فرار از حوزه قدرت خدا ممکن نیست!

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 16
سوره عنکبوت / آیه 4 - 7سوره عنکبوت / آیه 8 - 9



در آیات گذشته، سخن از آزمایش عمومى مؤمنان بود، و نخستین آیه مورد بحث، تهدید شدیدى براى کفار و گنهکاران است، تا گمان نکنند اگر مؤمنان را  تحت فشار قرار دادند، و مجازات هاى الهى فوراً دامان آنها را نگرفت، خدا از آنها غافل است، و یا قدرت بر عذاب آنها را ندارد.
مى فرماید: «آیا کسانى که «سیئات» را انجام مى دهند، گمان کردند بر ما پیشى خواهند گرفت؟ و از چنگال کیفر ما رهائى خواهند یافت؟ چه بد قضاوتى کردند»! (أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ أَنْ یَسْبِقُونا ساءَ ما یَحْکُمُونَ).
مهلت الهى، آنها را مغرور نکند، که این نیز براى آنها آزمونى است و فرصتى براى توبه و بازگشت.
این که: بعضى از مفسران آیه فوق را اشاره به مؤمنین گنهکار دانسته اند، به هیچ وجه مناسب سیاق آیات نیست، بلکه قرائن گواهى مى دهد: منظور مشرکان و کفار است.

* * *

آن گاه، بار دیگر به سراغ برنامه هاى مؤمنان و اندرز به آنها رفته مى گوید: «هر کسى که امید لقاء پروردگار دارد، باید آنچه در توان دارد از اطاعت فرمان او مضایقه نکند; زیرا سرانجام، زمانى را که خداوند تعیین کرده، فرا مى رسد» (مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللّهِ لَأت).(1)
آرى، این وعده الهى تخلف ناپذیر است، و راهى است که به هر حال باید پیموده شود.
از این گذشته، خداوند، سخنان شما را مى شنود، و از اعمال و نیات شما آگاه است که «او شنوا و دانا است» (وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ).
در این که: منظور از «لقاء اللّه» (ملاقات پروردگار) چیست؟ بعضى، آن را  به معنى ملاقات فرشتگانِ پروردگار، و بعضى، به معنى ملاقاتِ حساب و جزاء، و بعضى، به ملاقاتِ حکم و فرمان حق، تفسیر کرده اند، و بعضى آن را کنایه از قیامت و رستاخیز دانسته اند، در حالى که دلیلى ندارد، آیه را به این معانى مجازى تفسیر کنیم.
باید گفت: لقاى پروردگار در قیامت، نه یک ملاقات حسى است که یک لقاى روحانى و یک نوع شهود باطنى است; چرا که در آنجا پرده هاى ضخیم عالم ماده از مقابل چشم جانِ انسان کنار مى رود، و حالت شهود به انسان دست مى دهد.
به گفته «علامه طباطبائى»(ره) در «المیزان»، منظور از «لقاء اللّه» آنست: بندگان در موقفى قرار مى گیرند که حجابى میان آنها و پروردگارشان نیست; زیرا طبیعتِ روز قیامت، ظهور حقایق است چنان که قرآن مى گوید: وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ: «آن روز خواهند دانست که خدا، حق آشکار است».(2)

* * *

آیه بعد، در حقیقت تعلیلى است براى آنچه در آیه قبل گذشت، مى گوید: این که: دستور داده شده مؤمنانِ به لقاء اللّه، آنچه در توان دارند، فروگذار نکنند، به خاطر آن است که: «هر کسى جهاد و تلاش و کوششى کند و تحمل مصائب و مشکلاتى نماید، در حقیقت براى خود جهاد کرده است; چرا که خدا از همه جهانیان بى نیاز است» (وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ).
برنامه آزمون الهى، جهاد با هواى نفس، و مبارزه با دشمنانِ سرسخت،  براى حفظ ایمان و پاکى و تقوا، برنامه خود انسان است، و گرنه خداوند وجودى است نامتناهى از هر نظر، و هیچ نیازى ندارد که به وسیله عبادت، یا اطاعتِ بندگان بر طرف شود، کمبودى ندارد که دیگران به او بدهند، بلکه دیگران هر چه دارند از او دارند، از خودشان چیزى ندارند.
از این بیان، روشن مى شود که «جهاد» در اینجا، الزاماً به معنى جهادِ مسلحانه با دشمن نیست، بلکه، همان معنىِ اصلى لغوى خود را دارد که: هرگونه تلاش و کوشش را براى حفظ ایمان و تقوى، و تحمل انواع شدائد و مبارزه هاى موضعى با دشمن لجوج و کینه توز را شامل مى شود.
خلاصه این که: تمام منافع این جهاد، به شخص مجاهد باز مى گردد، و او است که خیر دنیا و آخرت را در پرتو جهادش، تحصیل مى کند، و حتى اگر جامعه از برکات این جهاد بهره مند شود، در مرحله بعد خواهد بود، بنابراین، هرگاه توفیق این جهاد نصیب کسى شود، باید خدا را بر این نعمت بزرگ سپاس گوید.

* * *

آخرین آیه مورد بحث، توضیح و تکمیلى است براى آنچه به طور سربسته در آیه قبل، تحت عنوان «جهاد» آمده بود، در اینجا حقیقتِ جهاد را شکافته و چنین بازگو مى کند: «کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند گناهان آنها را مى پوشانیم» (وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ).
بنابراین، نخستین فایده این جهاد بزرگ، (ایمان و عمل صالح) تکفیر و پوشاندن گناهان است که عائد خود انسان مى شود، همان گونه که ثواب آن هم از آن خودشان مى باشد، چنان که قرآن در پایان همین آیه مى گوید: «ما به طور قطع آنها را به بهترین اعمالى که انجام مى دادند پاداش مى دهیم» (وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کانُوا یَعْمَلُونَ).
«نُکَفِّر» از ماده «تکفیر»، در اصل به معنى «پوشاندن» است، و منظور از پوشاندنِ گناهان در اینجا عفو و بخشش الهى است.
تعبیر به «أَحْسَنَ الَّذِی کانُوا یَعْمَلُونَ» با این که، خداوند همه اعمال نیک را جزا مى دهد، چه «حسن» باشد و چه «احسن» (چه خوب، چه خوب تر) ممکن است اشاره به این باشد که ما همه اعمال خوب آنها را به حساب بهترینِ آنها مى گذاریم، یعنى اگر بعضى از اعمال آنها عالى و بعضى خوب یا متوسط است، همه را به حساب عالى مى گذاریم، و این است معنىِ تفضل پروردگار که در آیات دیگر قرآن نیز به آن اشاره شده است مانند: لِیَجْزِیَهُمُ اللّه أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ: «تا خداوند بهترین اعمال آنها را به بهترین اعمالى که انجام داه اند پاداش دهد و از فضلش بر آن بیفزاید».(3)

* * *


1 ـ این جمله در حقیقت، محذوفى دارد و در تقدیر چنین است: «مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللّهِ فَلْیُبادِرْ بِالطّاعَةِ قَبْلَ أَنْ یَلْحَقَهُ الْأَجَلُ» ـ یا ـ «مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللّهِ وَ یَقُولُ آمَنْتُ بِاللّهِ فَلْیَقُلْهُ مُسْتَقِیْماً صابِراً عَلَیْهِ...فَإِنَّ أَجَلَ اللّهِ لَأت».
2 ـ نور، آیه 25. در زمینه تفسیر «لقاء اللّه» در جلد اول، ذیل آیه 46 سوره «بقره» نیز بحث دیگرى داشته ایم.
3 ـ نور، آیه 38.
سوره عنکبوت / آیه 4 - 7سوره عنکبوت / آیه 8 - 9
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma