2 ـ پاسخ به چند سؤال در مورد ازدواج دختر «شعیب» با موسى

SiteTitle

صفحه کاربران ویژه - خروج
ورود کاربران ورود کاربران

LoginToSite

SecurityWord:

Username:

Password:

LoginComment LoginComment2 LoginComment3 .
SortBy
 
تفسیر نمونه جلد 16
1 ـ دو شرط اساسى براى مدیریت صحیح سوره قصص / آیه 29 - 35



گفتیم آیات فوق، سؤالات فراوانى را برانگیخته است که باید جواب همه را به طور فشرده بیاوریم:
الف: آیا از نظر فقهى، صحیح است دخترى که مى خواهد به ازدواج کسى در آید، دقیقاً معلوم نباشد بلکه به هنگام اجراى صیغه عقد گفته شود: یکى از این  دو دختر را به ازدواج تو درمى آورم.
«پاسخ»: معلوم نیست که عبارت فوق به هنگام اجراى صیغه گفته شده باشد، بلکه، ظاهر این است که گفتگوى مقدماتى و به اصطلاح «مقاوله» است تا بعد از موافقت موسى، طرفین یکدیگر را انتخاب کنند و صیغه عقد جارى شود.
ب: آیا مى توان «مهر» را به صورت مجهول و مردد، میان کم و زیاد قرار داد؟
«پاسخ»: از لحن آیه، به خوبى برمى آید که مهریه واقعى، هشت سال خدمت کردن بوده است، و دو سال دیگر مطلبى بوده است، موکول به اراده و میل موسى.
ج: اصولاً، آیا مى توان «کار و خدمات» را مهریه قرار داد؟ و چگونه مى توان با چنین همسرى هم بستر گردید، در حالى که هنوز زمان پرداخت تمام مهریه او فرا نرسیده است و حتى قدرت بر پرداخت همه آن یک جا ندارد؟
«پاسخ»: هیچ دلیلى بر عدم جواز چنین مهرى وجود ندارد، بلکه اطلاقات «ادله مهر» در شریعت ما نیز، هر چیزى را که ارزش داشته باشد شامل مى شود، این هم لزومى ندارد که تمام مهر را یک جا بپردازند، همین اندازه که تمام آن در ذمّه شوهر قرار گیرد و زن مالک آن شود کافى است، اصل «سلامت» و «استصحاب» نیز حکم مى کند که: این شوهر، زنده مى ماند و توانائى بر اداء این خدمت را دارد.
د: اصولاً چگونه ممکن است خدمت کردن به پدر، مهر دختر قرار داده شود؟ مگر دختر کالائى است که او را به آن خدمت بفروشند؟.(1)
«پاسخ»: بدون شک، «شعیب» از سوى دخترش در این مسأله احراز رضایت نموده، و وکالت داشت که چنین عقدى را اجرا کند، و به تعبیر دیگر،  مالک اصلى در ذمه موسى، همان دختر «شعیب» بود، اما از آنجا که زندگى همه آنها به صورت مشترک و در نهایت صفا و پاکى مى گذشت، و جدائى در میان آنها وجود نداشت، (همان گونه که هم اکنون در بسیارى از خانواده هاى قدیمى یا روستائى دیده مى شود، که زندگى یک خانواده کاملاً به هم آمیخته است) این مسأله مطرح نبود، که اداى این دین چگونه باید باشد، خلاصه این که: مالک مهر تنها دختر است، نه پدر، و خدمات موسى نیز در همین طریق بود.
هـ : مهریه دختر «شعیب»، مهریه نسبتاً سنگینى بوده; زیرا اگر به حساب امروز، کار یک کارگر معمولى را در یک ماه و یک سال محاسبه کنیم و سپس آن را در عدد 8 ضرب نمائیم، مبلغ قابل ملاحظه اى مى شود.
«پاسخ»: اولاً، این ازدواج یک ازدواج ساده نبود، بلکه مقدمه اى بود براى ماندن موسى در مکتب «شعیب»، مقدمه اى بود، براى این که موسى یک دانشگاه بزرگ را در این مدت طولانى طى کند، و خدا مى داند که در این مدت موسى چه ها از «پیر مدین» فرا گرفت.
از این گذشته، اگر موسى این مدت را براى «شعیب» کار مى کرد، در عوض «شعیب» نیز تمام زندگى او و همسرش را از همین طریق تأمین مى نمود، بنابراین اگر هزینه موسى و همسرش را از مزد این کار کم کنیم، مبلغ زیادى باقى نخواهد ماند و تصدیق خواهیم کرد مهر ساده و سبکى بوده است!.

* * *

3 ـ ضمناً، از این داستان استفاده مى شود، آنچه امروز در میان ما رائج شده که پیشنهاد پدر و کسان دختر را در مورد ازدواج با پسر عیب مى دانند، درست نیست: هیچ مانعى ندارد کسان دختر، شخصى را که لایق همسرى فرزندشان مى دانند، پیدا کنند، و به او پیشنهاد دهند، ـ همان گونه که «شعیب» چنین کرد، و  در حالات بعضى از بزرگان اسلام نظیر آن دیده شده است ـ .

* * *

4ـ نام دختران «شعیب» را «صفوره» (یا صفورا) و «لیا» نوشته اند که اوّلى با موسى ازدواج کرد.(2)

* * *

 


1 ـ مرحوم «محقق حلى» در «شرایع» مى گوید: «یَصِحُّ الْعَقْدُ عَلى مَنْفَعَةِ الْحُرِّ کَتَعْلِیْمِ الصَّنْعَةِ وَ السُّورَةِ مِنَ الْقُرآنِ وَ کُلِّ عَمَل مُحَلَّل وَ عَلى اِجازَةِ الزُّوجَ نَفْسِهِ مُدَّةً مُعَیَّنَةً» ـ و مرحوم فقیه بزرگوار «صاحب جواهر» بعد از ذکر این عبارت مى گوید: «وِفاقاً لِلْمَشْهُور» («جواهر الکلام»، جلد 31، صفحه 4).
2 ـ «مجمع البیان»، جلد 7، صفحه 249.
1 ـ دو شرط اساسى براى مدیریت صحیح سوره قصص / آیه 29 - 35
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma