در اینجا دو سؤال مطرح است

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 19
آزمایش سخت سلیمان و حکومت گسترده او 1 ـ حقایقى که داستان سلیمان به ما مى آموزد



1 ـ آیا از این تقاضاى سلیمان استشمام بخل نمى شود؟

در پاسخ این سؤال، مفسران مطالب بسیارى دارند که قسمت مهمى از آن با ظاهر آیات ناهماهنگ است، آنچه از همه مناسب تر و منطقى تر به نظر مى رسد این است که:
او از خداوند یک نوع حکومت مى خواست که توأم با معجزات ویژه اى بوده باشد، و حکومت او را از سایر حکومتها مشخص کند; زیرا مى دانیم هر پیامبرى معجزه مخصوص به خود داشته، موسى(علیه السلام) معجزه عصا و ید بیضا داشت، آتش براى ابراهیم(علیه السلام) سرد و خاموش شد، معجزه صالح(علیه السلام) «ناقه» مخصوص او بود، و معجزه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) «قرآن مجید»، سلیمان نیز حکومتى داشت آمیخته با اعجازهاى الهى، حکومت بر بادها، و شیاطین، با ویژگیهاى بسیار دیگر.
و این، براى پیامبران عیب و نقصى محسوب نمى شود که براى خود تقاضاى معجزه ویژه اى کنند، تا وضع آنها را کاملاً مشخص کند، بنابراین، هیچ مانعى ندارد که دیگران حکومتهاى وسیع تر و گسترده تر از سلیمان پیدا کنند اما ویژگیهاى آن را نداشته باشند.
شاهد این سخن، آیات بعد است که در حقیقت، اجابت این درخواست سلیمان را منعکس ساخته، و سخن از تسخیر باد و شیاطین مى گوید، و مى دانیم این موضوع از ویژگیهاى حکومت سلیمان بود.

2 ـ و از اینجا پاسخ سؤال دوم که مى گوید: طبق عقیده ما مسلمانان حکومت «مهدى» (ارواحنا فداه) حکومتى است جهانى و مسلماً گسترده تر از حکومت سلیمان، روشن مى شود.
زیرا با تمام وسعتى که حکومت حضرت مهدى(علیه السلام) دارد، و با همه امتیازاتى که آن را از سایر حکومتها مشخص مى کند، از نظر ویژگیها و خصوصیات با حکومت سلیمان متفاوت است، و این حکومت سلیمان مخصوص خودش بوده.
خلاصه این که: سخن از کم و زیاد و افزون طلبى و انحصارجوئى نیست سخن از این است که کمال نبوت در این است که: از نظر معجزات ویژگى هائى داشته باشد، که آن را از نبوت انبیاى دیگر، مشخص کند، و سلیمان طالب این بود.
در بعضى از روایات که از طرق اهلبیت(علیهم السلام) از امام موسى بن جعفر(علیه السلام)نقل شده، پاسخى از سؤال بخل داده شده که بسیار جالب است.
حدیث چنین است که، یکى از دوستانش به نام «على بن یقطین» از آن امام(علیه السلام) سؤال کرد: آیا جایز است پیامبر خدا بخیل باشد؟
امام(علیه السلام) فرمود: نه.
عرض کرد: پس چرا سلیمان مى گوید: «رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ هَبْ لِی مُلْکاً لایَنْبَغِی لِأَحَد مِنْ بَعْدِی» و مفهوم و تفسیر این آیه چیست؟
امام(علیه السلام) فرمود: «حکومت دو گونه است: حکومتى که از طریق ظلم و غلبه و اجبار مردم به دست مى آید، و حکومتى که از سوى خداوند است، مانند حکومت خاندان «ابراهیم»، «طالوت» و «ذو القرنین».
سلیمان از خداوند خواست حکومتى به او دهد که هیچ کس نتواند بعد از او بگوید از طریق غلبه و ظلم و اجبار مردم به دست آمده است.
لذا خداوند متعال، باد را مسخر فرمان او ساخت که به نرمى هر کجا او مایل بود جریان مى یافت، و صبحگاهان فاصله یک ماه را مى پیمود، و عصرگاهان فاصله یکماه را، و خداوند متعال شیاطین را مسخر او ساخت که براى او ساختمان مى ساختند و غواصى مى کردند، و علم سخن گفتن پرندگان را به او تعلیم داد، و حکومت او را در زمین پا بر جا ساخت، لذا در همان زمان، و زمان هاى بعد مردم دانستند که حکومت او هیچ شباهتى به حکومتى که مردم آن را برمى گزینند، و یا از طریق قهر و غلبه و ستم حاصل مى شود، ندارد».
«على بن یقطین» مى گوید عرض کردم: پس تفسیر این سخن که از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: رَحِمَ اللّهُ اَخِى سُلَیْمانَ ابْنَ داوُدَ ما کانَ أَبْخَلَهُ: «خدا رحمت کند برادرم سلیمان بن داود را چه بخیل بود» چیست؟
فرمود: دو معنى دارد: نخست این که: او بسیار در مورد نوامیس و عرضش بخیل بود، از این که: کسى سخن نامناسبى درباره آنها بگوید.
دیگر این که، منظور پیامبر(صلى الله علیه وآله) این بود: او تقاضاى حکومتى بى نظیر و منحصر به خود کرد ـ اگر آن چنان که جهّال عمل مى کنند، کرده باشد ـ باید او مرد بخیلى باشد (و این طعنى است بر آنها).(2)

* * *

آیات بعد همان گونه که گفتیم بیان این مطلب است که خدا تقاضاى سلیمان را پذیرفت و حکومتى با امتیازات ویژه، و مواهبى بزرگ، در اختیار او گذارد که آنها را مى توان در پنج موضوع خلاصه کرد:
1 ـ تسخیر بادها، به عنوان یک مرکب راهوار، چنان که مى فرماید: «ما باد را مسخر او ساختیم تا مطابق فرمانش، به نرمى حرکت کند، و به هر جا او اراده نماید برود» (فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخاءً حَیْثُ أَصابَ).
مسلّم است یک حکومت وسیع و گسترده، باید از وسیله ارتباطى سریعى برخوردار باشد، تا رئیس حکومت بتواند در مواقع لزوم، به سرعت تمام مناطق کشور را سرکشى کند، و خداوند این امتیاز را به سلیمان داده بود.
این که: چگونه باد به فرمان او بود؟ و با چه سرعتى حرکت مى کرد؟، سلیمان و یارانش به هنگام حرکت به وسیله باد، بر چه چیز سوار مى شدند؟ و چه عواملى آنها را از سقوط و کم و زیاد شدن فشار هوا و مشکلات دیگر حفظ مى کرد؟
و خلاصه، این چه وسیله مرموز و اسرارآمیزى بوده که در آن عصر و زمان در اختیار سلیمان قرار داشت؟
اینها، مسائلى است که جزئیات آن بر ما روشن نیست، ما همین قدر مى دانیم: این از جمله خوارق عاداتى بود که در اختیار پیامبران قرار مى گرفت، یک مسأله عادى و معمولى نبود، یک موهبت فوق العاده و یک اعجاز بود، و این امور در برابر قدرت خداوند، امر ساده اى است و چه بسیارند مسائلى که ما اصل آن را مى دانیم اما از جزئیاتش خبر نداریم.
در اینجا سؤالى پیش مى آید که: تعبیر به «رُخاء» (نرم و ملایم) که در این آیه وارد شده با تعبیر «عاصفه» (تندباد) که در آیه 81 سوره «انبیاء» آمده است هماهنگ نیست، آنجا که مى فرماید: وَ لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجْرِی بِأَمْرِهِ إِلى الْأَرْضِ الَّتِی بارَکْنا فِیها: «ما تندباد را مسخر سلیمان ساختیم که به فرمان او به سوى سرزمینى که آن را برکت داده بودیم، حرکت مى کرد».
این سؤال را از دو راه مى توان پاسخ گفت:
نخست این که: توصیف به «عاصفه» (تندباد) براى بیان سرعت آن است، و توصیف به «رخاء» بیان منظم بودن و نرم بودن حرکات آن، به طورى که آنها در عین حرکت سریع، احساس ناراحتى نمى کردند، درست مانند وسائل تکامل یافته سریع السیر کنونى که بعضاً انسان به هنگامى که با آن سفر مى کند این احساس را دارد: گوئى در اطاق خانه اش نشسته است، در حالى که با سرعت سرسام آورى، در حرکت است.
دیگر این که: بعضى از مفسران، این دو آیه را ناظر به دو نوع باد دانسته اند که هر دو را خداوند در اختیار سلیمان قرار داده بود، نوعى سریع السیر و نوعى آرام.

* * *

2 ـ موهبت دیگر خداوند به سلیمان(علیه السلام) مسأله تسخیر موجودات سرکش و قرار دادن آنها در اختیار او براى انجام کارهاى مثبت بود، چنان که در آیه بعد مى گوید: «و شیاطین را مسخر او ساختیم، و هر بنّا و غواصى از آنها را سر بر فرمان او نهادیم» تا گروهى هر بنائى را در خشکى مى خواهد، براى او بسازند، و گروهى در دریا، به غواصى مشغول باشند» (وَ الشَّیاطِینَ کُلَّ بَنّاء وَ غَوّاصٍ).(3)
و به این ترتیب، خداوند نیروى آماده اى براى کارهاى مثبت را در اختیار او گذاشت، و شیاطین که طبیعتشان تمرد و سرکشى است، آن چنان مسخر او شدند که در مسیر سازندگى و استخراج منابع گرانبها قرار گرفتند.
نه تنها در این آیه، که در آیات متعدد دیگرى از قرآن مجید، به این معنى اشاره شده که شیاطین مسخر سلیمان بودند، و براى او فعالیتهاى مثبتى داشتند، منتها، در بعضى از آیات، مانند آیات مورد بحث و آیه 82 سوره «انبیاء» تعبیر به «شیاطین»، در حالى که در آیه 12 سوره «سباء» تعبیر به «جنّ» شده است.
همان گونه که قبلاً نیز گفته ایم، «جنّ» موجودى است که از نظر ما پوشیده است اما داراى عقل و شعور و قدرت مى باشد، همچنین مؤمن و کافر است، و هیچ مانعى ندارد که به فرمان خدا در اختیار پیامبرى قرار گیرند، و به کارهاى مفیدى مشغول شوند، این احتمال نیز وجود دارد که شیاطین، معنى گسترده اى داشته باشد که هم انسان هاى سرکش و هم غیر آنها را شامل شود، و اطلاق شیطان بر این مفهوم وسیع، در قرآن مجید آمده است(4) و به این ترتیب، خداوند نیروئى به سلیمان داد، که توانست همه متمردان را تسلیم خود سازد.

* * *

3 ـ موهبت دیگر خداوند به سلیمان، مهار کردن گروهى از نیروهاى مخرب بود; زیرا به هر حال در میان شیاطین افرادى بودند که به عنوان یک نیروى مفید و سازنده، قابل استفاده به حساب نمى آمدند، و چاره اى جز این نبود که آنها در بند باشند، تا جامعه از شر مزاحمت آنها در امان بماند، چنان که قرآن در آیه بعد مى گوید: «و گروه دیگرى از شیاطین را در غل و زنجیر، تحت سلطه او قرار دادیم» (وَ آخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفادِ).(5)
«مُقَرَّنِین» از ماده «قرن» به معنى «مقارنت» و نزدیکى است، و در اینجا اشاره به جمع کردن دست و پا یا گردن، در بند و زنجیر است.
«أَصْفاد» جمع «صَفَد» (بر وزن نمد) به معنى قید و بند است (مانند دستبندها و پابندهائى که بر زندانیان مى گذارند، بعضى از جمله «مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفادِ» «غل جامعه» را استفاده کردند و آن زنجیرى بوده است که دستها را به گردن مى بست که با معنى «مُقَرَّنِین» که مفهوم نزدیکى را دارد متناسب است).
این احتمال، نیز داده شده: منظور از این جمله این است که آنها هر گروه در یک بند قرار داشتند.
منتها این سؤال پیش مى آید که: اگر منظور از شیاطین، شیاطین جن باشد که طبعاً داراى جسمى لطیفند، غل و زنجیر و دستبند تناسبى با آنها ندارد.
لذا بعضى گفته اند: این تعبیر، کنایه از بازداشت و جلوگیرى آنها از فعالیتهاى تخریبى است، و اگر منظور، شیاطین و سرکشان انس باشد، غل و زنجیر و دستبند مفهوم اصلى خود را حفظ خواهد کرد.

* * *

4 ـ چهارمین موهبت خداوند به سلیمان اختیارات فراوانى بود که دست او را در اعطا و منع باز مى گذارد، چنان که آیه بعد مى گوید: «به او گفتیم این عطا و بخشش ماست، به هر کس مى خواهى (و صلاح مى بینى) ببخش، و از هر کس مى خواهى (و صلاح مى دانى) امساک کن، و حسابى بر تو نیست» (هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسابٍ).
تعبیر «بِغَیْرِ حِساب» یا اشاره به این است که: خداوند به خاطر مقام عدالت تو در این زمینه اختیارات وسیعى به تو داده، و مورد محاسبه و بازخواست قرار نخواهى گرفت، و یا به این معنى است که عطاى الهى بر تو آن قدر زیاد است که هر چه ببخشى، در آن به حساب نمى آید.
بعضى از مفسران، نیز این تعبیر را تنها مربوط به شیاطین دربند دانسته اند که هر کس را مى خواهى (و صلاح مى دانى) آزاد کن، و هر کدام را مصلحت مى دانى در بند نگهدار، اما این معنى بعید به نظر مى رسد; زیرا با ظاهر کلمه «عَطائُنا» هماهنگ نیست.

* * *

5 ـ پنجمین و آخرین موهبت خداوند بر سلیمان مقامات معنوى او بود که خدا در سایه شایستگى هایش به او مرحمت کرده بود، چنان که در آخرین آیه مورد بحث مى فرماید: «براى او (سلیمان) نزد ما مقامى بلند و والا و سرانجامى نیک است» (وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآب).
این جمله، در حقیقت پاسخى است به آنها که ساحت قدس این پیامبر بزرگ را به انواع نسبتهاى ناروا و خرافى ـ به پیروى آنچه در «تورات» کنونى آمده است ـ آلوده ساخته اند، و به این ترتیب، او را از همه این اتهامات مبرا مى شمرد، و مقام او را نزد خداوند گرامى مى دارد، حتى تعبیر به «حُسْنَ مَآب» که خبر از عاقبت نیک او مى دهد ممکن است اشاره به نسبت ناروائى باشد که در تورات آمده که سلیمان به خاطر ازدواج با بت پرستان، سرانجام به آئین بت پرستى تمایل پیدا کرد! و حتى دست به ساختن بتخانه اى زد!! قرآن با این تعبیر، خط بطلان بر تمام این اوهام و خرافات مى کشد.

* * *


1 ـ براى این که روشن شود ریشه این خرافات، کتب «یهود» است، به کتاب «اعلام قرآن» بحث «سلیمان» در افسانه ها، صفحه 392 مراجعه شود.
2 ـ کتاب «علل الشرایع»، جلد 1، صفحه 71 ـ تفسیر «نور الثقلین»، جلد 4، صفحه 459.
متن حدیث چنین است: «لِقُولِهِ(صلى الله علیه وآله) وَجْهان: أَحَدَهُما ما کانَ أَبْخَلَهُ بِعِرْضِهِ وَ سُوءِ الْقَوْلِ فِیْهِ، وَ الْوَجْهُ الْآخَرُ یَقُولُ: ما کانَ أَبْخَلَهُ ِاْن کانَ اَرادَ ما یَذْهَبُ اِلَیْهِ الْجهّالُ».
3 ـ «شیاطین» عطف بر «الرِّیح» است که مفعول «سَخَّرْنا» مى باشد و «کُلَّ بَنّاء وَ غَوّاص» بدل از شیاطین مى باشد.
4 ـ انعام، آیه 112.
5 ـ «آخَرِین» عطف بر «کُلُّ بَنّاء» و در حکم مفعول «سَخَّرْنا» مى باشد و «مُقَرَّنِین» صفت براى «آخَرِین» است.
آزمایش سخت سلیمان و حکومت گسترده او 1 ـ حقایقى که داستان سلیمان به ما مى آموزد
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma