در غالب تفاسیر نقل شده است: مردى از مشرکان، به نام «ابى بن خلف» یا «امیة بن خلف» و یا «عاص بن وائل» قطعه استخوان پوسیده اى را پیدا کرد و گفت: با این دلیل محکم، به مخاصمه با محمّد(صلى الله علیه وآله) برمى خیزم، و سخن او را درباره معاد ابطال مى کنم، آن را برداشت و نزد پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) آمد (و شاید مقدارى از آن را در حضور پیامبر نرم کرد و به روى زمین ریخت) و گفت: چه کسى مى تواند این استخوانهاى پوسیده را از نو زنده کند (و کدام عقل آن را باور مى کند).
آیات فوق و چهار آیه بعد از آن، که مجموعاً هفت آیه را تشکیل مى دهد نازل شد، و پاسخ منطقى و دندان شکنى به او و همفکران او داد.
* * *