عالم الغیب خدا است

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 25
سوره جنّ/ آیه 25- 28 1 ـ تحقیق گسترده اى پیرامون علم غیب


در آیات قبل، اشاره به این حقیقت شده بود که «استهزا و سرکشى این گروه همچنان ادامه مى یابد تا زمانى که وعده الهى دائر بر عذاب فرا رسد» این سؤال را برمى انگیزد که: این وعده کى تحقق مى یابد؟ همان گونه که مفسران در شأن نزول آیه نیز ذکر کرده اند که بعضى از مشرکان مانند «نضر بن حارث» که بعد از نزول آیات گذشته همین سؤال را مطرح کردند.
قرآن مجید به پاسخ این سؤال پرداخته مى گوید:
«بگو من نمى دانم آنچه را که به شما وعده داده شده (از عذاب دنیا و قیام رستاخیز) نزدیک است، یا پروردگارم زمانى براى آن قرار مى دهد»؟ (قُلْ إِنْ أَدْرِی أَ قَرِیبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ یَجْعَلُ لَهُ رَبِّی أَمَداً).
این علم، مخصوص ذات پاک خدا است، و او خواسته از بندگانش مکتوم بماند تا موضوع امتحان و آزمون خلق، کامل گردد; چرا که اگر بدانند دور است یا نزدیک در هر دو صورت امتحان کم اثر خواهد بود.
«أَمَد» (بر وزن صمد) به معنى زمان است، با این تفاوت که به گفته «راغب» در «مفردات»، «زمان» شامل ابتدا و انتها هر دو مى شود، ولى «أَمَد» تنها به انتهاى زمان چیزى مى گویند.
و نیز گفته اند: «أَمَد» و «ابد» از نظر معنى به هم نزدیکند، با این تفاوت که «ابد» مدت نامحدود را شامل مى شود، در حالى که «أمد» مدت محدودى را، هر چند طولانى باشد.
به هر حال، بارها در آیات قرآن مجید، به این معنى برخورد مى کنیم که: هر وقت از زمان قیامت سؤال مى شد، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) اظهار بى اطلاعى فرموده، مى گفت: علم آن مخصوص خدا است.
در حدیثى آمده است: روزى «جبرئیل» به صورت یک عرب بیابانى در برابر پیامبر(صلى الله علیه وآله) ظاهر شد، و از جمله سؤالاتى که از آن حضرت نمود این بود: أَخْبِرْنِى عَنِ السّاعَةِ: «به من بگو کى قیامت برپا مى شود»؟!
پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود: مَا الْمَسْئُولُ عَنْها بَأَعْلَمَ مِنَ السّاِئِل: «کسى که از او سؤال مى کنى (در این مسأله) آگاه تر از سؤال کننده نیست»!
بار دیگر آن مرد عرب با صداى بلند گفت: یا محمّد!(صلى الله علیه وآله) مَتَى السّاعَةُ: «اى محمّد! قیامت کى خواهد آمد»؟
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: وَیْحَکَ اِنَّها کائِنَةٌ فَما أَعْدَدْتَ لَها؟!: «واى بر تو، قیامت مى آید، بگو ببینم چه چیز براى آن فراهم کرده اى»؟!
اعرابى گفت: من نماز و روزه بسیارى فراهم نکرده ام، ولى خدا و رسولش را دوست دارم.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: فَأَنْتَ مَعَ مَنْ أَحْبَبْتَ: «پس تو با کسى خواهى بود که دوستش دارى»!.
«انس» یکى از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى گوید: فَما فَرِحَ الْمُسْلِمُونَ بِشَىْء فَرَحَهُمْ بِهذَا الْحَدِیْثِ: «مسلمانان از هیچ سخنى مانند این سخن خوشحال نشدند».(1)

* * *

در ادامه این بحث، یک قاعده کلى را در مورد علم غیب بیان مى دارد و مى فرماید: «عالم الغیب خدا است او هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمى سازد» (عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً).(2)

* * *

آن گاه به عنوان یک استثناء از این مسأله کلى مى افزاید: «مگر رسولى که او را برگزیده، و از آنان راضى شده» (إِلاّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول).
به او آنچه را بخواهد از علم غیب مى آموزد، و از طریق وحى به او ابلاغ مى کند.
«سپس مراقبین و نگهبانانى از پیش رو و پشت سر همراه او مى فرستد» (فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً).
«رَصَد» در اصل، معنى «مصدرى» دارد و به معنى آمادگى براى مراقبت از چیزى است، و بر اسم «فاعل» و «مفعول» نیز اطلاق شده است، و در مفرد و جمع هر دو به کار مى رود، یعنى به یک فرد مراقب و نگهبان یا جمعیت مراقبین و نگهبانان هر دو اطلاق مى شود.
و منظور از آن در اینجا فرشتگانى است که خداوند بعد از نزول وحى به آنها دستور مى دهد پیامبرش را از هر سو احاطه کنند، و از شر شیاطین جنّ و انس و وسوسه هاى آنها و آنچه اصالت وحى را خدشه دار مى کند، محافظت و پاسدارى نمایند، تا پیام الهى بى کم و زیاد و بدون کمترین خدشه اى به بندگان ابلاغ گردد.
و این، خود یکى از دلائل معصوم بودن پیامبران است که با نیروهاى غیبى، امدادهاى الهى، و مراقبت فرشتگان او، از لغزش ها و خطاها مصون و محفوظند.

* * *

در آخرین آیه مورد بحث، که آخرین آیه سوره است دلیل وجود این نگاهبانان و مراقبین را چنین بیان مى کند: مقصود این است که خدا بداند پیامبرانش رسالت هاى پروردگارشان را بى کم و کاست ابلاغ کرده اند، و خداوند به آنچه نزد آنها است احاطه دارد، و هر چیزى را دقیقاً احصا نموده است» (لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَ أَحْصى کُلَّ شَیْء عَدَداً).(3)
منظور از «علم» در اینجا علم فعلى است، و به تعبیر دیگر معنى آیه این نیست که خداوند چیزى را درباره پیامبرانش نمى دانسته و بعداً دانسته است، چه این که علم خدا ازلى، ابدى و بى پایان است، بلکه منظور این است: این علم الهى در خارج تحقق یابد، و صورت عینى به خود بگیرد، یعنى پیامبران رسالت او را عملاً ابلاغ کنند و اتمام حجت نمایند.

* * *


1 ـ تفسیر «مراغى»، جلد 29، صفحه 105.
2 ـ «عالِمُ الْغَیْبِ» خبر براى مبتداى محذوفى است، و در تقدیر «هُوَ الْعالِمُ الْغَیْبِ» مى باشد، و بعضى آن را صفت، یا بدل، براى «رَبِّى» در آیه قبل دانسته اند.
3 ـ جمعى از مفسران ضمیر «لِیَعْلَمَ» را به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) باز گردانده اند و گفته اند: منظور این است: خداوند حافظان و نگاهبانانى براى اسرار وحى و رسالت قرار مى دهد، تا پیامبر بداند آنها دقیقاً وحى الهى را به او ابلاغ کرده اند، و هیچگونه شک و تردیدى در اصالت وحى نکند.
ولى این تفسیر، با توجه به این که رسالت کار پیامبر(صلى الله علیه وآله) است نه کار فرشتگان، و تعبیر به «رسول» در آیه قبل، و «رسالات» در چند آیه گذشته در مورد شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى باشد، بعید به نظر مى رسد، 2و حق همان تفسیر اول است.
سوره جنّ/ آیه 25- 28 1 ـ تحقیق گسترده اى پیرامون علم غیب
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma