توشه خاصى لازم دارد، در آیه بعد به عنوان سومین دستور مى افزاید: «نام پروردگارت را هر صبح و شام به یاد آور» (وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ بُکْرَةً وَ أَصِیلاً).
* * *
و در چهارمین و پنجمین دستور مى فرماید: «و شبانگاه براى او سجده کن، و مقدار زیادى از شب او را تسبیح گوى» (وَ مِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَ سَبِّحْهُ لَیْلاً طَوِیلاً).
تا در سایه آن «ذکر» و این «سجده» و «تسبیح»، نیروى لازم و قدرت معنوى و پشتوانه کافى براى مبارزه با مشکلات این راه فراهم سازى.
«بُکْرَة» (بر وزن نکته) به معنى آغاز روز است و «اصیل» نقطه مقابل آن یعنى شامگاهان و آخر روز.
بعضى گفته اند: اطلاق این واژه بر آخر روز با توجه به این که از ماده «اصل» گرفته شده، به خاطر آن است که آخر روز اصل و اساس شب را تشکیل مى دهد.
از بعضى از تعبیرات استفاده مى شود: «اصیل» گاه به فاصله میان ظهر و غروب اطلاق مى گردد (مفردات راغب).
و از بعضى دیگر بر مى آید: «اصیل» به اوائل شب نیز گفته مى شود; زیرا که آن را به «عَشِىّ» تفسیر کرده اند و «عَشِىّ» آغاز شب است چنان که نماز مغرب و عشا را «عشائین» مى گویند، حتى از بعضى کلمات استفاده مى شود: «عَشِىّ» از زوال ظهر تا صبح فردا را نیز شامل مى شود.(1)
اما با توجه به این که «اصیل» در آیه شریفه در مقابل «بکرة» (صبحگاهان) قرار گرفته، و بعد از آن نیز سخن از عبادت شبانه به میان آمده، روشن مى شود منظور همان طرف آخر روز است.
به هر حال، این دو آیه در حقیقت بیانگر لزوم توجه شبانه روزى و مستمر به ذات مقدس پروردگار است.
بعضى آن را به خصوص نمازهاى پنجگانه، یا به اضافه نماز شب، یا خصوص نماز صبح، عصر، مغرب و عشا تفسیر کرده اند، ولى ظاهر این است که این نمازها مصداق هائى از این ذکر مستمر الهى، و تسبیح و سجده در پیشگاه مقدس اوست.
تعبیر به «لَیْلاً طَوِیْلاً» اشاره به این است: مقدار زیادى از شب را تسبیح خدا گوى.
در حدیثى از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) در پاسخ این سؤال که: منظور از این تسبیح چیست؟ آمده: «منظور نماز شب است»!.(2)
گر چه بعید نیست این تفسیر نیز از قبیل بیان مصداق روشن باشد; چرا که نماز شب در تقویت روح ایمان، تهذیب نفوس، و زنده نگه داشتن اراده انسان در طریق اطاعت خدا، تأثیر فوق العاده اى دارد.
* * *