اگر ایمان نمى آورید، لااقل مانع دیگران نشوید

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 21
سوره دخان/ آیه 17- 21 سوره دخان/ آیه 22- 29


در تعقیب آیات گذشته، که از سرکشى مشرکان عرب و عدم تسلیم آنها در مقابل حق سخن مى گفت، در آیات مورد بحث، به نمونه اى از امم پیشین، که آنها نیز همین مسیر را طى کردند، و سرانجام به عذابى دردناک و شکستى فاحش مبتلا شدند، اشاره مى کند، تا هم تسلى خاطرى باشد براى مؤمنان، و هم تهدیدى براى منکران لجوج و آن داستان موسى(علیه السلام) و فرعون است، مى فرماید: «ما قبل از اینها قوم فرعون را آزمودیم» (وَ لَقَدْ فَتَنّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ).
«فَتَّنا» از ماده «فتنه»، در اصل به معنى قرار دادن طلا در کوره آتش براى تصفیه از ناخالصى هاست، سپس، به هر گونه امتحان و آزمایشى که براى آزمودنِ میزانِ خلوصِ انسان ها انجام مى گردد، اطلاق شده است، آزمایشى که سرتاسر زندگى انسان ها و جوامع بشرى را فرا مى گیرد، و به تعبیر دیگر، تمام دوران زندگى انسان در دنیا، در این آزمایش ها سپرى مى شود، که این جهان، دارِ آزمون است.
قوم فرعون، با داشتن حکومتى نیرومند، ثروتى سرشار و امکاناتى وسیع، در اوج قدرت مى زیستند، و این قدرتِ عظیم، آنها را مغرور کرد و آلوده انواع گناه و ظلم و ستم شدند.
«در این هنگام، رسول بزرگوارى به سراغ آنها آمد» (وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ کَرِیمٌ). «کریم»، از نظر خلق و خوى، «کریم»، از نظر ارزش و بزرگوارى در پیشگاه حق، و «کریم»، از نظر اصل و نسب، و این رسول، کسى جز «موسى بن عمران»(علیه السلام)نبود.(1)

* * *

موسى(علیه السلام) با لحنى بسیار مؤدّبانه، دلپذیر و آکنده از محبت، آنها را مخاطب قرار داد گفت: «هدف از آمدن من این است که شما، اى بندگان خدا ! در برابر من که فرستاده او هستم تسلیم شوید، و آنچه را به شما دستور داده است اداء کنید» (أَنْ أَدُّوا إِلَىَّ عِبادَ اللّهِ).(2)
مطابق این تفسیر، «عباد اللّه» مخاطب است، و منظور از آن فرعونیان مى باشند، گر چه این تعبیر در آیات قرآن، در مورد بندگانِ خوب به کار مى رود، ولى در موارد متعددى نیز، بر کفار و گنهکاران، براى دلجوئى و جذب قلوب آنها به سوى حق اطلاق شده است.(3)
بنابراین، منظور از «أَدُّوا» (ادا کنید)، اطاعتِ فرمان خدا و انجام دستورات او است.
جمعى از مفسرین، تفسیر دیگرى براى این جمله ذکر کرده گفته اند: منظور از «عباد اللّه»، «بنى اسرائیل» است، و منظور از «أَدُّوا»، سپردن آنها به دست موسى(علیه السلام) و رفع اسارت و بردگى از آنهاست، شبیه آنچه در آیه 17 سوره «شعراء» آمده است: أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا بَنِىْ إِسْرائِیْلَ: «پیشنهاد من این است که بنى اسرائیل را با ما بفرستى» (نظیرِ همین معنى، در آیه 105 «اعراف» و 47 «طه» نیز آمده است).
مطلبى که با این تفسیر سازگار نیست، جمله «أَدُّوا» است که معمولاً در مورد اداء کردن اموال و امانات و تکالیف به کار مى رود، نه در مورد تحویل دادن اشخاص (این موضوع، با ملاحظه موارد استعمال این واژه به خوبى روشن مى شود).
به هر حال، در دنباله آیه، براى نفى هر گونه اتهام از خود، مى افزاید: «من براى شما رسول امینى هستم» (إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ).
این تعبیر، در حقیقت، به عنوان پیش گیرى از نسبت هاى ناروائى است که فرعونیان به او دادند. مانند: نسبتِ سحر، قصد برترى جوئى، حکومت بر سرزمین «مصر»، و بیرون راندنِ صاحبان اصلى آن سرزمین، که در آیات مختلف به آن اشاره شده است.

* * *

سپس، موسى(علیه السلام) بعد از دعوت آنها به «اطاعت خداوند»، یا آزاد ساختن «بنى اسرائیل» مى گوید: مأموریتِ دیگر من این است که به شما بگویم: «در برابر خداوند تکبر نورزید، و استکبار نکنید، و حد خویش را نگه دارید، که من براى شما دلیل روشنى بر گفته هاى خود آورده ام» (وَ أَنْ لاتَعْلُوا عَلَى اللّهِ إِنِّی آتِیکُمْ بِسُلْطان مُبِین).
هم معجزات آشکار، و هم دلائل منطقى روشن.
منظور از «عدم علوّ» در برابر خداوند، پرهیز از انجام هر گونه عملى است که با اصول بندگى سازگار نیست، از مخالفت و نافرمانى گرفته، تا اذیت و آزار فرستادگان پروردگار ، و یا ادعاى الوهیت و ربوبیت و مانند آن.

* * *

و از آنجا که مستکبرانِ دنیاپرست، هر کس را در جهت مخالفِ منافع نامشروع خود ببینند، از هیچگونه تهمت و ناسزا، و حتى قتل و اعدام، فرو گذار نمى کنند، موسى(علیه السلام) به عنوان پیشگیرى مى افزاید: «من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى برم، از این که مرا متهم یا سنگسار کنید» (وَ إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ).
این تعبیر، ممکن است اشاره به این باشد که، من از تهدیدهاى شما باک ندارم ، و تا آخرین نفس ایستاده ام، و خدا، حافظ و نگاهبان من است، این گونه تعبیرات، قاطعیت بیشترى به دعوت رهبران الهى مى داده و اراده دشمنان را تضعیف و بر استقامت دوستان مى افزوده، چرا که مى دانستند رهبرشان، تا آخرین مرحله، مقاومت مى کند.
تکیه روى مسأله «رجم» (سنگسار کردن) ممکن است از اینجا سرچشمه گرفته باشد، که بسیارى از رسولان الهى را قبل از موسى(علیه السلام) تهدید به «رجم» کردند، از جمله «نوح»(علیه السلام): قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا نُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ: «اى نوح! اگر خوددارى نکنى، سنگسار خواهى شد».(4)
و «ابراهیم»(علیه السلام) آنجا که «آذر» او را تهدید کرد: «لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّکَ»(5) و «شعیب»(علیه السلام)، در آنجا که بت پرستان تهدیدش کرده، به او گفتند: وَ لَوْ لا رَهْطُکَ لَرَجَمْناکَ: «اگر به خاطر احترام قبیله ات نبود، تو را سنگسار مى کردیم».(6)
انتخاب «سنگسار»، از میان انواع قتل، به خاطر آن است که از همه سخت تر است، و به گفته بعضى از ارباب لغت، این کلمه، به معنى مطلقِ قتل نیز آمده است.(7)
این احتمال نیز از سوى بسیارى از مفسران داده شده که «رجم»، به معنى متهم ساختن و دشنام دادن است; زیرا این واژه در این معنى نیز به کار مى رود، و در حقیقت پیشگیرى از تهمت هائى است که بعداً به موسى(علیه السلام) زدند.
استعمال این کلمه، در معنى گسترده اى که هر دو معنى را شامل مى شود نیز ممکن است.
در آخرین آیه مورد بحث، آخرین سخنش را به آنها مى گوید که: «اگر به من ایمان نمى آورید، لااقل مرا رها کنید، و کناره گیرى کنید و مزاحم ایمان آوردن مردم نشوید» (وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِی فَاعْتَزِلُونِ).
زیرا موسى(علیه السلام)، اطمینان داشت که با در دست داشتن آن معجزات باهرات، و دلائل قوى و سلطان مبین، و وعده هاى الهى، به پیشرفت خود در میان قشرهاى مختلف مردم ادامه خواهد داد، و انقلابش به زودى به ثمر خواهد نشست، لذا، به همین اندازه قانع بود که آنها سد راهش نشوند و مزاحمش نگردند.
ولى مگر ممکن است جباران مغرور، که قدرت شیطانى و منافع نامشروعشان را در خطر مى بینند، خاموش بنشینند، و چنین پیشنهادى را بپذیرند؟ آیات آینده، دنباله این ماجرا را بیان خواهد کرد.

* * *


1 ـ طبق گفته «مفردات»: «کریم»، هنگامى که به عنوان توصیف خداوند به کار رود، و خداى کریم گفته شود، به معنى احسان و انعام آشکار او است، و هنگامى که انسانى به آن توصیف شود، به معنى اخلاق و افعال شایسته اى است که از او ظاهر مى شود (البته این وصف در قرآن مجید، براى امور دیگرى نیز آمده است، مانند کتاب کریم، کل زوج کریم، رزق کریم، مقام کریم، اجر کریم).
2 ـ «أَن» در جمله «أَنْ أَدُّوا إِلَىَّ عِبادَ اللّهِ»، براى تفسیر فعل متعدى است که از کلام سابق فهمیده مى شود، وتقدیر چنین است: «جِئْتُکُمْ بِشَىء أَنْ أَدُّوا إِلَىَّ عِبادَ اللّهِ».
3 ـ مانند: 17 «فرقان»، 13 «سبأ»، و 58 «فرقان» و غیر آن.
4 ـ شعراء، آیه 116.
5 ـ مریم، آیه 46.
6 ـ هود، آیه 91.
7 ـ «لسان العرب»، ماده «رجم».
سوره دخان/ آیه 17- 21 سوره دخان/ آیه 22- 29
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma