موانع استجابت دعا

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 20
اهمیت دعا و شرایط استجابت سوره مؤمن/ آیه 64- 66


در بعضى از روایات، گناهان متعددى به عنوان موانع استجابت دعا، ذکر  شده از جمله سوء نیت، نفاق، تأخیر نماز از وقت، بد زبانى، غذاى حرام، و ترک صدقه و انفاق در راه خدا است.(1)
این سخن را با حدیثى پر معنى، از امام صادق(علیه السلام) پایان مى دهیم: مرحوم «طبرسى» در «احتجاج» از آن حضرت، چنین نقل مى کند: إِنَّهُ سُئِلَ أَ لَیْسَ یَقُولُ اللّهُ ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُمْ؟ وَ قَدْ نَرَى الْمُضْطَرَّ یَدْعُوهُ وَ لایُجابُ لَهُ، وَ الْمَظْلُومَ یَسْتَنْصِرُهُ عَلى عَدُوِّهِ فَلایَنْصُرُهُ، قالَ وَیْحَکِ! ما یَدْعُوهُ أَحَدٌ إِلاَّ اسْتَجابَ لَهُ، أَمّا الظّالِمُ فَدُعائُهُ مَرْدُودٌ إِلى أَنْ یَتُوبَ، وَ أَمّا الْمُحِقُّ فَإِذا دَعَا اسْتَجابَ لَهُ وَ صَرَفَ عَنْهُ الْبَلاءَ مِنْ حَیْثُ لایَعْلَمُهُ، أَوِ ادَّخَرَ لَهُ ثَواباً جَزِیلاً لِیَومِ حاجَتِهِ إِلَیْهِ، وَ إِنْ لَمْ یَکُنِ الْاَمْرُ الَّذِى سَئَلَ الْعَبْدُ خَیْراً لَهُ إِنْ أَعْطاهُ أَمْسَکَ عَنْهُ: «از آن حضرت سؤال کردند، آیا خداوند نمى فرماید: دعا کنید تا براى شما اجابت کنم؟ در حالى که افراد مضطرى را مى بینیم که دعا مى کنند، و به اجابت نمى رسد، و مظلومانى را مى بینیم که از خدا پیروزى بر دشمن مى طلبند، ولى آنها را یارى نمى کند؟
امام فرمود: واى بر تو! هیچ کس او را نمى خواند مگر این که اجابت مى کند، اما ظالم دعاى او مردود است تا توبه کند، و اما صاحب حق، هنگامى که دعا کند، اجابت مى فرماید و بلا را از او برطرف مى سازد، به طورى که گاه خود او نمى داند، و یا آن را به صورت ثواب فراوانى براى روز نیازش به آن (روز قیامت) ذخیره مى کند، و هرگاه چیزى را که بندگان تقاضا کنند مصلحت آنها نباشد، خوددارى مى فرماید».(2)

* * *

و از آنجا که دعا و تقاضاى از خدا، فرع بر معرفت خداوند است، در آیه بعد از حقایقى سخن مى گوید که، سطح معرفت آدمى را بالا مى برد، و یکى از شرائط دعا را که امید به اجابت است، افزایش مى دهد.
مى فرماید: «خداوند کسى است که شب را براى شما آفرید، تا در آن بیاسائید» (أَللّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ).
چرا که تاریکى شب، از یکسو، موجب تعطیل قهرى برنامه هاى روزانه است، و از سوى دیگر، خود تاریکى آرام بخش و مایه استراحت تن و اعصاب و روح است، و نور مایه جنبش و حرکت.
لذا به دنبال آن مى افزاید: «و روز را بینا و روشنى بخش» (وَ النَّهارَ مُبْصِراً).
تا محیط زندگى انسان ها را روشن سازد، و براى هر گونه فعالیت آماده کند.
قابل توجه این که: «مُبْصِر» به معنى «بینا» است، و توصیف روز به «بینا بودن»، در حقیقت یک نوع تأکید و مبالغه، در بینا کردن مردم است.(3)
سپس اضافه مى کند: «خداوند، نسبت به مردم صاحب فضل و کرم است، هر چند، اکثر مردم شکرگزارى نمى کنند» (إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْل عَلَى النّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لایَشْکُرُونَ).
این نظام دقیق شب و روز، و برنامه متناوب نور و ظلمت، یکى از نمونه هاى فضل و کرم پروردگار، بر بندگان است، و از عوامل مهم حیات انسان ها و موجودات زنده است.
اگر نور نبود، حیات و زندگى و حرکت وجود نداشت، و اگر تاریکى متناوب نبود، شدت نور همه موجودات را خسته و ناتوان و فرسوده مى کرد، و  گیاهان را مى سوزانید و نابود مى ساخت، ولى اکثر مردم از کنار این مواهب عظیم الهى بى توجه مى گذرند، و شکر او را به جا نمى آورند.
جالب این که، قاعدتاً باید به جاى «النّاسِ» دوم، ضمیر باشد، و بفرماید «لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لایَشْکُرُونَ»، ولى ذکر کلمه «النّاسِ» به جاى ضمیر، گویا اشاره به این است که طبع انسان (تربیت نایافته)، کفران نعمت است، چنان که در آیه 34 سوره «ابراهیم» نیز مى خوانیم: إِنَّ الاِنْسانَ لَظَلُومٌ کَفّارٌ: «انسان بسیار ظالم و کفران کننده است».(4)
اما اگر انسان، چشمى بینا، و قلبى دانا داشته باشد، که خوان نعمت بى دریغ الهى را که همه جا گسترده است، ببیند، و باران رحمت بى حسابش را که همه جا رسیده است، مشاهده کند، بى اختیار، زبان به شکر و ثناى او مى گشاید، و خود را در مقابل این همه عظمت و رحمت، کوچک و مدیون مى بیند.(5)

* * *

آیه بعد، از توحید ربوبیت پروردگار، شروع کرده و به توحید خالقیت و عبودیت ختم مى کند، مى فرماید: «آن کس که این همه، نعمتها را بر شما ارزانى داشته خداوندى است که مالک و مربى شما است» (ذلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمْ).
«همان خداوندى که خالق همه چیز است» (خالِقُ کُلِّ شَىْء).
«معبودى جز او نیست» (لا إِلهَ إِلاّ هُوَ).
در حقیقت، وجود نعمت هاى فراوان الهى، دلیل بر ربوبیت و مدبریت، او است.
 و خالق همه چیز بودن، دلیل دیگرى بر یگانگى او در ربوبیت است، چرا که خالق موجودات، مالک و مربى آنهاست، زیرا مى دانیم خالقیت خداوند، به این معنى نیست که موجودات را بیافریند و کنار رود، بلکه لحظه به لحظه فیض وجود از ناحیه او بر همه موجودات عالم هستى، افاضه مى شود، و چنین خالقیتى از ربوبیت جدا نخواهد بود.
بدیهى است، تنها چنین کسى شایسته پرستش و الوهیت است، بنابراین جمله «خالِقُ کُلِّ شَىْء» به منزله دلیل براى «ذلِکُمُ اللّهُ رَبُّکُمْ» مى باشد، و «لا إِلهَ إِلاّ هُو» به منزله نتیجه آن (دقت کنید).
و در پایان آیه مى افزاید: «با این حال چگونه از راه حق منحرف مى شوید»؟ (فَأَنّى تُؤْفَکُونَ).(6)
و چرا از پرستش خداوند یگانه یکتا، به سوى بت ها روى مى آورید؟!
توجه داشته باشید که «تُؤْفَکُونَ» به صورت صیغه مجهول است، یعنى شما را از مسیر حق منحرف مى سازند، گوئى بت پرستان چنان بى اراده اند که در این مسیر از خود اختیارى ندارند.

* * *

در آخرین آیه مورد بحث، به عنوان توضیح و تأکید مطالب گذشته مى فرماید: «کسانى که آیات خدا را انکار مى کردند، این گونه از طریق حق بازگردانده مى شوند» (کَذلِکَ یُؤْفَکُ الَّذِینَ کانُوا بِآیاتِ اللّهِ یَجْحَدُونَ).
«یَجْحَدُونَ» از ماده «جَحْد» در اصل به معنى «انکار کردن» چیزى است که در دل وجود دارد، یعنى انسان معتقد به چیزى باشد در عین حال آن را نفى کند، و یا معتقد به نفى آن باشد، ولى با زبان آن را اثبات کند، به افراد بخیل و کم خیر که غالباً اظهار فقر مى کنند «جحد» گفته مى شود و «أَرْضٌ جَحِدَة» به معنى زمین کم گیاه است.(7)
بعضى دیگر، از ارباب لغت «جحد» و «جحود» را نیز چنین تفسیر کرده اند: الجُحُودُ أَلاِنْکارُ مَعَ الْعِلْمِ: «جحود به معنى انکار توأم با علم است».(8)
بنابراین، در مفهوم «جحد» همیشه یک نوع لجاجت یا عناد، در برابر حق نهفته است بدیهى است کسى که با چنین صفتى با حقایق برخورد کند، سرنوشتى جز انحراف از طریق حق نخواهد داشت، چرا که تا انسان، حق جو و حق طلب و تسلیم در مقابل واقعیات نباشد، به آنها نخواهد رسید.
به همین دلیل، وصول به حق نیاز به خودسازى قبلى دارد و این همان تقواى قبل از ایمان است، که قرآن در سوره «بقره» به آن اشاره کرده، مى گوید: ذلِکَ الْکِتابُ لارَیْبَ فِیْهِ هُدىً لِلْمُتَّقِیْنَ: «در این کتاب آسمانى تردیدى نیست و مایه هدایت پرهیزگاران است».

* * *


1 ـ «معانى الاخبار» (طبق نقل تفسیر نور الثقلین، جلد 4، صفحه 534 و اصول کافى).
2 ـ تفسیر «صافى»، ذیل آیات مورد بحث.
3 ـ درباره اسرار و فلسفه هاى نور و ظلمت، و شب و روز در جلد 16، صفحه 146 و جلد 15، صفحه 564 و جلد 8، صفحه 341، ذیل آیات 71 سوره قصص، و 86 نمل، و 87 یونس، بحث کرده ایم.
4 ـ تفسیر «المیزان»، جلد 2، صفحه 33، و تفسیر «روح المعانى»، ذیل آیات مورد بحث.
5 ـ درباره معنى «شکر» واقسام و انواع آن در جلد دهم، صفحه 278 به بعد (ذیل آیه 7 سوره ابراهیم مشروحاً بحث شده است).
6 ـ قبلاً نیز گفته ایم «تُؤفَکُونَ» از ماده «اِفْک» به معنى انحراف و بازگشت از مسیر حق است، و اگر «بادهاى مخالف» را «مُؤتَکِفاتْ» مى گوییند، به همین جهت است و تعبیر از «دروغ» به «افک» نیز به خاطر انحراف آن از بیان حق است.
7 ـ «راغب» در «مفردات» ماده «جحد».
8 ـ «لسان العرب» این تعریف را از جوهرى نقل مى کند.
اهمیت دعا و شرایط استجابت سوره مؤمن/ آیه 64- 66
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma