جز همین مرگ، چیزى در کار نیست!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 21
سوره دخان/ آیه 34- 36 عقیده مشرکان درباره معاد


بعد از ترسیم صحنه اى از زندگى فرعون و فرعونیان، و عاقبت کفر و انکارشان در آیات گذشته، بار دیگر سخن از مشرکان به میان مى آورد، و تردید آنها را در مسأله «معاد»، که در آغاز سوره آمده بود، به شکل دیگرى چنین بازگو مى کند: «اینها (مشرکان) مى گویند» (إِنَّ هؤُلاءِ لَیَقُولُونَ).

* * *

«مرگ ما جز همان مرگ اول نیست، و ما هرگز بار دیگر زنده نخواهیم ش (إِنْ هِىَ إِلاّ مَوْتَتُنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِینَ).(1)
و آنچه محمّد(صلى الله علیه وآله)، پیرامون معاد و حیات بعد از مرگ و پاداش و کیفر و بهشت و دوزخ مى گوید، هیچ کدام واقعیت ندارد، اصلاً حشر و نشرى در کار نیست!
در اینجا سؤالى پیش مى آید که چرا «مشرکان»، تنها بر مرگِ نخست تکیه مى کنند؟ که مفهومش، عدم وجود مرگ دیگرى بعد از این مرگ است ، در حالى که منظور آنها، نفى حیاتِ بعد از مرگ مى باشد، نه انکارِ مرگ دوم، و به تعبیر دیگر، انبیاء خبر از حیات بعد از مرگ مى دادند نه خبر از مرگ دوباره.
در پاسخ مى گوئیم: منظور، عدمِ وجودِ حالت دیگرى بعد از مرگ است، یعنى ما فقط یک بار مى میریم و همه چیز تمام مى شود و بعد از آن نه حیات دیگرى است و نه مرگى، هر چه هست، همین یک مرگ است. (دقت کنید).(2)
در حقیقت، مفهوم این آیه شباهت زیادى با مفهوم آیه 29 سوره «انعام» دارد که مى گوید: وَ قالُوا إِنْ هِىَ إِلاّ حَیاتُنَا الدُّنْیا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ: «آنها گفتند: چیزى جز این زندگى دنیاى ما نیست; و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد»!

* * *

سپس، سخن آنها را نقل مى کند که براى اثبات مدعاى خود، به دلیل واهى و بى اساسى دست زده مى گفتند: «اگر راست مى گوئید که بعد از مرگ، حیاتى در کار است، پس پدران ما را زنده کنید و نزد ما بیاورید، تا بر صدق گفتار شما گواهى دهند»! (فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
بعضى گفته اند: گوینده این سخن «ابوجهل» بود، رو به سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) کرد گفت: اگر راست مى گوئى، جدت «قصى بن کلاب» را زنده کن; چون او مرد راستگوئى بود، تا درباره حوادث بعد از موت از او سؤال کنیم.(3)
بدیهى است، اینها همه بهانه بود، گر چه سنت الهى بر این نیست که مردگان را در این جهان زنده کند، تا اخبار آن جهان را به این جهان آورند، ولى به فرض که چنین کارى از سوى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) صورت مى گرفت، باز این بهانه جویان نغمه دیگرى ساز مى کردند، و آن را مثلاً سحرِ دیگرى مى نامیدند، همان گونه که بارها معجزه خواستند، و پیامبر(صلى الله علیه وآله) به آنها ارائه داد، در عین حال انکار کردند.

* * *

  


1ـ در این که مرجع ضمیر «هى» چیست؟ بعضى از مفسران آن را به «موتة» برگردانده اند، که از سیاق کلام استفاده مى شود، بنابراین، معنى آیه چنین است: «مَا الْمَوْتَةُ إِلاّ مَوْتَتُنَا الْأُولى» (تفسیر تبیان و مجمع البیان و کشاف) در حالى که بعضى دیگر، مرجع ضمیر را «عاقبة و نهایة» دانسته اند، بنابراین، معنى چنین است: «ما عاقِبَةُ أَمْرِنا إِلاّ الْمَوْتَةِ الْأُولى» (روح المعانى والمیزان) البته، از نظر نتیجه چندان تفاوتى در کار نیست.
2ـ مفسران در تفسیر این جمله، احتمالات دیگرى نیز ذکر کرده اند که همه بعید به نظر مى رسد، از جمله این که «موته اولى» را، به معنى «موت قبل از حیات این جهان» دانسته اند، بنابراین، مفهوم جمله چنین مى شود: «مرگى که بعد از آن حیات است، تنها مرگى است که قبلاً داشتیم و همگى خاک بودیم، اما مرگِ دوم ما، هرگز حیاتى بعد از آن نیست».

3ـ «مجمع البیان»، جلد 9، صفحه 66 و بعضى تفاسیر دیگر.
سوره دخان/ آیه 34- 36 عقیده مشرکان درباره معاد
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma