در اینجا دو سؤال پیش مى آید:

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 20
مرفّهین طغیانگر! ستارگان مسکون آسمان


نخست این که: اگر برنامه تقسیم روزى چنین است، پس چرا گروهى را مى بینیم که روزى فراوان دارند و طغیان و فساد کرده اند و دنیا را به تباهى کشانده اند و خداوند جلو آنها را نگرفته، هم در مقیاس افراد و هم در مقیاس دولت هاى غارتگر زورگو.
در پاسخ این سؤال، باید به این نکته توجه داشت که گاه گسترش روزى وسیله اى است براى امتحان و آزمایش، چرا که همه انسان ها باید در این جهان آزمایش شوند، گروهى نیز با ثروت، آزمایش مى شوند.
و گاه به خاطر این است که هم خودشان و هم انسان هاى دیگر بدانند که ثروت خوشبختى نمى آفریند، شاید راه را پیدا کنند، و به سوى خدا باز گردند، هم اکنون جامعه هائى را مى بینیم که غرق انواع نعمت و ثروت و رفاهند، و در  عین حال، گرفتار انواع مصائب و بدبختى ها مى باشند، ناامنى، کشتار، آلودگى فراوان اخلاقى، اضطراب و انواع نگرانى ها، جسم و روح آنها را فرا گرفته است.
گاهى نیز، ثروت بى حساب، یک مجازات الهى است که خدا بعضى را گرفتار آن مى سازد، دورنماى زندگانیشان دل انگیز، اما اگر از نزدیک نگاه کنیم مى بینیم از خودشان بدبخت تر، خودشانند!، در این زمینه سرگذشت هاى فراوانى از سلاطین و ثروتمندان دنیا وجود دارد، که بسیار شنیده اند، و نقل آنها سخن را به درازا مى کشد.
سؤال دیگر این که: آیا مفهوم این سخن این نیست که هرگاه انسان فقیر و محروم است، نباید دست و پائى براى وسعت روزى کند، به احتمال این که خدا مصلحت او را در این دانسته است؟
در پاسخ این سؤال، نیز باید توجه داشت که، گاهى کمبود روزى به خاطر سستى و تنبلى خود انسان است، این کمبودها و محرومیت ها خواست حتمى خداوند نیست، بلکه نتیجه اعمال او است که دامنگیرش شده، و اسلام، بر اساس اصل سعى و کوشش، که هم در آیات قرآن منعکس است و هم در سنت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام)، همه را دعوت به تلاش و جهاد کرده است.
ولى، هر گاه انسان، نهایت تلاش خود را به کار گرفت در عین حال درها به روى او بسته شد، باید بداند در این امر مصلحتى بوده، بى تابى نکند، مأیوس نشود، زبان به کفران نگشاید، و به تلاش خود ادامه دهد، و تسلیم رضاى الهى نیز باشد.
این نکته نیز قابل ذکر است که، تعبیر به «عباده» (بندگانش) هرگز منافاتى با طغیان آنها در صورت گسترش روزى ندارد، چرا که این تعبیر در مورد بندگان خوب و بد و متوسط الحال همه به کار مى رود، مانند: قُلْ یا  عِبادِىَ الَّذِیْنَ  أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ: «بگو اى بندگان من! که درباره خویش اسراف کرده اید، از رحمت خدا نومید نشوید».

* * *

درست است که خداوند روزى را با حساب نازل مى کند، تا بندگان طغیان نکنند اما چنان نیست که آنها را محروم و ممنوع سازد، لذا در آیه بعد مى افزاید: «او کسى است که باران نافع را بعد از آن که مردم مأیوس شدند، نازل مى کند و دامنه رحمت خویش را مى گستراند» (وَ هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ).
و باید هم چنین باشد «چرا که او ولىّ و سرپرستى است، شایسته ستایش» (وَ هُوَ الْوَلِىُّ الْحَمِیدُ).
این آیه در عین این که بیان نعمت و لطف پروردگار است، از آیات و نشانه هاى توحید نیز سخن مى گوید، چرا که نزول باران، نظام بسیار دقیق و حساب شده اى دارد، از موقعى که آفتاب بر اقیانوس ها مى تابد، و ذرات لطیف آب را از املاح جدا کرده و به صورت توده هاى ابر به آسمان مى فرستد، و هنگامى که قشر سرد فوقانى هوا آنها را متراکم مى سازد، و سپس بادها آنها را بر دوش خود حمل مى کنند، و بر فراز زمین هاى تشنه و خشکیده مى برند، و بر اثر برودت و فشار مخصوص هوا تبدیل به دانه هاى کوچک باران مى شود که به نرمى بر زمین نشیند، و در آن نفوذ مى کند، بى آن که ویرانى بیافریند.
آرى، اگر این نظام را با دقت بررسى کنیم، نشانه هاى علم و قدرت خداوند در آن نمایان است.
او ولىّ حمیدى است که نیازهاى بندگان را تأمین کرده، و آنها را مشمول الطاف خویش مى گرداند.
 قابل توجه این که «غیث» ـ چنان که بسیارى از مفسران و بعضى از اهل لغت تصریح کرده اند ـ به معنى «باران نافع» است، در حالى که «مطر» به هر گونه باران گفته مى شود، خواه نافع باشد یا غیر نافع.
و لذا به دنبال آن، جمله «وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ» (رحمت خود را گسترش مى دهد) آمده است.
چه تعبیر زیبا و جامعى؟ رحمت خود را در زنده کردن زمین هاى مرده، در رویانیدن گیاهان، در شستشوى هوا، در تأمین آب آشامیدنى انسان ها و موجودات زنده دیگر، و خلاصه در تمام زمینه ها، مى گستراند.
اگر انسان، بخواهد مفهوم این جمله قرآنى را درک کند، باید پس از نزول باران در یک ساعت آفتابى، قدم به کوه و دشت و بیابان بگذارد، و لطافت و زیبائى و طراوت را که رحمت گسترده خدا است، در همه جا مشاهده کند.
این استفاده از واژه «غیث»، شاید به خاطر آن باشد که با ماده «غوث» که به معنى «فریادرسى» است، ریشه مشترک دارد، و به همین دلیل بعضى از مفسران، تعبیر فوق را اشاره اى به هرگونه فریادرسى خداوند بعد از نومیدى ها و نشر رحمت او، دانسته اند.(1)

* * *

و باز به همین مناسبت، در آیه بعد، از یکى از مهم ترین آیات علم و قدرت پروردگار، سخن به میان آورده مى گوید: «از آیات و نشانه هاى او است آفرینش آسمان ها و زمین و آنچه از جنبندگان در آنها خلق و پراکنده ساخته است» (وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَثَّ فِیهِما مِنْ دابَّة).
 آسمان ها با آن همه عظمت، با آن منظومه ها و کهکشان ها، و میلیون ها میلیون ستاره عظیم و درخشان، آسمان ها با آن نظامى که انسان از مطالعه آن در حیرت فرو مى رود، و زمین با انواع منابع حیاتیش، با گیاهان متنوع و رنگارنگ، و گل ها و میوه ها، با انواع مواهب و برکات، و انواع زیبائى هایش، همه، آیات و نشانه هاى او است، این از یکسو.
از سوى دیگر، جنبندگان زمین و آسمان، انواع پرندگان، صدها هزار نوع حشرات، انواع حیوانات وحشى و اهلى، و خزندگان، و ماهیان بسیار کوچک و ظریف و غول پیکر و عظیم، و انواع آبزیان و عجائب و شگفتى هائى که در ساختمان هر یک از آنها به کار رفته، و از همه مهم تر، در اصل حقیقت «حیات» و زندگى و اصول اسرارآمیزى که بر آن حاکم است که هنوز بعد از هزاران سال مطالعه میلیون ها دانشمند، کسى به عمق آن نرسیده، همه، و همه آیات خدا است.
جالب این که «دابّة» هم موجودات زنده ذره بینى را شامل مى شود که داراى حرکت ظریف و مرموزى است، و هم حیوانات غول پیکرى که دهها متر طول، و دهها تن وزن دارد، هر یک به نوعى تسبیح حق مى گویند، و ثناخوان او هستند و با زبان حال، بیانگر عظمت و قدرت و علم بى پایان او.
و در پایان آیه مى فرماید: «او هر گاه بخواهد، قادر بر جمع کردن آنها است» (وَ هُوَ عَلى جَمْعِهِمْ إِذا یَشاءُ قَدِیرٌ).(2)
در این که منظور از جمع کردن تمام جنبندگان، در این آیه چیست؟ بسیارى از مفسران آن را به معنى جمع براى حساب و جزاى اعمال در قیامت دانسته اند،
و مى توان آیاتى را که از قیامت به عنوان «یَوْمُ الْجَمْع» یاد مى کند، گواه بر این معنا گرفت (مانند آیه 7 همین سوره شورى و 9 تغابن).
در این صورت، این سؤال پیش مى آید که آیا همه جنبندگان، در قیامت محشور مى شوند، حتى غیر انسان ها؟ بلکه گاه گفته مى شود که «دابّة» (جنبنده) معمولاً به غیر انسان ها اطلاق مى شود، در این صورت، این مشکل مطرح خواهد شد، که چگونه جنبندگان غیر انسان حشر و حساب دارند، در حالى که عقل و شعور و تکلیفى ندارند؟
پاسخ این سؤال را ذیل آیه 38 سوره «انعام»: وَ ما مِنْ دابَّة فِى الْاَرْضِ وَ لاطائِر یَطِیْرُ بِجَناحَیْهِ إِلاّ أُمُمٌ أَمْثالُکُمْ ما فَرَّطْنا فِى الْکِتابِ مِنْ شَىْء ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ: «هیچ جنبنده اى در زمین، و هیچ پرنده اى که با دو بال خود (در آسمان) پرواز مى کند نیست، مگر این که امت هائى همانند شما هستند، ما هیچ چیز را در این کتاب فروگذار نکردیم، سپس همه آنها به سوى پروردگارشان جمع و محشور مى شوند» داده ایم.
و گفتیم: زندگى بسیارى از حیوانات، آمیخته با نظام جالب و شگفت انگیزى است، چه مانعى دارد که این اعمال، بیانگر نوعى عقل و شعور در آنها باشد؟ چه لزومى دارد که همه اینها را به غریزه تقسیم کنیم؟ در این صورت نوعى از حشر و حساب، براى آنها متصور خواهد بود (شرح بیشتر این موضوع را در جلد پنجم صفحه 224 به بعد، ذیل آیه فوق مطالعه فرمائید).
این احتمال نیز در تفسیر آیه مورد بحث وجود دارد، که منظور از «جمع» نقطه مقابل «بثّ» (پراکندن) است، به این معنى که «بثّ»، اشاره به آفرینش و گسترش انواع موجودات زنده و جنبندگان است، سپس مى فرماید: هرگاه خدا بخواهد آنها را «جمع» کرده و نابود یا منقرض مى سازد.
 همان گونه که در طول تاریخ، تاکنون بسیارى از انواع جنبندگان در روى زمین گسترش عجیبى پیدا کرده، و در زمانى بعد از آن منقرض و جمع شده اند، هم گسترش آنها به دست خدا است و هم جمع آنها، و در حقیقت شبیه آیاتى است که مى گوید: حیات دهنده خدا است، و میراننده هم او است.
در این صورت، مسأله حساب و جزاى حیوانات در این آیه مطرح نخواهد شد.

* * *


1 ـ «راغب» در «مفردات» مى گوید: «غوث» در مورد یارى کردن، گفته مى شود و «غیث» در مورد باران «الغَوثُ یُقالُ فِى النُّصْرَةِ وَ الْغَیْثُ فِى الْمَطَرِ».
2 ـ «اذا» ـ همان گونه که صاحب کشاف گفته است همان گونه که بر فعل ماضى داخل مى شود بر فعل مضارع نیز داخل مى شود، مانند «وَ اللَّیْلِ اِذا یَغْشى»، ولى باید توجه داشت که فعلِ بعد از «اذا» بیشتر به صورت ماضى است و کمتر به صورت مضارع است.
مرفّهین طغیانگر! ستارگان مسکون آسمان
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma