ح ـ داستان حذیفه

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 17
1 ـ نکات مهمى از جنگ احزاب 2 ـ پیامبر(صلى الله علیه وآله) «اسوه» و «قدوه» بود


در بسیارى از تواریخ آمده است «حذیفه یمانى» مى گوید: ما در روز «جنگ خندق» آن قدر گرسنگى و خستگى و وحشت دیدیم که خدا مى داند، شبى از شبها (بعد از آن که در میان لشکر احزاب اختلاف افتاد) پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: آیا کسى از شما هست مخفیانه به لشکرگاه دشمن برود، و خبرى از آنان بیاورد، تا رفیق من در بهشت باشد؟.
حذیفه مى گوید: به خدا سوگند! هیچ کس، به خاطر شدت وحشت و خستگى و گرسنگى از جا برنخاست.
هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) چنین دید: مرا صدا زد، من خدمتش رفتم فرمود: برو، خبر این گروه را براى من بیاور، ولى هیچ کار دیگرى در آنجا انجام مده تا بازگردى.
من آمدم در حالى که طوفان سختى مىوزید و این لشکر الهى آنها را در هم مى کوبید، خیمه ها در برابر تند باد، فرو مى ریخت، آتشها در بیابان پراکنده مى شد، ظرفهاى غذا واژگون مى گشت، ناگهان شبح «ابوسفیان» را دیدم که در میان آن ظلمت و تاریکى فریاد مى زند: اى قریش! هر کدام دقت کند، کنار دستى خود را بشناسد، بیگانه اى در اینجا نباشد، من پیشدستى کردم و به کسى که در کنارم بود گفتم: تو کیستى؟
گفت: من فلانى هستم، گفتم: بسیار خوب.
سپس «ابوسفیان» گفت: به خدا سوگند اینجا جاى توقف نیست، شترها و اسبهاى ما از دست رفتند، یهود «بنى قریظه» پیمان خود را شکستند، و این باد و طوفان، چیزى براى ما نگذاشت.
پس از آن با سرعت، به سراغ مرکب خود رفت و آن را از زمین بلند کرد، تا سوار شود به قدرى شتاب زده بود که مرکب روى سه پاى خود ایستاد هنوز عقال از پاى دیگرش نگشوده بود، من فکر کردم با یک تیر حساب او را برسم، تیر را به چلّه کمان گذاردم، همین که خواستم، رها کنم، به یاد سخن پیامبر(صلى الله علیه وآله) افتادم که فرمود: دست از پا خطا مکن و برگرد، و تنها خبر براى من بیاور، من باز گشتم و ماجرا را عرض کردم.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کرد: اللّهُمَّ أَنْتَ مُنْزِلُ الْکِتابِ، سَرِیْعُ الْحِسابِ، اِهْزِمِ الْأَحْزابَ اللّهُمَّ اهْزِمْهُمْ وَ زَلْزِلْهُمْ: «خداوندا تو نازل کننده کتاب، و سریع الحسابى، خودت احزاب را نابود کن، خداوندا آنها را نابود و متزلزل فرماى».(1)

* * *

ط ـ پیامدهاى جنگ احزاب
جنگ «احزاب» نقطه عطفى در تاریخ اسلام بود، و توازن نظامى و سیاسى را براى همیشه به نفع مسلمانان به هم زد، به طور خلاصه، مى توان پیامدهاى پربار این جنگ را در چند جمله بیان کرد:
الف ـ ناکام ماندن آخرین تلاش دشمن، و در هم شکسته شدن برترین قدرت نهائى آنها.
ب ـ رو شدن دست منافقین، و افشاگرى کامل در مورد این دشمنان خطرناک داخلى.
ج ـ جبران خاطره دردناک شکست «احد».
د ـ ورزیدگى مسلمانان، و افزایش هیبت آنان در قلوب دشمنان.
هـ ـ بالا رفتن سطح روحیه و معنویت مسلمین به خاطر معجزات بزرگى که در آن میدان مشاهده کردند.
و ـ تثبیت موقعیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) در داخل و خارج «مدینه».
ز ـ فراهم شدن زمینه براى تصفیه «مدینه» از شرّ یهود «بنى قریظه».

* * *


1 ـ «بحار الانوار»، جلد 20، صفحه 209.
1 ـ نکات مهمى از جنگ احزاب 2 ـ پیامبر(صلى الله علیه وآله) «اسوه» و «قدوه» بود
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma