آیا قیام پیامبر(صلى الله علیه وآله) از نشانه هاى نزدیکى قیامت است؟

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 21
نشانه هاى رستاخیز ظاهر شده! اشراط الساعة چیست؟


در اینجا این سؤال پیش مى آید که، چگونه قیام پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از نشانه هاى نزدیکى قیامت شمرده اند؟ در حالى که 15 قرن مى گذرد و هنوز از قیامت خبرى نیست؟
پاسخ این سؤال، با توجه به یک نکته روشن مى شود، و آن این که: باقیمانده دنیا را در مقایسه با گذشته آن، باید محاسبه کرد، و در چنین مقایسه اى آنچه از عمر دنیا باقى مانده، چیز مهمى نیست، چنان که در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) آمده است: روزى بعد از عصر و نزدیک غروب آفتاب، براى یارانش خطبه مى خواند، فرمود: وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّد(صلى الله علیه وآله) بِیَدِهِ مَثَلُ ما مَضى مِنَ الدُّنْیا فِیْما بَقِىَ مِنْها اِلاّ مَثَلُ ما مَضى مِنْ یَوْمِکُمْ هذا فِیْما بَقِىَ مِنْهُ، وَ ما بَقِىَ مِنْهُ اِلاَّ الْیَسِیْرُ: «سوگند به کسى که جان محمّد(صلى الله علیه وآله) به دست او است، آنچه از دنیا گذشته نسبت به آنچه باقى مانده، مانند مقدارى است که از امروز شما گذشته نسبت به آنچه باقى مانده است و مى بینید که جز مقدار کمى باقى نمانده است».(1)

* * *

آخرین آیه مورد بحث، به عنوان نتیجه گیرى از گفتگوهائى که در آیات قبل، پیرامون ایمان و کفر و سرنوشت مؤمنان و کافران آمده بود، مى فرماید: «پس بدان که معبودى جز اللّه نیست» (فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ).
یعنى روى خط توحید، محکم بایست، که داروى شفابخش و بهترین وسیله نجات، همین توحید است که آثار آن در آیات قبل بیان شد.
بنابراین، مفهوم این سخن آن نیست که پیامبر(صلى الله علیه وآله) از توحید آگاه نبوده، بلکه منظور ادامه این خط است، درست شبیه آنچه در تفسیر سوره «حمد» در آیه: اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ، گفته اند: که مفهومش هدایت نیافتن نیست، بلکه مفهومش این است که ما را بر خط هدایت ثابت بدار.
این احتمال نیز وجود دارد، که منظور: تفکر بیشتر در امر توحید، و ارتقاء به مقامات بالاتر است; چرا که این مسأله اى است که هر چه در آن بیشتر بیندیشند، وآیات خدا را بیشتر مطالعه کنند، به مرحله عالى ترى مى رسند، و بررسى آنچه در آیات قبل، در مورد ایمان و کفر گفته شد، خود عاملى است براى افزایش ایمان و کفر.
سومین تفسیر، این است که: منظور از آن، جنبه هاى عملى توحید است یعنى بدان! تنها پناهگاه در عالم او است، به او پناه بر، و حل مشکلاتت را فقط از او بخواه، و از انبوه دشمنان، هرگز وحشت مکن!
این تفسیرهاى سه گانه، منافاتى با هم ندارند و ممکن است در مفهوم آیه جمع شود.
به دنبال این مسأله عقیدتى، باز به سراغ مسأله تقوا و پاکى از گناه رفته، مى افزاید: «براى گناه خود و مردان و زنان با ایمان استغفار کن» (وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ).
پیدا است، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به حکم مقام عصمت، هرگز مرتکب گناهى نشده، این گونه تعبیرها یا اشاره به مسأله «ترک اولى» و «حَسَناتُ الْاَبْرارِ سَیِّئاتُ الْمُقَرَّبِیْنَ»(2) است، و یا سرمشقى است براى مسلمانان.
در حدیثى آمده است: «حذیفة بن یمان» مى گوید: «من مرد تندزبانى بودم و نسبت به خانواده ام تندى مى نمودم، عرض کردم اى رسول خدا! مى ترسم عاقبت، زبانم مرا دوزخى کند»! پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: فَأَیْنَ اَنْتَ مِنَ الاِسْتِغْفارِ؟ اِنِّی لَأَسْتَغْفِرُ اللّهَ فِى الْیَوْمِ مِأَةَ مَرَّة!: «از استغفار غفلت مکن، حتى خود من هر روز یک صد مرتبه استغفار مى کنم»! (در بعضى از روایات نیز هفتاد مرتبه آمده است).(3)
اگر دیگران از گناهان و معاصى خود استغفار مى کنند، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) از آن لحظه اى که از یاد خدا غافل مانده و یا کار خوب ترى را رها کرده، و به سراغ خوب رفته است، استغفار مى نماید.
این نکته نیز قابل توجه است که، در اینجا خداوند، براى مؤمنین و مؤمنات شفاعت کرده، و دستور استغفار به پیامبرش را داده، تا آنها را مشمول رحمت خود کند، و از اینجا عمق مسأله «شفاعت» در دنیا و آخرت، و همچنین مشروعیت و اهمیت مسأله «توسل» ظاهر مى شود.
و در ذیل آیه، به عنوان بیان علت مى فرماید: «خداوند محل حرکت و قرارگاه شما را مى داند» (وَ اللّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْواکُمْ).
از ظاهر و آشکار، و درون و برون، و سرّ و نجواى شما، با خبر است، و حتى از اندیشه ها و نیات شما در حرکات، و سکونتان کاملاً آگاهى دارد، به همین دلیل، باید به سوى او بروید و از درگاه او طلب عفو کنید.
«مُتَقَلَّب» به معنى جایگاه رفت و آمد، و «مَثْوى» به معنى محل استقرار است.(4)
ظاهر این است که، این دو کلمه، مفهوم وسیعى دارد، که تمام حرکات و سکون آدمى را چه در دنیا و چه در آخرت، چه در دوران جنینى، و چه در دوران قبر و برزخ، شامل مى شود، هر چند بسیارى از مفسران، معانى محدودى براى آن نموده اند.
بعضى گفته اند: منظور، حرکات انسان در روز و سکونت او در شب است.
بعضى دیگر گفته اند: منظور، مسیر انسان در دنیا، و قرارگاه او در آخرت است.
بعضى، دگرگونى انتقال انسان را در صلب پدران و رحم مادران، و ثبات او را در قبر مطرح کرده اند.
و بالاخره بعضى، حرکات او را در سفر و آرامش او را در حضر عنوان نموده اند.
ولى همان گونه که گفتیم، آیه، مفهوم گسترده اى دارد که همه اینها را شامل مى شود.

* * *


1 ـ «روح المعانى»، جلد 26، صفحه 48.
2 ـ «بحار الانوار»، جلد 11، صفحه 256، و جلد 25، صفحه 205.
3 ـ «مجمع البیان»، جلد 9، صفحه 102 (ذیل آیات مورد بحث).
4 ـ بنابراین «مُتَقَلَّب» اسم مفعول است که در اینجا به معنى اسم مکان آمده، ولى جمعى آن را «مصدر میمى» مى دانند، که به معنى انتقال از حالى به حالى مى باشد. اما معنى اول، با توجه به قرینه مقابله با «مَثْوى» که مسلماً اسم مکان است، مناسب تر است.
نشانه هاى رستاخیز ظاهر شده! اشراط الساعة چیست؟
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma