و همچنین سرنوشت قوم عاد

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 23
سوره قمر/ آیه 18- 22 «سعد» و «نحس» ایام


قوم دیگرى که سرگذشت آنها در این سوره به دنبال سرگذشت فشرده قوم «نوح»(علیه السلام) آمده، قوم «عاد» است، که قرآن به عنوان هشدارى به کافران و مجرمان در آیات مورد بحث، به طور فشرده به آن اشاره کرده، مى گوید: «قوم عاد نیز پیامبر خود را تکذیب کردند» (کَذَّبَتْ عادٌ).
هر قدر پیامبر آنها، «هود»(علیه السلام) بر تبلیغات خود مى افزود، و از راه هاى مختلف براى بیدار ساختن آنها تلاش مى کرد، آنها بر خیره سرى و لجاجت خود مى افزودند، و غرور ناشى از ثروت و امکانات مادى و غفلت ناشى از غرق بودن در شهوات، گوش شنوا و چشم بینا را از آنها گرفته بود.
سرانجام، خداوند آنها را با عذاب دردناکى مجازات کرد، لذا در دنباله همین آیه، به صورت سربسته مى فرماید: بنگرید «عذاب و انذارهاى من چگونه بود»؟ (فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ).

* * *

و در آیات بعد، به شرح این اجمال پرداخته، مى افزاید: «ما تندباد وحشتناک و سردى را در یک روز شوم که استمرار و ادامه داشت بر آنها فرستادیم» (إِنّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی یَوْمِ نَحْس مُسْتَمِرّ).
«صَرْصَر» از ماده «صر» (بر وزن شر) در اصل به معنى بستن و محکم کردن است، و تکرار آن در واژه «صرصر» براى تأکید است، و از آنجا که این باد، هم شدید بوده است و هم سرد، هم پر سوزش و هم پر سر و صدا، این واژه به آن اطلاق شده است.
«نَحس» در اصل به معنى سرخى شدیدى است که گاه در افق ظاهر مى شود، همچون، شعله آتش بى دودى که عرب آن را «نحاس» مى گوید، سپس این واژه به هر چیز شوم در مقابل «سعد» اطلاق شده است (دقت کنید).
«مُسْتَمِر» صفتى است براى «یوم» یا «نحس»، در صورت اول مفهومش این است که: حوادث آن روز همچنان استمرار یافت، و چنان که در آیه 7 در سوره «حاقه» آمده است: «هفت شب و هشت روز این عذاب الهى به طور مداوم بر آنها مسلط بود، تا همگى را در هم کوبید، و کسى را زنده نگذاشت».
و در صورت دوم، معنایش این است که: نحوست این روز ادامه یافت تا همگى را هلاک کرد.
بعضى نیز «نحس» را به معنى «پر گرد و غبار» تفسیر کرده اند، چرا که این تندباد به قدرى غبارآلود بود که یکدیگر را نمى دیدند، وقتى از دور نمایان گشت آنها تصور کردند ابر پر بارانى به سوى آنها مى آید! اما به زودى فهمیدند تندبادى است، مأمور عذاب و هلاک آنها، چنان که در آیه 24 سوره «احقاف» آمده است: «فَلَمّا رَأَوْهُ عارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِیَتِهِمْ قالُوا هذا عارِضٌ مُمْطِرُنا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِیحٌ فِیها عَذابٌ أَلِیمٌ».
این دو تفسیر با هم منافاتى ندارد، و ممکن است هر دو در معنى آیه جمع باشد.

* * *

بعد از آن، در توصیف این تندباد، مى فرماید: «مردم را همچون تنه هاى نخل ریشه کن شده، از جا بر مى کند و به هر سو پرتاب مى نمود» (تَنْزِعُ النّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْل مُنْقَعِر).
«مُنْقَعِر» از ماده «قعر» به معنى پائین ترین نقطه چیزى است، و لذا این واژه در معنى ریشه کن ساختن به کار مى رود.
این تعبیر، یا به خاطر آن است که قوم «عاد» اندامى قوى، و هیکل هائى درشت داشتند، و چنان که بعضى از مفسران گفته اند براى حفظ خود از تندباد، گودالها و پناهگاه هاى زیرزمینى ساخته بودند، اما قدرت تندباد در آن روز به حدى بود که، آنها را از پناهگاههایشان ریشه کن مى کرد، و به این طرف و آن طرف مى افکند! حتى گفته اند: آنها را چنان با سر به زمین مى کوبید که سرهایشان از تن جدا مى شد!
تعبیر به «اِعجاز» جمع «عجز» (بر وزن رجل) به معنى قسمت عقب یا پائین چیزى است، و تشبیه آنها به قسمت پائین نخل ها، به خاطر آن است که، به گفته بعضى باد به قدرى شدید بود که، نخست دست و سرهاى آنها را کند و با خود برد، و بعد بقیه بدنهایشان همچون نخل بى شاخ و برگ، از زمین کنده شده، به هر گوشه و کنار پرتاب مى گشت.
یا به خاطر چیزى است که، در بالا اشاره کردیم که، باد آنها را با سر به زمین مى کوبید، گردنها مى شکست، و سرها جدا مى شد!

* * *

سپس، قرآن به عنوان هشدار مى گوید: «اکنون بنگرید عذاب و انذارهاى من چگونه بود»؟! (فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ).
ما با اقوام دیگر که راه تکذیب، کبر، غرور، گناه، و عصیان را پوئیدند چنین رفتار کردیم، شما درباره خود چه مى اندیشید که راه آنها را ادامه مى دهید؟

* * *

باز در پایان این ماجرا، مى افزاید: «ما قرآن را براى تذکر، سهل و آسان ساختیم، آیا کسى هست که پند گیرد و متذکر شود»؟ آیا گوش شنوائى در برابر این نداى الهى، و این هشدارها و انذارها وجود دارد؟! (وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِر).
قابل توجه این که، جمله «فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ» در مورد قوم «عاد» دو بار تکرار شده، یکى در آغاز بیان این سرگذشت، و یکى هم در پایان آن، این تفاوت شاید از این جهت است که، عذاب این گروه از دیگران شدیدتر و وحشتناکتر بود، هر چند عذابهاى الهى همه شدید مى باشد.

* * *

سوره قمر/ آیه 18- 22 «سعد» و «نحس» ایام
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma