1 ـ نقش قلم در حیات انسان ها

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 24
عجب اخلاق برجسته اى دارى! 2 ـ نمونه اى از اخلاق پیامبر(صلى الله علیه وآله)


از مهم ترین رویدادهاى زندگى بشر ـ چنان که قبلاً نیز اشاره کردیم ـ پیدایش «خط»، و راه افتادن قلم بر صفحه کاغذها یا سنگ ها بود، و همان بود که دوران تاریخ را، از ما قبل از تاریخ جدا کرد.
گردش نیش قلم بر صفحه کاغذ، سرنوشت بشر را رقم مى زند، لذا پیروزى و شکست جوامع انسانى به نوک قلم ها بسته است.
«قلم»، حافظ علوم و دانش ها، پاسدار افکار اندیشمندان، حلقه اتصال فکرى علماء، و پل ارتباطى گذشته و آینده بشر است، و حتى ارتباط آسمان و زمین نیز، از طریق لوح و قلم حاصل شده است!
«قلم»، انسان هائى را که جدا از هم، از نظر زمان و مکان، زندگى مى کنند به یکدیگر پیوند مى دهد، گوئى، همه متفکران بشر را در تمام طول تاریخ، و در تمام صفحه روى زمین، در یک کتابخانه بزرگ جمع مى بینى!
«قلم»، رازدار بشر، خزانه دار علوم، و جمع آورى کننده تجربیات قرون و اعصار است، و اگر قرآن به آن سوگند یاد مى کند به همین دلیل است; زیرا همیشه سوگند به یک امر بسیار عظیم و پرارزش یاد مى شود.
و البته «قلم»، وسیله اى است براى «ما یَسْطُرُون» و نوشته ها، که قرآن به هر دو سوگند یاد کرده است، هم به «ابزار» و هم به «محصول» ابزار.
در بعضى از روایات آمده است: إِنَّ أَوَّلَ ما خَلَقَ اللّهُ الْقَلَمَ: «نخستین چیزى را که خدا آفرید قلم بود».
این حدیث را محدثان شیعه، از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده اند،(1) و در کتب اهل سنت به عنوان یک خبر معروف نیز آمده است.(2)
و در حدیث دیگرى آمده: أَوَّلُ ما خَلَقَ اللّهُ تَعالى جَوْهَرَةٌ: «نخستین چیزى را که خدا آفرید گوهرى بود».(3)
و در بعضى از اخبار مى خوانیم: إِنَّ أَوَّلَ ما خَلَقَ اللّهُ الْعَقْلَ: «نخستین چیزى را که خدا آفرید عقل و خرد بود».(4)
توجه به پیوند ویژه اى که در میان «گوهر»، «قلم» و «عقل» است، مفهوم «اول بودن» همه آنها را روشن مى کند.
در ذیل حدیثى که در بالا، از امام صادق(علیه السلام) نقل کردیم ملاحظه مى شود: خداوند بعد از آفرینش قلم، به او فرمود: بنویس! و او آنچه را بوده و خواهد بود، تا روز قیامت نوشت!
گر چه، قلم در این روایت اشاره به قلم تقدیر، قضا و قدر است، ولى هر چه هست، نقش قلم را در سرنوشت بشر و مقدّرات او روشن مى سازد.
پیشوایان اسلام، در احادیث متعددى، به یاران خود تأکید مى کردند: به حافظه خود قناعت نکنند، و احادیث اسلامى و علوم الهى را به رشته تحریر درآورند، و براى آیندگان به یادگار بگذارند.(5)
بعضى از دانشمندان گفته اند: أَلْبَیانُ بَیانانْ: بَیانُ اللِّسانِ، وَ بَیانُ الْبَنانِ وَ بَیانُ اللِّسانِ تَدْرُسُهُ الْأَعْوامُ، وَ بَیانُ الْأَقْلامِ باق عَلى مَرِّ الْأَیّامِ!:
«بیان دو گونه است: بیان زبان، و بیان قلم، بیان زبان را گذشت زمان کهنه مى سازد و از بین مى رود، ولى بیان قلم ها تا ابد باقى است»!(6)
و نیز گفته اند: إِنَّ قَوامَ أُمُورِ الدِّیْنِ وَ الدُّنْیا بِشَیْئَیْنِ القَلَمِ وَ السَّیْفِ وَ السَّیْفُ تَحْتُ الْقَلَمِ: «پایه امور دین و دنیا بر دو چیز است: قلم و شمشیر و شمشیر زیر پوشش قلم قرار دارد»!(7)
همین معنى را بعضى از شعراى عرب چنین به نظم آورده:
کَذا قَضَى اللّهُ لِلْأَقْلامِ مُذْ بُرِیَتْ *** إِنَّ السُّیُوفَ لَها مُذْ أَرْهَفَتْ خَدَمٌ!
«خداوند این گونه براى قلم از آن روز که تراشیده شد، مقدّر کرده است که شمشیرهاى تیز خدمتگزار آن باشند»! (این تعبیر اشاره لطیفى است به تراشیدن قلم به وسیله چاقو، و قرار گرفتن تیغ هاى تیز در خدمت قلم از آغاز کار).(8)
شاعر دیگرى با استناد به آیات مورد بحث، در این زمینه مى گوید:
إِذا أَقْسَمَ الْأَبْطالُ یَوْماً بِسَیْفِهِمْ *** وَ عَدُّوهُ مِمّا یَجْلِبُ الْمَجْدَ وَ الْکَرَمَ
کَفى قَلَمُ الْکُتّابِ فَخْراً وَ رَفْعَةً *** مَدَى الدَّهْرِ أَنَّ اللّهَ أَقْسَمَ بِالْقَلَمِ!
«آن روز که جنگجویان قهرمان، به شمشیرهاى خود سوگند یاد کنند.
و آن را اسباب بزرگى و افتخار بشمرند.
براى قلمِ نویسندگان، همین افتخار و سربلندى در تمام دوران جهان بس که، خداوند سوگند به قلم یاد کرده است (و نه به شمشیر)».(9)
و راستى چنین است; چرا که پیروزى هاى نظامى، اگر از ناحیه فرهنگ نیرومندى تضمین نگردد، هرگز پایدار نخواهد بود، مغول ها در تاریخ ایران بزرگترین پیروزى را کسب کردند، ولى چون ملت بى فرهنگى بودند، به زودى در فرهنگ اسلام و ایران حل شدند، و مسیر خود را تغییر دادند.
گر چه، این بحث بسیار دامنه دار است، ولى براى این که از روش تفسیرى خارج نشویم، سخن را با حدیث بسیار پرمعنائى از پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در این زمینه پایان مى دهیم:
ثَلاثٌ تَخْرِقُ الْحُجُبَ، وَ تَنْتَهِى إِلى ما بَیْنَ یَدَىِ اللّهِ: صَرِیْرُ أَقْلامِ الْعُلَماءَ، وَ وَطْىُ أَقْدامِ الْمُجاهِدِیْنَ، وَ صَوْتُ مَغازِلِ الْمُحَصَناتِ:
«سه صدا است که حجاب ها را پاره مى کند و به پیشگاه با عظمت خدا مى رسد: صداى گردش قلم هاى دانشمندان به هنگام نوشتن، صداى قدم هاى مجاهدان در میدان جهاد، و صداى چرخ نخ ریسى زنان پاکدامن»!(10)
البته، تمام آنچه گفته شد، درباره قلم هائى است که در مسیر حق و عدالت، و در صراط مستقیم، گردش مى کند، اما قلم هاى مسموم و گمراه کننده، بزرگترین بلا، و عظیم ترین خطر براى جوامع انسانى محسوب مى شود.

* * *


1 ـ «نور الثقلین»، جلد 5، صفحه 389، حدیث 9.
2 و 3 ـ تفسیر «فخر رازى»، جلد 30، صفحه 78.
4 ـ تفسیر «فخر رازى»، جلد 30، صفحه 78.
5 ـ «وسائل الشیعه»، جلد 18، صفحه 56، احادیث 14 و 16 و 17 و 18 و 19 و 20.
6 و 7 ـ تفسیر «مجمع البیان»، جلد 10، صفحه 332.
8 ـ تفسیر «مجمع البیان»، جلد 10، صفحه 332.
9 ـ «روح البیان»، جلد 10، صفحه 102.
10 ـ «الشهاب فى الحکم و الآداب»، صفحه 22.
عجب اخلاق برجسته اى دارى! 2 ـ نمونه اى از اخلاق پیامبر(صلى الله علیه وآله)
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma