این واقعیّت نیز قابل تردید نیست که ما هر وقت در مقام شکر الهى ـ چه با فکر و چه با زبان و چه با عمل ـ برمى آییم، این توانایىِ بر شکر در هر مرحله موهبت تازه اى است و به این ترتیب اقدام بر شکر، ما را مدیون نعمت هاى تازه او مى سازد که هرگز قادر نیستیم حقّ شکر او را ادا کنیم. همان گونه که در مناجات شاکرین از مناجات هاى پانزده گانه امام سجّاد(علیه السلام)مى خوانیم: کَیفَ لی بِتَحصیلِ الشُّکرِ وَ شُکری إیّاکَ یَفتَقِرُ إلى شُکر، فَکُلَّما قُلتُ لَکَ الحَمدُ وَجَبَ عَلَىَّ لِذلِکَ أن أقولَ لَکَ الحَمدُ: «چگونه مى توانم حقّ شکر تو را به جا آورم، در حالى که همین شکر من نیاز به شکرى دارد، و هر زمان که مى گویم: لَکَ الحَمدُ، بر من لازم است که به خاطر همین توفیق شکرگزارى بگویم: لَکَ الْحَمْدُ».پس برترین مرحله شکر که انجام آن از انسان برمى آید این است که از شکر نعمت هاى خدا اظهار ناتوانى کند.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم: فِیما اَوحَى اللهُ عَزَّ وَجَلَّ إلى مُوسى، یا مُوسى اشکُرنی حَقَّ شُکری فَقالَ یا رَبِّ وَ کَیفَ اَشکُرکُ حَقَّ شُکرِکَ وَ لَیسَ مِن شُکر أشکُرُکَ بِهِ إلاّ وَ أنتَ أنعَمتَ بِهِ عَلَىَّ؟ قالَ یا مُوسى الآنَ شَکَرتَنی حینَ عَلِمتَ أنَّ ذلِکَ مِنّی: «خداوند به موسى(علیه السلام) وحى فرستاد که حقّ شکر مرا ادا کن. عرض کرد: پروردگارا، چگونه حقّ شکر تو را ادا کنم در حالى که هر زمان شکر تو را به جا آورم، این توفیق خود نعمت تازه اى براى من خواهد بود. خداوند فرمود: اى موسى، الآن حقّ شکر مرا ادا کردى، چون مى دانى حتّى این توفیق از ناحیه من است».(1)
بنده همان به که ز تقصیر خویش *** عذر به درگاه خدا آورَد
ورنه سزاوار خداوندیش *** کس نتواند که به جا آورَد