2 ـ راه نفوذ در دیگران

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 16
1 ـ نگار من که به مکتب نرفت!... 3 ـ «کافران» و «ظالمان»


براى تسخیر دل ها و نفوذ سخن حق در افکار دیگران، تنها توسل به استدلالات قوى و نیرومند کافى نیست، نحوه برخورد با طرف، و شیوه بحث عمیق ترین اثر را در این مرحله مى گذارد، چه بسیارند کسانى که در بحثها دقیق و موشکاف، و بر مسائل علمى مسلط و آگاهند، اما چون از شیوه «جدال احسن» و بحث هاى سازنده آگاه نیستند، کمتر در گفتگو با دیگران، موفق به نفوذ در قلب آنها مى شوند.
حقیقت این است که، اقناع «عقل و فکر» به تنهائى کافى نیست، باید «عواطف» نیز اقناع گردد که نیمى از وجود انسان را تشکیل مى دهند.
به تعبیر دیگر، نفوذ در مرحله «خود آگاه» روح انسان، به تنهائى کفایت نمى کند، باید در مرحله «ناآگاه» که بخش مهم روح را تشکیل مى دهد نیز نفوذ کرد.
از بررسى حال پیامبران، مخصوصاً حال پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام) به خوبى استفاده مى شود، این بزرگواران براى تحقق بخشیدن به اهداف تبلیغى و تربیتى خود، از اخلاق اجتماعى و اصول روانشناسى و انسانى ترین شیوه هاى نفوذ در قلب ها، استفاده مى کردند.
طرز برخورد آنها با مردم چنان بود که، به سرعت آنها را به سوى اهداف خود جلب و جذب مى کردند، گرچه بعضى میل دارند، به این امور همیشه جنبه اعجاز دهند، اما چنین نیست، اگر ما هم سنت و روش و شیوه آنها را در برخورد با دیگران، به کار بندیم به سرعت مى توانیم در آنها اثر بگذاریم، و در اعماق جانشان نفوذ کنیم.
قرآن، با صراحت به پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى گوید: فَبِما رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ  وْ کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ:«به خاطر رحمت الهى است که نسبت به آنها نرمخو شده اى که اگر خشن و سنگدل بودى از اطراف تو پراکنده مى شدند».(1)
بسیار دیده شده است: بعضى، بعد از ساعت ها بحث و گفتگو نه تنها پیشرفتى در مذاکرات خود حاصل نمى کنند، بلکه طرف را در عقیده باطل خویش راسخت تر و متعصب تر مى بینند، دلیل آن این است که از روش جدال به احسن استفاده نشده است.
خشونت در بحث، برترى جوئى، تحقیر طرف مقابل، اظهار کبر و غرور، عدم احترام به افکار دیگران، و عدم صمیمیت در بحث ها همه، از امورى است که باعث شکست انسان در بحث مى شود، لذا، در مباحث اخلاق اسلامى، بحثى تحت عنوان تحریم «جدال» و «مراء» مى بینیم، که منظور از آن، بحث هائى است که: در آن روح حق جوئى و حق طلبى نباشد، بلکه هدف از آن پرخاشگرى و برترى طلبى و به کرسى نشاندن سخن خویش است!
تحریم «جدال» و «مراء»، گذشته از جنبه هاى معنوى و اخلاقى، براى همین است که در این گونه بحث ها هرگز پیشرفت فکرى حاصل نمى شود.
مفهوم «جدال» و «مراء» به هم نزدیک است ولى دانشمندان اسلامى میان آنها فرق هائى گذارده اند: «مراء» به معنى اظهار فضل و کمال است، و «جدال» به منظور تحقیر طرف مقابل.
«جدال» به حملات ابتدائى در بحث گفته مى شود، ولى «مراء» به حملات دفاعى.
«جدال» در مسائل علمى است و «مراء» اعم است (البته تضادى در میان این  تفسیرها وجود ندارد).
به هر حال، مجادله و بحث با دیگران گاهى «جدال به احسن» است، و آن بحثى است که: شرایطى که در بالا گفتیم، دقیقاً در آن رعایت شود، و گاهى به «غیر احسن» است، و آن در صورتى است که امور بالا، به دست فراموشى سپرده شود.
این گفتار را با ذکر چند روایت گویا و آموزنده پایان مى دهیم.
1 ـ در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: لایَسْتَکْمِلُ عَبْدٌ حَقِیْقَةَ الاِیْمانِ حَتّى یَدَعَ الْمِراءَ وَ اِنْ کانَ مُحِقّاً: «هیچ کس حقیقت ایمان را به طور کامل درک نمى کند، مگر این که «مراء» را ترک گوید، هر چند حق با او باشد».(2)
2 ـ در حدیث دیگرى مى خوانیم که پیامبر خدا «سلیمان» به فرزندش گفت: یا بُنَىَّ اِیّاکَ وَ الْمِراءَ، فَاِنَّهُ لَیْسَتْ فَیْهِ مَنْفَعَةٌ، وَ هُوَ یُهَیِّجُ بَیْنَ الاِخْوانِ الْعَداوَةَ: «پسرم! از «جدال» بپرهیز، زیرا نه تنها سودى در آن نیست، بلکه آتش دشمنى را میان برادران شعلهور مى سازد».(3)
3 ـ و نیز از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: ما ضَلَّ قَوْمٌ بَعْدَ أَنْ هَداهُمْ اِلاّ أُوتُوا الْجِدالِ: «هیچ گروهى پس از هدایت گمراه نشدند، مگر این که از راه جدال و بحث هاى پرخاشگرانه و برترى جویانه، که حقیقت در آن دنبال نمى شود، وارد شدند».(4)

* * *


1 ـ آل عمران، آیه 159.
2 ـ «سفینة البحار»، ماده «مرأ».
3 و 4 ـ «احیاء العلوم».
1 ـ نگار من که به مکتب نرفت!... 3 ـ «کافران» و «ظالمان»
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma