در ابتداى این سوره، نیز همانند چهار سوره گذشته، و دو سوره آینده که مجموعاً هفت سوره را تشکیل مى دهد، با حروف مقطعه (حم) روبرو مى شویم، درباره تفسیر حروف مقطعه، به طور کلى در گذشته فراوان بحث کرده ایم.(1)
و در مورد خصوص «حم» در آغاز نخستین سوره از سوره هاى حوامیم، (سوره مؤمن و آغاز سوره فصّلت) بحث شده است.
قابل توجه این که: بعضى از مفسران در اینجا «حم» را به عنوان سوگند تفسیر کرده اند، که با سوگند دیگرى که بعد از آن آمده و به قرآن قسم یاد شده، دو سوگند پى در پى و متناسب را تشکیل مى دهد، سوگند به حروف الفبا، همچون حم، و سوگند به این کتاب مقدس، که از این حروف تشکیل یافته است.
* * *
در دومین آیه این سوره، چنان که گفتیم به «قرآن مجید» سوگند یاد کرده مى فرماید: «قسم به این کتاب آشکار» (وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ).
کتابى که محتوایش روشن، معارفش آشکار، تعلیماتش زنده، احکامش سازنده، و برنامه هایش حساب شده است، کتابى که خود دلیل حقانیت خویش است، آفتاب آمد دلیل آفتاب.(2)
* * *
اما ببینیم این سوگند، براى چه منظورى ذکر شده است؟ آیه بعد این حقیقت را روشن ساخته مى گوید: «به طور مسلم ما قرآن را (که سند حقانیت پیامبر اسلام است) در شبى پربرکت نازل کردیم» (إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَة مُبارَکَة).
«مبارک» از ماده «برکت» به معنى سودمند و جاویدان و پردوام است.
این کدام شب است که مبدأ خیرات و سرچشمه خوبى هاى پایدار مى باشد؟
غالب مفسران آن را به شب قدر تفسیر کرده اند، شب پربرکتى که مقدرات جهان بشریت با نزول قرآن، رنگ تازه اى به خود گرفت، شبى که سرنوشت خلایق و مقدرات یک سال در آن رقم زده مى شود، آرى قرآن در شبى سرنوشت ساز، بر قلب پاک پیامبر نازل شد.
این نکته لازم به تذکر است: ظاهر آیه این است که تمام قرآن در شب قدر نازل گردیده.
اما هدف اصلى از نزول آن چه بود؟ همان است که در ذیل همین آیه، به آن اشاره شده مى فرماید: «ما همواره انذارکننده بودیم» (إِنّا کُنّا مُنْذِرِینَ).
این یک سنت همیشگى ماست که فرستادگان خود را براى بیم دادن ظالمان و مشرکان، مأموریت مى دهیم، و فرستادن پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) با این کتاب مبین نیز آخرین حلقه از این سلسله است.
درست است که، پیامبران از یکسو انذار مى کنند، و از سوى دیگر بشارت مى دهند، اما چون پایه اصلى دعوت آنها را در مقابل قوم ظالم و مجرم بیشتر بیم و انذار تشکیل مى دهد، غالباً از آن سخن گفته شده است.
* * *