و این جمعیت گروه گروه وارد بهشت مى شوند

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 19
سوره «زمر» / آیه 73 - 75



این آیات که آخرین آیات سوره «زمر» است همچنان بحث هاى مربوط به معاد را ادامه مى دهد، و چون در آیات پیشین، سخن از چگونگى ورود کافران به جهنم بود در اینجا سخن از چگونگى ورود مؤمنان پرهیزگار به بهشت است، تا به قرینه مقابله، مسائل روشن تر و آشکارتر گردد.
نخست مى گوید: «کسانى که تقواىِ الهى پیشه کردند، گروه گروه به سوى بهشت برده مى شوند» (وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً).
تعبیر، به «سِیقَ» (از ماده «سوق» بر وزن شوق به معنى راندن) در اینجا سؤال انگیز است، و توجه بسیارى از مفسران را به سوى خود جلب کرده; زیرا این تعبیر، در مواردى است که کارى بدون شوق و تمایل درونى، انجام مى گیرد، این تعبیر، درباره دوزخیان صحیح است، اما درباره بهشتیان که مشتاقاً به سوى بهشت مى روند، چرا؟
بعضى، این تعبیر را، به خاطر آن دانسته اند که بسیارى از بهشتیان در انتظار دوستانشانند.
و بعضى، به خاطر این مى دانند که: شوق لقاى پروردگار، آن چنان پرهیزگاران را مجذوب خود ساخته، که به غیر او ـ حتى بهشت ـ نمى پردازند.
بعضى نیز، گفته اند: مرکب ها آنها را به سرعت به سوى بهشت مى رانند.
در عین این که: این تفاسیر، خوب است و منافاتى با هم ندارد، نکته دیگرى نیز، در اینجا وجود دارد، که ممکن است سِرّ اصلى این تعبیر باشد، و آن این که: هر اندازه پرهیزگاران عاشق بهشتند، بهشت و فرشتگان رحمت، براى آمدن آنها به بهشت شائق ترند، همان گونه که گاه میزبان آن قدر، به دیدار میهمانش شائق است که او را با سرعتى بیش از آنچه خودش مى آید، به سوى خویش ببرد، فرشتگان رحمت نیز آنها را به سوى بهشت مى برند.
به هر حال، در اینجا نیز «زمر» که به معنى گروه کوچک است، نشان مى دهد: بهشتیان در گروههاى مختلف که نشانگر سلسله مراتب مقامات معنوى آنهاست، به سوى بهشت مى روند.
«تا این که: آنها به بهشت مى رسند، در حالى که درهاى آن، از قبل براى آنها گشوده شده است، و در این هنگام خازنان و نگهبانان بهشت، آن فرشتگان رحمت به آنها مى گویند: سلام بر شما! گوارا باد این نعمت ها برایتان، داخل بهشت شوید، و جاودانه بمانید»! (حَتّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ).(1)
جالب این که: در مورد دوزخیان مى گوید: هنگامى که به دوزخ مى رسند، درهایش گشوده مى شود، ولى در مورد بهشتیان مى گوید: درهایش از قبل گشوده شده، و این اشاره به احترام و اکرام خاصى است که براى آنها قائلند، درست همانند میزبان علاقمندى که درهاى منزل خود را پیش از ورود میهمان، مى گشاید و در کنار در، به انتظار او مى ایستد، فرشتگان رحمت الهى نیز همین حال را دارند.
در آیات گذشته، در مورد دوزخیان خواندیم، که نخستین سخن فرشتگان عذاب، ملامت و سرزنش سخت به آنها است که، با داشتن اسباب هدایت، چرا به این روز افتاده اند؟!
ولى در مورد بهشتیان، نخستین سخن «سلام و درود و احترام و اکرام است» و سپس دعوت ورود به بهشت جاویدان!.
جمله «طِبْتُمْ» از ماده «طیب» (بر وزن صید) به معنى پاکیزگى است، و چون بعد از سلام و درود قرار گرفته، مناسب این است: مفهوم «انشائى» داشته باشد، یعنى پاک و پاکیزه باشید، و خوش و خرم بمانید، و یا به تعبیر دیگر: «گوارا باد بر شما این نعمت هاى پاک، اى پاک سرشتانِ پاکدل».
ولى بسیارى از مفسران، این جمله را به معنى «خبرى» تفسیر کرده اند و گفته اند: فرشتگان به آنها مى گویند: شما از هر آلودگى و پلیدى پاک شده اید، و با ایمان و عمل صالح، قلب و روح شما پاک گردیده، و از گناهان و معاصى نیز پاک شده اید، و حتى بعضى، روایتى نقل کرده اند که: بر در بهشت درختى است که دو چشمه آب زلال، از پاى آن مى جوشد، مؤمنان از یک چشمه مى نوشند، و باطن آنها پاک مى شود، و در چشمه دیگرى خود را شستشو مى دهند، و ظاهر آنها پاک مى شودو اینجاست که خازنان بهشت، به آنها مى گویند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ».(2)
قابل توجه این که: هم در مورد دوزخیان تعبیر به «خلود» و جاودانگى شده و هم در مورد بهشتیان، تا گروه اول، بدانند هیچ راه نجاتى وجود ندارد، و گروه دوم، نیز هیچ گونه نگرانى از زوال نعمت الهى به خود راه ندهند.

* * *

در آیه بعد، چهار جمله کوتاه و پر معنى که حاکى از نهایت خشنودى و رضایت خاطر بهشتیان است از آنها نقل مى کند: «آنها مى گویند: حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که به وعده خویش درباره ما وفا کرد» (وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی صَدَقَنا وَعْدَهُ).
در جمله هاى بعد، مى افزایند: «و زمین بهشت را میراث ما قرار داد، و به ما بخشید» (وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ).
منظور از «زمین» در اینجا زمین بهشت است، و تعبیر به «ارث»:
یا به خاطر آن است که این همه نعمت در برابر زحمت کمى، به آنها داده شده، و مى دانیم: میراث چیزى است که انسان براى آن معمولاً زحمتى نکشیده است.
و یا از این نظر است که هر انسانى مکانى در بهشت دارد، و محلى در دوزخ، هر گاه به خاطر اعمالشان دوزخى شوند، مکان بهشتى او را به دیگران مى سپارند، و هر گاه بهشتى شوند، مکان دوزخیش براى دیگران باقى مى ماند.
و یا به خاطر این است که: آنها با نهایت آزادى مى توانند از آن استفاده کنند، همانند میراث، که انسان در استفاده از آن کاملاً آزاد است.
این جمله، در حقیقت تحقق عینى آن وعده الهى است که در آیه 63 سوره «مریم» آمده: تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ کانَ تَقِیّاً: «آن بهشتى است که به بندگان پرهیزگارمان به میراث، مى دهیم».
در جمله سوم، آزادى کامل خود را در استفاده از بهشت وسیع پروردگار، چنین بیان مى کنند: «ما هر جا از بهشت را بخواهیم منزلگاه خود قرار مى دهیم» (نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشاءُ).
از آیات مختلف قرآن، استفاده مى شود: بهشت مرکب از باغ هاى بسیارى است و لذا در قرآن تعبیر به «جنات عدن» (باغ هاى جاویدان بهشت)(3) شده است، و بهشتیان، با توجه به سلسله مراتب، و مقامات معنوى، ساکن آنها مى شوند، بنابراین آزادى آنها در همان باغ هاى وسیعى از بهشت است که در اختیار آنها است، نه مقامات بالاترى که خود را شایسته آن نمى بینند، و اساساً هرگز چنین تقاضائى را هم ندارند.
بالاخره، در آخرین جمله، مى گویند: «چه خوب و جالب است پاداش و ثواب عمل کنندگان به دستورات پروردگار» (فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ).
اشاره به این که: این مواهب وسیع را به «بها» مى دهند، به «بهانه» نمى دهند، ایمان و عمل صالح، لازم است تا در پرتو آن چنین شایستگى حاصل شود.
آیا این جمله نیز، گفته بهشتیان است، یا سخن پروردگار که به دنبال سخنان آنها آمده؟
مفسران هر دو احتمال را داده اند، ولى معنى اول، یعنى ارتباط آن با گفتار بهشتیان، با جمله هاى دیگر آیه، هماهنگى بیشترى دارد.

* * *

سرانجام در آخرین آیه مورد بحث، که آخرین آیه سوره «زمر» است، پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) را مخاطب ساخته، مى گوید: «در آن روز فرشتگان را مى بینى که بر گرد عرش خدا حلقه زده اند، و طواف مى کنند و تسبیح و حمد پروردگارشان را به جا مى آورند» (وَ تَرَى الْمَلائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ).
اشاره، به وضع فرشتگان در اطراف عرش خداوند، یا به خاطر این است که: آمادگى آنها را براى اجراى اوامر الهى بیان کند، و یا به حالت شهود باطنى پر ارزشى است که براى خاصان و مقربان درگاه خداوند، در آن روز حاصل مى شود، گر چه این دو معنى با هم منافاتى ندارند، اما معنى اول مناسب تر به نظر مى رسد.
لذا به دنبال آن، مى گوید: «در آن روز، در میان بندگان، به حق داورى مى شود» (وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ).
و از آنجا که این امور، نشانه هاى ربوبیت پروردگار، و دلائل شایستگى ذات پاکش، براى هر گونه حمد و سپاس است، در آخرین جمله، مى افزاید: «در آن روز گفته مى شود: حمد و سپاس، مخصوص پروردگار عالمیان است» (وَ قِیلَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ).
آیا گوینده این سخن، فرشتگانند؟ یا بهشتیان و پرهیزگاران؟ و یا همه آنها معنى اخیر مناسب تر به نظر مى رسد; چرا که حمد و سپاس الهى، برنامه همه صاحبان عقل و فکر و همه خاصان و مقربان است، و آوردن فعل مجهول «قِیْلَ» نیز مؤید همین معنى است.

* * *


پایان سوره «زمر»
3 / ذى الحجه / 1404
8 / 6 / 1363


1 ـ در این که: جزاى جمله شرطیه (اِذا جاؤُها) چیست؟ در میان مفسران گفتگو است: از همه مناسب تر این است که گفته شود: جزا جمله «قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها» است، و «واو» آن زائده است، این احتمال نیز داده شده است که: جزا جمله محذوفى است و در تقدیر «سَلامٌ مِنَ اللّهِ عَلَیْکُمْ» یا این که: حذف جزا اشاره به این است که مطلب به قدرى گسترده و عالى است که قابل توصیف نمى باشد، بعضى هم «فُتِحَتْ» را جزا دانسته و «واو» را زائده مى دانند.
2 ـ تفسیر «قرطبى»، جلد 8، صفحه 5730.
3 ـ توبه، آیه 72.
سوره «زمر» / آیه 73 - 75
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma